کودک یار

معرفی بهترین ها برای کودکان

کودک یار

معرفی بهترین ها برای کودکان

لزوم تغییر کتاب های درسی کودکان کم توان ذهنی

لزوم تغییر کتاب های درسی کودکان کم توان ذهنی از دیدگاه پرورش اجتماعی آنان
 

کم توانی ذهنی


مانیا پدیدار
کارشناس ارشد برنامه ریزی آموزشی و عضو گروه تألیف کتب فارسی ویژه کودکان کمتوان ذهنی
 


    برای پیشرفت و توسعه در هر کاری ایجاد تغییر و تحول در آن سیستم امری ضروری است. ایجاد تغییر و تحول نیز مستلزم تغییر نگرش و استفاده از روشها و ابزار نو است.
    لازمه چنین نگرشی در امر آموزش و پرورش کودکان کمتوان ذهنی نیز تغییر نگرش نسبت به برنامهریزی آموزشی آنان را در پی دارد و این به آن معناست که در انتخاب اهداف جدید، نیازسنجی و بازنگری گردد و با توجه به نیازهای موجود برای این کودکان، تغییراتی در هدفها بوجود آید و در نتیجه وسایل، روشها و محتوای تازه و نو برای آنان تدارک دیده شود. سپس ارزشیابیهای جدیدی انجام گردد. با توجه به پیشرفت دنیا از نظر علم و تکنولوژی که خود اهداف جدیدی را به دنبال دارد، لزوم تغییرات اساسی در محتوای کتابهای درسی نظام آموزشی و به تبع آن کتابهای درسی کودکان استثنایی به چشم میخورد و این معضلی بود که سالها تمامی دستاندرکاران آموزش استثنایی را رنج میداد، و هر روز لزوم این تغییرات بیشتر نمایان میشد زیرا در جامعه امروز با توجه به پیشرفت علوم روانشناختی و تکنولوژی جدید و راهکارهای گوناگون در امر یادگیری و با توجه به اهمیت تواناییهای فردی، کتابهای قدیم دیگر جوابگوی نیازهای علمی و اجتماعی کودکان استثنایی نیست. امروزه رشد همه جانبه دانش آموز، مهمترین هدف تعلیم و تربیت محسوب میشود و تربیت جامع و همه جانبه کودک زمانی تحقق مییابد که تمام تواناییها و ابعاد وجودی او اعم از ذهنی، بدنی، عاطفی، شخصیت فردی و اجتماعی و رشد اخلاقی و معنوی کودک در کانون توجه قرار گیرد.
    تجربه های طولانی در نظام آموزشی نشان میدهند که این اهداف با آموزش علوم صرف و شیوه های آموزش مستقیم تحقق نمییابد. اکنون دنیای تعلیم و تربیت به سرعت متحول شده و کلیت و جامعیت تربیت آدمی مد نظر است نه صرفاً افزایش دانش و حجم اطلاعات و از طرف دیگر آموزش و پرورش فرآیندی است که تا آخر عمر ادامه دارد.
    
    این مسئله در گزارش کمیسیون بین المللی تعلیم و تربیت چنین آمده است:
    
    « در این زمان حیاتیترین موضوع این است که آموزش و پرورش به مثابه روشی همه شمول و جامع پنداشته شود. چنین دیدگاهی باید خط مشیها و تغییرات آموزشی را در دو زمینه محتوا و روش هدایت کند و آگاهیهای لازم را بدهد.» آیا زمان آن نرسیده است که برای دوری از شیوههای آموزش مستقیم و غیرفعال و به منظور تربیت جامع و کامل کودکان بخصوص کودکان استثنایی، نگرشها، اهداف، محتوا و روشهای آموزشی خود را بر این اساس بازنگری کنیم؟ 


    اغلب ما به مرسومات و محفوظات کلیشه ای که ابزارهای زندگی روزمره ما هستند عادت کردهایم و بسیار مشکل است اگر بخواهیم از مرز بدیهیات و عادات آموخته شده فراتر رویم. غالباً در مقابل نوآوریها و ایدههای نو مقاومتهای بسیاری وجود دارد در حالیکه معلوم شده است، حل مسئله، کاوشگری و درک عمیق مفهوم، به تفکر خلاق و اندیشه سیال نیاز دارد که دستیابی به آن محتاج تمرین و هدایتهای منسجم است.
    در دهه گذشته علاقه و توجه به کتابهای کودکان جان تازهای گرفته است . متخصصان تعلیم و تربیت چنین استنباط کردهاند که نه تنها معلمان و همسالان بلکه متن کتاب کودکان نیز در آنها تأثیر میگذارد.  


    کتابهای دوره ابتدایی نقش اجتماعی کننده مهمی بر عهده دارند. بسیاری از نگرشها و ارزشهای فرهنگی که با حرکتی کند طی سالهای دبستان ظاهر میشوند مستقیماً از طریق محتوا و موضوع این کتابها شکل میگیرد. بعلاوه این کتابها در تعیین برداشت های کودک از عمل خواندن نقش مهمی ایفا میکند. کتابهای فارسی دوره ابتدایی باید به ویژه برای کودکان استثنایی که قبل از ورود به دبستان انگیزهای برای خواندن نداشتهاند و در نتیجه نمیتوانند ارزش کتاب و مزیتهای خواندن را درک کنند، دارای محتوای نشاطانگیز، جالب توجه و مربوط به موضوع و دارای پیشزمینه نزد آنان باشد تا علاقه کودکان را به کتاب و خواندن جلب کنند. 
 

    اکثر کسانی که دستاندرکار آموزش و پرورش کودکان استثنایی هستند با ارزیابی کتابهای درسی قدیم محتوای آنها را مناسب نمیدانستند و نظرات آنها در مورد کتابهای درسی قدیم چنین است:
    کتابهای فارسی ابتدایی از نظر جلب علاقه مناسب نبود. در آن واقعیت زندگی نه فقط مسایل و مشکلات، بلکه بسیاری از شادیها و هیجانهای آن نادیده گرفته میشده است. این کتابها به طور کلی با تجربه های روزمره کودکان مغایرت داشت. در آنها به نیازهای زندگی کودکان به میزان کافی توجه نشده و تواناییهای کودکان استثنایی نادیده گرفته میشد. بدین ترتیب این کتابها به تربیت اجتماعی و رفتارهای سازشی کودکان و در کل به تربیت جامع و همه جانبه کودکان استثنایی به دلیل نیازهای ویژه آنان نپرداخته است.
    اگر محتوای کتاب درسی به سابقه علاقه و تجربه شخصی کودکان مربوط شود، کودکان دلگرمی و انگیزه بیشتری خواهند داشت.
    احتمالاً بسیاری از کودکان با بیربط دانستن مدرسه، آنگونه که در کتابهای ابتدایی فوق آمده، ممکن است از همان سالهای اولیه براحتی از « هماهنگ شدن» با تحصیل ومدرسه خودداری کنند. (آشر، هایمل، ویگفیلد 1976) 


    باید آگاه بود که دنیای واقعی از آنچه در کتاب های دوره ابتدایی آمده است متنوعتر است. پسران و دختران، مردان و زنان، چاق و لاغر، کوتاه قد و بلندقامت هستند، پسران و مردان گاه خوش طینت و گاه پرخاشگر هستند. هنرمندان،پزشکان و معلمان ممکن است مادر نیز باشند. کتابهای فارسی دوره ابتدایی باید با استفاده از امکانات وسیعتر و نمایش انواع مدلها و فعالیتها، رشد فردی و عزت نفس دانش آموزان را به حداکثر برسانند. (ساریو و دیگران 1973). 


