کودک یار

معرفی بهترین ها برای کودکان

کودک یار

معرفی بهترین ها برای کودکان

اسباب بازی برای کودک نابینا

 کودکان نابینا

برای شروع باید کودک نابینا را با بازی و اسباب بازی آشنا کرد، در ادامه او را با انواع مختلف بازی ها آشنا کرد. در آخر باید به واکنش های او هنگام بازی توجه کرد تا به علایق و توانایی های او پی برد.

اسباب بازی های ویژه‌ی کودکان نابینا، علاوه بر سرگرمی باید همچون ابزار آموزشی- پرورشی، مطالب تازه‌ای به کودکان بیاموزند. اسباب بازی های آنها باید ویژگی های زیر را داشته باشند:

- داشتن صدا مثل ماشین

کودک نابینا از روی صدا، حرکت و ویژگی های مشابه آن ها، می‌تواند شکل اسباب‌بازی را در ذهنش مجسم کند.

- روشن و شاد بودن مثل رنگین‌کمان

به این ترتیب، کودک کم‌بینا اسباب بازی را می‌بیند و با رنگ‌ها نیز آشنا می‌شود. توپ‌های رنگی، سازه‌های رنگی (لگو)، عروسک‌ها یی با لباس های رنگی و به طور کلی هر اسباب‌بازی رنگارنگ و شادی بخش، برای کودکان کم‌بینا مناسب است. 

اسباب بازی برای کودک نابینا 

- اسباب‌بازی با شکل خاص یا سطح برجسته

اسباب‌بازی‌هایی که مانند توپ بسکتبال سطح ناصاف دارند یا مثل صفحه ی شماره‌گیر تلفن،  دارای برجستگی و فرورفتگی اند، یا مانند خمیر بازی انعطاف‌پذیرند،نیز برای کودکان نابینا مناسب‌اند.

اسباب بازی کودکان نابینا باید به گونه ای باشد که کودک با دست کشیدن روی آن، با مفهوم‌هایی مانند حجم، شکل، اندازه، جنس و… آشنا شود. این اسباب‌بازی‌ها خلاقیت کودک را هم تقویت می‌کنند.

- مثل توپ متحرک باشند

اسباب‌بازی‌های این کودکان باید آن ها را به راه رفتن، ورزش و استفاده از اندام های مختلف بدن برانگیزند. گوشه‌گیری، یکی از مشکلات رفتاری کودکان نابینا ست و می توان با انتخاب اسباب‌بازی‌های پرتحرک آن را از میان برد.

در ضمن بازی های گروهی هم خوب هستند این بازی‌ کودک نابینا را جامعه پذیر بار می آورند و از افسردگی و احساس تنهایی او پیشگیری می کنند.

باید کودک نابینا را با همه ی بازی‌های کودکان بینا آشنا کنیم تا احساس کمبود نکند. انتخاب اسباب‌بازی برای کودکان، نیازمند وقت، هزینه و  دقت است، اما  انتخاب اسباب‌بازی برای کودکان نابینا و کم‌بینا و درگیر با هر گونه معلولیت  دیگر، به  ویژه به دقت بیشتر نیاز دارد. اسباب‌بازی ها، اگر به درستی انتخاب شوند، می توانند بخش مهمی از نیازهای آموزشی و پرورشی کودکان معلول را برآورده ‌کنند. 

منبع: کتابک به نقل از موسسه فرهنگی هنری نابینایان بصیر

معرفی: جمعیت جوانان هزاره سوم

 خانه کودک محمودآباد
جمعیت جوانان هزاره سوم 
 سازمانی غیردولتی (NGO)، غیرانتفاعی، غیرسیاسی و مستقل است. "جمعیت" از سال 83 با اخذ مجوز رسمی فعالیت خود را به منظور دستیابی به اهداف زیر آغاز کرده است :

 اهداف 

هدف کلی "جمعیت جوانان هزاره سوم" تلاش برای ایجاد شرایطی است که در آن کودکان از کلیه حقوق طبیعی و انسانی خود برخوردار شوند. این حقوق عموماً در "پیمان‌نامه حقوق کودک" سازمان ملل متحد تبیین گشته و به امضای دولت ایران نیز رسیده است.

 برنامه‌های عملی 

برای رسیدن به اهداف موردنظر، "جمعیت" با توجه به امکانات و شرایط اجتماعی راهکارهایی را ارائه می‌دهد. در حال حاضر با سازماندهی چند کارگروه، بخش‌های متفاوت هدف اساسی خود را دنبال می‌کند. کارگروه‌های فعال در حال حاضر عبارتند از : کارگروه آموزش، کارگروه بهداشت و سلامت، کارگروه هنری و ادبی، کارگروه فنی و تدارکات، کارگروه روابط عمومی، کارگروه تشکیلات و هماهنگی کارگروه حقوقی و کارگروه مالی.

فعالیت در هر یک از کارگروه‌ها داوطلبانه است و هر داوطلب بنا بر ذوق، تمایل و آمادگی خود می‌تواند در یک یا چند کارگروه فعال شود. فعالیت کلیه کارگروه‌ها معطوف به کار فرهنگی، اجتماعی و فعالیت آموزشی، بهداشتی و شخصیتی از کودکان، به ویژه کودکان کودکان محروم است.‍‍

 پروژه "خانه کودک کار محمودآباد"

یکی از پروژه‌های "جمعیت جوانان هزاره سوم" خانه کودک کار محمودآباد می‌باشد. محل این پروژه در جنوب شرقی تهران در منطقه کوره‌های آجرپزی واقع شده است. محمودآباد از توابع شهر ری و یکی از محلات فقیرنشین و حاشیه‌ای است. کودکان محل حتی از دسترسی به آموزش رسمی نیز محروم هستند. فعالان "جمعیت" در مهرماه 87 از این منطقه بازدید کردند و با مشاهده وضعیت کودکان منطقه، تصمیم گرفتند پایگاه آموزشی- بهداشتی برای کودکان احداث کنند. پس از 3 ماه تلاش داوطلبان "جمعیت" و حمایت‌های انسان‌دوستانه چند حامی، سرانجام خانه کودک کار محمودآباد کار خود را در آذر 87 آغاز کرد. هم‌اکنون 120 کودک به صورت روزانه در کلاس‌های سوادآموزی و 80 کودک در کارگاه‌های مهارت‌های زندگی و مهارت‌های فنی تحت تعلیم هستند.

 ما چه می‌گوییم :

  • هر انسان زیر 18 سال کودک است. (ماده 1 پیمان‌نامه)
  • هر کودک مستقل از ملیت، نژاد، وضعیت خانوادگی، مذهب و نوع تولد باید از حقوق طبیعی و انسانی برخوردار باشد.
  • حق حیات، حق آموزش و تحصیل مناسب و رایگان، حق برخورداری از بهداشت و درمان رایگان، حق آزادی بیان از حقوق اولیه و اساسی کودکان است.
  • دفاع از حقوق کودکان وظیفه بزرگسالان و تأمین حقوق آنها وظیفه دولت‌ها است.
  • ..

عضویت در "جمعیت جوانان هزاره سوم"

عضویت در "جمعیت" داوطلبانه است. کافی است فرم داوطلبی را پر کرده و امضاء کنید. با هر اندازه وقت که داشته باشید می‌توانید در کنار اعضاء دیگر به فعالیت بپردازید. 

 

ساعت کار خانه محمود آباد :
8 صبح الی 17 در ایام هفته و 9 الی 13:30 روزهای تعطیل

تلفن های تماس :
09355272954 

 

برای اطلاعات بیشتر به سایت جمعیت جوانان هزاره سوم مراجعه کنید

نقش شعرخوانی در تقویت مهارتهای حسی کودکان

 براساس باور کارشناسان و تحقیقات انجام شده، شعرخوانی برای کودکان در ارتقای مهارتهای حسی و تقویت توانایی ارتباطی آنها جایگاه ویژه ای دارد. با توجه به اهمیت این موضوع به سراغ یکی از کارشناسان که سالهاست در حوزه کاری خود با کودکان و شعر کودک سر و کار دارد، رفته ایم و نظرات وی را درباره جایگاه شعر کودک در ارتقای مهارتهای حسی و ارتباطی جویا شده ایم.  

