کودک یار

معرفی بهترین ها برای کودکان

کودک یار

معرفی بهترین ها برای کودکان

تکرار خودکشی های سریال های ماه رمضان

 خودکشی نوجوانان

تکرار خودکشی های سریال های ماه رمضان ، این بار سعید بعد از محمد مهدی خودکشی کرد!
به‌دنبال انتشار خبر حلق آویز شدن پسربچه 12 ساله دیگری به تقلید از سریال ماورایی ماه رمضان، این سریال ها بار دیگر سر زبان‌ها افتادند.

درحالی‌که انتشار خبر مرگ پسربچه تهرانی که به تقلید از سریال 5 کیلومتر تا بهشت خود را حلق آویز کرده بود باعث جریحه دار شدن احساسات عمومی جامعه شده بود، حلق‌آویز شدن پسربچه دیگری در یزد... به تقلید از سریال «سی‌امین روز»، این سؤال را به‌وجود آورده که پخش چنین سریال‌های مامورایی تا چه حد ممکن است روی افراد با سنین مختلف تاثیرات منفی بگذارد. پدر محمدمهدی، نوجوان 12 ساله‌ای که به تقلید از سریال 5 کیلومتر تا بهشت خود را حلق‌آویز کرده بود، روز گذشته در گفت‌وگو با همشهری گفت: برخی از چهره‌های مطرح سینمای کشور در گفت‌وگو با رسانه‌ها اعلام کرده بودند علت اینکه پسرم خودش را حلق آویز کرده بود، تربیت ناصحیح خانواده‌اش بوده است.

این اظهارنظر در حالی صورت می‌گیرد که پسرم در طول 6 سالی که به مدرسه می‌رفته، همیشه معدلش 20 بوده و همیشه شاگرد ممتاز کلاس معرفی می‌شده و کارنامه‌هایش این حرف مرا اثبات می‌کند. در همه این سال‌ها نمره انضباط محمدمهدی کمتر از 20 نبود و حالا می‌خواهم بپرسم اگر تربیت او ناصحیح بود، آیا باز هم پسرم می‌توانست نمره انضباط 20 آن هم 6 سال پیاپی کسب کند. وی ادامه داد: پسرم، آنقدر دلسوز بود که همیشه می‌خواست برای محبت کردن پیشقدم باشد. او همیشه مراقب برادرش که 6 سال از او کوچک‌تر است، بود و تاثیر مثبت زیادی روی او می‌گذاشت و همه اینها نشان می‌دهد که تربیت او ناصحیح نبوده است. اگر پسرم به خاطر عدم تربیت صحیح دست به‌خودکشی زده است، چرا تا قبل از دیدن سریال مورد نظر چنین کاری نکرده بود؟

سریال 5 کیلومتر تا بهشت، هر شب و زمانی که همه خانواده پای سفره افطار می‌نشستند، پخش می‌شد، بی‌آنکه قبل از آن هشداری نسبت به محتوای سریال و تاثیر آن روی افراد کم سن و سال، داده شود. همه اینها نشان می‌دهد که این سریال‌ها بدون کارشناسی لازم از صدا و سیما پخش می‌شد و همین مسئله باعث شد پایان خوش سریال، آغاز زندگی تلخ من و اعضای خانواده‌ام باشد. براساس این گزارش، چند روز قبل از مرگ محمدمهدی، پسربچه 12ساله‌ای به نام سعید در منطقه آزادشهر یزد نیز به تقلید از سریال سی امین روز خود را حلق آویز کرده بود چرا که تصور می‌کرد به خاطر اینکه گناهی مرتکب نشده، نخواهد مرد.
منبع:انجمن حمایت از حقوق کودکان

آموزش کودکان خیابانی؛ رشته‌ی تحصیلی جدید در آلمان

کودک خیابانی

کودکان خیابانی در این مدرسه به تحصیل مشغول می‌شوند و تا پایان تحصیلات دوران متوسطه و دریافت مدرک دیپلم، امکان ادامه تحصیل آنان وجود دارد. معلمان این کودکان در واقع دانشجویان رشته‌ی آموزش کودکان خیابانی در مقطع کارشناسی‌ارشد هستند.

دانشگاه‌های هایدلبرگ و فرایبورگ در اقدامی مشترک تصمیم به راه‌اندازی رشته‌ای جدید گرفته‌اند. این رشته‌ با دوران تحصیل چهار ترم، آموزش کودکان خیابانی نام دارد و به نحوه‌ی آموزش کودکان و رفع مشکلات تربیتی آنان می‌پردازد.

وقتی بحث کودکان خیابانی مطرح می‌شود، شاید در ابتدا به یاد کشورهای جهان سوم بیافتیم. اما در کشورهای صنعتی و پیشرفته نیز هستند کودکانی که شب را در خیابان به صبح می‌رسانند. نه تنها مشکل تامین خوراک و مسکن در مورد کودکان خیابانی همیشه مورد توجه بوده، بلکه تربیت و آموزش این کودکان نیز از دیگر موضوعات مورد بحث است؛ موضوعاتی که حالا به طور مشترک در دانشگاه‌های هایلدبرگ و فرایبورگ در قالب رشته‌‌ای تحصیلی مورد بررسی قرار می‌گیرند.

رشته‌ی تحصیلی "آموزش و تربیت کودکان خیابانی" دو سال پیش و با همکاری دو دانشگاه یاد شده تاسیس شد. بسیاری از دانشجویان این رشته‌ی تازه تاسیس خود از ممدکاران اجتماعی و فعالان تربیتی و آموزشی هستند. از جمله پروژه‌هایی که از طرف دانشجویان دانشگاه‌های هایدلبرگ و فرایبورگ در مرحله‌ی اجرا است، می‌توان به راه‌اندازی مدرسه‌ای در شهر مانهایم اشاره کرد.

کودکان خیابانی در این مدرسه به تحصیل مشغول می‌شوند و تا پایان تحصیلات دوران متوسطه و دریافت مدرک دیپلم، امکان ادامه تحصیل آنان وجود دارد. معلمان این کودکان در واقع دانشجویان رشته‌ی آموزش کودکان خیابانی در مقطع کارشناسی‌ارشد هستند.

استقبال دانشجویان خارجی از رشته‌ی تازه‌تاسیس
از جمله موضوعاتی که به طور جامع در این رشته به آن پرداخته می‌شود، بررسی وضعیت کودکان خیابانی در سایر کشورهای جهان است. نکته جالب در مورد این رشته‌‌، استقبال داوطلبان خارجی تحصیل در آلمان از آن است. در کنار دانشجویان آلمانی، تعدادی از ورودیان جدید به این رشته اهل کشورهای آمریکای لاتین و کشورهای آفریقایی هستند.

این افراد پس از اتمام دوران تحصیل‌شان در رشته‌ی آموزش کودکان خیابانی، به کشورهای خود بازمی‌گردند و در گرایش‌هایی مرتبط با رشته‌ی دانشگاهی خود مشغول به کار می‌شوند. دوران تحصیل در مقطع کارشناسی‌ارشد در رشته‌ی آموزش کودکان خیابانی در چهار ترم خلاصه می‌شود. داوطلبان ورود به این رشته باید دانش‌آموخته‌ی مقطع کارشناسی باشند. البته رشته‌ی تحصیلی در مقطع کارشناسی الزاما نباید مرتبط با رشته‌ی آموزش کودکان خیابانی باشد.