    بطور کلی کتابهای درسی در یادگیری و تقویت نگرشها و ارزشهای اجتماعی ابزارهای مهمی به شمار میآیند و متأسفانه برخی از کتابهای درسی بسیار نارسا بودند. آنها به جای ارائه تصویر واقعی از زندگی امروز، اغلب نوعی تصویر غیرواقعی را به نمایش میگذاشتند. شواهد آزمایشی نشان داد، با قرار دادن کتابهای جالب و واقعیتر در دسترس کودکان بخصوص کودکان استثنایی در سنجش های زبانی و خواندن و پیشرفت در رفتارهای سازشی نمرات بالاتری گرفتند و کتابهای درسی جدید تأکیدی زیاد در « نگاه تازه» دارد.  


    یکی از ابعاد مهم تربیتی در کتابهای جدید کودکان استثنایی که مدنظر است، پرورش اجتماعی کودکان است. پرورش اجتماعی فرآیندی است که در طی آن معیارها، مهارتها، انگیزه ها، نگرش ها و رفتارهای شخصی شکل میگیرند، تا با آنچه برای نقش فعلی یا آتی او در جامعه، مقتضی و مطلوب تشخیص داده شود هماهنگ شوند.
    پرورش اجتماعی را میتوان به منزله فرآیندی دانست که از طریق آن به اعضای جدید جامعه « قوانین شرکت در آن» آموخته میشود. (هترنیگتون و موریس 1978) 


    بخشی از وظیفه آموزش و پرورش در قبال تربیت اجتماعی کودکان، آموزش قوانین به آنهاست و بخش دیگری یاری کردن آنها در توفیقی است که از طریق رعایت قوانین جامعه حاصل میشود. بعلاوه حائز اهمیت است که کودکان بیاموزند افرادی با کفایت و مفید هستند که قادرند وقایع و مردم دنیای اطرافشان را تحت تأثیر قرار دهند، این متکی بر اساس یک رابطه مثبت متقابل مبنی بر احترام، توجه و پاسخدهی میباشد و مستلزم آن است که قوانین بوضوح ارائه شوند و به طور همسان به اجرا درآیند و از جانب کنترل درونی تشویق شوند. و سخن دیگر آنکه معلمان باید به کودکان اجازه دهند تا ابتکار عمل داشته باشند و مسئولیتهای متناسب با سن و توانشان را به عهده بگیرند. کودکان احتیاج به حمایت و آزادی عمل دارند تا مهارتها و قوانین اجتماع را به کار بسته، آزمایش و تمرین کنند. آنها از طریق عمل کردن میآموزند.  


    دانش آموزان مبتلا به ناتوانیها و مشکلات یادگیری اغلب دچار نقایص مهارت اجتماعیاند. (گرشام، الیوت 1989، کورالینک 1986، مادن و اسلاوین 1983). آنها ممکن است فاقد مهارتهای اجتماعی لازم جهت تعامل مناسب با همسالان و سایرین بوده و مرحله اساسی در کاربستن مهارت را ندانند. یا شاید توانایی لازم برای مهارتهای اجتماعی را داشته باشند، ولی آن را در سطوح قابل قبول یا موقعیت های مناسب بکار نگیرند. برای دانشآموزانی که به چنین مشکلاتی دچارند، استفاده از آموزش صریح در مهارتهای اجتماعی توصیه میشود. بخش عمدهای از مهارتهای اجتماعی از طریق یادگیری مشاهدهای کسب میشوند و با استفاده از روش مدلسازی در محتوای کتابهای درسی میتوان این نوع مهارت را در کودکان و بخصوص کودکان کمتوان پرورش داد، زیرا آنان نیازمند آموزش سیستماتیک صریح در این مهارتها میباشند.  


    کتابهای درسی در یادگیری و تقویت نگرشها و ارزشهای اجتماعی ابزارهای مهمی به شمار میآیند نقش کتاب درسی این نیست که به افراد تعلیم دهد که در آینده چه باید بکنند تا برای اجتماع سودمند باشند، بلکه آنها را بیدار و هشیار میسازد تا به مسایل اجتماع توجه کنند و از این که در این مسائل اظهارنظر کنند به خود ببالند و از این گذشته میتواند در شخص این اعتماد را پرورش دهد که او نیز قادر است در تصمیمات مهم مؤثر باشد.
    از ویژگیهای بارز کتابهای جدید دانشآموزان کمتوان ذهنی، گذشته از آموزشهای دانش و علوم مختلف، اهمیت دادن به پرورش اجتماعی کودکان است، که این بُعد از مهمترین و ضروریترین ابعاد مسائل تربیتی برای کودکان با نیازهای خاص است،
    
     زیرا در کتابهای جدید ایجاد نقشها و نمایش مدلهای گوناگون به کودکان می آموزد که:
    
    1- اعتماد و احترام به نفس داشته باشند و این اعتماد را پرورش میدهد که کوششهایش، وی را به هدف خواهند رساند و اگر شکست بخورد نیز چیزی را از دست نخواهد داد.
    و این اعتماد و احترام به قابلیت خویشتن پیوسته تکامل مییابد و دانش آموز با موفقیت در کار میفهمد که از توانایی غلبه بر مشکلات درسی بهرهمند است، زیرا محتوای کتابهای جدید برابر با توانایی های او طراحی شده است .  


    2- ایجاد ارتباط مؤثر با دیگران. کسی که در ارتباط با دیگران کارآمد است به آنان اعتماد دارد و احترام میگذارد و این از مواردی است که در کتابهای جدید درسی به آن توجه مخصوص شده و در اغلب متنها بطور غیرمستقیم این ارتباط و احترام آموزش داده شده است.  


    3- داشتن هدفها و رغبت ها. داشتن هدف و رغبت در زندگی به کودکان شور و اشتیاق میبخشد و او را در دشواریها به پایداری و پیشروی برمیانگیزد.  


