کودک یار

معرفی بهترین ها برای کودکان

کودک یار

معرفی بهترین ها برای کودکان

ضرورت تحصیل کودکان مهاجر

کودک مهاجر افغان

سال‌ها قبل در یکی از واحد‌های اجرایی انجمن حمایت از حقوق کودکان در جنوب شهر تهران بعضی مواقع شاهد درگیری دو گروه از کودکان بودیم. گروهی به دیگری لقب «افغانی» می‌داد و گروه دیگر هم آن یکی را «غربتی» می‌خواند. گویا هر دو گروه دریافته بودند که جایگاه اجتماعی که در جامعه برایشان رقم خورده پایین‌تر از همسالان ایرانی‌شان است. کودکان به اصطلاح «غربتی» که همان کولی‌ها هستند و با اینکه سال‌های سال از سکونت اجدادشان در ایران می‌گذرد، گویا نتوانسته‌اند با فرهنگ ایرانی خودشان را وفق دهند، جامعه هم همواره آنان را پس زده است، جمعیت زیادی از کودکان خیابانی را تشکیل می‌دهند که اسپند دود می‌کنند یا فال می‌فروشند و اغلب به صورت خانوادگی در خیابان‌ها فعال هستند، جمعیت‌شان کنترل‌ شده نبوده و با سرعت رو به افزایش است، بهره‌مندی آنان از حداقل‌های امکانات آموزشی، رفاهی، درمانی و... به نسبت سایر کودکان ناچیز است، که البته بحث کودکان کولی به فرصت دیگری موکول می‌شود. در مقابل، کودکان افغان هم سرنوشتی مشابه کولی‌ها داشته‌اند؛ جنگ، مهاجرت والدین و فقر عواملی بوده‌اند که این کودکان را ناخواسته در چرخه رنج و تلاش زودهنگام قرار داده‌اند، فرصت‌های آموزش و تحصیل به دلایل بسیار زیادی برایشان محدود بوده است و هدفمندی یارانه‌ها در ایران و گرانی و تورم حاصله در سال‌های اخیر بر فقر و ناتوانی خانواده‌های آنان افزوده است که باز هم‌ شانه‌های نحیف این کودکان بالاجبار فشار مضاعفی را برای تامین بخشی از معاش خانواده تحمل می‌کند، طوری که بسیاری از مهاجران «قانونی» که مجوز تحصیل در مدارس ایرانی را هم دارند توانایی پرداخت مبلغ «50 هزار تومان» مقرر شده توسط آموزش و پرورش را ندارند. 


پیمان‌نامه جهانی حقوق کودک که کشور ما در سال 73 آن را پذیرفته است، بر لزوم بهره‌مندی همه کودکان از امکانات بهداشتی و درمانی و آموزشی برابر بدون در نظر گرفتن ملیت تاکید داشته و در این میان ماده 22 پیمان‌نامه جهانی حقوق کودک نیز حمایت از کودکان مهاجر را به دولت‌های عضو یادآور می‌شود: «کشورهای عضو اقدامات لازم را به عمل خواهند آورد تا تضمین شود کودکی که متقاضی پناهندگی است یا طبق قوانین و مقررات بین‌المللی یا داخلی پناهنده محسوب می‌شود، اعم از اینکه همراه والدین خود یا شخص دیگری باشد یا همراه نداشته باشد، از حمایت مناسب و مساعدت بشردوستانه در برخورداری از حقوق مندرج قابل اعمال در این پیمان‌نامه و در سایر اسناد بین‌المللی مربوط به حقوق بشر یا بشردوستانه که کشورهای عضو به آنها ملحق شده‌اند، بهره‌مند خواهد شد.»

محروم شدن کودکان مهاجر از تحصیل باعث سوق دادن آنان به سمت اشتغال اجباری نیز می‌شود، یعنی این کودکان علاوه بر تحمل رنج و درد حاصل از غربت، و رنج محرومیت از کسب دانایی، فشار سومی را تحمل می‌کنند که آثار زیانبارش، جسم و روح این کودکان را می‌آزارد. کودکانی که بعضا هم سخت‌ترین نوع اشتغال در بین کودکان نصیب آنها شده است. هموطنان ما در شرایط بحرانی جنگ و با آنکه جیره‌بندی سوخت و مواد غذایی را تجربه می‌کردند، با سخاوت و مهربانی پذیرای مهاجران بسیاری بوده‌اند، در این میان و با گذر زمان فرزندان زیادی از این مهاجران «در خاک ایران» متولد شده‌اند و اگر منصفانه به قضاوت بنشینیم شاید سهم بیشتری از امکانات مختلف رفاهی وآموزشی از آنان دریغ شده است. اگرچه طی سال‌های گذشته برخی از این کودکان از امکانات آموزشی و تحصیل بهره‌مند شده‌اند اما هنوز هم بسیاری از آنان چشم به در مدارس ایرانی دوخته‌اند تا شاید پذیرای بی‌قید و شرط آنان شود، کودکانی که – نه به میل خود- قربانی جنگ و آوارگی در کشور خود شده‌اند.

در حال حاضر یک شکاف عظیم فرهنگی بین شهروندان ایرانی و مهاجران ساکن ایران ایجاد شده است و افزایش آسیب‌های اجتماعی و خشونت بعضا منجر به جرم و جنایت در بین مهاجران می‌تواند حاصل این شکاف باشد، نادیده گرفتن مهاجران، استفاده از آنان صرفا به عنوان نیروی ارزان کار در بخش‌های مشقت‌بارکارگری مانند حفاری با دست، بنایی و... و عدم درک حضور آنان به عنوان شهروندان عادی می‌تواند عواقب خطرناکی برای امنیت شهروندان داشته باشد، این در حالی است که در کشوری مثل سوئد یک موسسه پژوهشی مستقل روی یک سفارش گرانقیمت پژوهشی دولت سوئد با این مضمون کار می‌کند: «برای اینکه مهاجران و پناهندگان ساکن در کشور، سوئد را مانند وطن اصلی خود دوست بدارند چه باید کرد؟»شاید اگر طی این سال‌ها به آموزش کودکان مهاجر به عنوان یک «ضرورت» پرداخته می‌شد و اگر در بازگشت به وطن با توشه خرد و دانش آمیخته به فرهنگ و تمدن کهن ایرانی که از کشور میزبان اندوخته‌اند وارد کشور خود می‌شدند، می‌توانستند به ارتقای فرهنگی هموطنان خود کمک‌های شایانی بکنند، انسان‌هایی که سایه جهل حاصل از جنگ و بی‌خانمانی و فقر سال‌هاست بر آسمان کشورشان گسترده است و تنها «آگاهی جوانان و نوجوانان» آموزش‌دیده می‌توانست راه خوشبختی و سعادت را به این انسان‌های نگونبخت و خسته از جنگ و بلایای آن بنمایاند. 

منبع: انجمن حمایت از حقوق کودکان

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد