خواندن و نوشتن می تواند هم آسان و لذت بخش باشد و هم دشوار و آزار دهنده. همه چیز به مهارت ما به عنوان آموزگار و پدر و مادر برمی گردد که چگونه از تکنیک های درست برای بهبود مهارت خواندن کودکان بهره ببریم. در این نوشتار چند روش ساده و کاربردی پیشنهاد می شود:
بلندخوانی: بلندخوانی روش خوبی برای آشنا کردن دانش آموزان با نوشته است و آن ها را برای دیگر شیوه های خواندن آماده می کند. با این روش می توان نوشته های دشوار - که دانش آموزان خود نمی توانند به صورت مستقل بخوانند- را برای کودکان قابل دسترس کرد و الگویی برای تلفظ واژه ها و جمله بندی در اختیار آن ها قرار داد. فراموش نکنید افزون بر داستان، نوشته های اطلاعاتی و غیر داستان را هم برای کودکان بلندخوانی کنید.
پس از دادن پیش زمینه درباره ی موضوع نوشتهی که می خواهید بخوانید، واژه های کلیدی را به شکل تعاملی و دیداری معرفی کنید. از کودکان بخواهید که کلمه ها را تکرار کنند. سپس نوشته را با صدای بلند برای کودکان بخوانید. می توانید بار نخست نوشته را از اول تا آخر به طور پیوسته بخوانید و پرسش ها را بار دوم مطرح کنید.
هنگامی که یک داستان را می خوانید از دانش آموزان بخواهید که رخدادهای بعدی را پیش بینی کنند. کودکانی که زبان مادری شان فارسی نیست بهتر است به شیوه های دیگری پیش بینی های خود را بیان کنند. به ویژه اگر هنوز در به کار بردن زبان گفتاری ماهر نیستند. در هنگام خواندن، می توانید واژه های دشوار را با کمک تصویر یا ترجمه کردن یا معنی کردن به دانش آموزان توضیح دهید.
خواندن گروهی: همه ی دانش آموزان یک نسخه از کتابی را که می خواهید بخوانید در اختیار دارند و همه با هم با صدای بلند نوشته را می خوانند. در این روش بهتر است از پاراگراف های کوتاه و جذاب آغاز کنید. آموزگار می تواند در جلو کلاس بایستد و دانش آموزان را هدایت کند. برای خواندن نمایشنامه یا داستان هایی که دارای دیالوگ یا گفت و گو هستند دانش آموزان را گروه بندی کنید و هر بخش را بر عهده ی یک گروه بگذارید. پس از این که دانش آموزان توانستند نوشته را به راحتی بخوانند می توانید رهبری همخوانی را بر عهده ی یک دانش آموز بگذارید و خودتان در کلاس قدم بزنید و از میزان پیشرفت آن ها یادداشت برداری کنید. این روش به کودکان کمک می کند که روان تر و با اعتماد به نفس بیشتری بخوانند.
خواندن دو نفره: خواندن دو نفره شیوه ای است جذاب که در آن هر دو دانش آموز یک گروه می شوند و یک داستان را با همراهی یکدیگر می خوانند. در این روش دانش آموزان باید به یک سالن یا محلی که مشخص شده است بروند و به نوبت داستان را برای هم بخوانند. آن ها می توانند خودشان تصمیم بگیرند که چگونه وظایف را بین خودشان تقسیم کنند. آن ها می توانند نوشته را بر پایه صفحه یا بند و پاراگراف بین خود تقسیم کنند. به این ترتیب نخست یکی از آن ها صفحه یا پاراگراف مربوط به خود را می خواند و دیگری نوشته را دنبال می کند و در صورت نیاز او را پشتیبانی می کند و سپس بر عکس.
معمولا دانش آموزانی که توانایی خواندن یکسانی دارند در یک گروه قرار می گیرند. اما گاهی یک دانش آموز با توانایی خوب با دانش آموزی که در خواندن ضعیف تر است در یک گروه قرار داده می شوند و دانش آموزی که در خواندن تواناترست نوشته را می خواند و دیگری نوشته را با چشم دنبال می کند. این روش به دانش آموزی که در خواندن ضعیف است فرصت می دهد که نوشته را به شکل دیداری بدون تحمل فشار و استرس یا استرس کم دنبال کند.
خواندن چهار نفره: در این روش هر چهار دانش آموز یک گروه می شوند و به بحث و گفت و گو درباره ی نوشته می پردازند. هر یک نقشی را بر عهده دارند که پی در پی آن را با هم جابه جا می کنند. یک نفر پرسش هایی را از نوشته پیش می کشد، یک نفر پیش بینی رویداد بعدی را بر دوش دارد؛ یک نفر توضیح دادن چیزی را که در نوشته گنگ است بر دوش دارد و نفر آخر هم کوتاه کردن پاراگراف هایی را که خوانده می شود بر دوش دارد. این نقش ها بین دانش آموزان جا به جا می شود و سپس فصل آینده خوانده می شود و هر یک نقش خود را اجرا می کنند تا سرانجام خواندن کتاب به پایان برسد. در این روش دانش آموزان با کوتاه کردن، پیش بینی کردن، توضیح دادن و روشن کردن یک مطلب و طرح پرسش آشنا می شوند. این روش هم برای خواندن داستان و هم نوشته های غیر داستانی می تواند به کار برده شود.
بخش بندی نوشتار: نوشته ای طولانی را به بخش های کوچک تقسیم کنید. دانش آموزان را گروه بندی کنید و نوشته ها را در اختیار گروه ها قرار دهید. از یک یا دو نفر در هر گروه بخواهید که نوشته را بخوانند و برای بازگویی در گروه آماده کنند. سپس از آن ها بخواهید که اطلاعات را برای افراد گروه شان بازگو کنند یا آموزش دهند. سپس یک آزمون ترتیب دهید و از هر گروه بخواهید که به پرسش های مربوط به بخش خود پاسخ بدهند. در این روش همه ی افراد گروه باید با همفکری پاسخ ها را بنویسند. سپس از هر گروه بخواهید که بخش مربوط به خود را برای همه ی دانش آموزان کلاس بازگو کنند. دانش آموزان می توانند برای نمایش کار خود از نمودار هم استفاده کنند.
