100 سال رویکرد رفتارگرا در آموزش و پرورش ایران؛ لکهگیریهای نظام آموزشی جزیی است
به گفته مدیرکل چاپ و توزیع کتابهای درسی آموزش و پرورش برخی کتابهای درسی در سه مقطع ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان جدیدالتالیف هستند. وزارت آموزش در تلاش است تغییراتی را در سیستم آموزشی ایجاد کند اما برخی کارشناسان عقیده دارند این تلاشها لکهگیریهایی جزیی است که تغییرات اساسی را موجب نمیشود چراکه نظام آموزش و پرورش همچون سالهای سال پیش یک نظام تکرویکردی است و بر رویکرد رفتارگرایی که میراث دهههای گذشته است اصرار دارد.
رفتارگرا بودن نظام آموزشی را میتوان با مروری بر کتاب «رویکردهای آموزشی در کار با کودکان خردسال» فهمید، این رویکرد هم مثل همه رویکردهای دیگر آموزشی ویژگیهایی دارد که برای کسانی که در نظام آموزشی کشور آموزش دیدهاند آشناست: برنامههای درسی از پیش تعیین شده است و در قالب کتابهای مشخص از طرف کارشناسان تعیین میشود، تفاوتهای فردی جایگاهی ندارد و اصل مهمی در جریان آموزش نیست (به تفاوتهای فرهنگی، قومی، مذهبی و اجتماعی توجهی نمیشود)، خواستهها و علایق دانشآموزان و کودکان تعیینکننده جریان و روند آموزش نیست، معلمان بر اساس امتحانات دانستههای کودکان را ارزیابی میکنند، کودکانی که نتوانند نمره مطلوبی در امتحان بگیرند باید آن درس یا آن سطح را تکرار کنند تا وارد سطح بعدی شوند، از آنجا که جامعه آموزشی قرار نیست به سطحی از آموزش عمومی و فراگیر دست یابد، محتوای آموزشی برای هر گروه سنی یکسان است و دیگر اینکه شاگرد اول شدن امتیاز ویژهیی در سیستم دارد. این همان رویکرد ثابتی است که دانشآموزان دیروز و امروز، معلمان و مسوولان نظام آموزشی بر اساس آن درس خواندهاند. رویکردی که بوده و هست.
تاثیرپذیری از آموزش و پرورش امریکا
«در دهه 40 خورشیدی با به وجود آوردن ارتباط نزدیکتر با امریکا، آموزش و پرورش ایران نیز گرایش بیشتری به نظام آموزش و پرورش امریکا پیدا کرد. سفرهای متعدد آموزشی کارشناسان آموزش و پرورش در دهههای 40 و 50 موجب شد تا بسیاری از الگوهای رایج آموزشی این کشور وارد سیستم آموزش و پرورش ایران شود. اما در این دوران فقط انتقال یافتهها و دستاوردهای آن جامعه مطرح بود و اینکه چگونه میتوان با انتقال دانش به جایگاه مطلوب رسید.
این نگرش کلی موجب شد تمام کارشناسانی که در حوزه آموزش و پرورش کار میکردند فقط در زمینه محتوا و روشهای آموزش انتقال دانش متمرکز شوند.» با اینکه در دهههای بعد صاحبنظران حوزه آموزش دستاوردهای تازهیی به دست آوردند و رویکردهای دیگری را به دنیا معرفی کردند، نظام آموزش و پرورش ایران همچنان به رویکرد رفتارگرا وفادار مانده است و گویا تلاشی هم برای شنیدن ضعفهای رویکرد رفتارگرا و رویکردهای تازه آموزشی مورد استفاده در دنیا ندارد.
ناصر یوسفی، نویسنده کتاب «رویکردهای آموزشی» در گفتوگو با «اعتماد» میگوید: «در سال 84 موسسه پژوهشی کودکان دنیا سمیناری با عنوان رفتارگرایی برگزار کرد و از کارشناسان حوزه آموزش و پرورش و وزارتخانه دعوت کرد که تعدادی از تئوریسینهای مدافع این سیستم را برای شرکت در سمینار معرفی کنند اما آنها اعلام کردند نظام آموزشی کشور ما رفتارگرا نیست، در حالی که ما در این سیستم یک کتاب درسی واحد را برای هر گروه سنی تعریف کردهایم. سیستم امتیازبندی، نخبهگرایی و برنامه از پیش تعیینشده و همه فاکتورهای رویکرد رفتارگرا را داریم.
