کودک یار

معرفی بهترین ها برای کودکان

کودک یار

معرفی بهترین ها برای کودکان

تیراندازی در دبستانی در آمریکا ۲۷ کشته بر جای گذاشت

گزارش ها حاکی است که در تیراندازی در یک مدرسه ابتدایی در ایالت  کانِتیکِت  آمریکا  در روز جمعه  ۱۴ دسامبر 2012 دست کم بیست و هفت نفر کشته شده اند. طبق این گزارش ها بیست تن از کشته شدگان دانش آموز هستند.


به گزارش شبکه تلویزیونی «سی ان ان»،‌ این تیراندازی در ساعت ۹:۴۵ دقیقه صبح به وقت محلی  در مدرسه ساندی هوک در شهر نیوتاون در کانتیکت روی داده است و مدیر دبستان و روانشناس دبستان نیز کشته شده اند.

پل ونس، یک مقام پلیس ایالت کانتیکت، گفته است: ۱۸ دانش آموز  و شش بزرگسال در جریان تیراندازی فرد مهاجم در مدرسه سندی هوک کشته شده اند.  فرد مهاجم نیز در مدرسه کشته شده است.

این مقام پلیس اضافه کرده است: دو دانش آموز  مجروح در این حادثه در بیمارستان جان سپردند.

به گزارش «سی ان ان» یک نفر مرتبط با فرد مهاجم نیز در شهر نیوتاون نیز کشته شده است. که بنابر این برخی از گزارش ها مادر  فردی است که به مدرسه سندی هوک حمله کرد.

با این حال  پلیس ایالت کانتیکت حاضر نشد که هویت فرد کشته در شهر نیوتاون را به عنوان مادر فرد مهاجم تایید کند.

به گزارش «سی ان ان» جنازه مادر فرد مهاجم  که در این مدرسه به عنوان معلم کار می کرده در خانه اش کشف شده است. 

گزارش رسانه های خبری آمریکا حاکی است که فرد مهاجم احتمالا دست به خودکشی زده است.

 «سی ان ان»  فرد مهاجم  را آدام لانزر بیست ساله معرفی کرده است. طبق این گزارش برادر فرد مظنون  نیز بازداشت شده است. ولی تاکنون اتهام علیه وی ایراد نشده است.

به گزارش «سی ان ان»  آدام لانزر  از سه اسلحه ای که به طور قانونی به نام مادرش بوده در این حمله استفاده کرده است.

این در حالی است که به گزارش «سی بی اس»‌ مهاجم کشته شده  جلیقه ضد گلوله نیز به تن داشته است.

این مدرسه ۶۰۰ دانش آموز  از دوره آمادگی تا کلاس چهارم  ابتدایی داشته است.

گزارش ها حاکی است که ماموران پلیس دانش آموزان را محوطه خارج کرده اند. به دنبال این حادثه مدارس منطقه تعطیل شده است.

مادر یکی از دانش آموزان به «سی ان ان»‌ گفته است که برای شرکت در جلسه ای در مدرسه با شرکت مدیر این دبستان حضور داشته است که صدای گلوله را در راهرو مدرسه شنیده است.

به گفته این شاهد عینی پس از شنیدن صدای شلیک گلوله مدیر مدرسه،‌ روانشناس و معاون مدیر  از اتاق خارج شده به سمت راهرو رفتند. ولی پس از لحظاتی مدیر مدرسه در حالی که تیر به پایش اصابت کرده بود به اتاق برگشت.

این شاهد عینی اضافه کرده است:‌معاون مدرسه گفت که نتوانسته است ضارب را ببیند. ولی  صدای شلیک بیش از یکصد گلوله  را در راهرو شنیده است.

به گفته این شاهد عینی معاون مدیر به پلیس تلفن کرده است.

 در همین حال، باراک اوباما،‌رییس جمهوری آمریکا، ‌با خانواده های قربانیان این حادثه ابراز همدردی کرد.

به گزارش رویترز، باراک اوباما که در کاخ سفید صحبت می کرد،‌گفت: در اینجا به عنوان یک پدر و نه به عنوان رئیس جمهور، صحبت می کنم.

باراک اوباما  که در حین صحبت کردن چندبار اشک هایش را پاک کرد، افزود: «اکثر کسانی که در رویداد امروز کشته شده اند، کودک بودند. کودکان زیبایی که ۵ تا ده ساله بودند، که تمام زندگی؛ جشن تولد، جشن فارغ التحصیلی و  ازدواج را پیش روی خود داشتند»

باراک اوباما خواستار  اقدامی «معنی‌دار»  فارغ از مسائل سیاسی برای مقابله با این گونه حوادث شد.

باراک اوباما کمی پیشتر برای ادای احترام به قربانیان این حادثه دستور نیمه برافراشته شدن  پرچم آمریکا را تا روز سه شنبه صادر کرد.  


منبع: رادیو فردا


====

یادداشت کودک یار


هر از چندی وقوع چنین حوادث تلخی قلبمان را به درد می آورد و اشک بر چشمانمان می دواند. اما به راستی مشکل از کجاست؟

آیا مشکل از قانون "حمل اسلحه" است که در قانون اساسی امریکا مصرح شده و حق شهروندان قلمداد شده است؟

- اما ار تنها مسئله همین باشد هستند کشورهای دیگری که با نداشتن چنین قانونی باز هم حوادث تیراندازی و قتل و کشتار در آنها رخ می دهد. اما آیا همین دلیل و نیز اینکه حمل اسلحه برای دفاع شخصی می تواند مجوزی برای خرید اسلحه و نگه داری و حمل آن باشد. بسیاری از این مهاجمین و قاتلین، بدون هیچ سابقه قضایی مشخصی بوده اند و گاهی تنها به دلیل یک جنون آنی، عصبانیت یا فوران خشم زودگذر به اولین سلاحی که در نزدیکی خود می بینند روی می آورند و آن را علیه خود و دیگران استفاده می کنند.

و آیا ایجاب وجود چنین قانونی برای حمایت از مردم می تواند از کودکان نیز محافظت کند؟ آیا باید از این پس هر کودکی یه هفت تیر به کمرش ببندد و به مدرسه و پارک برود؟


فکر می کنم در چنین رویدادهایی نخستین مسئله ای که به ذهن می رسد همان جدال جنجالی مدافعان و مخالفان قانون"حق حمل اسلحه" باشد. اما روی دیگری که کمتر به آن نگریسته می شود سیستم تربیتی و آموزشی خانواده ها و جامعه است. در هر جامعه ای که ضعفی در تربیت و پرورش افراد آن وجود دارد، حوادث مشابهی به انحای مختلف روی می دهد در یکی قتل و غارت، در دیگری تجاوز و تعرض، در آن یکی جنگ و خونریزی، در دیگری هتاکی و نفرت پراکنی.


وقتی افراد جامعه آموزش کافی برای کنترل خشم، مقابله و مخالفت سازنده از راه های بی خشونت را نمی آموزند، به اندک ناملایمی، دست به اسلحه (چه سرد و چه گرم، چه فلزی و چه کلامی) می برند و خود و دیگران را مورد حمله قرار می دهند.


ضعف تربیت در شالوده های خانوادگی، کمبود محبت و عاطفه در بین اعضای خانه، محیط آموزشی رقابت محور و جامعه ای با رویکرد و جو خصمانه چنین فجایعی را به بار می آورد و این بار جان کودکان بی گناه را می گیرد.


این یادداشت را با غم و اشک نوشتم. باید کاری کرد تا دیگر چنین اخباری را در هیچ کجای جهان نشنویم.


با غم و اندوه

کودک یار

نگاهى به کتاب‌هاى علمى براى کودکان و نوجوانان

حسن سالاری

محبت الله همتی


 به طور کلی، کتاب‌ها را در دو دسته‌‌‌‌ی ادبیات خیالی (Fiction) و ادبیات واقعی (Nonfiction) قرار می‌دهند. ادبیات خیالی شاخه‌ای از ادبیات است که از خیال نویسنده ریشه می‌گیرد و شامل ادبیات داستانی و شعر است. ادبیات واقعی درباره‌ی جهان واقعی سخن می‌گوید و درباره‌ی مردمان واقعی، رویدادهای واقعی زندگی و مکان‌های واقعی به خواننده اطلاعات می‌دهد. زندگی‌نامه‌ها، کتاب‌های تاریخ، کتاب‌های علوم ، فرهنگنامه‌ها، کتاب‌هایی درباره‌ی موضوع‌های اجتماعی، فرهنگی، سیاسی یا ورزشی، کتاب‌های دینی، کتاب‌های جغرافیا،کتاب‌های خاطره ، گفت وگو و نامه‌ها، در گروه ادبیات واقعی قرار می‌گیرند. البته، گاهی ادبیات واقعی با خیال آراسته می‌شود تا مخاطب را بیش‌تر جذب کند. البته، کتاب‌های معروف به علمی و تخیلی مورد نظر نیست؛ بلکه کتاب‌هایی مورد نظر است که از خیال بهره می‌گیرند تا مفاهیم واقعی را آموزش دهند. مجموعه کتاب‌های سفرهای علمی نمونه‌ی خوبی در این زمینه است.

