1- اوقات فراغت و بهداشت روانی:
حسن گذران اوقات فراغت تضمین کننده سلامت و بهداشت روانی انسان است. اشتغال مستمر و بدون وقفه فکری و عملی موجب خستگی جسمی و ذهنی می گردد، به گونه ای که فرد بتدریج نشاط و سرزندگی خود را از دست می دهد. در واقع فشارهای ناشی از اشتغال ممتد ذهنی و جسمی (بخصوص ذهنی) نه تنها ممکن است با از دست رفتن نشاط و تعادل حیاتی فرد همراه باشد، بلکه در مواقعی عامل مهمی برای بروز بسیاری از اختلالات روانی همچون نوروزها، افسردگیها و نارساییهای جسمی بویژه از نوع بیماریهای روان تنی(1) (سایکوسوماتیک)(2) محسوب می شود. در این شرایط برخورداری از یک برنامه جامع و پیش بینی فرصتی آزاد و فارغ از کار موظف و بهره وری از آن، اولین و مهمترین گام در پیشگیری از آسیبهای ذهنی و حفظ بهداشت روانی است. فقدان حداقلی از اوقات فراغت در زندگی روزمره، ولو ساعتی و یا کمتر از آن، باعث افزایش اضطراب و فشار روانی شده، زمینه اختلال در قوای حسی و ادراکی را فراهم می کند و فرد در تفکر مولد و خلاق با مشکل جدی مواجه می گردد. زنگ تفریح در مدارس خود پاسخی است به یک نیاز طبیعی در دانش آموزان، چرا که دانش آموزان مدارس بخصوص در مقطع دبستان، دامنه توجه محدودی دارند و موظف نمودن آنها برای حضور فعال در کلاسهای درس طولانی و پیوسته به مدت چند ساعت، خود آفت بهدشت روانی به شمار آمده، موجب خستگی ذهنی، فشار روانی و بروز اختلالات رفتاری در آنها می شود. گر چه کودکان در استفاده از زنگ تفریح آزادی چندانی نداشته، با محدودیتهایی مواجه هستند، اما همین فرصت کوتاه به لحاظ آن که در تأمین بخشی از نیازهای اساسی و بهداشت روانی آنها مؤثر است، برای ایشان فوق العاده خوشایند و لذت بخش است.
در طول سال تحصیلی نیز هرگز نمی بایست شاگردان را به مطالعه مستمر و بی وقفه مجبور کرد و مانع استفاده آنها از زنگهای تفریح یا استراحت و بهره گیری از اوقات فراغت شد. مسلماً همان طوری که ذکر شد، فشار ذهنی و روانی ناشی از فعالیتها و مشغله های مستمر و بی وقفه نه تنها موجب ایجاد اختلال در بهداشت روانی فرد می شود، بلکه قدرت فراگیری، ادراک مطالب و نگاهداری ذهنی را به حداقل می رساند.
لذا ضروری است که اولیاء و مربیان ضمن توجیه دانش آموزان نسبت به اهمیت، ارزش و نقش حیاتی اوقات فراغت، در چگونگی حسن گذران فرصتهای آزاد، آنها را یاری دهند. در این رهگذر انتظار می رود فرصت استفاده مطلوب و برنامه ریزی شده از اوقات فراغت به آن دسته از دانش آموزانی که به عللی در بعضی دروس تجدید شده اند نیز داده شود. چه بسا بهره مندی شایسته از اوقات خوشایند فراغت مانع خستگی ذهنی و فشار روانی دانش آموزان شده، با فراهم کردن نشاط و سرزندگی که از شاخصه های بهداشت روانی است، قدرت یادگیری و نگاهداری ذهنی در آنها افزایش یابد.
بدون شک در بعضی از مواقع علت تجدیدی دانش آموزان را باید در وجود بی نظمی و بی برنامگی در رفتار تحصیلی آنها جست، فی المثل بعضی از دانش آموزان در طول سال تحصیلی مطالعه منظمی نداشته، صرفاً در ایام امتحانات، بدون وقفه، با فشار ذهنی، کم خوابی و خستگی جسمی درس می خوانند. پرواضح است که این قبیل درس خواندنها نه تنها نمی تواند یادگیری پایداری را به همراه داشته باشد، بلکه مخل بهداشت روانی دانش آموزان نیز خواهد بود.
2- فراغت و خلاقیت:
مطالعات و بررسیهای انجام شده(3) حاکی از آن است که اوقات فراغت همواره بستر مناسبی برای خلاقیتها و نوآوریها بوده است. از آن جایی که ذهن انسان در اوقات فراغت به فعالیت موظفی مشغول نیست، انسان می تواند فارغ از قالبهای از پیش طراحی شده پیرامون مسائل مورد علاقه فعالیت داشته باشد.
انسان در اوقات فراغت می تواند با طیب خاطر و آزادانه اندیشه نموده، در حل مسائلی که در حوزه شناختی او مطرح هستند از تفکر واگرا(4) بهره گیرد.
تفکر واگرا یا خلاق، خمیرمایه نوع آوریها و اختراعات بشری است.
تحقیقات انجام شده در زمینه ویژگیهای افراد خلاق (سیسک1985) نشان می دهد که آنان علاوه بر این که از هوشی سرشار، صداقت، صراحت و انعطاف پذیری برخوردار هستند، از اوقات فراغت خود حداکثر بهره را گرفته، با آزاد اندیشی و تفکر واگرا مسائل مختلف را بررسی می کنند و به راه حلهای نو دست می یابند. در واقع وجود فشار زمان یا فشار وقت در زندگی روزمره، خود زمینه ساز تنش و اضطراب فزاینده است. بدیهی است وجود اضطراب شدید نیز همان طوری که پیشتر اشاره گردید، از آفات تفکر مولد و خلاق می باشد. بنابراین بهره گیری از ساعات و ایام فراغت عامل مهمی در پیشگیری از تأثیرات نامطلوب «فشار زمان» همچون اضطراب و هیجان زدگی است، و نقش بسزایی در تأمین بهداشت روانی و تبلور اندیشه های آزاد خواهد داشت.
3- اوقات فراغت و توسعه مهارتهای شناختی:
اوقات فراغت مناسبترین فرصتها برای توسعه مهارتهای شناختی و شکوفایی استعدادهاست. زمانی که دانش آموزان بدون این که تکلیف درسی موظفی را عهده دار باشند، با علاقه و انگیزه شخصی در زمینه های متنوع آموزشی به فعالیت بپردازند، مسلماً تلاش ایشان در این شرایط مطلوب و خوشایند ذهنی و روانی منجر به فراگیریهای پایدار خواهد شد.
علاوه بر مطالعه و پژوهشهای فردی، حضور در جلسات مختلف سخنرانی، سمینارها و کنفرانسها، جشنواره های گوناگون هنری، ملاقات و گفت و شنود با الگوهای شاخص رفتاری و صاحب نظران، کارشناسان و متخصصان رشته های مختلف علمی و فنی، بازدید از مراکز فرهنگی و صنعتی و سرانجام سفرهای دور و نزدیک در اوقات فراغت سهم بسزایی در توسعه تواناییهای شناختی و تحول شخصیت خواهد داشت.
4- اوقات فراغت و تقویت مهارتهای حسی- حرکتی و فعالیتهای ورزشی:
تأثیر مهارتهای حسی وحرکتی و فعالیتهای ورزشی بر کنشهای ذهنی و تحول روانی به گونه ای است که بسیاری از روان شناسان و کارشناسان تعلیم و تربیت(5) عقیده دارند که این قبیل فعالیتها می بایست در درجه اول جزو برنامه های موظف آموزشی دانش آموزان بویژه در مقاطع پیش دبستانی و دبستانی قرار داده شود. آشنایی کودکان و نوجوانان با برنامه هاو روشهای مختلف فعالیتهای حسی و حرکتی، نه تنها سبب تقویت کنشهای ذهنی آنها می گردد، بلکه موجبات نشاط روانی و سرزندگی، تقویت اعتماد به نفس و بالطبع بهداشت روانی آنان را فراهم می سازد. اهمیت و نقش حیاتی تربیت بدنی و فعالیتهای ورزشی گویای این حقیقت است که یکی از مطلوبترین برنامه ها در حسن گذران اوقات فراغت، اختصاص زمانی از فرصتهای آزاد به این امور است.
5- اوقات فراغت و اصلاح رفتار و تعالی شخصیت:
کثرت و استمرار فعالیتهای ذهنی و عملی در زندگی روزمره بدون بهره گیری از فرصتهای آزاد برای تعمق و بازنگری به عملکردها و نحوه برخورد با افراد و مقابله با پدیده های مختلف، ممکن بتدریج موجب پدیدار شدن بعضی عادات یا رفتارهای نامطلوب در انسان بشود. این مسأله در بین دانش آموزان مدارس بویژه در مقاطع راهنمایی و متوسط به دلیل تراکم و فشردگی برنامه های درسی بیشتر قابل ملاحظه است. البته در غالب موارد اولیای دانش آموزان نیز بیشترین توجه خود را در طول سال تحصیلی به پیشرفت تحصیلی و رفتار آموزشگاهی فرزندان خود معطوف می دارند تا به وجود احتمالی بعضی عادات یا رفتارهای نامطلوبی که می تواند آفت رشد متعادل و متعالی شخصیت آنها باشد.
بنابراین یکی از با ارزشترین ثمرات اوقات فراغت، پرداختن به چگونگی رفتار شخصی و اجتماعی خود و فرزندان است. باید توجه داشت که انحرافات اخلاقی و رفتاری به صورت ناگهانی ظاهر نمی شود، بلکه همواره بتدریج پدیدار می گردد. در واقع به جهت همین طبیعت تدریجی بودن رفتارهای نامطلوب، غالباً درصد قابل توجهی از والدین در طول سال تحصیلی فرصت ارزیابی دقیق رفتار فرزندان و پیشگیری از بروز رفتارهای سازش نایافته را نمی یابند. با توجه به آنچه که اشاره شد بهره گیری از اوقات فراغت، یعنی شرایطی که کودکان و نوجوانان تحت تنشها و فشارهای روانی ناشی از انجام تکالیف فشرده نیستند و پرداختن به اصلاح عادات، رفتارهای نامطلوب یا سازش نایافته امری است فوق العاده حائز اهمیت. به عبارت دیگر از اوقات فراغت می توان به عنوان مناسبترین زمینه برای اصلاح بسیاری از اختلالات رفتاری نظیر پرخاشگری، افسردگی، اضطراب، کمرویی و... بهره گرفت. تذکر این نکته حائز اهمیت است که هر رفتاری قابل اصلاح است، اما هر روشی و توسط هر کسی و در هر شرایطی ممکن است مؤثر واقع نگردد. اوقات فراغت به جهت این که عاری از تکالیف موظف، تنشها و فشارهای ذهنی و روانی است، از بهترین شرایط اصلاح عادات ناپسند و رفتارهای نامطلوب است.
اوقات فراغت و آسیب پذیریهای اجتماعی:
همان گونه که پیشتر اشاره شد، در کنار همه ارزشمندیها، اثرات حیات بخش و آفرینندگیهایی که از اوقات فراغت انتظار می رود، باید واقعیت ناخوشایندی را نیز مورد امعان نظر قرار داد. متأسفانه به دلایل متعدد، از جمله عدم ایجاد نگرش مثبت در اذهان دانش آموزان نسبت به اوقات فراغت، نبودن برنامه های آموزشی و توجیهی در حسن بهره وری از فرصتهای آزاد، بویژه تعطیلات تابستانی و سرانجام بلاتکلیفیها و بی برنامگیها، بررسیها و مطالعات انجام شده در ارتباط با بزهکاری کودکان و نوجوانان، حاکی از آن است که در غالب موارد، انحرافات اخلاقی و آسیب پذیریهای اجتماعی با اوقات فراغت دانش اموزان همبستگی دارد. بدین معنا که همواره آغاز یا فزونی کژرویها و بزهکاریهای کودکان و نوجوانان در ایام فراغت، بخصوص در طول تعطیلات مدارس بوده است. این مسأله در نزد آن دسته از دانش آموزانی که از نظر هوشی پایین تر از حد متوسط بوده، از پیشرفت تحصیلی رضایت بخشی برخوردار نیستند و تجارب چندانی از موقعیتهای موفقیت آمیز و خوشایند ندارند، بیشتر مشاهده می شود. بدیهی است در این رهگذر فقر فرهنگی و فقدان انگیزه های رشد مزید برعلت است.
بنابراین با در نظر گرفتن حساسیت، اهمیت و نقش حیاتی اوقات فراغت،ضروری است با تهیه و تنظیم برنامه های جامع آموزشی از طریق همکاری مشترک اولیاء و مربیان و اتخاذ روشهای مناسب، ضمن توجیه دانش آموزان و ایجاد نگرش مثبت در آنها به ارزش و اثرات مثبت اوقات فراغت و برانگیختن رغبت و انگیزه در حسن بهره وری و بارورسازی این فرصتها، در زمینه پیشگیری از هر گونه آسیب پذیریها در ایام فراغت، تدابیر لازم را پیش بینی کرد.
