نام کتاب: کتاب کار مربی کودک (برنامه کار سالانه مربی در مهد کودک و کودکستان).
نویسنده: توران میرهادی
انتشارات: آگاه، چاپ پانزدهم، ۱۳۸٩
قیمت: ٥٢٠٠ تومان
بسیاری از مربیان به آموزش غیر مستقیم همراه با بازی و شادی باور دارند، اما به درستی نمی دانند این آموزش چیست و چگونه باید آن را به اجرا در آورند. کتاب کار مربی در بر گیرنده فعالیت ها و تجربه های توران میرهادی کارشناس رشته های روانشناسی تربیتی و آموزش پیش از دبستان و ابتدایی و استاد برجسته ادبیات کودکان ایران در طول بیست وسه سال کار با کودکان است.
قصه گویی، بازی و کارهای دستی از جمله فعالیت های اساسی برای کودکان است که در این کتاب در قالب یک برنامه کاری سالانه به مربیان ارائه شده است. این برنامه با در نظر گرفتن متغیرهای زمان و مکان، بارها و بارها از سوی مربیان و آموزشگران بررسی و بازبینی شده است و سپس در این کتاب در اختیار مربیانی که هدفشان آموزش خلاق کودکان است قرار گرفته است.
این کتاب افزون بر این که یک راهنمای قدم به قدم برای مربیان تازه کار و پدر و مادران است، برای مربیان با تجربه نیز منبع ارزشمندی است که می توانند با توجه به سن و علاقمندی کودکانی که در اختیار دارند و همچنین در نظر گرفتن ویژگی های محیطی و نیازها به تغییر و تکمیل برنامه های پیشنهادی بپردازند.
کتاب از ۳ بخش راهنمایی کلی، کارت های برنامه و ضمائم تشکیل شده است. بخش نخست شامل ۱۲ مقاله بنیادی و در عین حال عملی است که بخشی از مجموعه فعالیت های کودکان پیش از دبستان را در بر می گیرد و اصول کار را روشن می کند. در بخش دوم، کارت برنامه هایی که مربوط به فعالیت های مختلف علمی، محیط زیستی و کارهای دستی کودکان و انواع بازی ها است به دو صورت کوتاه و تشریحی در اختیار خواننده قرار می گیرد و در بخش سوم فهرستی از واحدهای کار انتخابی کودکان، کتاب های مناسب برای کودکان و منابع مورد نیاز برای کار با کودکان پیش دبستان معرفی شده اند.
فاطمه اشرفی
منبع: کتابک
خواندن، فرایند دریافت معنای واژگان مکتوب است. خواندن، فرایند درک یک متن از راه رمزخوانی است. خواندن چنانچه تنها به رمزخوانی مکانیکی واژگان بیانجامد و درک آنها را درپی نداشته باشد، بینتیجه است و بدون آنکه کنشهای بعدی را به همراه داشته باشد، در همان نقطه به پایان میرسد. اما اگر خواندن با درک عمیق مطلب همراه باشد، کنشهای بعدی همچون ایجاد لذت، پاسخگویی به پرسشها و کنجکاویها، ایجاد تخیل، ایجاد سنجش و ایجاد تفکر را در پی خواهد داشت. به این گونه خواندن، خواندن خلاق میگویند. هنگامی که کودک الفبای زبانی را میآموزد و در پی آن، خواندن واژهها را فرا میگیرد، به مهارت خواندن از راه کدهای نوشتاری که همان الفبا هستند، دست یافته است. اما رمزخوانی کدهای نوشتاری به تنهایی نمیتواند درک مطلب و در پی آن روانخوانی را به همراه داشته باشد. برای خواندن خلاق یا به عبارت دیگر، درک مطلب و ایجاد کنشهای متوالی، ذهن خواننده باید در مراحل خواندن فعال باشد و با متن درگیر شود.
یادگیری خواندن از چه هنگام آغاز میشود؟
از هنگامی که کودک با زبان نوشتاری در دنیای پیرامون خود برخورد میکند، فرایند یادگیری خواندن آغاز میشود. بین مهارتهای گفتاری و خواندن و نوشتن پیوند نزدیکی وجود دارد. یادگیری خواندن به همان دلیلی آغاز میشود که کودک حرف زدن را یاد میگیرد. هنگامی که کودک تلاش میکند از محیط خودآگاه شود، به سرعت در حال آگاه شدن از ارزش ارتباطات است. بنابراین هر چه زودتر خواندن را با کودک آغاز کنید، او زودتر مهارتهای اولیه برای رسیدن به مرحلهی خواندن خلاق و عمیق را کسب خواهد کرد.
