کودک یار

معرفی بهترین ها برای کودکان

کودک یار

معرفی بهترین ها برای کودکان

10 بازی خلاق برای کودکان 1 ساله

 

بازی خلاق با کودک یک ساله

زمان بازی با کودکتان فقط زمان بازی و سرگرمی نیست، بلکه زمان آموزش درسهای زندگی به کودکتان هم می‌باشد.تازه‌ترین تحقیقات حاکی از آن است که خلق و خو و عادات انسان از دوران جنینی و 2 سال اول زندگی وی ناشی می‌شود و این نکته اهمیت آموزش و روش صحیح تربیت در سنین ابتدایی تولد کودک را نمایان می‌سازد.در این مقاله ما بازیهایی را به شما پیشنهاد می‌دهیم که علاوه بر سرگرم کردن کودکتان آموزشهایی را در جهت ایجاد خلاقیت و تقویت هوش و افزایش سطح هوشیاری کودک دلبند شما فراهم می‌آورد. 

 10 بازی برای ایجاد خلاقیت در کودک 1 ساله شما

زمان بازی با کودکتان فقط زمان بازی و سرگرمی نیست، بلکه زمان آموزش درسهای زندگی به کودکتان هم می‌باشد.تازه‌ترین تحقیقات حاکی از آن است که خلق و خو و عادات انسان از دوران جنینی و 2 سال اول زندگی وی ناشی می‌شود و این نکته اهمیت آموزش و روش صحیح تربیت در سنین ابتدایی تولد کودک را نمایان می‌سازد.در این مقاله ما بازیهایی را به شما پیشنهاد می‌دهیم که علاوه بر سرگرم کردن کودکتان آموزشهایی را در جهت ایجاد خلاقیت و تقویت هوش و افزایش سطح هوشیاری کودک دلبند شما فراهم می‌آورد. 

1.کجا رفت؟
یک توپ کوچک نرم انتخاب کنید، آن را در یک ظرف درپوش دار بگذارید. از بچه بپرسید توپ کجا رفت؟ او را تشویق کنید که در ظرف را باز کند و توپ بیرون بیفتد مثل جعبه هایی که دلقکی بیرون می‌پرد، بیرون افتادن توپ هم برای او جالب خواهد بود. این بازی راهی است که به کودک می‌آموزد که چیزهایی که او نمی بیند ممکن است وجود داشته باشد. این بازی، آموزش ثبات هدف است.

2.وسایل آشپزخانه:
ظرفهای پلاستیکی یا ظروف ماست و یا کاسه های نشکن برای این بازی مناسب می‌باشد. از این ظروف برای ایجاد یک برج استفاده کنید، به کودکتان کمک کنید که برج را بریزد، این فعالیت به او درس خواهد داد که نشانه گیری هدف را بیاموزد در حالی که ریزش و چیدن را هم یاد خواهد گرفت.

3. می‌توانم صدا را بشنوم:
راه دیگر برای تقویت مفهوم ثبات هدف به وسیله مخفی کردن یک اسباب بازی صدادار زیر پتو و یا حوله است. ابتدا اسباب بازی را به طور جزئی با پتو بپوشانید سپس صدای اسباب بازی را در بیاورید و او را تشویق کنید که اسباب بازی را پیدا کند، دوباره اسباب بازی را پنهان کنید، البته این بار به صورت کامل، بازی را تکرار کنید، در صورت پیدا کردن اسباب بازی، کودکتان را تشویق کنید.
4.بازی آبی:زمان حمام را به زمان اکتشاف و بازی تبدیل کنید. قاشق های پلاستیکی و آب پاش و کاسه های پلاستیکی را در وان کودکتان بگذارید، او با آنها ریزش آب را خواهد دید و از آنها لذت خواهد برد. تفریح دیگری هم می‌توان کرد، یک اسفنج را به کودکتان بدهید اسفنج را خیس کنید، او از فشار دادن اسفنج و ریزش آب لذت می‌برد.

5.مامان خوابه!
نزدیک کودکتان بنشینید البته این کار بستگی به سن کودکتان دارد می‌توانید او را بخوابانید. به او بگویی که قصد دارید که بخوابید و چشمهایتان را ببندید بعد از چند ثانیه چشمهایتان را باز کنید و مشتاقانه به او سلام کنید یا زمان را به او بگویید مثلاً صبح بخیر یا عصر بخیر که او زمانها را هم درک کند. دیدن چشمهای مامان که باز است و شنیدن صدای تبریکش معمولاً ایجاد خنده خواهد کرد بعد از چند دورِ، مکث خود را هنگام خواب بیشتر کنید احتمال هست که کودک حدود 6 ماهتان و یا بیشتر شروع به جیغ زدن کند و یا حتی به صورت شما ضربه بزند تا شما بیدار شوید!