پی نوشت ها:
1- تأثیر شرایط روانی بر جسم
2- Psycho Somatic
3- Sisk
4- تفکر واگرا (Divergent Thinking) اندیشیدنی است که در جهتهای مختلف حرکت می کند. این نوع تفکر کمتر در قالب و انقیاد واقعیتهای ارائه شده قرار می گیرد.
5- Seguen
منبع :کتاب «مباحثی در روانشناسی و تربیت کودکان و نوجوانان »، غلامعلی افروز ، انتشارات انجمن اولیا و مربیان جمهوری اسلامی ایران ، چاپ سوم تابستان 1372
منبع:نورپرتال
اوقات فراغت زمانی است که کودک باید آزادانه به انجام فعالیتهای مورد علاقه خود بپردازد. تنظیم زمان و فراهم کردن اوقات فراغت برای کودکان بهعهده بزرگسالان است.
برخورداری از اوقات فراغت، یکی از حقوق اساسی کودکان است، در ماده ۳۱ پیماننامه حقوق کودک براین اساس تأکید شده است: (دولتهای عضو، حق کودک را برای داشتن اوقاع فراغت، آرامش، پرداختن به بازی و فعالیتهای تفریحی مناسب با سن کودک و مشارکت آزادانه در زندگی فرهنگی و هنری احترام میگذارند و آن را اشاعه میدهند و فراهم ساختن فرصتهای برابر فعالیتهای فرهنگی و هنری و تفریحی را تشویق میکنند).
بهره مندی از اوقات فراغت برای همه انسانها به ویژه کودکان به دلایل زیر اهمیت اساسی دارد:
ادبیات و فعالیتهای مربوط به آن: کتاب و قصهخوانی، تصویرخوانی و ... در کنار هنرهایی مانند نقاشی، کاردستی، موسیقی، نمایش و... از جمله نیازهای اصلی و زمینههای مناسب برای اوقات فراغت کودکان است که پرداختن به آن ها میتواند اوقات فراغت دلپذیر، شاد و آموزندهای را برای آن ها فراهم کند.
جستجوگری، تجربه کردن، بودن در طبیعت و مشاهده پدیدههای آن، کشف دنیای پیرامون خود به صورت آزاد و خلاق از جمله فعالیتهائی است اگر کودکان به صورت آزاد و دلخواه و نه به شکل اجباری و تحمیلی به آن ها بپردازند اوقات فراغت خود را به صورت سازنده گذرانده اند.
کودکی، سالهای رشد و بالندگی است و در شکلگیری رفتار کودکان، دورانی حساس و تأثیرگذار است، اگر در این سالهای طلائی بتوانیم زندگی آن ها را با فعالیتهای مناسب و مورد علاقه آن ها همراه سازیم رشد و سلامت آن ها را تأمین کردهایم.
توجه به علایق کودکان در شکوفائی توانمندی آن ها تأثیر زیادی دارد. اوقات فراغت کودکان را نباید با تحمیل فعالیتهای مورد علاقه خودمان هدر دهیم. در نظر گرفتن علایق کودکان، انگیزههای آن ها را تقویت میکند. حق انتخاب را از کودکی به آن ها میآموزد، توانائی تصمیم گیری را در آن ها افزایش میدهد و احساس ارزشمندی را در آن ها ایجاد می کند.
همه این موارد سلامت شخصیت آن ها را سبب میشود. با توجه به این ضرورتها برنامهریزی اواقات فراعت کودکان در خانه و مراکز آموزشی یکی از اولویتهای رشد کودکان است. در این زمینه مشکلاتی نیز وجود دارد که به مهم ترین آن ها همراه با ارائه راه کارهائی مناسب اشاره میشود .
مفهوم اوقات فراغت هنوز برای بسیاری از والدین و مربیان روشن نیست و به جای در نظر گرفتن علایق کودکان خواستهای خود را در نظر می گیرند و حتی گاه والدین آرزوهای تحقق نیافته دوران کودکی خود را بهعنوان فعالیتهای مناسب به آن ها پیشنهاد و بلکه تحمیل میکنند و این امر کاملاً برخلاف مفهوم اوقات فراغت است که به انجام فعالیتهای مورد علاقه کودکان تأکید دارد.
ضرورت برخورداری از اوقات فراغت رأی گروهی از والدین و مربیان مشخص نیست، برخی از والدین اوقاع فراغت را برای کودکانی که به مدرسه میروند نوعی وقت گذرانی و مانعی برای درس خواندن به حساب میآورند و کودکان خود را بهخصوص در موقع امتحان از هر فعالیتی منع میکنند.
در حالی که خستگی ناشی از این روش، یادگیری و بازدهی آموزشی کودکان را کاهش میدهد در مهدهای کودک گاه برخی از مربیان به بهانه عقب ماندن (آموزش) کودکان، مانع پرداختن آنان به فعالیتهای آزاد خلاق میشوند و در نتیجه دلزدگی از محیط های آموزشی را از سالهای اولیه کودکی در آنان ایجاد میکنند.
مشکلات مالی خانواده و امکانات محدود مراکز آموزشی (مهدکودک و مدرسه) شرایط نامناسبی را برای اوقات فراغت کودکان ایجاد میکند. برخی از خانوادهها بهدلیل فقر اقتصادی نمیتوانند امکانات لازم را برای گذراندن اوقات فراغت به صورت مناسب برای فرزندانشان فراهم سازند.
در مراکز آموزشی نیز کمبود امکانات و تعداد زیاد کودکان مانع بهرهمندی درست آنان از فراغت خود میشود. مسئولان نهادهای فرهنگی جامعه وظایف خود را در زمینه فراهم کردن امکانات مناسب اوقات فراغت کودکان به درستی انجام نمیدهند. در بسیاری از نقاط محروم شهر حداقل امکانات برای اوقات فراغت کودکان وجود ندارد و یا بهعلت هزینه بالای استفاده از آن ها برای کودکان محروم که تعداد آن ها در جامعه کم نیست، وجود ندارد. در نتیجه فقر اجتماعی در کنار فقر خانوادگی، امکان دسترسی کودکان فقیر را به فعالیتهای اوقات فراغت از بین میبرد.
