کودک یار

معرفی بهترین ها برای کودکان

کودک یار

معرفی بهترین ها برای کودکان

تاثیر موسیقی بر افزایش هوش

 موسیقی هوش شما را بیشتر می کند

فرانسیس اچ راچر
دانشکده روانشناسی دانشگاه وسیکانسین
ترجمه سودابه سالم 

کودک و موسیقی

موسیقی از اولین نغمة لالایی مادر، در رشد ذهنی کودکان نقش بازی میکند. موسیقی از تجربیات در خانواده، از رسانههای مختلف و بخشی از عبادات مذهبی و به عنوان یک موضوع درسی و در بازیهای کودکانه وارد زندگی کودک میشود. تحقیقات اخیر نشان میدهد که موسیقی علاوه بر ارزش وسیع اجتماعی، نقش مهمی در رشد ذهنی کودک دارد: چنانچه کودکان از سنین خردسالی با موسیقی سر و کار داشته باشند، این امر در سازماندهی دستگاه مرکزی اعصاب آنها اثر میگذارد و بنابراین، میتواند به عنوان وسیلة موثری برای تربیت دوران کودکی مورد استفاده قرار گیرد.

یادگیری بسیار زود شروع میشود ـ حتی قبل از تولد
مطالعات در سراسر جهان نشان میدهد که تحریکات اولیه برای رشد مغز بسیار اهمیت دارد. یک محیط سرشار از تحریکات مناسب، باعث تقویت ارتباطات عصبی میشود که در مغز کودکان شکل میگیرد. مطالعات بر روی جانوران نیز این ارتباط وسیع را نشان میدهد. برای مثال، ویلیام گرینوگ William Greenough ـ از دانشگاه ایلینویز، دو گروه از موشها را مورد آزمایش قرار داد. گروه اول در محیطی با تحریکات مناسب صوتی و گروه دوم در قفسهای استاندارد با صداهای معمولی و یکنواخت. حیواناتی که در محیط اول بودند در میان سلولهای مغزشان 25% بیشتر ارتباط برقرار گردید.
ماحصل کلام این که مغز از ابتدای رشد بسیار سازشپذیر و انعطافپذیر است.
این امر ما را در برابر امکانات بیشمار و نیز مسئولیتهای سنگینی قرار میدهد. در اینجا زمان نقش حساسی بازی میکند. هنگامی که در رشد طبیعی اختلالی وجود داشته باشد، ارتباطات عصبی بخوبی صورت نمیگیرد. درواقع، شواهد فزایندهی بسیاری مؤید این است که رشد ذهنی و یادگیری تحت تأثیر تجربیات قرار دارد، حتی تجربیات قبل از تولد. آزمایشهای فراصوتی (سونوگرافی) ـ Ultrasound Recording ـ نشان میدهد که «نرون»هایی که در رحم مادر رشد میکنند از هفتهی هفتم حاملگی شروع به تقسیم شدن میکنند. به نظر میرسد که تجربه میتواند از آغاز چنین فرایندی بر روی رشد مؤثر باشد.
دادههای آزمایشگاهی تأیید میکنند که یادگیری میتواند در رحم مادر نیز صورت گیرد. برای مثال، مطالعات نشان میدهد که کودکی که تازه متولد میشود در ارتباط با صداهایی که در زمان حاملگی مادر شنیده است عکسالعمل نشان میدهد.
این شواهد علمی ـ و شواهد زیاد دیگری که از حوصلهی این مقاله خارج است ـ ما را به نتیجهی واحدی میرساند: چگونگی رشد ذهنی و یادگیری کودکان بستگی به طبیعت و تربیت دارد.
ممکن است که طبیعت حد بالایی برای رشد برقرار کرده باشد، اما، تربیت است که تعیین میکند آیا فرد میتواند به این حد برسد یا خیر.