6.بازی با برگها:
با کودکتان به بیرون از خانه بروید، تنوعی از برگها را برای او جمع کنید، به او اجازه بدهید آنها را بلند کند و با دستانش بازرسی کند، بدیهی است که با نظارت شما. برخی از برگها را چروک کنید تا او آنها را بازرسی کند و عمل چروک کردن را بیاموزد که این کار در برگهای خشک صدا هم خواهد داشت. با استفاده از یک برگ بزرگ بازی دالی موشه را با او انجام دهید.

7.بازی غلتکی:
کودکتان را روی زمین در مقابلتان بنشانید و یک ماشین اسباب بازی را روی زمین حرکت دهید او را تشویق کنید که بعد از شما این کار را انجام دهد سعی کنید که رفت و آمد ماشین را با او ادامه دهید. این کار جلو و عقب رفتن و چرخاندن و حرکت اجسام را به او یاد خواهد داد.

8.نقاشی:
این بازی کمی کثیف کاری است اما برای کودکتان بسیار جالب خواهد بود. کودک 8 تا 12 ماهتان را روی صندلیش یا روی زمین بنشانید. در مقابل او یک برگه و چندین غدای پوره ای رنگی که صاف شده است قرار دهید، او را تشویق کنید که با دستانش نقاشی کند، خواهید دید که او شاهکار خواهد ساخت. می‌توانید غذاها را در صورت اجازه پزشک بافت دار تهیه کنید(به دلیل در دهان بردن کودک) که نقاشی او بافت دار باشد.
9.بافتهای متفاوت:چندین موضوع بافت دار را به کودک 10 تا 12 ماهتان بدهید، مثلاً یک تکه مقوا، روسری نرم، تکه های چمن و ماسه و ... حتماً تا انتهای بازی در کنار او باشید و مراقب باشید چیزی را در دهانش نگذارد. همراه هم همه چیز را بازرسی کنید، خواهید بفهمید که او از چه بافتی بیشتر خوشش خواهد آمد مخمل کبریتی یا پشم گوسفند؟

10.بازی با رنگها:
برای کودک 10 تا 12 ماهتان اسباب بازی های رنگی و یا وسایل آشپزخانه رنگی تهیه کنید و به او کمک کنید که اسباب بازیهای با رنگ مشابه را در کنار هم بگذارد. مثلاً سیب قرمز و ماشین قرمز و توپ قرمز باید در یک طرف باشد. در این بازی به او کمک می‌کنید که کم کم با رنگها آشنا شود.
 

منبع: پرتال جامع خلاقیت و کارآفرینی کودک و نوجوان

جان سخت‌ترین و شجاع ترین دانشمندان جهان

 

دانشمند

نشریه گاردین در گزارشی شگفت انگیز لیستی از دانشمندان جهان را که به دلایل مختلف آزمایشهای ترسناک یا دردآوری را بر روی خود اجرا کرده بودند، منتشر کرده و از آنها به عنوان شجاع ترین و جان سخت ترین دانشمندان جهان یاد کرده است.  

 به گزارش خبرگزاری مهر، در نوامبر سال 1908، «هنری هد» از پزشکان بیمارستان لندن مقاله علمی را با عنوان «تجربه ای انسانی در زمینه عصبها» در نشریه Brain منتشر کرد و در آن احساسی را که در زمان قطع شدن عصبهای پیرامونی در انسان به وجود می آید را تشریح کرد؛ نکته درد آور در این مقاله این است که وی برای جمع آوری اطلاعات دست خود را جراحی کرده بود.  

در دنیای علم، داستانهای مشابه زیادی وجود دارند و تنها افرادی که به خاطر کمبود داوطلب یا گزینه جایگزین خود را موضوع آزمایش هایشان قرار داده اند قهرمان این داستانها نیستند، زیرا موارد بسیاری وجود دارند که با وجود در اختیار داشتن گزینه های متعدد، افراد برای نمایش قدرت خود را در معرض آزمایشهای علمی وحشتناکی قرار داده اند.  

نشریه گاردین در حال جمع آوری لیستی کامل از مقاوم ترین و شجاع ترین و گاه جان سخت ترین دانشمندان زن و مرد را منتشر کرده است. در این لیست نمونه هایی از دانشمندان متهور، قدرتمند و الهام بخش دیده می شوند اما در برخی از مواقع، آزمایشهای انجام شده پا را از مرز منطق و عقل فراتر گذاشته اند.  

 هنری هد: پزشک بیمارستان لندن که بازوی خود را به منظور کشف تغییر احساس در زمان قطع شدن اعصاب پیرامونی و رها کردن آنها برای بهبود پیدا کردن، بازوی خود را تحت عمل جراحی قرار داد. 

گودرون فلوژر: خانم کوهنورد اطریشی که به منظور مطالعه بر روی گرگها همواره در تعقیب و ردیابی آنها بود. طی یکی از سفرها وی در حالی دیده شده بود که در نزدیکی گله ای از گرگها، برای نزدیک تر آوردن آنها بر روی زمین دراز کشیده بود و خود را طعمه قرار داده بود.  

