کودک یار

معرفی بهترین ها برای کودکان

کودک یار

معرفی بهترین ها برای کودکان

برای ملاله بایستیم، برای آموزش همه دختران جهان بایستیم!

"برای ملاله بایستیم، برای آموزش همه دختران جهان بایستیم!" شعاری است که سازمان یونسکو برای برنامه ای در روز ۱۰ دسامبر، روز جهانی حقوق بشر، برای ترویج حق دختران برای آموزش برگزیده است.

در این برنامه که با همکاری یونسکو و دولت پاکستان در مقر یونسکو در پاریس برگزار می شود، هدف، سرعت بخشیدن به کوشش های سیاسی برای فراهم کردن امکان آموزش برای همه دختران در جهان است. این هدف، در راستای برنامه "آموزش برای همه" در یونسکو پیگیری می شود. برنامه ای که می کوشد تا سال ۲۰۱۵ همه مردم جهان از آموزش ابتدایی با کیفیت بهره مند شوند.

این برنامه در ستایش ملاله یوسف زای دختر ۱۵ ساله پاکستانی تدارک دیده شده است. این دختر بی باک و مبارز، هنگامی که کودکی بیش نبود و طالبان مدرسه رفتن را برای دختران قدغن کرده بود، برای حق دختران در برخورداری از آموزش مبارزه می کرد.

او در ماه اکتبر (مهر) امسال از یک حمله تروریستی طالبان که برای کشتن او ترتیب داده شده بود جان به در برد.

هم اکنون بیشتر جمعیت ۶۱ میلیون کودک محروم از مدرسه در جهان، دختران هستند. ازدواج زودهنگام، خشونت های جنسی و قوانین تبعیض آمیز، مانع این دختران برای پیوستن به مدرسه و یا کامل کردن دوران آموزش خود هستند.

بی سوادی دختران،محرومیت را به بزرگسالی آن ها نیز می کشاند. اکنون بیشترجمعیت ۷۷۵ میلیون بزرگسال بی سواد در جهان را زنان تشکیل می دهند. عدالت و برابری در جهان بدون برابری جنسیتی به دست نمی آید و این  برابری نیز از آموزش آغاز می شود.

منبع: کتابک

دوم اسفند روز جهانی زبان مادری

روز جهانی زبان مادری

نلسون ماندلا می گوید: "اگر با یک انسان به زبانی که آن را می فهمد سخن بگویید، سخن شما به مغزش راه خواهد یافت. اما اگر با انسانی به زبان مادری اش سخن بگویید، آن سخن به قلب او نفوذ خواهد کرد."
دوم اسفند روز جهانی زبان مادری بود. روزی که از سیزده سال پیش برای جلب توجه انسان ها به اهمیت حفظ تنوع زبانی در جهان، گرامی داشته می شود.

موضوع امسال، "آموزش به زبان مادری و آموزش همه جانبه" است. یونسکو، که هماهنگ کننده و برگزار کننده برنامه های این مناسبت است، همه کشورهای عضو خود را به استفاده از زبان مادری در آموزش تشویق کرده است. یونسکو آموزش به زبان مادری را یک حق برای همه کودکان دانسته است.
به باور یونسکو، آموزش به زبانی که کودکان آن را به خوبی درک می کنند، حق کودکان است تا بتوانند از آموزش با کیفیتی برخوردار شوند و از آن لذت ببرند. از سوی دیگر، آموزش به زبان مادری می تواند سبب کاهش تبعیض شود و به همه جانبه و جامع بودن آموزش کمک کند.
ایرینا بوکوا، دبیرکل یونسکو به مناسبت روز جهانی زبان مادری در سال ۲۰۱۲، پیامی منتشر کرده است. او در این پیام گفته که "زبان های مادری ما، هویت ما هستند. با نگهداری آن ها ما در واقع از خود محافظت می کنیم."

مردم جهان اکنون به نزدیک به ۶ هزار زبان گوناگون سخن می گویند. گمان می رود تا پایان قرن بیست و یکم، نیمی از این زبان ها از بین برود. بر اساس اطلس یونسکو درباره زبان های در خطر نابودی جهان، ۹۶ درصد این زبان ها، توسط چهار درصد از جمعیت جهان استفاده می شوند.
استفاده از زبان مادری در آموزش ابتدایی می تواند در مبارزه با بی سوادی موثر باشد. هدفی که با نام آموزش برای همه، می کوشد تا برخورداری از آموزش ابتدایی را برای همه کودکان و بزرگسالان تا سال ۲۰۱۵ امکان پذیر کند.
هر زبانی، فرهنگی را در دورن خود حمل می کند. گوشه هایی از این فرهنگ می تواند برای زندگی همه انسان ها مفید باشد. می تواند درسی از گذشتگان برای گسترش توسعه پایدار باشد.  بنابراین، حفاظت از تنوع زبانی در جهان، سبب گسترش فرهنگ صلح و تنوع فرهنگی می شود. دبیرکل یونسکو هم در پیام خود، تنوع فرهنگی را به اندازه تنوع زیستی در طبیعت مهم و تاثیر گذار دانسته است. او به ارتباط بین حفاظت از تنوع زبانی و گسترش توسعه پایدار در جهان اشاره کرده است. 

