این مطلب برای آموختن تفاوتها و احترام به انسانها، در خانه و مدرسه مناسب است. خواندن آن به آموزگاران و والدین پیشنهاد میشود.
استادیوم فوتبال آزادی می تواند۱۰۰هزار نفر را در خود جای دهد، آیا شما می توانید برادر خود را از میان اینهمه افراد تشخیص دهید؟ بدون تردید.
بیش از ۸ میلیون نفر در شهر تهران زندگی میکنند، آیا در بین این همه جمعیت، می توانید مادر خود را بشناسید؟ بیشک. جمعیت کل جهان افزون بر ۶ میلیارد نفر است، آیا ممکن است به این دلیل اعضای خانواده، شما را با شخص دیگری اشتباه بگیرند؟ هرگز. اگرچه به احتمال زیاد، افرادی وجود دارند که تا اندازهای به شما شبیه باشند، شما یگانه، یکتا و ویژه هستید. برادرتان، مادرتان و دیگر اعضای خانواده ی شما هم همینطور. همین موضوع برای تمامی افرادی که پیش از این زندگی کردهاند، هم اکنون زندگی می کنند و در آینده به دنیا خواهند آمد نیز صادق است. مسئله ی بسیار جالبی است، این طور نیست؟
اما چه اتفاقی می افتاد اگر همهی انسانها عینا شبیه یکدیگر بودند؟ چه اتفاقی میافتاد اگر تمامی آدمیان شبیه به هم حرف میزدند و رفتار میکردند؟ زندگی کسلکننده میشد! دیگر یگانه و یکتا نبودیم و گوناگونی خود را از دست میدادیم.
تفاوت یا گوناگونی چیست؟
واژهی تفاوت یا گوناگونی، به معنای تنوع یا دستهبندی مختلف انواع چیزهاست. در نظر بگیرید چه میوهها، لباسها یا کتابهای متنوع و گوناگونی وجود دارند. دربارهی انواع متفاوت خانهها و ماشینهای موجود یا انواع مختلف و جذاب پرندگان، گیاهان و ماهیها که در سرتاسر دنیا یافت میشوند چه فکر میکنید؟
نوع انسان نیز تنوع فراوانی دارد. اگرچه ساختار اصلی و اولیه همهی ما یکسان است، همگی سر، بدن، دست، پا و... داریم، در ظاهر بسیار متفاوت هستیم. پوست، مو و چشمهای آدمیان رنگهای جذاب و گوناگونی دارند. اندامهای بدنمان نیز دارای اندازه و شکلهای مختلف هستند. حتی اثر انگشتمان هم یگانه و ویژهی خودمان است! انسانها در چیزهای دیگری نیز با هم تفاوت دارند. ما در مکانهای مختلفی زندگی میکنیم، پیشههای گوناگونی داریم و به مدارس متفاوتی میرویم. ما از اقوام مختلفی هستیم و اعتقادات مذهبی متفاوتی داریم. به زبانهای گوناگون حرف میزنیم و در افکار و احساسات با همدیگر اختلاف داریم.
این گوناگونی و تفاوت از کجا ریشه میگیرد؟
مسلما این گوناگونی از خانوادهمان ریشه میگیرد. شاید شکل بینی یا جنس موهایمان شبیه بعضی از افراد خانواده باشد، اما باز هم هر کس با دیگری متفاوت است. حتی دوقلوهای همسان نیز با هم اختلافاتی دارند! برای درک بهتر گوناگونی انسانها، نخست به افراد شهر، مدرسه و محلهتان نگاهی بیندازید. چند رنگ پوست مختلف خواهید یافت؟ چند رنگ مو و چشم مختلف وجود دارد؟ شکل اندامها چطور؟ دربارهی روشهای مختلفی که افراد جامعه ی شما، خدا را پرستش میکنند، کار میکنند یا به بازی و تفریح میپردازند، فکر کنید. خانوادهی شما اهل کجا هستند؟ برای برقراری ارتباط با یکدیگر به چه زبانی حرف میزنند؟ به کدام مدرسه رفتهاند و چه آموختهاند؟ پاسخ این پرسشها بی گمان در همهی افراد یکسان نیست.
