زهرا رفیعی
موضوع فصل 10 قانون جدید مجازات اسلامی که اخیرا به تصویب رسیده، مجازات کودکان بزهکار است که نسبت به قانون قبلی تغییرات مفیدی در آن اعمال شده است؛ تغییراتی که لازمه اجرایی شدن آن نه تنها تغییر در چارچوبهای دستگاه قضایی است بلکه نیاز به تغییر نگرش نسبت به جرم کودکان و مجازاتهای آن در جامعه است.
یک حقوقدان و عضو هیأتمدیره انجمن حمایت از حقوق کودکان در مورد تغییرات قانون جدید مجازات اسلامی در بخش مجازاتها و اقدامات تامینی و تربیتی اطفال میگوید: مهمترین تغییر آن است که قانونگذار سن مسئولیت کیفری را از دفعی و شناسنامهای بهتدریجی تغییر داده و بین بلوغ عقلی و جسمی تفکیک قائل شدهاست و گروههای سنی تا 12 سال، 12 تا 15 سال و 15 تا 18 سال تقسیم شدهاند. قانونگذار تفکیک بین دختران و پسران را برای مجازات حذف کرده و طفل را فرد زیر 18 سال تعریف کرده است.
تغییر دیگر این قانون این است که در جرائمی که مستوجب حد و قصاص است برای افراد 15 تا 18 سال به قاضی اختیار داده شده تا برای اثبات رشد عقلی کودک از نظرات کارشناسان پزشکی قانونی استفاده کند. مونیکا نادی افزود: هر چند که در این قانون قصاص بهصورت کامل حذف نشده، اما همین که نظر یک متخصص گرفته میشود اقدام مفید و نزدیک به عدالتی است. این در حالی است که پیش از این درصورت جنون به کارشناسان مراجعه میشد. بهنظر میرسد شرایطی که قانون جدید ایجاد کرده باعث شود انتخاب قاضی دادگاه اطفال امر ویژه و خاصی شود؛ چرا که قضات دادگاه اطفال بایستی دانش کافی در مورد روانشناسی کودکان نیز داشته باشند.
وی گفت: پیش از این در مورد مجازات کودکان و بزرگسالان در جرائم تعزیری تفکیکی وجود نداشت اما در حال حاضر علاوه بر اینکه جرائم درجهبندی شدهاند بهصورت خاص برای جرائم افراد 15 تا 18 سال مجازات نگهداری در کانون اصلاح و تربیت به همراه پرداخت جزای نقدی تعیین شده است؛ ضمن اینکه میبایست ضرر و زیانهای مالی و دیه فرد شاکی پرداخت شود.
لیلا ارشد مدیر خانه خورشید و عضو هیأتمدیره انجمن حمایت از حقوق کودکان نیز در مورد محاسن این قانون گفت: با فراهم شدن زمینههای مداخلات روانشناسان، مددکاران، وکلا و متخصصان دیگر در حوزه کودکان شرایط کودکان معارض با قانون شرایطی عادلانهتر خواهد شد. سالها بحث مجازاتهای جایگزین در کشور مطرح بوده که با این قانون زمینههای اجرایی شدن آن نیز فراهم شدهاست.
وی ابراز امیدواری کرد که با اجرایی شدن این قانون مراکز اصلاح و تربیت کودکان و دادگاههای اطفال در شهرهای دیگر نیز راهاندازی شود و شرایط اجتماعی و خانوادگی کودکان بزهکار مورد توجه قرار گیرد.دکتر شیوا دولتآبادی روانشناس و عضو انجمن مذکور در این نشست خبری در مورد احتمال سوءاستفاده از کودکان برای ارتکاب جرائم گفت: اکثر مواردی که به قصاص میانجامد موارد قتلهای غیرعمدی است که ناشی از هیجانهای دوران نوجوانی است.
انعطافی که قانونگذار در مورد کودکان نشان داده بسیار ارزشمند است. برای اجرایی شدن نتیجه این انعطافپذیری قانونگذار میبایست قاضی به دقت انتخاب شود و استفاده از متخصصان بهتدریج به امری پایدار تبدیل شود؛ چرا که هیچ فردی نمیتواند به تمام جوانب زندگی انسانهایی که خود قربانی شرایط نامناسب هستند اشراف پیدا کند. نگاه تدریجی به مراحل بلوغ و جرائم و شرایط بهوجود آورنده جرم یک دستاورد بزرگ است.
علاوه بر این نقش سازمانهای دولتی و غیردولتی در پیشگیری از جرم از اهمیت بیشتری برخوردار خواهد شد؛ چراکه آماده شدن برای انجام جرم یک فرایند است. کودکانی که پتانسیل مجرم شدن را دارند بهخوبی قابل تشخیص هستند و برای جلوگیری از ارتکاب جرم آنها میبایست برنامهریزیهای وسیعی کرد.