خواندن خلاق روندی است که از ابتدای تولد آغاز میشود. کودک واژهها را که از آواهای گوناگون تشکیل شده است، میشنود، آنها را به ذهن میسپارد، سپس تعمیمشان میدهد، به تدریج معنی جملهها را که از ترکیب واژهها ساخته شدهاند، درک میکند و جایگاه فاعل، مفعول و فعل را میشناسد. با پشت سر گذاشتن این روند چند ساله، در آغاز آموزش رسمی، به هنگام آموزش الفبا (رمز خوانی متن) ، با یک نگاه گذرا به متن ، واژههایی را که با ماهیت آنها به خوبی آشنا شده است، حدس میزند و به راحتی میخواند. در چنین شرایطی، کودک نیاز به مکث روی تکتک صداها و آواها ندارد. او با پیشبینی و حدس خود که براساس درک معنا به وجود آمده است، متن را به شکلی روان میخواند. ادبیات اثر بزرگی بر رشد زبانی کودک دارد.
کتابهای خوب، مجال گوش سپردن به آواهای زبانی و تمرین و تجربه با این آواها را برای کودکان فراهم میآورند. رشد و پرورش زبانی، همپای ورود کودکان به دبستان تداوم مییابد و با ارتقای آنها به کلاسهای بالاتر تقویت میشود آن دسته از کودکان که در دورهی آمادگی و پایه اول در زبان و بیان شفاهی مهارت بیشتری دارند، در پایههای بعدی در خواندن و نوشتن نیز از بهترینها هستند. زبان و بیان نوشتاری روانی دارند و گنجینهی واژگانشان پربارتر است و از حروف ربط و ترکیبات پیچیده برای بیان مطالب و افکار خود و توصیف استفاده میکنند. بنابراین آموزگاران، کتابداران و پدران و مادران باید نسبت به رشد و پرورش زبان شفاهی کودکان بیشتر توجه نشان دهند و این مرحله را نادیده نگیرند. ادبیات با ارائهی الگوهای زبانی و محرکهایی برای انجام فعالیتهای مربوط به گفتار و نوشتار، گنجینهای اساسی و سرنوشتساز به شمار میآید.
نقش خواندن خلاق در یادگیری کودکان
خواندن خلاق یا به عبارت دیگر خواندن همراه با درک مطلب، کودک را در همهی درسها یاری میرساند. در حال حاضر دانش آموزان به سبب کسب مهارتهای خواندن مکانیکی، در یادگیری مطالب بیش از درک مطلب، به حفظ کردن آنها اکتفا میکنند. ضعف بسیاری از دانشآموزان در یادگیری ریاضی، فیزیک یا علوم انسانی نیز مربوط به همین عدم درک مطلب است . به عبارت کلی آن ها به روش خلاق متن را نمیخوانند.
روند خواندن خلاق
روند خواندن خلاق از بدو تولد با کودک آغاز میشود و بنابراین بخشی از اجرای آن به عهدهی خانواده است. متاسفانه خواندن با کودکان در خانوادههای ما جای اندکی دارد. بنابراین، مربیان و آموزگاران وظیفه دشوارتری بر عهده دارند. بار سنگین آشنا کردن کودکان با جادوی کتاب، بر دوش بزرگسالان است. اینکه کتاب تا چه اندازه در زندگی کودک چشمگیر باشد، بستگی به شگردها و تلاش بزرگسالان دارد. بزرگسالان، کتاب در اختیار کودکان میگذارند و با مطرح کردن ادبیات، میراث ادبی را که در برگیرندهی شعرهای کودکانه، داستانهای تصویری و قصههای عامیانه است، منتقل میکنند. یکی از مهمترین ارزشهای ادبیات، لذتوسرگرمی است. نقش برجستهی دیگری که ادبیات دارد، شناخت میراث فرهنگی خود و ارج نهادن به آن است.
کودک به کمک ادبیات با شیوههای برخورد انسانها و دشواریهای زندگی خود آشنا میشود و از شخصیتهای داستانها میآموزد که چگونه با گرفتاریهای مشابه برخورد کند و احساسات دیگران را درک کند. در هر بحثی دربارهی ارزش ادبیات باید بر نقش آن در رشد و پرورش و گسترش تخیل تاکید کرد. کودکان با کتاب به دنیاهایی سفر میکنند که بر تجربههای مبتنی بر تخیل آنها میافزاید. انسان در دوران کودکی به ارزشهایی از ادبیات دست مییابد که آثار ژرف آنها در بزرگسالی بر او پدیدار میشوند. کودکان در هر مرحله از رشد خود به کتابهایی ویژه نیاز دارند. این کتابها پیشروی آنان را به سوی مرحلهی بعدی ممکن میسازند. مربیان و آموزگاران میتوانند با به کار گیری متنهای خلاق ، کودکان را از دورهی آمادگی در مسیر خواندن خلاق قرار دهند تا آنها گام به گام مهارتهای لازم را کسب کنند.