پرسش اول: منظور از کتاب‌های علمی برای کودک و نوجوان، چیست؟

•  آیا منظور کتاب‌های علوم تجربی و علوم پایه است؟

•  آیا کتاب‌های تاریخ را شامل نمی‌شود؟

•  فرهنگنامه‌ها را چه‌طور؟

•  آیا کتابی که رشته‌ی ورزشی خاصی را آموزش می‌دهد، یک کتاب علمی نیست؟

•  آیا کتابی که مفاهیم دینی را آموزش می‌دهد، یک کتاب علمی نیست؟

•  آیا کتاب‌های مربوط به جغرافیا، شامل کتاب‌های ایران‌گردی و جهان‌گردی، کتاب علمی هستند؟

•  آیا کتابی که فلسفه را به زبان ساده آموزش می‌دهد، کتاب علمی نیست؟

در گزارش شورای کتاب کودک که آذر و اسفند سال 1363 منتشر شده است، کتاب‌های کودک و نوجوان به صورت زیر طبقه‌بندی شده‌اند:

الف) کتاب‌های داستانی

ب) کتاب‌های غیرداستانی

ج) کتاب‌های تصویری

د) کتاب‌های شعر

و در ادامه، کتاب‌های غیرداستانی به شاخه‌های زیر تقسیم شده‌اند:

1. کتاب‌های علمی

2. کتاب‌های دینی

3. کتاب‌های دانش اجتماعی

4. کتاب‌های هنری

5. زندگی‌نامه‌ها

6. کتاب‌های بازی و سرگرمی

کتاب‌های علمی نیز این گونه تعریف شده‌اند:" کتاب‌هایی هستند که کودکان و نوجوانان را با جهان و تفکر علمی آشنا می‌کنند و دید علمی آن‌ها را گسترش می‌دهند." با این تعریف، کتاب‌های جغرافیا و تاریخ نیز از کتاب‌های علمی به حساب می‌آیند؛ زیرا کودکان و نوجوانان را با جهان پیرامون و جهان گذشته آشنا می‌کنند. بنابراین، به نظر می‌رسد استفاده از اصطلاح کلی‌تر ادبیات واقعی(ادبیات غیرداستانی) به جای کتاب‌های علمی مناسب‌تر باشد. با وجود این، شاید با تعریف گسترده‌تری از کتاب‌های علمی بتوانیم حوزه‌ی بحث خود را از حوزه‌ی بسیار گستره‌تر ادبیات واقعی، اندکی محدود‌تر کنیم.

در این‌جا منظور ما از کتاب‌های علمی، دسته‌ای از کتاب‌های ویژه‌ی کودک و نوجوان است که در زمینه‌ی علوم، تاریخ، جغرافیا، ریاضی و حوزه‌های اجتماعی یا تلفیقی از این‌ها، که در سال‌های اخیر بیش‌تر مورد توجه قرار گرفته‌است، نوشته شده‌اند و نقش کلیدی در فرایند آموزش بازی می‌کنند. البته، یادآور می‌شویم که بهتر است در هر یک از حوزه‌های ادبیات واقعی کودک و نوجوان، به صورت تخصصی بحث شود؛ یعنی موضوع‌هایی مانند: بررسی کتاب‌های تاریخ ویژه‌ی کودک و نوجوان، ؛ بررسی کتاب‌های جغرافیا ویژه‌ی کودک و نوجوان؛ بررسی کتاب‌های علوم ویژه‌ی کودک و نوجوان و بررسی کتاب‌های ریاضی ویژه‌ی کودک و نوجوان. امیدواریم سخن ما آغازی بر این حرکت باشد.


پرسش دوم: کتاب‌های علمی برای کودک و نوجوان، چه ویژگی‌هایی دارند؟

1) کنجکاوی کودک و نوجوان را درباره‌ی جهان پیرامونش پاسخ می‌دهند.

2) دانستنی‌هایی را عرضه می‌کنند که برای زندگی روزمره لازم هستند.

3) تفکر علمی و روش علمی را در کودک و نوجوان گسترش می‌دهند.

4) دانش پایه و اطلاعاتی را عرضه می‌کنند که به درک یافته‌های نو کمک می‌کنند.

5) به سطح خواندن و واژگان پایه توجه دارند.

6) تصویر سازی آموزشی و عکس جایگاه ویژه‌ای در آن‌ها دارد.

7) به استانداردهای آموزشی توجه دارند.

8) گاهی ارتباط تنگاتنگی با برنامه‌ی آموزشی دارند.

9) گاهی به صورت بسته‌ی آموزشی تهیه می‌شوند.

10) روزآمد هستند و پیوسته به روز می‌شوند.


پرسش سوم: فرایند تولیدکتاب‌های علمی برای کودک و نوجوان، چگونه است؟

تولید کتاب علمی، خطی نیست بلکه فرآیندی است و در تعامل بین پدیدآورندگان شکل می گیرد . یعنی از آغاز نگارش تا تولید نهایی کتاب، با یک کار گروهی منسجم همراه است و این گونه کارها، رفت و برگشت‌های زیادی بین هر یک از عضوهای گروه و ناشر دارند. کافی است به شناسنامه‌ی کتاب‌های علمی که ناشران مطرح دنیا منتشر کرده‌اند، نگاهی بیفکنیم تا مفهوم کار گروهی را بهتر دریابیم. این وضعیت در مورد کتاب‌های داستانی کم‌تر به چشم می‌خورد؛ نویسنده ، اثر خود را به ناشر می‌دهد و ناشر آن را به تصویرگر می‌سپارد تا با توجه به فضای کار، تصویرهایی چند برای آن تهیه کند. در بهترین حالت نیز، گفت و گویی بین نویسنده و تصویرگر رخ می‌دهد.

اما در کتاب علمی، به خصوص کتاب‌هایی که در سال‌های اخیر منتشر شده است، عکس و تصویرگری نقشی اساسی در انتقال مفهوم دارد. در گذشته، از تصویرگری بیش‌تر برای توضیح و تقویت متن و جذب مخاطب استفاده شده است، اما در ربع پایانی قرن نوزدهم سه تصویرگر برجسته، والتر کِرین، کِیت گریناوی و راندولف گالدِکوت، بعد دیگری به تصویرگری بخشیدند. آنان داستان‌های تصویری ویژه‌ای طراحی کردند که در آن‌ها متن و تصویر به یک اندازه اهمیت داشتند. به زودی تصویر به عنوان یک عامل اصلی در انتقال مفهوم مطرح شد و از حالت نقش کمکی صرف، فاصله گرفت. در این حالت، رابطه‌ی نویسنده و تصویرگر، بسیار تنگاتنگ و مهم می‌شود. نویسنده باید دید تصویری نیز داشته باشد و تصویرگر نیز با مفاهیم چندان بیگانه نباشد.

امروزه کتاب‌های علمی برای کودکان و نوجوانان چنان با هنر آمیخته شده است که یکی از ویژگی‌های برجسته‌ی این گونه کتاب‌ها را می‌توان هنری بودن آن‌ها نیز دانست. اگر یک کتاب علمی از این ویژگی کم بهره باشد، می‌توان گفت که نمی‌تواند با مخاطب خود ارتباط صمیمی و عمیقی برقرار کند. از این رو است که ناشر در تبلیغ اثر خود بر تعداد و کیفیت تصویر تکیه می‌کند. برای مثال، در فرهنگنامه‌ی کودک و نوجوان کینگ‌فیشر، متن و تصویر به یک اندازه در انتقال مفهوم نقش دارند. متن اصلی بیش از 2 هزار تصویرسازی و عکس دارد که با کنار نویس‌های مشروح جاذبه‌ی دیداری به اثر بخشیده‌اند. خواننده با نگاه کردن به این تصویرها و خواندن کنار نویس‌های آن‌ها، بی‌ آن که حتی به متن مراجعه کند، به اطلاعات مفیدی دست می‌یابد.