این گوناگونی، باورنکردنی است. این بدان معناست که در بیشتر نقاط جهان افرادی از نژادها،
مذاهب و قومیتهای مختلف همگی دور هم جمع شدهاند تا زندگی مشترکی داشته باشند. انسانها برای رسیدن به این هدف، به باورهای مشترک بسیار ارزشمندی دست یافته اند: باور به دموکراسی، آزادی بیان، و حق افراد برای انتخاب روش خاص خود برای پرستش خدا. این باورهای مشترک، ساختار مهمی پدید آوردهاند که جامعهی بزرگ انسانی برپایه آن بنا شده است.
افزون بر این، برای رسیدن به این هدفهای مشترک، افراد باید به فرهنگها، دیدگاههای سیاسی و سلیقههای مختلف در خوراک، هنر، موسیقی و هر آنچه که فکرش را بکنید، احترام بگذارند. بیشتر این تفاوتها سبب غنای فرهنگی کشورها شدهاند.
پیشداوری چیست؟
همهی انسانها تفاوتها را مثبت نمیدانند. تفاوت می تواند به تبعیض میان انسانها نیز بیانجامد. هنگامی که بدون دانستن تمامی واقعیت، به اظهار نظر منفی دربارهی موضوعی میپردازید، پیشداوری میکنید (که اصلا منصفانه نیست!). این باورها ممکن است مربوط به نژاد، مذهب، قومیت، جنسیت (اینکه فرد مورد نظر پسر است یا دختر)، سن، معلولیت و میزان درآمد یا سطح تحصیلات باشد. در این صورت، پیشداوری و تعصب می تواند سبب دشمنی یا رفتار نادرست با فردی شود که به گروه خاصی وابسته است.
آیا میتوانید هنگام گوش کردن به سخنان دیگران، تعصبهای آن ها را تشخیص دهید؟ هنگامی که افراد در یک گروه دور هم جمع میشوند، احتمال بیان پیشداوریها بیشتر میشود. جملاتی را در نظر بگیرید که بدین صورت آغاز می شوند: "همه ی سیاهپوستان ..."، "همه ی سفیدپوستان ..."، "مسیحی ها همگی ..."، "همه ی شهری ها ..."، "همه ی کسانی که از صندلی چرخدار استفاده می کنند ..."، "آدمهای فقیر و روستایی همه ..."، "دخترها همیشه ..." یا "پیرمردها و پیرزن ها همگی ..."!
درجملاتی همچون جملات بالا، فرد به عنوان یک شخص مجزا و یگانه در نظر گرفته نمیشود، اینطور نیست؟ این تعصب است که آدمها را به گروههای مختلف تقسیمبندی و مشخص میکند که هر کس در چه گروهی قرار بگیرد. پیشداوری به جای آنکه به ایجاد پلهای دوستی میان انسانها بپردازد، دیوارهای دشمنی را به وجود میآورد. بیشتر افرادی که به پیشداوری میپردازند، به دلیل خاصی از تنوع و گوناگونی میترسند. آنها به جای آنکه پذیرای تنوع آدمها باشند، از افرادی که همسان خودشان نیستند، میترسند یا احساس ناخوشایندی نسبت به این افراد دارند. این شیوهی تفکر میتواند به ایجاد تنفر و حتی خشونت بیانجامد.
احترام چیست؟
راه دیگری هم برای روبه روشدن با گوناگونی در جهان پیرامونمان وجود دارد، به جای آنکه دیگران را بر پایهی گروهی که به آن وابسته اند، تقسیم بندی کنیم، میتوانیم به آنها به شکل افرادی یکتا و یگانه نگاه کنیم و به آنها احترام بگذاریم. (برخی از واژه ی "به رسمیت شناختن" به همین معنی استفاده میکنند).
احترام به دیگری، به معنای تمایل به پذیرش تفاوتهای دیگران است – حتی اگر آنها ظاهر یا مذهبی متفاوت داشته باشند یا از سرزمینی دیگر آمده باشند. همچنین به این معناست که با دیگران همانگونه رفتار کنیم که دوست داریم دیگران با ما رفتار کنند.
آیا این بدان معناست که باید تمامی رفتارهای دیگران را به رسمیت شناخت؟ هرگز! رفتارهایی که سبب بی احترامی به دیگران یا صدمه زدن به آنها شود، مثل گردنکلفتی و تحکم، یا رفتارهایی که قوانین اجتماعی را زیر پا میگذارند مانند دروغگویی یا دزدی، قابل تحمل نیستند و به رسمیت شناخته نمیشوند. احترام، به معنای پذیرش صفتهای شخصی افراد است، نه پذیرش رفتارهای بد و ناپسند.