منبع: کتابک

ریشه های شکلگیری روز جهانی کودک

  

روز جهانی کودک

محمدهادی محمدی

روز جهانی کودک که باید یکی از ساده ترین و گویاترین روزها برای همبستگی جهانی کودکان و درک آن ها از خویشتن باشد،‌ از بد حادثه به یکی از پیچیده ترین و مبهم ترین روزهای جهانی تبدیل شده است. این روز که در هر جا و هر بخشی از جهان به گونه ای اختصاصی و در روزی گاه ملی گرفته می شود، مفهوم جهانی بودن این روز را به پرسش می گیرد و آن را با ابهام زیادی روبه رو می کند. 


در حقیقت مفهوم روز کودک یا روز کودکی در اصل به سده نوزدهم و به فرهنگ فرقه هایی از کلیساهای امریکا مانند متدودیست ها برمی گردد. در سال ۱۸۶۷و ۱۸۶۸ دو فرقه از کلیساهای امریکایی بنابر باورهای مذهبی خود اولین روز شنبه یا یکشنبه از ماه ژوئن هر سال را روز کودک اعلام کردند. پس از آن این موضوع گسترش بیش تری یافت و در سال ۱۸۸۳ همه فرقه های کلیسایی در امریکا بنابر بیانیه ای یک روز یکشنبه از روزهای آغازین ژوئن را روز کودک نامیدند.
این موضوع برای سال ها در فرهنگ امریکا به گونه ای ملی ماند تا سال های سده بیستم فرا رسید. 


سده بیستم را سده کودکی گفته اند. ریشه این نام گذاری به کوشش های کوشنده ای توانا در سوئد برمی گردد. درسال ۱۹۰۴ بانوی ‌نویسنده و آموزشگر و کوشنده حقوق زنان و کودکان، الن کی Ellen Key  کتابی به نام سده کودکی نوشت که در آن ویژگی های سده پیش رو را برای کودکان پیش بینی کرد. 

الن کی در کتاب خود روی موضوع روابط کودک و پدر و مادر و تنبیه بدنی تاکید کرد. دیدگاه های او که برآمده از اندیشه های آزادمنشانه بود،‌ خواستار رعایت حقوق کودکان در آموزشگاه و خانواده بود. او همچنین به شدت هرگونه تنبیه و آزار کودکان را در خانواده و آموزشگاه رد می کرد.
از دید او مدرسه ها می توانست کُشتارگاه روح کودکان باشد. او خواستار توجه ویژه به هنرها و زیبایی شناسی در برنامه های آموزشی مدرسه ها بود. 


آلن کی تنها یکی از کوشندگان سده کودکی بوده است. در این سده هزاران زن و مرد توانا و روشن بین به شکل گیری نهادها و حقوق کودکان توجه کردند و آن را درگوشه و کنار گیتی پیش بردند.
در این سده توجه به زیست و فرهنگ کودکان به یک اصل بنیادین در زندگی انسان تبدیل شد. در حقیقت برای نخستین بار موضوع بهبود شاخص های زیستی و فرهنگی و توجه به حقوق کودک در دستور کار نهادهای بین المللی قرار گرفت و کار پیوسته روی این موضوع انجام شد. پیش از این که نهادهای بین المللی در این دوره به موضوع کودکان توجه کنند، ‌نهادهای مدنی و غیردولتی و افرادی که برای کودکان کار می کردند،‌ زمینه های برگزاری کنفرانس های جهانی درباره کودکان را به وجود آوردند. از جمله این رخدادها که از ریشه های برگزاری روز کودک شناسایی شده است،‌‌ کاری بود که کاردار چین در سانفرانسیسکو انجام داد.  

 

در یکی از روزهای ژوئن سال ۱۹۲۵ کاردار چین در این شهر،‌کودکان یتیم چینی را به جشن «اژدهای رونده» Dragon Boat Festival  فرا خواند و توجه مطبوعات را به موضوع کودکان جلب کرد. این حرکت کاردار چین در محدوده زمانی روزهای ماه ژوئن البته خود ریشه از فرهنگ روز کودک برگرفته از کلیساهای امریکایی داشت و به نوعی روز کودک در ماه ژوئن را به فرهنگ کودکی عرفی سده بیستم پیوند زد. البته در این میان پایه گذاری روز کودک در ترکیه در ۲۴ آوریل سال ۱۹۲۰ که همزمان با زاد روز آتاتورک پدر ترکیه نو و روز استقلال این کشور بود، برگزاری روزی به نام کودک را فراتر از فرهنگ کلیسایی یا مذهبی مورد توجه قرار داد. گزینش این روز ویژه برای روز کودک یکی از عوامل چندگانه ای است که کم کم روز جهانی کودک که قرار بود در آینده شکل بگیرد،‌ با ابهام و پیچیدگی روبه رو کرد. 


پس از آن نخستین کنفرانسی که در این سده برای بهبود زندگی کودکان برداشته شد،‌ کنفرانس ژنو در سوئیس بود که در اگوست ۱۹۲۵ با حضور ۵۴ کشور تشکیل شد. در این کنفرانس نیز نماینده ای از ایران حضور داشت. این نماینده کسی نبود،‌ جز میرزا یحیی دولت آبادی چهره برجسته نواندیش و اصلاحگرای دوره مشروطه که هم در زمینه حقوق کودک و هم در زمینه آموزش و پرورش از پیشگامان بود. 