برای همه ما بازی کودکان فقیر شهر در کوچهها، خیابانها به ویژه در ماههای تابستان صحنههائی آشنایی است که بارها شاهد آن بودهایم. متنوع نبودن فعالیتهای اوقات فراغت چه در خانواده و چه در مراکز آموزشی، مشکل دیگری است که وجود دارد.
براساس بررسیهای انجام شده، در جامعه ما کودکان بیشترین زمان اوقات فراغت خود را به تماشای برنامههای تلویزیون میپردازند. علاوه بر آن که محتوای بسیاری از برنامههای تلویزیونی برای کودکان مناسب نیست، اصولاً دیدن این برنامهها کمتر جنبه خلاق و فعال دارد. تنوع برنامههای اوقات فراغت با توجه به تفاوتهای کودکان، سبب بروز توانمندیهای گوناگون در آنان میشود و رشد همهجانبه آن ها را موجب میگردد.
بسیاری از والدین، اسباببازیها و فعالیتهای مناسب برای گروههای سنی کودکان را نمیشناسند و این امر سبب افزایش بازیها و اسباب بازیهای خشونتآمیز، نامناسب با سن و توان کودکان، رقابتی و ... میشود که به رشد و سلامت آنان آسیب میرساند.
وجود نگرشهای تبعیضآمیز نسبت به اوقات فراغت پسران و دختران سبب محرومیت بیشتر دختران در استفاده از امکانات و فرصتهای موجود در زمینه اوقات فراغت در جامعه است. تغییر این نگرشها با آموزش و کار فرهنگی مناسب امکانپذیر است.
با توجه با امکانات محدود در ارتباط با آموزش خانوادهها، این وظیفه برعهده مراکز آموزشی، از مهد تا دبیرستان میباشد که با وجود تلاشهای انجام شده کافی به نظر نمیرسد، مگر آن که ارتباط و آموزش خانواده جزء وظایف و اولویتهای مراکز آموزشی باشد و برای آن برنامههای مناسبی تدوین گردد.
پدر و مادر و مربیان الگوهای اصلی یادگیری کودکان به شمار می روند اگر آنان در خانواده و مراکز آموزشی فعالیتهای مناسبی برای اوقاعت فراغت خود داشته باشند کودکان نیز از آن ها میآموزند. الگوی شایستهای برای آنان باشیم.
منبع: کتابک
یک روز برای مبارزه با استثمار کودکان
علی اکبر اسماعیل پور
امروز12 ژوئن مصادف با روز جهانی مبارزه با استثمار کودکان است. میلیون ها کودک در سراسر جهان نیروی کار ارزان خود را به بهای امحای دوران شاد کودکی و جست و خیزها و بازی ها و شادی های کودکانه - نه به میل خود - به حراج گذاشته اند تا فروپاشی اخلاق در جامعه بشری بیش از بیش آشکار و آشکارتر شود. استمرار و حتی افزایش بهره کشی از کودکان در جنگ ها و مخاصمات، درگیرکردن کودکان در کارهای سخت ومشقت بار، معادن، باربری ها، کشتی ها تا کار در کارگاههای قالی بافی و خیاطی و جوراب بافی و گل سازی، بهره کشی جنسی از کودکان تا انواع اشتغال کودکان در سطح خیابان های شهرهای بزرگ و کوچک و... همه و همه نشان از آن دارد که سود اندوزانی که چشم طمع به نیروی ارزان کار خردسالان دوخته اند، بدون توجه به تلاش سازمان ها و نهادها مختلف در دنیا که برای کاهش اشتغال کودکان و بهبود شرایط زندگی آنان می کوشند، همچنان بر ادامه سود اندوزی خود به بهای نابودی دوران طلایی زندگی بخش وسیعی از کودکان دنیا اصرار دارند.
در کشور ما حداقل از سال 1378، تلاشی مردمی و خود جوش برای مبارزه با استثمار کودکان آغاز شده است و این تلاش مردمی در قالب NGOهای حامی کودکان، چراغی هر چند کم سو را بر تاریکخانه های بهره کشی از کودکان افکنده است. در طی این سال ها فعالان و دوستداران حقوق کودک همواره بر رعایت حقوق این دسته از کودکان و کرامت انسانی آنان تاکید داشته اند و شاید نتیجه همین تلاش ها بوده که دولت ها را به واکنش واداشته است. طرح های مختلف برای ساماندهی این دسته از کودکان در اصل تلاش دولتمردان برای رویارویی با پدیده اشتغال کودکان بوده است که سازمان های غیردولتی در برجسته کردن آن در جامعه نقس اساسی را ایفاء کرده اند.
تلاش دولتمردان اما بنا به دلایل بسیار زیاد به سرعت رو به انحراف رفت. شتابزدگی و عدم مطالعه مقدماتی بر روی پدیده اشتغال کودکان در کشور از جمله دلایل این انحراف بود. از بدو فعالیت سازمان های دولتی با محوریت سازمان بهزیستی و شهرداری، تشکل های غیردولتی مدام بر تصحیح رویه آنچه که ساماندهی کودکان خیابانی نام گذاری شد، تاکید داشته اند. ستاد ساماندهی کودکان خیابانی متشکل از 15 نهاد دولتی تشکیل شد و هر ساله بودجه ای را به همین منظور تصویب می کردند، اما هیچگاه تغییری در وضعیت کودکان کار و خیابان ایجاد نشده است. سازمان های متولی ساماندهی کودکان خیابانی اما همچنان بر رویه ای که در پیش گرفته بودند تاکید داشته اند.
«ساماندهی کودکان کار و خیابان» به سلسله فعالیت هایی اطلاق می شد که به طور ادواری شهرداری و یا سازمان بهزیستی متولی آن بوده اند و شامل گشت زنی درسطح خیابان های شهرهای بزرگ و کوچک و ترمینال های ورودی این شهرها، دستگیری (بخوانید جذب!) کودکان خیابانی، انتقال آنان به مراکز نگهداری، تکمیل فرم های آماری و نگهداری برای مدت زمانی خاص و سپس آزادی این کودکان چرخه معیوبی بود که ساماندهی کودکان کار و خیابان نام گرفت. حتی سطحی نگری مسئولان در این طرح تا آنجا پیش رفت که ماموران بهزیستی در پایانه های مسافربری، کودکانی که از شهرهای دیگر و در آرزوی کسب درآمد به تهران مراجعه می کردند را به مراکز مستقر در پایانه ها فراخوانده و پس از دادن مبلغی وجه نقد با اولین اتوبوس وی را به شهر محل اقامتش گسیل می داشتند و کودک در اولین فرصت و این بار با پول تو جیبی بیشتر به تهران برمی گشت.