پرسش چهارم: کتاب‌های علمی برای کودک و نوجوان، با چه آفت‌های رو به رو هستند؟

1) آفت ترجمه‌ی صرف

اغلب کتاب‌هایی که ترجمه می‌شوند، به‌خصوص فرهنگ‌نامه‌ها، بیش از آن که برای دانش‌آموزان ایرانی مناسب باشند، برای دانش‌آموزان کشورهای غربی مناسب هستند. زیرا به موضوع‌های فرهنگی خاص آن جامعه‌ها بیش‌تر پرداخته‌اند و حتی در زمینه‌ی موضوع‌های علمی، که به گمان برخی جنبه‌ی جهانی و عام دارند، با نگاه خاص به نیازهای دانش‌آموزان کشورهای غربی و فرهنگ جامعه‌ی غربی نوشته شده‌اند.

به عنوان مثال، کتاب‌های زیادی در زمینه‌ی گیاهان و جانوران ترجمه‌ شده است که دانش‌آموز ایرانی را با گیاهانی از جای جای جهان آشنا می‌کنند، که البته تا اندازه‌ای لازم و مفید است، اما در مورد گیاهانی که در کشور ما رویش دارند و جانورانی که در کشور ما زندگی می‌کنند، اطلاعات چندانی ندارند. آیا دانش‌آموزی که با طبیعت کشور خود آشنا نیست، برای حفظ آن تلاش می‌کند؟

به عنوان نمونه‌ی دیگر، وقتی به تاریخ علم و فناوری پرداخته می‌شود، نام دانشمندان شرقی کم‌تر به چشم می‌خورد. جالب است بدانیدشرح کتاب طب منصوری، نوشته‌ی پروفسور گراف فراری، نخستین کتاب پزشکی است که در سال 1469 میلادی با فن چاپ گوتنبرگی به چاپ رسیده است. جالب است بدانید گراف فراری در این کتاب بیش از سه هزار بار از ابن‌سینا، هزار بار از زکریای رازی و جالینوس و یک‌صد و چهل بار از بقراط نام برده است. حتی پدر علم آناتومی و در اصل پدر پزشکی نوین اروپا، آندریاس وسالیوس، زبان عربی می‌آموزد تا بخش نهم کتاب منصوری را به لاتین تصحیح کند و منتشر سازد. اما این پزشک نامدار در بیش‌تر فرهنگ‌نامه‌ها و کتاب‌های علمی غربی، جایی ندارد! حتی وقتی به تاریخ پزشکی می‌پردازند، اشاره نمی‌کنند که رازی نخستین دانشمندی است که آبله را از سرخک متمایز دانست و آن را به طور علمی توصیف کرد.

این وضعیت در مورد موضوع‌های تاریخی بیش‌تر به چشم می‌خورد. اغلب این کتاب‌ها درباره‌ی تمدن باستانی ایران اطلاعات چندانی ندارند و این در حالی است که حجم زیادی از نوشته‌های تاریخ‌نگاران یونان باستان، درباره‌ی تمدن باستانی ایران است! برای مثال، در فرهنگنامه‌ی کودک و نوجوان کینگ‌فیشر فقط یک پاراگراف، در مقاله‌ی امپراتوری، به ایران باستان اختصاص داده شده است.

گاهی نیز به تحریف واقعیت‌های تاریخی روی می‌آورند. برای مثال، در فرهنگنامه‌ی تاریخ کینگ‌فیشر، صحنه‌ی زانو زدن امپراتور روم در برابر شاپور ساسانی به تصویر کشیده شده و در زیر نویس آن نیز به دستگیر شدن امپراتور روم اشاره شده است. اما شاه ایران پیراهن بر تن ندارد؛ ندیم شاه ایران نیز که در کنار اسب او ایستاده است، پیراهن ندارد و فضای تصویر نیز به گونه‌ای است که به نظر می‌رسد سپاهیان ایران، که در نمای دور دیده می‌شوند، نیز پیراهن ندارند! آری، به گمان ویراستاران کینگ‌فیشر، رومی‌ها با گروهی وحشی می‌جنگیدند و اگر هم شکست خوردند، از گروهی وحشی شکست خوردند!

در خوش‌بینانه‌ترین حالت باید بگوییم که مناسب بودن این فرهنگنامه‌ها و کتاب‌ها برای دانش‌آموزان غربی، ضعف آن‌ها نیست و باید به کسانی که با توجه به فرهنگ و نیاز دانش‌آموزان خود، فرهنگنامه می‌نویسند، آفرین گفت، از آنان درس گرفت و کتاب‌هایی سازگار با فرهنگ و نیاز دانش‌آموزان ایرانی نوشت. انتظار این که دیگری سازگار با نیاز ما بنویسد، شاید به جا نباشد.

2) آفت مترجم نامناسب

بسیاری از کتاب‌های که در حوزه‌ی کتاب‌های علمی ترجمه‌ شده‌اند، فرآورده‌ی ذهن افرادی هستند که یا در خود ترجمه مهارت کافی ندارند یا از سواد علمی کافی برخوردار نیستند. از این رو، ترجمه‌ها روان و شفاف نیستند و کودک و نوجوان را با دشواری در خواندن و فهمیدن رو به رو می‌کنند و برخی نیز علاوه بر این مشکل، ایرادهای علمی دارند.

بخشی از این مشکل نتیجه‌ی ساده انگاشتن کار برای کودک و نوجوان است؛ در نظر برخی مترجمان، کتابی کم حجم که خیلی زود ترجمه می‌شود و فروش خوبی هم دارد، بهترین کتاب برای ترجمه است. این ساده‌انگاری باعث می‌شود مترجم ناآشنا به ادبیات کودک و نوجوان و مترجمی که در سال شاید یک کتاب درباره‌ی ادبیات کودک و نوجوان مطالعه نکند، به ترجمه‌ی کتابی علمی روی آورد که سطح خواندن و واژگان پایه در آن رعایت شده‌ است، اما در ترجمه‌ی آن چنین چیزی دیده نمی‌شود!

برخی از افرادی که به ترجمه‌ی این کتاب‌ها روی می‌آورند، با ساختار جمله و متن در زبان اصلی و نیز با ساختار جمله و متن در زبان فارسی آشنایی کافی ندارند. ترجمه‌ی این افراد به جاگذاری چند واژه در برابر چند واژه‌ی دیگر می‌ماند، حال آن که، نقش اصلی مترجم، برگردان ساختار جمله‌‌های بیگانه به جمله‌های فارسی است؛ یعنی، ساختاری که مخاطب فارسی زبان با آن آشنایی بیش‌تر دارد و مفاهیم را در چارچوب آن بهتر می‌آموزد. کمبود ویراستار علمی آشنا به زبان کودک و نوجوان نیز بر این مشکل افزوده است.


3) آفت کمبود نویسنده‌ی علمی

در زمینه‌ی آموزش زبان فارسی و آموزش زبان‌های خارجی در کشور با مشکل رو به رو هستیم. زنگ انشا چندان جدی گرفته نمی‌شود و در کشور ما ادبیات بیش‌تر با مفهوم ادبیات داستانی گره خورده است. هر جا بحث از نویسنده می‌شود، منظور فردی است که یا شاعر است یا داستان می‌نویسد. از هر فردی اگر بپرسید چند نویسنده‌ یا مترجم خوب را نام ببر، بدون شک از محمود بهزاد یا احمد خواجه نصیر طوسی، یاد نمی‌کند.

بارها از معلمان ادبیات پرسیده شده است که ادبیات برای دانش آموزی که در رشته‌ی غیر ادبی تحصیل می‌کند چه فایده‌ای دارد و اغلب پاسخ چنین بوده است که:" هر ایرانی باید با ادبیات کشورش و بزرگان عرصه‌ی ادب آشنا شود". شکی نیست که چنین چیزی اهمیت بسیار فراوان دارد و فردی که با ادب فارسی بیگانه باشد، نویسنده یا مترجم خوبی حتی برای موضوع‌های علمی نمی‌شود. اما آیا ادبیات کارکرد دیگری ندارد؟ آیا نگارش فقط در نوشتن وکالت نامه، اجاره‌نامه و نامه‌ای به دوست خلاصه می‌شود؟ آیا فردی که در رشته‌ی فیزیک یا شیمی تحصیل کرده است، نباید بتواند موضوع مرتبط با رشته‌ی خود را ساده، روان و شفاف بنویسد و به دیگران انتقال دهد؟ دیگران در آموزش زبان به دانش‌آموزان و دانشگاهیان خود چه شیوه ای را در پیش گرفته‌اند که چنین کتاب‌های ساده و شفافی در رشته‌های مختلف دانشگاهی و کودک و نوجوان تولید می‌کنند؟

در حوزه‌ی آموزش زبان خارجی نیز مشکل داریم. با وجودی که دانش‌آموزان و دانشجویان ما زمان به نسبت قابل ملاحظه‌ای را به فراگیری زبان خارجی می‌پردازند، بسیاری حتی در درک جمله‌های زبان خارجی مشکل دارند. این مشکل را حتی در دانشجویان و فارغ‌التحصیل‌های زبان‌های خارجی نیز می‌بینیم. حجم قابل ملاحظه‌ای از کتاب‌های علمی ترجمه‌ای، دستاورد دانشجویان و فارغ‌التحصیل‌های زبان‌های خارجی است. گاهی دیده می‌شود که جمله‌ای را نه به خاطر ناآشنایی با مفهوم علمی، بلکه به خاطر درک نادرست مفهوم آن، به نادرست ترجمه کرده‌اند.