این نشست «‌کنفرانس جهانی برای رفاه کودکان»‌World Conference for the wellbeing of Children نام گذاری شد و در پایان آن اعلامیه ژنو، حمایت از کودکان  Geneva Declartion Protecting Children از تصویب کشورهای حاضر در کنفرانس گذشت. در این اعلامیه به نیازهای معنوی کودکان، رهایی کودکان از فقر، ‌حمایت از کودکان کار، ‌ارزیابی دوباره شیوه های آموزشی کودکان و موضوع های دیگر مربوط به بهزیستی و رفاه کودکان در سرتاسر جهان  توجه و تاکید شده بود. در حقیقت این کنفرانس شالوده های روز جهانی کودک و در پیامد آن اعلامیه حقوق کودک و کنوانسیون حقوق کودک را در سده بیستم شکل داد. 


پس از این کنفرانس توجه به نیازهای کودک و گفت و گو درباره آن به سطح مطبوعات و نشست های ملی و منطقه ای کشیده شد. اما سال های بین دو جنگ جهانی اول و دوم سال هایی بسیار غم انگیز برای کودکان به ویژه در کشورهای پیشرفته آن روزگار بود که از زخم های جنگ به شدت رنج می بردند. در این دوره کمتر کسی می توانست کاری قابل توجه برای حقوق کودکان انجام دهد. و اگر کاری هم مانند کنفرانس جهانی حمایت از کودکان انجام شد،‌ به زودی فروکش کرد و ادامه نیافت. 


با شعله ور شدن  آتش جنگ جهانی دوم، ‌میلیون ها کودک در سرتاسر جهان گرفتار رنج های بی پایان  شدند. هزاران کودک در اردوگاه های مرگ جان سپردند، ‌صدها هزار کودک در بمباران های شهرها و مراکز غیر نظامی دفن شدند،‌ و صدها هزار کودک معلول و بی سرپرست و بی خانمان از آتش ویرانگر جنگ بر جای ماندند. ویرانگری ناباورانه جنگ جهانی دوم و زخم های عمیق آن بر روح و روان انسان های شرافتمند سبب شد که موضوع بهروزی کودکان باردیگر در دستور کار نهادهای بین المللی قرار گیرد. 


با پایان گرفتن جنگ،‌ و شمار زیاد کودکان بی پناه آسیب دیده در جنگ، در اولین نشست مجمع عمومی سازمان ملل متحد در سپتامبر سال ۱۹۴۶ یا شهریور ۱۳۲۵ یعنی سال پس از جنگ صندوق کودکان سازمان ملل یا یونیسف پایه گذاشته شد تا به نیازهای فوری این کودکان پاسخ دهد. تا سال ۱۹۵۳ این صندوق وضعیت ناپایداری داشت،‌ اما در ۶ اکتبر همین سال بنابر قطعنامه ۸۰۲ این سازمان،‌ صندوق کودکان سازمان ملل به نهادی پایدار یا دائمی تبدیل شد. در سال ۱۹۵۴ مجمع عمومی سازمان ملل متحد بنا بر قطعنامه شماره ۸۳۶ از یونیسف خواست که روزی را به نام روز جهانی کودک سازماندهی کند. در همین قطعنامه در بند یک از یونیسف خواسته شده است که به همه کشورهای عضو توصیه کند از سال ۱۹۵۶، روزی به نام روز جهانی کودک را سازماندهی و پایه گذاری کنند که بیانگر همبستگی و درک کودکان سرتاسر جهان از یکدیگر باشد و آرمان ها و هدف های کودک مدارانه را ترویج کند. همچنین در بندی دیگر از این قطعنامه خواسته شده است که این اختیار به کشورها داده شود که روزی را که برمی گزییند متناسب با وضعیت ویژه کشورشان باشد. 


اگرچه یونیسف در این سال این توصیه را به کشورهای عضو داشت، اما همچنان پیدا کردن یک روز که همگانی تر باشد و کشورهای بیش تری از آن پیروی کنند، به یکی از دلمشغولی های خود یونیسف تبدیل شد. تنها چند سال بعد بود که روز مناسب برای برگزاری روز جهانی کودک پیدا شد. یونیسف بهانه این کار را هنگام تصویب اعلامیه حقوق کودک به سال ۱۹۵۹ به دست آورد. اعلامیه  حقوق کودک به شماره ۱۳۸۶ در روز بیستم نوامبر همین سال در مجمع عمومی سازمان ملل به تصویب رسید. از آن پس بسیاری از کشورها در حقیقت بیستم نوامبر را به عنوان روز کودک جشن می گیرند، در حالی که پیش تر از آن گروهی دیگر از کشورها روزی را در محدوده زمانی ژوئن به عنوان روز بین المللی کودک جشن می گرفتند. 


بیستم نوامبر در گاهشمار سازمان ملل به نام روز جهانی کودک یا Universal children's day شناخته شده است. در حالی که پیش تر از این برخی از کشورها و سازمان های مدنی روز دیگری را به عنوان روز بین المللی کودک international children's day جشن می گیرند. در زبان انگلیسی تفاوت بین این دو روز آشکار است. یکی روز جهانی است و دیگری روز بین المللی. اما در گاهشمار کشورهایی مانند ایران تا کنون کمتر کسی می دانسته است که ریشه این تفاوت ها در چیست.  