ارائه آمار و ارقام متناقض در پایان هر سال که توام با رقابت دو نهاد متولی ساماندهی کودکان خیابانی بود، به عنوان عملکرد سالانه ساماندهی مطرح می شد. کودکان خیابانی اما همواره از مراکز نگهداری کودکان فراری بوده اند و برخورد نامطلوب کارکنان این مراکز با کودکان دلیل اصلی این عدم آشتی کودکان با مراکز فوق مدام از سوی کودکان اعلام می شد. در مقابل اما تشکل های غیردولتی حامی کودکان یکی یکی شکل گرفتند و به ثبت رسیده اند و جالب اینکه این مراکز اغلب به عنوان مامن راحت و مورد اعتماد این کودکان و حتی خانواده هایشان مورد توجه این قشر از جامعه قرار گرفته اند. رفته رفته ارتباط این تشکل ها با شهرداری ها و بهزیستی ها شکل گرفت و هر چند برخی از این تشکل ها بخشی از بودجه سالانه خود را با اعتبار تخصیص یافته این دو نهاد تامین می کرده اند، اما باز هم تغییر آن چنانی در وضعیت این کودکان رخ نداده است.
این همه تلاش های ناموفق در طی این سال ها فقط برای بخش محدودی از کودکان شاغل انجام شده است که همان کودکان شاغل در نوع آشکار اشتغال کودکان (یعنی کودکان خیابانی) بوده اند. بخش مهمتر، اشکال پنهان و مخوف اشتغال کودکان است؛ کودکانی که همواره از دید ما پنهان هستند؛ کودکانی که در کارگاه های زیر زمینی به انواع اشتغال جان فرسا مشغول هستند؛ کودکانی که تا کنون هیچ نهاد دولتی مسئولیت رسیدگی به وضعیت آنان را بر عهده نگرفته است. این در حالی است که ابزار حمایتی قانونی از کودکان کار هم موجود است. مواد 79 تا 84 قانون کار جمهوری اسلامی ایران به ممنوعیت کار کودکان زیر 15 سال و شرایط کار کودکان از 15 تا 18 سال اختصاص دارد. با وجود وضع قوانین، کودکان همچنان در خیابان ها و کارگاه ها به کار اشتغال دارند.
برخلاف تلاش سازمان های دولتی بر مقصر جلوه دادن والدین این کودکان در اجبار به اشتغال فرزندان، به نظر می رسد که مسئولین هیچگاه «نخواسته اند» تاثیرمستقیم فقر و شکاف طبقاتی را بر سرعت بازتولید کودکان کار بپذیرند و همین نکته شاید یکی از دلایل اصلی شکست انواع و اقسام طرح های ساماندهی بوده است. هر گاه فشار نهادهای متولی برای جمع آوری این کودکان از سطح خیابان های شهر بیشتر شده، در مقابل هجوم این کودکان به سمت کارگاه های زیرزمینی و کارگاه های خانگی افزایش پیدا کرده است و ساده انگارانه است که فکر کنیم با جمع آوری این کودکان از سطح خیابان های شهر مسئله کودکان کار و خیابان نیز حل می شود...
آن چه مسلم است بنا به دلایل محکم و قابل استناد کارشناسان اقتصادی و جامعه شناسی، تعداد کودکان کار در انواع مختلف آن رو به افزایش است و تاکنون دولت های مختلف نتوانسته اند در مهار این پدیده ناخوشایند اجتماعی موفق باشند. طرح های ساماندهی بنا به دلایل پیش گفته ناموفق بوده اند. سازمان های غیردولتی نیز توان و امکانات توانمند سازی هزاران کودک را در اختیار ندارند و تلاش های آنان درنهایت می تواند در حد الگوسازی در سطح محدود و ارائه آن به دولتی ها باشد.
بنابراین بر عهده متولیان امور است که طرحی نو در اندازند و در این راه اقداماتی ضربتی نظیر گسترش تامین اجتماعی، اشتغال والدین، پرداخت مستمری به بیکاران، گسترش تعاونی های محلی، توجه به کشاورزی و صنایع وابسته روستایی، گسترش امکانات رفاهی و درمانی به شهرهای کوچک و روستاها و... و در کنار آن آموزش و ترویج حقوق کودک و آگاهی والدین، شاید گره ای از مشکلات بی شمار خانواده های فقیر جامعه باز کند.
آموزش توالت (Toilet Training) یعنی آنکه کودک طرز صحیح استفاده از توالت را بیاموزد، نیاز به دستشویی کردن، شستن و کند، طرز صحیح دستشویی کردن، شستن و پاکر کردن خودش و شستن دستها و خشک کردن آنها را بیاموزد. کودکان معمولا تا سن ٥-٤ سالگی در این مورد نیاز به کمک دارند. اکثر کودکان کنترل عضلانی برای تنظیم خود را بین سن ١٨ ماهگی و ٣ سالگی بدست میآورند. ولی کودکانی که ناتوانی دارند نمیتوانند تا سنین بالاتر این کنترل را بدست آوردند.
البته علاوه بر سن کودک، آمادگی او نیز برای این آموزش مهم است. مثلا اینکه کودک باید بتواند بنشیند و بتواند حداقل برای ٥ دقیقه آرام بازی کند، قادر به همراهی و کمک کردن برای پوشیدن و درآوردن لباسش باشد، رفتارهای تقلیدی را نشان دهد، توانایی فهمیدن و دنبال کردن دستورات ساده را داشته باشد، در مرحله لجبازی و منفی گرایی نباشد، حرکات روده و فعالیت آن در زمانهای خاصی از روز تنظیم شده باشد، توانایی این را داشته باشد که حداقل بتواند برای مدت سه ساعت خودش را خشک نگه دارد و یک نام و اسم برای ادرار و مدفوع داشته باشد و زمانی که شروع به آموزش توالت میکنیم نباید کودک در وضعیت استرس آوری باشد، مثلا زمانهایی مثل از شیرگیری کودک، تولد فرزند جدید و تغییرات منزل، زمانهایی مناسبی برای شروع آموزش نیستند.
معمولا از زمان شروع آموزش ٦ هفته طول میکشد تا کودک آن را بیاموزد.