فارغ‌التحصیلان سایر رشته‌ها نیز به شرط داشتن مدرک کارشناسی می‌توانند مدارک خود را برای درخواست پذیرش به دانشگاه ارسال کنند. البته تحصیل در این رشته‌ی جدید چندان هم ارزان تمام نخواهد شد. دانشجویان برای هر ترم تحصیلی (شش ماه) موظف به پرداخت مبلغی در حدود ۱۸۰۰ یورو هستند. 

منبع: کودکان خیابانی

کوتاه در باب آسیب شناسی بازی ها

سینا روحانی

محیط اجتماعی و شرایطی که یک کودک در آن رشد می‌کند، فعالیتهایی که انجام می‌دهد، دوستانی که دارد، آموزشهایی که می‌بیند و طرز تلقی‌ و بینشی که تحت تاثیر این شرایط از جهان پیرامون خود و اجتماع می‌یابد، همگی روی شکل گیری شخصیت او و نقش‌پذیری اجتماعی‌اش در آینده تاثیرات انکار ناپذیری دارند.

پس عجیب نخواهد بود اگر جامعه‌شناسان و روانشناسان تصمیم بگیرند برای تحلیل شخصیت یک انسان نوعی، یا یافتن علل ایجاد مشکلات روانی-رفتاری در او و آسیب‌شناسی ناهنجاری‌هایش به گذشتۀ او بازگردند....

فکر می‌کنم یکی از عمده‌ترین مسائلی که این روانشناسان و جامعه‌شناسان حتما باید به آن توجه ویژه‌یی داشته باشند «بازی» هایی است که انسانها در کودکی انجام می‌دهند. چرا که شاید بازی کردن تنها فعالیتی باشد که تقریبا همه کودکان دنیا، به صورت مستمر و متداوم و با کمال علاقه، توجه و جدیّت! بیشترین زمان ممکن را به آن اختصاص داده و ذهن خود را درگیرش می‌سازند. یعنی خیلی بیشتر از علمی که در کلاسها می‌آموزند یا فیلمهایی که می‌بینند و دیگر فعالیتها... پس بعید نیست که این بازیها قادر باشند تاثیرات عمیقی روی شخصیت آینده بازیکنان و جهانبینی‌شان به‌جا بگذارند

امروزه هزاران گونۀ مختلف بازی در جهان شناسایی شده که کودکان را در سنین مختلف مشغول ساخته‌اند؛ بعضی از آنها بازمانده از گذشتگانند، و عده‌ای حاصل نوآوری‌های اخیر؛ تعدادی از آنها برگرفته از ایده‌های شرکتهای تجاری‌اند و بعضی را انجمنهای فرهنگی و علمی با اهداف خاص تربیتی طراحی کرده‌اند. 

ما خصوصیاتی در اکثر این بازیها وجود دارد که بین همۀ آنها مشترک است: 

1.     عموم بازی‌ها دارای پیش‌فرضها و قواعد و قوانینی هستند که معمولا بازیکنها می‌بایست بدون چون و چرا آنها را بپذیرند؛ چرا که در غیر این صورت ماهیت بازی زیر سوال می‌رود. به عنوان مثال یک کودک نمی‌تواند در حین بازی کردن فوتبال با دوستانش این مسئله را مطرح کند که "بهتر نیست از دستهایمان هم در بازی استفاده نماییم؟!"... یا دیگری ایراد بگیرد که چرا در هر ضلع شطرنج تنها هشت خانه داریم؟... این قضیه تنها مختص به بازیهای مدون سنتی  نبوده به هر بازی من‌درآوردی و ساخته شده توسط خود بازیکنان هم  انتقال می‌یابد؛‌
 به عنوان مثال اگر خردسالی به دوستانش پیشنهاد کند که توپ را به بالا پرتاب کنند و درصورتی که توپ در بازگشت به کسی برخورد کرد او باید فرضا صدای یک حیوان را در بیاورد.. به احتمال قریب به یقین اگر هم مقبول نیافتد کسی در مفادش ایرادی وارد نخواهد دانست...

درواقع بدین طریق کم‌کم کودکان می‌آموزند که رسم بازی به غیر این است که در قواعد به دیده شک نگریست و ایرادی در آنها وارد دانست. بلکه می‌بایست با پذیرفتن آنها تنها کمر همت به خوب بازی کردن بست و به دنبال جلب نظر همبازی‌ها و گاه تفوق بر آنها بود. و در نهایت در صورت نارضایی می‌توان بازی دیگری انتخاب کرد اما نمی‌توان آنها را تغییر داد.

خیلی بعید نیست که کودکی تحت تاثیرات تربیتی این بازیها بزرگ شده است، در آینده وقتی وارد اجتماع شد هیچگاه از رویه جوانان همسنش در متلک‌گویی و مزاحمتهای خیابانی تبری نجوید، هرگز به بعضی خرافات معمول در جامعه به دیده شک ننگرد، یا قادر نباشد تصور کند چه ساده ممکن است محیطی عاری از زباله و آلودگی داشت، یا بدون تعصبات نژادی و دینی با همنوعان  دیگر زندگی کرد، یا تضاد طبقاتی و فقر و ظلم را ریشه‌کن ساخت....  

2.     بازیها معمولا قادرند یک موضوع بی‌اهمیت و یا پیش‌پا افتاده را به یک امر حیاتی و مهم بدل سازند؛ و به ازای جلوه‌گر ساختن اهداف کاذب، نیازهای کاذبی را هم در بازیکنان ایجاد نمایند.

در اکثر بازیها معمولا رقابت بر سر به دست آوردن پاداشها و امتیازهایی به ظاهر بی‌ارزش است که عموما از دید افراد خارج از بازی بسیار مسخره به نظر می‌رسد. به عنوان مثال یک بازی کامپیوتری می‌تواند نیافتادن یک توپ مجازی در یک سوراخ را آنقدر مهم جلوه دهد که ساعتها شخصی را به خود مشغول دارد.

با اینکه هدف اصلی همه انواع بازیها در دنیا تفریح، لذت، دوستیابی و آموزش است، و همه بازیکنان عالِم به این مسئله هستند، با اینحال در طی بسیاری از بازیها این اهداف رنگ باخته، برتری جویی، رقابت و شکست دادن طرف مقابل چنان اهمیت حیاتی‌یی می‌یابد که بازیکنان نتنها تفریح و لذت را فراموش می‌کنند که گاه بسیاری از منافع، دارایی‌ها و سلامت خود را نیز فدای دستیابی به این تفوق می‌سازند. این مسئله مخصوصا در فوتبال جلوه خاصی یافته است؛ چه لباسهای پاره، زیرچشمهای کبود و دست‌ و پای شکسته، که این ورزش به خود ندیده است و چه فحشهایی که در حین بازی به خاطر اشتباه کوچکی نثار خواهر و مادر بازیکنان نشده است...

پس خیلی نباید تعجب کنیم اگر ببینیم که کودک بزرگ شده در چنین جوی، در بزرگسالی همچنان بخاطر دفاع از رنگ قرمز یا آبی خون به پا کند! یا سر مسائل ابتدایی با دیگران به مجادله برخیزد. و به خاطر برتری یافتن در بحثی ساده یا دستیابی به امتیازی کاذب به هر روشی تمسک جوید. 