آموزش رسمی و گامهای نخستین در خواندن خلاق
در سالهای ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ میلادی آموزشگران بر این باور بودند که آموزش رسمی خواندن نباید پیش از سن شش و نیم سالگی آغاز شود. آنها معتقد بودند که کودک باید به سطح مناسبی از رشد برسد تا به اطلاعات بنیادی دربارهی سواد دست یابد. امروزه این نظریه رد شده است. زیرا روشن شده است که خواندن مانند راه رفتن یا دویدن از یک زمان خاص در روند رشد کودک آغاز نمی شود ، بلکه مهارتی است که در یک طول زمانی به دست می آید . کودک پیش از شروع آموزش رسمی، مهارت هایی همچون سخن گفتن و بیان کردن را که مهارتهای پایه در جهت خواندن خلاق است، فرامیگیرد. کودک برای رسیدن به سطح خاصی از ادراک که لازمه خواندن خلاق است، مراحل مختلفی از شناخت را طی میکند و مهارتهای گوناگونی را به دست میآورد. بنابراین برای آن که آموزش رسمی با موفقیت انجام گیرد و کودک به سطح بالایی از ادراک به هنگام خواندن برسد، والدین و مربیان باید با سهیم شدن کتابهای گوناگون با کودکان، از زمان تولد تا هنگام ورود به مدرسه، کودک را در کسب مهارت های زبانی و شناختی یاری رسانند.
خواندن خلاق به چه نوع موادی نیازمند است؟
بحث یادگیری زبان یا سواد از راه ادبیات، بحثی است که سالهاست در سامانهی آموزشی کشورهای پیشرفته آغاز شده است و اکنون به عنوان یک اصل ثابت در مدارس پیاده میشود و مواد گوناگونی نیز برای آن فراهم شده است.
بلندخوانی کتابهایی که مهارت زبانی کودکان را افزایش میدهند و فضای بحث و گفتوگو، بازیهای نمایشی خلاق، نویسندگی و قصهگویی خلاق و لذت و سرگرمی برای آنان ایجاد میکنند، از جملهی این فعالیتها هستند. آثاری که کودکان را به ساختن قصههای پرداختهی ذهن خود یا تمام کردن قصههای نیمه تمام تشویق میکنند یا قصههای "چه میشد اگر" میتوانند کودکان را به شیوهی غیرمستیقم به کاوش در دنیاهای نو برانگیزند و به بیان دستاوردهایی که در همراهی با شخصیت ادبی توانستهاند به دست آورند، تشویق کنند. به خاطر سپردن، پیشبینی کردن، همانندسازی و شکل دادن مفاهیم کلی که یکی از راههای آن کتابخوانی است به رشد و پرورش شناختی کودکان یاری میرسانند.
ادبیات در مفهوم عام، و داستانهای تصویری و مصور در مفهوم خاص بهترین مواد خواندنی برای کسب مهارتهای لازم خواندن در کودکان است. کتابهای تصویری ، که دارای تصاویر زیاد و متنهای کوتاه هستند، کلامی موزون دارند و جملههایی که در طول داستان تکرار میشوند و مهمتر از همه داستانی پر کشش و به یاد ماندنی را بیان میکنند، بهترین مواد برای کسب مهارتهای خواندن خلاق در کودکاناند.
بررسی واکنشهای شفاهی و مکتوب کودکان به ادبیات، هنگامی که گزیدهی داستانی را بازگو میکنند یا در بازبینی واکنشهای آنان وقتی که دربارهی داستانی سخن میگویند، میتوانند ما را با دیدگاه مختلف آنان آشنا کند. امروزه در کشورهای پیشرفته افزون بر کتاب های داستانی تصویری که به فراوانی در اختیار کودکان قرار می گیرند، کتابهایی درمرحلهی آمادگی و کلاس اول به بالا تهیه میشوند که به کتابهای آسانخوان یا کتابهای آموزش مقدماتی معروفاند . این کتابها پلی میان کتابهای تصویری داستانی و کتابهای آموزشی هستند.
کتابهای آسانخوان یا کتابهای آموزش مقدماتی، کودکان را گام به گام به سوی کسب مهارتهای سواد هدایت میکنند. این کتابها، دارای داستان یا داستانهایی به زبان ساده و با واژههای کنترل شدهاند تا نوآموز بتواند آنها را به طور مستقل بخواند. داستانها در کتابهای آموزش مقدماتی از بسیار ساده شروع و به تدریج پیچیده میشوند.
در ایران به جز کتاب درسی کلاس اول، کتابهایی ویژهی گسترش یادگیری خواندن در اختیار آموزگاران قرار ندارد. تهیهی کتابهای فارسی آموز ادبی (۱) و (۲) و (۳) و واژه نامه چیستانی پاسخی به این کمبود در آموزش زبان به کودکان فارسی زبان است. تقویت مهارتهای شفاهی، ایجاد انگیزه در بیان داستان یا مطلب، ایجاد لذت و شادی، گسترش گنجینهی واژگان کودک، رشد مهارت روان خوانی و بالا بردن درک مطلب، از ویژگیهای این کتابهاست.