4) آفت کم‌ترین هزینه

بدون شک نگارش یک کتاب علمی مناسب، با ویژگی‌هایی که در بالا گفته شد، همچنین بازپرداخت ترجمه‌ها برای جلوگیری از آفت ترجمه‌ی صرف و حتی ترجمه‌ی مناسب، به هزینه کافی نیاز دارد. اگر کتاب تالیفی باشد، هزینه‌ی پژوهش، برنامه‌ریزی و تصویر سازی دارد؛ اگر کتاب ترجمه و بازپرداخت شود، بازپرداخت آن به هزینه برای محتوا و تصویر نیاز دارد؛ اگر ترجمه‌ی مناسب مورد توجه باشد، مترجم خوب و ویراستار کاردان، هزینه‌ی کافی می‌خواهند. اگر هم بخواهیم هزینه‌ها را کاهش بدهیم، شاید چاره‌ای جز وضعیت فعلی نداشته باشیم.

کم‌تر دیده می‌شود که مترجمی کاردان با 3 درصد قیمت روی جلد یا صفحه‌ای هزار تومان به ترجمه‌ی اثری روی آورد. مترجم کاردان، ترجمه‌ی خود را اثری هنری می‌داند که قابل فروش نیست، اما حاضر می‌شود با درصدی مناسب در سود فروش آن با ناشر شریک شود. بدون شک اگر وضعیت مالی مترجمان بهبود پیدا کند و ناشران برای ترجمه‌ی باکیفیت ارزش بیش‌تری در نظر بگیرند، مترجم با صرف وقت بیش‌تر برای بهبود اثر تلاش می‌کند.

در زمینه‌ی کارهای تالیفی نیز ناشر باید برای تصویرسازی کتاب علمی هزینه‌ی کافی در نظر گیرد، زیرا در مورد کتاب‌های علمی، دست ک م نصف بار انتقال مفهوم به خواننده بر دوش تصویر است. دوری از این هزینه ، که به همت "مخترع اسکنر" بسیار آسان شده ، باعث شده است که با وجود توان بالقوه تصویرگران ایرانی در زمینه‌ی تصویرگری آموزشی، با مشکل رو به رو باشیم. خوشبختانه، برگزاری جشنواره‌ی تصویرگری کتاب‌های درسی تا حدودی جرقه‌های امیدی در این زمینه روشن کرده است. البته، اگر این جشنواره فقط به کتاب‌های درسی محدود نشود، شاید به بهبود وضعیت کتاب‌های غیردرسی نیز کمک کند.


5) آفت کمبود ویراستار علمی

مترجمانی که به ترجمه ی آثار علمی کودکان و نوجوانان روری می آورند به طور عمده فاقد تخصص موضوعی هستند. این امر ناشی از این شائبه است که ترجمه ی کتاب علمی کودک و نوجوان نیازی به تخصص موضوعی در یکی ازرشته های علمی مرتبط زمینه کتاب ندارد چرا که ترجمه ی این گونه آثار برای گروه سنی کودک و نوجوان اساساً نیاز به تخصص ندارد. این مطلب زمانی به یک مسئله تبدیل می شود که ممکن است اصل متن زبان مبدأ از نظر علمی دچار کج فهمی و بد فهمی باشد در آن صورت قوز بالای قوز می شود. نگارندگان این مقاله بارها و بارها شامل چنین مشکلاتی در ترجمه ی آثار علمی برای کودکان و نوجوانان بوده اند. در شرایط نبود مترجم متخصص ـ که می تواند نقایص علمی متن اصلی را به شکلی بر طرف کند ـ وجود ویراستار علمی برای ویرایش متن ترجمه شده می تواند تا حدود مسئله را حل کند. البته بگذریم که هنوز ویراستار علمی کتاب های کودکان و نوجوانان به عنوان یک پدیده تأثیرگذار در جامعه فرهنگی ما پذیرفته نشده است.


پرسش پنجم: چه نمونه‌های موفقی را می‌توان به عنوان الگو مطرح کرد؟

با وجود همه‌ی کاستی‌هایی که در زمینه‌ی تولید و نشر کتاب‌های علمی برای کودک و نوجوان داشته‌ایم، برخی نمونه‌های موفق می‌تواند در چگونگی پیمودن راه بهبود بخشی به وضعیت این گونه کتاب‌ها به ما کمک کند. در این‌جا دو نمونه را به عنوان مثال یاد می‌کنیم و البته، یاد آور می‌شویم که نمونه‌های موفق به این دوخلاصه نمی‌شوند.

کتاب احمد نوشته‌ی عبدالرحیم تبریزی

کتاب احمد اثر جاودانه ی کی از شخص ی ت ‌ های فرهنگی برجسته ‌ی کشورمان ی عنی عبد الرح ی م بن ‌ ابوطالب نجار تبر ی زی مشهور به طالبوف ( 1909-1830 ) است که بیش از یک قرن پیش منتشر شد. این کتاب در واقع یک فرهنگنامه ‌ی سه جلدی ویژه‌ی کودک و نوجوان است که در قالب پرسش و پاسخ به برخی از مهم ‌ ترین نظرات مفاهیم علمی، اجتماعی، تربیتی، تاریخی، فلسفی و مذهبی پرداخته است.

وی در مقدمه‌ی کتاب خود علاوه بر مشخص کردن هدف تهیه‌ی چنین اثری، به روشنی مشخص می‌کند که آن را برای چه مخاطبی نوشته است:" این بنده هیچ نیرزنده، عب د الرحیم بن طالبوف تبریزی در این عصر که انوار معرفت روی زمین را فراگرفته مگر وطن عزیز ما که بدبختانه به واسطه پاره ای اسباب نگفتنی از این فیوض محروم مانده سهل است که ابواب تعلیمات ابتدائیه سؤال را نیز به روی اذهان کودکان بسته ‌ اند. بنابراین، محض ملت خواهی خواست کتابی به عنوان سؤال و جواب که حاوی مقدمات مسایل علم و فنون جدیده و اخبار صحیحه و آثار قدیمه باشد از زبان اطفال در لباسی که متعلمان را به کار آید و مبتدیان را بصیرت افزاید ، ترتیب بدهد، شاید بدین وسیله ذهن ابنای وطن در ابتدای تعلیم فی الجمله باز و روشن شده، در آتی از برای تعلیم فنون عالیه مستعد شوند ."


طالبوف در کتاب احمد مفاهیم علمی را به صورت رسمی، که در یک کتاب درسی می توان یافت، عرضه نکرده، بلکه از داستان سرایی و خیال پردازی استفاده کرده است تا توجه مخاطب کودک یا نوجوان خود را به آن جلب کند. به علاوه، هر جا که لازم دیده حکایت ‌ های جذاب و آموزنده ای را چاشنی برنامه ‌ی آموزشی خود کرده است . وی در این کتاب به پرسش ‌ های فرزند خیالی خود، احمد، پاسخ می دهد. در کتاب اول و دوم این پرسش ها را در چند گفتار( به زبان خودش در چند صحبت ) دسته بندی کرده است؛ جلد اول شامل 18 صحبت، جلد دوم 4 صحبت. اما در جلد سوم چنین ساختاری را رعاین نکرده و این جلد بیش ‌ تر به یک وقایع نگاری آموزشی خیالی شبیه است .

احمد که پسر کنجکاو و پر جنب و جوشی است همگام با پیشرفت کتاب هم به لحاظ سن و هم به لحاظ دانایی پیشرفت می ‌ کند، به طوری که در کتاب سوم، تحصیلات خود را تمام کرده و مهندس شده است، صاحب تالیف ‌هایی شده است و این بار اوست که برای پدر از تازه ‌ های علم و فن می ‌ گوید و پدر را به وجد می ‌ آورد. برای مثال، وقتی پدر از او می پرسد در جراید چه اخبار تازه ‌ ای خوانده است، احمد درباره ‌ی کشف اشعه ‌ی رادیو اکتیو می ‌ گوید و بین پدر و پسر بحث گرمی در این باره درمی گیرد .

