شرق:
در حال حاضر از میان 400هزار کودک افغان ساکن در ایران تنها 285هزار نفر از آنها امکان دسترسی به آموزش رسمی را داشتهاند. کودکانی که به علت فقر مالی و فرهنگی شدید خانواده، هزینههای بالای زندگی، حاکمیت فرهنگی سنتی در خانوادهها، ازدواجهای زودرس دختران، احساس طردشدگی، کبر سن و غیره مجبور به ترک تحصیل بوده و ناگزیر در کوچه و خیابان دستفروشی کرده یا جذب کارگاههای تولیدی میشوند.
ایران یکی از بزرگترین کشورهای پذیرنده در دنیا از نظر تعداد و طول مدت اقامت جمعیت پناهنده و مهاجر به حساب میآید اما سهم ایران در جذب کمکها و اعتبارات بینالمللی حتی یکصدم کمکهایی نیست که پاکستان دریافت میکند. آن هم در حالی که تعداد پناهندگان این کشور تنها صد یا 200هزار نفر بیشتر از پناهندگان ایران است. براساس آمار رسمی بیش از یکمیلیون و نیم پناهنده افغان به صورت رسمی و بیش از دو و نیممیلیون نفر به صورت غیررسمی و غیرقانونی در ایران زندگی میکنند.
انجمن حمایت از زنان و کودکان پناهنده (حامی) با شروع فعالیت خود در سال 1378 و با تمرکز بر آموزش زنان و کودکان و با ایجاد چهار مرکز آموزشی در مناطق حاشیهنشین اطراف تهران و مشهد، بیش از سههزار و 65کودک و زن مهاجر افغان را تحت آموزش پایه سوادآموزی و آموزشهای بهداشتی، مراقبتی و رفتاری قرار داده است.
روز گذشته «فاطمه اشرفی» مدیر انجمن حمایت از زنان و کودکان پناهنده در نشست خبری این انجمن در آستانه روز جهانی پناهنده، با بیان اینکه 80درصد جابهجایی آوارگان و پناهجویان دنیا به کشورهای همسایه خود صورت میگیرد، ورود افغانها به ایران را امری طبیعی و غیرقابل اجتناب ارزیابی کرد و گفت: «به دلیل وجود اشتراکات فرهنگی و همزبانی و همچنین مرز طولانی مشترکی که با افغانستان داریم، ورود مهاجران افغان به ایران به سادگی صورت میپذیرد.»
در سالهای اخیر بسیاری از سازمانهای بینالمللی، پروژههای خود را به دلیل مشکلات امنیتی موجود در افغانستان تعطیل کردهاند. به این ترتیب از یک سو روند کند سرمایهگذاری، ناامنی مناطق جنوبی افغانستان و نگرانی از ورود مجدد طالبان و از سوی دیگر افزایش موج بیکاری در این کشور بحرانزده منجر به خروج این افراد از کشور خود و ورود غیرقانونی به کشورهای همسایه شده است.
اشرفی با بیان اینکه ایران از سه دهه گذشته تا به امروز به عنوان یکی از بزرگترین کشورهای پناهندهپذیر مطرح شده و به صورت مستقیم و غیرمستقیم در معرض ورودهای غیرقانونی از کشورهای همسایه قرار گرفته است، از ضرورت تغییر نگاه عموم مردم جامعه نسبت به مهاجران افغان سخن گفت و افزود: «ما معتقدیم نباید آنها را نادیده گرفت و تلاش برای حق تحصیل آنها هم در همین راستا است.» طبق بخشنامه وزارت آموزشوپرورش و براساس مصوبه شورایعالی انقلاب فرهنگی در سال 89، دانشآموزان و سوادآموزان تبعه کشورهای افغانستان و عراق که به هر نحو در ایران سکونت دارند، میتوانند در مراکز آموزشی عمومی ثبتنام کرده یا ادامه تحصیل دهند. در چهار سال گذشته، انجمن حامی در چهار مرکز شورآباد واحد یک و واحد دو، مرکز کن و مرکز مشهد، امکان تحصیل بیش از هزار و 200 دانشآموز دختر و پسر را فراهم کرده است.
موج منفی سازماندهی شده افغانها علیه ایران
اشرفی با اشاره به سفر اخیرش به افغانستان از موجی منفی علیه مهاجران افغانی که از ایران به افغانستان برمیگردند سخن گفت و این موضوع را یکی از دلایل بازگشت دوباره آنها به افغانستان اعلام کرد: «آنها دچار فشار روانی میشوند و سبب میشود که امکان ادغام اجتماعی مناسب با جامعه خودشان را نداشته باشند.» به اعتقاد اشرفی رسانههای ملی این کشور در اقدامی هماهنگ و هدفمند به تبلیغات علیه ایران میپردازند. او گفت البته برخی رفتارهای نامناسب بعضی از ایرانیها با مهاجران افغان هم بیتاثیر نیست.