آموزگاران میتوانند در کنار کتابهای درسی که بر پایهی روش آوایی آماده شدهاند، از کتابهای فارسیآموز بر پایهی روش تفکر مدار یا کلام مدار استفاده کنند و کودکان را در یک روند گام به گام، به کسب مهارتهای خواندن خلاق یاری رسانند.
منابع برای مطالعه بیشتر:
بانک جهانی اخیرا گزارشی را از وضعیت تحصیلی در خاور میانه منتشر کرده و در آن وضعیت کلیه مقاطع تحصیلی (از ابتدایی تا دانشگاه)در این کشورها را با هم و با کشورهایی نظیر کره جنوبی و چین مقایسه کرده است. نکات بسیار جالبی در گزارش هست از جمله اینکه:
به گزارش خبرنگار مهر، با شروع سال تحصیلی مدارس در کشور وضعیت تغذیه بیش از 13 میلیون دانش آموز به واسطه خوردن خوراکیهای خارج از خانه دستخوش تغییر می شود که این وضعیت تا حدود زیادی بر سلامت آنها تاثیر منفی دارد.
منصور شهرکی، متخصص تغذیه معتقد است؛ کودکانی که صبحانه نمیخورند به دلیل کاهش دریافت مواد غذایی و کاهش انرژی بدن، زودتر خسته میشوند و یادگیری و قوه خلاقیت آنها در کلاس درس کاهش مییابد.
این کارشناس تغذیه در خصوص میان وعده مورد نیاز دانشآموزان در مدرسه می گوید: میوه یا شیر و کیک و یا غذاهایی که در منزل طبخ شده مانند کتلت بهترین گزینه برای استفاده دانشآموزان در دومین زنگ تفریح است.
وی با تاکید بر اینکه دانشآموزان از خوراکیهای فاقد ارزش غذایی مانند چیپس، پفک، لواشک و تمبرهندی استفاده نکنند، می افزاید: این خوراکیها علاوه بر ایجاد سیری کاذب، در درازمدت موجب ابتلا دانشآموز به سوء تغذیه میشود.
ایجاد پایگاه تغذیه سالم در مدرسه
پایگاه تغذیه سالم در مدرسه مکانی است که به ارائه میان وعده برای دانش آموزان می پردازد و این میان وعده ها باید 300 تا 400 گرم کالری انرژی و 10 تا 12 گرم پروتئین داشته و بخشی از ریزمغذیها مانند آهن و ویتامین مورد نیاز روزانه دانش آموزان را تامین کند.
دکتر گلایل اردلان، رئیس اداره بهداشت مدارس وزارت بهداشت به شرایط بهداشتی پایگاه تغذیه سالم در مدارس اشاره می کند و می گوید: شرایط سالم بودن این پایگاهها بستگی به مواردی همچون مواد خوراکی، فضای فیزیکی و فروشنده مواد خوراکی دارد و مواد خوراکی قابل عرضه در پایگاه تغذیه سالم باید بسته بندی شده و دارای استاندارد و پروانه ساخت از وزارت بهداشت باشد و بهترین این مواد از لحاظ ارزش غذایی شامل خشکبار، خرما، انواع میوه خشک، انواع مغزها، کشمش، نخودچی، آجیل سویا وانجیر خشک می شود.
دانش آموزان ایرانی با میوه و سبزی بیگانه اند
دکتر زهرا عبداللهی، سرپرست دفتر بهبود تغذیه جامعه وزارت بهداشت با اشاره به اینکه اغلب کودکان و نوجوانان به میزان لازم میوه و سبزی مصرف نمی کنند، می گوید: میان وعده مناسب عادات غذایی درست را پایه ریزی می کند و از بیماریهای مزمن مانند بیماریهای قلبی، سرطان، دیابت، فشارخون بالا و چاقی جلوگیری می کند.
سیب، زردآلو، موز، گیلاس، آلبالو، انگور، طالبی، کیوی، هلو، توت فرنگی و هندوانه مثالهایی هستند که عبداللهی از میوه ها می زند و می افزاید: میوه های خشک و برگه ها مانند کشمش، برگه هلو و زرد آلو و سایر میوه های خشک شده به خصوص اگر بدون شکر باشند جایگزینهای مناسبی برای میوه هستند که دانش آموزان می توانند به راحتی آنها را در زنگ تفریح مدرسه میل کنند.
استفاده بی رویه از میان وعده های غیرخانگی مانند انواع کیک، بیسکویت، آبمیوه صنعتی، شکلات و آبنبات موجب اضافه وزن دانش آموزان می شود.