نویسنده پرسش ‌ های هر گفتار را از یک سنخ، علمی، اجتماعی یا مذهبی، انتخاب نکرده ، بلکه در بیشتر گفتارها آمیزه ‌ ای از آنها را آورده است. پرسش ها در ابتدای هر گفتار فهرست شده ‌ اند و در متن گفتار با ماجراهایی که در یک زندگی روزمره خیالی رخ می ‌ دهند به هم ارتباط پیدا می ‌ کنند. برای مثال، در صحبت 4 از کتاب اول پیرامون مفاهیم زیر نوشته است :

" وقت آدمی گرانبهاست. گبرها کیستند و کجایی هستند. تحصیل آتش و کبریت فرنگی، انکشاف فسفر و تحصیل او. شرح مختصر از قوه حرارت ."

نویسنده بحث را این گونه آغاز می ‌ کند که با احمد قرار گذاشته است هر وقت میل دارد با پدر صحبت کند، اول بپرسد آیا وقت دارد و مطالبی از یک کتاب امریکایی درباره ‌ی اهمیت برنامه ریزی برای وقت نقل می کند. سپس برخورد احمد با یک فقیر آتش پرست را نقل می کند که بنا به گفته احمد، پسر همسایه او را آزرده است . نویسنده در ادامه ضمن معرفی باورهای زردشتیان و تاریخ و مکان ‌ های گسترش آنان به اهمیت احترام گذاشتن به مذهب های دیگر اشاره می کند .

نویسنده چنین ادامه می دهد که احمد می ‌ خواست پرسش دیگری مطرح کند که صدای بزغاله ‌ اش بلند شد. احمد برای تیمار بزغاله می ‌ رود که متوجه می ‌ شود صادق با چرخ از چاه آب می کشیده که ناگهان میل میان چرخ از زور سایش آتش گرفته است. احمد دوان دوان خود را به پدر می رساند تا او را از آتش گرفتن خود به خود میل میان چرخ آگاه کند. پدر می ‌ گوید تعجبی ندارد و بشر نخستین که کبریت نداشته و با ساییدن آتش درست می ‌ کرده است. حال نویسنده به ماجرای کشف فسفر و نحوه ‌ی ساختن کبریت اشاره می ‌ کند و در پایان تاسف می ‌ خورد که در کشور ما هنوز کارخانه ‌ ای نیست که چیز به این مهمی را تولید کند و محتاج فرنگی ها هستیم .

اگر به این نمونه گفتار بیش ‌ تر دقت کنید، درمی یابید که نویسنده پیش از پرداختن به یک مفهوم و طرح پرسش، ماجرای جالبی را نقل می کند تا توجه خواننده را به موضوع جلب و او را درگیر موضوع کند، نکته ای که امروزه از آن به گیرایی ( Engagement ) یاد می ‌ شود و جایگاه وی ژ ه ای در برنامه ‌ ها آموزشی پیدا کرده است .

نویسنده به نحو دیگری نیزخواننده را به خواندن هرگفتار ترغیب می کند. وی پرسش ‌ های ابتدای هر گفتار را به نحو جذابی مطرح می ‌ کند. به نمونه های زیر دقت کنید :

" پادشاه ماهیان نیزه دارد. ماهی اره دار نجار است. دهن پلنگ دریا دروازه است. ماهی هشت پا کفش ندارد. فیل اطفال را دایگی می کند. درخت بائوباب یا نان مبارک. مورچه پنجاه و پروانه بیست و پنج هزار چشم دارد. به واسطه مفتول از چهل فرسخ می توان دید. از تار عنکبوت پارچه می بافند. از آسمان خون، شیر و برگ می بارد ."

از ویزگی های دیگر این کتاب پرداخت خیالی برخی موضوع ‌ ها است که جذابیت خاصی به اثر بخشیده است. البته، همان طور که گفتیم ماجراهایی که محمل بیان مفاهیم علمی و آموزشی این کتاب هستند، تا حدود زیادی ساخته ‌ی ذهن نویسنده ‌ اند. با وجود این، نویسنده در برخی گفتارها تصویر خیالی از جامعه متمدن آینده که سرانجام باید جای ایران عقب مانده آن روزی را بگیرد، مطرح می ‌ کند. برای مثال، در صحبت12 از کتاب اول می ‌ گوید که در باغچه نشسته بود که خبر دادند نماینده ‌ی شرکت گاز، قرارداد ده ساله چراغ گاز را آورده و او برای پرداخت مبلغ قرارداد اقدام می ‌ کند. سپس برای احمد از فایده‌های چراغ گازسوز و امکانات رفاهی سرزمین‌های متمدن سخن می ‌ گوید. البته، چنین امکاناتی در ایران آن زمان وجود نداشته است و نویسنده به طور غیر مستقیم از خرابی ‌ های کشور و بی تدبیری های حکام وقت سخن می گوید .

برای آگاهی بیشتر از آثار طالبوف مراجعه کنید به:

ساختار آموزشی کتاب احمد

مقدمه عبد الرحیم تبریزی بر جلد اول کتاب احمد

صحبت 3 از کتاب احمد

 

مجموعه‌ی نگاهی به تاریخ علم

مجموعه‌ی نگاهی به تاریخ علم (33 جلدی) را آیزاک آسیموف، نویسنده‌ی مشهور کتاب‌های علمی، نوشته است و گروهی از مترجمان زبده با همراهی سه نفر از برجسته‌ترین ویراستاران علمی کشور، شادروان ایرج جهانشاهی، شادروان هوشنگ شریف‌زاده و احمد خواجه نصیر طوسی، آن را به زبان فارسی بازگردانده و تا اندازه‌ای بازپرداخت کرده‌اند.

یکی از کتاب‌های این مجموعه، عدد نام دارد که ترجمه و بازپرداخت خود جهانشاهی است. وی در پیشگفتار این اثر نوشته است:" چون کتاب بیش‌تر برای خوانندگان انگلیسی زبان نوشته شده است، ناگزیر برخی از نکته‌های آن کنار گذاشته شد و بسیاری نکته‌ها بر آن افزوده شد تا برای نوجوانان فارسی زبان ایرانی سودمندتر و آموزنده‌تر باشد." برای مثال، در صفحه‌ی 64 کتاب عدد درباره‌ی خوارزمی و کتاب معروف او، جبر و مقابله نوشته است و این که این کتاب تا پنج قرن پایه‌ی مطالعه‌ی ریاضی‌دانان اروپایی بود.

این اثر و دیگر جلدهای این مجموعه، به نحو شفاف و بسیار روان نیز ترجمه‌شده‌اند. به نحوی که هنگام مطالعه‌ی صفحه به صفحه‌ی آن‌ها کم‌تر احساس می‌کنید که با یک متن ترجمه‌ای رو به رو هستید. البته، با در نظر گرفتن تلاش مترجمان خوب آن‌ها، باید گفت که این ویژگی تا اندازه‌ی زیادی نتیجه‌ی دقت و آگاهی ویراستاران آن‌ها از ساختار زبان انگلیسی و زبان مخاطبان فارسی زبان است. برای نمونه، بخشی از کتاب عدد آورده می‌شود:

" همه‌ مردم روی زمین به یک زبان سخن نمی‌گویند. به همین سبب هم، همه آنها کلمه یک را به کار نمی‌برند. هر زبانی برای کلم ه ی یک، یک کلم ه ی مخصوص همان زبان را دارد. بیشتر زبانهایی که ریشه‌ای یکسان دارند، کلمه‌ای برای یک به کار می‌برند که کم و بیش یکسان است. برای مثال، در زبان‌های اروپایی کلمه‌هایی که به جای یک به کار می‌روند شبیه هستند. یک را در زبان یونانی اِن یا مونوس، در زبان لاتینی، که زبان مردم روم قدیم بوده است، اُنوس، در زبان انگلیسی وان یا اّن، در زبان فرانسوی اّن، در زبان اسپانیایی اُنو، در زبان آلمانی اّین و در زبان روسی اُدین می‌گویند. اگر نگاهی به هر یک از این کلمه‌ها بیندازیم، می‌بینیم که حرف نون در تمامی این کلمه‌ها به کار رفته است. اگر تلفظ این کلمه‌ها را با هم بشنویم، می‌بینیم که کمابیش نزدیک به یکدیگرند.