قبل از آموزش توالت این مراحل را در نظر بگیرید:
در مرحله آموزش توالت نکات زیر را در نظر بگیرید:
یونسکو چارچوبی را برای بررسی مشکلات جهانی انسان بر اساس برابری کشورهای عضو ارائه میدهد که بر مبنای اصول جهان شمول، تنوع و کرامت انسانی استوار شده است. این سازمان به طور جدی در پی تقویت ارکان منسجمی است که صلح، توسعة پایدار و حقوق بشر را تشکیل میدهد و در زمینة فقرزدایی، و ترویج گفتوگو میان تمدنها، فرهنگها و مردم مشارکت میکند.
یک فوق تخصص سرطان کودکان گفت: لوسمی فرایند و تکثیر، خونسازی و ایمنی طبیعی بدن را مختل می کند و لوسمی لنفوئیدی حاد در کودکان شایع است که بین سنین ۲ تا ۶ سال تظاهر می کند.
دکتر اعظم السادات هاشمی در گفت وگو با خبرنگار ایسنا ، سرطان خون یا لوسمی را نوعی بیماری پیشرونده و بدخیم اعضای خونساز بدن عنوان کرد که با تکثیر و تکامل ناقص گویچه های سفید خون و پیش سازهای آن در خون و مغز استخوان ایجاد می شود.
این فوق تخصص سرطان کودکان اظهار کرد: لوسمی فرایند تکثیر، خونسازی و ایمنی طبیعی بدن را مختل می کند و اجتماع این یافته های سرطانی در خارج از مغز استخوان، موجب تشکیل توده هایی در اندامهای حیاتی بدن می شوند.
وی اظهار کرد: لوسمی براساس طیف، شدت، سرعت و پیشرفت بیماری به دو دسته حاد و مزمن تقسیم می شود که گسترش دامنه بیماری در وضیعت حاد کوتاه تر و در مزمن طولانی تر است.
وی افزود: شایع ترین اشکال لوسمی براساس سرعت پیشرفت روند بیماری و نوع گویچه سفید خون که دچار تراریختگی و سرطان شده به چهار گروه لوسمی لنفوئیدی حاد، لوسمی میلوئیدی حاد، لوسمی لنفوئیدی مزمن و لوسمی میلوئیدی مزمن تقسیم می شوند.
دکتر هاشمی علائم هشدار دهنده سرطان خون را احساس ناخوشی عمومی، تظاهر لکه های دانه اناری زیر جلدی پوست، لخته یا منعقد نشدن خون در پی ایجاد زخم یا بریدگی، ضعف یا خستگی مزمن، عفونتهای مکرر، دردهای استخوان و مفاصل، تنگی نفس در اثر فعالیت، تب و لرز و نشانه های شبه سرماخوردگی، احساس سیری و بی اشتهایی، خونریزی مکرر بینی، تورم و خونریزی لثه ها و لاغری ممتد عنوان کرد.
این فوق تخصص سرطان کودکان اظهار کرد: تحقیقات آماری و بالینی روند بدخیمی بیماری لوسمی را به عواملی چون افراد، سابقه قبلی ابتلا به بیماری های خونی، استعداد میزبان، عوامل ژنتیکی و اعتیاد به دخانیات ارتباط می دهند. همچنین ابتلا به لوسمی با افزایش سن ارتباط مستقیم دارد به گونه ای که افراد بالای ۵۵ سال باید بیشتر مراقب علائم هشداردهنده باشند.
وی بیان کرد: با توجه به وضعیت عمومی سلامت فرد، بررسی های تشخیص لوسمی ممکن است شامل آزمایش خون، نمونه برداری، سازگاری بافتی، بررسی کروموزومی، عکسبرداری از قفسه سینه با تابش اشعه ایکس، سی تی اسکن، پرتونگاری با استفاده از تشدید میدان مغناطیسی، سونوگرافی و معاینات بالینی باشد.
دکتر هاشمی گفت: فرایند درمان لوسمی برای هر شخص معین با شرایط بیماری وی مرتبط است و الگوهای درمان لوسمی بستگی به نوع لوسمی، وضعیت بیماری در شروع درمان، سن، سلامت عمومی و چگونگی واکنش بیمار به نوع درمان دارد.
وی افزود: علاوه بر الگوهای رایج برای درمان انواع سرطان همچون شیمی درمان و اشعه درمانی می توان به درمان بیولوژیکی یا ایمونولوژیک، جراحی، پیوند مغز استخوان، پیوند اتولوگ، پیوند سفیژنئیک و پیوند آلوژنئیک اشاره کرد.
وی تصریح کرد: پس از تهیه بافت پیوندی از روش های ذکر شده به بیمار مقادیر بالایی داروهای شیمی درمانی همراه یا بدون پرتو درمانی می دهند تا باقیمانده مغز استخوان وی تخریب شود و در مرحله ی آخر مغز استخوان سالم را گرم گرده و بوسیله ی یک سوزن و از طریق سیاهرگ به بیمار تزریق می شود تا جانشین مغز استخوان تخریب شده شود. این فوق تخصص سرطان کودکان ادامه داد: پس از ورود بافت پیوندی به جریان خون، یافته های پیوند زده به مغز استخوان هدایت شده و به تولید گویچه های سفید خون، گویچه های قرمزخون و پلاکتهای جدید می پردازند.
دکتر هاشمی، ابتلا به عفونت و خونریزی، تهوع، استفراغ، خستگی، بی اشتهایی، زخمهای دهانی، ریزش مو و واکنش های پوستی را از جمله عوارض جانبی پیوند مغز استخوان و پیوند سلولهای پایه دانست. وی خاطرنشان کرد: امروزه با کاربردهای جدید الگوهای درمان پیوند مغز استخوان و درمان بیولوژیکی یا ایمونولوژیک و داروهای جدید ضدسرطان و پیشرفتهای علم ژنتیک و ساختار ژن های انسانی امیدهای تازه ای برای غلبه بر این بیماری بوجود آمده است.
منبع: سایت پزشکان ایران
الهام عبدالمالکی کارشناس معماری
با مد نظر گرفتن المان های زیر خواهیم توانست در ایجاد محیطی مناسب و متناسب با حال کودکان بر هر آنچه در رشد و تعالی آنان تاثیر گذار است , فائق گردیم .