الیزی ویدوسون: بیوشیمیدان کالج امپریال لندن به همراه همکارش «رابرت مک کین» به منظور بررسی آثار محدود کردن کالری بر روی سلامت بدن، رژیم غذایی شدیدی را برای مدتی طولانی بر روی خود اجرا کرد. وی از نتیجه مطالعات خود توصیه های حیاتی را برای کمک به افرادی که در کمپهای نازی برای مدتی طولانی در گرسنگی شدید قرار داشته و دچار سو تغذیه شده بودند، به دولت بریتانیا عرضه کرد.  

 مایک استرود: دانشمند بریتانیایی در بیمارستان عمومی ساوت هامپتون که در زمینه مقاومت انسان و محیطهای دشوار تخصص دارد. وی در چندین سفر اکتشافی قطبی حضور داشته که طی یکی از این سفرها عمل نمونه برداری از بافت ماهیچه پای خود را بدون استفاده از مواد بی حس کننده انجام داد.   

لئونید روگوزوف: پزشک روسی که در سال 1960 در ایستگاه تحقیقاتی شوروی مشغول به کار بود. وی در این دوره دریافت که مبتلا به پریتونیت شده و تصمیم گرفت آپاندیس خود را جراحی کند. خود-جراحی وی دو ساعت طول کشید و وی چهار شب پس از جراحی توانست فعالیتهای روزانه خود را از سر بگیرد.  

سیسلی ویلیامز: یکی از اولین پزشکان زن بریتانیایی که در زمینه بیماری های کودکان تخصص داشت و رژیم غذایی غنی از پروتئینی را در حین فعالیت در آفریقا خلق کرد که جان بسیاری از انسانها را نجات داد. طی جنگ جهانی دوم و پس از سقوط مالایا وی دستگیر شده و در دو زندان مختلف در ژاپن اسیر شد، وی در این دوره نیز به فعالیتهای خود ادامه داد و با به خطر انداختن جان خود به درمان بیماران پرداخت.   

جان استپ: جراح سابق نیروی هوایی آمریکا که به واسطه یک سری آزمایشهایی که به منظور شناسایی بالاترین سرعت و شتابی که انسان می تواند از آن جان سالم به در ببرد، به سریعترین مرد جهان مشهور شد. وی ماجراجویی های خود را با کمک وسیله نقلیه ای انجام می داد که به آن موتور جت وصل شده بود و نتیجه آزمایشهای وی استخوانهای شکسته، شبکیه چشم متلاشی شده و چندین آسیب بدنی جدی دیگر بود.   

تیموتی لیری: روانشناس آمریکایی که ریچارد نیکسون را خطرناکترین مرد آمریکا می دانست و به این شهرت داشت که به بهانه انجام مطالعات علمی به شدت از داروهای روانگردان استفاده می کند.   

دانشمند در آزمایشگاه

آیزاک نیوتن: از مشهورترین دانشمند جهان که با آزمایش بر روی بدن خود هیچ مخالفتی نداشت، در یکی از موارد وی سوزنی را در کاسه چشم خود فرو برده و آن را به پشت کره چشمش فشرد تا انحنای آن را تغییر دهد. وی نتیجه این آزمایش را مشاهده چندین دایره سفید، سیاه و رنگی گزارش کرده است.   

ادوارد هریسون: شیمی دانی که به ازای ابداع ماسک ضد گاز طی جنگ جهانی اول جان خود را از دست داد، ابداعی که جان هزاران نفر را در جنگ نجات داد. وی برای ابداع این ماسک خود را در اتاقکهای سر بسته در معرض گازهای سمی قرار می داد و در نهایت در سن 49 سالگی جان خود را از دست داد.   

لارنس پاتریک: متخصص بیومکانیک آمریکایی که در اجرای آزمایشهای ساختگی تصادفهای انسانی تخصص داشت. وی که از محققان دانشگاه وین استیت به شمار می رفت به بهانه یافتن روشهای ایمنی در پی اطلاعاتی درباره حوادثی بود که انسان می توانست در برابر آنها دوام بیاورد. در یکی از آزمایشها قطعه فلزی 10 کیلوگرمی به سینه وی کوبیده شد تا اثرات مخرب کیسه های هوای درون خودروها مورد بررسی قرار گیرد. وی همچنین برای بررسی تاثیر شتاب و سرعت بالا بر بدن انسان بارها بر نقلیه های جت دار سوار شد. در آزمایشی دیگر برای درک دقیق مکانیزم خرد شدگی، وزنه ای سنگین بر روی گونه وی کوبیده شد.   