به ریشه‌ی این کلمه‌ها یا کلمه‌هایی که به جای یک در زبانهای دیگر به کار می‌رود کاری نداریم، زیرا نیاز به بحثی دراز دارد. از این گذشته، هیچ یک از این کلمه‌ها شبیه کلمه یک فارسی نیست. اما در زبان سانسکریت، که یکی از زبان‌های هند و ایرانی و همریشه با زبان فارسی است، کلمه یک را اِکا می‌گفتند. سانسکریت در حدود سه هزار و چهارصد سال پیش از زبان‌های باستانی هند بود و بسیاری از کتابهای دینی و ادبی هند باستان به این زبان نوشته شده است."

همان‌طور که مشاهده می‌کنید، جهانشاهی به معادل‌گذاری واژه‌های فارسی در برابر واژه‌های بیگانه بسنده نکرده است، بلکه واژه‌ها را با ساختار زبان فارسی کنار هم چیده و ترجمه‌ای روان آفریده است. به علاوه، از ترجمه ی صرف دوری کرده و نکته‌هایی بر حسب نیاز به متن افزوده است. این شیوه‌ی دوری از ترجمه‌ی صرف را در آثار دیگر جهانشاهی نیز مشاهده می‌کنیم و چه خوب است مترجمان و ناشران گرامی این شیوه را سرمشق کارهای خود قرار دهند. البته، چنین شیوه‌ای به مترجم آگاه و به‌خصوص ویراستاران خاص کارهای علمی نیاز دارد که متاسفانه کم‌تر به آن توجه کرده‌ایم و دیگر از وجود افرادی همچون جهانشاهی، به سختی می‌توانیم بهره‌مند شویم.


پرسش ششم : برای بهبود وضعیت کتاب‌های علمی کودک و نوجوان چه باید کرد؟

1. نبود ” نقد “ جدی و مستند کتاب علمی کودک و نوجوان یک مبحث بسیار جدی است که ادبیات مستند کودکان و نوجوانان به طور عموم و کتاب های علمی کودکان و نوجوانان به طور خاص از آن رنج می برند. در ” بستر “ نقد است که جریان ترجمه و تألیف کتاب های علمی این گروه سنی روند رو به رشدی را طی می کند و این امر در ظرف زمانی داراز مدت به شرط جهت گیری های اصولی نهادهای تأثیرگذار فرهنگی و علمی کشور امکان پذیر خواهد بود.

2. ناشران دولتی و ناشرانی که از بودجه عمومی جامعه تغذیه می کنند رسالتی دو چندان در این انتشار کتاب علمی کودکان و نوجوانان به خصوص تألیف این گونه آثار به عهده دارند. آن ها با انتشار الگوهای مناسب می توانند راهگشا باشند.

3. به رسمیت شناختن کپی رایت زمینه ی مناسبی را می تواند برای روی آوردن ناشران و مؤلفان به سوی تألیف برای کودکان و نوجوانان ایرانی متناسب با ویژگی های بومی و فرهنگی ایجاد کند. از آنجا که کتاب به عنوان یک کالا در کشور ما، کالای ارزان قیمتی است و قیمت تمام شده تألیف این گونه آثار نسبت به ترجمه آن بسیار بالاتر است کپی رایت و هزینه های مترتب بر آن انگیزه ی ناشران را برای ترجمه ی آثار علمی کودکان و نوجوانان کمرنگ تر خواهد کرد.

بی تردید راه های بی شمار دیگری را می توان جست و جو کرد و بر شمرد و آنچه که گفته شد در حوصله این یادداشت بوده است.


پی‌نوشت‌ها

1. عبدالرحیم طالبوف: کتاب احمد ویراسته‌ی باقر مؤمنی تهران 1356 . این کتاب گزیده‌ای از اثر سه جلدی طالبوف است.

. آیزاک آسیموف، جهانشاهی ایرج، عدد(نگاهی به تاریخ علم)، انتشارات فاطمی، چاپ هشتم 1381

منبع: جزیره دانش

درگذشت یکی از دانش آموزان حادثه آتش‌سوزی مدرسه شین آباد

نماینده پیرانشهر در مجلس روز یکشنبه ۱۹ آذرماه گفته است، سیران یگانه، دانش‌آموز ۱۰ ساله‌ که در سانحه آتش‌سوزی مدرسه شین‌آباد پیرانشهر دچار سوختگی شده بود، به دلیل شدت جراحات جان سپرد.

به گزارش «باشگاه خبرنگاران جوان» وابسته به صدا و سیما،‌ رسول خضری گفته است:« براساس شدت جراحات وارده از جمله سوختگی ریوی خانم سیران یگانه که کلاس چهارم ابتدایی بود فوت کرد.»

روز ۱۵ آذرماه بر اثر آتش‌گرفتن یک بخاری نفتی در مدرسه‌ای در شین آباد پیرانشهر در استان آذربایجان غربی ایران، شماری از دانش آموزان  مصدوم شدند.

‌ رسول خضری گفته است:‌«در حال حاضر از مجموع ۲۹ دانش آموز حادثه دیده مدرسه شین‌آباد پیرانشهر ۱۴نفر در بیمارستان سوختگی سینای تبریز و مابقی نیز در ارومیه بستری هستند که هم اکنون ۳ نفر از آنها تحت مراقبت ویژه هستند.»

نماینده پیرانشهر در مجلس در ادامه گفته است:«در خصوص انتقال مصدومین به تهران نیز بحث‌هایی هم شده است ولی به دلیل وجود ریسک بالای این کار و احتمال صدمات شدیدتر این کار صورت نگرفته است.»

در همین زمینه، علی شرق ، مدیر درمان دانشگاه علوم پزشکی‌ ‌آذربایجان غربی، روز یکشنبه گفته است:«  ۷‌نفر از دانش‌آموزان اعزامی به تبریز دارای حال عمومی مناسبی نیستند و احتمال فوت تعدادی از آنها وجود دارد، اما ‌‌گزارشی از فوت دانش‌آموزان در ارومیه نداشته‌ایم.»

به گفته وی در حال حاضر ۱۳ دانش آموز در بیمارستان امام خمینی ارومیه و ۱۵ دانش آموز در بیمارستان سینای تبریز بستری هستند که تمام دانش آموزان بستری شده در ارومیه وضعیت مناسبی دارند.

در حالی خبر جان سپردن دانش آموز ۱۰ ساله پیرانشهری منتشر شده است که روز یکشنبه حمیدرضا حاجی بابایی، وزیر اموزش و پرورش برای پاسخگویی به پرسش های نمایندگان مجلس در مجلس حاضر شده بود و رسول خضری در نطق پیش از دستور خود با اشاره به حادثه آتش سوزی مدرسه‌ای در شین آباد پیرانشهر، به وزیر آموزش و پرورش توصیه کرد به دلیل رخداد این حادثه استعفا دهد.

رسول خضری در  نطق  خود در مجلس گفته بود: «باید از ملت ایران برای این حادثه عذرخواهی شود. هر جای دنیا این اتفاق رخ می‌داد وزیر مربوطه استعفا می‌کرد من همین توصیه را به حاجی بابایی دارم.»

این در حالی است که حمیدرضا حاجی بابایی، معلم کلاس را مقصر این حادثه دانست.

وزیر اموزش و پرورش گفته است:«معلم در هنگام آتش سوزی به جای خارج کردن دانش آموزان به کمک سرایدار تلاش کرده تا بخاری را از کلاس خارج کند، اما دستشان سوخته و بخاری را مقابل کلاس رها کردند که این مسئله خروج دانش آموزان را با مشکل مواجه کرد.»

به گفته حمیدرضا بابایی، «اگر او [معلم] این کار را انجام نمی داد و دانش آموزان را از کلاس خارج می کرد شاهد این حادثه تلخ نبودیم.»

رسول خضری  به باشگاه خبرنگاران جوان گفته است:«درحال حاضر ۱۵۰ هزار کلاس در کشور وجود دارد که از بخاری نفتی استفاده می کند که این نیازمند اصلاح است.»
منبع: رادیو فردا- 20 آذر 91

کارگاه فلسفه برای کودکان


کارگاه فلسفه برای کودکان (دوره پیش از دبستان)

مکان: خانه کودک برج میلاد
زمان: 8:30 الی 13:30
تاریخ: پنجشنبه 23 آذر، یکشنبه 26 آذر، سه نشبه 28 آذر، پنجشنبه 30 آذر و یکشنبه 3 دی کاه 91

معرفی: روتک : پایگاه ارتباط فرهنگی کودک و نوجوان

روتک را شاید بتوان به تعبیری " لینک گاه کودک و نوجوان" نامید. این سایت که به همت موسسه پژوهشی تاریخ ادبیات کودک تهیه شده است سعی دارد در دنیای مجازی میعادگاهی برای گردآوری منابع و مراجع مفید و کارآمد در حوزه کودک و نوجوان باشد.