منبع: روزنامه شرق
همزمان با فرونشستن شعله های جنگ جهانی دوم، لوریس مالاگاتسی، آموزگاریک مدرسه راهنمایی در ناحیه رجو امیلیا در ایتالیا بود. نام او بیش از هر چیز با رویکرد آموزشی ردجو امیلیو برای کودکان پیش دبستانی پیوند خورده است.
مالاگاتسی در سال ۱۹۲۰ در استان رجو املیا به دنیا آمد و در دانشگاه به فراگیری علم آموزش و پرورش و روان شناسی پرداخت. با پایان یافتن جنگ و هنگامی که جهان دلتنگ صلح و سازندگی بود، مالاگاتسی همراه با همشهریان خود که کودکان خردسال داشتند نیاز شدیدی به یک روش آموزشی مناسب برای کودکان پیش دبستانی احساس میکردند. روشی که در آن به شخصیت و نظر کودکان اهمیت داده شود و رابطهای دو سویه بین آموزگار و کودکان برقرار باشد.
پس از آزادی ایتالیا از زندان فاشیسم در سال ۱۹۴۶، آموزگار جوان با کمک پدر و مادران روستاهای ناحیه رجو امیلیا سامانه ای برای آموزش کودکان پیش از دبستان ترتیب داد. آن ها بر این باور بودند که در سالهای آغازین زندگی است که کودک هویت و شخصیت خود را برای همه عمر پایه گذاری میکند. این باور به پایه گذاری رویکردی انجامید که آموزش به کودک را برپایه احترام، مسئولیت پذیری و مشارکت و از طریق کاوش و پویش به پیش میبرد. در این رویکرد، کودک، پدر و مادر و محیط مهمترین نقش را در آموزش بر دوش دارند.
اساس روش مالاگاتسی را میتوان در مفهوم این عبارت او جست: "صد زبان کودکی". او باور داشت که کودکان برای بیان و آموختن از صد زبان کمک می گیرند. بر این اساس کودکان بر اساس علاقه خود موضوعی را برای کاوش برمیگزینند و با به کار بردن حواس خود به کشف رابطهها میپردازند و درک و دریافت شان را با هر زبانی که میخواهند از نقاشی گرفته تا پیکر تراشی، نوشتن یا بازی کردن بیان میکنند. ارتباط و همکاری کودکان با یکدیگر برای حل مسئله و نزدیکی تنگاتنگ با طبیعت و بهره بردن از محیط برای آموزش از ویژگیهای این رویکرد به شمار میرود. محیط آموزش در رویکرد رجو امیلیا با طبیعت پوند خورده است. ساختمان آموزشگاه از نور طبیعی روشنایی میگیرد و گیاهان و آیینه ها همه جا به چشم میخورند و کارهای دستی کودکان بر روی دیوارها و زمین خودنمایی میکنند.
مالاگاتسی در سال ۱۹۸۰ مرکز ملی خردسالان (National Early Years Center) را در رجو امیلیا بنیاد گذاشت تارویکرد آموزشی کودک محور خود را ترویج کند. او سپس سفری به اروپا و آمریکا را آغاز کرد و با برپایی نمایشگاه "صد زبان کودکی" – نام دیگر آن "اگر چشم به آن سوی دیوار بیافتد" بود- موفق شد رویکرد آموزشی خود را در ورای مرزهای جغرافیایی ایتالیا ترویج کند.
اندیشه مالاگاتسی از اندیشمندانی چون پیاژه، جان دیویی و برونر تاثیر گرفته بود. خود او روش آموزشی اش را به رد و بدل کردن یک توپ بین آموزگار و کودک تشبیه کرده است که در آن هیچ یک از دو سوی بازی بر طرف دیگر برتری ندارد و آن ها با مشارکت یکدیگر بازی را به پیش می برند.
مالاگاتسی به پاس کوششهایش در آموزش کودکان پیش دبستان، در سال ۱۹۹۲ جایزه "دراسیل لگو" (Ygdrasil-Lego) از کشور دانمارک و جایزه "کل" (Kohl) از آمریکا را در سال ۱۹۹۳3 دریافت کرد. او سرانجام در سال ۱۹۹۴ در خانه اش در ردجو امیلیا در گذشت.
رویکرد آموزش کودک محور مالاگاتسی در دنیا به نام رویکرد رجو امیلیا یا Reggio Emilia Approach مشهور است.
منبع: آموزک