احترام گذاشتن به دیگران را تمرین کنیم
آیا سادهتر نیست که تنها با افرادی دوست باشیم که همانند ما هستند؟ افرادی که رنگ پوست و موی آن ها شبیه به ماست، به زبان ما سخن می گویند و مثل ما فکر می کنند؟ شاید سادهتر باشد. اما تن دادن به این سادگی، به بهای از دست دادن چیزهای دیگر تمام خواهد شد. ما نخواهیم توانست فرهنگهای مختلف را بشناسیم و از افکار، مکانها یا جهانبینیهای مختلف آگاهی پیدا کنیم. فرصت یافتن دوستان جدید را نیز از دست خواهیم داد.
آگاهی از تفاوت دیگران با ما میتواند در آغاز کمی نامطلوب به نظر آید. یک لبخند و گفتن جملهی سادهی "سلام"، تمام کاری است که باید انجام دهیم. تمام کاری که باید انجام شود، این است که یک نفر، اولین گام را بردارد. چرا ما آن یک نفر نباشیم؟
برگردان:محمد رضایی نیا
منبع: کتابک
روز 13 شهریورماه مصادف با تولد هزار و 38 سالگی ابوریحان بیرونی دانشمند ایرانی است که به دلیل خدماتی که به علوم نجوم و ریاضیات کرده است به عنوان یکی از برجسته ترین بزرگان جامعه جهانی علم شناخته می شود.
به گزارش خبرنگار مهر، برپایه اطلاعات مندرج در دانشنامه بریتانیکا، "ابوریحان بیرونی"، ریاضیدان، مورخ، فیزیکدان، منجم، شاعر، داروساز، فیلسوف، انسان شناس و جغرافیدان پارسی 1038 سال قبل در چنین روزی یعنی در 4 سپتامبر 973 میلادی در خوارزم متولد شد و به همین علت امروز 13 شهریورماه در ایران با عنوان روز بزرگداشت بیرونی نامگذاری شده است.
وی که به زبانهای فارسی، عربی، سانسکریت و یونانی تسلط کامل داشت و با زبانهای سریانی و لاتین نیز آشنا بود زیر نظر "ابو نصر منصور" در علوم ریاضی و نجوم تحصیل کرد. ابوریحان بیرونی درحالی که تنها 17 سال داشت توانست عرض جغرافیایی "کاث" منطقه ای در خوارزم را برپایه حداکثر ارتفاع ظاهری از خورشید محاسبه کند.
وی در 22 سالگی مطالعات مختلفی انجام داد که از جمله آنها می توان به تحقیق درباره فنون نقشه کشی اشاره کرد. تا قبل از رسیدن به سن 27 سالگی، بیرونی کتابی نوشت و در آن به شرح تحقیقات گذشته خود شامل کار بر روی اسطرلاب، سیستم اعشاری، هیئت، طالع بینی و تاریخ پرداخت. وی توانست با بهبود بخشیدن رقم 6 میلیون و 314 هزار و 5 کیلومتری شعاع زمین که در 230 قبل از میلاد توسط دانشمند یونای "اراتوستنس" اندازه گیری شده بود این شعاع را 6 میلیون و 339 هزار و 6 کیلومتر محاسبه کند.
بیرونی شش قرن قبل از کوپرنیک و گالیله در تحقیقات خود به وضوح به چرخش زمین به دور خورشید اشاره کرده است و اگر گالیله توانست فازهای حرکت سیاره زهره را محاسبه کند بیرونی به محاسبه فازهای ماه پرداخت.
سیارکی به نام دانشمند ایرانی
در 8 آگوست 1986 دو ستاره شناس به نامهای "اریک الست" و "ویولتا ایوانوا" در رصدخانه ملی بلغارستان سیارکی به نام 1986 PN4 را کشف کردند. اما این سیارک به پاس خدماتی که بیرونی، دانشمند پارسی به دنیای نجوم و ریاضیات ارائه کرده است با عنوان 9936 Al-Biruni نامگذاری شد. "البیرونی 9936" سیارکی است که هر 5.39 سال یکبار به دور خورشید می چرخد.
دانشگاه البیرونی در هند
طرح پیشنهاد تاسیس دانشگاه البیرونی در بزرگداشت این دانشمند عالیقدر توسط شورای مدیریت "انجمن علوم نجوم مسلمان" (MAAS) هند در سال 2006 تصویب شد.