ریتم دار کردن نوشته: بخشی از یک نوشته غیر داستانی را که یک مفهوم تازه و مهم را بیان می کند بلند خوانی کنید. سپس با دانش آموزان درباره ی راه های دریافت معنی از نوشته گفت و گو کنید و با کمک دانش آموزان اصول کلیدی و مهم و اندیشه اصلی نوشته را استخراج کنید و به آن ریتم و وزن بدهید و آن را به یک نوشته ریتم دار تبدیل کنید. دانش آموزان برای برای جزئیات بیشتر می توانند نوشته را دوباره بخوانند.
تکرار کردن: این روش به افزایش اعتماد به نفس و روان خوانی کودکان کمک می کند. در این روش نخست شما یک خط از نوشته را بلندخوانی کنید و سپس از یک دانش آموز بخواهید که همان خط را دوباره بخواند. هنگام خواندن برای نوآموزان با انگشت خود به واژه ها اشاره کنید و کودک را نیز تشویق کنید که این کار را انجام دهد. این کار را ادامه دهید. هنگامی که کودک آغاز به روان خوانی کرد به او پیشنهاد دهید که خود به تنهایی بلندخوانی کند. این روش می تواند هم برای ادبیات و هم نوشته های غیر داستانی به کار برده شود.
نشانه گذاری نوشته: در این روش دانش آموزان یک نوشته را می خوانند و آن را برای هدف خاصی نشانه گذاری می کنند. برای نمونه از دانش آموزان می خواهیم که زیر واژه هایی را که معنی آن ها را نمی دانند خط بکشند. در این جا هدف ارزیابی دایره واژگان دانش آموزان و آموزش واژه هاست. پس از گفت و گو درباره ی واژه ها، دانش آموزان بار دیگر نوشته را می خوانند و این بار با هدف دیگری نوشته را نشانه گذاری می کنند. برای نمونه می توانید بگویید: "دور واژه ها و گفته هایی را که در کوتاه کردن این نوشته از آنها استفاده خواهید کرد دایره بکشید!" در این تمرین، هدف تمرین کردن کوتاه نویسی، بازگو کردن نوشته به شکل کوتاه تر، آشکارتر و بیان آن به زبانی متفاوت و بیان نکته های اساسی یک نوشته یا گفتار، بدون پرداختن به جزئیات در نوشته های غیر داستانی است.
گزینش و خواندن بدون وابستگی: در این روش به دانش آموزان کتاب های جالب و شایسته و زمان کافی داده می شود تا بخوانند. آموزگاران می توانند با آموزش شیوه گزینش کتاب مناسب، انتخاب کتاب را به دانش آموزان واگذار کنند. این دانش آموزان پس از خواندن کتاب با آموزگارشان به شکل تکی دیدار می کنند. آموزگار باید برای هر کودک یک دفترچه یادداشت تهیه کند و آگاهی هایی را که درباره هر کودک در دیدار های تکی به دست می آورد مانند دیدگاه های دانش آموز، هدف ها یا بازگویی های شان از کتاب، فهرست کتاب هایی که خوانده اند، علاقه های کودک و ... را به همراه تاریخی که این آگاهی ها را به دست آورده است یادداشت کند.
خواندن راهنمایی شده: در این روش آموزگار با گروه کوچکی از دانش آموزان که در یک سطح از توانایی خواندن هستند کار می کند. در این روش کتاب ها با هوشیاری از دید دشواری لایه بندی می شوند. آموزگاران کتاب های جدید را انتخاب و معرفی می کنند و دانش آموزان را هنگام خواندن نوشته پشتیبانی می کنند. در این روش آموزگاران بیشتر از فعالیت های پیش از خواندن مانند ورق زدن کتاب و تماشای تصویرها و گفت و گو درباره آن ها، مرور کردن واژه ها و بیان ایده ی اساسی نوشته و مانند آن بهره می برند و بر پایه دیده های شان، فعالیت های درپیوند را در هنگام خواندن و پس از آن پایه ریزی می کنند.
نوشتن و خواندن: در این روش آموزگار مانند یک نگارنده رفتار می کند و همه ی پاسخ های کودکان از بازگویی نوشته، دیدگاه ها، کوتاه کردن نوشته و مانند آن یادداشت برداری می کند. بنابراین، در این روش آموزگاران الگوی خوبی برای نوشتن در اختیار دانش آموزان قرار می دهند و به دانش آموزان این اجازه را می دهند که واژه های خود را به گونه نوشته ببینند و نوشته هایی که ساخته اند را بارها و بارها می خوانند.
این مطلب برای آموختن تفاوتها و احترام به انسانها، در خانه و مدرسه مناسب است. خواندن آن به آموزگاران و والدین پیشنهاد میشود.
استادیوم فوتبال آزادی می تواند۱۰۰هزار نفر را در خود جای دهد، آیا شما می توانید برادر خود را از میان اینهمه افراد تشخیص دهید؟ بدون تردید.
بیش از ۸ میلیون نفر در شهر تهران زندگی میکنند، آیا در بین این همه جمعیت، می توانید مادر خود را بشناسید؟ بیشک. جمعیت کل جهان افزون بر ۶ میلیارد نفر است، آیا ممکن است به این دلیل اعضای خانواده، شما را با شخص دیگری اشتباه بگیرند؟ هرگز. اگرچه به احتمال زیاد، افرادی وجود دارند که تا اندازهای به شما شبیه باشند، شما یگانه، یکتا و ویژه هستید. برادرتان، مادرتان و دیگر اعضای خانواده ی شما هم همینطور. همین موضوع برای تمامی افرادی که پیش از این زندگی کردهاند، هم اکنون زندگی می کنند و در آینده به دنیا خواهند آمد نیز صادق است. مسئله ی بسیار جالبی است، این طور نیست؟
اما چه اتفاقی می افتاد اگر همهی انسانها عینا شبیه یکدیگر بودند؟ چه اتفاقی میافتاد اگر تمامی آدمیان شبیه به هم حرف میزدند و رفتار میکردند؟ زندگی کسلکننده میشد! دیگر یگانه و یکتا نبودیم و گوناگونی خود را از دست میدادیم.