سایت ها و وبلاگ های گردآوری شده در این سایت به زبان فارسی و انگلیسی، تلاشی هستند برای برگزیدن بهترین منابع در دنیای مجازی در انواع حوزه های مرتبط با کودک از سرگرمی و بازی گرفته تا مراکز و موسسات، از گردشگری گرفته تا حقوق کودک.

سر زدن به این سایت را به همه شما توصیه می کنم.


روتک

این یک خبر نیست، مرثیه است

از حادثه تلخ سوختگی هشت کودک هشت ساله در دبستان درودزن تا غم سوختگی 33 دختر 10 ساله مدرسه روستایی شین‌آبادی دقیقا شش سال می‌گذرد، سالهایی که تعداد سوختگانش را درست چهار برابر افزایش داده است.

گله داریم از آموزش و پرورش، گله داریم از خبرهایی که با غرور اعلام می‌شود در این حادثه کسی فوت نکرده! اما آیا چنین خبرهایی می‌تواند مرهمی باشد بر دل پدران و مادرانی که اکنون فرزندانشان با سوختگی 40 و 50 درصدی بروی تخت بیمارستان ناله می‌کنند؟

گله داریم از آموزش و پرورشی که علی‌رغم اینکه گاز به برخی روستاها و اتفاقا همین روستای شین‌آباد رسیده هنوز از بخاری کاربراتوری استفاده می‌شود! آیا مسوولی از خودش چرایی این امر را پرسیده؟

شاید گذشت زمان مسایل را از حافظه کوتاه مدت برخی‌ها پاک کند اما بد نیست نیم نگاهی به حوادث این چنینی در مدارس داشته باشیم؛ از گاز گرفتگی 10 روز پیش 17 دانش‌آموز شهرستان خوی گرفته تا آتش سوزی سال 85 مدرسه‌ای در شهرستان سروستان فارس؛ از سوختن 13 دانش‌آموز روستای سفیدان در سال 83 تا آتش سوزی در ...

همچنان که شاهد تبلیغات مسوولان آموزش و پرورش در زمینه خرید و تجهیز مدارس با فلان میزان اعتبار و دسترسی تمامی مدارس به سیستم گرمایشی استاندارد هستیم، علیرضا علی احمدی - وزیر آموزش و پرورش اسبق در زمان مسوولیتش از انتخاب این‌گونه بخاری‌ها از سوی سازمان بهینه‌سازی مصرف و سوخت و انرژی بدلیل آنکه مناسب نبوده و گرمایش لازم را ندارند، انتقاد کرده بود.

براساس آنچه مسئولان آموزش و پرورش اعلام کرده‌اند، این وزارتخانه برای بازبینی سیستم‌های گرمایشی مدارس، بخشنامه و دستورالعملی ابلاغ کرده است، اما آیا ابلاغ بخشنامه‌ و دستورالعمل می‌تواند برای جلوگیری از وقوع اینگونه حوادث کافی باشد؟ در حالی که هنوز هم روستاهایی در کشور وجود دارند که کلاس‌‏های مدارس آن با بخاری چکه‌ای و علاءالدین گرم می‌‏شود و بازرسی هم راهش به آن سو نمی‌افتد؟

واقعاً باید چه برنامه‌ای برای حل معضل سیستم‌های گرمایشی غیراستاندارد مدارس یا عدم بازبینی به موقع آنها پیش‌بینی کرد؟

بی گمان وزیر آموزش و پرورش به عنوان مسئول اول دستگاه طویل و عریض آموزش و پرورش باید جوابگوی علل وقوع این حوادث باشد ، هرچند که اصولا این فرهنگ در سیستم اداری ما جا نیفتاده که مسئولان ارشد یک دستگاه در مقابل اتفاقاتی که در زیرمجموعه آنها رخ می‌دهد از افکارعمومی عذرخواهی کنند تا شاید مرهمی باشد بر زخم به چرک نشسته اولیای دانش‌آموزان درودزنی، سفیدانی، پیرانشهری و ....

و در نهایت تنها یک سوال باقی می‌ماند و آن اینکه آیا این حادثه هم تنها با پرداخت «دیه کامل یک مرد» همچون دانش‌آموزان درودزنی به پایان می‌رسد؟

منبع: خبرگزاری ایسنا

کاغذ را به فهرست کالاهای اساسی بازگردانید

کاغذ را به فهرست کالاهای اساسی بازگردانید

نامه‌ی انجمن نویسندگان کودک و نوجوان به رئیس بانک مرکزی جمهوری اسلامی

 

به نام پروردگار کودکی


جناب آقای دکتر بهمنی، رئیس محترم بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران


با سلام و احترام


این موضوع نیازی به اثبات ندارد که اقتصاد نشر با ساختار فرهنگی ما پیوندی ناگسستنی دارد و به همین دلیل هر آسیبی که متوجه اقتصاد نشر باشد، حوزه‌ی فرهنگ متأثر از آن خواهد شد.

با مقایسه‌ی آماری نسبت به سال‌های گذشته و همین‌طور شواهد انکارناپذیر باید اذعان کنیم اکنون روال عادی نشر کتاب مختل شده و بسیاری از آثاری  که نویسندگان و پدیدآورندگان به ناشران ارائه می‌دهند، به دلیل گرانی کاغذ و نداشتن صرفه‌ی اقتصادی پذیرفته نمی‌شوند و حتی آثاری که در نوبت تجدید چاپ قرار گرفته بودند، از این امکان محروم شده‌اند.

اگرچه مشکل گرانی غیرقابل‌توجیه کاغذ علت‌های متعددی می‌تواند داشته باشد، اما طبق اظهارنظر کارشناسان اقتصادی کنار گذاشتن کاغذ تحریر از فهرست کالاهای مشمول سهمیه‌ی ارزی نقشی تعیین‌کننده در گرانی بی‌رویه‌ی آن داشته است.

توقع این بود در طول این سال‌ها با اعمال مدیریت صحیح و سرمایه‌گذاری‌های بیش‌تر تولید داخلی کاغذ آن‌چنان پررونق می‌بود که نیازی به واردات آن نباشد، اما در شرایطی که تولید داخلی پاسخگوی نیازهای صنعت نشر نیست، نمی‌توان به حمایت‌های ارزی از واردات کاغذ بی‌توجه بود.

برای اهالی قلم و اصحاب فرهنگ قابل توجیه نیست که به‌طور مثال توتون، سیگار برگ، کاغذ سیگار، و کاغذ دیواری در فهرست کالاهای مشمول سهمیه ارزی باشند، اما از کاغذ تحریر به‌عنوان یکی از اصلی‌ترین مواد اولیه‌ی صنعت نشر غفلت شده باشد.

درحالی‌که مصرف سرانه‌ی کاغذ یکی از معیارهای توسعه‌ی فرهنگی به‌شمار می‌رود، اهالی قلم و اصحاب فرهنگ انتظار دارند کاغذ تحریر به فهرست کالاهای اساسی بازگردد و مشمول همان حساسیت‌ها دانسته شود. درغیراین‌صورت بیم آن می‌رود با رکود بیش از پیش اقتصاد نشر، زیان‌های جبران‌ناپذیری به حوزه‌ی فرهنگ وارد شود و در این مورد خواسته‌ی روشن و مشخص اهالی قلم و اصحاب فرهنگ این است که کاغذ به فهرست کالاهای اساسی بازگردانیده شود.

                                                                                  با احترام

                                                                       انجمن نویسندگان کودک ونوجوان

                                                                                  مهرماه  1391


رونوشت:

- حجت‌الاسلام والمسلمین جناب مرتضی آقاتهرانی، رئیس محترم کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی

- جناب آقای دکتر اسماعیلی، سرپرست محترم معاونت فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی


منبع: نویسک

اینترنت و کودکان

اینترنت و کودکان

اکثر کودکان اینترنت را ابزاری برای سرگرمی می‏دانند نه برای کسب آگاهی، از همین رو خطری که کودکان را تهدید می‏کند بسیار بیشتر است چون نمی‏دانند چه می‏خواهند و به کجا می‏خواهند بروند و این ناآگاهی باعث نگرانی بیشتر والدین خواهد شد در نتیجه به نظر می‏رسد که اگرکودکان بدانند که به کجا می‏خواهند بروند پس احتمال خطر کمتر می شود که در ادامه به آن می‏پردازیم .