 

از آنجا که این مبحث طولانی تر از آن شد که قصدش را داشتم ادامه آنرا به پستی دیگر وامی‌گذارم، و فعلا به ذکر این نکته بسنده می‌کنم که امروزه مراکزی وجود دارند که تحقیقات بسیاری در آسیب‌شناسی بازی های مختلف انجام داده‌اند و تلاش نموده‌‌اند بازیهایی طراحی کنند که نقاط ضعف بازیهای متعارف و معمول را نداشته‌ باشند. در آینده سعی خواهم نمود دست‌کم به معرفی بعضی از این مراکز بپردازم ... 

منبع: برج خشتی

آسیب شناسی بازی ها

من و اسباب بازی هایم: نگاهی به ویژگی های اسباب بازی

 اسباب بازی های نرم و ایمن
 مهتاب صفرزاده خسروشاهی 
اشاره: تنوع تولید و اشباع بازار از انواع اسباب بازی ها، هرچند کودکان را هر لحظه با دنیای جدیدی آشنا کرده و رویاهایشان را به واقعیت تبدیل می کند؛ اما همین تنوع، انتخاب بهترین گزینه را با اندکی دشواری روبه رو کرده است. توجه به خواست کودک از یک سو، ضرورت توجه به کیفیت اسباب بازی های انتخابی از سویی دیگر و تاکید روانشناسان بر انتخاب بهترین گزینه، والدین و کودکان را کلافه و سردرگم کرده و قدرت انتخاب را از آنها سلب می کند، اما می توان با توجه به چند نکته ساده، انتخاب اسباب بازی را به سرگرمی شیرین تبدیل کرد.
آنچه در پی می خوانیم نگاهی است به ویژگی های یک اسباب بازی مناسب، به ویژه از ابعاد روانشناختی و آموزشی.

۱- نخستین ویژگی هر اسباب بازی برانگیختن حس کنجکاوی کودک است؛ به عقیده روانشناسان اسباب بازی خوب نه تنها نباید برای او یادآور بازی خاص بوده و تکراری به نظر برسد،بلکه باید حس کنجکاوی او را برانگیزد.
این ویژگی به طور شاخص باید جدا از هر خصوصیت دیگری مدنظر قرار گرفته و اسباب بازی با این ویژگی برای کودک انتخاب شود. از سوی دیگر هر یک از قطعاتی که با قرار گرفتن در کنار یکدیگر شیء واحدی رامی سازند؛ باید به تنهایی حس کنجکاوی کودک را برانگیزد. به طور مثال قطعات مختلف یک ماشین مانند چرخ ها، فرمان و... هر یک باید ذهن کودک را به سوی بررسی و سپس نحوه اتصال آن با بخش های دیگر متوجه کند. به این ترتیب کودک با کاربرد بسیاری از قطعات و اشیا نیز  آشنا می شود.
اسباب بازی هایی که هر بار بتوان شیء جدیدی را با آن ساخت- مانند انواع لگو(Lego)- بهترین گزینه هستند. خرید انواع عروسک، شخصیت های کارتونی و... که کودک با داستان آنها از طریق تلویزیون یا فیلم آشنا است نیز مناسب است. چون حس کنجکاوی کودک را برای خلق داستانی جدید تحریک می کند؛ حتی خرید کتاب های نقاشی یا کتاب هایی که با استفاده از برچسب(عکس برگردان)شخصیت ها را می توان مشخص کرد: گزینه خوبی است؛ چرا که کودک سعی می کند تا با مراجعه به اندوخته ذهنی خود نکاتی را یادآوری کند.  

به طور خلاصه می توان گفت بازی های سازه ای- بازی هایی که کودک با اتصال قطعات به یکدیگر سازه یا ساختار واحدی را می سازد، مانند انواع لگو(lego)- به شدت بر روی ذهن کودک تأثیر مثبت داشته و به خوبی ذهن او را به سوی شناسایی و ساخت تازه ها سوق می دهد. یکی از نکات مورد توجه درباره این بازی ها؛ فعالیت آزادانه ذهن کودک و امکان ساخت وسایل جدید در هر بار بازی با این قطعات است.
روانشناسان معتقدند این قبیل بازی ها نه تنها برای کودکان خلاق وسایل بازی بسیار مناسبی است؛ بلکه برای فعالیت کودکانی که ذهن چندان پویا و خلاقی نیز ندارند توصیه می شود چراکه ذهن این کودکان را نیز برای فعالیت تحریک می کند.   
  
۲- اسباب بازی باید پرسش های زیادی را در ذهن کودک ایجاد کند. نو بودن و غیرتکراری بودن اسباب بازی شاخص ترین مشخصه ای است که می تواند ذهن کودک را به پرسیدن و جستجو وادار کند. این نو بودن به معنی خرید دایمی اسباب بازی نیست بلکه به این معنی است که کودک بتواند بارها و بارها بازی جدیدی را با اسباب بازی اش تجربه کند. حتی عروسک نیز باید از کیفیتی برخوردار باشد که کودک با هر بار دیدن این وسیله، به سوی بازی با آن جذب شود.
در برخی موارد کودک با تکرار بازی با وسیله ای از آن هم دلزده می شود؛ برای جلوگیری از این حالت می توان با پنهان کردن موقتی اسباب بازی و ارایه مجدد آن به کودک حس کنجکاوی، اشتیاق و پرسشگری کودک را تحریک کرد.  

۳- بازی و اسباب بازی باید پاسخگوی حس خلاقیت کودک باشد؛حس خلاقیت، حسی است که در همه کودکان با شدت و ضعف مختلف وجود دارد بنابراین کافی است این حس در کودک بیدار شود. نقاشی، بازی با لگو، بازی با اسباب بازی های فکری، کاردستی و... به خوبی حس خلاقیت کودک را سیراب می کند.  

۴- خط مشی بازی کودک را با ظرافت تعیین و هدایت کنید؛ پژوهشگران به والدین توصیه می کنند بدون آنکه مستقیماً کودک را به نقاشی کردن و یا بازی خاص سوق دهند بازی با اسباب بازی یا وسیله ای خاص را خود شروع کنند. مثلاً برای جلب نظر او با مدادرنگی شروع به نقاشی کنید، به این ترتیب کودک بدون توضیح، کار شما را تکرار خواهد کرد و با تکرار به شیوه ای صحیح او را به سمتی که خواسته اید هدایت کرده اید. مدادرنگی، ماژیک و آبرنگ، پازل مناسب سن کودک، بازی های فکری و ... و کار کردن والدین با این وسایل کودک را به بازی این وسایل متوجه می کند. 
 