در رژیم غذایی دانش آموزان معمولا مقادیر زیادی فرآورده های غلات وجود دارد اما اغلب این فرآورده ها شامل شیرینی، کیکهای صبحانه، غلات شیرین شده و غلات تصفیه شده دیگر است که قند و چربی زیادی دارند و مصرف بی رویه آنها سبب اضافه وزن می شود.
خوردن تنقلات ناسالم باعث خستگی دانش آموز می شود
دکتر ابوالقاسم جزایری ، مشاوره تغذیهای معاونت بهداشتی وزارت بهداشت می گوید: مصرف برخی تنقلات مانند پفک، چیپس و سوسیس و کالباس توسط دانش آموزان موجب میشود در طول روز و در سر کلاس درس همیشه خسته باشند. دانشآموزان در میانه روز به اندازه وعدههای اصلی گرسنه نیستند بنابراین دقت در اینکه چه موادغذایی را برای میان وعده انتخاب میکنند دارای اهمیت است.
جزایری وی با اشار به اینکه مصرف میان وعده به عنوان غذای سبک در زنگ تفریح برای تجدید انرژی ضروری است، می افزاید: استفاده از خوراکیهایی مانند خرما، نخودچی و کشمش و لقمههای نان و پنیر که توسط والدین برای دانشآموزان تهیه میشود، املاح مهمی را که در یادگیری و افزایش انرژی نقش دارند برای دانشآموزان تامین میکند.
این در حالی است که دستورالعمل مربوط به بوفههای مدارس در شهرهای بزرگ کشور از جمله تهران، تبریز و مشهد به دلیل همکاری نامناسب و ناکافی مدیران مدرسه زیر 50 درصد است.
منبع: خبرگزاری مهر
خواندن کتاب رابطه ی مادر و فرزند را تقویت می کند در حالی که تماشا کردن تلویزیون سبب کاهش آن می شود.
این نتیجه ی پژوهشی است که پژوهشگران دانشگاه اوهایو در زمینه ارتباط مادر و فرزند انجام داده اند. در این پژوهش ٧٣ مادر و کودک در هنگام خواندن کتاب با هم، بازی با اسباب بازی و تماشا کردن تلویزیون با هم مورد مطالعه قرار گرفته اند.
مادران شرکت کننده در این پژوهش، به طور متوسط در سال های آغازین دهه ی سی سالگی ازدواج کرده بودند، دارای مدرک لیسانس بودند و نیمی از آن ها خارج از منزل کار می کردند. کودکان بین ١٦ ماه تا ٦ سال داشتند.
این پژوهش که در مجله ی Human Communication Research منتشر شده است نشان می دهد که مادران در هنگام خواندن کتاب با فرزندانشان از سبک های ارتباطی فعالتری بهره می گیرند تا فرزندشان با واژه هایی که در گفت و گوهای روزمره استفاده نمی شود، پیوند برقرار کنند. این امر به افزایش گنجینه ی واژگان کودک و دانش دستور زبان کودک می انجامد. این در حالی است که بازی مادر و کودک با اسباب بازی و تماشا کردن تلویزیون با هم به ترتیب امکان پاسخ و واکنش مثبت کم تری را میان مادر و فرزند به وجود می آورد.
یکی از پژوهشگران می گوید مادرانی که به تلاش های نوزادان در برقراری ارتباط واکنش نشان می دهند، عزت نفس کودکانشان را تقویت می کنند و اعتماد به مادر را در آن ها پرورش می دهند. این واکنش به کودکان کمک می کند یاد بگیرند می توانند بر پیرامونشان تاثیر بگذارند. در غیر این صورت کودکان می آموزد که محیط پیرامونشان غیر قابل پیش بینی است و ممکن است تلاششان برای جلب توجه یا کمک مورد بی توجهی قرار گیرد.
منبع: http://www.upi.com/
منبع: کتابک
100 سال رویکرد رفتارگرا در آموزش و پرورش ایران؛ لکهگیریهای نظام آموزشی جزیی است
به گفته مدیرکل چاپ و توزیع کتابهای درسی آموزش و پرورش برخی کتابهای درسی در سه مقطع ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان جدیدالتالیف هستند. وزارت آموزش در تلاش است تغییراتی را در سیستم آموزشی ایجاد کند اما برخی کارشناسان عقیده دارند این تلاشها لکهگیریهایی جزیی است که تغییرات اساسی را موجب نمیشود چراکه نظام آموزش و پرورش همچون سالهای سال پیش یک نظام تکرویکردی است و بر رویکرد رفتارگرایی که میراث دهههای گذشته است اصرار دارد.