آناتولی بوگروسکی: در 13 جولای 1978 این دانشمند روسی در قدرتمند ترین دستگاه شتابدهنده ذره ای شوروی سابق، دچار حادثه ای کوچک شد. به دلیل نقص در تجهیزات ایمنی یک پرتو پروتونی با سر وی برخورد کرد و وی نوری درخشانتر از هزاران خورشید را در برابر چشمانش مشاهده کرد. در حالی که پزشکان از وی قطع امید کرده بودند، وی به شکلی عجیب زنده ماند و جدا از حمله های گاه و بی گاهی که به او دست می دهد، گنجایش ذهنی وی دچار آسیب دیدگی نشد.   

بری مارشال: پزشک استرالیایی که یک ظرف کشت باکتری مملو از باکتری «هلیوباکتر پیلوری» را نوشید تا ثابت کند این باکتری باعث زخم معده شدید می شود، البته در نهایت موفق شد به خاطر تلاشهای فراوانش جایزه نوبل را دریافت کند.  

 

منبع: خبرگزاری مهر  به نقل از وبلاگ آدمای گنده

چند نکته در طراحی اتاق کودک

 

طراحی اتاق کودک

الهام عبدالمالکی کارشناس معماری

با مد نظر گرفتن المان های زیر خواهیم توانست در ایجاد محیطی مناسب و متناسب با حال کودکان بر هر آنچه در رشد و تعالی آنان تاثیر گذار است , فائق گردیم .
مشورت :با کودک خود صبحت کنید.و فعالیتهای مورد علاقه او را بیابید و توجه نمائید او از چه چیزهائی لذت می برد.از  صفات منحصر بفرد  او به دقت مطلع شوید.و بیابید که دوست دارد محیطش چگونه آراسته شود.کودکان باید کمک کنند تا محیط خود را بیا فرینند , بدین کونه آنها یاد می گیرند , مسئولیت پذیر بوده و برای بثمر رساندن کیفیت استعداد و جودی خود کوشش نمایند

طراحی اتاق کودک


قیاس و مبلمان :طراحی فضا ی منطبق با شرایط کودکان به طور قطع بستگی به شناخت کافی از ویژگی های رشد آنان دارد.خصوصیات جسمی و روانی کودکان در مراحل مختلف رشد , اساس برنامه ریزی فضا و طراحی برای آنان است.اندازه میز و صندلی , کمد های اسباب بازی و نیز ارتفاع مناسب دستگیره درها , دستشوئی ها , شیر ها و .. ضروری است.اگر فضا و عناصر آن متناسب با اندازه های کودکان باشد , آن ها به سادگی می توانند از فضا ها و وسایل مربوط به خود استفاده کنند.قطعات متنوع مبلمان , نیمکت , میز و صندلی , تابلوها , قفسه ها و غیره  ای که با مقیاس و در حد و اندازه آنان ساخته می شود , اغلب برای هر بازی شکل ویژه ای بخود می گیرند .
تقسیمات فضا :اتاق کودک باید به طریقی چند منظوره طراحی شود و از آنجائی که کودکان از اتاقشان برای بسیاری از فعالیتها در کنار استراحت و خواب استفاده می کنند , تقسیمات و قلمرو های خاص و مشخص خود را طلب می کند. از قبیل فضائی برای مطالعه و بازیهای مهیج و همچنین فضائی برای سرگرمی.فضای بازی باید در کنار فضای خواب و استراحت کودک و در ارتباط مناسب با آن طراحی شود .تجهیزات مورد نیاز در فضای بازی شامل :قفسه و صندلی , پارک کودک و .... است .

طراحی اتاق کودک

محدودیت ها :کودک در این مرحله کنجکاو و بی باک است.تا آنجائیکه آنها هیچگونه اطلاعی از خطر ندارند.از این رو با ایجاد قفسه ها نه تنها اشیا ئی مانند بطری و دارو  در ارتفاعی مناسب و بدور از دست کودک در امان است بلکه محیط نیز نظمی دوچندان می یابد .
رنگ :رنگهای روشن به چشم بچه ها با شکوه هستند.برای دیوارها از کاغذ دیواری رنگی و یا رنگ شاد استفاده کنید.و رنگ و بافت را به آنها اضافه نمائید.میتوانیم حریم ها و همچنین لبه های دیوار را مشخص و بر جسته نمائیم.و ابر ها و ستارگان را بر سقف اضافه نمائیم.کودکان رنگهای تابناک و درخشنده را دوست دارند.اما شما میتوانید با به کار بردن رنگهای شاد و تابناک در روی هر دیوار  محدوهای رنگی را نیز معین کنید.رنگهای شاد و شفاف و آزاد ,   تصور کودکانه را بر می انگیزند و آنان را به آفرینش و خلاقیت را تشویق می کنند.همچنین پیدایش یا ظهور دیوارهای روشن از قبیل استفاده از  کارکترهای کارتونی و مانند آن در دیوارهای اتاق های کوچک می تواند بسیار مفید باشد .