۵- بازی باید مهارتی را به کودک بیاموزد، کودک با بازی باید مهارتی به مهارت هایش افزوده شود. این مهارت می تواند مهارت خواندن،نوشتن، صحبت کردن در جمع، برقراری ارتباط با دیگران، نقاشی، ساخت ساز ه های جدید، ارتقای حس مسئولیت پذیری و... باشد.  
در حقیقت والدین باید با انتخاب صحیح وسایل بازی،  مهارت هایی را به طور غیر مستقیم به کودک بیاموزند حتی این مسأله درباره کودکان کم توان و ناتوان نیز مطرح است.
نکته جالب و پراهمیت این که کودکان با تکرار رفتار والدین، مهارت های خود را ناخواسته افزایش می دهند. به طور مثال بازی با عروسک ها(خاله بازی) تکرار زندگی واقعی آنها و والدین شان بوده و کودک با تکرار حرکت های والدین در بازی خود مهارت هایی چون همکاری ، همفکری، مسئولیت پذیری، خرید کردن، نظافت و... را می آموزد. بنابراین لازم است تا والدین نه تنها اسباب بازی های مناسب برای ارتقای مهارت های کودک را انتخاب کنند بلکه در رفتارهایشان نیز دقت و ظرافت لازم را به خرج دهند.  

۶- اسباب بازی های کودکان پیش دبستانی باید آنها را برای ورود به مدرسه آماده کند؛ به عقیده روانشناسان بهترین شیوه آموزش، سوق دادن غیر مستقیم کودکان به سوی آموزش های لازم برای شروع مدرسه است چرا که آموزش مستقیم، کودک را از آموزش دلزده می کند.
پژوهشگران معتقدند والدین باید رفتارهایی چون نوشتن خاطرات روزانه، نامه، مطالعه کتاب و... را در حضور کودکان انجام دهند تا کودک به این رفتارها حساس شده و برای تقلید از والدین از آنها کاغذ، قلم، دفتر،  مدادرنگی، کتاب و...درخواست کند. به این ترتیب کودک مهارت های اولیه را پیش از ورود به مدرسه می آموزد.  

۷- اسباب بازی نباید کودک را به سوی خشونت و تکرار رفتارهای خشن سوق دهد، بنابراین از خرید انواع سی دی، شخصیت های کارتونی عروسکی خشن، تفنگ، اسباب بازی ها با صدای گوشخراش و... خودداری کنیم.  

۸- تعادلی میان خرید اسباب بازی ها برقرار کنید؛ به این معنی که در مقابل خرید مدادرنگی، کتاب و... توپ سایر اسباب بازی هایی را که باعث تحرک کودک می شود،فراموش نکنید. بازی های پرتحرک بخش دیگری از نیازهای روحی-روانی کودک را برآورده می کند. از طرفی با بازی های گروهی کودکان رفتارهایی چون مشارکت، گذشت، مسئولیت پذیری، رفتار با همسالان، یافتن دوست و... را می آموزند.  

۹- اسباب بازی را مناسب سن کودک انتخاب کنید، بازی کودک با اسباب بازی که از سن کودک پایین تر است او را از تلاش بازداشته و کودک را به دستیابی آسان به خواسته ها عادت می دهد. این مسأله درباره بازی هایی که از سن او بزرگتر است نیز صادق است. به این ترتیب که سختی نامناسب این بازی ها کودک را از تلاش دلزده کرده و او را از ادامه فعالیت باز می دارد و تفکر شکست در مقابل تلاش را به ذهن او القا می کند. بنابراین وسایل بازی باید دقیقاً مناسب سن کودک انتخاب شوند.  

۱۰- در نهایت اینکه وسیله بازی ابزاری برای رشد و بالندگی ذهنی و جسمی کودک است بنابراین باید طوری انتخاب شود که کودک با وسایل بازی اش، لذت بازی و تفریح را تجربه کند.  

منابع:http://www.turertoys.com
http://www.bbc.co.uk
منبع: همشهری آنلاین

معرفی: فرهنگنامه کودکان و نوجوانان

  فرهنگنامه کودکان و نوجوانان

از این پس علاقمندان به فرهنگنامه کودک و نوجوان می توانند اخبار مربوط به فرهنگنامه کودکان و نوجوانان را در سایت اختصاصی آن به نشانی www.farhangname.info بخوانند.

در این سایت افزون بر اخبار مربوط به این اثر ارزشمند، مراجعه کنندگان می توانند با بخش ها و فعالیت های فرهنگنامه، ترویج فرهنگنامه، شرکت تهیه و نشر فرهنگنامه آشنا شوند. 
پروین فخاری نیا سرپرست سایت فرهنگنامه و یکی از اعضا هیئت تحریریه آن درباره ی ضرورت ایجاد یک سایت جداگانه برای فرهنگنامه ی کودکان و نوجوانان به کتابک گفت در سایت قبلی شورا تنها بند کوچکی درباره ی فرهنگنامه وجود داشت و امکان گذاشتن خبر و مطالب بیشتر نبود. از سوی دیگر بعضی از مخاطبان فرهنگنامه تنها به دنبال اطلاعات درباره ی فرهنگنامه هستند و پرسش اولشان فرهنگنامه است و با شورای کتاب کودک آشنا نیستند. سایت فرهنگنامه امکان دستیابی به اطلاعات فرهنگنامه در گستره ی وسیع و مستقیم را فراهم می کند.
 او در پاسخ به این که آیا مقاله های فرهنگنامه در سایت فرهنگنامه قابل دستیابی خواهد بود گفت چون شورا ناشر فرهنگنامه نیست چنین اختیاری را ندارد اما نمونه هایی از مقاله ها بر روی سایت گذاشته خواهد شد.
فرهنگنامه کودکان و نوجوانان، نخستین دایره المعارف عمومی مصور ایرانی است. نگارش آن از سال ١٣٥٨ زیر نظر توران میرهادی آغاز شده است. این فرهنگنامه برای نوجوانان ١٦-١٠ و متناسب با دانش پایه و زبان و بیان این گروه سنی تهیه می شود. ویژگی بارز این فرهنگنامه نسبت به آثار دیگری از این دست برخورداری از دیدگاهی علمی – پژوهشی و تکیه بر فرهنگ ایران و جهان متناسب است. در تألیف فرهنگنامه بیش از ٣٠٠ استاد و کارشناس رشته های گوناگون به صورت داوطلبانه همکاری می کنند.
تاکنون ١٣ جلد از فرهنگنامه منتشر شده است. پیش بینی می شود مجموعه فرهنگنامه در ٢٦ جلد با نظم الفبایی با بیش از پنج هزار مقاله و چندین هزار نقشه، تصویر و نمودار رنگی از سوی شرکت تهیه و نشر فرهنگنامه منتشر شود.
فرهنگنامه کودکان و نوجوانان تاکنون جوایز کتاب سال جمهوری اسلامی ایران، ترویج علم ایران و بهترین مقاله های دینی در دایره المعارف ها را به دست آورده است. 

منبع: کتابک

سوادآموزی پیش نیاز صلح است

روز چهانی سوادآموزی

پنج شنبه، ۱۷ شهریور، روز جهانی سواد آموزی بود. 

موضوع امسال روز جهانی سواد آموزی، رابطه بین سوادآموزی و صلح بود. یونسکو، هماهنگ کننده برنامه های این مناسبت جهانی است. روز جهانی سواد آموزی در بسیاری از کشورها بزرگ داشته می شود. اما امسال مراسم رسمی آن در شهر دهلی نو درهند برگزار شد. 

در مراسم امسال، یونسکو، دو جایزه سواد آموزی خود به نام های کنفسیوس و کینگ سیجونگ را به پروژه هایی در بروندی، مکزیک، جمهوری دموکراتیک کنگو و ایالات متحده آمریکا اهدا کرد. در مراسم روز جهانی سواد آموزی د ردهلی نو، یک گردهمایی دو روزه درباره آموزش زنان و تاثیر آن بر توسعه همه جانبه و پایدار جهانی نیز برگزار شد.   

ایرینا بوکوا، دبیرکل یونسکو در پیامی که به مناسبت روز جهانی سوادآموزی منتشر کرده به ارتباط بین صلح و سوادآموزی اشاره کرده و گفته است: "امسال، تاکید ویژه روز جهانی سوادآموزی بر ارتباط بین سوادآموزی و صلح متمرکز شده است. صلح پایدار، براساس احترام به حقوق ‌بشر و عدالت اجتماعی پایه‌گذاری می‌شود و سوادآموزی که شالوده هر نوع آموزش و یادگیری مادام‌العمر است، یکی از این حقوق به شمار می‌رود. سوادآموزی پیش‌نیاز صلح است زیرا با گذر از گستره‌های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و انسانی، فواید بی‌شماری به ارمغان می‌آورد. در جوامع دانش‌بنیاد کنونی، فقدان سوادآموزی بیش از هر زمان دیگر مترادف با محرومیت و درحاشیه‌ماندگی است."  

بر اساس آماری که یونسکو منتشر کرده است، هم اکنون ۷۹۳ میلیون بزرگسال، که بیشتر آن ها زنان و دختران هستند، بی سوادند. ۶۷ میلیون کودک در سن دبستان نیز در جهان زندگی می کنند که از آموزش بی بهره مانده اند. در همین حال، ۷۲ میلیون نوجوان در سن دوره راهنمایی هستند که نمی توانند به مدرسه بروند.   

بر همین اساس، بیشتر از نیمی از جمعیت یازده کشور جهان بی سواد هستند. این کشورها، بنین، بورکینافاسو، چاد، اتیوپی، گامبیا، گینه، هاییتی، مالی، نیجر، سنگال و سیرالئون هستند. 

بر اساس آمار یونسکو، بیشتر از نیمی از مردم بی سواد دنیا (۵۱/۸ ٪) درغرب و جنوب آسیا زندگی می کنند.  به همین ترتیب، ۲۱/۴ ٪ بی سوادان دنیا در کشورهای پایین صحرای آفریقا، ۱۲/۸ ٪ در شرق آسیا و اقیانوسیه، ۷/۶ ٪ در کشورهای عربی، ۴/۶ ٪ در کشورهای آمریکای لاتین و حوزه دریای کارائیب و ۲٪ در آمریکای شمالی، اروپا و آسیای مرکزی زندگی می کنند.  

منبع: یونسکو به نقل از کتابک 

 

متن پیام مدیر کل یونسکو به مناسبت روز جهانی سوادآموزی 

مدیرکل یونسکو خانم ایرینا بوکوآ به مناسبت روز جهانی سوادآموزی (8 سپتامبر) پیامی به شرح زیر ارسال کرده است:
 امسال، تاکید ویژه روز جهانی سوادآموزی بر ارتباط بین سوادآموزی و صلح متمرکز شده است. 
صلح پایدار، براساس احترام به حقوق ‌بشر و عدالت اجتماعی پایه‌گذاری می‌شود و سوادآموزی که شالوده هر نوع آموزش و یادگیری مادام‌العمر است، یکی از این حقوق به شمار می‌رود.
سوادآموزی پیش‌نیاز صلح است زیرا با گذر از گستره‌های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و انسانی، فواید بی‌شماری به ارمغان می‌آورد.
در جوامع دانش‌بنیاد کنونی، فقدان سوادآموزی بیش از هر زمان دیگر مترادف با محرومیت و درحاشیه‌ماندگی است.
مطابق با جدیدترین نمودارها (2009)، 793 میلیون نفر بزرگسال فاقد مهارت‌های اولیه سوادآموزی‌اند که اکثریت آنان را زنان و دختران تشکیل می‌دهند. بیش از 67 میلیون کودک در رده سنی ابتدایی هنوز وارد مدرسه نشده‌اند و 72 میلیون نوجوان در سن پایین‌تر از مدارس متوسطه نیز از حق هرگونه آموزش بی‌بهره‌اند که این امر خطر ایجاد نسل جدیدی از بی‌سوادان را افزایش می‌دهد.
این وضعیت غیر قابل ‌قبول، هرگونه تلاش برای کاهش فقر و توسعه انسانی را با مشکل مواجه می‌کند، ناقض حقوق بشر و آزادی‌های بنیادی است و تهدیدی برای صلح و امنیت به شمار می‌رود. 
سوادآموزی عامل تسریع‌کننده توسعه و نیرویی برای صلح است: 
نخست، سوادآموزی افراد را توانمند می‌سازد و از طریق تجهیز آنان به مهارت‌ها و اعتماد به نفس باعث می‌شود که به جستجوی اطلاعاتی بپردازند که برای زندگی حیاتی است و تصمیمات آگاهانه‌ای اتخاذ کنند که به‌طور مستقیم بر جوامع و خانواده‌هایشان تاثیرگذار است.
 
دوم، سوادآموزی شرایطی را برای افراد فراهم می‌سازد تا بتوانند در فرآیندها و جریان‌های مردم‎سالارانه شرکت کنند، در سازمان‌های اجتماعی سخنی برای گفتن داشته باشند و از دانش سیاسی برخوردار شوند و از این طریق به ارتقای کیفیت‌ سیاست‌های عمومی کمک کنند.
سوم، برنامه‌های سوادآموزی، تفاهم متقابل را تقویت می کند  و این امکان را برای افراد فراهم می سازد که عقاید خود را مبادله و بیان و هویت و تنوع فرهنگی خود را حفظ کنند و آن را توسعه دهند.
امید دستیابی به صلح پایدار در هیچ کشوری تحقق نخواهد یافت مگر اینکه آن کشور به روش‌هایی دست یابد که می‌تواند باعث ایجاد اعتماد متقابل بین شهروندان از طریق نظام‌های آموزشی فراگیری شود که تفاهم، احترام، شکیبایی و گفتگوی متقابل را ارتقا می بخشد.
یکپارچه‌کردن سوادآموزی با فرآیند‌های ایجاد صلح ضروری است تا بذرهای صلح کاشته شود، گفتگو و آشتی گسترش یابد، و مهارت‌های مورد نیاز به جوانان و بزرگسالان برای جستجوی شغل مناسب ارائه گردد.
جایزه جهانی سوادآموزی 2011، به طرح‌های نوآورانه‌ای اعطا می‌شود که نقش اصلی سوادآموزی را در ارتقای حقوق‌‌ بشر، تساوی دختران و پسران، حل و فصل کشمکش‌ها و تنوعات فرهنگی نشان می‌دهد. کلیه این برنامه‌ها به خوبی بیانگر آن است که حتی در سخت‌ترین و پیچیده‌ترین شرایط، برنامه‌های سوادآموزی‌ای که از کیفیت بالایی برخوردار است مفید می باشد و در زندگی جوانان و بزرگسالان تغییرات پایداری را ایجاد می‌کند. 
سرمایه‌گذاری در زمینه برنامه‌های سوادآموزی، گزینشی ضروری و خردمندانه است. سوادآموزی یکی از مولفه‌های کلیدی راهبردهایی است که در جهت ارتقای توسعه پایدار و صلح اتخاذ می‌شود و محور دستیابی به اهداف آموزش برای همه و اهداف توسعه هزاره به‌شمار می‌رود. 
 فوریت نیازهای جهانی، تعهدات سیاسی نسبت به سوادآموزی را که پشتوانه آنها اختصاص منابع مناسب برای افزایش برنامه‌های موثر است افزایش می‌دهد. امروز من از دولت‌ها، سازمان‌های بین‌المللی، جامعه مدنی، و بخش‌ خصوصی به اصرار درخواست می‌کنم که سوادآموزی را در اولویت سیاست‌های خود قرار دهند به نحوی که کلیه افراد بتوانند ظرفیت‌های خود را گسترش دهند و در شکل‌بخشی به جوامع پایدار، عدالت‌خواه و صلح‌طلب به طور فعال مشارکت داشته باشند. 
منبع: یونسکو

کودکان حق دارند ملّیت داشته باشند

ملیت

بیش از 12 میلیون نفر در سراسر جهان از بی هویتی یا همان فقدان ملیت رنج می برند که در این میان، کودکان آسیب پذیرترین هستند. سازمانی با نام پیشگام عدالت (Open Society Justice Initiative)، تعداد این کودکان که به سن قانونی هم نرسیده اند را تقریبا 5 میلیون براورد کرده است. بی هویتی پیامدهای متعددی دارد، از آن جمله کودکان بی هویت در فقر شدید رشد پیدا می کنند و از حقوق اولیه ای هم چون تحصیلات و بهداشت محروم می شوند. نداشتن مدارک شناسایی و هویتی حتی جابجایی این کودکان را مشکل می کند. آنها به دلیل نداشتن مدرک شناسایی در معرض اخراج از کشور، بازداشت، قاچاق انسان، کار اجباری و محرومیت از سایر حقوق اجتماعی قرار می گیرند. با وجود اهمیت بسیار زیاد مسئله هویت در حقوق کودک، می بینیم که توجه بسیار کمی به آن شده است.  


کودک و حق ملیت
حقوق بین الملل از حق هویت ملی حمایت می کند بطوریکه ماده 15 اعلامیه جهانی حقوق بشر به این قانون اختصاص داده شده است. در معاهدات بین المللی حقوق بشر از جمله کنوانسیون حقوق کودک (CRC)، پیمان نامه بین المللی حقوق مدنی و سیاسی (ICCPR)، و همچنین کنوانسیون احیای هویت ملی ملاحظات خاصی برای تابعیت کودکان در نظر گرفته شده است. علاوه بر این، سازمان های حقوق بشر در آفریقا، سرزمین های عرب، اروپا و آمریکا کمک های بیشتری در سطح منطقه ای ارائه می دهند. 


کنوانسیون حقوق کودک نقش بسیار مهمی در حمایت از هویت ملی کودکان دارد به این علت که تقریبا همه کشورها این کنوانسیون را تصویب کرده اند. ماده 7 این کنوانسیون به حق تابعیت ملی کودکان اشاره می کند و طبق این ماده دولت ها موظف هستند در خصوص کودکان بدون ملیت این حق را به آنها بدهند. اگرچه کمیته حقوق کودک تعریف دقیقی از حق داشتن هویت ملی ارایه نداده است اما تاکید کرده همه دولت ها موظف هستند از ملیت دار بودن کودکان اطمینان حاصل کنند. این کمیته همچنین تاکید کرده است که کشورهای عضو کنوانسیون حقوق کودک باید این حق را به گونه ای که منافع کودک به بهترین شکل ممکن در نظر گرفته شده باشد اجرا کنند. 


حداقل مفهومی که باید از حق داشتن ملیت تحت قوانین کنوانیسون حقوق کودک بدست آید این است که کودکان بی هویت از زمان تولد بتوانند تا تابعیت کشوری که در آن متولد شده اند را بدست آورند. این قانون در عمل، در سیستم های منطقه ای و همچنین در کنوانسین احیای هویت به رسمیت شناخته می شود. از اواخر دهه 1940 بود که کارشناسان به این نکته مهم برای از بین بردن بی هویتی پی بردند.  


علل بی هویتی در کودکان
تلاش در جهت حل مشکل ملیت و تبعیض در کودکان نیازمند شناخت دلایل عدم هویت است. فقدان ملیت در کودکان اغلب نتیجه مستقیم فقدان ملیت والدین آنها است، به طوریکه در بیشتر کشورهای جهان تابعیت فقط به کودکانی اعطا می شود که والدینشان تبعه آن کشور باشند. بی هویتی دور باطلی است که از والدین به فرزندانشان به ارث می رسد و دوران کودکی و همچنین فرصت های آینده آنها را در بزرگسالی تحت تاثیر قرار می دهد. 


یکی دیگر از دلایل بی هویتی کودکان، سیستم های تبعیض آمیز ملیتی علیه زنان است.در بسیاری از کشورهای جهان انتقال تابعیت از زنانی که شوهران خارجی دارند به فرزندانشان ممنوع است. در حالی که این مشکل به شکل جهانی باقی مانده، برخی کشورها قدم هایی در جهت اصلاح این قوانین تبعیض آمیز برداشته اند. به طور مثال در 15 سال گذشتهالجزایر، مصر، مراکش و تونس موفق شدند با اصلاح قوانین شهروندی، گامهای قابل توجهی برای پایان دادن به تبعیض جنسیتی بردارند، و به زنان توانایی انتقال تابعیت خود را به فرزندانشان داده اند. 


تغییر دولت ها نیز به مشکل بی هویتی کودکان دامن زده است. وقتی دولتی از هم پاشیده و دولت روی کار آمده، کودکان اقلیت های قومی در معرض خطر بی ملیتی قرار می گیرند. در بیشتر دولت های جدید ملیت اقلیت ها نادیده گرفته می شود. در برخی موارد، علت ها نژاد پرستانه یا سیاسی هستند و در برخی دیگر، شرایط نامساعدی است که ممکن است سال ها طول بکشد تا چاره ای برای آن پیدا شود. در دوران معاصر این شرایط را در کشورهایی مثل اتحاد جماهیر شوروی سابق، کشورهای بالکان، اریتره و اتیوپی، بنگلادش و پاکستان شاهد بوده ایم که شرایط بسیاری از آنها به آهستگی رو به بهبود است. 


پی آمد های بی ملیتی کودکان
کودکان بدون ملیت از محرومیت های حقوقی، ناشی از همین نداشتن هویت، آسیب می بینند. بدین معنی که این کودکان دارای هیچگونه شخصیت حقوقی نیستند و نمی توانند هیچ تاثیری هم بر جامعه ای که در آن زندگی می کنند بگذارند.حقوق اولیه بشر باید در همه جا و برای همه یکسان باشد اما همه کشورها حقوق بخصوصی را برای شهروندان خود در نظر می گیرند که این حقوق،کودکان بدون تابعیت آن کشورها را در بر نمی گیرد. این حقوق شامل موارد متعددی از جمله دسترسی به خدمات درمانی و امنیت اجتماعی است که در پاره ای موارد منافع کودکان در آنها لحاظ می شود. وقتی کودکان به سن قانونی می رسند حق کار و حق رای دادن آنها در این قوانین تحت تاثیر قرار می گیرد. در حقیقت در بسیاری کشورها حتی حقوق اولیه بشر فقط در اختیار شهروندان قرار می گیرد. برای مثال در کویت افراد بدون تابعیت هنوز برای دستیابی به ابتدایی ترین حقوق شهروندی، مثل گواهی تولد و مرگ، مشکل دارند. 