این دانشگاه از چهار دانشکده، سه لابراتوار تحقیقاتی و یک مرکز علمی تشکیل شده است که عبارتند از:
دانشکده علوم کاربردی و علوم محض
دانشکده فنی و مهندسی
دانشکده مدیریت و فناوری اطلاعات
دانشکده زبان و علوم اجتماعی
لابراتوار تحقیقاتی مواد
لابراتوار تحقیقاتی فوتونیک
لابراتوار تحقیقاتی بیوشیمی
مرکز علوم جوی و محیطی
دانشگاه البیرونی در افغانستان
دانشگاه البیرونی در استان "کاپیسا" در افغانستان نیز قرار دارد. این دانشکده رشته های کشاورزی، مهندسی، مطالعات اسلامی، حقوق، پزشکی و ادبیات را ارائه می دهد.
منبع: خبرگزاری مهر
نام کتاب: کتاب کار مربی کودک (برنامه کار سالانه مربی در مهد کودک و کودکستان).
نویسنده: توران میرهادی
انتشارات: آگاه، چاپ پانزدهم، ۱۳۸٩
قیمت: ٥٢٠٠ تومان
بسیاری از مربیان به آموزش غیر مستقیم همراه با بازی و شادی باور دارند، اما به درستی نمی دانند این آموزش چیست و چگونه باید آن را به اجرا در آورند. کتاب کار مربی در بر گیرنده فعالیت ها و تجربه های توران میرهادی کارشناس رشته های روانشناسی تربیتی و آموزش پیش از دبستان و ابتدایی و استاد برجسته ادبیات کودکان ایران در طول بیست وسه سال کار با کودکان است.
قصه گویی، بازی و کارهای دستی از جمله فعالیت های اساسی برای کودکان است که در این کتاب در قالب یک برنامه کاری سالانه به مربیان ارائه شده است. این برنامه با در نظر گرفتن متغیرهای زمان و مکان، بارها و بارها از سوی مربیان و آموزشگران بررسی و بازبینی شده است و سپس در این کتاب در اختیار مربیانی که هدفشان آموزش خلاق کودکان است قرار گرفته است.
این کتاب افزون بر این که یک راهنمای قدم به قدم برای مربیان تازه کار و پدر و مادران است، برای مربیان با تجربه نیز منبع ارزشمندی است که می توانند با توجه به سن و علاقمندی کودکانی که در اختیار دارند و همچنین در نظر گرفتن ویژگی های محیطی و نیازها به تغییر و تکمیل برنامه های پیشنهادی بپردازند.
کتاب از ۳ بخش راهنمایی کلی، کارت های برنامه و ضمائم تشکیل شده است. بخش نخست شامل ۱۲ مقاله بنیادی و در عین حال عملی است که بخشی از مجموعه فعالیت های کودکان پیش از دبستان را در بر می گیرد و اصول کار را روشن می کند. در بخش دوم، کارت برنامه هایی که مربوط به فعالیت های مختلف علمی، محیط زیستی و کارهای دستی کودکان و انواع بازی ها است به دو صورت کوتاه و تشریحی در اختیار خواننده قرار می گیرد و در بخش سوم فهرستی از واحدهای کار انتخابی کودکان، کتاب های مناسب برای کودکان و منابع مورد نیاز برای کار با کودکان پیش دبستان معرفی شده اند.
فاطمه اشرفی
منبع: کتابک
خواندن، فرایند دریافت معنای واژگان مکتوب است. خواندن، فرایند درک یک متن از راه رمزخوانی است. خواندن چنانچه تنها به رمزخوانی مکانیکی واژگان بیانجامد و درک آنها را درپی نداشته باشد، بینتیجه است و بدون آنکه کنشهای بعدی را به همراه داشته باشد، در همان نقطه به پایان میرسد. اما اگر خواندن با درک عمیق مطلب همراه باشد، کنشهای بعدی همچون ایجاد لذت، پاسخگویی به پرسشها و کنجکاویها، ایجاد تخیل، ایجاد سنجش و ایجاد تفکر را در پی خواهد داشت. به این گونه خواندن، خواندن خلاق میگویند. هنگامی که کودک الفبای زبانی را میآموزد و در پی آن، خواندن واژهها را فرا میگیرد، به مهارت خواندن از راه کدهای نوشتاری که همان الفبا هستند، دست یافته است. اما رمزخوانی کدهای نوشتاری به تنهایی نمیتواند درک مطلب و در پی آن روانخوانی را به همراه داشته باشد. برای خواندن خلاق یا به عبارت دیگر، درک مطلب و ایجاد کنشهای متوالی، ذهن خواننده باید در مراحل خواندن فعال باشد و با متن درگیر شود.