شعر خوانی برای کودک

 

«سودابه امینی» کارشناس روانشناسی بالینی از دانشگاه الزهرا(س) است که هم اینک به عنوان کارشناس آموزش شعر در مرکز مدیریت آموزش کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان مشغول به کار است. «امینی» هشت سال سابقه مسؤولیت مرکز آفرینشهای ادبی را در پرونده کاری خود دارد و مجموعه شعرهای «زمهریر»، «در فضای بی نشان»، «لیلی و هزار زن» و گزیده ادبیات معاصر 126، از سروده های اوست. 

 

 * خانم امینی! اصولاً تعریف شما از شعر کودک چیست؟
** «عباس یمینی شریف» درباره شعر کودک می گوید که شعر کودک کلامی است موزون و زیبا، هم از حیث ترکیب صداها و کلمات و هم از حیث مضمون. شعری که برای کودک گفته می شود برای بزرگسالان نیز هست. توجه داشته باشید که هر کودکی در آینده یک بزرگسال خواهد بود.اما محمود کیانوش که از پیشکسوتان شعر کودک در ایران است، اعتقاد دارد که شعر کودک از دنیای کودک گرفته می شود. به نظر می رسد تعریف محمود کیانوش به شعر کودکی که امروز ما آن را می شناسیم، نزدیکتر است. 

 

* شعر کودک باید چه ویژگیهایی داشته باشد؟
** در واقع شعری را می توان شعر کودک نامید که از نظر دایره واژگان، فضای عاطفی، استفاده از عناصر زندگی کودکانه، استفاده از تخیل کودکانه، اندیشه و تفکر؛ با مخاطب واقعی در گروه سنی مورد نظر شاعر تناسب داشته باشد. به کار گرفتن وزن، قافیه، موسیقی و ریتم در شعر کودک نیز از بدیهیات است.


* کاربرد زبان، تخیل و عاطفه در شعر کودک چه ویژگیهایی دارد؟
** به کارگیری عناصری مثل زبان، تخیل، عاطفه و اندیشه در شعر کودک باید به گونه ای اتفاق بیفتد که روانی و رسا بودن شعر را به اختلال نیندازد و در هنگام خواندن، باعث توقف ذهن کودک و گشتن به دنبال معنای یک کلمه یا درک یک مفهوم نشود.
پیچیدگی در صورت و معنای شعر، کودک را از لذت بردن از شعر باز می دارد و نقطه ضعف شعر محسوب می شود. در هنگام سرودن شعر کودک، شاعر باید کاملاً خود را فراموش کند و فقط به مخاطب یعنی کودک بیندیشد.

* از دیدگاه روان شناسی، خواندن شعر برای کودک چه فوایدی دارد؟ درباره ضرورتهای آن هم توضیح دهید.
** شعرخوانی برای کودکان با حضور مربی یا پدر و مادر که نقش مربی را ایفا می کنند معنی دار خواهد بود. مسلماً آنها اهدافی را برای خود تعریف می کنند و این اهداف با توجه به شعر انتخابی و ظرفیت دریافتهای کودک از مفاهیم شعر متغیر است. البته سؤال شما دامنه گسترده ای دارد، اما من به تعدادی از فواید شعرخوانی برای کودک اشاره می کنم. رساندن کودک به مرحله «شنیدن» و «خواندن» خلاق و پرورش توجه و دقت کودک، تقویت تفکر منطقی، توجه به حواس پنجگانه، توجه به عناصر حسی موجود در اطراف و غنی سازی دایره واژگان از جمله این فواید است. همچنین تربیت حس و عاطفه کودک یعنی شناخت عواطف خود و دیگران و توانایی کنترل هیجانها و عواطف و از طرف دیگر، ایجاد زمینه برای تقویت بیان شفاهی و بیان مکتوب، تربیت تخیل کودک و حرکت به سمت دستیابی به تخیل فرهیخته و در نهایت آمادگی برای رسیدن به مرحله بعدی رشد، از دیگر فواید شعرخوانی برای کودک است و در واقع باید گفت که شعرخوانی برای کودک زمینه ای است برای تقویت ارتباطات و روابط انسانی او.

* از چه سنی شعرخوانی برای کودک را توصیه می کنید؟
** شعرخوانی برای کودک را می توان از دوران جنینی آغاز کرد. از همین دوران می توان گوش و هوش کودک را تربیت کرد. مضامین بکر و زیبایی برای زمزمه کردن از زبان یک مادر برای جنین هست که شاعران کمتر به آن پرداخته اند. «مادرانه ها» می تواند عنوان زیبایی برای ترانه های مادر در حال انتظار فرزند باشد و حتی «پدرانه ها» که می توانند از زبان پدرها سروده شوند.

* خانم امینی! درباره واژه ها و تأثیر واژه ها در کودک برایمان توضیح بفرمایید.
** هر واژه از بار حسی عاطفی خاصی برخوردار است. همان گونه که هر لحن از بار معنایی و عاطفی خاصی حکایت می کند. شنیدن شعر از سوی کودک، ذهن او را غنی می کند و هر قدر که متون بیشتری برای کودک خوانده شود، گنجینه لغات وی، گسترده تر می شود. واژه هایی که در متون مربوط به کودکان مورد استفاده قرار می گیرند باید با سن و دایره درک و دریافت کودک، هماهنگی و همسانی داشته باشند. بنابراین شاعر یا نویسند نمی تواند از هر واژه ای با هر میزان بار عاطفی استفاده نماید. شعر کودک باید از دنیای کودک گرفته شود تا تأثیرگذار باشد. دنیای کودک هم یعنی عاطفه، اندیشه، تخیل و زبان کودک و در مجموع عناصر زندگی کودکانه.

شاعر کودک باید خود یک کودک باشد و از دریچه دنیای او به جهان نگاه کند، با او بخندد و با او گریه کند. بنابراین هر قدر شاعر کودک، «کودک» و خصوصیات روحی روانی او را بیشتر بشناسد، شعری موفق تر خواهد سرود.


* موسیقی به عنوان یکی از ارکان شعر چه جایگاهی در شعر کودک و جذب او به سمت شعر دارد؟
** موسیقی، هنر سحرآمیزی است که همیشه مورد توجه آدمی بوده، به ویژه وقتی که با شعر ترکیب می شود موسیقی در شعر کودک به اعتقاد بسیاری از کارشناسان، نقش اول را دارد.یعنی هر قدر به سنین خردسالی و پیش از آن نزدیک می شویم، می بینیم که اهمیت اصوات و آواها بیش از اهمیت معناهاست. در سنین دبستان کودک تمایل دارد به این که شعرهایی را که به شعر فولکلور و عامیانه نزدیک هستند بخواند، کلمات و جمله های هم قافیه بسازد و در بسیاری موارد می بینید که بچه ها با نام و نام فامیل دوستان خود شوخی می کنند و کلمات و ترکیبات طنز می سازند.همه اینها به خاطر توجه کودک و علاقه او به موسیقی است. کودک به این نمی اندیشد که شعری که می خواند چه معنایی دارد و مثلاً شعر فرهیخته هست یا نه، بلکه به این می اندیشد که با زبان، بازی کند و موسیقی تازه ای بسازد و از آن لذت ببرد.


* برای رسیدن به «شنیدن خلاق» که منجر به دریافتهای بهتری برای کودک می شود، چه باید کرد؟
** تفاوت شنیدن خلاق با شنیدن معمولی این است که در شنیدن خلاق که معمولاً تکرار نیز در حصول آن نقش دارد، عاطفه، اندیشه، تخیل و زبان کودک هم درگیر می شود کودک وقتی به شنیدن خلاق می رسد که با معنا و آوا و صورت و مفهوم شعر، ارتباط برقرار کند. برای رساندن کودک به مرحله شنیدن خلاق باید به چند نکته توجه داشته باشیم: اول انتخاب متن یا شعر مناسب سن واقعی، روحیه و شرایط عاطفی و سن زبانی )ادبی(کودک و دوم ایجاد شرایط مناسب برای خواندن متن توسط کودک یا مربی. شرایطی که محرکهای شنیداری و دیداری غیر مربوط با متن، کاملاً در محیط آن حذف شوند و فضا آماده شعرخوانی باشد. اگر کودک، خود، متن یا شعر را می خواند باید با صدای بلند آن را قرائت کند و اگر مربی، شعر را می خواند، لازم است برای خواندن شعر، تسلط کافی داشته باشد. معمولاً وقتی شنیدن خلاق اتفاق می افتد که کودک تمایل دارد بارها و بارها متن یا شعر برای او خوانده شود و مربی یا والدین باید این علاقه و تمایل کودک را در نظر بگیرند و به اندازه ای که او دوست دارد، شعر یا قصه را برایش تکرار کنند. 