طیبه شریفپور، عضو دیگر انجمن حقوق کودکان گفت: علاوه بر مرحله پیشگیری، دادرسی و اجرای حکم مرحله دیگری نیز وجود دارد که مراقبتهای پس از اجرای حکم است. در بسیاری از کشورها تا مدتهای طولانی کودکان مجرم تحت نظر مددکار و روانشناس مستقیم باقی میمانند.
منبع: همشهری آنلاین
کتاب برای کودکان با نیازهای ویژه، راهنمای مناسب سازی کتاب برای همه.
نویسنده: سیسیل هافگارد سونسن
مترجم: سحر ترهنده، شبنم عیوضی.
ناشر: تهران: موسسه فرهنگی هنری پژوهشی تاریخ ادبیات کودکان، ۱۳۸۹.
بها: ۲۱۰۰ تومان.
"ماده ۱۰ قوانین استاندارد در مورد برابری فرصت ها برای معلولان چنین می گوید: "دولت ها باید فرصت ها و امکانات معلولان را برای بارور ساختن خلاقیت و توانمندی های هنری و ذهنی شان نه تنها به سود خود بلکه به سود جامعه چه در شهر و چه در روستا تضمین کنند. رقص، موسیقی، ادبیات، نمایش، هنرهای تجسمی، نقاشی و پیکره سازی نمونه هایی از این فعالیت هستند". این قانون و دیگر قوانین در رابطه با حقوق معلولان بازتاب دهنده ی توجه جامعه ی جهانی به حضور جمعیت بیش از ۶۵۰ میلیونی معلولان به عنوان نیروی انسانی بالقوه ای است که حق دارد و می تواند در هر عرصه ای نقش داشته باشد اگر و فقط اگر شرایط برای بروز توانایی هایشان مناسب باشد. مناسب سازی مواد خواندنی گامی عملی برای مناسب سازی شرایط و پذیرش معلولان در جامعه است.
"کتاب برای کودکان با نیازهای ویژه" دستاورد اعضای سازمان "کتاب برای همه" است که از سال ۲۰۰۳ برای "کاهش محدودیت های معلولان" فعالیت می کنند. این کتاب شامل رهنمودهای کاربردی برای مناسب سازی و انتشار کتاب برای کودکان نابینا، ناشنوا، کم توان ذهنی، خوانش پریش، در خودمانده و خواندن گریز است و مخاطب را با انواع کتاب های مناسب سازی شده شامل کتاب های دارای متن ساده، کتاب های با محتوای ساده، کتاب های گویا، کتاب های با حروف درشت، کتاب های بریل، کتاب های با زبان اشاره، کتاب های دارای بلیس، پیکتوگرام، نشانه های تصویری، کتاب های تصوری و کتاب های لمسی آَشنا می کند.
مخاطب اصلی این کتاب نویسندگان، تصویرگران و ناشران است اما برای آموزگاران، کتابداران و مادران و پدرانی که با این کودکان سر و کار دارند نیز سودمند خواهد بود.
منبع: موسسه پژوهشی تاریخ ادبیات کودکان
بنیاد کتاب برای همه
بنیاد"کتاب برای همه" در سال ۲۰۰۲ در نروژ بنیان گذاری شده است. این بنیاد از انتشار کتاب های مناسب سازی شده پشتیبانی می کند.
هدف این بنیاد آن است که صرفنظر از میزان توانایی خواندن، همه بتوانند به ادبیات دسترسی داشته باشند. و با فراهم آوردن ادبیات مناسب سازی شده برای همه ی کسانی که در خواندن مشکل دارند، می کوشد به این هدف تحقق بخشد.
بنیاد کتاب برای همه برای رسیدن به این هدف با نویسندگان، ناشران و تصویرگران همکاری می کند و با پشتیبانی های تخصصی از آن ها، زمینه را برای تهیه ی کتاب های آسان خوان فراهم می سازد. منابع مالی ۱۴۰ کتابخانه ی عمومی برای نگهداری از کتاب های مناسب سازی شده و اطلاعات و مشاوره ی لازم برای یافتن کتاب های مناسب مخاطبان از سوی این بنیاد تامین می شود. این بنیاد برای کتابخانه های عمومی ای که "کتاب برای همه" را ترویج می کنند، شبکه ای از بلند خوانان (reading representatives) در اختیار می گذارد که برای افرادی که خود نمی توانند بخوانند، بلند خوانی می کنند. شمار بلند خوانان که داوطلبانه یا موظف با این بنیاد کار می کنند، به ۷۰۰ نفر می رسد.
پشتیبان مالی این بنیاد، وزارتخانه ی فرهنگ نروژ است. افزون بر آن، ۲۱ سازمان ادبی و بشر دوستانه در نروژ این بنیاد را پشتیبانی می کنند.