    این کتابها با استفاده از معلمین قابل ستایش به عنوان سرمشق و با معرفی مدل های مطلوب و با ایجاد احساس قابلیت و اعتماد به نفس به دانشآموزان رغبتهای سودمند را تعلیم میدهد. پرورش رغبتهای حرفهای و سرگرمیهای سودمند، لذت بردن از خواندن و احساس رضایت از برآوردهشدن نیازها از اجزای این روش در کتابهای درسی جدید است. قبول مسؤولیتهای اجتماعی، کاردانی، پاکیزگی، کوشش در تحصیل و احترام به دیگران، همکاری و دوست داشتن دیگران از دیگر ویژگیهای تربیت اجتماعی در کتابهای جدید است. کتابهای درسی جدید با نگاهی تازه به ابعاد تربیت همه جانبه و روشهای جدید تعلیم و تربیت تألیف گردیده است و حاصل سالها تجربه دستاندرکاران آموزش و پرورش کودکان استثنایی و معلمان آنان میباشد.  


    قویترین انگیزه برای این تغییر، استفاده هر چه بیشتر از توانایی این دسته از کودکان و کاهش مشکلات آموزشی آنان میباشد. همچنین ایجاد رغبت و انگیزه، فعال کردن آنان برای یادگیری و کاربردی کردن مطالب آموخته شده نیز مورد توجه قرار گرفته است.  


    امید است که با تلاش و کوشش معلمان دلسوز کودکان استثنایی این جریان راه تکامل را بپیماید.
    
    منابع:
    - دکتر بهرنگی. محمدرضا، مدیریت آموزشی و آموزشگاهی، کمال تربیت، تهران. 1374.
    - شعبانی. حسن، مهارتهای آموزشی و پرورشی. تهران، 1374.
    - کله . پیتر، چان. لورنا، کودکان استثنایی، ترجمه فرهاد ماهر، قومس، تهران، 1372.
    - گرانباخ. لی. جی، روانشناسی تربیتی، ترجمه مسعود رضوی، دهخدا، تهران، 1351.
    - دکتر میلانیفر. بهروز، روانشناسی کودکان و نوجوانان استثنایی، قومس، تهران، 1369.
    - هترینکتون. ای میویس، پارک. راس دی،روانشناسی کودک از دیدگاه معاصر، ترجمه جواد طهوریان و همکاران، آستان قدس رضوی، مشهد، 1373. 

    
منبع: بانک اطلاعات نشریات کشور 

http://www.magiran.com/view.asp?ID=12668

جای خالی میراث جهانی در کتب درسی

 تخت جمشید
 
خبرگزاری میراث فرهنگی ـ گروه فرهنگ و هنر ـ کتاب‌های درسی، مهم ترین و در بسیاری موارد نخستین کتاب‌هایی است که در اختیار کودکان قرار می‌گیرند. گذشته از این‌که چه تعداد از بچه‌ها کتاب می‌خوانند و همچنان آن را به فیلم و سی‌دی و بازی‌های رایانه‌ای ترجیح می‌دهند‌؛ این‌گونه کتاب‌ها، نقش مهم و به‌سزایی در معرفی و انتقال فرهنگ و میراث فرهنگ، داشته و دارند. کتاب‌هایی که می‌توانند میراث جهانی ایران را به کودکان این سرزمین معرفی کنند. پارسه و پاسارگاد و چغازنبیل، سازه‌ های آبی شوشتر و بازار تبریز و بقعه شیخ‌صفی. کتاب‌هایی که می‌توانند موسیقی بخشی‌های شمال خراسان و نوروز و شبیه‌خوانی و قالی‌بافی کاشان را به بچه‌ها بشناسانند.
 
حسن ذوالفقاری، کارشناس آموزش و پرورش و مؤلف کتاب‌های درسی، به نقش مؤثر خانواده‌ها و آموزش و پرورش در آشنا کردن کودکان با میراث فرهنگی اشاره می‌کند و می‌گوید: «ریشه‌های فرهنگی و عناصر هویتی بچه‌ها در خانواده شکل می‌گیرد. پدر و مادری که برای فرزند خود قصه می‌گوید یا در گفتار خود از ضرب‌المثل‌ها و مثل‌های ایرانی استفاده می‌کند، آگاهانه یا ناآگاهانه، فرهنگ ریشه‌دار خود را به نسل بعد، انتقال می‌دهد. آموزش و پرورش نیز، نقش مؤثری در این زمینه داشته و با روش‌های گوناگون می‌تواند کودکان را با فرهنگ و میراث فرهنگی خود آشنا کند.»
 
نویسنده کتاب «فارسی بیاموزیم»، کتاب‌های درسی را یکی از بهترین و مهم‌ترین ابزارها برای انتقال دانش و فرهنگ برمی‌شمرد و معتقد است: «مؤلفان کتاب‌های درسی می‌توانند با یک زبان هنری و غیر مستقیم و در قالب‌های گوناگون چون، شعر، قصه و داستان، کودکان را با مؤلفه‌های فرهنگی خود آشنا کنند؛ برای نمونه در تصویری که برای کتاب‌های کلاس اول دبستان در نظر گرفته شده، از یک خانه ایرانی با وسایل ایرانی و چهره‌هایی کاملاً ایرانی بهره برده‌ایم. چه اشکالی دارد اتاقی را به تصویر بکشیم که کف آن با قالی کاشان فرش شده و برای دانش‌آموزان، با زبانی ساده و روان و در قالب جملات کوتاه توضیح دهیم که این قالی، در فهرست آثار جهانی ثبت شده و مردم دنیا با آن آشنا هستند؛ یا پشت جلد کتاب‌های درسی از تصویر بناهایی استفاده کنیم که به ثبت در یونسکو رسیده‌اند؛ نه این‌که مردم خوزستان ندادند چغازنیل، اثری است که مردم جهان به شکوه و هنر به‌کار رفته در آن پی برده ‌اند یا آذربایجانی‌ها، تخت سلیمان را نشناسند.»
 
ذوالفقاری که مولف کتاب‌های فارسی است با اشاره به این‌که همه گروه‌ها از تاریخ و جغرافیا و هنر باید به این موضوع بپردازند می‌گوید: « توجه به میراث فرهنگی چه در بعد مادی و چه معنوی آن، به عزم جدی‌تری نیاز دارد. برای نمونه گروه تالیف و تدوین کتاب‌های تاریخ می‌تواند به معرفی بناها و محوطه‌هایی بپردازد که در فهرست آثار ملی یا جهانی به ثبت رسیده‌اند یا گروه هنر می‌تواند به ظرافت‌های به کار رفته در میدان نقش جهان یا گچ‌بری‌های گنبد سلطانیه اشاره کند و از موسیقی محلی و روش بافت قالی و تعزیه سخن بگوید. مولفان کتاب‌های فارسی هم می‌توانند ، آداب و رسوم و ضرب‌المثل ها را به کودکان معرفی کنند. امکانی که تاکنون، بهره چندانی از آن نبرده‌اند.»
 
عرفان نظرآهاری، نویسنده معتقد است که «میراث فرهنگی، اگرچه در نظر بزرگ‌ترها، کهنه و فرسوده است اما در چشم کودکان که از قدرت تخیل بالایی برخوردارند، زنده، جاندار و حتی کاربردی است و باید به آنان شناسانده شود. اما هنوز تعریف روشنی از میراث فرهنگی وجود ندارد و تا زمانی که به تعریفی روشن و مشخص از میراث نرسیم، نمی‌توانیم برای شناساندن آن به کودکان طراحی کرده و عوامل رسیدن به آن طرح را مشخص کنیم.»
 
نویسنده کتاب« چای با طعم خدا» فعالیت در زمینه میراث فرهنگی را نیازمند آگاهی و تفکر می‌داند و می‌گوید: « برخی مسئولان نگاه عمیقی ندارند. مردم ما نیز به مسائل سطحی و پیش پا افتاده عادت کرده و به آن علاقه‌مندند، از این رو پرداختن به میراث فرهنگی به حاشیه رانده شده و کمتر به آن پرداخته می‌شود، زیرا توجه به مقوله فرهنگ، نیازمند آگاهی و تفکر است و اندیشه مخاطب را نشانه می‌رود.»
 
نظرآهاری، با اشاره به این‌که کتاب درسی، قالب مناسبی برای آشنایی کودکان با میراث فرهنگی است می‌افزاید: « کتاب درسی، مهم‌ترین کتابی است که در اختیار کودکان قرار می‌گیرد و کارشناسان تالیف کتب درسی و نویسندگانی که به نوشتن در این زمینه می‌پردازند، باید مخاطب خود را بشناسند و نیازش را دریابند و براساس این شناخت، به نوشتن برای او رو ‌آورند. البته پویانمایی، ساخت فیلم و نمایش، قالب‌های موثر دیگری است که نمی‌توان بی‌تفاوت از کنار آن گذشت.»
 
«افرا نوبهار»، تصویرگر، متن و تصویر را در ارتباط با یکدیگر می داند و می گوید: «وقتی نویسندگان در متن، آنچنان که باید و شاید به میراث فرهنگی و آثار تاریخی نمی پردازند چگونه می توان انتظار داشت تصویرگران به این مقوله توجه کنند؟ برای مثال تا در متن کتاب به اداب و رسوم و بناهای ایرانی اشاره نشود، تصویرگران نمی‌توانند به تصویرکردن ان بپزدازند. مگر چند درصد بچه‌ها، چغازنبیل را می‌شناسند اما در کتاب‌های درسی امکان توضیح وجود دارد و این توضیحات به کمک تصویرگر می‌ایند.»
 
برنده جایزه افق‌های تازه بولونیا توجه به عناصر ایرانی را به تصویرکردن قالی کاشان و پارسه و پاسارگاد محدود نمی‌کند و می‌گوید: « از آنجا که من ایرانی هستم و آداب و رسوم و فرهنگ ایرانی، تاثیرات خود را بر ذهن و روان من گذاشته حتی زمانی که بی‌مکان و بی‌زمان را هم تصویر می‌کنم از عناصر و نشانه‌های ایرانی که در ناخودآگاه من ثبت شده، بهره می‌برم. برای مثال، من در بعضی تصویرگری‌هایم از نگارگری بهره گرفته‌ام.» 
 
منبع:خبرگزاری میراث فرهنگی 

حفظ محیط زیست و تربیت اخلاقی (1)

 

حفظ محیط زیست یک مسئولیت جمعی

 

در سالهای اخیر بحث در مورد ایجاد فرهنگ آشتی با طبیعت و پاسداشت کره زمین داغ تر شده که البته علت آن آشکار شدن اثرات زیست محیطی گرمایش زمین، انقراض گونه ها و آلودگی آب و خاک و از همه بحث انگیزتر ذخیره رو به پایان آب شیرین روی زمین و ... است.   

البته کارشناسان جملگی بر این باورند که نجات کره زمین به معنای نجات آینده بشریت و سایر موجودات در گرو حفظ محیط زیست و جبران خسارات وارده بر آن توسط انسان است که این مهم نیز نیاز به همکاری مشترک بین دول و ملل در سطح کلان و آگاهی و احساس مسئولیت تک تک افراد در حوزه فردی دارد. از این رو بحث فرهنگ سازی و آموزش کودکان در فهرست اولویت های کارشناسان محیط زیست و دولت ها قرار گرفته است البته بگذریم از اینکه چنین اولویتی در همه جا رعایت نمی شود و جای آن در کشورهای مختلف بر اساس میزان پیشرفت فرهنگی و سطح آگاهی اجتماعیشان متفاوت است. 

 اما آنچه من بالشخصه به آن معتقدم این است که چیزی که از دیده ها پنهان مانده است انکه حفظ محیط زیست تنها کاری کارشناسی شده و موضوعی با ابعاد علمی صرف نیست. بلکه به نظرم انچه باید هم پایه سایر موارد به آن بها داد بیداری وجدان جامعه در مورد زندگی، هدف خلقت و جهان پیرامون ما است . یعنی انچه به بودن ما به عنوان یک انسان و مسئولیت ما در قبال خود، جامعه و محیط اطرافمان حائز اهمیت است نیاز به اگاهی و از آن مهم تر بیداری ضمیر بشری ما دارد. 

 برای مثال می توانیم جوامع بدوی یا اقوام بومی در جای جای زمین را ببینیم که چون عناصر طبیعت برای آنها با مصادیق و تعابیر مذهبی عجین و آمیخته بود، در پاسداشت طبیعت غیرت و حمیت خاصی داشتند ولی در جوامع معاصر که دغدغه های مذهبی بیشتر در قشر و لایه های سطحی آن از جمله خرافه و تقالید خلاصه شده، طبیعت دوستی نیز به فراموشی سپرده شده است و حتی طبیعت دوستان به سخره و استهزاء اربابان صنعت و تجارت گرفته می شوند. 

 فکر می کنم زمان آن رسیده است که دوست داشتن طبیعت، انس با آن و قبول مسئولیت در مقابل تعامل با طبیعت را جزوی از اساس و بنیان تربیتی هر کودکی قرار دهیم. هر والدین مسئول و آگاهی می توانند از همان بدو تولد و خردسالی عشق و مسئولیت پذیری در قبال هر فرد، جامعه و محیط زندگی را به کودکان بیاموزند. 

 

این مطلب ادامه خواهد داشت...

چند پیشنهاد برای تقویت خلاقیت در کودکان

خلاقیت در کودکان 

 

خلاقیت ، شکل کنترل شده یا محدود شده ای از تخیل است . خلاقیت ها ی افراد نه تنها برای زیبایی ظاهری ، بلکه به خاطر نتایج نهایی که در بر دارد  به کار برده میشود . این نتیجه نهایی معمولاً شکلی به خود می گیرد که دیگران نیز می توانند آن را ببینند . خلاقیت ممکن است خلق یک نقاشی ، یک لباس ، یک قطعه کوچک موسیقی یا پختن یک غذای جدید باشد . به واسطه خلاقیت ، شخص می تواند به پیشرفتهای انسانی خود بیافزاید ، همچنین افرادی که دارای قوه تخیل زیادی هستند نسبت به کسانی که فاقد خلاقیت هستند ، معمولاً به پیشرفتهای بیشتری در زندگی نائل می شوند . خلاقیت حتی در سنین کودکی نیز خود را نشان می دهد.  

خلاقیت حتی در سن کودکی نیز خود را نشان می دهد . اغلب خانواده ها شاید با این نوع پدیده ها در رفتار ،کردار و گفتار کودکان خود مواجه شوند . برخی از آنان یا بی توجه هستند و یا کم توجه ؛ با این حال آن دسته از والدین که به کوچکترین رفتارهای کودکان خود توجه دارند ، می توانند با به کارگیری توصیه های 12 گانه پرورش خلاقیت ، کودکان خود را به مرحله خود شکوفایی سوق دهند ،البته به کار گیری این روش آنچنان هم ساده نیست . داشتن صبر و حوصله از یک سو و نکته سنجی دررفتار کودکان می تواند آینده درخشانی را برای کودک شما رقم بزند .  

شیوه افزایش خلاقیت در کودکان  

*  برای ایجاد سؤالات تازه در ذهن کودکتان ، او را راهنمایی کنید . آموزش به کودک باید طوری باشد که او را به طرف پرسشهای تازه هدایت کند . معلم باید هنگام جواب دادن به سؤالات کودک ، او را به سمت مهارتهای جدید سوق دهد و از به کار بردن کلماتی مانند بله،خیر،هرگز و امثال آن دوری کند . این نوع جوابها نمی تواند ارتباط کاملی بین سؤالات کودک و معلومات قبلی او برقرار کند.  

* حسن کنجکاوی در کودکان را پرورش دهید . برای این امر، هیچ چیز مثل پاسخهای صحیح و مناسب به پرسشهای او موثر نیست . سؤال ، در واقع انعکاس از ذهن تشنه ای است که می خواهد با دریافت جواب از فردی که بهتر از او می داند خود را سیراب کند ، اگر چه احتیاج ، باید فوراً برآورده شود اما کمی مکث بین سؤال و جواب ، غالباً می تواند افکار و ایده ای مفید جهت مباحثه و گفتگو به بار آورد .  

* والدین و مربیان ، نه تنها باید درباره امور مربوط به کودک ، بلکه درباره امور خانه و مدرسه نیز از او نظر خواهی کنند و عقاید او را مانند عقاید بزرگسالان در حضور خود ، به بحث و گفتگو بگذارند .  

* به عقاید جدید و تازه کودکتان احترام بگذارید . کودکانی که به نوعی خلاقیت آنها برانگیخته شده ، روابط و مفاهیم را درک می کنند . لذا والدین و مربیان آنها ممکن است به آنها توجه نداشته باشند و حتی گاهی او عقاید خود را چنان مطرح کند که بزرگسالان قادر به ارزشیابی وجایگزینی آنها نباشند ، تشویق کودکان به ابرازعقاید جدید ، می تواند در رشد خلاقیت آنها موثر واقع شود .  

* از مراقبتها و دخالتهای بیش از حد در زندگی کودکان اجتناب کنید . یکی از ویژگیهای انسان خلاق این است که تواناییش را خودش به کارمی اندازد . وظیفه والدین و مربیان این است که این قابلیت را در او زنده نگاه دارند و به کودکان اجازه دهند بعضی اوقات مطابق سلیقه خود اشیاء را کشف کنند . مراقبتها و دخالتهای زیاد از حد بزرگسالان در زندگی و رفتارهای کودکان ، قابلیت یادگیری مبتکرانه آنها را تضعیف می کند .  

* از کودکان بخواهید که اشیاء و امور نیمه تمام را تکمیل کنند ؛ از کودکان تقاضا کنید تا جملات نا تمام و داستانهای نا کامل ، تصاویر و نقاشی های نیمه تمام و حتی اشیاء ناقص را کامل نمایند . برای اواسباب بازی هایی بخرید که خودش بتواند آنها را به یکدیگر متصل کند و با آنها مدلهای مختلف خلق کند .  

* اجازه دهید اشیا را از نزدیک لمس کنند. علاوه بر مشاهده اشیا لازم است کودک آنها را لمس نماید ، زیرا مشاهده شیء به تنهای کنجکاوی کودک را ارضا نمی کند ، کودکانی که از لمس کردن اشیا محروم می شوند توانایی لازم جهت کشف و اختراع را از دست می دهند . مشاهده همراه با لمس اشیا ، آنها را در بازی های خیالی ، اختراعات و پاسخ گویی به آزمونهای خلاقیت یاری می دهد . به کودکان اجازه دهید وسایل بی خطر خانه را لمس نمایند . خصوصا کودکان بیرون کشیدن وسایل آشپزخانه از داخل کابینتها و بازی با کاسه و قابلمه و بشقابها را بسیار دوست دارند  .  

* برای کودکان همیشه یک مارک خاص آدامس ، بستنی یا چیزهای مورد علاقه را نخرید. کودکان را تشویق کنید در خرید خوراکی و پوشاک ، مدل های مختلفی را امتحان کنند و از خرید کالاهای تکراری و یکسان اجتناب کنید .  

* کودک را همیشه از یک مسیر خاص به خانه نبرید . زمانی که با او بیرون می روید ، هنگام برگشتن به خانه به او توضیح دهید که  می خواهید از یک راه جدید به خانه بروید. او از این طریق در می یابد برای رسیدن به یک هدف راه های مختلفی وجود دارد .  

* در مورد کاربردهای مختلف یک وسیله خاص از کودکان سؤال کنید . کاربرد ابزارها و وسایل مختلفی که را در خانه دارید ، برای کودک شرح دهید و از او بپرسید: به نظر تو این وسیله چه کاربردهای دیگری می تواند داشته باشد . به این طریق شما ذهن کودک را مستعد می کنید .  

* از مکان های جدید دیدن کنید 0 همراه با کودک به نمایشگاهها و موزه های مختلف و طبیعت زیبا بروید ، اجازه دهید او از نزدیک مکان های گوناگون را شناسایی کند .  

* به اتاق او کاغذ های سفید بچسبانید . حدود یک متر از اتاق کودکتان را از سطح زمین به طرف بالا به طور سراسری و افقی کاغذ سفید بچسبانید و به او بگویید هر طور که دوست دارد روی آنها نقاشی و طراحی کند . در تزیین اتاق او از سلیقه اش استفاده نمایید . به او یاد دهید که هر چند روز یک بار محل وسایلش را در اتاق تغییر دهد تا به این وسیله زمینه خلاقیت در او پرورش یابد. 

