شایان مهدوی
جای تردید نیست که مبنای تحول اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، سیاسی، علمی و صنعتی در هر جامعه از آموزش و پرورش آغاز می شود. در واقع آموزش و پرورش در ادبیات توسعه همه کشورهای دنیا وجود دارد. علی رغم تصور برخی برنامه ریزان، آموزش و پرورش، نهاد مصرفی نیست بلکه نهادی تولیدی است و جایگاه خطیری دارد. آموزش و پرورش مرکز تولید و تربیت اندیشه، نیرو، انگیزه و انسان است. انسان هایی که در آینده مسوولیت محوری ترین بخش توسعه را بر عهده خواهند گرفت.
آموزش و پرورش برای آنکه مبنای توسعه و آغازگر تحولات مختلف باشد، باید از درون متحول شود که برای این کار لازم است ساختار، طرز تفکر، شیوه های آموزشی و نوع ارتباط آموزگار و دانش آموزان متحول شود. در این راستا باید شاخص های مناسب برای تحول تعیین شوند.
آموزش و تربیت در هم تنیده شده اند و از یکدیگر جدا نیستند، بنابراین ما نمی توانیم جریان تربیتی را جدا از آموزش پیش بینی کنیم. جریانی که آموزش را طراحی می کند، تربیت را نیز پیش بینی خواهد کرد و بر عکس، جریانی که تربیت را طراحی و برنامه ریزی می کند، آموزش را نیز در متن خود دیده است. پس آموزش همان تربیت و تربیت همان آموزش است و برای توسعه آنها باید جریان تربیتی و آموزشی به صورت یکپارچه مورد توجه قرار گیرند. به طور کلی در مجموع روند آموزشی جهان، فرآیند یکپارچه سازی آموزش و پرورش تحمیل شده است، یعنی چند فعالیت را نمی توان در کنار هم داشت. به عنوان مثال شما نمی توانید مشاوره را در کنار بهداشت و آنها را در کنار مقوله دیگر ببینید زیرا آنها جریان یکپارچه هستند.
بخش های مختلف آموزش و پرورش برای خود هویت صنفی مستقلی قایل هستند. این دیدگاه از یک زاویه قابل تقدیر است زیرا نشانه تعصب و تلاش هر بخشی برای انجام بهینه کارها است اما از دریچه دیگر موجب محدودیت فعالیت های هر بخش خواهد شد اگر بهداشت بیش از آنکه یک جریان فراگیر تلقی شود، یک جریان صنفی باشد، محدود خواهد شد و به تدریج نوع استقلال طلبی حادث می شود که از درون تجزیه طلبی نشات گرفته است. البته استقلال فنی در هر حوزه تخصصی و کاربردی ضروری است.
اداره کل مشاوره و بهداشت مدارس نیز باید در راستای نهادینه کردن این جریان فراگیر تلاش کند. یکی از مهمترین اقدامات لازم در این خصوص وارد کردن فعالیت های مختلف در برنامه درسی آموزش و پرورش است. اگر برنامه ای وارد برنامه رسمی گردد ماندگار خواهد شد، پس در مرحله، اول باید یک برنامه بسیار فنی، دقیق، گسترده و کارشناسی شده تهیه و اجرا شود تا برنامه های بهداشت و مشاوره بتوانند در برنامه های رسمی آموزش و پرورش وارد شده و از حوزه فعالیت های فوق برنامه خارج شوند. در حال حاضر آموزش در کشور ما نهادینه شده و برنامه و سازمان دارد ولی تربیت در آموزش و پرورش چنین وضعیتی ندارد، البته باید متذکر شد که فعالیت ها و تلاش های فراوانی در زمینه تربیت صورت گرفته و حجم برنامه ها گسترش یافته است. یکی از دلایل انجام این فعالیت ها در سطح وسیع، جبران ضعف فوق برنامه و فعالیت های تربیتی و هم تراز کردن آنها با فعالیت های آموزشی است. اما ما معتقدیم که برای هم وزن شدن تربیت با آموزش باید فعالیت های تربیتی در برنامه های رسمی وارد شوند. هم اکنون برنامه های تربیتی از جمله بهداشت و مشاوره فوق برنامه محسوب می شوند. از این رو برخی افراد، فعالیت های تربیتی را به عنوان کار درجه دوم تلقی می کنند و تدریس را کار مهمتری می دانند که باید برای آن سختی کار را نیز در نظر گرفت. همان طور که برای جریان آموزش در کشور معاونت آموزشی، سازمان پژوهش و برنامه ریزی درسی، مدیریت آموزشی، معاون و دبیران مختلف با تخصص های ویژه در نظر گرفته می شود، باید برای تربیت نیز چنین توجه مبذول گردد اما در حوزه بهداشت و مشاوره چنین نیست، یعنی یک مشاور به تنهایی انواع فعالیت های مربوط به شاخه های مختلف مشاوره از جمله مشاوره تحصیلی، سازشی، گروهی و.... را در مدرسه انجام می دهد. در سایر حوزه های تربیتی نیز چنین وضعیتی وجود دارد. مثلا تربیت هنری، اجتماعی، اخلاقی، ادبی، دینی و... هر کدام به تخصصی جداگانه نیازمند است. پس در درجه اول ما باید فعالیت های تربیتی را در برنامه های رسمی بگنجانیم و در مرحله بعد سازمانی مناسب برای آن طراحی شود.
شرط بعدی تحول در جریان تعلیم و تربیت، دگرگونی در حوزه مشاوره و بهداشت است. مشاوره و بهداشت باید در قلب هر جریان آموزشی وجود داشته باشد. ما در حال حاضر با حجم انبوه و متراکم کتاب های درسی مواجه هستیم، اما آیا به راستی این کتاب ها براساس نیازهای زمان طراحی شده اند؟ آیا فارغ التحصیلان رشته ها با انبوهی از آموخته ها قادرند به نیازهای اجتماعی پاسخ دهند؟ مشاوره باید گره های کور در این خصوص را باز کند و خود را به هدایت تحصیلی و آزمون استعدادها محدود نکند.
منبع: مردم سالاری