در نروژ از هر ۳ بزرگسال ۱ نفر نمی تواند بخواند. این، نشانه ی آن است که خواندن متن های معمولی، برای بخش بزرگی از مردم دشوار است. ناتوانی های گوناگون در خواندن و راهکارهای مختلف برای مناسب سازی متن ها وجود دارد.
این ناتوانی ها چه، در خواندن و نوشتن (dyslexia)، مشکلات بینایی یا شنوایی و اختلال های ذهنی باشند و چه ضعف در مهارت های زبانی، متن مناسب سازی شده می تواند بر همه ی این موانع چیره شود. کتاب های این بنیاد شامل: کتاب های آسان خوان، کتاب های گویا، کتاب های تصویری، کتاب های تصویری لمسی books tactile picture، بریل، زبان اشاره و کتاب های تصویرنگار pictogram است.
"کتاب برای همه" تا کنون ۹۰ عنوان کتاب مناسب سازی شده برای کودکان و بزرگسالان تهیه کرده است. ۳ عنوان از آخرین کتاب های این بنیاد در نمایشگاه کتاب بولونیا، ۲۰۰۹ معرفی شده اند.
منبع: کتابک
برای اطلاعات بیشتر به سایت http://www.lesersokerbok.no/ مراجعه کنید.
محتوای داستان های کودکان – تفریح یا تهدید –آموزش یا بدآموزی
حتما بسیاری از شما در دوران کودکی همچون من عاشق بسیاری از داستان های مشهور از سیندرلا گرفته تا دیو و دلبر و از الیس در سرزمین عجایب گرفته تا دختر شنل قرمزی بودید. بسیاری از مادرها و مادربزرگ ها بر بالین کودکی های ما، قصه شنگول و منگول و حبه انگور و جدالشان با گرگ ناقلا را به تصویر می کشیدند.
همه این داستان ها را تا چندی پیش نمونه اعلای ادبیات کودک و پر از خلاقیت و دارای قدرت به پرواز درآوردن قوه تخیل کودکان می دانستم، اما شاید از زمانی که کمی بزرگ تر شده ام و حالا درگیر بزرگ کردن فرزندان خود هستم نگاه متفاوتی پیدا کرده ام.
حالا که همراه بچه ها تماشاگر فیلم ها ، کارتون ها و خواننده کتاب ها و قصه های کودکانه هستم حساسیت بیشتری به خرج می دهم شاید از آن رو که تاثیر هر کدام از این ها را بر روحیات و خلقیات کودکانم به عینه مشاهده می کنم.
قصه ها و کتاب های کودکان
سالها شنیده ایم که روان شناسان بر قصه خوانی بر بالین فرزندان اهمیت ویژه ای قائل هستند ولی به راستی چه نوع داستانی مناسب چه سنی است. آِیا به صرف اینکه روی جلد کتابی تصاویر کودکانه وجود دارد یا قصه مشهوری است کافی است که ان را به هر نحو شده برای کودک بخواینم و کتابش را تهیه کنیم؟
برای مثال از چند داستان ساده و بسیار معروف شروع می کنم.
قصه شنل قرمزی و گرگ ناقلا: این داستان پر است از حضور ترسناک و خشونت آمیز گرگ و جدالش برای خوردن آدم ها از قبیل مادربزرگ و شنل قرمزی. از همه بدتر نحوه تعریف کردن داستان است. یادم می آید دو سال پیش یک دوست خانوادگی برای دختر من از نمایشگاه کتاب همین کتاب را البته با صورت برجسته خریداری کرده بود و من هر کاری کردم دیدم محال است که بتوانم متن کتاب را برای کودک سه ساله ام بخوانم چون نه تنها خشونت و خونخواری گرگ برجسته شده بود بلکه آخر داستان هم مرد شکارچی برای نجات شنل قرمزی به تبر به جان گرگ می افتاد و او را می کشت. این ترسناک ترین قصه ای است که می شود برای یک کودک معصوم سه چهار ساله خواند.
چنین است قصه شنگول و منگول و قصه هایی از این دست که به حمله گرگ ها خرس ها و حیوانات درنده به انسان ها یا قهرمانان داستان صحبت می شود و در کودکان ترس و کابوس ایجاد می کند.
نوع دیگر این قصه ها، داستان هایی است که محتوای آنها بر بدجنسی، حیله و نیرنگ، دروغ گویی، جادوگری،حسادت، جنگ و جدال و خشونت بنا شده است این قصه ها نیز گرچه در نهایت قهرمان داستان را پیروز میدان می کنند ولی در بافت خود رنگ و لعابی هستند برای موجه کردن خشونت و اعمال ناشایست که حتی اگر هم برای شخصیت های منفی داستان تعریف شده باشند باز هم تاثیر مخربی بر روحیات کودکان دارند و ترویج خشونت و بی اخلاقی می کنند ( از جمله این قصه ها زیبای خفته، سپیدبرفی و هفت کوتوله و ...).