تفاوت یا گوناگونی چیست؟
واژهی تفاوت یا گوناگونی، به معنای تنوع یا دستهبندی مختلف انواع چیزهاست. در نظر بگیرید چه میوهها، لباسها یا کتابهای متنوع و گوناگونی وجود دارند. دربارهی انواع متفاوت خانهها و ماشینهای موجود یا انواع مختلف و جذاب پرندگان، گیاهان و ماهیها که در سرتاسر دنیا یافت میشوند چه فکر میکنید؟
نوع انسان نیز تنوع فراوانی دارد. اگرچه ساختار اصلی و اولیه همهی ما یکسان است، همگی سر، بدن، دست، پا و... داریم، در ظاهر بسیار متفاوت هستیم. پوست، مو و چشمهای آدمیان رنگهای جذاب و گوناگونی دارند. اندامهای بدنمان نیز دارای اندازه و شکلهای مختلف هستند. حتی اثر انگشتمان هم یگانه و ویژهی خودمان است! انسانها در چیزهای دیگری نیز با هم تفاوت دارند. ما در مکانهای مختلفی زندگی میکنیم، پیشههای گوناگونی داریم و به مدارس متفاوتی میرویم. ما از اقوام مختلفی هستیم و اعتقادات مذهبی متفاوتی داریم. به زبانهای گوناگون حرف میزنیم و در افکار و احساسات با همدیگر اختلاف داریم.
این گوناگونی و تفاوت از کجا ریشه میگیرد؟
مسلما این گوناگونی از خانوادهمان ریشه میگیرد. شاید شکل بینی یا جنس موهایمان شبیه بعضی از افراد خانواده باشد، اما باز هم هر کس با دیگری متفاوت است. حتی دوقلوهای همسان نیز با هم اختلافاتی دارند! برای درک بهتر گوناگونی انسانها، نخست به افراد شهر، مدرسه و محلهتان نگاهی بیندازید. چند رنگ پوست مختلف خواهید یافت؟ چند رنگ مو و چشم مختلف وجود دارد؟ شکل اندامها چطور؟ دربارهی روشهای مختلفی که افراد جامعه ی شما، خدا را پرستش میکنند، کار میکنند یا به بازی و تفریح میپردازند، فکر کنید. خانوادهی شما اهل کجا هستند؟ برای برقراری ارتباط با یکدیگر به چه زبانی حرف میزنند؟ به کدام مدرسه رفتهاند و چه آموختهاند؟ پاسخ این پرسشها بی گمان در همهی افراد یکسان نیست.
این گوناگونی، باورنکردنی است. این بدان معناست که در بیشتر نقاط جهان افرادی از نژادها،
مذاهب و قومیتهای مختلف همگی دور هم جمع شدهاند تا زندگی مشترکی داشته باشند. انسانها برای رسیدن به این هدف، به باورهای مشترک بسیار ارزشمندی دست یافته اند: باور به دموکراسی، آزادی بیان، و حق افراد برای انتخاب روش خاص خود برای پرستش خدا. این باورهای مشترک، ساختار مهمی پدید آوردهاند که جامعهی بزرگ انسانی برپایه آن بنا شده است.
افزون بر این، برای رسیدن به این هدفهای مشترک، افراد باید به فرهنگها، دیدگاههای سیاسی و سلیقههای مختلف در خوراک، هنر، موسیقی و هر آنچه که فکرش را بکنید، احترام بگذارند. بیشتر این تفاوتها سبب غنای فرهنگی کشورها شدهاند.
پیشداوری چیست؟
همهی انسانها تفاوتها را مثبت نمیدانند. تفاوت می تواند به تبعیض میان انسانها نیز بیانجامد. هنگامی که بدون دانستن تمامی واقعیت، به اظهار نظر منفی دربارهی موضوعی میپردازید، پیشداوری میکنید (که اصلا منصفانه نیست!). این باورها ممکن است مربوط به نژاد، مذهب، قومیت، جنسیت (اینکه فرد مورد نظر پسر است یا دختر)، سن، معلولیت و میزان درآمد یا سطح تحصیلات باشد. در این صورت، پیشداوری و تعصب می تواند سبب دشمنی یا رفتار نادرست با فردی شود که به گروه خاصی وابسته است.
آیا میتوانید هنگام گوش کردن به سخنان دیگران، تعصبهای آن ها را تشخیص دهید؟ هنگامی که افراد در یک گروه دور هم جمع میشوند، احتمال بیان پیشداوریها بیشتر میشود. جملاتی را در نظر بگیرید که بدین صورت آغاز می شوند: "همه ی سیاهپوستان ..."، "همه ی سفیدپوستان ..."، "مسیحی ها همگی ..."، "همه ی شهری ها ..."، "همه ی کسانی که از صندلی چرخدار استفاده می کنند ..."، "آدمهای فقیر و روستایی همه ..."، "دخترها همیشه ..." یا "پیرمردها و پیرزن ها همگی ..."!
درجملاتی همچون جملات بالا، فرد به عنوان یک شخص مجزا و یگانه در نظر گرفته نمیشود، اینطور نیست؟ این تعصب است که آدمها را به گروههای مختلف تقسیمبندی و مشخص میکند که هر کس در چه گروهی قرار بگیرد. پیشداوری به جای آنکه به ایجاد پلهای دوستی میان انسانها بپردازد، دیوارهای دشمنی را به وجود میآورد. بیشتر افرادی که به پیشداوری میپردازند، به دلیل خاصی از تنوع و گوناگونی میترسند. آنها به جای آنکه پذیرای تنوع آدمها باشند، از افرادی که همسان خودشان نیستند، میترسند یا احساس ناخوشایندی نسبت به این افراد دارند. این شیوهی تفکر میتواند به ایجاد تنفر و حتی خشونت بیانجامد.
احترام چیست؟
راه دیگری هم برای روبه روشدن با گوناگونی در جهان پیرامونمان وجود دارد، به جای آنکه دیگران را بر پایهی گروهی که به آن وابسته اند، تقسیم بندی کنیم، میتوانیم به آنها به شکل افرادی یکتا و یگانه نگاه کنیم و به آنها احترام بگذاریم. (برخی از واژه ی "به رسمیت شناختن" به همین معنی استفاده میکنند).