 

* برداشت یک کودک از شعر، چه تفاوتهایی با برداشت بزرگسالان دارد و اصولاً کودک در مواجهه با یک شعر خوب، با کدام جاذبه های آن بیشتر درگیر می شود؟
** برداشت یک کودک از شعر را باید با برداشت کودک دیگر از شعر مقایسه کرد و اصولاً مقایسه کودکان و بزرگسالان در این زمینه کار صحیحی نیست، اما این که در هنگام خواندن شعر برای کودک، او بیشتر با کدامیک از جاذبه های شعر درگیر می شود به میزان تمرین کودک در شعرخوانی بستگی دارد. طبعاً جاذبه های موسیقیایی در شعر نقش اول را دارند و ابتدا کودک با شکل و ظاهر اثر ارتباط برقرار می کند، میزان درک و دریافت کودک از شعر به کودک و شعر بستگی دارد و تمرینها و تجربه هایی که قبل از آن اتفاق افتاده و به دست آمده است. نکته مهم در ارتباط با درک و دریافت کودک از شعر این است که مربی یا والدین می توانند نقش اساسی و مهمی در شعرخوانی و بالا بردن میزان درک کودک از یک شعر را داشته باشند.
در واقع اگر در شعر بزرگسال خواننده و مخاطب یکی است، در شعر کودک برای مربی یا والدین می توان نقش خواننده را تعریف کرد؛ واسطه هایی که فهم شعر را برای کودک آسان می کنند و به کودک می آموزند از چه منظرهایی می توان به شعر نگاه کرد. مربی یا والدین می توانند درباره زبان، عاطفه، تخیل، اندیشه و ساخت شعر با کودک گفتگو کنند و به او کمک کنند تا ارتباط عمیق تری با شعر برقرار کند و از خواندن یا شنیدن شعر لذت ببرد. 

 

* شنیدن و خواندن شعر در ارتقای بیان شفاهی کودکان چه نقشی دارد؟
** شنیدن و خواندن ابزار لازم را برای ارتقای سطح بیان شفاهی به او می دهد، اما تقویت بیان شفاهی به ادبیات خانواده، ادبیات مدرسه و ادبیات محیط )دوستان و همسالان کودک ( نیز بستگی دارد.
سطح ادبیات انتخابی در هر یک از این محیط ها توسط خانواده، مربیان، دوستان و همسالان می تواند سطح ادبیات گفتاری کودک را تعریف کند و بیان شفاهی او را در محدوده معینی رشد دهد.


* جایگاه صدا، بو، رنگ و مزه در شعر کودک کجاست و به عبارت دیگر چگونه می توان با استفاده از یک شعر خوب، حواس پنجگانه کودک را حساس و تقویت کرد؟
** یکی از روشهایی که مربی یا والدین می توانند در ارتباط با شعرخوانی برای کودکان به کار بگیرند این است که پس از انتخاب شعری که صدا، رنگ، بو و یا مزه در آن به کار رفته است آن را برای کودک بخوانند و از وی بخواهند که این عناصر را در شعر پیدا کند. این روش در مورد بعضی از شعرها قابل استفاده است، مثلاً کتاب قارو قارو قار، قورو قورو قور از خانم افسانه شعبان نژاد به صداهای حیوانات پرداخته است.  

 

منبع: جمعیت جوانان هزاره سوم

کودکانه هایی که روی آسفالت داغ خیابان به یغما می رود

گزارشی از حرکت خودجوش جوانان در حمایت از کودکان کار و خیابان
الناز انصاری 

کودک کار


طولانی‌ترین خیابان خاورمیانه اگرچه به دیدن شلوغی هرروزه‌اش، چنارهای رو به موت و جوی آبش، به بوقها و فریادها و به دیدن بچه‌های کار عادت کرده است، عصر پنجشنبه با حرکت عده‌ای جوان ناشناس غافلگیر شد. خیابان ولیعصر، زیر پل پارک‌وی در عصر پنجشنبه تجربه نادری از سر گذراند. نظم موجود تغییر کرد. ۱۰۰ تا ۱۵۰ جوان با میانگین سنی ۲۰ سال با شیشه‌شور و دستمالهای یزدی، با لباسهایی مرتب به استقبال شیشه کثیف ماشین‌ها رفتند تا با مردمی از جنس خودشان درباره کودکان کار و خیابان حرف بزنند. پسران و دختران جوان دو ساعت در خیابان شیشه شستند، آدامس و فال فروختند و نتیجه دو ساعت تلاششان را به کودکانی بخشیدند که پارک‌وی برای آنها حکم محل کارشان را دارد.

جوانان شرکت‌کننده در این حرکت بین ۱۸ تا ۲۵ سال داشتند. آنها با مردمی که شیشه ماشینها را بالا می‌دادند یا بی‌اعتنا به روبهرو خیره می‌شدند توضیح می‌دادند چرا در خیابان هستند. هدف آنها اصلاح نگاه مردم نسبت به کودکان کار بود.

حرکت خودجوش این جوانان بدون هماهنگی با هیچ نهاد دولتی و غیردولتی یا فعالان حقوق کودک، شاید نشانه ثمربخشی بیش از یک دهه فعالیت و آگاهی‌بخشی NGOهای مدافع حقوق کودکان باشد و شاید نشانه‌ای از تکاپوی اجتماعی برای خلق جهانی بهتر برای کودکانی که کودکی حق آنان است.

مرخصی استحقاقی کودکان
بچه‌هایی که هر روز از چهارراه‌های پربرکت خیابان ولیعصر کسب درآمد می‌کردند، در ساعات پایانی کار هرروزه‌شان با رقبایی مواجه شدند که نه قیافه و لباسهایشان به کار کردن در چهارراه می‌خورد و نه برخوردشان با آنها، برخورد رقیبانه‌ای بود. آنها با صورت‌های خسته از ۱۲ ساعت کار در زیر تیغ آفتاب، گیج و گنگ به این رقیب‌های جوان نگاه می‌کردند و به کاسبی‌ای که به حد کافی در گرما راکد است لعنت می‌فرستادند. زهرای هفت ساله با خودش می‌گفت: آفتاب و کولر ماشین‌ها که شیشه‌ها را بالا نگه می‌دارد کم بود که باید سر و کله این مزاحمها هم پیدا می‌شد.

از ساعت ۲۰ تا ۲۰:۳۰ به جمعیت عجیب شیشه‌شور به‌دست اضافه میشد. اما خبر خوب هنوز به بچه‌ها نرسیده بود. بچه‌ها کمکم در یک شور و مشورت صنفی که با هم کردند متحد شدند تا بگویند: ما امروز کاسبی نکرده‌ایم. هوا گرم است و مردم حوصله ما را ندارند. تا دو ساعت دیگر هم باید برویم خانه. شما کار ما را کساد می‌کنید. معلوم هم هست که این کاره نیستید.

جواب رقبا حکم مرخصی غیرمنتظره‌ای داشت: شما بروید دو ساعت استراحت کنید. ما هم هر چقدر پول بگیریم همه را بین شما تقسیم می‌کنیم.

بچه‌ها در شورای کوچکشان شاد از استراحت بعد از یک روز کار در کسادی خواهش کودکانه و تجاریشان را برای ادامه مذاکرات در کف خیابان گذاشتند: نمیشه هر هفته یه روز بیاین اینجا. یا اصلا پخش شید تو خیابونای دیگه. ما آدرس جاهایی رو که بچه‌ها توش کار می‌کنن بهتون می‌دیم.

آسفالت خیابان داشت هرم داغ جذب کرده از روز را می‌فرستاد هوا. مردم آخرین تلاششان را می‌کردند تا خود را به سفره افطار برسانند. جوانان توانستند حدود ۴۰۰ هزار تومان پول جمع کنند. آنها این پول را بین بچه‌هایی که حالا به تعدادشان اضافه شده بود پخش کردند.

شاید مردمی که پنجشنبه از چهارراه پارک‌وی گذر کردند امروز دیگر کودکان کار را اعضای کوچک باندهای مخوف، لکه‌های زشت متحرک در خیابان، بچه‌های ربوده‌شده و اجیرشده و شخصیت اول هزار داستان جنایی و پلیسی نبینند. شاید شک کرده باشند که این بچه‌ها واقعاً کودک‌اند و حقشان از کودکی روی آسفالت همه خیابانهای این شهر زیر پاهای همه ما له می‌شود. همین شک کوچک، برای آن جوانان یک عصر کار و این کودکان همیشه کار یک روزنه امید باز می‌کند.