فیلم و کارتون کودکانه
شاید شما هم به خوبی متوجه تغییر شکل و محتوای فیلم ها و کارتون های کودکان شده اید. امروزه کمتر کارتونی است که حاوی صحنه های تند و باشتاب، و به اصلاح اکشن نباشد. شخصیت های داستانی اغلب ظاهری اغراق آمیز دارند مثلا خیلی بزرگ یا کج و معوج، و بی تناسب هستند مثلا سر خیلی بزرگ یا دماغ کج یا بدن کوچک دارند و یا در صحنه هایی از داستان به فراخور قصه شکل و شمایلشان عوض می شود و حالت ترسناکی ایجاد می کنند.
بهترین قاضی کودکانند که اگر همراه انها به تماشا بنشینید بلافاصله متوجه چنین صحنه ها و تاثیر آنها بر چهره و حرکات کودکان می شوید.
هیجان تبدیل به جزءلاینفک برنامه های کودکان شده است و دیگر کمتر خبری از آرامش و سکون است. البته این در مورد داستان هایی است که جنبه خشونت آمیز به معنای تصویر صحنه های جنگ و کتک کاری ندارند و الا تکلیف بیننده با چنین برنامه های خشنی روشن است.
صحنه های زد و خورد، کتک کاری، شمشیر بازی و قتل و غارت در برنامه های ویژه کودکان کم نیست. اگر به کودکان بسیار کم سن در حدود 2 یا 3 ساله نیز نگاه کنید در هنگام یا پس از مشاهده چنین برنامه هایی فورا چوب و چماق یا حتی شده قاشق و کارد و چنگال برمی دارند و به جان همدیگر می افتند و حالا چقدر از این نزاع های کودکانه منجر به حوادث و جراحات می شود خود بحث دیگری است.
والدین اغلب از جدال بین کودکان شکوه می کنند ولی کمتر به انچه کودکان می بینند و می آموزند توجه نشان می دهند.
دوبله
اگر شما هم برنامه های کودکانه بیست تا سی سال پیش را یادتان مانده باشد به خاطر می آورید که ترجمه و دوبله کارتون ها و فیلم ها، بسیار لطیف، دلنشین و فاقد کلمات رکیک بودند و اگر هر کدام از شما یک لحظه چشمتان را ببندید و به گذشته برگردید حسی حاکی از آرامش و لطافت روحتان را می نوازد ولی اکنون دیگر از آن حال و هوا خبری نیست.
اگر بخواهم صادق باشم نه تنها خودم بلکه بسیاری از والدین سخت گیر را می شناسم که حاضر نیستند بچه هایشان با دوبله فارسی کارتون ببینند و ترجیح می دهند از نسخه زبان اصلی استفاده کنند که لااقل کودکان اصطلاحات و یا لغات ناشایست را فرا نگیرند.
ممکن است یکی از دلایل ورود استودیو های خصوصی دوبله باشد که دیگر از قوانین صدا و سیما هم پیروی نمی کنند و دوبله هایی البته جذاب ولی بسیار متفاوت ارائه می دهند.
برای مثال گویا تحقیر و توهین جزو جدایی ناپذیر از این ترجمه ها و دوبله ها شده، کلماتی مانند احمق، کودن ، کله پوک، نادان، بی شعور و اصطلاحات جعلی و نو سازی مانند تپه، مخ خراب، گامبالو آی کیو، و .... که با لحن توهین آمیز مرتب برای انواع شخصیت های فیلم از جانب قهرمان های داستان به کار می رود سیر صعودی دارد. بعد از دیدن چنین برنامه هایی کار والدین می شود خنثی کردن اثرات نامطلوب این گروه برنامه ها بر گفتار و رفتار فرزندانشان.
مشکل از کجاست؟
مطمئن نیستم که به ریشه مشکل پی برده باشم ولی آنچه به فکرم خطور می کند این است که سهل گیری و شادی بهتر است بگویم سهل انگاری در حوزه ادبیات کودک و برنامه های تلویزیونی کودکان یکی از ریشه های مشکلات است. امروزه انواع پکیج ها در هر سوپرمارکت برای کودکان پیدا می شوند که مثلا با هزار تومان یک بسته حاوی چند سی دی و کتاب جیبی برای کودکان فراهم می کنند و اگر به متن داستانی این برنامه ها نگاه کنی به کلی فاقد هر گونه محتوای مثبت و قابل قبول برای کودکان هستند.
بی توجهی یا کمبود وقت والدین اغلب شاغل برای کنترل آنچه کودکان می بینند و می خوانند یکی دیگر از عوامل است. امروزه برنامه های کودکان دیگر از انحصار صدا و سیما خارج شده و به شکل سی دی و دی وی دی و نیز برنامه های ماهواره ای در دسترس همه قرار دارد انتخاب صحیح بسیار مشکل است و والدین بدون آگاهی هر برنامه ای که شکل کارتونی یا کودکانه داشته باشند را برای بچه هایشان خریداری می کنند.