اگر رویکرد نظام آموزشی ما رفتارگرا نیست، پس چیست؟ برخی معتقدند این نظام شناختگرا است اما برای اثبات شناختگرا بودن هم تاکنون کسی دلایلی را ارایه نکرده است. متاسفانه در نظام آموزش و پرورش نظریهپردازی نداریم که این مسائل را توضیح دهد.
البته باید بگویم که ما در آموزش و پرورش کارشناس و مسوولان خوبی داریم که میخواهند آموزش و پرورش را متحول کنند اما کسی پاسخگوی سیستم موجود نیست و کسی از آن دفاع نکرده یا آن را رد نمیکند. اصلا مشکل بزرگ آموزش و پرورش این است که در خلأ نظریهپردازان، سیستم غالب به راه خود ادامه میدهد. این ماجرا هم ربطی به قبل و بعد از انقلاب ندارد. ماجرای کهنهیی است و صد سال است که از آن رنج میکشیم. در 50 سال گذشته اتفاقهای دیگری در روند آموزش دنیا افتاده و حرفهای تازهیی زده شده است اما بنیان آموزش و پرورش در ایران تغییری نکرده و حتی همان سیستم رفتارگرا هم تبدیل به یک سیستم رفتارگرای نامنظم، بیبرنامه و مخرب شده است. کاش هنوز همان سیستم رفتارگرای علمی را داشتیم! اما اکنون با به هم ریختن سیستم و متزلزل شدن مبانی و ابزار، یک سیستم بیسر و پیکر به وجود آمده است. نظام آموزش و پرورش در حال حاضر بشدت این سیستم رفتارگرایی را سخت، سنگین و غیرانعطاف میکند تا جایی که بچهها به هیچ چیز جز کتابهای درسی فکر نکنند.» به گفته این کارشناس این سیستم رفتارگرای نامنظم، دانشآموزان را تبدیل به آدمهای متظاهر میکند که به خاطر خوشایند دیگران رفتار میکنند.
او در پاسخ به این سوال «اعتماد» که کدام کشورها تنها از رویکرد رفتارگرا بهره میبرند، میگوید: «در حال حاضر حتی کشورهای افغانستان و ترکیه نیز این سیستم را تنها سیستم رایج در کشور خود قرار ندادهاند.» وزارت آموزش و پرورش گاه در مقاطعی دست به تغییراتی در شیوه، روش و ترکیب آموزش میزند.
آیا این تغییرات در تغییر رویکردها موثر بوده است؟ یوسفی در پاسخ به این سوال میگوید: «تا زمانی که رویکرد را تغییر ندهیم ابزارها کاری برای ما انجام نمیدهند. در دهه 60 طرح کاد به سیستم آموزشی اضافه شد که طرح بدی نبود و دانشآموز یک روز در هفته فن و حرفهیی میآموخت اما در همین طرح هم به شیوه رفتارگراها نمره میدادند. درس مهارتهای زندگی هماکنون نمره دارد یعنی به درجه دوستیابی نمره میدهند. تا زمانی که آموزش و پرورش رسما رویکرد خود را تغییر ندهد تغییر کتاب و برنامههای آموزشی بیفایده است.»
به گفته او در حال حاضر در کشور امریکا هم رویکرد رفتارگرایی مورد استفاده است اما تنها سیستم موجود در کشور نیست بلکه همه رویکردهای آموزشی در نظام آموزشی کشور وجود دارد و هر کدام در مدارس خاصی مورد استفاده قرار میگیرد: «در یک نظام متمدن و قوی همه رویکردهای آموزشی وجود دارد تا فرصت انتخاب برای خانوادهها فراهم باشد. اگر تنها نظام انسانگرا حاکم باشد همان قدر غمانگیز است که تنها نظام موجود رفتارگرا باشد. در میان همه کشورها تنها ایران است که فقط از یک الگو استفاده میکند و آن الگو هم رفتارگرایی است.»
یوسفی میگوید: «سابقه نمره دادن در دنیا 80 سال است اما هیچ موردی از دادن نمره در تاریخ ایران وجود ندارد و حتی در دوران بوعلی نیز رایج نبوده است. بلای نمره دادن از صد سال پیش در دنیا باب شده است و اکنون به رفتار، احساس و درس مشاهده هم نمره اختصاص میدهند. این شیوه رویکرد رفتارگراست».