احترام به دیگری، به معنای تمایل به پذیرش تفاوتهای دیگران است – حتی اگر آنها ظاهر یا مذهبی متفاوت داشته باشند یا از سرزمینی دیگر آمده باشند. همچنین به این معناست که با دیگران همانگونه رفتار کنیم که دوست داریم دیگران با ما رفتار کنند.
آیا این بدان معناست که باید تمامی رفتارهای دیگران را به رسمیت شناخت؟ هرگز! رفتارهایی که سبب بی احترامی به دیگران یا صدمه زدن به آنها شود، مثل گردنکلفتی و تحکم، یا رفتارهایی که قوانین اجتماعی را زیر پا میگذارند مانند دروغگویی یا دزدی، قابل تحمل نیستند و به رسمیت شناخته نمیشوند. احترام، به معنای پذیرش صفتهای شخصی افراد است، نه پذیرش رفتارهای بد و ناپسند.
احترام گذاشتن به دیگران را تمرین کنیم
آیا سادهتر نیست که تنها با افرادی دوست باشیم که همانند ما هستند؟ افرادی که رنگ پوست و موی آن ها شبیه به ماست، به زبان ما سخن می گویند و مثل ما فکر می کنند؟ شاید سادهتر باشد. اما تن دادن به این سادگی، به بهای از دست دادن چیزهای دیگر تمام خواهد شد. ما نخواهیم توانست فرهنگهای مختلف را بشناسیم و از افکار، مکانها یا جهانبینیهای مختلف آگاهی پیدا کنیم. فرصت یافتن دوستان جدید را نیز از دست خواهیم داد.
آگاهی از تفاوت دیگران با ما میتواند در آغاز کمی نامطلوب به نظر آید. یک لبخند و گفتن جملهی سادهی "سلام"، تمام کاری است که باید انجام دهیم. تمام کاری که باید انجام شود، این است که یک نفر، اولین گام را بردارد. چرا ما آن یک نفر نباشیم؟
برگردان:محمد رضایی نیا
منبع: کتابک
صابر توحیدی
آیا دوست دارید در آشپزخانه خودتان یک کوه آتشفشان کوچولو درست کنید؟ نترسید، این یک کوه آتشفشان واقعی نیست. این آزمایش به نسبت بیخطر است و گازهای تولید شده نیز کم و بیش غیرسمی هستند و فقط سی دقیقه طول میکشد.
نخست مخروط آتش فشان را بسازیم. 6 فنجان آرد ، 2فنجان نمک4 ، قاشق سوپخوری روغن غذا خوری و 2 فنجان آب را مخلوط کنید. مخلوط بدست آمده باید یکنواخت و محکم باشد (در صورت نیاز میتوانید آب بیشتری اضافه کنید). بطری پلاستیکی را در ظرف مورد نظر بهطور ایستاده قرار دهید و خمیر تهیه شده را در اطراف آن به شکل یک کوه آتشفشان فرم دهید. البته توجه داشته باشید که آن را به طور کامل نپوشانید، قسمت دهانه آن را برای اضافه کردن بقیه مواد خالی نگه دارید. قسمت بیشتر بطری را با آب گرم پر کنید و مقدار کمی از رنگ قرمز غذارا به آن اضافه کنید. شش قطره پودر لباسشویی به محتویات بطری اضافه کنید. دو قاشق سوپخوری جوش شیرین به بطری اضافه کنید. به آرامی سرکه را به بطری اضافه کنید. مراقب باشید زمان فوران کوه آتش فشان رسیده است.
گدازههایی با رنگ قرمز ملایم در نتیجه واکنش بین جوش شیرین و سرکه تولید خواهد شد. در این واکنش مانند آتشفشان حقیقی ، دیاکسید کربن هم تولید خواهد شد. بدلیل تولید گاز کربن دیاکسید در بطری پلاستیکی فشاری ایجاد میشودو (بهعلت حضور پودر لباسشویی ) حبابهایی از آتشفشان خارج خواهد شد که چهره زیبایی به آزمایش میدهد. اگر چند قطره رنگ زرد هم به آن اضافه کنید، گدازههای خارج شده رنگ زیباتر و طبیعیتری پیدا خواهند کرد.
منبع:آموزش علوم تجربی
جهانى از مفاهیم انتزاعى، فرمولهایى که باید به حافظه سپرد، تمرینها و مهارتهاى خسته کننده و تکالیف منزلى که اغلب نامفهوم به نظر میرسند! برای پدران و مادرانی که چنین پیشزمینهاى از ریاضیات دارند، پیوند بین ریاضى و زندگى واقعى غیر ممکن به نظر میرسد. اما خوشبختانه براى فرزندان ما آموزش ریاضى به اندازهى چشمگیرى بهبود یافته است.
امروزه ریاضیات با رویکرد عملى و کلنگر(مفهومى) آموزش داده میشود. براى مثال، دانشآموزان به جاى آن که جدول ضرب را به حافظه بسپارند، با استفاده از چیزهایى که میتوانند لمس کنند و حس کنند، شیوههاى ضرب کردن را بررسى میکنند یا آنان میتوانند با دوستانشان آزمایشهایى انجام دهند و ببینند سه کودک که هر کدام دو مداد در دست دارند، در مجموع شش عدد مداد به همراه دارند.
ما پدران و مادران، پیوسته از آموزگاران و رسانهها میشنویم که خواندن مطالب جالب براى فرزندانمان چه اندازهى اهمیت دارد. با وجود این، هنگامى که به ریاضى میرسیم، بسیار کم سخن مى گوییم. بنابراین، باید در پی راههایى باشیم که آموزش ریاضیات را درمنزل بسط دهیم. ما باید ریاضیات را براى فرزندانمان واقعى سازیم. فعالیتهاى زیر میتوانند به شما کمک کنند تا به کودکانتان نشان دهید که ریاضیات بخش زیادى از زندگى روزانهى ما را تشکیل میدهد.
درختان، خودروها وچراغ ها را بشمارید
هنگامى که در خودرویى هستید، از فرزندتان بخواهید درختانى را که از آنها میگذرید، بشمارد. همچنین، بپرسید چه تا خودروى قرمز رنگ میبیند یا چند چراغ راهنما را پشت سر گذاشتهاید. شمارش معکوس نیز مهارت مهمى است که بچهها را براى تفریق آماده میسازد. هنگامى که از پلهها پایین میآیید، از فرزندتان بخواهید به طور معکوس از عدد 10 شمارش کند.