مشورت :با کودک خود صبحت کنید.و فعالیتهای مورد علاقه او را بیابید و توجه نمائید او از چه چیزهائی لذت می برد.از صفات منحصر بفرد او به دقت مطلع شوید.و بیابید که دوست دارد محیطش چگونه آراسته شود.کودکان باید کمک کنند تا محیط خود را بیا فرینند , بدین کونه آنها یاد می گیرند , مسئولیت پذیر بوده و برای بثمر رساندن کیفیت استعداد و جودی خود کوشش نمایند
قیاس و مبلمان :طراحی فضا ی منطبق با شرایط کودکان به طور قطع بستگی به شناخت کافی از ویژگی های رشد آنان دارد.خصوصیات جسمی و روانی کودکان در مراحل مختلف رشد , اساس برنامه ریزی فضا و طراحی برای آنان است.اندازه میز و صندلی , کمد های اسباب بازی و نیز ارتفاع مناسب دستگیره درها , دستشوئی ها , شیر ها و .. ضروری است.اگر فضا و عناصر آن متناسب با اندازه های کودکان باشد , آن ها به سادگی می توانند از فضا ها و وسایل مربوط به خود استفاده کنند.قطعات متنوع مبلمان , نیمکت , میز و صندلی , تابلوها , قفسه ها و غیره ای که با مقیاس و در حد و اندازه آنان ساخته می شود , اغلب برای هر بازی شکل ویژه ای بخود می گیرند .
تقسیمات فضا :اتاق کودک باید به طریقی چند منظوره طراحی شود و از آنجائی که کودکان از اتاقشان برای بسیاری از فعالیتها در کنار استراحت و خواب استفاده می کنند , تقسیمات و قلمرو های خاص و مشخص خود را طلب می کند. از قبیل فضائی برای مطالعه و بازیهای مهیج و همچنین فضائی برای سرگرمی.فضای بازی باید در کنار فضای خواب و استراحت کودک و در ارتباط مناسب با آن طراحی شود .تجهیزات مورد نیاز در فضای بازی شامل :قفسه و صندلی , پارک کودک و .... است .
محدودیت ها :کودک در این مرحله کنجکاو و بی باک است.تا آنجائیکه آنها هیچگونه اطلاعی از خطر ندارند.از این رو با ایجاد قفسه ها نه تنها اشیا ئی مانند بطری و دارو در ارتفاعی مناسب و بدور از دست کودک در امان است بلکه محیط نیز نظمی دوچندان می یابد .
رنگ :رنگهای روشن به چشم بچه ها با شکوه هستند.برای دیوارها از کاغذ دیواری رنگی و یا رنگ شاد استفاده کنید.و رنگ و بافت را به آنها اضافه نمائید.میتوانیم حریم ها و همچنین لبه های دیوار را مشخص و بر جسته نمائیم.و ابر ها و ستارگان را بر سقف اضافه نمائیم.کودکان رنگهای تابناک و درخشنده را دوست دارند.اما شما میتوانید با به کار بردن رنگهای شاد و تابناک در روی هر دیوار محدوهای رنگی را نیز معین کنید.رنگهای شاد و شفاف و آزاد , تصور کودکانه را بر می انگیزند و آنان را به آفرینش و خلاقیت را تشویق می کنند.همچنین پیدایش یا ظهور دیوارهای روشن از قبیل استفاده از کارکترهای کارتونی و مانند آن در دیوارهای اتاق های کوچک می تواند بسیار مفید باشد .
روشنائی :فضاهائی با نور طبیعی و شفاف اثر مثبت بر کودکان دارند.بعبارت دیگر اتاق های تاریک با نور مصنوعی و نامناسب اثر منفی در پی خواهند داشت.از این رو گزیدن نحوه و میزان روشنائی در اتاق کودک اهمیتی بس مهم را ایفا مینماید و تاثیر مهمی در خواندن و نوشتن و ایجاد آرامش و تمرکز آنان دارد.نور مناسب فضا را جهت محیطی آرام و مناسب جهت مطالعه محصور می نماید.بررسی تاثیر میزان نور در شب نیز در روحیه آنان حائز اهمیت است .
پنجره ها :پنجره و جهت آن در اتاق کودک اهمیتی ویژه دارد.از طریق آن نور شمالی به داخل می تابد و شادابی و سحرخیزی را به بار می آورد. کودکان پنجره هایی را که در تقابل و مرتبه چشمانش است را بیشتر دوست میدارد , بطوریکه ایشان مجبور نیستند برای نگاه کردن به خارج قد بکشند.از سوی دیگر کودکان از میان پنجره ها حرکت خورشید را دنبال می کنند تا زمانیکه به محل مشخصی برسد و غروب کند , فعالیت های خود را خاتمه می دهند .
در گرداگرد این عناصر کودکان بازی می کنند و از این طریق از تصوراتشان بهره می برند تا دنیای خودشان را بیافرینند.از این رو با ایجاد کنش و واکنش و ایجاد کنجکاوی خواهیم توانست کودک خود را به فکر فرو بریم .ایجاد کنش دنیای جدیدی را بر روی کودک خواهد گشود.و او را در شناخت هر چه بیشتر پیرامون و دنیای پر رمز و راز خود تشویق خواهد نمود. آنجنانکه که معماری و عناصرش برانگیزنده نیروی حرکتی و تشویقی خواهند بود و آن هنگام دیگر پایانی بر این باور نخواهد بود .
منبع: البرزمن
آموزش خلاق کودک محور چیست؟
امروزه در بسیارى از کشورهاى پیشرفته آموزش خلاق کودکمحور به سیاست و برنامهى اصلى سامانهى آموزش و پرورش تبدیل شده است. آموزش خلاق کودکمحور بر فلسفهى آموزش مشارکتى و همیارى کودکان و آموزگاران و مربیان استوار است. در این شیوهى آموزشى، به رشد چندگانه و همسوى کودکان که شامل رشد هوشى، هیجانى، اجتماعى و زبانى است، توجه مىشود و به ویژه بر رشد هیجانى و اجتماعى که بنیادهاى پرورش کودک را مىسازند، تاکید مىشود.
در شیوهى آموزش خلاق کودکمحور، برنامهریزى آموزشى، همسو با برنامههاى پرورشى است. در این شیوه، آموزش بدون پرورش بىمعنا و بىهدف است. برنامههاى آموزشى از پایین و با توجه به رغبت و گرایش کودکان طراحى مىشوند. در حالى که در شیوهى سنتى آموزش، پرورش سیاستها و برنامهریزىهاى آموزشى از بالا به پایین و دستورى است، به رغبت و گرایش کودکان توجه نمىشود و جاى پرورش در این گونه از آموزش همواره خالى است.