شاید بتوان گفت اصلی ترین مشکل کودکان بی هویت از دست دادن فرصت تحصیل است. در حالیکه برخی کشورها تحصیلات ابتدایی را بطور رایگان در اختیار این کودکان قرار می دهند و بسیاری هم از آن سر باز می زنند. در مالزی کودکان بی ملیت از هند، فیلیپین و یا اندونزی تبارها درسلانگور و صباح اغلب به تحصیلات ابتدایی در مدارس دولتی دسترسی ندارند.یعنی اگر گواهی تولد کودک به زبان خارجی باشد یا کودک اصلا گواهی تولد نداشته باشد، نمی تواند نام نویسی کند. موارد مشابه دیگر پرونده "یان و بوسیکو" در برابر جمهوری دومنیکن در دادگاه حقوق بشر داخلی آمریکا بود. در این پرونده دو شاکی که هر دو کودک بودند از حق داشتن ملیت دومنیکن محروم و در نتیجه از رفتن به مدرسه به دلیل نداشتن مدارک هویتی لازم برای ثبت نام منع شده بودند. دادگاه داخلی آمریکا متوجه شد که جمهوری دومنیکن حق داشتن ملیت را تحت کنوانسین حقوق بشر آمریکا نقض کرده است. شواهد نشان می دهد کودکان بی ملیت بیشتر در معرض خطر قاچاق انسان و سایر اشکال استثمار از جمله کار کودکان قرار می گیرند. 


مبارزه با بی هویتی کودکان
سازمان پیشگام عدالت با تاکید بیشتر بر حقوق بشر در راستای داشتن حق ملیت به مبارزه با این مشکل کودکان می پردازد. برخی از فعالیت های این سازمان عبارتست از:
- دادخواهی برای کودکان آفریقایی، آمریکایی و آسیایی و پذیرفتن وکالت آنها برای رسیدن به تصمیمات بهتر.
- تلاش برای بالا بردن استانداردهای بین المللی در راستای رسیدن به حق تابعیت کودکان.
- حمایت، مشورت و همکاری با سازمان های مختلف جهانی برای به چالش کشیدن مشکل فقدان هویت و تبعیض. 

منبع: انجمن حمایت از حقوق کودکان

تاثیر والدین بر نقاشی و ذوق کودک

 نقاشی کودک
تاثیر والدین بر نقاشی و ذوق کودک

آیا با دادن یک موضوع مثلا مزرعه از او خواسته‌اید، برای شما نقاشی بکشد؟اصلا تاکنون به نقاشی فرزندتان دقیق نگاه کرده‌اید؟ در برابر تصاویری که او می‌کشد و با اشتیاق به شما نشان می‌دهد، چه واکنشی دارید؟.
نقاشی کودکان، فرم تصاویر، ابعاد آن، محل قرارگیری اجزاء و نوع و ترکیب‌بندی رنگ‌ها همگی به نوعی بازتاب حالات و احساسات درونی کودک شماست. او دنیا و محیط اطرافش و حتی تخیلات خود را آن‌گونه که احساس می‌کند و در خیال متصور می‌شود، ترسیم می‌کند. کودکی که فضای نقاشی او غمگین، خشن و با رنگ‌های محدود است، به‌طور حتم نگاهی متفاوت از کودکی دارد که فضایی شاد و پر از رنگ‌های درخشان را با همان موضوع و امکانات می‌کشد.
● منم می‌خواهم تاثیر گذار باشم
اولین تلاش‌های کودک در این زمینه به میل ذاتی او برای اثرگذاری و لذت بردن از کارهای خود ساخته نشأت می‌گیرد. نوزاد از اولین روزهای زندگی خود برای لحظاتی کوتاه توجهش به حرکاتی که در میدان دید او انجام می‌گیرد، جلب می‌شود و این حرکات را با چشمان خود تعقیب می‌کند. کمی بعد اند‌ک اندک سرش را هم کمی به‌طرف اشیا و یا اشخاص برمی‌گرداند. کودک در سه ماهگی مرتب به دست‌هایش نگاه می‌کند و از تجربه لمس اشیاء لذت می‌برد و این زمانی است که او تجارب اساسی و مداومی در جهت فعالیت‌های فکری و عاطفی خود پیدا می‌کند.
تجربیات کودک و فعالیت‌های او ادامه پیدا می‌کند تا اینکه بالاخره کودک در یک سالگی مداد در دست می‌گیرد و بدون کشیدن تصویری خاص با آن روی کاغذ می‌کوبد. در این مرحله کودک عملا نمی‌تواند تصویری روی کاغذ بکشد و یا اثری با مداد روی آن برجاگذارد. تا اینکه بالاخره در ۱۸ تا ۲۰ ماهگی به‌طور کامل موفق به کشیدن خط می‌شود. در دو سالگی خطوط دایره‌ای و یا زاویه‌دار ظاهر می‌شوند. در این سن کودک بعد از کشیدن خط دلخواهش به‌راحتی قلم را از روی کاغذ برنمی‌دارد و بعد از هر خط معمولا خطوط دیگری هم در همان محل رسم می‌کند. در دو سال و نیمگی که قدرت عضلانی کودک بیشتر می‌شود و هنگامی که خطی را رسم می‌کند، با چشم هم مراقب آن است تا خط از محدوده تعیین شده خارج نشود. در حدود سه سالگی، خط‌نگاری‌های کودک دیگر فقط برای لذت بردن از حرکت، یا فشار مداد روی کاغذ نیست، بلکه مایل است احساسات درونی خود را که در ارتباط با تجربه‌های زندگی کوتاه مدتش به‌دست آورده، بیان کند.
● خط خطی‌های پرمحتوا
پرورش قدرت بیان نقاشی کودک فقط وابسته به تکامل جسمی کودک نیست، بلکه با درک و شعور او نیز در ارتباط است. این ادراک در بدو تولد بسیار جزئی است ولی با پیشرفت سن کامل‌تر می‌شود. در حقیقت می‌توان گفت؛ چون کودک هنوز مهارت کافی ندارد، بنابراین نمی‌‌تواند خوب نقاشی کند. با این حال کودک از همان آغاز خط نگاری از اینکه سه وجه چشم، مغز و دست خود را به کار می‌اندازد، لذت می‌برد.
کودک بعد از سنین پنج، شش سالگی قدرت بیشتری در جهت نظارت بر واقعیت‌های بیرونی پیدا می‌کند و چون لغات بیشتری آموخته‌است بنابراین به راحتی می‌تواند اختلاف اشیا را با یکدیگر درک و بیان کند. کودک در حدود این سنین هنگام نقاشی فقط جنبه‌هایی از اشیا را می‌کشد که آنها را شناخته‌است و نه آنچه را که در ظاهر می‌بیند.
به همین دلیل نقاشی کودکان در این سنین دارای دو خصیصه متضاد است.او از یک سو نسبت به بیان برخی عناصر که قابل رویت هستند ولی از نظر او مهم جلوه نمی‌کنند، کوتاهی می‌کند و از سوی دیگر عناصری را می‌کشد که قابل رویت نیستند اما برای او مهم هستند. 