یادگیری خواندن از چه هنگام آغاز میشود؟
از هنگامی که کودک با زبان نوشتاری در دنیای پیرامون خود برخورد میکند، فرایند یادگیری خواندن آغاز میشود. بین مهارتهای گفتاری و خواندن و نوشتن پیوند نزدیکی وجود دارد. یادگیری خواندن به همان دلیلی آغاز میشود که کودک حرف زدن را یاد میگیرد. هنگامی که کودک تلاش میکند از محیط خودآگاه شود، به سرعت در حال آگاه شدن از ارزش ارتباطات است. بنابراین هر چه زودتر خواندن را با کودک آغاز کنید، او زودتر مهارتهای اولیه برای رسیدن به مرحلهی خواندن خلاق و عمیق را کسب خواهد کرد.
خواندن خلاق روندی است که از ابتدای تولد آغاز میشود. کودک واژهها را که از آواهای گوناگون تشکیل شده است، میشنود، آنها را به ذهن میسپارد، سپس تعمیمشان میدهد، به تدریج معنی جملهها را که از ترکیب واژهها ساخته شدهاند، درک میکند و جایگاه فاعل، مفعول و فعل را میشناسد. با پشت سر گذاشتن این روند چند ساله، در آغاز آموزش رسمی، به هنگام آموزش الفبا (رمز خوانی متن) ، با یک نگاه گذرا به متن ، واژههایی را که با ماهیت آنها به خوبی آشنا شده است، حدس میزند و به راحتی میخواند. در چنین شرایطی، کودک نیاز به مکث روی تکتک صداها و آواها ندارد. او با پیشبینی و حدس خود که براساس درک معنا به وجود آمده است، متن را به شکلی روان میخواند. ادبیات اثر بزرگی بر رشد زبانی کودک دارد.
کتابهای خوب، مجال گوش سپردن به آواهای زبانی و تمرین و تجربه با این آواها را برای کودکان فراهم میآورند. رشد و پرورش زبانی، همپای ورود کودکان به دبستان تداوم مییابد و با ارتقای آنها به کلاسهای بالاتر تقویت میشود آن دسته از کودکان که در دورهی آمادگی و پایه اول در زبان و بیان شفاهی مهارت بیشتری دارند، در پایههای بعدی در خواندن و نوشتن نیز از بهترینها هستند. زبان و بیان نوشتاری روانی دارند و گنجینهی واژگانشان پربارتر است و از حروف ربط و ترکیبات پیچیده برای بیان مطالب و افکار خود و توصیف استفاده میکنند. بنابراین آموزگاران، کتابداران و پدران و مادران باید نسبت به رشد و پرورش زبان شفاهی کودکان بیشتر توجه نشان دهند و این مرحله را نادیده نگیرند. ادبیات با ارائهی الگوهای زبانی و محرکهایی برای انجام فعالیتهای مربوط به گفتار و نوشتار، گنجینهای اساسی و سرنوشتساز به شمار میآید.
نقش خواندن خلاق در یادگیری کودکان
خواندن خلاق یا به عبارت دیگر خواندن همراه با درک مطلب، کودک را در همهی درسها یاری میرساند. در حال حاضر دانش آموزان به سبب کسب مهارتهای خواندن مکانیکی، در یادگیری مطالب بیش از درک مطلب، به حفظ کردن آنها اکتفا میکنند. ضعف بسیاری از دانشآموزان در یادگیری ریاضی، فیزیک یا علوم انسانی نیز مربوط به همین عدم درک مطلب است . به عبارت کلی آن ها به روش خلاق متن را نمیخوانند.