قفسههای خالی از کتاب غیردرسی
در حال حاضر آموزش و پرورش مسوولیت مهدکودکها و پیشدبستانیها را بر عهده گرفته است. واگذاری مهد کودکها که پیش از این زیرنظر سازمان بهزیستی فعالیت میکردند از سال گذشته بحثهای زیادی را در فضای آموزشی کشور به وجود آورده است. از سوی دیگر وزارت آموزش و پرورش بیش از 95درصد بودجه را صرف پرداخت حقوق کارکنان میکند و کمتر از 5درصد را باید خرج ایجاد تغییر یا پژوهش کند.
یوسفی با اشاره به محدود بودن پژوهشها در آموزش و پرورش درباره فعالیت سازمان بهزیستی میگوید: «درست است که پوشش فعالیت سازمان بهزیستی کم بود ولی حضورش در نظام آموزشی باعث ایجاد تنوع شده بود. واگذاری مهدکودک و پیشدبستانی به آموزش و پرورش باعث یکدستتر شدن آموزش در کشور میشود. در یک سیستم رفتارگرا برای یک نسل در یک دوره تاریخی تعیین میشود که چه بخوانند و چه بدانند.
اما چگونه میشود کسی به خود این جرات را بدهد که برای یک نسل تصمیم بگیرد و جزییات را هم پیشبینی کند و خرد جمعی، فرهنگها و خرده فرهنگها، دانش و ارتباطهای گسترده دانشآموزان با دنیای بیرون را نادیده بگیرد. مثلا وزارتخانه تصمیم بگیرد همه بچههای هشت ساله درباره گیاهان دولپهیی بخوانند. در حالی که باید منابع در اختیار مدارس قرار بگیرد، کتابخانهها تجهیز شوند و فرهنگ کتابخوانی در مدارس تقویت شود.» او ادامه میدهد: «اگر آموزش و پرورش بخشی از هزینههای تولید و چاپ کتاب درسی را صرف خرید کتابهای موجود در بازار کتاب کودک کند به مراتب منابع بیشتری نصیب نظام آموزشی و دانشآموزان خواهد شد.»
لکهگیریهای جزیی
وزارت آموزش و پرورش در سالهای اخیر همواره بر ایجاد تحول بنیادین در نظام آموزش و پرورش تاکید کرده است. تدوین سند ملی آموزش نیز دیگر فعالیت وزارتخانه و شورای عالی آموزش و پرورش است که مسوولان همواره نوید دادهاند با تدوین آن بسیاری از مشکلات آموزش و پرورش از بین خواهد رفت اما یوسفی، نویسنده کتاب «رویکردهای آموزشی» معتقد است تغییرات انجامشده در آموزش و پرورش در 20ساله اخیر بیشتر لکهگیریهای جزیی بوده است که تغییرات اساسی را به دنبال نخواهد داشت.
از سوی دیگر وزارت آموزش و پرورش با وجود وظایف متعدد و خطیری که بر عهده دارد از برگزاری کنکور دانشگاهها هم استقبال میکند. یوسفی در این باره میگوید: «آموزش و پرورش در یک دورهیی با کنکور مخالف بود و به همین دلیل دوره پیشدانشگاهی را ایجاد کرد. در مدارس تست زدن و شیوه برنامهریزی برای کنکور درس داده میشود اما آیا این هدف یک وزارتخانه است؟ پس اصل زندگی و مهارتهای زندگی و شهروندی چه میشود؟ در آموزش عالی هم اوضاع بهتر از این نیست. او ادامه میدهد: «من پیشنویس سند ملی آموزش را دیدهام و معتقدم تا زمانی که تنها از یک سیستم تکرویکردی استفاده میکنیم هیچ اتفاقی رخ نمیدهد.»
هستینگری حذف شد
یکی از فصلهای کتاب رویکردهای آموزشی به معرفی رویکرد هستیگرا اختصاص داشته است. اما این فصل از کتاب در مرحله کسب مجوز حذف شد. طراحان این رویکرد معتقدند تمام نظامهای آموزشی و رویکردهای مختلف موجود در جهت حفظ منافع سرمایهداری فعالیت میکنند و همین باعث شده در دنیا بیش از تربیت کادر بهداشتی و معلم، سرباز و نیروی نظامی تربیت شود. آنان عقیده دارند همین نظامهای آموزشی باعث به وجود آمدن جنگها شدهاند.
منبع: روزنامه اعتماد
متن کتاب مصاحبه فوق العاده بود.