نقش موسیقی در رشد مغز
چرا والدین و معلم کودک را از تجربهای محروم میکنند که نشان داده شده است میتواند به رشد ذهنی او کمک کند؟ تحقیقات جدید نشان میدهد که آموزش موسیقی در سنین خردسالی میتواند در رشد اتصالات عصبی neural connection ـ موثر باشد، اتصالاتی که برای درک پیچیدگیهای ریاضی و مفاهیم علمی لازم است. این تحقیقات بین آموزش موسیقی و دیگر توانائیها شناختی، به ویژه تواناییهای فضایی، رابطهی مهمی را نشان میدهند.
منظور از توانائیهای شناختی، استدلال تجریدی است که برای درک روابط بین اشیا بکار میرود ـ مثلا هنگامی که میخواهیم کسری را محاسبه کنیم و یا شطرنج بازی کنیم.
به گروهی از کودکان سه ساله آموزش موسیقی با اُرگ ـ Piano Keyboard ـ داده شد.
پس از شش ماه، تواناییهای شناختی آنها پیش از دیدن دورهها ـ pre-testiny ـ و بعد از دیدن دورهها ـ post - testiny ـ اندازهگیری شد. نمرات این گروه از کودکان با سه گروه دیگر از کودکان مقایسه شد: گروهی که درسهایی در مورد کامپیوتر گرفتند، گروهی که گاهگاهی در دورههای آواز خواندن جمعی شرکت داشتند و نیز گروه چهارمی که هیچگونه آموزش خاصی نداشتند. با این که نمرات اولیة هر چهار گروه تفاوت چندانی را نشان نمیداد، ولی، بعد از گذراندن دوره، نمرات گروه اول به طور چشمگیری از سه گروه دیگر بالاتر بود. این تفاوتها در زمینة هوش نظری، استدلال فضایی ـ زمانی بودند.
در تأئید چنین دادههایی، «مارتین گاردینر» ـ Martin Gardiner ـ و همکاران دانشگاهی او با تحقیقات خود نشان دادند که آموزشهای ابتدایی در موسیقی و هنرها میتواند بر روی نمرات خواندن و ریاضیات کودکان مؤثر باشد. دیگر تحقیقات نیز اثرات مشابهی را نشان داده است. درواقع، نتایج بهدست آمده در مورد کودکانی که در مدارس موسیقی مجارستان پذیرفته شدهاند نیز مبین انعطافپذیری آنان در یافتن مهارتهایی در ریاضیات و زبان میباشد که این گزارشها در چندین دهه تأئید شده است.
تمامی این یافتهها بدین معنی است که آموزش ابتدایی میتواند در رشد مغز مؤثر باشد و این تأثیر بیش از تأثیر آموزش خواندن به کودکان میباشد. به نظر میرسد که موسیقی، بویژه، به شکلگیری اتصالات عصبی لازم برای فعالیتهای علمی کمک میکند. البته بسیاری از والدین و مربیان، به صورت تجربی، سالها به چنین نظریاتی دست یافته بودند، اما، تنها در چند دهة اخیر است که تحقیقات علمی نیز این امر را تأئید کرده است.
درواقع، تحقیقات اخیر تأثیر موسیقی بر روی رشد شناختی حیوانات را نیز نشان داده است.
موشهایی که به طور وسیعی در معرض دریافت اصوات موسیقی ـ Complex music ـ قرار گرفتند (روزی 12 ساعت طی چند ماه)، در آزمون مارها بسیار بهتر از موشهایی رفتار کردند که در معرض اصوات غیرموسیقیایی و یا سکوت قرار داشتند. محققین به این نتیجه رسیدهاند که منطقهای از مغز که اختصاص به یادگیری شناختی دارد، با شنیدن موسیقی به طور مؤثری رشد مییابد. حالا میتوانید تصوّر کنید که تأثیر آموزش موسیقی بر روی کودکان ما چه میتواند باشد!