 

 طراحی اتاق کودک 

روشنائی :فضاهائی با نور طبیعی و شفاف اثر مثبت بر کودکان دارند.بعبارت دیگر اتاق های تاریک با نور مصنوعی و نامناسب اثر منفی در پی خواهند داشت.از این رو  گزیدن نحوه و میزان روشنائی در اتاق کودک اهمیتی بس مهم را ایفا مینماید و تاثیر مهمی در خواندن و نوشتن و ایجاد آرامش و تمرکز آنان دارد.نور مناسب فضا را جهت محیطی آرام و مناسب جهت مطالعه محصور می نماید.بررسی تاثیر میزان نور در شب نیز در روحیه آنان حائز اهمیت است .

پنجره ها :پنجره و جهت آن در اتاق کودک اهمیتی ویژه دارد.از طریق آن نور شمالی به داخل می تابد و شادابی و سحرخیزی را به بار می آورد. کودکان پنجره هایی را که در تقابل و مرتبه چشمانش است را بیشتر دوست میدارد , بطوریکه ایشان مجبور نیستند برای نگاه کردن به خارج قد بکشند.از سوی دیگر کودکان از میان پنجره ها حرکت خورشید را دنبال می کنند تا زمانیکه به محل مشخصی برسد و غروب کند , فعالیت های خود را خاتمه می دهند


طراحی اتاق کودک


در گرداگرد این عناصر کودکان بازی می کنند و از این طریق از تصوراتشان بهره می برند تا دنیای خودشان را بیافرینند.از این رو با ایجاد کنش و واکنش و ایجاد کنجکاوی خواهیم توانست کودک خود را به فکر فرو بریم .ایجاد کنش دنیای جدیدی را بر روی کودک خواهد گشود.و او را در شناخت هر چه بیشتر پیرامون و دنیای پر رمز و راز خود تشویق خواهد نمود. آنجنانکه که معماری و عناصرش  برانگیزنده نیروی حرکتی و تشویقی خواهند بود و آن هنگام  دیگر پایانی بر این باور نخواهد بود

منبع: البرزمن

تاثیر موسیقی بر افزایش هوش

 موسیقی هوش شما را بیشتر می کند

فرانسیس اچ راچر
دانشکده روانشناسی دانشگاه وسیکانسین
ترجمه سودابه سالم 

کودک و موسیقی

موسیقی از اولین نغمة لالایی مادر، در رشد ذهنی کودکان نقش بازی میکند. موسیقی از تجربیات در خانواده، از رسانههای مختلف و بخشی از عبادات مذهبی و به عنوان یک موضوع درسی و در بازیهای کودکانه وارد زندگی کودک میشود. تحقیقات اخیر نشان میدهد که موسیقی علاوه بر ارزش وسیع اجتماعی، نقش مهمی در رشد ذهنی کودک دارد: چنانچه کودکان از سنین خردسالی با موسیقی سر و کار داشته باشند، این امر در سازماندهی دستگاه مرکزی اعصاب آنها اثر میگذارد و بنابراین، میتواند به عنوان وسیلة موثری برای تربیت دوران کودکی مورد استفاده قرار گیرد.

یادگیری بسیار زود شروع میشود ـ حتی قبل از تولد
مطالعات در سراسر جهان نشان میدهد که تحریکات اولیه برای رشد مغز بسیار اهمیت دارد. یک محیط سرشار از تحریکات مناسب، باعث تقویت ارتباطات عصبی میشود که در مغز کودکان شکل میگیرد. مطالعات بر روی جانوران نیز این ارتباط وسیع را نشان میدهد. برای مثال، ویلیام گرینوگ William Greenough ـ از دانشگاه ایلینویز، دو گروه از موشها را مورد آزمایش قرار داد. گروه اول در محیطی با تحریکات مناسب صوتی و گروه دوم در قفسهای استاندارد با صداهای معمولی و یکنواخت. حیواناتی که در محیط اول بودند در میان سلولهای مغزشان 25% بیشتر ارتباط برقرار گردید.
ماحصل کلام این که مغز از ابتدای رشد بسیار سازشپذیر و انعطافپذیر است.
این امر ما را در برابر امکانات بیشمار و نیز مسئولیتهای سنگینی قرار میدهد. در اینجا زمان نقش حساسی بازی میکند. هنگامی که در رشد طبیعی اختلالی وجود داشته باشد، ارتباطات عصبی بخوبی صورت نمیگیرد. درواقع، شواهد فزایندهی بسیاری مؤید این است که رشد ذهنی و یادگیری تحت تأثیر تجربیات قرار دارد، حتی تجربیات قبل از تولد. آزمایشهای فراصوتی (سونوگرافی) ـ Ultrasound Recording ـ نشان میدهد که «نرون»هایی که در رحم مادر رشد میکنند از هفتهی هفتم حاملگی شروع به تقسیم شدن میکنند. به نظر میرسد که تجربه میتواند از آغاز چنین فرایندی بر روی رشد مؤثر باشد.
دادههای آزمایشگاهی تأیید میکنند که یادگیری میتواند در رحم مادر نیز صورت گیرد. برای مثال، مطالعات نشان میدهد که کودکی که تازه متولد میشود در ارتباط با صداهایی که در زمان حاملگی مادر شنیده است عکسالعمل نشان میدهد.
این شواهد علمی ـ و شواهد زیاد دیگری که از حوصلهی این مقاله خارج است ـ ما را به نتیجهی واحدی میرساند: چگونگی رشد ذهنی و یادگیری کودکان بستگی به طبیعت و تربیت دارد.
ممکن است که طبیعت حد بالایی برای رشد برقرار کرده باشد، اما، تربیت است که تعیین میکند آیا فرد میتواند به این حد برسد یا خیر.