آسم در کودکان

 آسم
 
آسم یک بیماری حساسیتی ( آلرژیک ) است که مجاری هوایی ( برونش ها ) را درگیر می کند. وقتی واکنش های حساسیتی اتفاق می افتند، برونش ها منقبض و تنگ شده توسط ترشحات مخاطی مسدود می شوند. این پدیده ، تنفس را دچار مشکل می کند. حمله آسم می تواند برای یک کودک بسیار ترسناک باشد ؛ زیرا احساس خفگی که در جریان حمله آسم اتفاق می افتد می تواند سبب وحشت کودک شود و این مسئله تنفس را مشکل تر می سازد. عامل ایجاد حساسیت می تواند گرده گل یا گرد و غبار باشد. فشارهای روانی و عاطفی و ورزش نیز می توانند سبب بروز حمله شوند.

آسم معمولاً زیر دو سالگی دیده نمی شود. این بیماری تمایل به تکرار شدن در نسلهای بعد وافراد خانواده دارد و متأسفانه اغلب همراه با سایر اختلالات حساسیتی مانند اگزما و تب یونجه است . به هر حال با بزرگترشدن کودک بیماری وی تخفیف می یابد.

در بسیاری از کودکان زیر یک سال خس خس سینه به علت برونشیولیت است که سبب التهاب مجاری هوایی کوچک می شود. این کودکان الزاماً مبتلا به آسم نیستند و به تدریج که بزرگتر می شوند و مجاری هوایی آنها عریض تر می گردد، خس خس سینه نیز برطرف می شود. دراغلب موارد علت خس خس سینه عفونت است نه حساسیت .

هر چند حملات آسم ترسناک و نگران کننده هستند ، اما با درمان و توصیه های پزشکی رفع شده وعارضه ای برجا نمی گذارند.

علائم احتمالی:
- تنفس مشکل : بازدم مشکل شده وممکن است درهنگام دم عضلات شکم به داخل کشیده شوند؛

- احساس خفگی،

- خس خس سینه ؛

سرفه طولانی مدت؛

- کبود شدن لبها ( سیانوز) که به علت کمبود اکسیژن رخ می دهد. 

نخستین اقداماتی که می توانید انجام دهید:
1- در صورت بروز حمله آسم بلافاصله با پزشک خود تماس بگیرید ؛

2- اگر حمله هنگامی اتفاق بیفتد که کودک در رختخواب است ، او را بلند کرده و زیر سرش را با چند بالش بالا بیاورید. می توانید کودک را روی یک صندلی نشانده و از جلو او را به لبه میز تکیه بدهید. این کار به کودک کمک می کند تا عمل بازدم را راحت ترانجام دهد؛

3- سعی کنید آرامش خود را حفظ کنید زیرا اضطراب شما تنها وضعیت کودک را بدتر می کند.

4- هنگامی که منتظر پزشک هستید سعی کنید توجه کودک را از حمله آسم به چیز دیگری معطوف کنید تا کودک مشکل خود را فراموش کرده و به آن فکرنکند.

اقداماتی که پزشک انجام می دهد :

- پزشک احتمالاً با کمک یک داروی گشاد کننده ی برونش اقدام به درمان حمله آسم می کند. این دارو مستقیماً به وسیله تنفس به داخل برونش رفته و بر روی منطقه مسدود یا تنگ شده اثر می کند. برای درمان یک حمله شدید، ممکن است نیاز به بستری کردن کودک و استفاده از مقادیر بیشتر داروی گشاد کننده برونش باشد؛

- اگر شواهدی از یک عفونت ریوی وجود داشته باشد، آنتی بیوتیک تجویز می شود؛

- پزشک شما حداکثر سرعت بازدم کودک را برای تعیین وضعیت کودک اندازه می گیرد.

- پزشک در مورد پیشگیری از بروز حمله آسم با شما صحبت کرده و توصیه های لازم را می کند، همچنین به شما کمک می کند تا ماده حساسیت زا برای کودک را پیدا کنید؛

- در صورتی که سایر روش ها برای پیشگیری از حمله آسم مفید نباشند پزشک ممکن است یک کورتیکواستروئید تجویز کند. کودک می تواند مقدار کمی از یک استروئید استنشاقی را سه یا چهار بار در روزاستفاده کند و در صورتی که این کار مفید نباشد، مقادیر بیشتری از داروهای استروئیدی می توانند به صورت قرص مصرف شوند.

اقداماتی که شما می توانید برای کمک به کودک انجام دهید:

- در صورتی که پزشک موفق به پیدا کردن آلرژن ( مواد حساسیت زا ) نشد خود شما می توانید اقدام به این کار کنید. به زمان وشرایط بروز حمله توجه کنید . از به کار بردن مواد و وسایل حساسیت زا مثل بالش های پـَرخود داری کرده و ازجمع شدن گرد و غبار درمنزل جلوگیری کنید.

- بسیاری از بیماران مبتلا به آسم نسبت به حیوانات حساسیت دارند. در صورت وجود حیوانات خانگی در منزل ، آنها را از محیط زندگی دور کرده و ببینید آیا بروزحملات تنگی نفس درکودک کمتر می شود یا نه؛

- ازمصرف داروهای تجویز شده اطمینان حاصل نمایید و مدرسه را درجریان مشکل کودک قرار دهید؛

- به یک فیزیوتراپیست مراجعه کنید تا کودک تمرینات تنفسی را یاد بگیرد. این کار به وی کمک می کند تا در طی بروزحملات آسم ، آرامش خود را حفظ نماید؛

- کودک خود را تشویق کنید تا هنگام ایستادن یا نشستن ، پشت خود را راست و صاف نگهدارد تا فضای بیشتری برای باز شدن ریه ها وجود داشته باشد. مراقب باشید تا وزن کودک بیش از اندازه بالا نرود زیرا افزایش وزن سبب تحمل بار بیشتری بر ریه ها می شود ؛

- ورزش به میزان متوسط می تواند به افزایش حجم تنفسی کمک کند. اما ورزش سنگین ممکن است سبب بروز حمله آسم شود. شنا کردن می تواند بسیار مفید باشد ؛

- از کشیدن سیگار در نزدیکی کودک خودداری کنید؛

- برای بالش ها و پتوهای پَر، از روکش استفاده کنید. 