روز بین المللی کودک اگرچه همان گونه که گفته شد، ریشه در فرهنگ کلیسایی امریکای سده نوزدهم دارد، اما به سبب حرکت های انسان دوستانه کاردار چین در همین زمان کم کم بین نیروهای سوسیالیست و انقلابی به عنوان روزی که نمادی از توجه به کودکان محروم بود مورد توجه قرار گرفت و به گاهشمار بسیاری از کشورها به ویژه کشورهای سوسیالستی آن زمان یا کشورهای سوسیالستی کنونی مانند چین افزوده شد. تصمیم به بین المللی بودن این روز هم در سال ۱۹۴۹ در  نشست زنان دموکرات که در مسکو برگزار شده بود،‌ گرفته  و روز یک ژوئن به نام روز کودک نام گذاری شد. از آن پس در برخی از کشورها به ویژه کشورهای سوسیالیستی این روز به نام روز کودک جشن گرفته می شود.

 

به سبب ریشه های چندگانه برای برگزاری این روز در سرتاسر جهان برخی از ایالت های امریکا همچنان روز یک ژوئن را جشن می گیرند در حالی که برخی دیگر از ایالت ها روز بیستم نوامبر را برای کودکان جشن می گیرند. در چین از سال ۱۹۴۹ روز یک ژوئن با بزرگی و شکوه تمام در حالی که کشور تعطیل عمومی است، جشن گرفته می شود. روسیه و همه ۲۵ کشوری که روزگاری در جرگه اتحاد جماهیر شوروی یا بلوک سوسیالیسم بودند روز یک ژوئن را به عنوان روز کودک جشن می گیرند. در این میان برخی کشورها مانند ترکیه هستند که روز جهانی کودک را با رخدادهای ملی خود پیوند داده اند. در هند، ‌روز زایش جواهر لعل نهرو یا استقلال هند در ۱۴ نوامبر روز کودک خوانده شده است. در ژاپن روز ۵ می روز کودک نامیده شده است و به همین مناسبت کشور تعطیل می شود که نشان از اهمیت این روز برای ژاپنی ها دارد. البته برگزاری این روز ویژه در ژاپن ریشه در سنت های خود ژاپن دارد و به گذشته های دورتر برمی گردد.  

 

در ایران اکنون روز ۱۶ مهر به عنوان روز کود ک یا همان روز جهانی کودک جشن گرفته می شود. پیش از انقلاب، از سال های ۱۳۴۰ تا ۱۳۵۷، روز ۴ آبان که روز تولد پسر ارشد محمدرضا پهلوی که جانشین او نیز به شمار می رفت، به عنوان روز کودک ‌جشن گرفته می شد. ‌ 

منبع: بانک اطلاعات ادبیات کودکان

روز جهانی کودک

 روز جهانی کودک

روز 17 مهر برابر با 8 اکتبر روز جهانی کودک نام دارد.

کشورهای جهان روزهای کودک مختلفی برای خود دارند؛ اما روزجهانی کودک را خود بچه‌ها به وجود آورده‌اند.
در سال 1986 در چنین روزی 2 تن ازدانش‌آموزان 9 ساله مدرسه آتاتوری در نیویورک با نگارش نامه‌ای از همه بچه‌های دنیا خواستند که با هم روزی را به صلح اختصاص دهند.

 

در پیام یکی از بنیانگذاران روز جهانی کودک آمده است:
«بزرگترهای ما عقاید ثابتی دارند. آنها ما را دوست دارند چون بچه‌هایشان هستیم اما آیا آنها می‌دانند که چه دنیایی را برای ما بوجود می‌آورند. اگر کمترین اشتباهی در ماشین هسته‌ای آنها رخ دهد ما هرگز شانسی برای رشد نخواهیم یافت. ما امکانی برای رشد و پرورش می‌خواهیم.» 

کودکان در روز جهانی کودک می‌خواهند این تضاد را یادآور شوند، که در حالی که سالانه هزینه‌های غیرقابل تصوری صرف تولید انواع سلاح‌های هسته‌ای و غیر هسته‌ای می‌شود، کودکان بسیاری از گرسنگی، عدم امکانات بهداشتی، سوء و تغذیه و ... می‌میرند.

 یونیسف اعلام داشته، که تنها با اختصاص 5 دلار برای هر کودک می‌توان جان 90% از کودکانی را که سالانه می‌میرند نجات داد و برای بهبودی چشمگیر زندگی کودکان جهان‌سوم کافی است که همان مبلغ در یک سال خرج شود و این  مبلغ تنها معادل بودجه 6 هفته تسلیحاتی جهان است.

کودکان، آسیب پذیرترین گروه در هر جامعه هستند و از هیچ چیز آنان از جمله غذا، پوشاک و نیازهای دیگرشان نباید کاست. عدم توجه به وضعیت کودکان به علت مشکلات اقتصادی و کاستن بودجه‌هایی که شرایط زندگی و حیات کودکان را خدشه‌دار می‌سازد به امید اینکه اقتصاد آینده کشور تامین باشد نه توجیه و بازده اقتصادی دارد و نه حرکتی انسانی محسوب می‌شود. 