نقش موسیقی در رشد مغز
چرا والدین و معلم کودک را از تجربهای محروم میکنند که نشان داده شده است میتواند به رشد ذهنی او کمک کند؟ تحقیقات جدید نشان میدهد که آموزش موسیقی در سنین خردسالی میتواند در رشد اتصالات عصبی neural connection ـ موثر باشد، اتصالاتی که برای درک پیچیدگیهای ریاضی و مفاهیم علمی لازم است. این تحقیقات بین آموزش موسیقی و دیگر توانائیها شناختی، به ویژه تواناییهای فضایی، رابطهی مهمی را نشان میدهند.
منظور از توانائیهای شناختی، استدلال تجریدی است که برای درک روابط بین اشیا بکار میرود ـ مثلا هنگامی که میخواهیم کسری را محاسبه کنیم و یا شطرنج بازی کنیم.
به گروهی از کودکان سه ساله آموزش موسیقی با اُرگ ـ Piano Keyboard ـ داده شد.
پس از شش ماه، تواناییهای شناختی آنها پیش از دیدن دورهها ـ pre-testiny ـ و بعد از دیدن دورهها ـ post - testiny ـ اندازهگیری شد. نمرات این گروه از کودکان با سه گروه دیگر از کودکان مقایسه شد: گروهی که درسهایی در مورد کامپیوتر گرفتند، گروهی که گاهگاهی در دورههای آواز خواندن جمعی شرکت داشتند و نیز گروه چهارمی که هیچگونه آموزش خاصی نداشتند. با این که نمرات اولیة هر چهار گروه تفاوت چندانی را نشان نمیداد، ولی، بعد از گذراندن دوره، نمرات گروه اول به طور چشمگیری از سه گروه دیگر بالاتر بود. این تفاوتها در زمینة هوش نظری، استدلال فضایی ـ زمانی بودند.
در تأئید چنین دادههایی، «مارتین گاردینر» ـ Martin Gardiner ـ و همکاران دانشگاهی او با تحقیقات خود نشان دادند که آموزشهای ابتدایی در موسیقی و هنرها میتواند بر روی نمرات خواندن و ریاضیات کودکان مؤثر باشد. دیگر تحقیقات نیز اثرات مشابهی را نشان داده است. درواقع، نتایج بهدست آمده در مورد کودکانی که در مدارس موسیقی مجارستان پذیرفته شدهاند نیز مبین انعطافپذیری آنان در یافتن مهارتهایی در ریاضیات و زبان میباشد که این گزارشها در چندین دهه تأئید شده است.
تمامی این یافتهها بدین معنی است که آموزش ابتدایی میتواند در رشد مغز مؤثر باشد و این تأثیر بیش از تأثیر آموزش خواندن به کودکان میباشد. به نظر میرسد که موسیقی، بویژه، به شکلگیری اتصالات عصبی لازم برای فعالیتهای علمی کمک میکند. البته بسیاری از والدین و مربیان، به صورت تجربی، سالها به چنین نظریاتی دست یافته بودند، اما، تنها در چند دهة اخیر است که تحقیقات علمی نیز این امر را تأئید کرده است.
درواقع، تحقیقات اخیر تأثیر موسیقی بر روی رشد شناختی حیوانات را نیز نشان داده است.
موشهایی که به طور وسیعی در معرض دریافت اصوات موسیقی ـ Complex music ـ قرار گرفتند (روزی 12 ساعت طی چند ماه)، در آزمون مارها بسیار بهتر از موشهایی رفتار کردند که در معرض اصوات غیرموسیقیایی و یا سکوت قرار داشتند. محققین به این نتیجه رسیدهاند که منطقهای از مغز که اختصاص به یادگیری شناختی دارد، با شنیدن موسیقی به طور مؤثری رشد مییابد. حالا میتوانید تصوّر کنید که تأثیر آموزش موسیقی بر روی کودکان ما چه میتواند باشد!