نقاشی کودک
● نقاشی راهی به‌سوی درون کودک
نقاشی برای کودک فقط یک وسیله بیان برای تجزیه و تحلیل، یا توضیح و تشریح موجودات و اشیا نیست، بلکه در عین حال وسیله‌ای است برای بیان زندگی عاطفی او. هنگامی که کودک با آزادی و دلخواه خود نقاشی می‌کند، در واقع حالت روحی و احساسات زمان حاضر و احساسات و تحریکات ریشه‌دار و ژرف‌تر خود را بیان می‌کند. در واقع روی کاغذ هم مانند خواب و رویا، تمایلات خودآگاه و ناخودآگاه کودک ظاهر می‌شود.
نقاشی کودکان حتی اگر از لحاظ شکل ظاهری بی‌اهمیت جلوه کند اما از نظر محتوا هرگز به‌طور کامل بی‌ارزش نیست. روانشناسان معتقدند حتی پیش افتاده‌ترین نقاشی‌ها هم می‌توانند شناخت و تجارب کودک از دنیا و شکل‌گیری تدریجی اورا آشکار کنند.
به‌طور مثال هنگامی که کودکی در نقاشی‌های خود از خانواده گاهی تصویر پدر را در کنار مادر و خواهر و برادرهایش نکشد، ممکن است دلیل این کار او غیبت طولانی پدر در خانواده باشد. گاهی پدر این خانواده‌ها به دلیل مشغله‌های فراوان شب‌ها
دیر وقت به خانه می‌روند و ساعات حضورآنها بسیار کم بوده و در این ساعات کم هم به دلیل خستگی حوصله‌ای برای صحبت و بازی با فرزندانشان ندارند و همین امر باعث می‌شود کودکان جای خالی پدر را احساس کنند.
کودک نسبتاً خیلی زود متوجه می‌شود که رسم و نقاشی وسیله بیانی است که با افکار او مطابقت می‌کند و او را در تخیلاتش آزاد می‌گذارد و در عین حال لذت سرشاری برای او فراهم می‌کند. در ضمن نقاشی کردن به کودک این امکان را می‌دهد که افکار درونش را نشان دهد.
کودک به کمک نقاشی، کشمکش‌ها و دلهره‌های درونی‌اش را آشکار می‌‌سازد و به این شکل اثر آن را کاهش می‌دهد.
گاهی دیده می‌شود که خود کودک در نقاشی شرکت ندارد، دلیل این امر ممکن است احساس عدم راحتی او در خانواده باشد و یا نشانه‌ای از میل کودک به تغییراتی در خود مانند سن و جنس و… باشد. در این‌گونه مواقع کودک یا خود را در نقاشی شرکت نمی‌دهد و یا در نقش شخصیت دلخواهش ظاهر می‌شود اما شخصی که برای کودک ارزش ندارد، همیشه در آخرین لحظه و با کمترین جزئیات و کوچکتر از همه و خارج از گروه خانواده در حالتی کاملاً ثابت کشیده می‌شود. البته روش‌های دیگری هم برای بی‌ارزش نشان دادن یک شخصیت در نقاشی کودکان وجود دارد.
● توسل به معجزه تشویق
غلط‌گیری در عرصه نقاشی کمترین اهمیت را در عرصه خلاقیت هنری دارد. با وجود این هنوز بسیاری از والدین و مربیان، نقاشی کودکان را به کپی کردن محدود می‌کنند. برای کودکان کوچکتر معمولا از آلبوم‌هایی استفاده می‌شود که کودک باید یک شکل را از روی شکل رنگ شده، رنگ‌آمیزی کند و یا از روی شکل دیگری شکل ناقصی را تکمیل کند.
کودکان بزرگتر نیز از منظره یا صورت کپی‌برداری می‌کنند. به این ترتیب همه فکر می‌کنند که با این روش آموزش واقع‌گرایانه‌ای را براساس حقیقت بیرونی و شکل‌های منظم و رنگ‌های دقیق به کودک داده‌اند در حالی‌که این واقع‌گرایی با مهم‌ترین بخش هنر مدرن مغایر است و از سوی دیگر این کودک دارای خصوصیات مخصوص سن و سال خود است و نباید او را به عنوان یک بزرگسال ناکامل در نظر گرفت. یادمان باشد این کودک هم روزی بزرگ می‌شودو اصلا لازم نیست به هر قیمتی او هم دارای معیارها و احساسات و ادراک‌های هنری معینی باشد
از طرفی هر کودکی دارای خواست‌های مخصوص به خلق و خوی خود است و زمانی که این خواست‌ها با خصوصیات سنی او مخلوط شود، باعث می‌شود او دنیا را با نگاهی کودکانه و مخصوص خود بنگرد، دنیایی که بزرگسالان قادر به دیدن آن نیستند.کپی کردن نقاشی سایر کودکان هم مانع از بروز خلاقیت در بچه‌ها می‌شود و این امر گاه ناشی از عدم اطمینان کودک به خود است و گاهی به دلیل نداشتن چیزی برای ارائه از سوی کودک. این سبک نقاشی اغلب بعد از مدتی به دلیل فقدان انگیزه شخصی باعث یاس و خستگی کودک شده و ممکن است کار را نیمه تمام رها کند.تشویش مهم ترین و اولین و آخرین راهکاری است که بیشتر روانشناسان را به والدین در هر زمینه‌ای توصیه می‌کنند. حتی اگر بچه شما کپی می‌کند و یا علاقه‌ای به نقاشی ندارد هرگز او را مجبور به کاری نکنید بلکه سعی کنید با توسل به معجزه تشویق او را در راهی که مناسب می‌دانید هدایت کنید. می‌توانید ساعاتی را به همراه کودکتان نقاشی کنید البته در نقاشی او دخالت نکنید.
بهتر است هر کدام برای خودتان چیزی بکشید از موضوعات آزاد و یا از چیزهای کلی می‌توانید استفاده کنید. مثلا یک مزرعه خوشحال، یک دریای بزرگ و… در آخر کار هم به حدی از دیدن نقاشی کودکتان هرچه که هست ذوق کنید و به شعف بیایید که بیشتر از آن ممکن نباشد حتی می‌توانید نقاشی را قاب کنید و یا همانطور بدون قاب به دیوار یا در کمد آویزان کنید تا بچه متوجه اهمیت کارش شود.
به یاد داشته‌باشیم که همواره در نقاشی کودکان بیش از آنکه نتیجه و محصول کار مهم باشد، اجرای آن اهمیت دارد، چون کودک احساس می‌کند کاری مربوط به خود انجام داده‌است. کودک باید توانایی کسب تجربه‌های مخصوص خود را و نه تجارب ما را داشته باشد. پس ما بزرگسالان بهتر است در پی تصحیح وسواس گونه نقاشی آنها از نظر صوری نباشیم.
منبع:پوررتال جامع مهدکودک های ایران