موسیقی به عنوان یک تجربة آموزشی
گرچه تحقیقات نشان داده است که حتی شنیدن موسیقی نیز بر روی هوش انسان تأثیر دارد، اما، قویترین تأثیرات موسیقی از شرکت فعال در ساختن موسیقی بهدست میآید. کودکانی که آموزش موسیقی میبینند به احتمال زیاد، از آنهایی که فقط موسیقی را منفعلانه میشنوند بیشتر سود خواهند برد. واضح است که تحریکات شناختی در خلال آموزش موسیقی به سطح بالایی میرسد.
آموزش موسیقی برای کودکان بندرت «خشک و خستهکننده» است. آموزش موسیقی معمولاً توأم با شادی است. ولی، این فعالیت در عین حال توأم با چالشی در تواناییهای شناختی است.
از این گذشته، کودکی که بر روی مسألة ریاضی کار میکند معمولاً برای مدت طولانی فقط مینشیند و فکر میکند و تنها با مداد و کاغذ سر و کار دارد. همان کودک، هنگامی که با گروهی همکاری میکند، باید خود را با گروه هماهنگ کند و همزمان باید به فکر باشد تا برای آنچه باید انجام دهد آماده باشد. در هیچ فعالیت دیگری کودک این چنین جذب انجام کارهایی نمیشود که باید در خلال ثانیهها اجرا شود و به طور مستمر و در زمانی طولانی درگیر اجرای عملی باشد.
کودکان در خلال اجرای موسیقی باید دائماً توجهشان به کار باشد. ساختارهای تفکر باید دائماً روزآمد و دقیق باشد. این ترکیب هشیاری و احتیاط، همراه با پاسخهای فیزیکی در حال تغییر، یک تجربهی آموزشی است که ارزش بیهمتایی دارد.
انسان میتواند به سادگی بفهمد که چرا کودکانی که آموزش موسیقی دیدهاند قادرند با موادی کار کنند که سرعت قابل درک شدن و درونی شدن نیستند. این کودکان، در مقایسه با کودکانی که به آنها فرصتی برای شرکت در ساختن موسیقی داده نشده است، ممکن است قادر باشند با سرعت بیشتری بیآموزند و اطلاعات را ذخیره کنند.
جدای این مزیّتها فضای اجتماعی آموزش موسیقی توأم با همکاری است. در صورتی که غالب دیگر موضوعات آموزشی چنین فضایی وجود ندارد و یا جای خود را به فضای رقابتی میدهد. دانشآموزان با همکاری یکدیگر است که میتوانند در یک اجرای موسیقی نقشی ایفا کنند، آنها یاد میگیرند که «مشارکت» وسیلهای است که میتواند برای هدفهای دیگر نیز مورد استفاده قرار گیرد.
موسیقی راه حلی برای تمامی مشکلات آموزشی نیست. ذهن بشر بهشدت پیچیده است و دانش ما در اینباره که «تأثیرات موسیقی در چه اندازه است» هنوز به کمال نرسیده است.با وجود این، موسیقی وسیلة آموزشی قدرتمندی است که باید مورد استفاده قرار گیرد.
در عین حال، باید مواظب باشیم تا اهمیت موسیقی از نظر زیبایی را کوچک نشماریم و این زیبایی را به زندگی کودکانمان وارد کنیم.
ما نباید تنها به این دلیل که موسیقی موجب رشد ذهنی کودک میشود، آنها را درگیر فعالیت موسیقیایی کنیم.
بزرگترها تنها از روی انجام وظیفه موسیقی نمیسازند. کودکان نیز باید چنین باشند. آموزش موسیقی دانشآموزان با احساسات آنان سر و کار دارد و در خلال بروز احساسات آنها صورت میگیرد.
برای تمامی آنهایی که در ساختن موسیقی شرکت میکنند تجربة با درون خویش سر و کار داشتن و ظرفیتِ به تنهایی کار کردن و با خود همراه بودن و حرکت به سوی حسّی که به شکل دیگری احساس نمیشود، نتایجی است که به بار مینشیند.
ساختن موسیقی شادیبخش است و کودکان ساختن موسیقی را دوست دارند... بنابراین، اگر شما مزایای رشد ذهنی و نیز شادی ساختن موسیقی را تواماً در نظر بگیرید، دلیل کافی خواهید داشت تا برای کودکان امکان چنین تجربهای را فراهم سازید. 

 منبع: موسیقی کودک

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد