ماریا مونتسوری"، پزشک، فیلسوف، آموزگار و انسان دوستی اهل ایتالیا بود. او در سال ۱۸۷۰ در آنکونای ایتالیا به دنیا آمد و پس از گذراندن ۸۲ سال سرشار از نوآوری و کوشش برای بهتر شدن زندگی انسان ها در سال ۱۹۵۲ در هلند درگذشت.
ماریا نخستین پزشک زن ایتالیا بود و پس از پایان تحصیل به عضویت کلینیک روانشناسی دانشگاه ساپینزای رم درآمد. اما او با الگوها و قانون های کهن و به ظاهر غیر قابل تغییر زمانه سر سازش نداشت و آن ها را به چالش کشید. ماریای جوان، می خواست آن "موجودات کوچک غیرعادی" را آموزش دهد. کودکانی که تا آن زمان به خاطر نیازهای ویژه شان غیرقابل آموزش و پرورش به شمار می رفتند و هیچ کس برای پروراندن آن ها خود را دچار زحمت نمی کرد. اما، ماریا مونتسوری، در یک کنگره آموزشی که در سال ۱۸۹۶ در شهر تورینوی ایتالیا برگزار شد، اعلام کرد که می خواهد به این کودکان رها شده آموزش دهد. سخنان مونتسوری، وزیر آموزش ایتالیا را به این موضوع علاقه مند کرد و به این ترتیب ماریا مدیر یک موسسه آموزش کودکان عقب مانده ذهنی شد. پس از پایان یک دوره آموزش، از شاگردان ۸ ساله ماریا در این موسسه آزمون خواندن و نوشتن گرفته شد. آزمونی مشابه آن چه برای کودکان سالم برگزار می شود. نتیجه، همه را میخکوب کرد. دانش آموزان عقب مانده ذهنی، توانستند امتیازی بالاتر از میزان متوسط به دست آورند، یعنی عملکردی بهتر از دانش آموزان سالم. به این ترتیب، این فکر در ماریا به وجود آمد که اگر توانایی ذهنی بچه های عقب مانده ذهنی تا این حد بالاست پس توانایی بچه های سالم چه قدر می تواند بالا باشد؟
موفقیت مونتسوری در آموزش به کودکان عقب مانده ذهنی، باعث شد تا او در سال ۱۹۰۶، یک "خانه کودک" در یکی از فقیر ترین محله های رم بنیاد نهد و در آن جا محیطی مناسب و آرامش بخش برای کودکان به وجود آورد تا هر یک بر اساس توانایی خود رشد کنند و مهارت هایی را به دست آورند.
روشی که او به کار برد عبارت بود از فراهم کردن ابزارهایی از زندگی واقعی و طبیعی با پیچیدگی ساختاری متفاوت که در اختیار بچه ها قرار می گرفت تا توجه آن ها را جلب کند و کودک هنگام کار با این ابزارها، مهارت های خود را بیشتر کند و به تدریج به ابزارهای پیچیده تری که در اطراف خود می بیند توجه کند. به این ترتیب، کودک، خود می آموزد و نقش آموزگار تنها راهنمایی است و فراهم کردن لوازم و محیط مناسب برای آموختن. ویژگی محیط و ابزارهای روش مونتسوری درگیر کردن کودک با شرایط طبیعی محیط زندگی است. هنگامی که کودک برای انجام کارهای دشوارتر آماده شد، آموزگار او را به درگیر شدن با مفهوم یا ابزاری پیچیده تر راهنمایی می کند. اگر یک مثلث را در نظر بگیریم سه ضلع آن، کودک،محیط و آموزگار یا پدر و مادر خواهند بود.
این روش تازه که به جای آموزش از بالا و به کار گیری حافظه کودکان، به توانایی، علاقه و انتخاب و شخصیت منحصر به فرد هر کودک احترام می گذاشت، موفقیت بسیار زیادی را در آموزش کودکان و نوجوانان به همراه داشت. مونتسوری می کوشید تا توانایی های پنهان و بالقوه انسان را شکوفا کند. کودک در زمان آموزش با روش مونتسوری در شرایطی قرار می گیرد که خود را توانا تر از هم شاگردی ها و آموزگارش می بیند و به همین دلیل تلاش می کند پاسخ پرسش هایش را خود بیابد. به تدریج روش مونتسوری در جهان گسترش یافت و مدرسه های زیادی در جهان به نام مونتسوری و با به کار بردن روش آموزشی او، فعالیت کردند و شاگردان و پیروان مونتسوری، برای ترویج این روش آموزشی به کشورهای مختلف جهان سفر کردند.
موسیلینی، رهبر حکومت فاشیستی ایتالیا در آن زمان، ماریا مونتسوری را به خاطر مخالفت با فرستادن کودکان به جنگ و مخالفت با سیاست های دولت، از کشور تبعید کرد و به این ترتیب گذران سال های دور از وطن برای مونتسوری آغاز شد. او چند سالی را در اسپانیا و هلند زندگی کرد. هنگامی که در هلند زندگی می کرد، "انجمن عرفان" هند از او دعوت کرد تا برای ترویج روش آموزشی اش به این کشور سفر کند. او پذیرفت و اقامتش در سرزمین هفتاد و دو ملت، به خاطر شعله کشیدن جنگ جهانی دوم، ده سال به طول انجامید. مونتسوری در هند، برتهیه شش بسته آموزشی مونتسوری برای هند سرپرستی کرد. این بسته های آموزشی، پایه های استواری را برای روش مونتسوری در هندوستان به وجود آورد.
مونتسوری پس از پایان جنگ، سال های مانده از عمر پر بارش را در هلند سپری کرد، جایی که هم اکنون میزبان "انجمن بین المللی مونتسوری" (AMI) است.
ماریا مونتسوری، در سال ۱۹۵۲ در هلند درگذشت. زندگی او سراسر در راه تلاش برای بهبود شرایط رشد و آموزش کودکان سپری شد. او در کنار توجه به آموزش خلاق کودکان، برای حقوق زنان و اصلاحات اجتماعی هم کوشید. او به مدت ۴۰سال به گوشه و کنار جهان سفر کرد و با سخنرانی، نوشتن کتاب و برپایی برنامه های آموزشی، به گسترش آموزش خلاق برای کودکان جهان کوشش کرد.
روش مونتسوری، امروزه یکی از مهم ترین روش های آموزش خلاق برای کودکان در جهان است و مدرسه های بسیاری در سراسر جهان به نام و با روش او فعالیت می کنند.
"روش مونتسوری"، "ذهن گیرا"، "رازهای کودکی"، "کشف کودک" از آثار منتشر شده ماریا مونتسوری هستند.
منبع:آموزش خلاق کودک محور
شورای کتاب کودک ، کانون توسعه فرهنگی کودکان را به عنوان نامزد ایرانی جایزه ترویج کتابخوانی آساهی 2012 به دفتر بین المللی کتاب برای نسل جوان معرفی کرد . کانون توسعه فرهنگی کودکان سازمانی غیردولتی است که با هدف گسترش فرهنگ و هنر در روستاها و مناطق محروم تشکیل شده است فعالیت اصلی این سازمان تأسیس و تجهیز کتابخانه در روستاها است .
دلایل شورای کتاب کودک برای انتخاب این موسسه پر تلاش فرهنگی عبارتند از : گستردگی فعالیت ترویجی ادبیات کودک در روستاها و مناطق محروم ایران ، تشکیل 14 کتابخانه با مجموعه ای بیش از 42479 کتاب و 6252 عضو در سراسر ایران ، مدیریت کارآمد متمرکز در اداره امور هر کتابخانه ، برگزاری دوره های بازآموزی برای کتابداران و تولید منابع آموزشی ، تشکیل بیش از ده کارگاه در سال برای علاقمندان روستایی ، بازدید کارشناسان از کتابخانه ها دو بار در سال به مدت هفت تا ده روز ، همسازی فعالیت ها با محیط بومی و جلب مشارکت جامعه محلی و کودکان و نوجوانان در امور مربوط به کتابخانه . جایزه ترویج کتاب خوانی آساهی ، هر ساله به گروه یا موسسه ای اهدا می شود که با انجام فعالیت های خود سهم پایداری در اجرای برنامه های ترویج کتابخوانی کودکان و نوجوانان داشته باشد.
منبع: شورای کتاب کودک
تکرار خودکشی های سریال های ماه رمضان ، این بار سعید بعد از محمد مهدی خودکشی کرد!
بهدنبال انتشار خبر حلق آویز شدن پسربچه 12 ساله دیگری به تقلید از سریال ماورایی ماه رمضان، این سریال ها بار دیگر سر زبانها افتادند.
درحالیکه انتشار خبر مرگ پسربچه تهرانی که به تقلید از سریال 5 کیلومتر تا بهشت خود را حلق آویز کرده بود باعث جریحه دار شدن احساسات عمومی جامعه شده بود، حلقآویز شدن پسربچه دیگری در یزد... به تقلید از سریال «سیامین روز»، این سؤال را بهوجود آورده که پخش چنین سریالهای مامورایی تا چه حد ممکن است روی افراد با سنین مختلف تاثیرات منفی بگذارد. پدر محمدمهدی، نوجوان 12 سالهای که به تقلید از سریال 5 کیلومتر تا بهشت خود را حلقآویز کرده بود، روز گذشته در گفتوگو با همشهری گفت: برخی از چهرههای مطرح سینمای کشور در گفتوگو با رسانهها اعلام کرده بودند علت اینکه پسرم خودش را حلق آویز کرده بود، تربیت ناصحیح خانوادهاش بوده است.
این اظهارنظر در حالی صورت میگیرد که پسرم در طول 6 سالی که به مدرسه میرفته، همیشه معدلش 20 بوده و همیشه شاگرد ممتاز کلاس معرفی میشده و کارنامههایش این حرف مرا اثبات میکند. در همه این سالها نمره انضباط محمدمهدی کمتر از 20 نبود و حالا میخواهم بپرسم اگر تربیت او ناصحیح بود، آیا باز هم پسرم میتوانست نمره انضباط 20 آن هم 6 سال پیاپی کسب کند. وی ادامه داد: پسرم، آنقدر دلسوز بود که همیشه میخواست برای محبت کردن پیشقدم باشد. او همیشه مراقب برادرش که 6 سال از او کوچکتر است، بود و تاثیر مثبت زیادی روی او میگذاشت و همه اینها نشان میدهد که تربیت او ناصحیح نبوده است. اگر پسرم به خاطر عدم تربیت صحیح دست بهخودکشی زده است، چرا تا قبل از دیدن سریال مورد نظر چنین کاری نکرده بود؟
سریال 5 کیلومتر تا بهشت، هر شب و زمانی که همه خانواده پای سفره افطار مینشستند، پخش میشد، بیآنکه قبل از آن هشداری نسبت به محتوای سریال و تاثیر آن روی افراد کم سن و سال، داده شود. همه اینها نشان میدهد که این سریالها بدون کارشناسی لازم از صدا و سیما پخش میشد و همین مسئله باعث شد پایان خوش سریال، آغاز زندگی تلخ من و اعضای خانوادهام باشد. براساس این گزارش، چند روز قبل از مرگ محمدمهدی، پسربچه 12سالهای به نام سعید در منطقه آزادشهر یزد نیز به تقلید از سریال سی امین روز خود را حلق آویز کرده بود چرا که تصور میکرد به خاطر اینکه گناهی مرتکب نشده، نخواهد مرد.
منبع:انجمن حمایت از حقوق کودکان
دانشگاههای هایدلبرگ و فرایبورگ در اقدامی مشترک تصمیم به راهاندازی رشتهای جدید گرفتهاند. این رشته با دوران تحصیل چهار ترم، آموزش کودکان خیابانی نام دارد و به نحوهی آموزش کودکان و رفع مشکلات تربیتی آنان میپردازد.
وقتی بحث کودکان خیابانی مطرح میشود، شاید در ابتدا به یاد کشورهای جهان سوم بیافتیم. اما در کشورهای صنعتی و پیشرفته نیز هستند کودکانی که شب را در خیابان به صبح میرسانند. نه تنها مشکل تامین خوراک و مسکن در مورد کودکان خیابانی همیشه مورد توجه بوده، بلکه تربیت و آموزش این کودکان نیز از دیگر موضوعات مورد بحث است؛ موضوعاتی که حالا به طور مشترک در دانشگاههای هایلدبرگ و فرایبورگ در قالب رشتهای تحصیلی مورد بررسی قرار میگیرند.
رشتهی تحصیلی "آموزش و تربیت کودکان خیابانی" دو سال پیش و با همکاری دو دانشگاه یاد شده تاسیس شد. بسیاری از دانشجویان این رشتهی تازه تاسیس خود از ممدکاران اجتماعی و فعالان تربیتی و آموزشی هستند. از جمله پروژههایی که از طرف دانشجویان دانشگاههای هایدلبرگ و فرایبورگ در مرحلهی اجرا است، میتوان به راهاندازی مدرسهای در شهر مانهایم اشاره کرد.
کودکان خیابانی در این مدرسه به تحصیل مشغول میشوند و تا پایان تحصیلات دوران متوسطه و دریافت مدرک دیپلم، امکان ادامه تحصیل آنان وجود دارد. معلمان این کودکان در واقع دانشجویان رشتهی آموزش کودکان خیابانی در مقطع کارشناسیارشد هستند.
استقبال دانشجویان خارجی از رشتهی تازهتاسیس
از جمله موضوعاتی که به طور جامع در این رشته به آن پرداخته میشود، بررسی وضعیت کودکان خیابانی در سایر کشورهای جهان است. نکته جالب در مورد این رشته، استقبال داوطلبان خارجی تحصیل در آلمان از آن است. در کنار دانشجویان آلمانی، تعدادی از ورودیان جدید به این رشته اهل کشورهای آمریکای لاتین و کشورهای آفریقایی هستند.
این افراد پس از اتمام دوران تحصیلشان در رشتهی آموزش کودکان خیابانی، به کشورهای خود بازمیگردند و در گرایشهایی مرتبط با رشتهی دانشگاهی خود مشغول به کار میشوند. دوران تحصیل در مقطع کارشناسیارشد در رشتهی آموزش کودکان خیابانی در چهار ترم خلاصه میشود. داوطلبان ورود به این رشته باید دانشآموختهی مقطع کارشناسی باشند. البته رشتهی تحصیلی در مقطع کارشناسی الزاما نباید مرتبط با رشتهی آموزش کودکان خیابانی باشد.
فارغالتحصیلان سایر رشتهها نیز به شرط داشتن مدرک کارشناسی میتوانند مدارک خود را برای درخواست پذیرش به دانشگاه ارسال کنند. البته تحصیل در این رشتهی جدید چندان هم ارزان تمام نخواهد شد. دانشجویان برای هر ترم تحصیلی (شش ماه) موظف به پرداخت مبلغی در حدود ۱۸۰۰ یورو هستند.
منبع: کودکان خیابانی
سینا روحانی
محیط اجتماعی و شرایطی که یک کودک در آن رشد میکند، فعالیتهایی که انجام میدهد، دوستانی که دارد، آموزشهایی که میبیند و طرز تلقی و بینشی که تحت تاثیر این شرایط از جهان پیرامون خود و اجتماع مییابد، همگی روی شکل گیری شخصیت او و نقشپذیری اجتماعیاش در آینده تاثیرات انکار ناپذیری دارند.
پس عجیب نخواهد بود اگر جامعهشناسان و روانشناسان تصمیم بگیرند برای تحلیل شخصیت یک انسان نوعی، یا یافتن علل ایجاد مشکلات روانی-رفتاری در او و آسیبشناسی ناهنجاریهایش به گذشتۀ او بازگردند....
فکر میکنم یکی از عمدهترین مسائلی که این روانشناسان و جامعهشناسان حتما باید به آن توجه ویژهیی داشته باشند «بازی» هایی است که انسانها در کودکی انجام میدهند. چرا که شاید بازی کردن تنها فعالیتی باشد که تقریبا همه کودکان دنیا، به صورت مستمر و متداوم و با کمال علاقه، توجه و جدیّت! بیشترین زمان ممکن را به آن اختصاص داده و ذهن خود را درگیرش میسازند. یعنی خیلی بیشتر از علمی که در کلاسها میآموزند یا فیلمهایی که میبینند و دیگر فعالیتها... پس بعید نیست که این بازیها قادر باشند تاثیرات عمیقی روی شخصیت آینده بازیکنان و جهانبینیشان بهجا بگذارند
امروزه هزاران گونۀ مختلف بازی در جهان شناسایی شده که کودکان را در سنین مختلف مشغول ساختهاند؛ بعضی از آنها بازمانده از گذشتگانند، و عدهای حاصل نوآوریهای اخیر؛ تعدادی از آنها برگرفته از ایدههای شرکتهای تجاریاند و بعضی را انجمنهای فرهنگی و علمی با اهداف خاص تربیتی طراحی کردهاند.
ما خصوصیاتی در اکثر این بازیها وجود دارد که بین همۀ آنها مشترک است:
1. عموم بازیها دارای پیشفرضها و قواعد و قوانینی هستند که معمولا بازیکنها میبایست بدون چون و چرا آنها را بپذیرند؛ چرا که در غیر این صورت ماهیت بازی زیر سوال میرود. به عنوان مثال یک کودک نمیتواند در حین بازی کردن فوتبال با دوستانش این مسئله را مطرح کند که "بهتر نیست از دستهایمان هم در بازی استفاده نماییم؟!"... یا دیگری ایراد بگیرد که چرا در هر ضلع شطرنج تنها هشت خانه داریم؟... این قضیه تنها مختص به بازیهای مدون سنتی نبوده به هر بازی مندرآوردی و ساخته شده توسط خود بازیکنان هم انتقال مییابد؛
به عنوان مثال اگر خردسالی به دوستانش پیشنهاد کند که توپ را به بالا پرتاب کنند و درصورتی که توپ در بازگشت به کسی برخورد کرد او باید فرضا صدای یک حیوان را در بیاورد.. به احتمال قریب به یقین اگر هم مقبول نیافتد کسی در مفادش ایرادی وارد نخواهد دانست...
درواقع بدین طریق کمکم کودکان میآموزند که رسم بازی به غیر این است که در قواعد به دیده شک نگریست و ایرادی در آنها وارد دانست. بلکه میبایست با پذیرفتن آنها تنها کمر همت به خوب بازی کردن بست و به دنبال جلب نظر همبازیها و گاه تفوق بر آنها بود. و در نهایت در صورت نارضایی میتوان بازی دیگری انتخاب کرد اما نمیتوان آنها را تغییر داد.
خیلی بعید نیست که کودکی تحت تاثیرات تربیتی این بازیها بزرگ شده است، در آینده وقتی وارد اجتماع شد هیچگاه از رویه جوانان همسنش در متلکگویی و مزاحمتهای خیابانی تبری نجوید، هرگز به بعضی خرافات معمول در جامعه به دیده شک ننگرد، یا قادر نباشد تصور کند چه ساده ممکن است محیطی عاری از زباله و آلودگی داشت، یا بدون تعصبات نژادی و دینی با همنوعان دیگر زندگی کرد، یا تضاد طبقاتی و فقر و ظلم را ریشهکن ساخت....
2. بازیها معمولا قادرند یک موضوع بیاهمیت و یا پیشپا افتاده را به یک امر حیاتی و مهم بدل سازند؛ و به ازای جلوهگر ساختن اهداف کاذب، نیازهای کاذبی را هم در بازیکنان ایجاد نمایند.
در اکثر بازیها معمولا رقابت بر سر به دست آوردن پاداشها و امتیازهایی به ظاهر بیارزش است که عموما از دید افراد خارج از بازی بسیار مسخره به نظر میرسد. به عنوان مثال یک بازی کامپیوتری میتواند نیافتادن یک توپ مجازی در یک سوراخ را آنقدر مهم جلوه دهد که ساعتها شخصی را به خود مشغول دارد.