بی توجهی به سن و سال بچه ها و ورود زودهنگام انها به دوران بزرگسالی که ناشی از دیدن برنامه های بزرگسالان در تلویزیون و در جریان اخبار قتل و خشونت و ترور قرار گفتن از همان سالهای نخست کودکی در جریان مکالمات بزرگسالان، که منجر به ایجاد ترس و کابوس و تخیل های دلهره آور در کودکان می شود.
بی توجهی به آرامش و و سکون برای کودکان، به طوری که احساس می شود کودکان تنها به دویدن و پریدن و کشتی گرفتن نیاز دارند در حلیکه هر کودکی علاوه بر هیجان و تخلیه انرژی به دقایق یا حتی ساعات سکون و آرامش و حتی سکوت نیز نیاز دارد و برنامه های کودکان نباید لزوما پر از هیجان و به اصلاح اکشن باشند.
بی محتوایی داستان های کودکان که بیش از همه بر عدم توجه کافی و سرمایه گذاری بر بخش تحقیق و رشد ادبیات کودکان وابسته است.
فقدان منبع یا مرکز مشاوره ای که بتواند به انتخاب اگاهانه محتوای اموزشی و تفریحی برای کودکان بپردازد یا دست کم رده بندی صحیحی برای سنین مختلف انجام دهد و این آگاهی را به والدین و مربیان آموزشی، منتقل نماید. برای مثال اگر مرکزی یا سایتی یا هر مجموعه دیگری وجود داشته باشد که با نگاه کارشناسانه به نقد و بررسی محتوای داستانی کتاب ها ، شعر ها و فیلم و کارتون های کودکان بپردازد و آن را در اختیار والدین مشتاق قرار دهد بسیاری از این چنین مشکلاتی به وجود نخواهد آمد.
در پایان این سوالات را همچنان باز می گذارم و پاسخ آن را به وجدان عمومی می سپارم:
به راستی آیا نباید یک موج آگاهی بخشی در جامعه بر خیزد و به تصفیه و پاکسازی آنچه در ذهن کودکان نقش می بندد بر آید؟
آیا وقت آن نرسیده است که با این همه دانشی که از علوم روان شناسی و تربیت کودک در دست است، انتخاب آگاهانه تر و مناسب تر ی برای آنچه کودکان می بینند و می شنوند و می خوانند صورت داد؟
آیا این کافی است که فقط با گذاشتن یک برچسب کودکانه، هر چیزی را به خورد ذهن و روان ناخوآگاه کودکان داد چه بسا که در آینده نزدیک یا دور اثرات مخرب و ویرانگری بر شخصیت و بهداشت روانی فرزندان و نسل آینده باقی گذارد؟
و ....
نویسنده: کودک یار
نام کتاب: لالو
نویسنده: یوسف قوجق
ویراستار: بابک آتشین جان
ناشر:تهران: کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان ١٣٨٩.
تعداد صفحات: ١٠٢ ص
قیمت: ١٨٠٠ تومان
گروه سنی ١٢ سال به بالا
فاطمه مرتضایی فرد
لالو یا مراد پسر کوچکی است که نمی تواند حرف بزند. او با مادر بزرگ خود با نام عجب دایزا زندگی می کند، زیرا مادرش هنگام تولد لالو از دنیا رفته و پدرش هم وقتی او کوچک بود زیرچرخ گاری می ماند و از بین می رود. همه ازاو گریزان هستند چون پیرزنی از اهالی روستا بنام چچو او را شوم می نامد و قدم او را که سبب از بین رفتن پدر و مادرش شده نحس می داند.
روزی که عاشیق آیدین بر سر بالین بیماری برای درمان حاضر می شود لالو با او و سازش آشنا می شود. او عاشیق را تا کلبه اش تعقیب می کند و هر روز به آنجا می رود و به صدای ساز او گوش می دهد. او که ازکودکی با صداهای طبیعت آرام می شد و بخواب می رفت و این بار شیفته ی صدای ساز می شود. او از عاشیق آیدین کمانچه زدن را می آموزد و بدون آنکه خود بداند به او نزدیک می شود چون عاشیق در اصل پدربزرگ اوهم هست ولی بدلیل دسیسه و فتنه های چچو به جنگل پناه برده و آنجا زندگی می کند. عاشیق آیدین می میرد ولی پیش از مرگش نواختن ساز و راه ورودی مخفی خانه را به لالو یاد می دهد.
لالو گاه و بیگاه آنجا رفته و و ساز می زند و همین موجب ترس اهالی می شود و به تحریک چچو کلبه را آتش می زنند. لالو فرار کرده و به غاری پناه می برد. روزی که در حال نواختن ساز بود متوجه نقشه حمله دزدان به دهکده می شود. با نواختن پیاپی ساز سبب نجات مردم از دست دزدان می شود. او با این کار هم بر باورهای اشتباه و خرافی مردم خط بطلان می کشد و هم دست چچو را برای آنان رو می کند و حالا دیگر نه از لالو و نه از صدای کمانچه او نمی هراسند.