نور امید در دل مدافعان حقوق کودک
عدم سازماندهی، شکل فراخوان و ناشناس بودن چهره‌ها و عدم اطلاع از یا مداخله فعالان حقوق کودک در این برنامه، بر خودجوش بودن این حرکت صحه می‌گذارد. از میان فعالان باسابقه حقوق کودک، اعضای خانه کودک شوش به طور اتفاقی از این حرکت مطلع شدند و در آن شرکت کردند. آنها خوشحال بودند که فعالیت خود و همکارانشان طی سالها به آگاهی عمومی منتج شده است که از سوی مردم عادی بروز و نمود اجتماعی پیدا می‌کند.

مجید بی‌خیله سالها مدیر پروژه خانه کودک شوش، از جمله خانه کودک‌های انجمن حمایت از حقوق کودکان بود و امروز از اعضای داوطلب این مجموعه است. این انجمن تا ابد افتخار اولین انجمن حامی حقوق کودک را با خود خواهد داشت. از دل این انجمن و با انتقال تجربیات اعضای آن و ادبیاتی که تولید شد، ده‌ها سازمان غیردولتی دیگر در حمایت از کودکان شکل گرفت. این سازمانها عموماً بر اساس الگوی انجمن، پروژه‌هایی را در مناطق جنوبی و حاشیه شهر تعریف کردند. سوادآموزی و ارائه خدمات رایگان آموزشی و بهداشتی به طور مستمر در این سازمانها پیگیری می‌شود. کودکان کار و محروم از تحصیل یا کودکان مهاجری که امکان تحصیل رسمی در مدارس ندارند سالهاست از طریق فعالیت این نهادها به حداقلی از حقوق خود دست می‌یابند. «آقا مجیدی» برای بچه‌های خانه کودک شوش حکم یک دوست چندساله را دارد. بسیاری از آنها تنها تصاویر و خاطرات کودکانه‌شان از خانه‌های کودک را در ذهن ثبت کردند و شاید تا سالها بعد نام این داوطلبان را در ذهن داشته باشند.

پارک‌وی، پل بی‌پارک و پرپیام 
بی‌خیله اعتقاد دارد سالها فعالیت و اطلاع‌رسانی درباره وضعیت کودکان و حقوق آنها جامعه را به سمت قبول مسوولیت‌های اجتماعی سوق داده است و حرکت خودجوش چند جوان بی‌ادعا یک حرکت نمادین و پر از پیام برای جامعه است: اولین پیام چنین حرکتی برای بچه‌هایی است که در خیابان کار می‌کنند. این بچه‌ها بعد از تحمل هرروزه انگها، بی‌تفاوتیها و اهانتها با حرکتی مواجه می‌شوند که به آنها می‌گوید ما شما را درک می‌کنیم و به شما احترام می‌گذاریم. کاری از دست ما برنمی‌آید اما اقلا دو ساعت کار شما را انجام می‌دهیم و با مشتریان شما حرف می‌زنیم تا شاید نگاهشان را نسبت به شما تغییر دهیم. ما رو در رو به مشتریان شما می‌گوییم شما هم انسان هستید و حق زندگی و کودکی دارید و این انتخاب شما نبوده که در خیابانها کار کنید. این اتفاق به همه ما برمیگردد و ما در قبال شما بچه‌ها مسوولیم.

به نظر مجید پیام دوم برای مردمی است که عادت کرده‌اند این بچه‌ها را مثل تابلوها یا سطل زباله‌های شهرداری در خیابان و جزیی از خیابان ببینند. مردمی که یادشان رفته اینها کودک هستند و همه در قبال آنان مسوولند. یادشان رفته آنها هم شخصیت و غرور دارند و هر ناسزا و دستی که برای «کیش دادن» آنها حرکت میکند، زخم تازهای است بر پیکر کودکی آنها.

و اما پیام سوم، انگشت اشاره‌ای است که به سمت مسوولان گرفته می‌شود و همین طور در آسمان منتظر میماند تا ببیند چه تغییری جز طرحهای جمعآوری و سازماندهی و... در زندگی این کودکان رخ خواهد داد. وجود کودکان کار در خیابانها و کارگاهها حکایت از ایراداتی در سیاستهای کلان اقتصادی دارد. با برخورد و پاک کردن صورت مساله مشکلی حل نمیشود. این پیام بارها و بارها به اشکال مختلف باید تکرار شود و شاید سالها باید منتظر تغییرات اساسی در این حوزه ماند.

پارک‌وی یک فرصت طلایی
در شرایط اقتصادی که رو به دشواری می‌گذارد، بی‌تفاوتی‌های اجتماعی بیشتر می‌شود. مردم درگیر دغدغه‌های شخصی خود می‌شوند و کمتر شاهد شکلگیری «دغدغه دیگری» هستیم. اما این اتفاق نشان از یک مسوولیت اجتماعی دارد که به رغم همه گرفتاریها در خیابان خودنمایی می‌کند.

این بخشی از حرف‌های «جاوید سبحانی» جامعه‌شناس و فعال حقوق کودک است که در تحلیل این حرکت می‌گوید و خطاب به مسوولان ادامه می‌دهد: «این همبستگی اجتماعی مسوولانه باید برای مقامات یک فرصت طلایی تلقی شود تا به مردم اجازه خلاقیت برای فعالیت‌های اجتماعی دهند. این پتانسیل‌ها در جامعه‌ای که نگران بروز و گسترش خشونت است یک فرصت است و امیدواریم ادامه یابد و از سوی مسوولان به عنوان یک تهدید با برخورد مواجه نشود.»

این حرکت در روز پنجشنبه بدون دخالت پلیس و در آرامش ادامه یافت. حرکتی که از ابتدا یاد شادی و آببازی جوانان را تکرار می‌کرد، امیدوار است که بعد از انعکاس خبری گرفتار نگاه‌های امنیتی نشود. سخنان سبحانی کم و بیش ردی از این نگرانی را با خود دارد.

این فعال حقوق کودک حرکتهای این‌چنینی را نوعی نیروی حمایتی از سوی گروه‌های بی‌نیاز به حمایتهای مالی در قبال گروه‌های ضعیف اقتصادی می‌داند و محل این رخداد را هم نمادی از این حرکت حمایتگرانه می‌داند: «پارکوی در شمال شهر است و هیچیک از بچه‌هایی که در آن کار می‌کنند، ساکن آن منطقه نیستند. خانه این بچه‌ها کیلومترها پایین‌تر از این محل است. این فاصله محله‌ای به همان اندازه می‌تواند مقیاسی برای فاصله طبقاتی این بچه‌ها با مشتریان بالقوه‌شان باشد. نگاه این طبقه به این بچه‌ها یا نگاه مجرمانه است یا ترحم‌آمیز. نگاه ترحم‌آمیز محرومیتها و خشونت‌های پیچیده‌تری علیه این کودکان اعمال می‌کند. چون این کودکان در نگاه کلیشه‌ای ترحم، قربانی و فاقد توانمندی و حقوق هستند. اما این حرکتهای همذات‌پندارانه این دو نگاه کلیشه‌شده را همراه خود ندارد.»

به نظر سبحانی این حرکت واکنش اعتراضی جامعه نسبت به انواع خشونت و محرومیت‌هایی است که علیه کودکان وجود دارد. او این اتفاق را کلیشه‌شکنی همه‌جانبه می‌داند که جز نگاه کلیشه‌ای به این کودکان رابطه خصمانه «بالای‌شهر- پایین‌شهر» را هم تلطیف می‌کند. بچه‌های بالای شهر برای چند ساعت همان کاری را کردند که بچه‌های پایین‌شهر می‌کنند. هر قدر هم این حرکت نمادین و با تاثیرات کوتاه‌مدت باشد، باز این اتفاق افتاده و قابل چشم‌پوشی نیست.