در آموزش و پرورش مشارکتى، دیدگاهها و گرایشهاى یادگیرندگان، سبب مىشود که آموزگاران و مربیان، سازگار با استعدادهاى هر کودک به جریان یادگیرى سمت و سو دهند. در این شیوه اندیشه و هنر کودکان شکوفا مىشود. آموزش خلاق کودک محور تراز رغبت کودکان را مهمترین اصل در فرایند یادگیرى مىشناسد. تا زمینههاى مناسب براى رغبت کودکان فراهم نشود، آموزش برابر با اجبار و دستور است. اما هنگامى که همه چیز با رغبت کودکان برنامهریزى شود، آموزش به جریانى آرامشدهنده و بالنده تبدیل مىشود. در این وضعیت است که انگیزههاى کودکان براى یادگیرى افزون مىشود.
گونهى آموزش خلاق کودک محور، واگرایانه است. در حالى که آموزش و پرورش سنتى، برپایهى همگرایى و یکسان دیدن همهى کودکان برنامهریزى شده است. در آموزش و پرورش واگرا، هر کودک یک جهان متفاوت است که نیازها و گرایشهاى ویژهى خود را دارد. برآیند چنین آموزشى به طور طبیعى کودکان خلاقترى خواهند بود که توانایى درک بهتر و گشودن آسانتر رازهاى طبیعت و زندگى را دارند.
اندیشهها و تخیلهاى متفاوت، نقطهى آغاز خلاقیت است. خلاقیت پدیدهاى دور از دسترس نیست، اگر گوهر وجودى کودکان را کشف کنیم. کودکان دوست دارند که آموزش با بازى همراه شود. برجستهترین کارکرد بازى آزاد سازى انرژىهاى نهفتهى کودک و شکفتگى شخصیت اوست.
ده اصل طلایی رویکرد آموزش خلاق کودک محور
۱- آموزش برای شکوفایی
آموزش خلاق کودک محور، با به وجود آوردن فضای سالم، متن ها و افزارهای سنجیده و برنامه ریزی درست کوشش می کند که اندیشه و جان کودکان را شکفته سازد. هنگامی که شخصیت و منش کودک شکفته می شود، آفرینش گری یا خلاقیت او به بار می نشیند.
۲- آموزش برای بازی و شادی
دنیای کودکان دنیای بازی و شادی است. کودکان همواره گرایش به بازی و شادی دارند. آموزش خلاق کودک محور کوشش می کند که کودکان را از دنیای سخت و گاهی خشن بزرگسالانه با دستورهای بی احساس دور کند و فضا وکنش های شاد را برای کودکان به ارمغان بیاورد.
۳- آموزش معناگرا و پالایش گر
آموزش خلاق کودک محور همواره کوشش می کند که از نمای بیرونی پدیده ها بگذرد و به آنچه اصل است برسد. در این گونه از آموزش با افزارها و برنامه های ویژه به کودکان ژرف اندیشی و بینش درست آموخته می شود تا هستی را با تمام بزرگی و معنایش کشف کنند.
پالایش از احساس اندوه، ناامیدی، بیهودگی نقشی است که آموزش خلاق کودک محور برعهده دارد. فضا،برنامه ها و متن ها و افزارهای آموزش خلاق کودک محور به گونه ای طراحی شده اند که حس مثبت اندیشی و مثبت بودن را در کودکان تقویت می کنند.
۴- آموزش برای آگاهی و دانایی
آموزش خلاق کودک محور کوشش می کند که به کودکان آگاهی راستین درباره هستی و زندگی بدهد. من کیستم؟ جایگاه من کجاست؟ با چه هدفی باید به سوی آگاه شدن و آگاه کردن بروم. هنگامی که آگاه می شوم چگونه می توان زندگی خود و دیگران را دگرگون کنم؟ این ها همه از خویشکاری های آموزش خلاق کودک محور است.
۵- آموزش بدون رقابت
آموزش خلاق کودک محور به آزمون های درونی باور دارد. آزمون هایی که به زندگی انسان معنا می بخشد، او را کاشف دریاها و سرزمین های ناشناخته و آفرینش گر پدیده های نو می کند. آموزش خلاق کودک محور هرگز و هیچ گاه به آزمون های ظاهری که کودکان را رقیب یکدیگر می کند باور ندارد و همواره آن هارا برای زندگی کودک زیانمند می داند.
۶- آموزش برای گشایش
آموزش خلاق محور کوشش می کند که راهکارهای درست را برای پرسانه ها و دشواری های زندگی پیش پای کودک بگذارد. در این گونه از آموزش، دانستن هنگامی ارزش دارد که به کار بیاید و بتواند گره های ناگشوده را بگشاید.
۷- آموزش رشد اجتماعی
به سبب این که آموزش خلاق کودک محور با افزارهایی مانند داستان و نمایش خلاق، هیجان و احساس های کودکان را درگیر می کند، سبب رشدهای چندگانه کودک مانند رشد اجتماعی آن ها می شود که برای جامعه پذیری شان ضرورت دارد.
۸- آموزش برای همکاری و مشارکت
ٱموزش خلاق کودک محور، آموزشی در گفت و گو و درگیر کردن کنش های کودکان با یکدیگر است. کودکان در این گونه آموزش است که معنای همکاری و مشارکت را می آموزند و کوشش می کنند که آن را در زندگی فردی و اجتماعی به کار ببندند.
۹- آموزش برای آزادی و دوستی
آموزش خلاق کودک محور کوشش می کند که درک درستی از آزادی و دوستی که دو بنیان مهم زندگی انسان است، به کودکان هدیه دهد. چون کودکان با بازی و شادی آموزش می بینند، معنای آزادی را درک می کنند و چون برای بازی کردن به کودکان دیگر نیاز دارند، معنای دوستی را می آموزند.
۱۰- آموزش دوستی با مادر زمین
مواد آموزش خلاق کودک محور بر پایه ی اصول توسعه پایدار تهیه می شوند. در این گونه از آموزش به کودکان نگه داری از مادر زمین به عنوان بستری که همگان بر آن می آسایند و خوراک خود را به دست می آورند یادآوری می شود.
یکی از پیشگامان آموزش خلاق کودک محور
ماریا مونتسوری
ماریا مونتسوری"، پزشک، فیلسوف، آموزگار و انسان دوستی اهل ایتالیا بود. او در سال ۱۸۷۰ در آنکونای ایتالیا به دنیا آمد و پس از گذراندن ۸۲ سال سرشار از نوآوری و کوشش برای بهتر شدن زندگی انسان ها در سال ۱۹۵۲ در هلند درگذشت.
منبع: آموزش خلاق کودک محور