اهمیت و ارزش موسیقی و اعتبار آن نزد اقوام گوناگون و اینکه کلام موسیقی از هر کلامی شیرین تر است و پرداختن به خرافات و نفی آن و همچنین مطرح کردن کودکی معلول با ناتوانی سخن گفتن و داشتن استعداد در موسیقی و عشق به طبیعت و موسیقی از نکات بارز کتاب است. در سرزمین ایران اقوام گوناگون در کنار هم زندگی می کنند. در این داستان نوجوانان با باورها و شیوه ی زندگی اقوام ترکمن ها هم آشنا می شوند.
منبع: کتابک
در میان فهرست نامزدهای دریافت جایزه اسکار امسال (۲۰۱۲)، نام دو فیلم که بر اساس دو رمان نوجوانان نوشته شده اند، نیز به چشم می خورد. جایزه ای که پر سر و صداترین جایزه دنیای سینمای جهان به شمار می رود.
"اسب جنگی" و "هوگو" این دو فیلم هستند. دو فیلمی که با استقبال منتقدان روبه رو شده اند و دو کارگردان مشهور هالیوود آن ها را بر اساس دو رمان "اسب جنگی" نوشته مایکل مورپورگو و "اختراع هوگو کابره" نوشته برایان سلزنیک ساخته اند. فیلم "اسب جنگی" را استیون اسپیلبرگ ساخته و "هوگو" را مارتین اسکورسیزی کارگردانی کرده است.
فیلم هوگو، در یازده رشته مختلف نامزد اسکار شده و به این ترتیب در بالاترین جایگاه نسبت به نامزدهای دیگر دریافت این جایزه قرار گرفته و بخت بلندی برای دریافت جایزه امسال دارد. فیلم نامه "هوگو" را جان لوگان نوشته است، کسی که نویسنده فیلم نامه فیلم مشهور آواتار هم هست.
اختراع هوگو کابره، کتابی ۵۰۰ صفحه ای است و در سال ۲۰۰۷ منتشر شده است. ۳۰۰ صفحه از این ۵۰۰ صفحه را تصویرها تشکیل می دهند. ترکیب متن و تصویر در این کتاب به شکلی است که آن را ویژه و متمایز می کند. این کتاب در سال ۲۰۰۷ جایزه تصویرگری کلدکات را به دست آورده است. جایزه ای که هر سال به یک کتاب با تصویرگری برجسته در ادبیات کودک آمریکا اهدا می شود. این کتاب به فارسی برگردانده و در ایران با همین نام چاپ شده است. اما کتاب اسب جنگی تاکنون به فارسی ترجمه نشده است. این کتاب را مایکل مورپورگو نویسنده مشهور ادبیات کودک انگلستان در سال ۱۹۸۲ نوشته است. از این کتاب تاکنون یک تئاتر موفق هم اقتباس شده است.
امسال، هشتاد و ششمین سالی است که جایزه اسکار اهدا می شود. مراسم اهدای جایزه اسکار در رشته های مختلف در روز ۲۶ فوریه (۸ اسفند) در لس آنجلس آمریکا برگزار می شود. امسال فیلم جدایی نادر از سیمین هم از ایران در دو رشته نامزد دریافت جایزه اسکار شده است.
منبع: کتابک
انجمن نویسندگان کودک و نوجوان تشکلی مدنی، غیرانتفاعی و غیردولتی (N.G.O)، با تابعیت ایرانی و شخصیت حقوقی مستقل است. این نهاد در سال 1377 با هیئت مؤسسی مرکب از 9 نویسندهی حوزهی کودک و نوجوان و عضویت 148 داستاننویس، شاعر، مترجم، پژوهشگر، منتقد و روزنامهنگار حوزهی کتاب، ادبیات و فرهنگ کودک و نوجوان تأسیس شد. طی یک دهه، تعداد اعضای انجمن به مرز 300 رسید. انجمن نویسندگان، فراگیرترین تشکیلات در حوزهی کودک و نوجوان ایران است.