کودکان خالق زیباترین احساس‌ها و عشق‌ها هستند که پروین اعتصامی شاعر بزرگ ایرانی هم در این احساس شریک است، به طوری که گفتارش را با کودکان از طریق اشعارش بیان کرده‌است به گونه‌ای که در کتاب‌های فارسی مدرسه‌ها، همواره شعر یا اشعاری آزاد دیده می‌شود که کودکان و دانش‌آموز می‌خوانند و به خاطر می‌سپارند. امروز نیز شعر زیبای اشک یتیم این شاعر ارجمند در کتاب پنجم دبستان به چشم می‌خورد. 

منبع: همشهری آنلاین

سوادآموزی پیش نیاز صلح است

روز چهانی سوادآموزی

پنج شنبه، ۱۷ شهریور، روز جهانی سواد آموزی بود. 

موضوع امسال روز جهانی سواد آموزی، رابطه بین سوادآموزی و صلح بود. یونسکو، هماهنگ کننده برنامه های این مناسبت جهانی است. روز جهانی سواد آموزی در بسیاری از کشورها بزرگ داشته می شود. اما امسال مراسم رسمی آن در شهر دهلی نو درهند برگزار شد. 

در مراسم امسال، یونسکو، دو جایزه سواد آموزی خود به نام های کنفسیوس و کینگ سیجونگ را به پروژه هایی در بروندی، مکزیک، جمهوری دموکراتیک کنگو و ایالات متحده آمریکا اهدا کرد. در مراسم روز جهانی سواد آموزی د ردهلی نو، یک گردهمایی دو روزه درباره آموزش زنان و تاثیر آن بر توسعه همه جانبه و پایدار جهانی نیز برگزار شد.   

ایرینا بوکوا، دبیرکل یونسکو در پیامی که به مناسبت روز جهانی سوادآموزی منتشر کرده به ارتباط بین صلح و سوادآموزی اشاره کرده و گفته است: "امسال، تاکید ویژه روز جهانی سوادآموزی بر ارتباط بین سوادآموزی و صلح متمرکز شده است. صلح پایدار، براساس احترام به حقوق ‌بشر و عدالت اجتماعی پایه‌گذاری می‌شود و سوادآموزی که شالوده هر نوع آموزش و یادگیری مادام‌العمر است، یکی از این حقوق به شمار می‌رود. سوادآموزی پیش‌نیاز صلح است زیرا با گذر از گستره‌های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و انسانی، فواید بی‌شماری به ارمغان می‌آورد. در جوامع دانش‌بنیاد کنونی، فقدان سوادآموزی بیش از هر زمان دیگر مترادف با محرومیت و درحاشیه‌ماندگی است."  

بر اساس آماری که یونسکو منتشر کرده است، هم اکنون ۷۹۳ میلیون بزرگسال، که بیشتر آن ها زنان و دختران هستند، بی سوادند. ۶۷ میلیون کودک در سن دبستان نیز در جهان زندگی می کنند که از آموزش بی بهره مانده اند. در همین حال، ۷۲ میلیون نوجوان در سن دوره راهنمایی هستند که نمی توانند به مدرسه بروند.   

بر همین اساس، بیشتر از نیمی از جمعیت یازده کشور جهان بی سواد هستند. این کشورها، بنین، بورکینافاسو، چاد، اتیوپی، گامبیا، گینه، هاییتی، مالی، نیجر، سنگال و سیرالئون هستند. 

بر اساس آمار یونسکو، بیشتر از نیمی از مردم بی سواد دنیا (۵۱/۸ ٪) درغرب و جنوب آسیا زندگی می کنند.  به همین ترتیب، ۲۱/۴ ٪ بی سوادان دنیا در کشورهای پایین صحرای آفریقا، ۱۲/۸ ٪ در شرق آسیا و اقیانوسیه، ۷/۶ ٪ در کشورهای عربی، ۴/۶ ٪ در کشورهای آمریکای لاتین و حوزه دریای کارائیب و ۲٪ در آمریکای شمالی، اروپا و آسیای مرکزی زندگی می کنند.  

منبع: یونسکو به نقل از کتابک 

 