۱۰ میلیون خانواده مستعد کار کودک
طبق آمارهای رسمی سه میلیون و ۵۰۰ کودک ایرانی خارج از چرخه تحصیل قرار دارند. اگرچه فعالان حقوق کودک و ناظران اجتماعی این آمار را تا هفت میلیون نفر می‌دانند و دلایلی برای این ادعا دارند که توجیه‌کننده این رقم است، اما ۳/۵ میلیون کودک هم عدد کمی نیست. دلیل اختلاف آمارها یکی در قلمداد متفاوت از سن کودکی است و دیگری آمارگیری از جامعه ایرانی و نه مهاجران غیرقانونی که حق تحصیل ندارند. سن کودکی طبق تعریف سازمان ملل و پیماننامه حقوق کودک (که ایران از جمله امضاکنندگان آن است) ۱۸ سال تمام است. قوانین داخلی این عدد را به ۱۵ سال کاهش دادهاند. کار کودک ۱۵ ساله از نظر قانون (به صورت مشروط) قانونی است. این کودک در عین حال سن مسوولیت کیفری متفاوت و سن شرکت و رای دادن در انتخابات متفاوتی دارد. از ۱۵ سالگی دختر و پسر ایرانی در نقش‌های مختلف با اعداد زیادی مواجه می‌شوند که گاه آنها را محق و گاه خارج از حقوق کودک قرار می‌دهد.

طبق روال گزارشهای آماری، هیچ آمار روشن و تاییدشده‌ای از تعداد کودکان کار وجود ندارد. اما آمار کودکان خارج از چرخه تحصیل می‌تواند تخمینی از تعداد کودکان کارگر بدهد. کودکانی که مدرسه نمی‌روند، بیشک نه برای ادامه تحصیل از کشور خارج شده‌اند و نه در خانه و با معلم خصوصی درس می‌خوانند. این کودکان به مدرسه نمی‌روند تا وقت بیشتری برای کار کردن داشته باشند. پس همین تعداد (چه آمار رسمی و چه غیررسمی) تخمینی از کودکان کار نیز به دست می‌دهد.

پژوهش و ارائه آمار از سوی نهادهای معتبری نظیر مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی یکی از مطالبات جامعه فعالان حقوق کودک است. این آمار می‌تواند مبنایی برای تحلیل‌های دقیق و سیاست‌گذاری‌های اصولی از سوی دولت باشد. کار کودک ارتباط مستقیمی با فقر دارد. به گفته مرکز آمار، بیش از ۱۰ میلیون فقیر مطلق در ایران وجود دارد. سه برابر این عدد یعنی ۳۰ میلیون نفر نیز زیر خط فقر نسبی زندگی می‌کنند یعنی در مجموع ۴۰ میلیون نفر مستعد این هستند که شاهد کار ارزان کوچکترین عضو خانواده‌شان باشند؛ کاری که درآمد آن در روز هزینه می‌شود و در عوض کودکی و آینده یک کودک را بر باد می‌دهد.

مشاغل بزرگ، کارگران کوچک
شغل کودکان بر اساس جغرافیا، بازار کار و محیط کار می‌تواند متفاوت باشد، اما کار کودک را می‌توان بر حسب محیط کار به سه گروه اصلی تقسیم کرد.

کار خانگی تعداد زیادی از کودکان را برای کار و تولید پول به استخدام - بخوانید استثمار- خود درآورده است. به دلایل فرهنگی که ترجیح می‌دهد دختران در خانه بمانند، دختربچه‌ها بیش از پسرهای همسن خود پتانسیل کار در خانه را دارند. بسته‌بندی، قالیبافی، خرد کردن قند و کار بی‌مزد بچه‌داری و کارهای خانه از جمله این کارهاست. برخی کار کشاورزی و کار بی‌مزد در مزارع همراه با والدین را نیز در زمره کارهای خانگی قرار می‌دهند.

کارگاه‌های زیادی در کشور وجود دارند که به طور قانونی یا غیرقانونی به استخدام کودکان رو می‌آورند. وزارت کار تا کنون آماری از افراد زیر ۱۵ سال شاغل در کارگاه‌های تولیدی به عنوان نیروی کار غیرقانونی و نیز کودکان بالای ۱۵ سال به عنوان نیروی کار قانونی ارائه نداده است. طبق قانون کارگاه‌های زیر ۱۰ نفر مشمول قانون کار نمی‌شوند. در نتیجه نظارت این وزارتخانه و سازمان تامین اجتماعی روی این کارگاه‌ها ناچیز است. کارگاه‌های تولیدی، تعمیرگاه‌ها، جوشکاری و... کودکان زیادی را به عنوان شاگرد یا پادو در اختیار دارند. این محیط‌ها بیش از خانه و خیابان برای کودکان خطرناک است. کار با دستگاه‌های صنعتی، محیط بسته و خارج از کنترل نهادهای دولتی و خانواده زمینه آسیب‌های زیاد بهداشتی و اجتماعی برای کودکان فراهم می‌کند.

خیابان آخرین محیطی است که کودکان را برای کسب درآمد در خود می‌پذیرد. دستفروشی و خدماتی مثل شیشه‌پاککنی و واکس زدن از جمله این کارهاست. کودکانی که در خیابان کار می‌کنند، این محیط را به دلیل آزادی‌های نسبی‌ای که دارند و عدم حضور کارفرما ترجیح می‌دهند. ماندن در خیابان و دور از خانواده در میان دود و آلودگی‌های محیطی، کار در سرما و گرمای خیابان و نیز درگیر شدن با دنیای بزرگسال و آسیب‌هایی که پیامدهای طبیعی این ادغام و الگوگیری است اثرات زیادی در درازمدت روی کودکان می‌گذارد.

خاطره‌ای در ذهن خیابان
همه می‌دانند عدم اشتغال کودکان در گرو اشتغال بزرگسالان است. خانواده‌ای که زن یا مرد بزرگ آن به دلایل جسمی یا اجتماعی بیکار است چشم امید خود را به کودکان خانه می‌دوزد؛ خانه‌هایی که اگرچه ارزان و کوچک هستند اما نیازهای زیادی دارند. خانواده پرجمعیتی که احتمالاً درگیر آسیب‌هایی نظیر اعتیاد و بیماری است و نانآور آن کودک ۱۰ ساله‌ای است که گریزی از کار کردن ندارد، خانوادهای نیست که در قبال آن با بی‌خیالی شانه بالا بیندازیم و ندیده‌اش بگیریم.

۴۰ میلیون انسان، در همین کشور زیر خط فقر زندگی می‌کنند. جمعیت آنها ۱۰ میلیون بیشتر از بالای خط فقری‌هاست. همه بالای خطی‌ها هر کدام به نوعی و به اندازه‌ای از مسوولیت در قبال این مردم سهم دارند. حتی اگر سهم آنها دو ساعت کار در خیابان باشد، باید این سهم را ادا کرد. همان دو ساعت مرخصی برای کودکی که تمام طول سال را کار کرده است، ادای دینی است در قبال سالهای بی‌اعتنایی و تحقیر و شانه‌ای که بالا می‌رود که یعنی: به من چه؟ کار می‌کرد، درس می‌خواند، به این روز نمی‌افتاد. تجربه دو روز پیش خیابان ولیعصر تا این خیابان و این چنارهای پیر هستند از یاد تقاطعی در شمالی‌ترین نقطه این خیابان فراموش نخواهد شد.
 

۲۱ مرداد روز جهانی نوجوان

 نوجوانان

جمعه ۲۱ مرداد، روز جهانی نوجوان است. شعار امسال روز جهانی نوجوان، این است: "دنیای مان را دگرگون کنیم!"

۲۱ مرداد امسال (۱۲ آگوست)، هم چنین آخرین روز سال جهانی نوجوان است. بنابراین، بزرگداشت روز نوجوان امسال، پر رنگ تر و پربرنامه تر از هر سال اجرا می شود. سازمان ملل متحد، از ۲۱ مرداد سال گذشته، تا ۲۱ مرداد امسال را سال جهانی نوجوان نامیده بود. این نامگذاری برای تشویق دولت ها و سازمان های بین المللی و ملی به توجه بیشتر به اهمیت نقش نوجوانان در دنیای امروز انجام شده بود. 

جشن بزرگ داشت روز جهانی نوجوان امسال، در سازمان ملل با توجه ویژه ای به زنان جوان و دختران نوجوان و نقش آن ها در درک متقابل در جوامع، برگزار می شود. 

شعار امسال روز جهانی نوجوان، برگزیده شده تا آن ها را در هر جای جهان که هستند، به حرکت و تلاش برانگیخته کند. تلاشی در سطح منطقه ای و محلی و اطمینان به بدست آوردن نتیجه های جهانی.