رفتارگرا بودن نظام آموزشی را میتوان با مروری بر کتاب «رویکردهای آموزشی در کار با کودکان خردسال» فهمید، این رویکرد هم مثل همه رویکردهای دیگر آموزشی ویژگیهایی دارد که برای کسانی که در نظام آموزشی کشور آموزش دیدهاند آشناست: برنامههای درسی از پیش تعیین شده است و در قالب کتابهای مشخص از طرف کارشناسان تعیین میشود، تفاوتهای فردی جایگاهی ندارد و اصل مهمی در جریان آموزش نیست (به تفاوتهای فرهنگی، قومی، مذهبی و اجتماعی توجهی نمیشود)، خواستهها و علایق دانشآموزان و کودکان تعیینکننده جریان و روند آموزش نیست، معلمان بر اساس امتحانات دانستههای کودکان را ارزیابی میکنند، کودکانی که نتوانند نمره مطلوبی در امتحان بگیرند باید آن درس یا آن سطح را تکرار کنند تا وارد سطح بعدی شوند، از آنجا که جامعه آموزشی قرار نیست به سطحی از آموزش عمومی و فراگیر دست یابد، محتوای آموزشی برای هر گروه سنی یکسان است و دیگر اینکه شاگرد اول شدن امتیاز ویژهیی در سیستم دارد. این همان رویکرد ثابتی است که دانشآموزان دیروز و امروز، معلمان و مسوولان نظام آموزشی بر اساس آن درس خواندهاند. رویکردی که بوده و هست.
تاثیرپذیری از آموزش و پرورش امریکا
«در دهه 40 خورشیدی با به وجود آوردن ارتباط نزدیکتر با امریکا، آموزش و پرورش ایران نیز گرایش بیشتری به نظام آموزش و پرورش امریکا پیدا کرد. سفرهای متعدد آموزشی کارشناسان آموزش و پرورش در دهههای 40 و 50 موجب شد تا بسیاری از الگوهای رایج آموزشی این کشور وارد سیستم آموزش و پرورش ایران شود. اما در این دوران فقط انتقال یافتهها و دستاوردهای آن جامعه مطرح بود و اینکه چگونه میتوان با انتقال دانش به جایگاه مطلوب رسید.
این نگرش کلی موجب شد تمام کارشناسانی که در حوزه آموزش و پرورش کار میکردند فقط در زمینه محتوا و روشهای آموزش انتقال دانش متمرکز شوند.» با اینکه در دهههای بعد صاحبنظران حوزه آموزش دستاوردهای تازهیی به دست آوردند و رویکردهای دیگری را به دنیا معرفی کردند، نظام آموزش و پرورش ایران همچنان به رویکرد رفتارگرا وفادار مانده است و گویا تلاشی هم برای شنیدن ضعفهای رویکرد رفتارگرا و رویکردهای تازه آموزشی مورد استفاده در دنیا ندارد.
ناصر یوسفی، نویسنده کتاب «رویکردهای آموزشی» در گفتوگو با «اعتماد» میگوید: «در سال 84 موسسه پژوهشی کودکان دنیا سمیناری با عنوان رفتارگرایی برگزار کرد و از کارشناسان حوزه آموزش و پرورش و وزارتخانه دعوت کرد که تعدادی از تئوریسینهای مدافع این سیستم را برای شرکت در سمینار معرفی کنند اما آنها اعلام کردند نظام آموزشی کشور ما رفتارگرا نیست، در حالی که ما در این سیستم یک کتاب درسی واحد را برای هر گروه سنی تعریف کردهایم. سیستم امتیازبندی، نخبهگرایی و برنامه از پیش تعیینشده و همه فاکتورهای رویکرد رفتارگرا را داریم.
اگر رویکرد نظام آموزشی ما رفتارگرا نیست، پس چیست؟ برخی معتقدند این نظام شناختگرا است اما برای اثبات شناختگرا بودن هم تاکنون کسی دلایلی را ارایه نکرده است. متاسفانه در نظام آموزش و پرورش نظریهپردازی نداریم که این مسائل را توضیح دهد.
البته باید بگویم که ما در آموزش و پرورش کارشناس و مسوولان خوبی داریم که میخواهند آموزش و پرورش را متحول کنند اما کسی پاسخگوی سیستم موجود نیست و کسی از آن دفاع نکرده یا آن را رد نمیکند. اصلا مشکل بزرگ آموزش و پرورش این است که در خلأ نظریهپردازان، سیستم غالب به راه خود ادامه میدهد. این ماجرا هم ربطی به قبل و بعد از انقلاب ندارد. ماجرای کهنهیی است و صد سال است که از آن رنج میکشیم. در 50 سال گذشته اتفاقهای دیگری در روند آموزش دنیا افتاده و حرفهای تازهیی زده شده است اما بنیان آموزش و پرورش در ایران تغییری نکرده و حتی همان سیستم رفتارگرا هم تبدیل به یک سیستم رفتارگرای نامنظم، بیبرنامه و مخرب شده است. کاش هنوز همان سیستم رفتارگرای علمی را داشتیم! اما اکنون با به هم ریختن سیستم و متزلزل شدن مبانی و ابزار، یک سیستم بیسر و پیکر به وجود آمده است. نظام آموزش و پرورش در حال حاضر بشدت این سیستم رفتارگرایی را سخت، سنگین و غیرانعطاف میکند تا جایی که بچهها به هیچ چیز جز کتابهای درسی فکر نکنند.» به گفته این کارشناس این سیستم رفتارگرای نامنظم، دانشآموزان را تبدیل به آدمهای متظاهر میکند که به خاطر خوشایند دیگران رفتار میکنند.