متن پیام مدیر کل یونسکو به مناسبت روز جهانی سوادآموزی 

مدیرکل یونسکو خانم ایرینا بوکوآ به مناسبت روز جهانی سوادآموزی (8 سپتامبر) پیامی به شرح زیر ارسال کرده است:
 امسال، تاکید ویژه روز جهانی سوادآموزی بر ارتباط بین سوادآموزی و صلح متمرکز شده است. 
صلح پایدار، براساس احترام به حقوق ‌بشر و عدالت اجتماعی پایه‌گذاری می‌شود و سوادآموزی که شالوده هر نوع آموزش و یادگیری مادام‌العمر است، یکی از این حقوق به شمار می‌رود.
سوادآموزی پیش‌نیاز صلح است زیرا با گذر از گستره‌های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و انسانی، فواید بی‌شماری به ارمغان می‌آورد.
در جوامع دانش‌بنیاد کنونی، فقدان سوادآموزی بیش از هر زمان دیگر مترادف با محرومیت و درحاشیه‌ماندگی است.
مطابق با جدیدترین نمودارها (2009)، 793 میلیون نفر بزرگسال فاقد مهارت‌های اولیه سوادآموزی‌اند که اکثریت آنان را زنان و دختران تشکیل می‌دهند. بیش از 67 میلیون کودک در رده سنی ابتدایی هنوز وارد مدرسه نشده‌اند و 72 میلیون نوجوان در سن پایین‌تر از مدارس متوسطه نیز از حق هرگونه آموزش بی‌بهره‌اند که این امر خطر ایجاد نسل جدیدی از بی‌سوادان را افزایش می‌دهد.
این وضعیت غیر قابل ‌قبول، هرگونه تلاش برای کاهش فقر و توسعه انسانی را با مشکل مواجه می‌کند، ناقض حقوق بشر و آزادی‌های بنیادی است و تهدیدی برای صلح و امنیت به شمار می‌رود. 
سوادآموزی عامل تسریع‌کننده توسعه و نیرویی برای صلح است: 
نخست، سوادآموزی افراد را توانمند می‌سازد و از طریق تجهیز آنان به مهارت‌ها و اعتماد به نفس باعث می‌شود که به جستجوی اطلاعاتی بپردازند که برای زندگی حیاتی است و تصمیمات آگاهانه‌ای اتخاذ کنند که به‌طور مستقیم بر جوامع و خانواده‌هایشان تاثیرگذار است.
 
دوم، سوادآموزی شرایطی را برای افراد فراهم می‌سازد تا بتوانند در فرآیندها و جریان‌های مردم‎سالارانه شرکت کنند، در سازمان‌های اجتماعی سخنی برای گفتن داشته باشند و از دانش سیاسی برخوردار شوند و از این طریق به ارتقای کیفیت‌ سیاست‌های عمومی کمک کنند.
سوم، برنامه‌های سوادآموزی، تفاهم متقابل را تقویت می کند  و این امکان را برای افراد فراهم می سازد که عقاید خود را مبادله و بیان و هویت و تنوع فرهنگی خود را حفظ کنند و آن را توسعه دهند.
امید دستیابی به صلح پایدار در هیچ کشوری تحقق نخواهد یافت مگر اینکه آن کشور به روش‌هایی دست یابد که می‌تواند باعث ایجاد اعتماد متقابل بین شهروندان از طریق نظام‌های آموزشی فراگیری شود که تفاهم، احترام، شکیبایی و گفتگوی متقابل را ارتقا می بخشد.
یکپارچه‌کردن سوادآموزی با فرآیند‌های ایجاد صلح ضروری است تا بذرهای صلح کاشته شود، گفتگو و آشتی گسترش یابد، و مهارت‌های مورد نیاز به جوانان و بزرگسالان برای جستجوی شغل مناسب ارائه گردد.
جایزه جهانی سوادآموزی 2011، به طرح‌های نوآورانه‌ای اعطا می‌شود که نقش اصلی سوادآموزی را در ارتقای حقوق‌‌ بشر، تساوی دختران و پسران، حل و فصل کشمکش‌ها و تنوعات فرهنگی نشان می‌دهد. کلیه این برنامه‌ها به خوبی بیانگر آن است که حتی در سخت‌ترین و پیچیده‌ترین شرایط، برنامه‌های سوادآموزی‌ای که از کیفیت بالایی برخوردار است مفید می باشد و در زندگی جوانان و بزرگسالان تغییرات پایداری را ایجاد می‌کند. 
سرمایه‌گذاری در زمینه برنامه‌های سوادآموزی، گزینشی ضروری و خردمندانه است. سوادآموزی یکی از مولفه‌های کلیدی راهبردهایی است که در جهت ارتقای توسعه پایدار و صلح اتخاذ می‌شود و محور دستیابی به اهداف آموزش برای همه و اهداف توسعه هزاره به‌شمار می‌رود. 
 فوریت نیازهای جهانی، تعهدات سیاسی نسبت به سوادآموزی را که پشتوانه آنها اختصاص منابع مناسب برای افزایش برنامه‌های موثر است افزایش می‌دهد. امروز من از دولت‌ها، سازمان‌های بین‌المللی، جامعه مدنی، و بخش‌ خصوصی به اصرار درخواست می‌کنم که سوادآموزی را در اولویت سیاست‌های خود قرار دهند به نحوی که کلیه افراد بتوانند ظرفیت‌های خود را گسترش دهند و در شکل‌بخشی به جوامع پایدار، عدالت‌خواه و صلح‌طلب به طور فعال مشارکت داشته باشند. 
منبع: یونسکو

 یوزپلنگ ایرانی

پنجمین جشنواره "روز حفاظت از یوزپلنگ" ۱۶ تا ۱۸ شهریور در مجموعه کاخ گلستان برگزار می شود. 

این برنامه به همت انجمن یوزپلنگ ایرانی و جمعی از گروه های فعال در زمینه حیات وحش برگزار می شود. در این جشنواره، برنامه های آموزشی گوناگونی برای آگاهی بخشی درباره حیات وحش ایران، برای کودکان و بزرگسالان تدارک دیده شده است. در این برنامه، یک نمایشگاه از عکس های شکار در دوره ناصری نیز برپا خواهد شد.