 نوجوانان امروز با بهره گرفتن از شیوه های مدرن ارتباطی به آسانی و به سرعت با همه جای حهان ارتباط برقرار می کنند. سازمان ملل پیشنهاد می کند تا از این ابزار ارتباطی نیرومند، برای آگاهی بخشی و ترویج فعالیت ها و توانایی بخشیدن به نوجوانان برای دگر گون کردن دنیای انسان ها استفاده شود. 

 

سال جهانی نوجوان

روز جهانی نوجوان چگونه شکل گرفت؟ 

۱۲آگوست (٢١ مرداد) "روز جهانی نوجوان" است. از سال ها پیش، سازمان ملل متحد این روز را "روز نوجوان" نام نهاده است تا اهمیت سال های نوجوانی نزد بزرگترها به ویژه خانواده ها، برنامه ریزان و مسئولان هر جامعه فراموش نشود. اما چه شد که سازمان ملل تصمیم گرفت روزی را به نام نوجوانان جهان اعلام کند؟

همه چیز از سال ١٩٦٥ در یکی از جلسه های مجمع عمومی سازمان ملل آغاز شد. در این زمان، نمایندگان کشورها در سازمان ملل به اهمیت نقش نیروها و باورهای نوجوانان در توسعه جامعه های انسانی پی برده بودند و به همین سبب یک بیانیه به نام "بیانیه ترویج مفاهیم صلح، احترام متقابل و پذیرش دیدگاه های دیگر انسان ها برای نوجوانان"، منتشر کردند.

 دو دهه پس از انتشار این بیانیه، سازمان ملل، سال ١٩٨٥ را "سال جهانی نوجوانان: توسعه، مشارکت و صلح" نامید. این نامگذاری توجه جهانیان را بیش تر از پیش به اهمیت نقش نوجوانان در ترویج این مفاهیم و بکارگیری آن ها در جامعه آینده متوجه کرد.

در سال ١٩٩٥ و ده سال پس از سال جهانی نوجوان، سازمان ملل تعهداتش در ارتباط با نوجوان ها را گسترش داد و به مشکلات این بخش از جامعه در هزاره پیش رو پرداخت. نتیجه، راهکاری بود که به نام "برنامه جهانی اقدام برای نوجوانان تا سال ٢٠٠٠ و پس از آن"، (World Programme of Action for Youth to the Year 2000 and Beyond)، منتشر شد و در دسترس همگان قرار گرفت.
  "برنامه جهانی اقدام برای نوجوانان تا سال ٢٠٠٠ و پس از آن" در "دیوان سیاست گذاری اجتماعی و توسعه"، (DSPD) سازمان ملل، برای آگاه کردن جامعه انسانی از شرایط زیست و حقوق و آرزوهای نوجوانان تنظیم شده و همزمان می کوشد نوجوانان را به عنوان بخشی فعال در تصمیم گیری کشورها برای دستیابی به صلح و توسعه جهانی وارد کند. 
نامگذاری روزی جهانی برای نوجوانان هم بخشی از همین برنامه است. مجمع عمومی سازمان ملل در جلسه خود در دسامبر (دی ماه) سال ١٩٩٩،  پیشنهاد گردهمایی جهانی "وزیران مسئول امور نوجوانان" را برای نامگذاری روزی به نام نوجوانان پذیرفت و ١٢ آگوست، روزی که این وزیران در لیسبن پرتقال گردهم آمده بودند را برای گرامی داشت جهانی نوجوانان برگزید.
 پس از نامگذاری این روز، سازمان ملل کشورها را به انجام فعالیت های آگاهی بخش درباره اهمیت دادن به نوجوان ها و حقوق آن ها با توجه به برنامه جهانی اقدام برای نوجوانان تا سال ٢٠٠٠ و پس از آن فراخواند.  
هم اکنون نیز سازمان ملل در گزارشی سالانه به بررسی شرایط زندگی نوجوانان جهان و مسائل آن ها با توجه به موضوع روز جهانی نوجوان می پردازد و می کوشد برای برطرف کردن آن ها راهکارهایی جهانی پیشنهاد کند.

روز جهانی نوجوان به طور رسمی از سال ٢٠٠٠ برگزار می شود و هر سال یکی از مسائل مهم مربوط به نوجوانان را به عنوان موضوع روز جهانی نوجوان مطرح می کند. از سال ٢٠٠٠ تا کنون این موضوع ها مطرح شده اند:

  • سال ۲۰۰۹: توسعه پایدار، چالش ما، آینده ما!
  • سال ٢٠٠٨: نوجوانان و دگرگونی اقلیم: زمانی برای اقدام
  • سال٢٠٠٧: دیده و شنیده شود: مشارکت نوجوانان در توسعه
  •  سال ٢٠٠٦: همکاری برای مهار فقر
  • سال ٢٠٠٥: پرداختن به تعهدات
  • سال ٢٠٠٤: نوجوانان در گذر نسل ها
  • سال ٢٠٠٣: ایجاد حرفه های مناسب برای نوجوان ها در همه جای جهان
  • سال ٢٠٠٢: برای اکنون و آینده: اقدام نوجوانان برای توسعه پایدار
  • سال ٢٠٠١: پرداختن به سلامت و بیکاری
  •  سال ٢٠٠٠: نخستین برگزاری روز جهانی نوجوان
برگردان: 
لیلا عالمی  
منبع: کتابک

ایران خانه امن برای کودکان ندارد

 کودکان

قوانین حمایت از حقوق کودکان در ایران از نواقص بسیاری رنج می‌برد که یکی از شاخصترین خلاهای قانونی در این زمینه فقدان نظارت و سرکشی از کودکانی است که به خانه‌ای که در آن آزار دیده‌اند بازگشته‌اند.

محمد پویا کودک چهارسال‌های که در روزهای آخر تیرماه در بیمارستان بهرامی تهران جان باخت، در واقع قربانی قوانین نادرست و تصمیمات اشتباه مسوولان است. این کودک چهارساله یک بار در فروردین‌ماه به دلیل مصرف مواد مخدر (کراک) به بیمارستان منتقل شد اما قاضی پس از بهبودی، محمد پویا را با تعهد قضایی به خانواده‌اش تحویل داد. اما این کودک چهار ماه بعد دوباره به خاطر مصرف مواد مخدر به بیمارستان آورده شد و این بار جان باخت.

در حال حاضر قانون درستی برای حمایت از حقوق کودکان وجود ندارد. وقتی کودکی که دچار کودک‌آزاری شده است، مجددا به خانوادهاش تحویل داده می‌شود، هیچ نظارتی بر رفتارهای بعدی خانواده با کودک وجود ندارد. ممکن است باز هم کودک در شرایط نامناسب باشد و کسی از این مساله خبر نداشته باشد. حقوقدان انجمن دفاع از حقوق کودکان امیدوار است بعد از تصویب لایحه حمایت از حقوق کودکان، این مشکل حل شود.

هاله‌السادات سری می‌گوید: «در حال حاضر هیچ قانونی وجود ندارد که بر اساس آن نظارتی بر خانواده‌های کودکان خشونت‌دیده اعمال شود. وقتی کودک به خانواده تحویل داده می‌شود، فرض بر این است که دیگر خانواده کودک خود را آزار نمی‌دهند. اما با فرض و احتمال نمی‌توان کودکان را رها کرد. در لایحه حمایت از حقوق کودک، برای حل این خلاء قانونی راهکاری در نظر گرفته شده است. اگر این لایحه تصویب شود، قبل از اینکه کودک به خانواده تحویل داده شود در چندین جلسه به خانواده‌ها آموزش‌های لازم داده می‌شود که چطور باید با فرزندان خود رفتار کنند.»

این عضو انجمن دفاع از حقوق کودک، وجود ساز و کاری برای نگهداری از کودکان را در زمانی که خانواده‌ها درحال آموزش هستند، ضروری می‌داند و معتقد است در این مدت زمان کودک باید در محیطی امن باشد. تشخیص اینکه محیط امن برای کودک کجاست با قانونگذار است. اگر از مسوولان بهزیستی بپرسیم آیا شما خانه امن برای کودکان دارید، پاسخ آنها مثبت است. مسوولان بهزیستی مراکز نگهداری دائم کودکان بی‌سرپرست و بدسرپرست را با خانه‌های امن اشتباه گرفته‌اند. برای اینکه کودکی به یکی از مراکز بهزیستی سپرده شود، باید چندین مرحله پشت سر گذاشته شود که همه این مراحل زمانبر است. پس تکلیف کودک آسیب‌دیده‌ای که در لحظه نیاز به کمک دارد چه می‌شود؟

ثریا عزیزپناه یکی دیگر از اعضای انجمن دفاع از حقوق کودک می‌گوید: «در بیشتر کشورهای جهان، مراکزی به نام خانه امن برای کودکان در معرض خطر و آسیب وجود دارد. اگر کودکی در شرایط نامساعد باشد، او را به سرعت به این مراکز منتقل می‌کنند و از خطر دور می‌کنند. اما در ایران چنین نیست. جای خانه‌های امن برای کودکان آسیب‌دیده ایرانی خالی است؛ خانه‌هایی که به سادگی تبدیل به پناهگاهی موقت برای کودکان آسیبدیده شوند.»