لباسها را دسته بندى کنید
از فرزندتان دعوت کنید در شستن و اتو کشیدن لباسها به شما کمک کند. از او بخواهید لباسها را بر پایهى رنگ، اندازه یا شخصى که آنها را میپوشد، دستهبندى کند. جفت کردن جوربها و پى بردن به این که در پایان کار، تعداد جفت جورابها نصف تعداد همهى جورابها خواهد بود، به کودک کمک میکند یک مفهوم بنیادى ریاضى (عدد زوج و عدد فرد)را درک کند.
میز و صندلی را با هم بچینید
چیدن وسایل خانه فرصت خوبى براى آموزش الگوهاست. چیدن میز و صندلیها را آغاز کنید و از کودکتان بخواهید بر پایهى الگویى که شما آغاز کردید کار را پى بگیرد.
پول خود را حساب کنید
هنگامى که در مغازه و خواروبار فروشى فرزندتان از شما میخواهد برایش شکلات بخرید، بگویید در صورتى برایت میخرم که بگویى براى پرداختن مبلغ آن چند سکه باید بپردازیم. اگر درست به اندازهى قیمت شکلات سکه ندارید، از او بخواهید بگوید فروشنده چقدر باید به آنان بازگرداند.
یک کیک را تقسیم کنید
از فرزندتان بخواهید بگوید چگونه یک کیک را میتوان به چند بخش مساوى تقسیم کرد. اگر در پایان کار قطعهاى از کیک میماند از او بپرسید چگونه میتوان آن را به نصف، یک سوم یا یک چهارم تقسیم کرد تا به هر یک از اعضاى خانواده مقدار مساوى از آن برسد.
مقدار لازم را سنجش کنید
آشپزى فرصت مناسبى فراهم میسازد تا کودک شما اندازهگیرى را تمرین کند و با واژههاى اندازه گیرى آشنا شود. هنگامی غذا پختن، از فرزندتان بخواهید مقدار کافى از مواد لازم را براى پخت غذا پیمانه کند؛ براى مثال، یک فنجان آب، نصف قاشق چایخورى نمک و یک چهارم فنجان روغن.
براى کمک به آموزش مفاهیم به فرزندتان لازم نیست شما یک متخصص ریاضى باشید. فقط کافى است همان گونه که شرح داده شد ریاضى را به طور خودمانیتر معرفى و تقویت کنید. دانش خود را از ریاضى توسعه دهید و به کودک کمک کنید ارتباط و نقش مهم ریاضیات را در زندگى روزانه درک کند.
منبع : www.discoveryschool.com به نقل از جزیره دانش- خانواده
برای شروع باید کودک نابینا را با بازی و اسباب بازی آشنا کرد، در ادامه او را با انواع مختلف بازی ها آشنا کرد. در آخر باید به واکنش های او هنگام بازی توجه کرد تا به علایق و توانایی های او پی برد.
اسباب بازی های ویژهی کودکان نابینا، علاوه بر سرگرمی باید همچون ابزار آموزشی- پرورشی، مطالب تازهای به کودکان بیاموزند. اسباب بازی های آنها باید ویژگی های زیر را داشته باشند:
- داشتن صدا مثل ماشین
کودک نابینا از روی صدا، حرکت و ویژگی های مشابه آن ها، میتواند شکل اسباببازی را در ذهنش مجسم کند.
- روشن و شاد بودن مثل رنگینکمان
به این ترتیب، کودک کمبینا اسباب بازی را میبیند و با رنگها نیز آشنا میشود. توپهای رنگی، سازههای رنگی (لگو)، عروسکها یی با لباس های رنگی و به طور کلی هر اسباببازی رنگارنگ و شادی بخش، برای کودکان کمبینا مناسب است.
- اسباببازی با شکل خاص یا سطح برجسته
اسباببازیهایی که مانند توپ بسکتبال سطح ناصاف دارند یا مثل صفحه ی شمارهگیر تلفن، دارای برجستگی و فرورفتگی اند، یا مانند خمیر بازی انعطافپذیرند،نیز برای کودکان نابینا مناسباند.
اسباب بازی کودکان نابینا باید به گونه ای باشد که کودک با دست کشیدن روی آن، با مفهومهایی مانند حجم، شکل، اندازه، جنس و… آشنا شود. این اسباببازیها خلاقیت کودک را هم تقویت میکنند.
- مثل توپ متحرک باشند
اسباببازیهای این کودکان باید آن ها را به راه رفتن، ورزش و استفاده از اندام های مختلف بدن برانگیزند. گوشهگیری، یکی از مشکلات رفتاری کودکان نابینا ست و می توان با انتخاب اسباببازیهای پرتحرک آن را از میان برد.
در ضمن بازی های گروهی هم خوب هستند این بازی کودک نابینا را جامعه پذیر بار می آورند و از افسردگی و احساس تنهایی او پیشگیری می کنند.
باید کودک نابینا را با همه ی بازیهای کودکان بینا آشنا کنیم تا احساس کمبود نکند. انتخاب اسباببازی برای کودکان، نیازمند وقت، هزینه و دقت است، اما انتخاب اسباببازی برای کودکان نابینا و کمبینا و درگیر با هر گونه معلولیت دیگر، به ویژه به دقت بیشتر نیاز دارد. اسباببازی ها، اگر به درستی انتخاب شوند، می توانند بخش مهمی از نیازهای آموزشی و پرورشی کودکان معلول را برآورده کنند.
منبع: کتابک به نقل از موسسه فرهنگی هنری نابینایان بصیر
براساس باور کارشناسان و تحقیقات انجام شده، شعرخوانی برای کودکان در ارتقای مهارتهای حسی و تقویت توانایی ارتباطی آنها جایگاه ویژه ای دارد. با توجه به اهمیت این موضوع به سراغ یکی از کارشناسان که سالهاست در حوزه کاری خود با کودکان و شعر کودک سر و کار دارد، رفته ایم و نظرات وی را درباره جایگاه شعر کودک در ارتقای مهارتهای حسی و ارتباطی جویا شده ایم.