با اینکه هدف اصلی همه انواع بازیها در دنیا تفریح، لذت، دوستیابی و آموزش است، و همه بازیکنان عالِم به این مسئله هستند، با اینحال در طی بسیاری از بازیها این اهداف رنگ باخته، برتری جویی، رقابت و شکست دادن طرف مقابل چنان اهمیت حیاتییی مییابد که بازیکنان نتنها تفریح و لذت را فراموش میکنند که گاه بسیاری از منافع، داراییها و سلامت خود را نیز فدای دستیابی به این تفوق میسازند. این مسئله مخصوصا در فوتبال جلوه خاصی یافته است؛ چه لباسهای پاره، زیرچشمهای کبود و دست و پای شکسته، که این ورزش به خود ندیده است و چه فحشهایی که در حین بازی به خاطر اشتباه کوچکی نثار خواهر و مادر بازیکنان نشده است...
پس خیلی نباید تعجب کنیم اگر ببینیم که کودک بزرگ شده در چنین جوی، در بزرگسالی همچنان بخاطر دفاع از رنگ قرمز یا آبی خون به پا کند! یا سر مسائل ابتدایی با دیگران به مجادله برخیزد. و به خاطر برتری یافتن در بحثی ساده یا دستیابی به امتیازی کاذب به هر روشی تمسک جوید.
از آنجا که این مبحث طولانی تر از آن شد که قصدش را داشتم ادامه آنرا به پستی دیگر وامیگذارم، و فعلا به ذکر این نکته بسنده میکنم که امروزه مراکزی وجود دارند که تحقیقات بسیاری در آسیبشناسی بازی های مختلف انجام دادهاند و تلاش نمودهاند بازیهایی طراحی کنند که نقاط ضعف بازیهای متعارف و معمول را نداشته باشند. در آینده سعی خواهم نمود دستکم به معرفی بعضی از این مراکز بپردازم ...
منبع: برج خشتی
از این پس علاقمندان به فرهنگنامه کودک و نوجوان می توانند اخبار مربوط به فرهنگنامه کودکان و نوجوانان را در سایت اختصاصی آن به نشانی www.farhangname.info بخوانند.
در این سایت افزون بر اخبار مربوط به این اثر ارزشمند، مراجعه کنندگان می توانند با بخش ها و فعالیت های فرهنگنامه، ترویج فرهنگنامه، شرکت تهیه و نشر فرهنگنامه آشنا شوند.
پروین فخاری نیا سرپرست سایت فرهنگنامه و یکی از اعضا هیئت تحریریه آن درباره ی ضرورت ایجاد یک سایت جداگانه برای فرهنگنامه ی کودکان و نوجوانان به کتابک گفت در سایت قبلی شورا تنها بند کوچکی درباره ی فرهنگنامه وجود داشت و امکان گذاشتن خبر و مطالب بیشتر نبود. از سوی دیگر بعضی از مخاطبان فرهنگنامه تنها به دنبال اطلاعات درباره ی فرهنگنامه هستند و پرسش اولشان فرهنگنامه است و با شورای کتاب کودک آشنا نیستند. سایت فرهنگنامه امکان دستیابی به اطلاعات فرهنگنامه در گستره ی وسیع و مستقیم را فراهم می کند.
او در پاسخ به این که آیا مقاله های فرهنگنامه در سایت فرهنگنامه قابل دستیابی خواهد بود گفت چون شورا ناشر فرهنگنامه نیست چنین اختیاری را ندارد اما نمونه هایی از مقاله ها بر روی سایت گذاشته خواهد شد.
فرهنگنامه کودکان و نوجوانان، نخستین دایره المعارف عمومی مصور ایرانی است. نگارش آن از سال ١٣٥٨ زیر نظر توران میرهادی آغاز شده است. این فرهنگنامه برای نوجوانان ١٦-١٠ و متناسب با دانش پایه و زبان و بیان این گروه سنی تهیه می شود. ویژگی بارز این فرهنگنامه نسبت به آثار دیگری از این دست برخورداری از دیدگاهی علمی – پژوهشی و تکیه بر فرهنگ ایران و جهان متناسب است. در تألیف فرهنگنامه بیش از ٣٠٠ استاد و کارشناس رشته های گوناگون به صورت داوطلبانه همکاری می کنند.
تاکنون ١٣ جلد از فرهنگنامه منتشر شده است. پیش بینی می شود مجموعه فرهنگنامه در ٢٦ جلد با نظم الفبایی با بیش از پنج هزار مقاله و چندین هزار نقشه، تصویر و نمودار رنگی از سوی شرکت تهیه و نشر فرهنگنامه منتشر شود.
فرهنگنامه کودکان و نوجوانان تاکنون جوایز کتاب سال جمهوری اسلامی ایران، ترویج علم ایران و بهترین مقاله های دینی در دایره المعارف ها را به دست آورده است.
منبع: کتابک
پنج شنبه، ۱۷ شهریور، روز جهانی سواد آموزی بود.
موضوع امسال روز جهانی سواد آموزی، رابطه بین سوادآموزی و صلح بود. یونسکو، هماهنگ کننده برنامه های این مناسبت جهانی است. روز جهانی سواد آموزی در بسیاری از کشورها بزرگ داشته می شود. اما امسال مراسم رسمی آن در شهر دهلی نو درهند برگزار شد.
در مراسم امسال، یونسکو، دو جایزه سواد آموزی خود به نام های کنفسیوس و کینگ سیجونگ را به پروژه هایی در بروندی، مکزیک، جمهوری دموکراتیک کنگو و ایالات متحده آمریکا اهدا کرد. در مراسم روز جهانی سواد آموزی د ردهلی نو، یک گردهمایی دو روزه درباره آموزش زنان و تاثیر آن بر توسعه همه جانبه و پایدار جهانی نیز برگزار شد.
ایرینا بوکوا، دبیرکل یونسکو در پیامی که به مناسبت روز جهانی سوادآموزی منتشر کرده به ارتباط بین صلح و سوادآموزی اشاره کرده و گفته است: "امسال، تاکید ویژه روز جهانی سوادآموزی بر ارتباط بین سوادآموزی و صلح متمرکز شده است. صلح پایدار، براساس احترام به حقوق بشر و عدالت اجتماعی پایهگذاری میشود و سوادآموزی که شالوده هر نوع آموزش و یادگیری مادامالعمر است، یکی از این حقوق به شمار میرود. سوادآموزی پیشنیاز صلح است زیرا با گذر از گسترههای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و انسانی، فواید بیشماری به ارمغان میآورد. در جوامع دانشبنیاد کنونی، فقدان سوادآموزی بیش از هر زمان دیگر مترادف با محرومیت و درحاشیهماندگی است."
بر اساس آماری که یونسکو منتشر کرده است، هم اکنون ۷۹۳ میلیون بزرگسال، که بیشتر آن ها زنان و دختران هستند، بی سوادند. ۶۷ میلیون کودک در سن دبستان نیز در جهان زندگی می کنند که از آموزش بی بهره مانده اند. در همین حال، ۷۲ میلیون نوجوان در سن دوره راهنمایی هستند که نمی توانند به مدرسه بروند.
بر همین اساس، بیشتر از نیمی از جمعیت یازده کشور جهان بی سواد هستند. این کشورها، بنین، بورکینافاسو، چاد، اتیوپی، گامبیا، گینه، هاییتی، مالی، نیجر، سنگال و سیرالئون هستند.
بر اساس آمار یونسکو، بیشتر از نیمی از مردم بی سواد دنیا (۵۱/۸ ٪) درغرب و جنوب آسیا زندگی می کنند. به همین ترتیب، ۲۱/۴ ٪ بی سوادان دنیا در کشورهای پایین صحرای آفریقا، ۱۲/۸ ٪ در شرق آسیا و اقیانوسیه، ۷/۶ ٪ در کشورهای عربی، ۴/۶ ٪ در کشورهای آمریکای لاتین و حوزه دریای کارائیب و ۲٪ در آمریکای شمالی، اروپا و آسیای مرکزی زندگی می کنند.
منبع: یونسکو به نقل از کتابک
متن پیام مدیر کل یونسکو به مناسبت روز جهانی سوادآموزی