مسوولان گمان می‌کنند فقط کودکانی که به حد مرگ کتک خورده باشند و صورت و بدنشان کبود و سیاه شده باشد، دست و پایشان شکسته باشد، مورد آزار جنسی قرار گرفته باشند یا از شدت آسیب جسمی به کما رفته باشند، مورد خشونت واقع شده‌اند و نیاز به کمک دارند. آنها آزارهای کامی، روحی و جسمی خفیف را مصداق کودک‌آزاری نمی‌دانند. این در حالی است که در کشورهای دیگر، حتی کودکان در معرض آسیب را هم مورد حمایت قرار می‌دهند.

به گفته عزیزپناه در کشورهایی که قانون‌های حمایتی درستی از کودکان وجود دارد اگر احساس شود کودک در شرایطی است که احتمال دارد غفلتی نسبت به او صورت گیرد او را از خانواده جدا می‌کنند.

اما جدا کردن کودکان در کشور ما از خانواده‌ها کار دشواری است و بر اساس قانون، پدر قیومیت فرزند را بر عهده دارد. حتی اگر پدری فرزند خود را بکشد هم قصاص نمیشود. در ماده ۲۲۰ قانون مجازات اسامی آمده است: «پدر یا جد پدری که فرزند خود را بکشد قصاص نمی‌شود و به پرداخت دیه قتل به ورثه مقتول و تعزیر محکوم خواهد شد.»

این عضو انجمن دفاع از حقوق کودکان می‌گوید: «مسوولان معتقد هستند خانواده بهترین مکان برای کودک است و نباید فرزندان را از والدین دور کرد. حتی اگر بچه‌ها هر روز کتک بخورند و در معرض انواع و اقسام آزارهای روحی و جسمی قرار بگیرند. معمولاً کودکان آنقدر در خانواده‌هایی که صلاحیت نگهداری از کودکانشان را ندارند نگه داشته می‌شوند تا وضعیت آنها بد و بدتر شود. زمانی که وضعیت کودک به اندازه کافی بحرانی شد، تازه فکر می‌کنند چه باید بکنیم. آنها جایگاه کودک در خانواده را نشناخته‌اند.»

قوانینی که درباره قیومیت کودک وجود دارد، دست و پاگیر است و قضات هم به سختی راضی می‌شوند حضانت کودکی را از خانواده بگیرند و به نهادهای حمایتی بسپارند. قوه قضائیه تا حدودی به اشکالاتی که در زمینه حقوق کودک در ایران وجود دارد، پی برده و لایحه‌ای به نام لایحه حمایت از حقوق کودک تدوین کرده است. این لایحه بعد از سه سال معطلی در دولت بالاخره حدود ۱۰ روز پیش، در هیات دولت تصویب شد و قرار شد به مجلس تحویل داده شود. اما تا قانون شدن لایحه و اجرایی شدن قانون زمان زیادی از دست می‌رود.

به گفته عزیزپناه، حتی در پاکستان هم خانه‌های امنی برای کودکان وجود دارد: «پاکستان کشور همسایه ماست و کشور پیشرفته‌ای هم نیست. ایران در خیلی از مسائل از پاکستان پیشرفته‌تر است اما ما هنوز برای کودکان خانه امن نداریم و پاکستان در زمینه خانه‌های امن بسیار موفق عمل کرده است.»

برای ایران راه‌اندازی خانه‌های امن برای کودکان کار دشواری نیست، خیلی از کشورها چنین مکانهایی دارند و ایران می‌تواند از تجربه کشورهای دیگر برای تاسیس چنین خانههایی استفاده کند و از آنها الگو بگیرد اما تاکنون که اقدامی از طرف مسوولان انجام نشده است. عزیزپناه معتقد است: «اگر مسوولان تنها به این مساله توجه می‌کردند که کودک‌آزاری چه مسائل و مشکاتی را می‌تواند برای جامعه ایجاد کند، حتماً این مساله را جدی‌تر می‌گرفتند و به دنبال راهکار می‌رفتند.»

او با تاکید بر اینکه نوع برخوردی که با کودک می‌شود با شخصیت و رفتار او در بزرگسالی در ارتباط است، می‌گوید: «این روزها همه‌اش می‌شنویم که آمار خشونت در جامعه افزایش پیدا کرده است و مسوولان مملکتی به دنبال راهکار برای حل این معضات هستند و البته نتوانسته‌اند به موفقیتی هم دست پیدا کنند. مسوولان باید بدانند بسیاری از جنایتکارها و افرادی که مرتکب جرائم می‌شوند کسانی هستند که در دوران کودکی مورد خشونت واقع شده‌اند. وقتی خانواده ناامن باشد، جامعه هم ناامن می‌شود.»

این عضو انجمن دفاع از حقوق کودک، افزایش خشونت علیه کودکان را با افزایش آسیب‌های اجتماعی در ارتباط می‌داند: «هرچه کودک‌آزاری در خانواده‌ها بیشتر باشد، آسیب‌های اجتماعی هم در جامعه افزایش پیدا می‌کند. نیروی انتظامی به دنبال تصویب لایحه ممنوعیت حمل سلاح سرد در مجلس است و از طرفی هر روز طرح‌های ارتقای امنیت اجتماعی را اجرا می‌کند یا با اراذل و اوباش برخورد می‌کند. مگر آنهایی که بهشان گفته می‌شود اراذل و اوباش چه کسانی هستند، همانهایی هستند که در خانواده‌هایشان مورد انواع خشونت و آزار قرار گرفته‌اند و کسی آنها را از موقعیت نامناسبی که داشته‌اند، دور نکرده است.»

عزیزپناه با تاکید بر اینکه اگر مسوولان امروز به فکر کودکان خشونت‌دیده نباشند و برای بهبود وضعیت آنها برنامه‌ریزی نکنند، از آنچه فردا اتفاق می‌افتد نباید گله‌ای داشته باشند، می‌گوید: «اگر برخورد با اراذل و اوباش و جمع‌آوری سلاح سرد راهکاری سخت‌افزاری برای بالا بردن امنیت جامعه باشد، حمایت از کودکان در معرض خطر و آسیب هم راهکاری نرم‌افزاری برای ارتقای امنیت اجتماعی است.»
توضیح روزنامه روزگار در این گزارش «انجمن حمایت از حقوق کودکان» را به اشتباه «انجمن دفاع از حقوق کودک» نامیده است.
منبع: روزنامه روزگار

اعلام دو مسابقه بین المللی نقاشی کودکان

 ۱) مسابقه نقاشی با موضوع علم

مرکز علم "دونگ آ" با همکاری کمیسیون ملی یونسکو- کره مسابقه نقاشی با موضوع علم برگزار می کند. هدف از اعلام این مسابقه که در دو سطح دانش‌آموزی و بزرگسال برگزار می شود، ارتقاء سطح آگاهی عمومی در خصوص اهمیت دانستن و فراگیری جنبه‌های گوناگون علم است.
نقاشی‌ها می تواند در قالب موضوع‌های عمومی علم (طبیعت، مهندسی و تکنولوژی، دارو و...) و یا موضوع‌های خاص باشد.
آثار باید در اندازه A2  تا A4  به همراه فرم تکمیل‌شده تا تاریخ  25 مرداد 1390 از طریق پست الکترونیک و یا نشانی پستی به کشور برگزارکننده ارسال شود. 

 

مسابقه نقاشی کودکان

 ۲) مسابقه نقاشی با موضوع تساوی دختران و پسران در آموزش 
برنامه آموزش سازمان ملل متحد (UNGEI) سومین مسابقه آموزشی «چگونه تساوی دخترها و پسرها در آموزش به همه کمک می‌کند» را برای سال 2011 اعلام کرده است.
نقاشی‌ها می‌تواند در یکی از زمینه‌های آموزشی زیر باشد:
- فعالیت‌های ورزشی
- فعالیت در منزل
- بازی‌های گروهی
- محیط مدرسه
شرکت‌کنندگان باید حداکثر 18 سال سن داشته باشند و آثارشان می‌تواند از طریق نشانی پستی یا الکترونیکی تا تاریخ 30 سپتامبر 2011 (8 مهر 90) به مرکز مربوط در بانکوک (تایلند) تحویل داده شود. 
 