«سودابه امینی» کارشناس روانشناسی بالینی از دانشگاه الزهرا(س) است که هم اینک به عنوان کارشناس آموزش شعر در مرکز مدیریت آموزش کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان مشغول به کار است. «امینی» هشت سال سابقه مسؤولیت مرکز آفرینشهای ادبی را در پرونده کاری خود دارد و مجموعه شعرهای «زمهریر»، «در فضای بی نشان»، «لیلی و هزار زن» و گزیده ادبیات معاصر 126، از سروده های اوست.
* خانم امینی! اصولاً تعریف شما از شعر کودک چیست؟
** «عباس یمینی شریف» درباره شعر کودک می گوید که شعر کودک کلامی است موزون و زیبا، هم از حیث ترکیب صداها و کلمات و هم از حیث مضمون. شعری که برای کودک گفته می شود برای بزرگسالان نیز هست. توجه داشته باشید که هر کودکی در آینده یک بزرگسال خواهد بود.اما محمود کیانوش که از پیشکسوتان شعر کودک در ایران است، اعتقاد دارد که شعر کودک از دنیای کودک گرفته می شود. به نظر می رسد تعریف محمود کیانوش به شعر کودکی که امروز ما آن را می شناسیم، نزدیکتر است.
* شعر کودک باید چه ویژگیهایی داشته باشد؟
** در واقع شعری را می توان شعر کودک نامید که از نظر دایره واژگان، فضای عاطفی، استفاده از عناصر زندگی کودکانه، استفاده از تخیل کودکانه، اندیشه و تفکر؛ با مخاطب واقعی در گروه سنی مورد نظر شاعر تناسب داشته باشد. به کار گرفتن وزن، قافیه، موسیقی و ریتم در شعر کودک نیز از بدیهیات است.
* کاربرد زبان، تخیل و عاطفه در شعر کودک چه ویژگیهایی دارد؟
** به کارگیری عناصری مثل زبان، تخیل، عاطفه و اندیشه در شعر کودک باید به گونه ای اتفاق بیفتد که روانی و رسا بودن شعر را به اختلال نیندازد و در هنگام خواندن، باعث توقف ذهن کودک و گشتن به دنبال معنای یک کلمه یا درک یک مفهوم نشود.
پیچیدگی در صورت و معنای شعر، کودک را از لذت بردن از شعر باز می دارد و نقطه ضعف شعر محسوب می شود. در هنگام سرودن شعر کودک، شاعر باید کاملاً خود را فراموش کند و فقط به مخاطب یعنی کودک بیندیشد.
* از دیدگاه روان شناسی، خواندن شعر برای کودک چه فوایدی دارد؟ درباره ضرورتهای آن هم توضیح دهید.
** شعرخوانی برای کودکان با حضور مربی یا پدر و مادر که نقش مربی را ایفا می کنند معنی دار خواهد بود. مسلماً آنها اهدافی را برای خود تعریف می کنند و این اهداف با توجه به شعر انتخابی و ظرفیت دریافتهای کودک از مفاهیم شعر متغیر است. البته سؤال شما دامنه گسترده ای دارد، اما من به تعدادی از فواید شعرخوانی برای کودک اشاره می کنم. رساندن کودک به مرحله «شنیدن» و «خواندن» خلاق و پرورش توجه و دقت کودک، تقویت تفکر منطقی، توجه به حواس پنجگانه، توجه به عناصر حسی موجود در اطراف و غنی سازی دایره واژگان از جمله این فواید است. همچنین تربیت حس و عاطفه کودک یعنی شناخت عواطف خود و دیگران و توانایی کنترل هیجانها و عواطف و از طرف دیگر، ایجاد زمینه برای تقویت بیان شفاهی و بیان مکتوب، تربیت تخیل کودک و حرکت به سمت دستیابی به تخیل فرهیخته و در نهایت آمادگی برای رسیدن به مرحله بعدی رشد، از دیگر فواید شعرخوانی برای کودک است و در واقع باید گفت که شعرخوانی برای کودک زمینه ای است برای تقویت ارتباطات و روابط انسانی او.
* از چه سنی شعرخوانی برای کودک را توصیه می کنید؟
** شعرخوانی برای کودک را می توان از دوران جنینی آغاز کرد. از همین دوران می توان گوش و هوش کودک را تربیت کرد. مضامین بکر و زیبایی برای زمزمه کردن از زبان یک مادر برای جنین هست که شاعران کمتر به آن پرداخته اند. «مادرانه ها» می تواند عنوان زیبایی برای ترانه های مادر در حال انتظار فرزند باشد و حتی «پدرانه ها» که می توانند از زبان پدرها سروده شوند.
* خانم امینی! درباره واژه ها و تأثیر واژه ها در کودک برایمان توضیح بفرمایید.
** هر واژه از بار حسی عاطفی خاصی برخوردار است. همان گونه که هر لحن از بار معنایی و عاطفی خاصی حکایت می کند. شنیدن شعر از سوی کودک، ذهن او را غنی می کند و هر قدر که متون بیشتری برای کودک خوانده شود، گنجینه لغات وی، گسترده تر می شود. واژه هایی که در متون مربوط به کودکان مورد استفاده قرار می گیرند باید با سن و دایره درک و دریافت کودک، هماهنگی و همسانی داشته باشند. بنابراین شاعر یا نویسند نمی تواند از هر واژه ای با هر میزان بار عاطفی استفاده نماید. شعر کودک باید از دنیای کودک گرفته شود تا تأثیرگذار باشد. دنیای کودک هم یعنی عاطفه، اندیشه، تخیل و زبان کودک و در مجموع عناصر زندگی کودکانه.
شاعر کودک باید خود یک کودک باشد و از دریچه دنیای او به جهان نگاه کند، با او بخندد و با او گریه کند. بنابراین هر قدر شاعر کودک، «کودک» و خصوصیات روحی روانی او را بیشتر بشناسد، شعری موفق تر خواهد سرود.