 

منبع: پارسی طب 

http://fa.parsiteb.com/news.php?nid=9607

مرز بین دروغ و خیال در کودک

پینوکیو

دروغگویی در کودک 

همه انسانها در محدوده ای برابر پا به عرصه وجود می گذارد. هیچکس از کودکی دروغگو به دنیا نیامده است. همه انسانها راه فکر کردن و توجیه اعمال خویش را از دیگران آموخته و تکامل یافته اند. درستی یا نادرستی از طریق کلمات و اعمال دیگران به ما القا می شود و ما این کلمات و اعمال را در ذهنیات خود تلفیق کرده، سرانجام شخصیت خود را شکل می دهیم. راستی شما فکر می کنید که این گونه توجیهات استادانه چگونه توسط بعضی از جوانان ونوجوانان بیان می شوند؟ والدین نقش مهمی در تکوین شخصیت فرزندان خود بازی می کنند و این نقش در سالهای اولیه تربیت کودکان ارزشی به غایت والا دارد. برای اینکه فرزندان خود را راستگو تربیت کنیم ابتدا می بایست نسبت به اعمال خود نهایت دقت را داشته باشیم و نیز درارتباط خود با دیگران دقت کنیم، صداقت و راستگویی از مواردی است که باید قبل از سنین مدرسه به آن توجه شود. البته ما باید توجه داشته باشیم که کودک اساساً قصد فریب والدین را ندارد، ولی توجیهات او راهی برای فرار از مجازات است.
کودک با جعل داستان یا با طرح مبالغه آمیز بعضی از واقعیات، اغلب خواسته خود را با ما درمیان می گذارد و غیرمستقیم از امیالش صحبت می کند.

دروغ گفتن یکی از رفتارهای متداول کودکان 4ـ5 ساله است که از لحاظ اخلاقی اشکالی ندارد. کودکان در این سن و سال معمولاً به دو شکل دروغ می گویند که نخستین آن خیال پردازی است، کودک با جعل داستان یا با طرح مبالغه آمیز بعضی از واقعیات، اغلب خواسته خود را با ما درمیان می گذارد و غیرمستقیم از امیالش صحبت می کند. در این صورت بهتر است که پدر و مادر در تأیید خواسته کودک حرف بزنند. دروغ نوع دوم دروغ به اصطلاح مفید است، دروغی است که بزرگترها هم می گویند و آن رابه حساب دروغ مصلحت آمیز می گذارند تا به جای نتیجه بد، نتیجه خوب بگیرند. در این مرحله از رشد کودک تنها کار درست را در خواسته خود می جوید و با استفاده از دروغ برای رسیدن به خواسته اش تردیدی به خود راه نمی دهد.
در این موارد باید به کودک تفهیم کنیم که از راستگویی و صداقت او خوشحال می شویم ، دروغ و دروغگویی را دوست نداریم. باید توجه داشت که این مسأله در سنین بالاتر رفتاری ناپسند است که به کودک شخصیت ساختگی و تصنعی می بخشد. هرگاه کودک شما در موقعیت نامطمئن و ناامن قرار گیرد و احساس خطر یا حقارت کند به گفتن دروغ متوسل می شود. کودک دروغگو به گفته هایش ایمان ندارد و به طور قاطع و صریح حرف نمی زند، به تدریج اعتماد خود را به دیگران از دست می دهد و نسبت به اطرافیان بدبین می شود. متأسفانه برخورد بسیاری از والدین در این موارد با تنفرهمراه است زیرا از خود سؤال می کنند که چرا فرزندشان دست به چنین عملی زده است؟
در برخورد با چنین مواردی والدین نباید به چشم یک آدم دروغگو به کودک نگاه کنند و یا دائماً به آنها ظنین باشند زیرا چنین برخوردی عواقب ناگواری را به همراه خواهد داشت.
برای درمان دروغگویی شناخت علل آن کاملاً ضروری است، دروغگویی به عنوان یک مشکل علل گوناگون و متعددی دارد که درا ینجا به برخی از آنها اشاره می شود:

بــــررســــــی علل دروغگویـــــــی
همانطور که قبلاً هم اشاره شد یکی از علتهای دروغگویی آموزش نادرست خانواده است. در خانواده ای که پدر و مادر و دیگر اعضای آن همواره به یکدیگر دروغ می گویند نمی توان انتظار داشت که کودکی راستگو تربیت شود.
دروغگویی کودک ممکن است برای جلب توجه اطرافیان باشد. چنانچه کودکی در خانواده یا مدرسه مورد بی توجهی اطرافیان قرار گیرد، برای نشان دادن خود و جلب توجه آنان ممکن است به گفتن دروغ در زمینه های گوناگون متوسل شود.
کودکانی که نسبت به دوستان و اطرافیان خود احساس کمبود می کنند، ممکن است برای جبران کمبودها در زمینه های گوناگون نظیر شغل والدین، محل سکونت، وضع تغذیه، دوستان و تفریحات و سفرها به دروغ متوسل شوند و درون آشفته ونگران خود را به آن وسیله به طور موقت تسکین دهند.
ترس نیز از دیگر عواملی است که موجب دروغگویی می شود. اگرکودک به سبب راستگویی تنبیه شود، در آینده برای نجات و رهایی از مجازات به دروغگویی متوسل می شود. باید اذعان کرد که سختگیریهای افراطی و برخوردهای خشن والدین و مربیان با کودک از علل مهم دروغگویی کودک محسوب می شود.
گاهی نحوه بیان و برخورد والدین و مربیان با کودک او را به دروغ گفتن وامی دارد و به او دروغگویی را می آموزد. به عنوان مثال والدین به کودکی که مرتکب عمل خلافی شده است اصرار می ورزند که او این کار را انجام نداده است بلکه دیگری مثلاً همسایه یا دوست یا برخی موجودات خیالی سبب آن بوده اند. در این حالت والدین علاوه بر آنکه کودک را دروغگو بار می آورند او را به گریز از قبول مسئولیت رفتارش نیز وامی دارند.
انتظار و توقع بیش از حد از کودکان و مقایسه آنان با دوستان و همکلاسیها در زمینه های گوناگون از دیگر عوامل دروغگویی کودکان می شود دراین صورت کودک از طریق دروغ می تواند هم بر احساس حقارت خود به طور موقت غلبه یابد و هم والدین را راضی و خشنود سازد و نظر آنان را به سوی خود جلب کند.

درمـــــــــان دروغگویــــــی 

برای پیشگیری و درمان دروغگویی، والدین و مربیان باید واقعیات را بپذیرند و برای شنیدن موارد شیرین و تلخ از طرف کودکان آماده شوند و با رفتار خود به کودک بیاموزند که گفتن واقعیات به هر صورتی که باشد مقبول است و موجبات تنبیه و آزار کودک را فراهم نخواهد کرد.
اگر کودک پی ببرد که والدین و مربیان او را برای دروغگویی تشویق و برای راستگویی تنبیه نمی کنند به تظاهر در رفتار و جعل واقعیت نخواهد پرداخت.
همچنین والدین و مربیان باید از طرح پرسشهایی که کودک به آنها به احتمال قوی پاسخ نادرست خواهد داد خودداری کنند. در صورت مشاهده دروغ، والدین و مربیان نباید شتابزده عمل کنند و به تنبیه کودک مبادرت ورزند. برای بازداشتن کودک از دروغگویی و اصلاح رفتار آنان باید روش برخورد باتوجه به موقعیت انتخاب شود که برخی از روشها به اختصار عبارت است از:
 

نشــــــان دادن ارزش راســـــت گفتــــن : 

در وهله اول کودک باید دریابد که دروغگویی کار نادرست و ناپسند و راستگویی عملی باارزش و پسندیده است. کودک باید ارزش راست گفتن را درعمل تجربه کند. والدین و مربیان نباید در برابر دروغهای کودکان برآشفته شوند و او را کتک بزنند. بیان نتایج زشت و تلخ دروغگویی به صورت داستان برای آنها می تواند در آموزش عواقب تلخ دروغگویی مفید واقع شود. همچنین اگر والدین و مربیان، کودک را در خلوت ( نه در جمع ) در جوی محبت آمیز و پرعطوفت با مضرات و نتایج دروغگویی آشنا سازند و به پند دادن او بپردازند، در جلوگیری و نیز درمان دروغگویی می تواند مؤثر باشد.
 