انجمن نویسندگان کودک و نوجوان هدفهاى زیر را پی مىگیرد:
1. حمایت از هویت مستقل و حقوق مادی و معنوی نویسندگان کودک و نوجوان
2. ایجاد زمینههای مناسب برای آموزش و پیشرفت فرهنگی نویسندگان کودک و نوجوان از طریق برگزاری نشستها و دورههای آموزشی
3. ایجاد ارتباط و همدلی میان طیفهای گوناگون نویسندگان عضو، با برپایی دیدارها و سفرها
4. تبادل اطلاعات از طریق انتشار و ارسال خبرنامهی داخلی انجمن و تأسیس پایگاه الکترونیک
5. ایجاد ارتباط و همدلی میان نویسندگان کودک و نوجوان و سازمانها، مؤسسات نشر، انجمنها و نهادهای مدنی و مراکز فرهنگی و هنری داخل و خارج از کشور و دیدار با نویسندگان و کارشناسان خارجی
6. ایجاد ارتباط و همدلی میان نویسندگان کودک و نوجوان و مخاطبان، خانوادهها، مربیان، آموزگاران، کتابداران و مدیران دستاندرکار
7. تبادل اطلاعات و تجربهها میان نویسندگان کودک و نوجوان و نویسندگان، محققان، منتقدان، کارشناسان و استادان حوزههای دیگر و بهویژه، رشتههای نزدیک به کتاب و ادبیات کودک مانند هنر، ادبیات، روانشناسی، جامعهشناسی دوران تعلیم و تربیت و کتابداری در داخل و خارج کشور از طریق دیدارها، نشستها و سمینارها
8. ایجاد شرایط مناسب برای شرکت نویسندگان کودک و نوجوان در محافل و مجامع فرهنگی و هنری داخل و خارج کشور
9. ایجاد تسهیلات لازم برای ارائه یا انتشار آثار ارزنده
10. تلاش در مسیر معرفی و رونمایی آثار تازه منتشر شدهی اعضا
11. طراحی پروژههای مرتبط با این حوزه و مشارکت با دستگاههای فرهنگی جهت انجام آنها
12. صدور بیانیه به منظور اعلام مواضع انجمن دربارهی جریانها و رویدادهای مرتبط با حوزهی فعالیت نویسندگان کودک و نوجوان و انجام مصاحبه جهت اعلام اخبار، فراخوان و گزارش کار انجمن
13. تشکیل نشستهای نقد و بررسی داستان، شعر و فیلمنامه
14. بهرهگیری از تسهیلات قانونی و تلاش در جهت فعالیتهای رفاهی و صنفی همچون بیمهی نویسندگان، دریافت وام، معرفی به شرکتهای تعاونی مسکن، اعطای مدرک معادل و نشان هنری، دریافت بن کتاب، معرفی اعضا جهت اعزام به سفرهای علمی و زیارتی به خارج کشور و اشتغالزایی برای نویسندگان
انجمن نویسندگان کودک و نوجوان بر اساس ارادهی نویسندگان کودک و نوجوان تشکیل شده و طبق اساسنامهاش که مورد توافق تمام اعضاست، فعالیت میکند. بالاترین رکن انجمن نویسندگان کودک و نوجوان، مجمع عمومی است که بهطور عادی هر سال یکبار برگزار میشود. هیئت مدیرهی انجمن هر دو سال یکبار و بازرسان انجمن هر سال یکبار از میان نویسندگان کودک و نوجوان با رأی اعضا در مجمع عمومی انتخاب میشوند. هیئت مدیره متشکل از هفت عضو اصلی و سه عضو علیالبدل و هیئت بازرسان متشکل از سه عضو اصلی و دو عضو علیالبدل است.
انجمن نویسندگان کودک و نوجوان از نظر مالی با حق عضویت اعضا، کمکهای داوطلبانهی آنها، هدایای نقدی و مالی و سرانجام طراحی و اجرای پروژههای درآمدزا و مرتبط با کتاب و ادبیات تأمین میشود.
انجمن نویسندگان کودک و نوجوان طی بیش از یک دهه، با مشارکت داوطلبانهی اعضا، حرکت در چارچوب اساسنامه و پایبندی به آییننامههای داخلی، به تشکیلات خود سامان بخشیده و فعالیتهای گوناگونی را برای رسیدن به هدفهای تعریفشدهاش انجام داده است.
انجمن نویسندگان کودک و نوجوان از شش کمیته تشکلیل شده است: پژوهشی، آموزشی، حقوقی، روابطعمومی، انتشارات، رفاهی. همچنین انجمن چهار کارگروه دارد: کارگروه داستان، شعر، نمایشنامه و فیلمنامه، فانتزی و علمی تخیلی.
انجمن نویسندگان کودک و نوجوان کلیهی صورت جلسات، مکاتبات، خبرنامهها، قراردادها و گزارشهای مالی خود را بایگانی کرده که ملاحظه و بررسی آنها از سوی کلیهی اعضا جهت ارائهی هرگونه پیشنهاد و انتقاد مجاز است.
انجمن نویسندگان کودک و نوجوان همچنان از عضویت نویسندگان جدید و ارتباط با مراکز فرهنگی و هنری داخلی و خارجی و انجام طرحهای مشترک استقبال میکند.