* موسیقی به عنوان یکی از ارکان شعر چه جایگاهی در شعر کودک و جذب او به سمت شعر دارد؟
** موسیقی، هنر سحرآمیزی است که همیشه مورد توجه آدمی بوده، به ویژه وقتی که با شعر ترکیب می شود موسیقی در شعر کودک به اعتقاد بسیاری از کارشناسان، نقش اول را دارد.یعنی هر قدر به سنین خردسالی و پیش از آن نزدیک می شویم، می بینیم که اهمیت اصوات و آواها بیش از اهمیت معناهاست. در سنین دبستان کودک تمایل دارد به این که شعرهایی را که به شعر فولکلور و عامیانه نزدیک هستند بخواند، کلمات و جمله های هم قافیه بسازد و در بسیاری موارد می بینید که بچه ها با نام و نام فامیل دوستان خود شوخی می کنند و کلمات و ترکیبات طنز می سازند.همه اینها به خاطر توجه کودک و علاقه او به موسیقی است. کودک به این نمی اندیشد که شعری که می خواند چه معنایی دارد و مثلاً شعر فرهیخته هست یا نه، بلکه به این می اندیشد که با زبان، بازی کند و موسیقی تازه ای بسازد و از آن لذت ببرد.
* برای رسیدن به «شنیدن خلاق» که منجر به دریافتهای بهتری برای کودک می شود، چه باید کرد؟
** تفاوت شنیدن خلاق با شنیدن معمولی این است که در شنیدن خلاق که معمولاً تکرار نیز در حصول آن نقش دارد، عاطفه، اندیشه، تخیل و زبان کودک هم درگیر می شود کودک وقتی به شنیدن خلاق می رسد که با معنا و آوا و صورت و مفهوم شعر، ارتباط برقرار کند. برای رساندن کودک به مرحله شنیدن خلاق باید به چند نکته توجه داشته باشیم: اول انتخاب متن یا شعر مناسب سن واقعی، روحیه و شرایط عاطفی و سن زبانی )ادبی(کودک و دوم ایجاد شرایط مناسب برای خواندن متن توسط کودک یا مربی. شرایطی که محرکهای شنیداری و دیداری غیر مربوط با متن، کاملاً در محیط آن حذف شوند و فضا آماده شعرخوانی باشد. اگر کودک، خود، متن یا شعر را می خواند باید با صدای بلند آن را قرائت کند و اگر مربی، شعر را می خواند، لازم است برای خواندن شعر، تسلط کافی داشته باشد. معمولاً وقتی شنیدن خلاق اتفاق می افتد که کودک تمایل دارد بارها و بارها متن یا شعر برای او خوانده شود و مربی یا والدین باید این علاقه و تمایل کودک را در نظر بگیرند و به اندازه ای که او دوست دارد، شعر یا قصه را برایش تکرار کنند.
* برداشت یک کودک از شعر، چه تفاوتهایی با برداشت بزرگسالان دارد و اصولاً کودک در مواجهه با یک شعر خوب، با کدام جاذبه های آن بیشتر درگیر می شود؟
** برداشت یک کودک از شعر را باید با برداشت کودک دیگر از شعر مقایسه کرد و اصولاً مقایسه کودکان و بزرگسالان در این زمینه کار صحیحی نیست، اما این که در هنگام خواندن شعر برای کودک، او بیشتر با کدامیک از جاذبه های شعر درگیر می شود به میزان تمرین کودک در شعرخوانی بستگی دارد. طبعاً جاذبه های موسیقیایی در شعر نقش اول را دارند و ابتدا کودک با شکل و ظاهر اثر ارتباط برقرار می کند، میزان درک و دریافت کودک از شعر به کودک و شعر بستگی دارد و تمرینها و تجربه هایی که قبل از آن اتفاق افتاده و به دست آمده است. نکته مهم در ارتباط با درک و دریافت کودک از شعر این است که مربی یا والدین می توانند نقش اساسی و مهمی در شعرخوانی و بالا بردن میزان درک کودک از یک شعر را داشته باشند.
در واقع اگر در شعر بزرگسال خواننده و مخاطب یکی است، در شعر کودک برای مربی یا والدین می توان نقش خواننده را تعریف کرد؛ واسطه هایی که فهم شعر را برای کودک آسان می کنند و به کودک می آموزند از چه منظرهایی می توان به شعر نگاه کرد. مربی یا والدین می توانند درباره زبان، عاطفه، تخیل، اندیشه و ساخت شعر با کودک گفتگو کنند و به او کمک کنند تا ارتباط عمیق تری با شعر برقرار کند و از خواندن یا شنیدن شعر لذت ببرد.
* شنیدن و خواندن شعر در ارتقای بیان شفاهی کودکان چه نقشی دارد؟
** شنیدن و خواندن ابزار لازم را برای ارتقای سطح بیان شفاهی به او می دهد، اما تقویت بیان شفاهی به ادبیات خانواده، ادبیات مدرسه و ادبیات محیط )دوستان و همسالان کودک ( نیز بستگی دارد.
سطح ادبیات انتخابی در هر یک از این محیط ها توسط خانواده، مربیان، دوستان و همسالان می تواند سطح ادبیات گفتاری کودک را تعریف کند و بیان شفاهی او را در محدوده معینی رشد دهد.
* جایگاه صدا، بو، رنگ و مزه در شعر کودک کجاست و به عبارت دیگر چگونه می توان با استفاده از یک شعر خوب، حواس پنجگانه کودک را حساس و تقویت کرد؟
** یکی از روشهایی که مربی یا والدین می توانند در ارتباط با شعرخوانی برای کودکان به کار بگیرند این است که پس از انتخاب شعری که صدا، رنگ، بو و یا مزه در آن به کار رفته است آن را برای کودک بخوانند و از وی بخواهند که این عناصر را در شعر پیدا کند. این روش در مورد بعضی از شعرها قابل استفاده است، مثلاً کتاب قارو قارو قار، قورو قورو قور از خانم افسانه شعبان نژاد به صداهای حیوانات پرداخته است.
منبع: جمعیت جوانان هزاره سوم
دکتر مهدی تهرانی دوست در گفت وگو با خبرنگار بهداشت و درمان ایسنا منطقه علوم پزشکی تهران، اظهار داشت: اسباب بازیها وسایلی هستند برای تقویت ارتباط کودک با محیط اطراف و بازی کردن کودکان با این وسایل نوعی ارتباط غیر کلامی است که کودک با اطرافیان و محیط برقراری میکند.