موسیقی به عنوان یک تجربة آموزشی
گرچه تحقیقات نشان داده است که حتی شنیدن موسیقی نیز بر روی هوش انسان تأثیر دارد، اما، قویترین تأثیرات موسیقی از شرکت فعال در ساختن موسیقی بهدست میآید. کودکانی که آموزش موسیقی میبینند به احتمال زیاد، از آنهایی که فقط موسیقی را منفعلانه میشنوند بیشتر سود خواهند برد. واضح است که تحریکات شناختی در خلال آموزش موسیقی به سطح بالایی میرسد.
آموزش موسیقی برای کودکان بندرت «خشک و خستهکننده» است. آموزش موسیقی معمولاً توأم با شادی است. ولی، این فعالیت در عین حال توأم با چالشی در تواناییهای شناختی است.
از این گذشته، کودکی که بر روی مسألة ریاضی کار میکند معمولاً برای مدت طولانی فقط مینشیند و فکر میکند و تنها با مداد و کاغذ سر و کار دارد. همان کودک، هنگامی که با گروهی همکاری میکند، باید خود را با گروه هماهنگ کند و همزمان باید به فکر باشد تا برای آنچه باید انجام دهد آماده باشد. در هیچ فعالیت دیگری کودک این چنین جذب انجام کارهایی نمیشود که باید در خلال ثانیهها اجرا شود و به طور مستمر و در زمانی طولانی درگیر اجرای عملی باشد.
کودکان در خلال اجرای موسیقی باید دائماً توجهشان به کار باشد. ساختارهای تفکر باید دائماً روزآمد و دقیق باشد. این ترکیب هشیاری و احتیاط، همراه با پاسخهای فیزیکی در حال تغییر، یک تجربهی آموزشی است که ارزش بیهمتایی دارد.
انسان میتواند به سادگی بفهمد که چرا کودکانی که آموزش موسیقی دیدهاند قادرند با موادی کار کنند که سرعت قابل درک شدن و درونی شدن نیستند. این کودکان، در مقایسه با کودکانی که به آنها فرصتی برای شرکت در ساختن موسیقی داده نشده است، ممکن است قادر باشند با سرعت بیشتری بیآموزند و اطلاعات را ذخیره کنند.
جدای این مزیّتها فضای اجتماعی آموزش موسیقی توأم با همکاری است. در صورتی که غالب دیگر موضوعات آموزشی چنین فضایی وجود ندارد و یا جای خود را به فضای رقابتی میدهد. دانشآموزان با همکاری یکدیگر است که میتوانند در یک اجرای موسیقی نقشی ایفا کنند، آنها یاد میگیرند که «مشارکت» وسیلهای است که میتواند برای هدفهای دیگر نیز مورد استفاده قرار گیرد.
موسیقی راه حلی برای تمامی مشکلات آموزشی نیست. ذهن بشر بهشدت پیچیده است و دانش ما در اینباره که «تأثیرات موسیقی در چه اندازه است» هنوز به کمال نرسیده است.با وجود این، موسیقی وسیلة آموزشی قدرتمندی است که باید مورد استفاده قرار گیرد.
در عین حال، باید مواظب باشیم تا اهمیت موسیقی از نظر زیبایی را کوچک نشماریم و این زیبایی را به زندگی کودکانمان وارد کنیم.
ما نباید تنها به این دلیل که موسیقی موجب رشد ذهنی کودک میشود، آنها را درگیر فعالیت موسیقیایی کنیم.
بزرگترها تنها از روی انجام وظیفه موسیقی نمیسازند. کودکان نیز باید چنین باشند. آموزش موسیقی دانشآموزان با احساسات آنان سر و کار دارد و در خلال بروز احساسات آنها صورت میگیرد.
برای تمامی آنهایی که در ساختن موسیقی شرکت میکنند تجربة با درون خویش سر و کار داشتن و ظرفیتِ به تنهایی کار کردن و با خود همراه بودن و حرکت به سوی حسّی که به شکل دیگری احساس نمیشود، نتایجی است که به بار مینشیند.
ساختن موسیقی شادیبخش است و کودکان ساختن موسیقی را دوست دارند... بنابراین، اگر شما مزایای رشد ذهنی و نیز شادی ساختن موسیقی را تواماً در نظر بگیرید، دلیل کافی خواهید داشت تا برای کودکان امکان چنین تجربهای را فراهم سازید. 