به نوشته سایت انجمن یوزپلنگ ایرانی، یوزپلنگ آسیایی به شدت با خطر انقراض روبه رو است. آخرین بازمانده های یوزپلنگ آسیایی که با جمعیتی کمتر از ۱۰۰ عدد اکنون فقط در کشور ما ایران زندگی می کنند، برای رهایی از خطر انقراض نیازمند حمایت و حفاظت از سوی مردم ایران هستند.

از این رو، از سال ۸۶ روز ۹ شهریور به عنوان "روز حفاظت از یوزپلنگ" انتخاب شده است تا بهانه ای باشد برای آموزش های عمومی درباره یوزپلنگ و وضعیت بحرانی و حساس آن. در روز ۹ شهریور سال ۷۳، ماریتا، یوزپلنگ مشهور ایرانی، توسط محیط بانان از دست افرادی که از روی ناآگاهی خواهرانش را کشتند نجات پیدا کرد و به پارک پردیسان تهران منتقل شد. ماریتا تنها یوزپلنگ اسیر آسیایی بود و به همین دلیل به شهرت فراوانی رسید و مدت ها نماینده یوزپلنگ های آسیایی ماند. 

هر سال به این مناسبت گروه ها و تشکل های فعال در زمینه حیات وحش، در نقاط مختلف کشور برنامه های آموزشی گوناگونی را برای آشنایی با حیات وحش ایران برگزار می کنند. امسال با توجه به ماه رمضان، پنجمین جشنواره "روز حفاظت از یوزپلنگ" چند روز دیرتر برگزار می شود. 

برای بیشتر دانستن درباره این جشنواره با دبیرخانه آن به شماره های ۰۲۱۸۸۰۰۵۹۲۶ و ۰۹۳۵۲۵۴۳۴۶۴ تماس بگیرید.     

منبع: کتابک 

یک روز برای مبارزه با استثمار کودکان

 کودک کار

یک روز برای مبارزه با استثمار کودکان

علی اکبر اسماعیل پور

امروز12 ژوئن مصادف با روز جهانی مبارزه با استثمار کودکان است. میلیون ها کودک در سراسر جهان نیروی کار ارزان خود را به بهای امحای دوران شاد کودکی و جست و خیزها و بازی ها و شادی های کودکانه - نه به میل خود - به حراج گذاشته اند تا فروپاشی اخلاق در جامعه بشری بیش از بیش آشکار و آشکارتر شود. استمرار و حتی افزایش بهره کشی از کودکان در جنگ ها و مخاصمات، درگیرکردن کودکان در کارهای سخت ومشقت بار، معادن، باربری ها، کشتی ها تا کار در کارگاههای قالی بافی و خیاطی و جوراب بافی و گل سازی، بهره کشی جنسی از کودکان تا انواع اشتغال کودکان در سطح خیابان های شهرهای بزرگ و کوچک و... همه و همه نشان از آن دارد که سود اندوزانی که چشم طمع به نیروی ارزان کار خردسالان دوخته اند، بدون توجه به تلاش سازمان ها و نهادها مختلف در دنیا که  برای کاهش اشتغال کودکان و بهبود شرایط زندگی آنان می کوشند، همچنان بر ادامه سود اندوزی خود به بهای نابودی دوران طلایی زندگی بخش وسیعی از کودکان دنیا اصرار دارند. 

در کشور ما حداقل از سال 1378، تلاشی مردمی و خود جوش برای مبارزه با استثمار کودکان آغاز شده است و این تلاش مردمی در قالب NGOهای حامی کودکان، چراغی هر چند کم سو را بر تاریکخانه های بهره کشی از  کودکان افکنده است. در طی این سال ها فعالان و دوستداران حقوق کودک همواره بر رعایت حقوق این دسته از کودکان و کرامت انسانی آنان تاکید داشته اند و شاید نتیجه همین تلاش ها بوده که دولت ها را به واکنش واداشته است. طرح های مختلف برای ساماندهی این دسته از کودکان در اصل تلاش دولتمردان برای رویارویی با پدیده اشتغال کودکان بوده است که سازمان های غیردولتی در برجسته کردن آن در جامعه نقس اساسی را ایفاء کرده اند.  

 تلاش دولتمردان اما بنا به دلایل بسیار زیاد به سرعت رو به انحراف رفت. شتابزدگی و عدم مطالعه مقدماتی بر روی پدیده اشتغال کودکان در کشور از جمله دلایل این انحراف بود. از بدو فعالیت سازمان های دولتی با محوریت سازمان بهزیستی و شهرداری، تشکل های غیردولتی مدام بر تصحیح رویه آنچه که ساماندهی کودکان خیابانی نام گذاری شد، تاکید داشته اند. ستاد ساماندهی کودکان خیابانی متشکل از 15 نهاد دولتی تشکیل شد و هر ساله بودجه ای را به همین منظور تصویب می کردند، اما هیچگاه تغییری در وضعیت کودکان کار و خیابان ایجاد نشده است. سازمان های متولی ساماندهی کودکان خیابانی اما همچنان بر رویه ای که در پیش گرفته بودند تاکید داشته اند. 