والدین و اینترنت

شاید بیشترین استفاده والدین از اینترنت بخاطر سرگرمی باشد به همین دلیل اهمیت استفاده اینترنت توسط کودک را درک نکرده واینترنت را برای کودک مناسب ندانند. با شناساندن مزایای اینترنت به والدین این مشکل نیز حل خواهد شد و خود والدین جهت حل مشکلاتی که برای کودکان وجود دارد اقدام خواهند کرد.

مزایای اینترنت

اینترنت دارای مزایای زیادی است از جمله آن می توان به این موارد اشاره کرد:» کودکان ساکن روستاها می توانند با استفاده از اینترنت موزه ها یا مکان های دیدنی شهرها و سایر کشورها را ببینند کودکان بیمار و ناتوان می توانند با سایر همسالان خود گفتگو کنند و از احساس تنهایی خود بکاهند . در رابطه با موضوع های مختلف می توان به مطالعه و تحقیق و بررسی پرداخت . همچنین  نوجوانان هنگام گفتگو  کردن با دوستان اینترنتی خود در مورد افکار و احساسات مهم و ناراحت کننده‏ای که در خویش سراغ دارند راحت تر سازگاری پیدا می کنند.

معایب اینترنت

یکی دیگر از  معایب بزرگ اینترنت ارائه مطالب و موضوعات خوب و بد در کنار یکدیگر است . وقتی به دنبال موضوع خاصی در اینترنت میگردید ناگزیر باید به سراغ یکی از موتورهای جستجو بروید. این موتورهای جستجو نیز غالبا توان تفکیک موضوع مورد درخواستی  را به شکل مفهومی ندارند. در فضای گفتگو شناخت مخاطب به طور واقعی تقریبا غیر ممکن است. و این موضوع می تواند آسیب رسان باشد. به دلیل جذابیت زیاد افراد را در حد اعتیاد به خود جذب می کند و گاه ساعت ها بدون آنکه شخص متوجه باشد او را سرگرم می کند .

 

سن  2تا 4سالگی

طی این دوره استفاده از اینترنت مستلزم حضور والدین است. این کودکان توجه محدودی به فعالیتهای آنلاین دارند اما تصاویر و اصوات اینترنتی میتواند به بازسازی قوای تجسمی آنها کمک کرده و تجربیاتشان را دو چندان نماید.

اینترنت به دلیل مزایای بیشمار خود فناوری است که بی شک هرفرد نیازمند استفاده از آن می باشد و اگر کودکان از این فناوری منع شوند در نتیجه از پیشرفت منع می شوند پس مخالفت با اینترنت به عنوان فناوری نوین کاری غیر معقول است

کودک 5تا6سالگی

وقتی  کودکان به 5 سالگی می رسند احتمالا خودشان می خواهند به مکاشفه در اینترنت بپردازند . بعضی از سایت ها نیز برای این کودکان زیر 8 سال طراحی شده اند و ابزار مناسبی را برای جستجو در اختیار کودکان قرار می دهند. این کودکان بیشتر از موس استفاده می کنند و بازیهای کامپیوتری را دوست دارند. البته وابستگی بسیار زیادی نیز دارند. در این سن باید به نکات مهمی توجه کنیم که کاربرد بسیاری برای ما دارد مثلا باید کامپیوتر را طوری قرار دهیم که صفحه آن را ببینیم و بدانیم کودک دارد چه کارهایی انجام می دهد کودک باید یاد بگیرد که مسائل خصوصی خود را به دیگران نگوید چه وقتی آنلاین است و چه زمانی که در زندگی واقعی هستند. در این سن بهتراست کاربرد ایمیل و چت را یاد نگیرند و اینکه اگر مسئله در اینترنت او را ناراحت کرد به شما بگوید.

کودک 7تا 8 سال

بچه‏های این سن بدنبال انجام کارهایی که از آن منع شده اند می روند. وقتی آنلاین هستند به سایت‏هایی می‏روند که اجازه ندارند و یا با کسی صحبت می کنند که نباید. در این سن دوست دارد در مورد جنسیت و توانمندی عقلی خود بداند، اعتماد می کند و سوالی درباره شناسایی طرف خود نمی کند. در این سن بهتر است یک قانون برای استفاده از اینترنت طراحی کنید و سایت‏های مرتبط به کودک را به آنها معرفی کنید. یک آدرس ایمیل خانوادگی بسازید. از فیلتر های ایمیل برای جلو گیری از ایمیل هایی که نمی خواهید به کودک شما برسد استفاده کنید .

درباره فریب های جنسی با کودک صحبت کنید چون او می‏تواند به راحتی به این سایت‏ها دسترسی پیدا کند. البته این را مد نظر داشته باشید که در این قانون باید از کودک نیز کمک بگیرید. کودک باید به این مفهوم برسد که بگوید با پدر و مادر صحبت کردم و مقررات استفاده از اینترنت را یاد گرفته‏ام و می‏دانم که به کجاها بروم. من فهمیدم که چه مدتی می توانم آنلاین باشم. من هیچگاه اطلاعات شخصی، مانند آدرس منزل، شماره تلفن ، آدرس محل کار پدر و مادر را نخواهم گفت اگر چیزی مرا ناراحت کرد به پدر و مادرم می گویم. در اینترنت ، وقتی آنلاین هستم درست عمل می کنم که به کسی آسیب نرسانم یا مخالف قانون نباشد.

سن 9 تا 12 سالگی

در این سال شاید بتوان کودکان را بر حسب جنسیت نیز از هم جدا کرد دخترها بیشتر از پسرها تجربیات ناخوشایند اینترنتی را گزارش می‏کنند. بیشتر آنها از اینکه تصاویر مستهجن را ببینند به عنوان یک مسئله آزاردهنده نام می‏برند ولی پسران این موارد را بیشتر هیجان‏آور می‏دانند .با ایجاد سرگرمی های مفید انها را از غرق شدن در مسایل پوچ و بی هدف دور نگه دارید . معنویت را از کودکی در انها پررنگ کنید تا به دلیل کرامت وجودی خود به سمت و سوی سایت های مبتذل  و گفتگوهای بی هدف نروند .


معرفی چند سایت مناسب برای کودکان

سایت‏های دوستانه و کودکان از جمله سایت‏های مناسب برای کودکان زیر 13 سال است که دارای شباهت‏های زیادی می‏باشند اما تفاوت‏هایی هم دارند سایت دوستانه بیشتر جنبه ادبیاتی دارد وسایت کودکان بیشتر جنبه سرگرمی که تفاوت عمده این دو سایت با یکدیگر است. رحماندوست در مقاله آیا کودکان را در خیابان اینترنت رها کنیم می‏گوید: سایت دوستانه یک کتابخانه صد و یک عنوانی اینترنتی است که بچه‏ها بتوانند هر روز از سال یک کتاب بخوانند . همچنین بخش کودک و نوجوان سایت تبیان نیز می تواند به کودکان شما دنیایی تازه را معرفی کند .

اینترنت به دلیل مزایای بیشمار خود فناوری است که بی شک هرفرد نیازمند استفاده از آن می باشد و اگر کودکان از این فناوری منع شوند در نتیجه از پیشرفت منع می شوند پس مخالفت با اینترنت به عنوان فناوری نوین کاری غیر معقول است اما شناخت اینترنت و اینکه هر فرد به چه میزان نیازمند استفاده از آن است برحسب تفاوت فردی متفاوت می باشد. پس در فضای اینترنت مانند خیابان باید مراقب کودکانمان باشیم.

پیشنهادها

1- کودک خود را بشناسید و بدانید که علایق او چیست آنگاه سایت های مرتبط با علایق کودکان خود را که مناسب سن آنها می باشد پیدا کنید و خودتان به کودکانتان معرفی کنید.

2- از سایت‏های معرفی شده برای کودکان استفاده کنید وآنها رابه کودک خود معرفی کنید.

3- کامپیوتر را در فضای عمومی قرار دهید.

4- مراقب ایجاد اعتیاد کودکان خود باشید در این موارد اضطراب و افسردگی و هیجان و بیقراری و تفکرات وسواسی به سراغ کودک می‏آید.

5- به کودکان معایب و مضرات چت و گفتگو را بگویید وبه آنها اجازه گفتگو با افراد ناشناس را ندهید.

6- قانونی مانند قانونی که در مقاله به آن اشاره شد ایجاد کنید.

7- با استفاده از فایل history  میتوان دید که بچه ها به کجا رفته‏اند.


منبع: Iran kids creativity