وی با بیان اینکه کودکان در هر سنی میتوانند از اسباب بازیها برای رشد و تکامل خود و ارتباط با دیگران استفاده کنند، ادامه داد: به خصوص در کودکانی که هنوز تکلم پیدا نکردهاند اینگونه ارتباطات معنای بیشتری پیدا میکند.
این فوق تخصص روانپزشکی کودک با اشاره به این که همواره مشاهده میشود که کودکان با اسباب بازیهای خود ارتباط برقرار میکنند و با آنها صحبت میکنند و به نحوی با اسباب بازی خود رفتاری میکنند که انگار یک موجود زنده است، بیان کرد: ارتباط کودکان با اسباب بازی خود جزیی از شرایط رشدی کودکان و بازیهای تخیلی کودکان به حساب میآید و معمولا کودک باید این سیر را در رشد خود داشته باشد در صورتی که کودکی در این زمینه ضعیف عمل کند به عنوان مشکل تلقی میشود.
این عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران با بیان اینکه با رشد کودک نوع اسباب بازیها و ارتباط وی با آنها نیز تغییر میکند، گفت: علاوه بر اینکه اسباب بازیها جنبه تقویت ارتباطی را در کودکان دارند بنابراین در تقویت رشد شناختی کودک نیز نقش دارند به نوعی که برخی از اسباب بازیها ذهن کودک را برای پیدا کردن راه حل برای مسائل و مشکلات فعال می کند.
دکتر تهرانی دوست افزود: امروزه به تعداد اسباب بازیهایی که بر رشد شناختی کودک تاثیر مثبت دارد افزوده شده و کمک میکند کودک شناخت خود را از محیط پیرامون خود تقویت کند به خصوص اسباب بازیهایی که به نوعی کوچک شده وسایل واقعی هستند در هر مرحلهای از رشد کودکان کمک کننده خواهند بود و میتوانند ارتباط و رشد شناختی کودکان را تقویت کنند.
این فوق تخصص روانپزشکی کودک با اشاره به اینکه یک اسباب بازی خوب باید متناسب با شرایط رشد از نظر سنی و عقلی باشد تا کودک بتواند با آن ارتباط برقرار کند، گفت: مسلما کودکان موفق به استفاده و ارتباط یافتن با اسباب بازیهای پیچیدهای که متناسب با سن آنها نیست نمی شوند.
دکتر تهرانی دوست با بیان اینکه اسباب بازیها باید از سلامت کامل برخوردار و امنیت لازم را داشته باشند و با در نظر گرفتن سلامت جسمی و روحی انتخاب شوند، تصریح کرد: خطرناک بودن اسباب بازیها تا حد زیادی بستگی به شرایط سنی کودک دارد.
وی ادامه داد: برخی از اسباب بازیها برای کودکانی که سن کمی دارند خطرناک هستند در حالی که برای کودکانی در سنین بالاتر مناسب است و هیچ خطری را در پی ندارد به طور مثال در سنین دو یا سه سالگی که کودکان علاقه به بردن اشیا به دهان دارند خرید اسباب بازیهای که از اشیاء و قطعات ریز تشکیل میشوند برای آنها خطرناک است.
این عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران از دیگر اسباب بازیهایی که ممکن است برای کودکان خطرآفرین باشد به اسباب بازیهایی با اجزای تیز و برنده و اسباب بازیهای شیشهای اشاره کرد و گفت: وجود احتمال شکسته شدن در اسباب بازیهای شیشهای میتواند استفاده از این اسباب بازیها برای کودکان خطرآفرین باشد.
این فوق تخصص روانپزشکی کودک اظهار داشت: با وجود این که کودکان زمینه اولیه برای گرایش به اسباب بازیهای خاص را دارند ولی درعین حال محیط بخش مهمی است که این گرایشها را تقویت یا تضعیف میکند بنابراین والدین باید توجه داشته باشند که اسباب بازیهایی متناسب با جنسیت کودک انتخاب کنند.
دکتر تهرانی دوست گفت: با تغییر جامعه اسباب بازیها نیز تغییر میکنند و برخی اسباب بازیها جنبه آموزشی پیدا کردهاند و با این هدف طراحی میشوند که درعین حال که جنبه سرگرمی دارند زمینه آموزش و رشد کودکان را نیز تقویت کنند.
وی با اشاره به افزایش بازیهای رایانهای تصریح کرد: این بازیها به نوع خود شرایطی را برای تقویت رشد بچهها فراهم میکند اما با توجه به این که این بازیها جذابیت بیشتری برای کودکان دارد نباید اجازه داد که این مسئله کودکان را محدود کند و آنها را از دیگر بازیها به خصوص بازیهای دسته جمعی که به رشد ارتباطی کودکان کمک میکند محروم نماید.
این فوق تخصص روانپزشکی کودک با بیان اینکه والدین نباید کودکان را از بازی با خاک، گل، آب و ماسه منع کنند، اظهار داشت: بخش از تاثیر بازیها کمک به رشد خلاقیت در کودکان است و در صورتی که والدین بتوانند محیطی را برای کودک فراهم کنند که خود از لوازمی که در اختیار دارد چیزی را خلق کند تاثیر زیادی در ایجاد خلاقیت و نوآوری کودک خواهند داشت.
وی با اشاره به اینکه استفاده از گل، خمیر بازی و ماسه مواد اولیهای هستند که میتواند به پرورش خلاقیت در کودکان کمک کند، افزود: به راحتی میتوان شرایط این نوع بازیها را در داخل منزل برای کودکان ایجاد کرد.
دکتر تهرانی دوست گفت: کودکان به طور معمول باید بتوانند با اسباب بازیهای خود به نحو موثری ارتباط پیدا کنند ولی مواردی وجود دارد که بچهها از نظر رشدی به خصوص رشد ارتباطی مشکل دارند که این در درجه اول خودش را در ارتباط برقرار کردن با اسباب بازیها نشان میدهد و در صورتی که والدین متوجه چنین مشکلی در فرزند خود بشوند باید با یک کارشناس در این زمینه مشورت کنند تا بررسیهای جامعتر صورت گیرد.
منبع: ایسنا به نقل از انجمن حمایت از حقوق کودکان