روند خواندن خلاق
روند خواندن خلاق از بدو تولد با کودک آغاز میشود و بنابراین بخشی از اجرای آن به عهدهی خانواده است. متاسفانه خواندن با کودکان در خانوادههای ما جای اندکی دارد. بنابراین، مربیان و آموزگاران وظیفه دشوارتری بر عهده دارند. بار سنگین آشنا کردن کودکان با جادوی کتاب، بر دوش بزرگسالان است. اینکه کتاب تا چه اندازه در زندگی کودک چشمگیر باشد، بستگی به شگردها و تلاش بزرگسالان دارد. بزرگسالان، کتاب در اختیار کودکان میگذارند و با مطرح کردن ادبیات، میراث ادبی را که در برگیرندهی شعرهای کودکانه، داستانهای تصویری و قصههای عامیانه است، منتقل میکنند. یکی از مهمترین ارزشهای ادبیات، لذتوسرگرمی است. نقش برجستهی دیگری که ادبیات دارد، شناخت میراث فرهنگی خود و ارج نهادن به آن است.
کودک به کمک ادبیات با شیوههای برخورد انسانها و دشواریهای زندگی خود آشنا میشود و از شخصیتهای داستانها میآموزد که چگونه با گرفتاریهای مشابه برخورد کند و احساسات دیگران را درک کند. در هر بحثی دربارهی ارزش ادبیات باید بر نقش آن در رشد و پرورش و گسترش تخیل تاکید کرد. کودکان با کتاب به دنیاهایی سفر میکنند که بر تجربههای مبتنی بر تخیل آنها میافزاید. انسان در دوران کودکی به ارزشهایی از ادبیات دست مییابد که آثار ژرف آنها در بزرگسالی بر او پدیدار میشوند. کودکان در هر مرحله از رشد خود به کتابهایی ویژه نیاز دارند. این کتابها پیشروی آنان را به سوی مرحلهی بعدی ممکن میسازند. مربیان و آموزگاران میتوانند با به کار گیری متنهای خلاق ، کودکان را از دورهی آمادگی در مسیر خواندن خلاق قرار دهند تا آنها گام به گام مهارتهای لازم را کسب کنند.
آموزش رسمی و گامهای نخستین در خواندن خلاق
در سالهای ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ میلادی آموزشگران بر این باور بودند که آموزش رسمی خواندن نباید پیش از سن شش و نیم سالگی آغاز شود. آنها معتقد بودند که کودک باید به سطح مناسبی از رشد برسد تا به اطلاعات بنیادی دربارهی سواد دست یابد. امروزه این نظریه رد شده است. زیرا روشن شده است که خواندن مانند راه رفتن یا دویدن از یک زمان خاص در روند رشد کودک آغاز نمی شود ، بلکه مهارتی است که در یک طول زمانی به دست می آید . کودک پیش از شروع آموزش رسمی، مهارت هایی همچون سخن گفتن و بیان کردن را که مهارتهای پایه در جهت خواندن خلاق است، فرامیگیرد. کودک برای رسیدن به سطح خاصی از ادراک که لازمه خواندن خلاق است، مراحل مختلفی از شناخت را طی میکند و مهارتهای گوناگونی را به دست میآورد. بنابراین برای آن که آموزش رسمی با موفقیت انجام گیرد و کودک به سطح بالایی از ادراک به هنگام خواندن برسد، والدین و مربیان باید با سهیم شدن کتابهای گوناگون با کودکان، از زمان تولد تا هنگام ورود به مدرسه، کودک را در کسب مهارت های زبانی و شناختی یاری رسانند.
خواندن خلاق به چه نوع موادی نیازمند است؟
بحث یادگیری زبان یا سواد از راه ادبیات، بحثی است که سالهاست در سامانهی آموزشی کشورهای پیشرفته آغاز شده است و اکنون به عنوان یک اصل ثابت در مدارس پیاده میشود و مواد گوناگونی نیز برای آن فراهم شده است.
بلندخوانی کتابهایی که مهارت زبانی کودکان را افزایش میدهند و فضای بحث و گفتوگو، بازیهای نمایشی خلاق، نویسندگی و قصهگویی خلاق و لذت و سرگرمی برای آنان ایجاد میکنند، از جملهی این فعالیتها هستند. آثاری که کودکان را به ساختن قصههای پرداختهی ذهن خود یا تمام کردن قصههای نیمه تمام تشویق میکنند یا قصههای "چه میشد اگر" میتوانند کودکان را به شیوهی غیرمستیقم به کاوش در دنیاهای نو برانگیزند و به بیان دستاوردهایی که در همراهی با شخصیت ادبی توانستهاند به دست آورند، تشویق کنند. به خاطر سپردن، پیشبینی کردن، همانندسازی و شکل دادن مفاهیم کلی که یکی از راههای آن کتابخوانی است به رشد و پرورش شناختی کودکان یاری میرسانند.
