وقتی تصمیم می گیرید که فرزندتان را به گردش ببرید، باید علاوه بر انتخاب لباس مناسب کفش مناسبی نیز انتخاب کنید تا از آسیبها جلوگیری کنید. کودکان سریع ترازانتظار رشد می کنند و پاهای آنها نیز از این روند مستثنی نیستند. از آنجایی که خرید کفش برای کودکان یک کار مکرر است، ‘انجمن پزشکی اطفال آمریکا’ چند توصیه بهداشتی را در زمینه انتخاب کفش برای کودکان ارایه داده است.
به گزارش خبرنگار سایت پزشکان بدون مرز ، اول اطمینان یابید که قسمت پشت کفش که از پاشنه پا محافظت می کند از جنس سخت تهیه شده باشد و کفش دارای یک کفی قابل انعطاف و در زیر آن یک لایه نرم باشد که از قوس کف پا به خوبی حمایت کند .
کفش را زمانی اندازه کنید که کودک ایستاده است و وزن خود را بر روی پاهایش انداخته است.
اجازه دهید که به اندازه پهنای یک انگشت میان نوک انگشتان پا و جلوی کفش فاصله وجود داشته باشد تا کودک به راحتی بتواند انگشت های خود را تکان دهد.
همچنین از کودک بخواهید در اطراف فروشگاه راه برود و درباره اندازه، راحتی کفش از او سوال و توجه کنید که پس از درآوردن کفش فشاری به پای وی وارد نشود.
مطمئن شوید که کفش در ناحیه پاشنه از پای کودک درنمی آید.
بیشتر کودکان تا زمانی که دست کم ۶ تا ۸ هفته از راه رفتن شان گذشته باشد، نیازی به کفش ندارند و حتی پس از این زمان، کفش برای کودک، بیشتر برای محافظت از اشیای تیز، مواد کثیف و مانند اینها هنگام گردش در پارک یا بازار است.
در محیط مناسب، پابرهنه بودن بهترین راه برای آموختن راه رفتن به وسیله کودک است، زیرا می تواند چیزهایی را که پاهایش لمس می کند، احساس کند.
کفش باید اندازه پای کودک باشد، نه خیلی گشاد و نه خیلی تنگ و به خصوص باید جای کافی برای پنجه پای کودک داشته باشد. به این خاطر به دنبال کفش های با پنجه پهن باشید تا پنجه پای کودک به راحتی درون آن حرکت کند. کف کفش باید نرم و انعطاف پذیر باشد مانند اسنیکرز. کفش های نرم و بدون کف لغزنده سبک بوت می تواند به محافظت و گرم نگه داشتن پای کودک در آب و هوای سرد کمک کند.
در ۵، ۶ سال اول زندگی، کفش کودک را با دقت انتخاب کنید. بهتر است کودک یک جفت کفش خوب داشته باشد تا دو جفت کفش باکیفیت پایین. اگر کودک شما به طور مکرر کفش هایش را درمی آورد، ممکن است کفش هایش ناراحت باشد. به نشانه های فشار کفش روی پا مثل تاول، قرمزی یا پینه روی پاها توجه داشته باشید. و اگر کف پای کودک تان صاف است، پزشک ممکن است استفاده از کفی های درون کفش یا بالشتک درون کفش را تجویز کند.
بهتر است که کودکتان را به یک کارمند باتجربه برای اندازه کردن کفش بسپارید. پای کودک تا حدود ۶ سالگی کاملا شکل نگرفته است. استخوان ها، رباط ها، عضله ها و تاندون ها نرم هستند و به آسانی تحت کشش قرار می گیرند. کفش های بیش از حد تنگ به پای کودک آسیب می رساند.
کفش های بنددار بهتر از کفش های سگگ دار یا چسبی هستند زیرا بیشتر از پا محافظت می کنند. پا نزدیک انگشتان پا خم می شود و کفش نیز باید این گونه باشد. ببینید کف کفش به راحتی خم می شود یا نه.
کفش کودک باید در محل قرار گرفتن پاشنه پا محکم باشد. اگر صندل برای کودک می خرید، باید دور پاشنه داشته باشد. هنگام خرید کفش اگر کناره های عقب کفش را در دست بگیرید، نباید بتوانید دو طرف آن را به هم برسانید یا پاشنه کفش را به عقب خم کنید.
کفش را روی یک سطح صاف بگذارید و به آن نگاه کنید. کف برخی از کفش ها قوس دار است. کفش کودک نباید کف قوس دار داشته باشد.
کفش کودک را براساس مارک انتخاب نکنید. کفش های گران قیمت همیشه بهتر نیستند. کفش کودک را براساس نکاتی که در بالا ذکر شد، انتخاب کنید.
به گزارش خبرنگار سایت پزشکان بدون مرز ، به سایز مناسب کفش هنگام خرید توجه کنید. پای کودکان تا ۲ سالگی هر سال ۴ سانتی متر رشد می کند و از ۲تا ۵ سالگی، سالی یک سانتی متر رشد می کند. بهترین کار برای تشخیص سایز مناسب، اندازه گیری پای کودکان است. پای او را روی زمین بگذارید و با متر اندازه بزنید. بعد از انتخاب سایز مناسب کفش، آن را پای کودک کنید و به او بگویید پایش را به جلو فشار دهد تا جایی که شست او به نوک کفش برسد. اگر توانستید انگشت اشاره تان را پشت پای او فرو کنید، یعنی کفش برای او بزرگ است.
در انتها توصیه می کنیم هنگام نخستین تلاش ها برای ایستادن کودک بگذارید پاهایش در تماس مستقیم با زمین باشد. در واقع پاهای برهنه این مزیت را دارند که کودک بهتر می تواند حرکاتش را احساس کند و انگشتان راحت تر روی زمین به هم نزدیک می شوند.
منبع: سایت پزشکان بدون مرز
دفتر بین المللی کتاب برای نسل جوان سازمان ناسودبر و مستقلی است که در سال ۱۹۵۳ از سوی یلا لپمن، به منظور بهبود کیفیت کتابهای کودکان و نوجوانان، گسترش کتابخانههای مربوط به آن ها، و ایجاد تفاهم میان نسل جوان کشورهای مختلف از طریق کتاب، در شهر زوریخ سوئیس بنیان نهاده شد.
پس از پایان جنگ جهانی دوم، لپمن اقدام به گردآوری کتابهای برجسته کودکان و نوجوانان از سراسر جهان کرد که در ۱۵ دسامبر ۱۹۴۸ منجر به تشکیل کتابخانه بینالمللی جوانان مونیخ در مونیخ گردید. این کتابخانه نخستین مرکز بینالمللی برای پژوهشگران و دستاندرکاران ادبیات کودکان بوده است، اکنون یکی از مهم ترین کتابخانه های تحقیقاتی بین المللی جهان به شمار می آید. پس از تشکیل کتابخانه مونیخ، در همایشی که در مونیخ با موضوع "تفاهم بینالمللی از طریق کتابهای کودکان" برگزار شد، نخستین گام در جهت تأسیس دفتر بینالمللی کتاب برای نسل جوان برداشته شد.