برای اطلاعات بیشتر به سایت کمیسیون ملی یونسکو در ایران مراجعه فرمائید.

نگاهی به قوانین و حقوق کودکان در ایران

 کودک کار

عشرت عبدالهی
یکی از مسائلی که همواره مورد بحث و چالش جدی قرار گرفته و صاحب نظران با برگزاری میزگردها و سمینارهای مختلف و نوشتن مقالات به واکاوی آن می پردازند تا نواقص و کاستی هایی که در این زمینه وجود دارد را تا حدودی کاهش دهند، حقوق کودک است. کودکان به علت عدم تکامل رشد بدنی و فکری نیاز به مراقبت های خاص دارند. به ویژه آنکه کودکان به خاطر نداشتن رشد کامل فیزیکی و ذهنی محتاج مراقبت و حمایت های حقوقی هستند. 

از دیگر سو به دلیل پیچیدگی های جوامع در کشورها به خصوص در کشورهای توسعه نیافته با توجه به فضای فرهنگی جدید و به دلیل اینکه این جوامع در حال گذار از سنت به مدرنیته هستند، نگاه سنتی هنوز ارجحیت دارد و فرزندان به دلیل نگاه های جدید، روش های تربیتی گذشته را نمی پذیرند. به همین دلیل است که صاحب نظران معتقدند علاوه بر رفع خلأها و نواقص موجود در زمینه حقوق کودک باید از بعد فرهنگی نیز آسیب شناسی صورت گیرد. 

در واقع باید گفت حقوق کودک نه تنها در ایران بلکه در سایر نقاط جهان همواره با چالش های زیادی روبه رو بوده است. در حالی که اعلامیه جهانی حقوق بشر در سال ۱۹۴۸ تصویب شده بود، کنوانسیون حقوق کودک پس از وقفه ۴۰ ساله یعنی در سال ۱۹۸۹ به تصویب رسید و این خود مشکلات زیادی را در راه تحقق این حقوق ایجاد کرد اما بعد از جنگ جهانی دوم که تقریباً ۱۳ میلیون کودک در این جنگ کشته شدند رفته رفته جهانیان به اهمیت حقوق کودک پی بردند. از همین رو بود که کشورها کنوانسیون حقوق کودک را به تصویب رساندند تا مسائل و موانع زیادی که پیش روی تحقق این حقوق بود تا حدودی مرتفع شود و جایگاه خاص خود را پیدا کند، اما کشورها با اعمال حق شرط هایی به این کنوانسیون پیوسته اند. کنوانسیون حقوق کودک که در سال ۱۹۸۹ به تصویب بسیاری از کشورها رسیده است، در ۵۴ ماده نوشته شده که همه ابعاد حقوق کودک را مورد تاکید قرار داده است. اما با اینکه نزدیک به سه دهه از تصویب کنوانسیون حقوق کودک می گذرد، دولت ها هنوز در رابطه با کودکان، مشکلات آنان و دورنمای آینده آنان در فراهم ساختن شرایط عادلانه به موفقیت چندانی دست نیافته اند.  

ایران نیز در اسفندماه سال ۱۳۷۲ به موجب ماده واحده یی که به تصویب مجلس شورای اسلامی رسید به کنوانسیون حقوق کودک ملحق شد. البته الحاق مذکور مشروط است به آنکه مفاد کنوانسیون در هر مورد و هر زمان که در تعارض با قوانین داخلی و موازین اسلامی باشد یا قرار گیرد از طرف دولت جمهوری اسلامی لازم الرعایه نباشد که این خود یک حق شرط کلی است. تعداد کشورهایی که تاکنون به عضویت کنوانسیون درآمده اند ۱۹۲ کشور هستند که تنها سومالی و امریکا عضو کنوانسیون حقوق کودک نیستند. این دو کشور فقط کنوانسیون حقوق کودک را امضا کرده اند و تعداد ۷۲ کشور نیز بر آن حق شرط و اعلامیه وارد کرده اند. بدین ترتیب اگرچه کشورها به این کنوانسیون پیوسته اند ولی در هر جا که مواد این کنوانسیون با قوانین داخلی شان تعارض داشته باشد، قوانین داخل را اجرا می کنند. که ناظران بر این عقیده اند که کشورهایی با این حق شرط عضو کنوانسیون محسوب نمی شوند چون حق شرط کلی با قانون معاهدات تعارض دارد و با روح و اهداف کنوانسیون در تعارض است. در واقع این حق شرط دست دولت ها را باز می گذارد تا هر اقدامی را بتوانند در مورد کودکان انجام دهند. از این روست که صاحب نظران بر این باورند که حق شرط کلی باید به موارد مشخص محدود شود تا جایی که در راستای ارتقای حقوق کودک این حق شرط ها کاملاً برداشته شود. در ماده اول کنوانسیون «منظور از کودک افراد انسانی زیر ۱۸ سال هستند مگر اینکه طبق قانون لازم الاجرا در مورد کودک سن بلوغ کمتر از ۱۸ سال باشد.» در تمام نظام های حقوقی جهان «کودک از مسوولیت مبرا است» و به موجب کنوانسیون حقوق کودک انسان تا ۱۸ سالگی کودک است. در حالی که مقنن ایرانی در اجرای قسمت اول مبنی بر مبرا بودن کودک از مسوولیت کیفری، طبق ماده ۴۹ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۷۰ می گوید؛ «اطفال در صورت ارتکاب جرم مبرا از مسوولیت کیفری هستند.» 

بلافاصله در تبصره همان ماده می گوید؛ «منظور از طفل کسی است که به حد بلوغ شرعی نرسیده باشد.» از طرفی قانون مدنی در تبصره یک ماده ۱۲۱ در مورد سن بلوغ شرعی چنین می گوید؛ «سن بلوغ در پسر ۱۵ سال قمری و در دختر ۹ سال تمام قمری است.» پس ملاحظه می شود جهات افتراق مقررات ایران با کنوانسیون حقوق کودک در مورد معنای واژه «کودک» دو امر بارز و مشهود است؛ اول اینکه بین دختر و پسر در مورد اطلاق واژه کودک فرق گذاشته است، چرا که دختر ۹ سال و پسر کمتر از ۱۵ سال را کودک می داند، در حالی که در مقررات کنوانسیون کودک، هر انسان کمتر از ۱۸ سال اعم از دختر یا پسر کودک نامیده می شود. 

دوم اینکه دختر و پسر زیر ۱۸ سال که بالغ نیستند، دارای مسوولیت کیفری هستند و حال آنکه به موجب مقررات کنوانسیون کودک این اشخاص از مسوولیت کیفری مبرا هستند. از تعارضات دیگری که قوانین ایران با کنوانسیون حقوق کودک دارد این است که در موردی که کودک به دست پدر یا جد پدری کشته شود، قاتل قصاص نمی شود در صورتی که به موجب مقررات کنوانسیون کودک باید در برابر هر نوع تعرض تحت حمایت قانونی قرار بگیرد. در واقع به موجب ماده ۲۲۰ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۷۰ مقرر شده است «پدر یا جد پدری که فرزند خود را بکشد، قصاص نمی شود و به پرداخت دیه قتل به ورثه مقتول و تعزیر محکوم می شود.» قابل ذکر است مقنن از کودک در مقابل هر گونه تعرض از سوی مادر حمایت کرده و در صورتی که وی به فرزندش آسیبی برساند، متناسب با آن مجازات می شود و در صورت قتل به قصاص محکوم می شود. در هر صورت این تعارضات از موارد مهمی است که باید به آن پرداخته شود. در هر حال کارشناسان حقوقی ایران معتقدند نظام حقوقی کشورمان در برابر حمایت از حقوق کودک کاستی هایی دارد که این مسائل باید مورد به مورد ریشه یابی شده و قوانینی مطابق با شرایط روز جامعه در جهت حمایت هر چه بیشتر از کودکان تصویب شود. همچنان که در کشورهای پیشرفته دنیا هرساله قوانین جدید و به روز برای حمایت بیشتر از کودکان به تصویب می رسد. 

منبع: صندوق آموزش و توانمند سازی کودکان کار