او در پاسخ به این سوال «اعتماد» که کدام کشورها تنها از رویکرد رفتارگرا بهره میبرند، میگوید: «در حال حاضر حتی کشورهای افغانستان و ترکیه نیز این سیستم را تنها سیستم رایج در کشور خود قرار ندادهاند.» وزارت آموزش و پرورش گاه در مقاطعی دست به تغییراتی در شیوه، روش و ترکیب آموزش میزند.
آیا این تغییرات در تغییر رویکردها موثر بوده است؟ یوسفی در پاسخ به این سوال میگوید: «تا زمانی که رویکرد را تغییر ندهیم ابزارها کاری برای ما انجام نمیدهند. در دهه 60 طرح کاد به سیستم آموزشی اضافه شد که طرح بدی نبود و دانشآموز یک روز در هفته فن و حرفهیی میآموخت اما در همین طرح هم به شیوه رفتارگراها نمره میدادند. درس مهارتهای زندگی هماکنون نمره دارد یعنی به درجه دوستیابی نمره میدهند. تا زمانی که آموزش و پرورش رسما رویکرد خود را تغییر ندهد تغییر کتاب و برنامههای آموزشی بیفایده است.»
به گفته او در حال حاضر در کشور امریکا هم رویکرد رفتارگرایی مورد استفاده است اما تنها سیستم موجود در کشور نیست بلکه همه رویکردهای آموزشی در نظام آموزشی کشور وجود دارد و هر کدام در مدارس خاصی مورد استفاده قرار میگیرد: «در یک نظام متمدن و قوی همه رویکردهای آموزشی وجود دارد تا فرصت انتخاب برای خانوادهها فراهم باشد. اگر تنها نظام انسانگرا حاکم باشد همان قدر غمانگیز است که تنها نظام موجود رفتارگرا باشد. در میان همه کشورها تنها ایران است که فقط از یک الگو استفاده میکند و آن الگو هم رفتارگرایی است.»
یوسفی میگوید: «سابقه نمره دادن در دنیا 80 سال است اما هیچ موردی از دادن نمره در تاریخ ایران وجود ندارد و حتی در دوران بوعلی نیز رایج نبوده است. بلای نمره دادن از صد سال پیش در دنیا باب شده است و اکنون به رفتار، احساس و درس مشاهده هم نمره اختصاص میدهند. این شیوه رویکرد رفتارگراست».
قفسههای خالی از کتاب غیردرسی
در حال حاضر آموزش و پرورش مسوولیت مهدکودکها و پیشدبستانیها را بر عهده گرفته است. واگذاری مهد کودکها که پیش از این زیرنظر سازمان بهزیستی فعالیت میکردند از سال گذشته بحثهای زیادی را در فضای آموزشی کشور به وجود آورده است. از سوی دیگر وزارت آموزش و پرورش بیش از 95درصد بودجه را صرف پرداخت حقوق کارکنان میکند و کمتر از 5درصد را باید خرج ایجاد تغییر یا پژوهش کند.
یوسفی با اشاره به محدود بودن پژوهشها در آموزش و پرورش درباره فعالیت سازمان بهزیستی میگوید: «درست است که پوشش فعالیت سازمان بهزیستی کم بود ولی حضورش در نظام آموزشی باعث ایجاد تنوع شده بود. واگذاری مهدکودک و پیشدبستانی به آموزش و پرورش باعث یکدستتر شدن آموزش در کشور میشود. در یک سیستم رفتارگرا برای یک نسل در یک دوره تاریخی تعیین میشود که چه بخوانند و چه بدانند.
اما چگونه میشود کسی به خود این جرات را بدهد که برای یک نسل تصمیم بگیرد و جزییات را هم پیشبینی کند و خرد جمعی، فرهنگها و خرده فرهنگها، دانش و ارتباطهای گسترده دانشآموزان با دنیای بیرون را نادیده بگیرد. مثلا وزارتخانه تصمیم بگیرد همه بچههای هشت ساله درباره گیاهان دولپهیی بخوانند. در حالی که باید منابع در اختیار مدارس قرار بگیرد، کتابخانهها تجهیز شوند و فرهنگ کتابخوانی در مدارس تقویت شود.» او ادامه میدهد: «اگر آموزش و پرورش بخشی از هزینههای تولید و چاپ کتاب درسی را صرف خرید کتابهای موجود در بازار کتاب کودک کند به مراتب منابع بیشتری نصیب نظام آموزشی و دانشآموزان خواهد شد.»