من یار مهربانم
دانا و خوشبیانم
گویم سخن فراوان
با آنکه بیزبانم
پندت دهم فراوان
من یار پند دانم
من دوستی هنرمند
با سود و بیزیانم
از من مباش غافل
من یار مهربانم
عباس یمینیشریف را خیلیها با همین شعر بسیار مشهور «من یار مهربانم» میشناسند. شاعری که میتوان او را از نخستین شاعران و نویسندگان کودک و نوجوان در ایران دانست.امروز 28 آذرماه، بیستودومین سالگرد درگذشت این فعال حوزهی ادبیات کودک و نوجوان است.
عباس یمینیشریف اول خرداد ۱۲۹۸ در محلهی پامنار تهران به دنیا آمد. در پنج سالگی به همراه خانوادهی خود در باغی واقع در دربند که آن زمان دهکدهی کوهستانی کوچک و آرامی بود، اقامت کرد و از همان زمان برای تحصیل وارد مکتبخانه شد.در محیط مکتبخانه، تنها آهنگ کلمات و جملات که در قرائت متنهای سنگین و آموزش درسهای مختلف به کار گرفته میشد، شور و شوقی در او برمیانگیخت و توجه او را به خود جلب میکرد. اهمیتی که او به وزن و آهنگ در شعر کودکان میداد از داشتن چنین توجهی در کودکی برخاسته بود.
او نخستین شعر خود را زمانی که در کلاس سوم ابتدایی تحصیل میکرد سرود که مورد تشویق معلمش هم قرار گرفت. البته زمانی به طور جدی سرودن برای کودکان را آغاز کرد که در دانشسرای مقدماتی آموزگاری با ادبیات کودکان دیگر کشورها آشنا شد. او در آنجا به تعدادی کتابهای خارجی برای کودکان دست یافت و برای نخستین بار در مقابل چشمان خود کتابهایی با تصاویر زیبا و موضوعات جالب و ساده برای کودکان یافت. از آن پس او به تهیهی کتابهایی برای کودکان ایران پرداخت و این کار را با ترجمهی یک کتاب انگلیسی و سرودن شعرهای برایی کودکان آغاز کرد.
یکی از نخستین سرودههای این شاعر برای کودکان، در سال ۱۳۲۱ در روزنامهی نونهالان چاپ شد. یک سال بعد با برنده شدن در نخستین مسابقهی شعر برای کودکان به عنوان شاعر کودکان شناخته شد و از سال ۱۳۲۴ سرودههایش به کتابهای درسی دورهی دبستان راه یافت.یمینیشریف در همان سال مجلهی «بازی کودکان» را منتشر کرد که توانست به سبب زبان و محتوای مناسب با کودکان ارتباط برقرار کند.شاعر «باغ دوستی» در سال 1335 با همکاری جعفر بدیعی نخستین شمارهی مجلهی «کیهان بچهها» را منتشر کرد و تا سال 1358 سردبیر این نشریه بود.این شاعر غیر از نوشتن برای کودکان و نوجوانان، فعالیتهای دیگری نیز داشت. از آن جمله میتوان به بنیانگذاری جایزهی ادبی عباس یمینیشریف برای تشویق نویسندگان و تصویرگران ایرانی، نگارش کتاب اول ابتدایی، کتاب اول و دوم برای بزرگسالان نوآموز، کتابهای آموزشی برای پدران و مادران و مقالههای آموزشی و اجتماعی در روزنامهی کیهان آن زمان اشاره کرد.
شعرها و داستانهای عباس یمینیشریف برای کودکان و نوجوانان بهصورت کتابهای متعدد به چاپ رسیده است. نخستین کتاب شعر او به نام «آواز فرشتگان» در سال ۱۳۲۵ به چاپ رسید.
«گربههای شیپورزن»، «دو کدخدا»، «بازی با الفبا»، «آوای نوگلان»، «در میان ابرها»، «گلهای گوناگون»، «آه ایران عزیز»، «فارسی، زبان ایران» و «خانهی بابا علی» از دیگر کتابهای او برای کودکان است.
آنچه در شعرهای این شاعر بیش از همه به چشم میخورد، ایران، کودکان و طبیعت است. مهر به ایران همواره و در همهی لحظات زندگی با این شاعر و نویسنده همراه بود.او که برای معالجه به آمریکا سفر کرده بود، هنگامی که مرگ خود را نزدیک دید، قصد بازگشت به کشور را کرد. در پاسخ به اصرار اطرافیان برای ماندن در آمریکا و استفاده از امکانات آنجا برای معالجه گفت: من فرزند آن آب و خاکم. باید در کوهپایههای البرز، در خاک ری دفن شوم.و چنین هم شد. او در بیستو هشتم آذر ماه سال 1368 چشم از جهان فروبست اما شعرهایش در حافظهی همهی کودکان ایرانی ثبت شد.
او در آخرین دو بیتی که در روزهای واپسین زندگی برای حک بر سنگ مزار خود سرود، گفت:
من نغمهسرای کودکانم
شادست ز مهرشان روانم
عباس یمینى شریفم
گیرید ز کودکان نشانم
ایبنا نوجوان