از جمله هدف های این دفتر عبارت است از: کمک به ارتقا و تفاهم بینالمللی از طریق کتابهای کودکان؛ فراهم آوردن امکان دسترسی کودکان جهان به کتابهای هنری و ادبی ارزشمند، تشویق ناشران به انتشار و توزیع کتابهای خوب برای کودکان به ویژه در کشورهای در حال توسعه؛ آموزش دستاندرکاران ادبیات کودکان و نوجوانان؛ ایجاد انگیزههای تحقیق و دانشپژوهی برای نسل جوان. در ادامه پنج دهه فعالیت های پیشرو IBBY دفتر مجموعه ی تازه ای از فعالیت ها و برنامه ها را بر پایه ی اندیشه هایی که بنیان گذاری شده در دست اجرا دارد.
چارچوب این پروژه های جدید "هر کودکی حق دارد به کتاب دسترسی داشته باشد" است. بر این اساس هدف دفتر این است که هر کودکی در هر کجای دنیا به کتاب ها دسترسی داشته باشد و شانس این را داشته باشد که به معنای واقعی به یک خواننده ی کتاب تبدیل شود. IBBY این را از حقوق بنیادی و دروازه ای به سوی توانمندی هر کودک می داند. برای رسیدن به این هدف تنها سواد کافی نیست بلکه نیازمند آن است که کودکان به خوانندگانی مادام العمر تبدیل شوند، کسانی که توانایی اندیشیدن به شیوه ی انتقادی را داشته باشند و فعالانه در فعالیت های اجتماعی شرکت کنند. در برابر عوام فریبی مقاومت کنند، جهان را درک کنند، خود را بشناسند و دیگران را بشناسند.
دفتر بین المللی کتاب برای نسل جوان بر این باور است که بهترین راه برای رسیدن به این هدف دسترسی کودکان به بهترین های ادبیات است؛ ادبیاتی شگفتی آور با تصویرهای زیبا که حقیقت زندگی کودکان را بازگو کند. اما تاکید اصلی IBBY بر دسترسی داشتن کودکان به ادبیاتی که در کشور خودشان پدید آمده و بازتاب دهنده ی زندگی خود این کودکان است. کتاب ها باید آینه ی تمام نما زندگی آن ها و پنجره ای به سوی زندگی دیگران باشد. بر این اساس دفتر بین المللی کتاب برای نسل جوان با کمک هیدو یامادا تولید کننده ی عسل ژاپنی پروژه هایی را برای تقویت و گسترش توانایی محلی تولید کتاب با کیفیت بالا و ترویج کتابخوانی اجرا می کند. از سال ۲۰۰۵ صندوق IBBY - یامادا برنامه ی ۵ ساله ای را آغاز کرده است که شامل برگزاری کارگاه هایی درباره ی انتشار کتاب، نویسندگی، تصویرگری و کتابداری در کشورهایی که در زمینه ی نشر کتاب کودک فعالیتی ندارند یا فعال نیستند است. در پی اهداف دسترس پذیر کردن کتاب برای همه ی کودکان به عنوان یک حق و تحت تاثیر تجربه های بانکو دلیبر در ونزوئلا و پروژه هایی که در پی فاجعه ی سونامی در جنوب شرقی آسیا اجرا شد این دفتر پروژه ی صندوق IBBY برای کودکان در بحران را آغاز کرد. این فعالیت یادآور اصلی است که یلا لپمن آن را پایه ی فعالیت های دفتر قرار دارد؛ چیزی که امروزه کتابدرمانی نامیده می شود.
دفتر بین المللی کتاب برای نسل جوان از طریق شعبههای ملی در کشورهای مختلف فعالیت میکند. در برخی کشورها، شعبه ملی دفتر بینالمللی تنها گروه فعال در زمینه ادبیات کودکان است. این شعبهها شامل سازمانها، انجمنهای ملی، و گاه افرادی است که در سطح ملی و بینالمللی جهت ارتقا کیفیت کتابهای کودکان و نوجوانان فعالیت دارند و توسط دبیرخانه دفتر، که در حال حاضر در شهر بازل (سوئیس) قرار دارد، هدایت میشوند.
درآمد این دفتر از حق عضویت شعبههای ملی و حمایتهای مالی مستقل تأمین میشود. این دفتر در حال حاضر ۷۲ عضو در سراسر جهان دارد و طبق اساسنامه آن، هر کشوری میتواند بهعضویت آن در آید. اعضای دفتر باید از طریق شعبه ملی در هر کشور فعالیت کنند. درصورتی که این امکان نباشد، دفتر بینالمللی در آغاز، عضویت شخصی میپذیرد، اما آن عضو باید برای تشکیل یک شعبه تلاش کند.جدیدترین اعضا این دفتر هاییتی، گوتمالا، زامبیا و زیمباوه است.
شورای کتاب کودک شعبه ملی این دفتر در ایران است که در سال ۱۳۴۳ بهعضویت آن در آمده است. مهمترین فعالیتهای این دفتر عبارتند از: "کنگره دوسالانه ادبیات کودکان"، که از سال ۱۹۵۳ هر دو سال یکبار در کشورهای عضو برگزار میشود. موضوع این کنگرهها ادبیات نسل جوان عصر حاضر، جنبههای کمی و کیفی گسترش و توزیع کتاب کودک، و آموزش و پرورش کودکان است. از دیگر فعالیت های این دفتر جایزه هانس کریستیان اندرسن معتبرترین جایزه بینالمللی ادبیات کودکان و نوجوانان، که به نوبل کوچک نیز شهرت دارد.
دوم آوریل، هر سال همزمان با سالروز تولد هانس کریستیان اندرسن، بهعنوان "روز جهانی کتاب کودک" اعلام شده و مراسمی نیز بهمنظور ایجاد علاقه به مطالعه و جلب نظر نسبت به کتابهای کودکان در کشورهای مختلف برگزار میشود. این روز در سال ۱۹۷۵ بنا به پیشنهاد یلا لپمن آغاز گردید. این دفتر، همهساله، مسئولیت تهیه پیام و پوستر مخصوص آن را به یکی از شعبههای ملی خود میسپارد. یکی از نویسندگان برجسته کتابهای کودکان آن کشور مسئولیت نوشتن پیام برای کودکان و نوجوانان جهان را برعهده دارد و یکی از مصوران برجسته همان کشور نیز بهمناسبت این روز، پوستری را، با الهام از متن پیام، طراحی میکند. در ایران، با توجه به اینکه روز دوم آوریل برابر سیزدهم نوروز است، هفته کتاب کودک از ۱۴ تا ۲۰ فروردین برگزار میگردد. از سال ۱۳۴۹، این روز در ایران به رسمیت شناخته شد و همه وزارتخانهها و سازمانهایی که دستاندرکار تهیه کتاب و توسعه کتابخوانی در ایران هستند برنامههای خاصی در این زمینه تنظیم و اجرا میکنند. از ایران، شورای کتاب کودک در سالهای ۱۳۵۵/۱۹۷۶ و ۱۳۷۲/۱۹۹۳ عهدهدار تهیه شعار، پیام، و پوستر این روز برای جهانیان بوده است. شعار و پیام سال ۱۳۵۵ بهوسیله محمود کیانوش نوشته شد و پوستر توسط پرویز دیبایی طراحی گردید. شعار و پیام سال ۱۳۷۲ بهوسیله مهدخت کشکولی نوشته شد و پوستر آن را نورالدین زرینکلک طراحی کرد. دفتر بینالمللی در بزرگترین و معتبرترین "نمایشگاه جهانی کتابهای کودکان و نوجوانان" که از سال ۱۳۴۲/۱۹۶۴ همهساله از ۱۸-۲۱ فروردین در بولونیای ایتالیا برگزار میشود، حضور فعال دارد. در این نمایشگاه، تقریباً همه کشورهای تولیدکننده کتابهای کودکان شرکت دارند و جوایزی نیز به بهترین تصویرگران کتابهای کودک و نوجوان و ناشران آنها اهدا میگردد. از دیگر فعالیت های دفتر بین المللی کتاب برای نسل جوان بنیانگذاری "مرکز اسناد کتابهای کودکان و نوجوانان معلول"، را در سال ۱۹۸۵ در نروژ با پشتیبانی یونسکو می توان نام برد.
"دفتر بینالمللی کتاب برای نسل جوان"، با همکاری روزنامه ژاپنی آساهی شیمبون اعطای "جایزه آساهی برای ترویج خواندن" را از سال ۱۹۸۷ (از زمان برگزاری بیستمین کنگره ادبیات کودکان در توکیو) برعهده دارد. مبلغ این جایزه یک میلیون ین است که سالانه از سوی روزنامه آساهی به گروه یا مؤسسهای که نقش مؤثری در ترویج و گسترش کتابخوانی میان کودکان و نوجوانان ایفا کند داده میشود. فهرست افتخار دفتر منتخبی از کتابهای ممتاز و جدید کشورهای عضو دفتر بینالمللی است که هر دو سال یکبار برای ترجمه و چاپ به زبانهای دیگر معرفی میگردد. عناوین کتابها توسط شعبههای ملی انتخاب میشود. هر شعبه ملی حق دارد هربار فقط یک نویسنده، یک تصویرگر، و یک مترجم را نامزد فهرست افتخار کند. کتابهای رسیده در غرفه بینالمللی دفتر، در محل نمایشگاه جهانی کتاب کودک در بولونیای ایتالیا به نمایش گذاشته میشود. "کارگاهها و همایشهای مشترک از سوی دفتر بینالمللی کتاب و یونسکو برای کشورهای در حال توسعه"، در زمینه نویسندگی، تصویرگری، تولید، نشر، توسعه، و توزیع کتابهای کودکان برگزار میشود، که تاکنون در کشورهای کاستاریکا، کنیا، آرژانتین، غنا، مکزیک، کلمبیا، مالی، مصر،فلسطین و شمار دیگری از کشورها برگزار شده است. این دفتر با یونسکو، یونیسف، کمیته بینالمللی کتاب، فدراسیون بینالمللی انجمنها و مؤسسات کتابداری (ایفلا)، انجمن بینالمللی مطالعه، بیینال تصویرگری براتیسلاوا، مرکز فرهنگی آسیا برای یونسکو، و کتابخانه بینالمللی جوانان همکاری دارد. دفتر بین المللی کتاب برای نسل جوان از سال ۱۹۶۳ فصلنامه ای تخصصی با عنوان "بوک برد" منتشر می کند. این فصلنلمه دارای مقالات متعدد، نقد و بررسی آثار، و اخبار مربوط به فعالیتهای ملی و بینالمللی و جوایز است که با همکاری شعبههای ملی، مؤسسههای پژوهشی، استادان و کارشناسان هنر و ادبیات کودکان منتشر میشود و از مهمترین مجلات بینالمللی در زمینه ادبیات کودکان است.
خوابهای وحشتناک در کودکان
در این حالت کودک به علت دیدن خوابهای ترسناک از خواب بیدار می شود و اغلب بخشی از خوابی که موجب ترس وی شده و یا تمامی آن را به یاد می آورد. در این زمان کودک اکثرا در رختخواب خود می نشیند و فریاد می کشد و یا گریه می کند و یا به طرف اتاق خواب و تخت والدین می آید و از آنها تقاضای کمک می کند. گاهی هم ممکن است کودک دچار وحشت شبانه در خواب شود و با صدای بلند در خواب داد بکشد و گریه کند اما از خواب بیدار نشود.
علل اصلی کابوســــها
علل و موجبات اصلی کابوسها ممکن است بر اثر رویدادها و مسائل ترسناکی باشد که کودک در طی روز در تلویزیون می بیند یا در داستانها و کتابها می خواند و یا اطرافیان تعریف می کنند و یا اصولا مسئله ای باشد که کودک خود شخصا با آن رو به رو است مانند: دعواها، مشکلات احساسی و در بچه های بزرگتر مشکلات در مدرسه و شاید سختی تکالیف درسی و غیره. همچنین کابوسهای کودک می تواند تاثیراتی از اعمال روزانه باشد، یک روز فشرده و سخت می تواند باعث کابوس هنگام خواب شود . البته خوابهای وحشتناک می تواند از تخیل کودک هم شکل بگیرد بدون اینکه معنای خاصی داشته باشد. در بچه های کوچک این خوابها قسمتی از رشد آنهاست و وقتی از خواب می پرند بلافاصله به خواب می روند و در فردا آن روز چیزی به یاد نمی آورند. هر کابوسی به این معنی نیست که مسئله ای وجود دارد. در کودکان تب، مریضی، زیاد یا دیر خوردن غذا می تواند نقش مهمی در کابوس داشته باشد.
نحوه بر خورد والدین هنگام دیدن خوابهای وحشتناک به این گونه است که:
هنگامی که کودکی در دل شب فریاد کشید، بی آن که از خواب بیدار شود ، باید او را نوازش کرد و آرام در گوشش لالایی نجوا کرد و در این هنگام نباید کودک را حتی الامکان از خواب بیدار کرد. اما زمانی که کودکتان از صدای فریاد خودش بیدار شد ، همچنان وحشت زده و ترسیده است او را در آغوش بگیرید و یک لیوان آب به او بدهید و او را نوازش کنید و با صدای آهسته برایش تعریف کنید که این فقط یک خواب بود و گذشت ، آنچه که دیدی همه در خواب بود.
حتی اگر کودک معنی واژه رویا (خواب) را هنوز یاد نگرفته باشد ، طنین آرام بخش صدایتان او را تسکین خواهد داد و به او خواهد فهماند که آنچه که دیده واقعیت نداشته است ، و اگر کودک باز هم بی قراری کرد می توان چراغ را روشن کرد و گفت بیا به دنبال آن چیزی که می ترسی بگردیم و یا به او بگوییم چراغ را برایت روشن می گذارم. البته امکان دارد که در بعضی موارد، صحنه های از آن کابوس وحشتناک در ذهنش دوباره تکرار شود و از ترس اینکه دوباره آن منظره های وحشتناک را ببیند از رفتن به رختخواب امتناع ورزد، توصیه ای که در این زمان وجود دارد این است که موضوع خوابی را که کودک عنوان می کند را به شکل دیگری به پایان برسانیم به این شکل که مثلا اگر خواب اژدها را دید به او بگوییم که در انتها تو شمشیری داشتی و اژدها را کشتی.
سعی کنید وقتی کودک خواب ترسناک می بیند و به طرف تخت شما می آید او را به تخت خودش باز گردانید چون بعدا خیلی مشکل است که شب های بعد در اتاق خودش به خواب رود و سعی کنید پیش کودک تا به خواب رفتن وی بمانید و بعد اتاق او را ترک کنید. هنگامی که احساس می کنید دیدن کابوس در کودکتان به علت این است که ذهنش مشغول مسئله ای است باید دقت کنید که چه چیزی در زندگی کودک تغییر یافته است.
البته باید از خود کودک کمک گرفت و یک سئوال باز و دقیق پرسید مثلا دیشب چه خوابی دیده بودی؟ یا دقیقا از چه چیزی می ترسی؟ و بگذاریم خودش تعریف کند و سعی کنیم بین صحبتهایش حرف نزنیم با دقت گوش کنیم زیرا کودک با این عمل ما احساس خواهد کرد که وی را درک می کنیم. البته در کودکانی که کوچکتر هستند نباید انتظار داشته باشیم که خوابشان را واضح بتوانند بیان کنند زیرا کودکان در سنین پائین نمی توانند دقیقا خوابی را که دیده اند به روشنی برای دیگران تعریف کنند و فقط ممکن است یک لغت بگویند مثل: زن بد جنس یا سگ بزرگ. در این صورت باید به آنها گفت که در واقعیت و در اتاق او چیزی وجود ندارد و می توان به همراه کودک همه جای خانه را جستجو کرد.
پیشگیــــری
شبها سعی کنید همیشه یک چراغ خواب در اتاق کودک روشن باشد و در تاریکی قبل از اینکه کودک به خواب رود به وسایل در اتاق کودک نگاه کنید که بد نمانده باشد مثلا سایه یک صندلی ممکن است برای کودک ایجاد ترس کند. و یا می توان یک عروسک به کودک داد و یا در اتاق او آویزان کرد و به او بگویید که این عروسک جلوی خوابهای بد را می گیرد. سعی کنیم کودکان قبل از به خواب رفتن فیلمهای خشن و ترسناک نبینند و یا بازیهای خشن و هیجان انگیز انجام ندهند ، سعی کنید قبل از به خواب رفتن کودک برایش قصه بخوانید(البته نه قصه های هیجان انگیز) و یا یک مسئله که برای کودک جالب است برایش تعریف کنید و به او بگویید :امیدوارم امشب در موردش خواب ببینی. شما می توانید یک موقعیت روحی خوب و آرامش قبل از خواب، برای کودکتان ایجاد کنید.
منبع: پرتال جامع مهدکودک و خانواده
دورههای آموزشی مرکز رصد و نجوم کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان تهران ویژه تابستان، از نیمهی دوم تیر آغاز میشود.
به گزارش روابط عمومی کانون، این مرکز واقع در پارک زعفرانیه برای تعطیلات تابستانی دانشآموزان تهرانی و دیگر علاقهمندان به فراگیری علم نجوم سه دورهی آموزشی جداگانه را به ترتیب ویژه "دانشآموزان دبستانی"، "مقدماتی و پیشرفته ویژه دانشآموزان دورههای راهنمایی و دبیرستان" و "دوره آموزش نجوم عمومی ویژه علاقهمندان بالاتر از ۱۸ سال" تدارک دیده است.
بر این اساس آموزش نجوم به دانشآموزان دبستانی همراه سرفصلهای شاد و برنامههای متنوع بازدیدی اجرا میشود و بچهها دراین میان با علم و روشهای علمی به خوبی آشنا میشوند.
همچنین در دوره "مقدماتی و پیشرفته ویژه دانشآموزان دورههای راهنمایی و دبیرستان"، دانشآموزان با پایههای ستارهشناسی آشنا شده و پس از گذراندن دورههای مقدماتی ـ که بیش از دو سال طول میکشد ـ وارد دورههای پیشرفته میشوند.
به گفته مسوولان مرکز نجوم کانون، بسیاری از فعالان امروز نجوم آماتوری تهران و ایران از دانشآموختگان سابق همین دورهها بودهاند. نام نویسی برای کلاس ها تا ۱۵ تیر ادامه دارد.
نشانی مرکز رصد و نجوم کانون تهران: خیابان ولیعصر، نرسیده به میدان تجریش، خیابان زعفرانیه، پارک زعفرانیه
شماره تماس: ۲۲۷۵۲۱۶۷ و ۲۲۷۵۲۶۲۶
منبع: کتابک
دفتر بین المللی کتاب برای نسل جوان (IBBY)، به طور رسمی نامزدهای دریافت جایزه جهانی هانس کریستین اندرسن در سال ۲۰۱۲ را معرفی کرد.
نامزدهای این دوره از جایزه اندرسن، را ۳۳ کشور از اعضای دفتر بین المللی کتاب برای نسل جوان، تعیین کرده اند. آن ها در مجموع ۵۹ پدیدآورنده را برای دریافت جایزه معرفی کرده اند. در این میان، ۲۸ نفر نویسنده و ۳۱ تصویرگر وجود دارند.
امسال، از ایران، محمدعلی بنی اسدی، تصویرگر، از سوی شورای کتاب کودک، به عنوان نامزد دریافت جایزه معرفی شده است. روند معرفی نامزدها به این ترتیب است که، شاخه های ملی IBBY در کشورهای مختلف، می توانند یک نویسنده و یک تصویرگر را برای دریافت جایزه به دفتر بین المللی کتاب برای نسل جوان معرفی کنند. امسال، نامزدهای دیگر از کشورهای آرژانتین، استرالیا، اتریش، بلژیک، برزیل، کانادا، قبرس، جمهوری چک، دانمارک، فنلاند، فرانسه، آلمان، یونان، ایرلند، ایتالیا، ژاپن، کره جنوبی، لیتوانی، هلند، نروژ، رومانی، روسیه، صربستان، اسلواکی، اسلوانی، اسپانیا، سوئد، سوییس، ترکیه، انگلستان، آمریکا و ونزوئلا هستند.
رئیس هیئت داوران این دوره جایزه اندرسن، ماریا جسوس گیل اهل اسپانیا است و ۱۰ داور از آرژانتین، اتریش، برزیل، فرانسه، سونان، ایران (سحر ترهنده، کارشناس تصویرگری و عضو شورای کتاب کودک)، روسیه، سوئد، ترکیه و آمریکا، او را در داوری آثار نامزدان همراهی می کنند. جایزه اندرسن، در هر دوره به یک نویسنده و یک تصویرگر اهدا می شود. داوران، در یک روند چند ماهه، آثار را بررسی و داوری می کنند و نام فینالیست ها را بلافاصله پس از نشستی در روزهای ۱۰ و یازده مارس ۲۰۱۲ (اسفند ۹۰) اعلام می کنند. پس از آن، نام برندگان نهایی برنده جایزه را در روز ۱۹ مارس ۲۰۱۲ در جریان نمایشگاه بین المللی کتاب کودک بولونیا در ایتالیا، اعلام می کنند. جایزه هانس کریستین اندرسن، با وجود این که جایزه نقدی ندارد، بسیار معتبر است و به نوبل ادبیات کودک مشهور شده است. یوتا باوئر، تصویرگر آلمانی و دیوید آلموند، نویسنده انگلیسی برندگان سال ۲۰۱۰ جایزه هانس کریستین اندرسن هستند.
منبع: کتابک
1- اوقات فراغت و بهداشت روانی:
حسن گذران اوقات فراغت تضمین کننده سلامت و بهداشت روانی انسان است. اشتغال مستمر و بدون وقفه فکری و عملی موجب خستگی جسمی و ذهنی می گردد، به گونه ای که فرد بتدریج نشاط و سرزندگی خود را از دست می دهد. در واقع فشارهای ناشی از اشتغال ممتد ذهنی و جسمی (بخصوص ذهنی) نه تنها ممکن است با از دست رفتن نشاط و تعادل حیاتی فرد همراه باشد، بلکه در مواقعی عامل مهمی برای بروز بسیاری از اختلالات روانی همچون نوروزها، افسردگیها و نارساییهای جسمی بویژه از نوع بیماریهای روان تنی(1) (سایکوسوماتیک)(2) محسوب می شود. در این شرایط برخورداری از یک برنامه جامع و پیش بینی فرصتی آزاد و فارغ از کار موظف و بهره وری از آن، اولین و مهمترین گام در پیشگیری از آسیبهای ذهنی و حفظ بهداشت روانی است. فقدان حداقلی از اوقات فراغت در زندگی روزمره، ولو ساعتی و یا کمتر از آن، باعث افزایش اضطراب و فشار روانی شده، زمینه اختلال در قوای حسی و ادراکی را فراهم می کند و فرد در تفکر مولد و خلاق با مشکل جدی مواجه می گردد. زنگ تفریح در مدارس خود پاسخی است به یک نیاز طبیعی در دانش آموزان، چرا که دانش آموزان مدارس بخصوص در مقطع دبستان، دامنه توجه محدودی دارند و موظف نمودن آنها برای حضور فعال در کلاسهای درس طولانی و پیوسته به مدت چند ساعت، خود آفت بهدشت روانی به شمار آمده، موجب خستگی ذهنی، فشار روانی و بروز اختلالات رفتاری در آنها می شود. گر چه کودکان در استفاده از زنگ تفریح آزادی چندانی نداشته، با محدودیتهایی مواجه هستند، اما همین فرصت کوتاه به لحاظ آن که در تأمین بخشی از نیازهای اساسی و بهداشت روانی آنها مؤثر است، برای ایشان فوق العاده خوشایند و لذت بخش است.
در طول سال تحصیلی نیز هرگز نمی بایست شاگردان را به مطالعه مستمر و بی وقفه مجبور کرد و مانع استفاده آنها از زنگهای تفریح یا استراحت و بهره گیری از اوقات فراغت شد. مسلماً همان طوری که ذکر شد، فشار ذهنی و روانی ناشی از فعالیتها و مشغله های مستمر و بی وقفه نه تنها موجب ایجاد اختلال در بهداشت روانی فرد می شود، بلکه قدرت فراگیری، ادراک مطالب و نگاهداری ذهنی را به حداقل می رساند.
لذا ضروری است که اولیاء و مربیان ضمن توجیه دانش آموزان نسبت به اهمیت، ارزش و نقش حیاتی اوقات فراغت، در چگونگی حسن گذران فرصتهای آزاد، آنها را یاری دهند. در این رهگذر انتظار می رود فرصت استفاده مطلوب و برنامه ریزی شده از اوقات فراغت به آن دسته از دانش آموزانی که به عللی در بعضی دروس تجدید شده اند نیز داده شود. چه بسا بهره مندی شایسته از اوقات خوشایند فراغت مانع خستگی ذهنی و فشار روانی دانش آموزان شده، با فراهم کردن نشاط و سرزندگی که از شاخصه های بهداشت روانی است، قدرت یادگیری و نگاهداری ذهنی در آنها افزایش یابد.
بدون شک در بعضی از مواقع علت تجدیدی دانش آموزان را باید در وجود بی نظمی و بی برنامگی در رفتار تحصیلی آنها جست، فی المثل بعضی از دانش آموزان در طول سال تحصیلی مطالعه منظمی نداشته، صرفاً در ایام امتحانات، بدون وقفه، با فشار ذهنی، کم خوابی و خستگی جسمی درس می خوانند. پرواضح است که این قبیل درس خواندنها نه تنها نمی تواند یادگیری پایداری را به همراه داشته باشد، بلکه مخل بهداشت روانی دانش آموزان نیز خواهد بود.
2- فراغت و خلاقیت:
مطالعات و بررسیهای انجام شده(3) حاکی از آن است که اوقات فراغت همواره بستر مناسبی برای خلاقیتها و نوآوریها بوده است. از آن جایی که ذهن انسان در اوقات فراغت به فعالیت موظفی مشغول نیست، انسان می تواند فارغ از قالبهای از پیش طراحی شده پیرامون مسائل مورد علاقه فعالیت داشته باشد.
انسان در اوقات فراغت می تواند با طیب خاطر و آزادانه اندیشه نموده، در حل مسائلی که در حوزه شناختی او مطرح هستند از تفکر واگرا(4) بهره گیرد.
تفکر واگرا یا خلاق، خمیرمایه نوع آوریها و اختراعات بشری است.
تحقیقات انجام شده در زمینه ویژگیهای افراد خلاق (سیسک1985) نشان می دهد که آنان علاوه بر این که از هوشی سرشار، صداقت، صراحت و انعطاف پذیری برخوردار هستند، از اوقات فراغت خود حداکثر بهره را گرفته، با آزاد اندیشی و تفکر واگرا مسائل مختلف را بررسی می کنند و به راه حلهای نو دست می یابند. در واقع وجود فشار زمان یا فشار وقت در زندگی روزمره، خود زمینه ساز تنش و اضطراب فزاینده است. بدیهی است وجود اضطراب شدید نیز همان طوری که پیشتر اشاره گردید، از آفات تفکر مولد و خلاق می باشد. بنابراین بهره گیری از ساعات و ایام فراغت عامل مهمی در پیشگیری از تأثیرات نامطلوب «فشار زمان» همچون اضطراب و هیجان زدگی است، و نقش بسزایی در تأمین بهداشت روانی و تبلور اندیشه های آزاد خواهد داشت.
3- اوقات فراغت و توسعه مهارتهای شناختی:
اوقات فراغت مناسبترین فرصتها برای توسعه مهارتهای شناختی و شکوفایی استعدادهاست. زمانی که دانش آموزان بدون این که تکلیف درسی موظفی را عهده دار باشند، با علاقه و انگیزه شخصی در زمینه های متنوع آموزشی به فعالیت بپردازند، مسلماً تلاش ایشان در این شرایط مطلوب و خوشایند ذهنی و روانی منجر به فراگیریهای پایدار خواهد شد.
علاوه بر مطالعه و پژوهشهای فردی، حضور در جلسات مختلف سخنرانی، سمینارها و کنفرانسها، جشنواره های گوناگون هنری، ملاقات و گفت و شنود با الگوهای شاخص رفتاری و صاحب نظران، کارشناسان و متخصصان رشته های مختلف علمی و فنی، بازدید از مراکز فرهنگی و صنعتی و سرانجام سفرهای دور و نزدیک در اوقات فراغت سهم بسزایی در توسعه تواناییهای شناختی و تحول شخصیت خواهد داشت.
4- اوقات فراغت و تقویت مهارتهای حسی- حرکتی و فعالیتهای ورزشی:
تأثیر مهارتهای حسی وحرکتی و فعالیتهای ورزشی بر کنشهای ذهنی و تحول روانی به گونه ای است که بسیاری از روان شناسان و کارشناسان تعلیم و تربیت(5) عقیده دارند که این قبیل فعالیتها می بایست در درجه اول جزو برنامه های موظف آموزشی دانش آموزان بویژه در مقاطع پیش دبستانی و دبستانی قرار داده شود. آشنایی کودکان و نوجوانان با برنامه هاو روشهای مختلف فعالیتهای حسی و حرکتی، نه تنها سبب تقویت کنشهای ذهنی آنها می گردد، بلکه موجبات نشاط روانی و سرزندگی، تقویت اعتماد به نفس و بالطبع بهداشت روانی آنان را فراهم می سازد. اهمیت و نقش حیاتی تربیت بدنی و فعالیتهای ورزشی گویای این حقیقت است که یکی از مطلوبترین برنامه ها در حسن گذران اوقات فراغت، اختصاص زمانی از فرصتهای آزاد به این امور است.
5- اوقات فراغت و اصلاح رفتار و تعالی شخصیت:
کثرت و استمرار فعالیتهای ذهنی و عملی در زندگی روزمره بدون بهره گیری از فرصتهای آزاد برای تعمق و بازنگری به عملکردها و نحوه برخورد با افراد و مقابله با پدیده های مختلف، ممکن بتدریج موجب پدیدار شدن بعضی عادات یا رفتارهای نامطلوب در انسان بشود. این مسأله در بین دانش آموزان مدارس بویژه در مقاطع راهنمایی و متوسط به دلیل تراکم و فشردگی برنامه های درسی بیشتر قابل ملاحظه است. البته در غالب موارد اولیای دانش آموزان نیز بیشترین توجه خود را در طول سال تحصیلی به پیشرفت تحصیلی و رفتار آموزشگاهی فرزندان خود معطوف می دارند تا به وجود احتمالی بعضی عادات یا رفتارهای نامطلوبی که می تواند آفت رشد متعادل و متعالی شخصیت آنها باشد.
بنابراین یکی از با ارزشترین ثمرات اوقات فراغت، پرداختن به چگونگی رفتار شخصی و اجتماعی خود و فرزندان است. باید توجه داشت که انحرافات اخلاقی و رفتاری به صورت ناگهانی ظاهر نمی شود، بلکه همواره بتدریج پدیدار می گردد. در واقع به جهت همین طبیعت تدریجی بودن رفتارهای نامطلوب، غالباً درصد قابل توجهی از والدین در طول سال تحصیلی فرصت ارزیابی دقیق رفتار فرزندان و پیشگیری از بروز رفتارهای سازش نایافته را نمی یابند. با توجه به آنچه که اشاره شد بهره گیری از اوقات فراغت، یعنی شرایطی که کودکان و نوجوانان تحت تنشها و فشارهای روانی ناشی از انجام تکالیف فشرده نیستند و پرداختن به اصلاح عادات، رفتارهای نامطلوب یا سازش نایافته امری است فوق العاده حائز اهمیت. به عبارت دیگر از اوقات فراغت می توان به عنوان مناسبترین زمینه برای اصلاح بسیاری از اختلالات رفتاری نظیر پرخاشگری، افسردگی، اضطراب، کمرویی و... بهره گرفت. تذکر این نکته حائز اهمیت است که هر رفتاری قابل اصلاح است، اما هر روشی و توسط هر کسی و در هر شرایطی ممکن است مؤثر واقع نگردد. اوقات فراغت به جهت این که عاری از تکالیف موظف، تنشها و فشارهای ذهنی و روانی است، از بهترین شرایط اصلاح عادات ناپسند و رفتارهای نامطلوب است.
اوقات فراغت و آسیب پذیریهای اجتماعی:
همان گونه که پیشتر اشاره شد، در کنار همه ارزشمندیها، اثرات حیات بخش و آفرینندگیهایی که از اوقات فراغت انتظار می رود، باید واقعیت ناخوشایندی را نیز مورد امعان نظر قرار داد. متأسفانه به دلایل متعدد، از جمله عدم ایجاد نگرش مثبت در اذهان دانش آموزان نسبت به اوقات فراغت، نبودن برنامه های آموزشی و توجیهی در حسن بهره وری از فرصتهای آزاد، بویژه تعطیلات تابستانی و سرانجام بلاتکلیفیها و بی برنامگیها، بررسیها و مطالعات انجام شده در ارتباط با بزهکاری کودکان و نوجوانان، حاکی از آن است که در غالب موارد، انحرافات اخلاقی و آسیب پذیریهای اجتماعی با اوقات فراغت دانش اموزان همبستگی دارد. بدین معنا که همواره آغاز یا فزونی کژرویها و بزهکاریهای کودکان و نوجوانان در ایام فراغت، بخصوص در طول تعطیلات مدارس بوده است. این مسأله در نزد آن دسته از دانش آموزانی که از نظر هوشی پایین تر از حد متوسط بوده، از پیشرفت تحصیلی رضایت بخشی برخوردار نیستند و تجارب چندانی از موقعیتهای موفقیت آمیز و خوشایند ندارند، بیشتر مشاهده می شود. بدیهی است در این رهگذر فقر فرهنگی و فقدان انگیزه های رشد مزید برعلت است.
بنابراین با در نظر گرفتن حساسیت، اهمیت و نقش حیاتی اوقات فراغت،ضروری است با تهیه و تنظیم برنامه های جامع آموزشی از طریق همکاری مشترک اولیاء و مربیان و اتخاذ روشهای مناسب، ضمن توجیه دانش آموزان و ایجاد نگرش مثبت در آنها به ارزش و اثرات مثبت اوقات فراغت و برانگیختن رغبت و انگیزه در حسن بهره وری و بارورسازی این فرصتها، در زمینه پیشگیری از هر گونه آسیب پذیریها در ایام فراغت، تدابیر لازم را پیش بینی کرد.
پی نوشت ها:
1- تأثیر شرایط روانی بر جسم
2- Psycho Somatic
3- Sisk
4- تفکر واگرا (Divergent Thinking) اندیشیدنی است که در جهتهای مختلف حرکت می کند. این نوع تفکر کمتر در قالب و انقیاد واقعیتهای ارائه شده قرار می گیرد.
5- Seguen
منبع :کتاب «مباحثی در روانشناسی و تربیت کودکان و نوجوانان »، غلامعلی افروز ، انتشارات انجمن اولیا و مربیان جمهوری اسلامی ایران ، چاپ سوم تابستان 1372
منبع:نورپرتال
اوقات فراغت زمانی است که کودک باید آزادانه به انجام فعالیتهای مورد علاقه خود بپردازد. تنظیم زمان و فراهم کردن اوقات فراغت برای کودکان بهعهده بزرگسالان است.
برخورداری از اوقات فراغت، یکی از حقوق اساسی کودکان است، در ماده ۳۱ پیماننامه حقوق کودک براین اساس تأکید شده است: (دولتهای عضو، حق کودک را برای داشتن اوقاع فراغت، آرامش، پرداختن به بازی و فعالیتهای تفریحی مناسب با سن کودک و مشارکت آزادانه در زندگی فرهنگی و هنری احترام میگذارند و آن را اشاعه میدهند و فراهم ساختن فرصتهای برابر فعالیتهای فرهنگی و هنری و تفریحی را تشویق میکنند).
بهره مندی از اوقات فراغت برای همه انسانها به ویژه کودکان به دلایل زیر اهمیت اساسی دارد:
ادبیات و فعالیتهای مربوط به آن: کتاب و قصهخوانی، تصویرخوانی و ... در کنار هنرهایی مانند نقاشی، کاردستی، موسیقی، نمایش و... از جمله نیازهای اصلی و زمینههای مناسب برای اوقات فراغت کودکان است که پرداختن به آن ها میتواند اوقات فراغت دلپذیر، شاد و آموزندهای را برای آن ها فراهم کند.
جستجوگری، تجربه کردن، بودن در طبیعت و مشاهده پدیدههای آن، کشف دنیای پیرامون خود به صورت آزاد و خلاق از جمله فعالیتهائی است اگر کودکان به صورت آزاد و دلخواه و نه به شکل اجباری و تحمیلی به آن ها بپردازند اوقات فراغت خود را به صورت سازنده گذرانده اند.
کودکی، سالهای رشد و بالندگی است و در شکلگیری رفتار کودکان، دورانی حساس و تأثیرگذار است، اگر در این سالهای طلائی بتوانیم زندگی آن ها را با فعالیتهای مناسب و مورد علاقه آن ها همراه سازیم رشد و سلامت آن ها را تأمین کردهایم.
توجه به علایق کودکان در شکوفائی توانمندی آن ها تأثیر زیادی دارد. اوقات فراغت کودکان را نباید با تحمیل فعالیتهای مورد علاقه خودمان هدر دهیم. در نظر گرفتن علایق کودکان، انگیزههای آن ها را تقویت میکند. حق انتخاب را از کودکی به آن ها میآموزد، توانائی تصمیم گیری را در آن ها افزایش میدهد و احساس ارزشمندی را در آن ها ایجاد می کند.
همه این موارد سلامت شخصیت آن ها را سبب میشود. با توجه به این ضرورتها برنامهریزی اواقات فراعت کودکان در خانه و مراکز آموزشی یکی از اولویتهای رشد کودکان است. در این زمینه مشکلاتی نیز وجود دارد که به مهم ترین آن ها همراه با ارائه راه کارهائی مناسب اشاره میشود .
مفهوم اوقات فراغت هنوز برای بسیاری از والدین و مربیان روشن نیست و به جای در نظر گرفتن علایق کودکان خواستهای خود را در نظر می گیرند و حتی گاه والدین آرزوهای تحقق نیافته دوران کودکی خود را بهعنوان فعالیتهای مناسب به آن ها پیشنهاد و بلکه تحمیل میکنند و این امر کاملاً برخلاف مفهوم اوقات فراغت است که به انجام فعالیتهای مورد علاقه کودکان تأکید دارد.
ضرورت برخورداری از اوقات فراغت رأی گروهی از والدین و مربیان مشخص نیست، برخی از والدین اوقاع فراغت را برای کودکانی که به مدرسه میروند نوعی وقت گذرانی و مانعی برای درس خواندن به حساب میآورند و کودکان خود را بهخصوص در موقع امتحان از هر فعالیتی منع میکنند.
در حالی که خستگی ناشی از این روش، یادگیری و بازدهی آموزشی کودکان را کاهش میدهد در مهدهای کودک گاه برخی از مربیان به بهانه عقب ماندن (آموزش) کودکان، مانع پرداختن آنان به فعالیتهای آزاد خلاق میشوند و در نتیجه دلزدگی از محیط های آموزشی را از سالهای اولیه کودکی در آنان ایجاد میکنند.
مشکلات مالی خانواده و امکانات محدود مراکز آموزشی (مهدکودک و مدرسه) شرایط نامناسبی را برای اوقات فراغت کودکان ایجاد میکند. برخی از خانوادهها بهدلیل فقر اقتصادی نمیتوانند امکانات لازم را برای گذراندن اوقات فراغت به صورت مناسب برای فرزندانشان فراهم سازند.
در مراکز آموزشی نیز کمبود امکانات و تعداد زیاد کودکان مانع بهرهمندی درست آنان از فراغت خود میشود. مسئولان نهادهای فرهنگی جامعه وظایف خود را در زمینه فراهم کردن امکانات مناسب اوقات فراغت کودکان به درستی انجام نمیدهند. در بسیاری از نقاط محروم شهر حداقل امکانات برای اوقات فراغت کودکان وجود ندارد و یا بهعلت هزینه بالای استفاده از آن ها برای کودکان محروم که تعداد آن ها در جامعه کم نیست، وجود ندارد. در نتیجه فقر اجتماعی در کنار فقر خانوادگی، امکان دسترسی کودکان فقیر را به فعالیتهای اوقات فراغت از بین میبرد.
برای همه ما بازی کودکان فقیر شهر در کوچهها، خیابانها به ویژه در ماههای تابستان صحنههائی آشنایی است که بارها شاهد آن بودهایم. متنوع نبودن فعالیتهای اوقات فراغت چه در خانواده و چه در مراکز آموزشی، مشکل دیگری است که وجود دارد.
براساس بررسیهای انجام شده، در جامعه ما کودکان بیشترین زمان اوقات فراغت خود را به تماشای برنامههای تلویزیون میپردازند. علاوه بر آن که محتوای بسیاری از برنامههای تلویزیونی برای کودکان مناسب نیست، اصولاً دیدن این برنامهها کمتر جنبه خلاق و فعال دارد. تنوع برنامههای اوقات فراغت با توجه به تفاوتهای کودکان، سبب بروز توانمندیهای گوناگون در آنان میشود و رشد همهجانبه آن ها را موجب میگردد.
بسیاری از والدین، اسباببازیها و فعالیتهای مناسب برای گروههای سنی کودکان را نمیشناسند و این امر سبب افزایش بازیها و اسباب بازیهای خشونتآمیز، نامناسب با سن و توان کودکان، رقابتی و ... میشود که به رشد و سلامت آنان آسیب میرساند.
وجود نگرشهای تبعیضآمیز نسبت به اوقات فراغت پسران و دختران سبب محرومیت بیشتر دختران در استفاده از امکانات و فرصتهای موجود در زمینه اوقات فراغت در جامعه است. تغییر این نگرشها با آموزش و کار فرهنگی مناسب امکانپذیر است.
با توجه با امکانات محدود در ارتباط با آموزش خانوادهها، این وظیفه برعهده مراکز آموزشی، از مهد تا دبیرستان میباشد که با وجود تلاشهای انجام شده کافی به نظر نمیرسد، مگر آن که ارتباط و آموزش خانواده جزء وظایف و اولویتهای مراکز آموزشی باشد و برای آن برنامههای مناسبی تدوین گردد.
پدر و مادر و مربیان الگوهای اصلی یادگیری کودکان به شمار می روند اگر آنان در خانواده و مراکز آموزشی فعالیتهای مناسبی برای اوقاعت فراغت خود داشته باشند کودکان نیز از آن ها میآموزند. الگوی شایستهای برای آنان باشیم.
منبع: کتابک
یک روز برای مبارزه با استثمار کودکان
علی اکبر اسماعیل پور
امروز12 ژوئن مصادف با روز جهانی مبارزه با استثمار کودکان است. میلیون ها کودک در سراسر جهان نیروی کار ارزان خود را به بهای امحای دوران شاد کودکی و جست و خیزها و بازی ها و شادی های کودکانه - نه به میل خود - به حراج گذاشته اند تا فروپاشی اخلاق در جامعه بشری بیش از بیش آشکار و آشکارتر شود. استمرار و حتی افزایش بهره کشی از کودکان در جنگ ها و مخاصمات، درگیرکردن کودکان در کارهای سخت ومشقت بار، معادن، باربری ها، کشتی ها تا کار در کارگاههای قالی بافی و خیاطی و جوراب بافی و گل سازی، بهره کشی جنسی از کودکان تا انواع اشتغال کودکان در سطح خیابان های شهرهای بزرگ و کوچک و... همه و همه نشان از آن دارد که سود اندوزانی که چشم طمع به نیروی ارزان کار خردسالان دوخته اند، بدون توجه به تلاش سازمان ها و نهادها مختلف در دنیا که برای کاهش اشتغال کودکان و بهبود شرایط زندگی آنان می کوشند، همچنان بر ادامه سود اندوزی خود به بهای نابودی دوران طلایی زندگی بخش وسیعی از کودکان دنیا اصرار دارند.
در کشور ما حداقل از سال 1378، تلاشی مردمی و خود جوش برای مبارزه با استثمار کودکان آغاز شده است و این تلاش مردمی در قالب NGOهای حامی کودکان، چراغی هر چند کم سو را بر تاریکخانه های بهره کشی از کودکان افکنده است. در طی این سال ها فعالان و دوستداران حقوق کودک همواره بر رعایت حقوق این دسته از کودکان و کرامت انسانی آنان تاکید داشته اند و شاید نتیجه همین تلاش ها بوده که دولت ها را به واکنش واداشته است. طرح های مختلف برای ساماندهی این دسته از کودکان در اصل تلاش دولتمردان برای رویارویی با پدیده اشتغال کودکان بوده است که سازمان های غیردولتی در برجسته کردن آن در جامعه نقس اساسی را ایفاء کرده اند.
تلاش دولتمردان اما بنا به دلایل بسیار زیاد به سرعت رو به انحراف رفت. شتابزدگی و عدم مطالعه مقدماتی بر روی پدیده اشتغال کودکان در کشور از جمله دلایل این انحراف بود. از بدو فعالیت سازمان های دولتی با محوریت سازمان بهزیستی و شهرداری، تشکل های غیردولتی مدام بر تصحیح رویه آنچه که ساماندهی کودکان خیابانی نام گذاری شد، تاکید داشته اند. ستاد ساماندهی کودکان خیابانی متشکل از 15 نهاد دولتی تشکیل شد و هر ساله بودجه ای را به همین منظور تصویب می کردند، اما هیچگاه تغییری در وضعیت کودکان کار و خیابان ایجاد نشده است. سازمان های متولی ساماندهی کودکان خیابانی اما همچنان بر رویه ای که در پیش گرفته بودند تاکید داشته اند.
«ساماندهی کودکان کار و خیابان» به سلسله فعالیت هایی اطلاق می شد که به طور ادواری شهرداری و یا سازمان بهزیستی متولی آن بوده اند و شامل گشت زنی درسطح خیابان های شهرهای بزرگ و کوچک و ترمینال های ورودی این شهرها، دستگیری (بخوانید جذب!) کودکان خیابانی، انتقال آنان به مراکز نگهداری، تکمیل فرم های آماری و نگهداری برای مدت زمانی خاص و سپس آزادی این کودکان چرخه معیوبی بود که ساماندهی کودکان کار و خیابان نام گرفت. حتی سطحی نگری مسئولان در این طرح تا آنجا پیش رفت که ماموران بهزیستی در پایانه های مسافربری، کودکانی که از شهرهای دیگر و در آرزوی کسب درآمد به تهران مراجعه می کردند را به مراکز مستقر در پایانه ها فراخوانده و پس از دادن مبلغی وجه نقد با اولین اتوبوس وی را به شهر محل اقامتش گسیل می داشتند و کودک در اولین فرصت و این بار با پول تو جیبی بیشتر به تهران برمی گشت.
ارائه آمار و ارقام متناقض در پایان هر سال که توام با رقابت دو نهاد متولی ساماندهی کودکان خیابانی بود، به عنوان عملکرد سالانه ساماندهی مطرح می شد. کودکان خیابانی اما همواره از مراکز نگهداری کودکان فراری بوده اند و برخورد نامطلوب کارکنان این مراکز با کودکان دلیل اصلی این عدم آشتی کودکان با مراکز فوق مدام از سوی کودکان اعلام می شد. در مقابل اما تشکل های غیردولتی حامی کودکان یکی یکی شکل گرفتند و به ثبت رسیده اند و جالب اینکه این مراکز اغلب به عنوان مامن راحت و مورد اعتماد این کودکان و حتی خانواده هایشان مورد توجه این قشر از جامعه قرار گرفته اند. رفته رفته ارتباط این تشکل ها با شهرداری ها و بهزیستی ها شکل گرفت و هر چند برخی از این تشکل ها بخشی از بودجه سالانه خود را با اعتبار تخصیص یافته این دو نهاد تامین می کرده اند، اما باز هم تغییر آن چنانی در وضعیت این کودکان رخ نداده است.
این همه تلاش های ناموفق در طی این سال ها فقط برای بخش محدودی از کودکان شاغل انجام شده است که همان کودکان شاغل در نوع آشکار اشتغال کودکان (یعنی کودکان خیابانی) بوده اند. بخش مهمتر، اشکال پنهان و مخوف اشتغال کودکان است؛ کودکانی که همواره از دید ما پنهان هستند؛ کودکانی که در کارگاه های زیر زمینی به انواع اشتغال جان فرسا مشغول هستند؛ کودکانی که تا کنون هیچ نهاد دولتی مسئولیت رسیدگی به وضعیت آنان را بر عهده نگرفته است. این در حالی است که ابزار حمایتی قانونی از کودکان کار هم موجود است. مواد 79 تا 84 قانون کار جمهوری اسلامی ایران به ممنوعیت کار کودکان زیر 15 سال و شرایط کار کودکان از 15 تا 18 سال اختصاص دارد. با وجود وضع قوانین، کودکان همچنان در خیابان ها و کارگاه ها به کار اشتغال دارند.
برخلاف تلاش سازمان های دولتی بر مقصر جلوه دادن والدین این کودکان در اجبار به اشتغال فرزندان، به نظر می رسد که مسئولین هیچگاه «نخواسته اند» تاثیرمستقیم فقر و شکاف طبقاتی را بر سرعت بازتولید کودکان کار بپذیرند و همین نکته شاید یکی از دلایل اصلی شکست انواع و اقسام طرح های ساماندهی بوده است. هر گاه فشار نهادهای متولی برای جمع آوری این کودکان از سطح خیابان های شهر بیشتر شده، در مقابل هجوم این کودکان به سمت کارگاه های زیرزمینی و کارگاه های خانگی افزایش پیدا کرده است و ساده انگارانه است که فکر کنیم با جمع آوری این کودکان از سطح خیابان های شهر مسئله کودکان کار و خیابان نیز حل می شود...
آن چه مسلم است بنا به دلایل محکم و قابل استناد کارشناسان اقتصادی و جامعه شناسی، تعداد کودکان کار در انواع مختلف آن رو به افزایش است و تاکنون دولت های مختلف نتوانسته اند در مهار این پدیده ناخوشایند اجتماعی موفق باشند. طرح های ساماندهی بنا به دلایل پیش گفته ناموفق بوده اند. سازمان های غیردولتی نیز توان و امکانات توانمند سازی هزاران کودک را در اختیار ندارند و تلاش های آنان درنهایت می تواند در حد الگوسازی در سطح محدود و ارائه آن به دولتی ها باشد.
بنابراین بر عهده متولیان امور است که طرحی نو در اندازند و در این راه اقداماتی ضربتی نظیر گسترش تامین اجتماعی، اشتغال والدین، پرداخت مستمری به بیکاران، گسترش تعاونی های محلی، توجه به کشاورزی و صنایع وابسته روستایی، گسترش امکانات رفاهی و درمانی به شهرهای کوچک و روستاها و... و در کنار آن آموزش و ترویج حقوق کودک و آگاهی والدین، شاید گره ای از مشکلات بی شمار خانواده های فقیر جامعه باز کند.