ادبیات در مفهوم عام، و داستانهای تصویری و مصور در مفهوم خاص بهترین مواد خواندنی برای کسب مهارتهای لازم خواندن در کودکان است. کتابهای تصویری ، که دارای تصاویر زیاد و متنهای کوتاه هستند، کلامی موزون دارند و جملههایی که در طول داستان تکرار میشوند و مهمتر از همه داستانی پر کشش و به یاد ماندنی را بیان میکنند، بهترین مواد برای کسب مهارتهای خواندن خلاق در کودکاناند.
بررسی واکنشهای شفاهی و مکتوب کودکان به ادبیات، هنگامی که گزیدهی داستانی را بازگو میکنند یا در بازبینی واکنشهای آنان وقتی که دربارهی داستانی سخن میگویند، میتوانند ما را با دیدگاه مختلف آنان آشنا کند. امروزه در کشورهای پیشرفته افزون بر کتاب های داستانی تصویری که به فراوانی در اختیار کودکان قرار می گیرند، کتابهایی درمرحلهی آمادگی و کلاس اول به بالا تهیه میشوند که به کتابهای آسانخوان یا کتابهای آموزش مقدماتی معروفاند . این کتابها پلی میان کتابهای تصویری داستانی و کتابهای آموزشی هستند.
کتابهای آسانخوان یا کتابهای آموزش مقدماتی، کودکان را گام به گام به سوی کسب مهارتهای سواد هدایت میکنند. این کتابها، دارای داستان یا داستانهایی به زبان ساده و با واژههای کنترل شدهاند تا نوآموز بتواند آنها را به طور مستقل بخواند. داستانها در کتابهای آموزش مقدماتی از بسیار ساده شروع و به تدریج پیچیده میشوند.
در ایران به جز کتاب درسی کلاس اول، کتابهایی ویژهی گسترش یادگیری خواندن در اختیار آموزگاران قرار ندارد. تهیهی کتابهای فارسی آموز ادبی (۱) و (۲) و (۳) و واژه نامه چیستانی پاسخی به این کمبود در آموزش زبان به کودکان فارسی زبان است. تقویت مهارتهای شفاهی، ایجاد انگیزه در بیان داستان یا مطلب، ایجاد لذت و شادی، گسترش گنجینهی واژگان کودک، رشد مهارت روان خوانی و بالا بردن درک مطلب، از ویژگیهای این کتابهاست.
آموزگاران میتوانند در کنار کتابهای درسی که بر پایهی روش آوایی آماده شدهاند، از کتابهای فارسیآموز بر پایهی روش تفکر مدار یا کلام مدار استفاده کنند و کودکان را در یک روند گام به گام، به کسب مهارتهای خواندن خلاق یاری رسانند.
منابع برای مطالعه بیشتر:
بانک جهانی اخیرا گزارشی را از وضعیت تحصیلی در خاور میانه منتشر کرده و در آن وضعیت کلیه مقاطع تحصیلی (از ابتدایی تا دانشگاه)در این کشورها را با هم و با کشورهایی نظیر کره جنوبی و چین مقایسه کرده است. نکات بسیار جالبی در گزارش هست از جمله اینکه:
به گزارش خبرنگار مهر، با شروع سال تحصیلی مدارس در کشور وضعیت تغذیه بیش از 13 میلیون دانش آموز به واسطه خوردن خوراکیهای خارج از خانه دستخوش تغییر می شود که این وضعیت تا حدود زیادی بر سلامت آنها تاثیر منفی دارد.
منصور شهرکی، متخصص تغذیه معتقد است؛ کودکانی که صبحانه نمیخورند به دلیل کاهش دریافت مواد غذایی و کاهش انرژی بدن، زودتر خسته میشوند و یادگیری و قوه خلاقیت آنها در کلاس درس کاهش مییابد.
این کارشناس تغذیه در خصوص میان وعده مورد نیاز دانشآموزان در مدرسه می گوید: میوه یا شیر و کیک و یا غذاهایی که در منزل طبخ شده مانند کتلت بهترین گزینه برای استفاده دانشآموزان در دومین زنگ تفریح است.
وی با تاکید بر اینکه دانشآموزان از خوراکیهای فاقد ارزش غذایی مانند چیپس، پفک، لواشک و تمبرهندی استفاده نکنند، می افزاید: این خوراکیها علاوه بر ایجاد سیری کاذب، در درازمدت موجب ابتلا دانشآموز به سوء تغذیه میشود.