 «ساماندهی کودکان کار و خیابان» به سلسله فعالیت هایی اطلاق می شد که به طور ادواری شهرداری و یا سازمان بهزیستی متولی آن بوده اند و شامل گشت زنی درسطح خیابان های شهرهای بزرگ و کوچک و ترمینال های ورودی این شهرها، دستگیری (بخوانید جذب!) کودکان خیابانی، انتقال آنان به مراکز نگهداری، تکمیل فرم های آماری و نگهداری برای مدت زمانی خاص و سپس آزادی این کودکان چرخه معیوبی بود که ساماندهی کودکان کار و خیابان نام گرفت. حتی سطحی نگری مسئولان در این طرح تا آنجا پیش رفت که ماموران بهزیستی در پایانه های مسافربری، کودکانی که از شهرهای دیگر و در آرزوی کسب درآمد به تهران مراجعه می کردند را به مراکز مستقر در پایانه ها فراخوانده و پس از دادن مبلغی وجه نقد با اولین اتوبوس وی را به شهر محل اقامتش گسیل می داشتند و کودک در اولین فرصت و این بار با پول تو جیبی بیشتر به تهران برمی گشت. 

ارائه آمار و ارقام متناقض در پایان هر سال که توام با رقابت دو نهاد متولی ساماندهی کودکان خیابانی بود، به عنوان عملکرد سالانه ساماندهی مطرح می شد. کودکان خیابانی اما همواره از مراکز نگهداری کودکان فراری بوده اند و برخورد نامطلوب کارکنان این مراکز با کودکان دلیل اصلی این عدم آشتی کودکان با مراکز فوق مدام از سوی کودکان اعلام می شد. در مقابل اما تشکل های غیردولتی حامی کودکان یکی یکی شکل گرفتند و به ثبت رسیده اند و جالب اینکه این مراکز اغلب به عنوان مامن راحت و مورد اعتماد این کودکان و حتی خانواده هایشان مورد توجه این قشر از جامعه قرار گرفته اند. رفته رفته ارتباط این تشکل ها با شهرداری ها و بهزیستی ها شکل گرفت و هر چند برخی از این تشکل ها بخشی از بودجه سالانه خود را با اعتبار تخصیص یافته این دو نهاد تامین می کرده اند، اما باز هم تغییر آن چنانی در وضعیت این کودکان رخ نداده است.  

این همه تلاش های ناموفق در طی این سال ها فقط برای بخش محدودی از کودکان شاغل انجام شده است که همان کودکان شاغل در نوع آشکار اشتغال کودکان (یعنی کودکان خیابانی) بوده اند. بخش مهمتر، اشکال پنهان و مخوف اشتغال کودکان است؛ کودکانی که همواره از دید ما پنهان هستند؛ کودکانی که در کارگاه های زیر زمینی به انواع اشتغال جان فرسا مشغول هستند؛ کودکانی که تا کنون هیچ نهاد دولتی مسئولیت رسیدگی به وضعیت آنان را بر عهده نگرفته است. این در حالی است که ابزار حمایتی قانونی از کودکان کار هم موجود است. مواد 79 تا 84 قانون کار جمهوری اسلامی ایران به ممنوعیت کار کودکان زیر 15 سال و شرایط کار کودکان از 15 تا 18 سال اختصاص دارد. با وجود وضع قوانین، کودکان همچنان در خیابان ها و کارگاه ها به کار اشتغال دارند.   

کودک کار

برخلاف تلاش سازمان های دولتی بر مقصر جلوه دادن والدین این کودکان در اجبار به اشتغال فرزندان، به نظر می رسد که مسئولین هیچگاه «نخواسته اند» تاثیرمستقیم فقر و شکاف طبقاتی را بر سرعت بازتولید کودکان کار بپذیرند و همین نکته شاید یکی از دلایل اصلی شکست انواع و اقسام طرح های ساماندهی بوده است. هر گاه فشار نهادهای متولی برای جمع آوری این کودکان از سطح خیابان های شهر بیشتر شده، در مقابل هجوم این کودکان به سمت کارگاه های زیرزمینی و کارگاه های خانگی افزایش پیدا کرده است و ساده انگارانه است که فکر کنیم با جمع آوری این کودکان از سطح خیابان های شهر مسئله کودکان کار و خیابان نیز حل می شود... 

آن چه مسلم است بنا به دلایل محکم و قابل استناد کارشناسان اقتصادی و جامعه شناسی، تعداد کودکان کار در انواع مختلف آن رو به افزایش است و تاکنون دولت های مختلف نتوانسته اند در مهار این پدیده ناخوشایند اجتماعی موفق باشند. طرح های ساماندهی بنا به دلایل پیش گفته ناموفق بوده اند. سازمان های غیردولتی نیز توان و امکانات توانمند سازی هزاران کودک را در اختیار ندارند و تلاش های آنان درنهایت می تواند در حد الگوسازی در سطح محدود و ارائه آن به دولتی ها باشد.  

بنابراین بر عهده متولیان امور است که طرحی نو در اندازند و در این راه اقداماتی ضربتی نظیر گسترش تامین اجتماعی، اشتغال والدین، پرداخت مستمری به بیکاران، گسترش تعاونی های محلی، توجه به کشاورزی و صنایع وابسته روستایی، گسترش امکانات رفاهی و درمانی به شهرهای کوچک و روستاها و... و در کنار آن آموزش و ترویج حقوق کودک و آگاهی والدین، شاید گره ای از مشکلات بی شمار خانواده های فقیر جامعه باز کند.  

 

منبع: انجمن حمایت از حقوق کودکان