لکهگیریهای جزیی
وزارت آموزش و پرورش در سالهای اخیر همواره بر ایجاد تحول بنیادین در نظام آموزش و پرورش تاکید کرده است. تدوین سند ملی آموزش نیز دیگر فعالیت وزارتخانه و شورای عالی آموزش و پرورش است که مسوولان همواره نوید دادهاند با تدوین آن بسیاری از مشکلات آموزش و پرورش از بین خواهد رفت اما یوسفی، نویسنده کتاب «رویکردهای آموزشی» معتقد است تغییرات انجامشده در آموزش و پرورش در 20ساله اخیر بیشتر لکهگیریهای جزیی بوده است که تغییرات اساسی را به دنبال نخواهد داشت.
از سوی دیگر وزارت آموزش و پرورش با وجود وظایف متعدد و خطیری که بر عهده دارد از برگزاری کنکور دانشگاهها هم استقبال میکند. یوسفی در این باره میگوید: «آموزش و پرورش در یک دورهیی با کنکور مخالف بود و به همین دلیل دوره پیشدانشگاهی را ایجاد کرد. در مدارس تست زدن و شیوه برنامهریزی برای کنکور درس داده میشود اما آیا این هدف یک وزارتخانه است؟ پس اصل زندگی و مهارتهای زندگی و شهروندی چه میشود؟ در آموزش عالی هم اوضاع بهتر از این نیست. او ادامه میدهد: «من پیشنویس سند ملی آموزش را دیدهام و معتقدم تا زمانی که تنها از یک سیستم تکرویکردی استفاده میکنیم هیچ اتفاقی رخ نمیدهد.»
هستینگری حذف شد
یکی از فصلهای کتاب رویکردهای آموزشی به معرفی رویکرد هستیگرا اختصاص داشته است. اما این فصل از کتاب در مرحله کسب مجوز حذف شد. طراحان این رویکرد معتقدند تمام نظامهای آموزشی و رویکردهای مختلف موجود در جهت حفظ منافع سرمایهداری فعالیت میکنند و همین باعث شده در دنیا بیش از تربیت کادر بهداشتی و معلم، سرباز و نیروی نظامی تربیت شود. آنان عقیده دارند همین نظامهای آموزشی باعث به وجود آمدن جنگها شدهاند.
منبع: روزنامه اعتماد
صابر توحیدی
آیا دوست دارید در آشپزخانه خودتان یک کوه آتشفشان کوچولو درست کنید؟ نترسید، این یک کوه آتشفشان واقعی نیست. این آزمایش به نسبت بیخطر است و گازهای تولید شده نیز کم و بیش غیرسمی هستند و فقط سی دقیقه طول میکشد.
نخست مخروط آتش فشان را بسازیم. 6 فنجان آرد ، 2فنجان نمک4 ، قاشق سوپخوری روغن غذا خوری و 2 فنجان آب را مخلوط کنید. مخلوط بدست آمده باید یکنواخت و محکم باشد (در صورت نیاز میتوانید آب بیشتری اضافه کنید). بطری پلاستیکی را در ظرف مورد نظر بهطور ایستاده قرار دهید و خمیر تهیه شده را در اطراف آن به شکل یک کوه آتشفشان فرم دهید. البته توجه داشته باشید که آن را به طور کامل نپوشانید، قسمت دهانه آن را برای اضافه کردن بقیه مواد خالی نگه دارید. قسمت بیشتر بطری را با آب گرم پر کنید و مقدار کمی از رنگ قرمز غذارا به آن اضافه کنید. شش قطره پودر لباسشویی به محتویات بطری اضافه کنید. دو قاشق سوپخوری جوش شیرین به بطری اضافه کنید. به آرامی سرکه را به بطری اضافه کنید. مراقب باشید زمان فوران کوه آتش فشان رسیده است.
گدازههایی با رنگ قرمز ملایم در نتیجه واکنش بین جوش شیرین و سرکه تولید خواهد شد. در این واکنش مانند آتشفشان حقیقی ، دیاکسید کربن هم تولید خواهد شد. بدلیل تولید گاز کربن دیاکسید در بطری پلاستیکی فشاری ایجاد میشودو (بهعلت حضور پودر لباسشویی ) حبابهایی از آتشفشان خارج خواهد شد که چهره زیبایی به آزمایش میدهد. اگر چند قطره رنگ زرد هم به آن اضافه کنید، گدازههای خارج شده رنگ زیباتر و طبیعیتری پیدا خواهند کرد.
منبع:آموزش علوم تجربی