ایجاد پایگاه تغذیه سالم در مدرسه
پایگاه تغذیه سالم در مدرسه مکانی است که به ارائه میان وعده برای دانش آموزان می پردازد و این میان وعده ها باید 300 تا 400 گرم کالری انرژی و 10 تا 12 گرم پروتئین داشته و بخشی از ریزمغذیها مانند آهن و ویتامین مورد نیاز روزانه دانش آموزان را تامین کند.
دکتر گلایل اردلان، رئیس اداره بهداشت مدارس وزارت بهداشت به شرایط بهداشتی پایگاه تغذیه سالم در مدارس اشاره می کند و می گوید: شرایط سالم بودن این پایگاهها بستگی به مواردی همچون مواد خوراکی، فضای فیزیکی و فروشنده مواد خوراکی دارد و مواد خوراکی قابل عرضه در پایگاه تغذیه سالم باید بسته بندی شده و دارای استاندارد و پروانه ساخت از وزارت بهداشت باشد و بهترین این مواد از لحاظ ارزش غذایی شامل خشکبار، خرما، انواع میوه خشک، انواع مغزها، کشمش، نخودچی، آجیل سویا وانجیر خشک می شود.
دانش آموزان ایرانی با میوه و سبزی بیگانه اند
دکتر زهرا عبداللهی، سرپرست دفتر بهبود تغذیه جامعه وزارت بهداشت با اشاره به اینکه اغلب کودکان و نوجوانان به میزان لازم میوه و سبزی مصرف نمی کنند، می گوید: میان وعده مناسب عادات غذایی درست را پایه ریزی می کند و از بیماریهای مزمن مانند بیماریهای قلبی، سرطان، دیابت، فشارخون بالا و چاقی جلوگیری می کند.
سیب، زردآلو، موز، گیلاس، آلبالو، انگور، طالبی، کیوی، هلو، توت فرنگی و هندوانه مثالهایی هستند که عبداللهی از میوه ها می زند و می افزاید: میوه های خشک و برگه ها مانند کشمش، برگه هلو و زرد آلو و سایر میوه های خشک شده به خصوص اگر بدون شکر باشند جایگزینهای مناسبی برای میوه هستند که دانش آموزان می توانند به راحتی آنها را در زنگ تفریح مدرسه میل کنند.
استفاده بی رویه از میان وعده های غیرخانگی مانند انواع کیک، بیسکویت، آبمیوه صنعتی، شکلات و آبنبات موجب اضافه وزن دانش آموزان می شود.
در رژیم غذایی دانش آموزان معمولا مقادیر زیادی فرآورده های غلات وجود دارد اما اغلب این فرآورده ها شامل شیرینی، کیکهای صبحانه، غلات شیرین شده و غلات تصفیه شده دیگر است که قند و چربی زیادی دارند و مصرف بی رویه آنها سبب اضافه وزن می شود.
خوردن تنقلات ناسالم باعث خستگی دانش آموز می شود
دکتر ابوالقاسم جزایری ، مشاوره تغذیهای معاونت بهداشتی وزارت بهداشت می گوید: مصرف برخی تنقلات مانند پفک، چیپس و سوسیس و کالباس توسط دانش آموزان موجب میشود در طول روز و در سر کلاس درس همیشه خسته باشند. دانشآموزان در میانه روز به اندازه وعدههای اصلی گرسنه نیستند بنابراین دقت در اینکه چه موادغذایی را برای میان وعده انتخاب میکنند دارای اهمیت است.
جزایری وی با اشار به اینکه مصرف میان وعده به عنوان غذای سبک در زنگ تفریح برای تجدید انرژی ضروری است، می افزاید: استفاده از خوراکیهایی مانند خرما، نخودچی و کشمش و لقمههای نان و پنیر که توسط والدین برای دانشآموزان تهیه میشود، املاح مهمی را که در یادگیری و افزایش انرژی نقش دارند برای دانشآموزان تامین میکند.
این در حالی است که دستورالعمل مربوط به بوفههای مدارس در شهرهای بزرگ کشور از جمله تهران، تبریز و مشهد به دلیل همکاری نامناسب و ناکافی مدیران مدرسه زیر 50 درصد است.
منبع: خبرگزاری مهر