 منبع: موسیقی کودک

نامه ای از یک کودک کار

 کودکان کار

کار کردن یعنی چه؟ آیا کار کردن به معنی پول درآوردن است؟ و هر کسی که کار می‏‌کند به دنبال پولی است؟ من فکر می‏کنم اگر کار وجود نداشت اصلاً زندگی کردن معنی خاصی هم نداشت. پس این کار است که زندگی را به وجود می‏آورد، اما این کار کوچه و بازار نه برای کودکان. کودکانی که تازه در حال رشد کردن هستند و این رشد آن‏ها، در حال کار کردن صورت می‏گیرد. رشدی که یک موقعی به خود می‏آیند و می‏گویند من چه‏طور بزرگ شدم و به این سن و سال رسیدم.
من که از این سال‏های گذشته چیزی از زندگی کردن نچشیدم به جز این که صبح زود از خواب ناز بیدار شوم و به دنبال کار گمشده‏ام بروم و روز خود را به این امید شب کنم که، به خانه پولی آورده باشم. چرا باید کودکی کار کند، در حالی‏که آن باید در کوچه و پارک‏ها در حال تفریح و سرگرمی باشد. مگر این روزهایی که کودک کار می‏کند دیگر باز می‏گردد. دیگر می‏تواند در این سن و سال کار کند و بازی کند و مثل دیگران درس بخواند؟
نه این روزها دیگر برگشتنی نیستند و زمان هم هیچ‏وقت برنمی‏گردد. کار کردن و تحرک برای انسان‏ها لازم و مفید است. اما نه برای یک کودک نه برای بچه‏هایی که حق‏شان نیست کار کنند. من خودم هم کار کرده‏ام. و خوب احساس آن‏هایی که در کوچه و بازارها کار می‏کنند را می‏فهمم شاید احساس بعضی از پسرها را نفهمم اما احساس یک دختر را خوب می‏فهمم و درک می‏کنم که چه‏طور در برابر دختران دیگر که می‏خواهند از آن‏ها چیزی را بخرند تحقیر می‏‏شوند و یک لحظه دل‏شان می‏خواهد که جای آن یکی باشند تا دیگر خود را در برابر چشم‏های مردم و آدم‏هایی که همه چشم‏شان به من دوخته شده است خود را در برابر آن‏ها نبینم. جوری که نگاه کردن بعضی از آن آدم‏ها مثل تیری ا ست که از وسط قلب آدم بگذرد و آدم را خرد کند.
می‏خواهم یک خاطره‏ی کوچک از کار کردن یکی از دوستانم در خیابان مولوی بنویسم. روزی دوستم به همراه برادر کوچکش در لبه‏ی جوی آبی که از آن آشغال‏ها همیشه پر و خالی می‏شدند نشسته بودند و طبق معمول جعبه‏‌ی آدامس‏ها جلوی پایشان قرار داشت و بعضی از مردم می‏خریدند و بعضی از آن‏ها هم مسخره می‏کردند که یک دختر در کنار خیابان چطور دارد آدامس می‏فروشد. یک لحظه بود که دو سه تا از پسرها آمدند شاید بهتر است بگویم لات بودند که به دوستم و برادرش نزدیک شدند و از آدامس‏های آ‌ن‌ها برداشتند و در حالی‏که می‏خواستند بروند، دوستم و برادرش گفتند که پول‏شان را بدهند ولی آن پسرها برگشتند و جعبه‏ی آدامس‏های را با لگد به این طرف و آن طرف انداختند و همه‏ی آن آدامس‏ها همه جا پخش شدند و دوستم و برادرش هم ناراحت همه‏ی آن‏ها را جمع کردند و به کارشان ادامه دادند. این خاطره را نوشتم تا بگویم که چقدر تحقیرآمیز است یک دختر در جامعه‏ی اسلامی این گونه کار کند (نه همه‏‌ی خانم‏ها) من با این که می‏گویند هیچ کودکی نباید در جهان کار کند مخالف هستم چون آن آدمی این حرف را می‏زند که خودش به این کار و این پول نیاز ندارد. خیلی از بچه‏ها هستند که از داشتن پدر یا مادر محروم هستند و یا از وضع مالی خوبی برخوردار نیستند و آن بچه ها مجبور هستند تن به کار کردن بدهند و دولت هم نمی‏تواند کاری برای آن‏ها انجام دهد. به نظر من کار کردن یک کودک هم می‏تواند مفید باشد. باعث می‏شود که هوش آن زیاد شود و ذهن آن را بازتر سازد و بهتر می‏تواند در آینده تصمیم‏گیری کند و از جامعه، شناخت بیشتری داشته باشد. تا آن کودکی که همیشه در رفاه کامل بزرگ شده و از کوچه و بازار دور بوده است.
نمی‏خواهم در پایان بنویسم که به امید آن روزی که هیچ کودکی در روز کره‏ی زمین کار نکند، من می‏نویسم به امید آن روزی که همه‌‏ی کودکانی که کار می‏کنند پیروز و موفق و شادمان باشند.

فرخنده ایوبی، 17 ساله، کلاس دوم راهنمایی عضو انجمن حمایت از کودکان کار 

 

منبع: انجمن حمایت از کودکان کار

کودکانه: کیک های خوشمزه!

کودکانه: کیک های خوشمزه! 

کودکانه 

کودکانه 

کودکانه 

کودکانه 

کودکانه 

 

بقیه این کیکهای خوش مزه در ادامه مطلب...

ادامه مطلب ...