اجــــازه بیان احساســـات : 

کودک باید احساسات خود را آزادانه ابراز کند و در صورتی که بیان احساسات، باعث آزار و اذیت اطرافیان شود باید به کودک آموخت که به تدریج این احساسات را با احساسات خوشایند جابجا سازد و نباید برای احساساتش تنبیه شود. برای نمونه اگر کودکی از برادر کوچکش خوشش نمی آید، باید به او اجازه داده شود که احساساتش را بیان کند، پس از شنیدن نظر کودک، والدین باید ضمن تحلیل رفتار خود با کودک و یافتن علل پیدایش چنین احساسی به راهنمایی کودک و تغییر رفتار و احساسات او مبادرت ورزند. در مواردی که کودک مرتکب کار خطایی شده ولی راست می گوید، باید به ملایمت و به طور صحیح به او تذکر داده شود که رفتارش درست و پسندیده نیست و باید آن را تغییر دهد. هشدار به کودک، همدردی با او در مواردی که لازم است، نادیده گرفتن حرفهای کودک و بی توجهی به آنها از روشهایی است که در مواقع مشخص می تواند برای پیشگیری و درمان دروغگویی کودکان استفاده شود.
 

 تعـــــــدیل انتظارات از کــــــودکان :
والدین و مربیان باید از هر کودک انتظاراتی داشته باشند که با واقعیات و امکانات او منطبق است. در غیر این صورت، دروغگویی کودک تقویت و تشدید خواهد شد. چون کودک توان عملی ساختن خواسته های اطرافیان را ندارد به گفتن دروغ متوسل می شود بنابراین از کودک باید انتظارات در حد توانش داشته باشیم.  

 

 منبع: پارسی طب 

http://fa.parsiteb.com/news.php?nid=10383

به کودکان بیاموزیم زمین را دوست بدارند

 زمین سبز

یکی از مسائلی که سالها از دغدغه های اصلی من بوده اطلاع رسانی و البته بیش از آن بالا بردن فرهنگ آشتی با طبیعت و محیط زیست بوده است. با وجود تلاش هایی که توسط دولت یا رسانه ها و البته گروه های مردم نهاد و فعالین محیط زیست، متاسفانه هنوز فرهنگ طبیعت دوستی و حفظ محیط زیست بسیار پایین است.  

پر واضح است که یکی از مهم ترین و نخستین گام ها برای تغییر این وضعیت و بیداری وجدان عمومی در مورد خطراتی که کره زمین را تهدید می کند که بیشتر آنها منشاء انسانی دارد، آموزش کودکان است. تا زمانی که از همان نخستین سالهای زندگی کودک، مفاهیم اصلی دوستی با طبیعت، آشنایی با عناصر اصلی آن مثل خاک، آب، باد و ... و تاثیر و تاثر همه موجودات و زمین به او آموخته نشده است و در عمق جان و وجدان کودک ریشه ندوانده است، در سالهای  بعد نیز نمی توان انتظار داشت که تنها با مطالعه مقالات یا شنیدن اخبار محیط زیست کسی دلش برای آب و خاک زمین بسوزد و اصلا درک همه جانبه ای از رابطه متقابل انسان و طبیعت پیدا کند. 

نظر به این امر سعی خواهیم کرد در این وبلاگ نهایت تلاش خود را برای قرار دادن مطالبی که به بچه ها و بزرگ تر ها در مورد مسئولیت شان در قبال کره خاکی و تمام موجودات آن تاکید می کند به کار بریم و سایت ها و وبلاگها، کتاب ها و انجمن هایی که در این راستا فعالیت می کنند را برای آشنایی بیشتر کودکان و والدین و مربیانشان معرفی کنیم. 

 

برای شروع چند وبلاگ را برای آشنایی بیشتر معرفی می کنیم: 

پیک محیط زیست سبز  

http://mohitzistesabz.blogfa.com/ 

 جمعیت حامیان زمین 

http://www.hamianzamin.com/

بیش فعالی و کم دقتی در کودکان ADHD

 

یبشفعالی و کم توجهی کودکان

 این همه تحرک با سرزنش درمان نمی شود   

   ۵ درصدکودکان مدرسه ای به اختلال بیش فعالی و کم توجهی مبتلا هستند   
    
اختلال بیش فعالی و کم توجهی، یکی از شایع ترین اختلالات دوران کودکی است که تقریباً پنج درصد کودکان سنین مدرسه را تحت تأثیر قرار می دهد. ویژگی های عمده این اختلال شامل تحرک و فعالیت بیش از حد، تکانشگری و مشکل توجه و تمرکز است. اگرچه موارد فوق رفتارهایی است که تمامی کودکان، مواقعی آنها را از خود نشان می دهند، اما کودکان بیش فعال به درجه ای علائم فوق را نشان می دهند که با عملکرد طبیعی آنها در منزل، مدرسه و ارتباط با همسالان و اطرافیان تداخل ایجاد می کند. این کودکان بطور مکرر توسط والدین، معلمین و اطرافیان به دلیل رفتارهای ناپخته و تکانشی خود سرزنش می شوند که منجر به تأثیرات سوء بر اعتماد به نفس آنها می شود . اختلال بیش فعالی ـ کم توجهی در پسران شایع تر از دختران بوده و صرف نظر از سن تشخیص، شروع بیماری باید قبل از هفت سالگی باشد.

● علائم و مشخصات بالینی

سه ویژگی عمده این اختلال عبارتند از: فعالیت و تحرک زیاد، اختلال در توجه و تمرکز، رفتارهای تکانشی.

● فعالیت و تحرک زیاد
این کودکان اکثر اوقات در حال حرکت و جنب وجوش هستند و به نظر می رسد هیچگاه خسته نمی شوند. لحظه ای آرام و قرار ندارند. اگر قرار باشد لحظه ای بنشینند، مرتب وول می خورند، حتی در خواب نیز ممکن است بی قراری و وول خوردن آنها را ببینیم. بیش فعالی در سنین قبل از مدرسه بارزتر و مشخص تر است. آنها مرتب در حال دویدن، راه رفتن، بالا و پائین رفتن روی مبلمان و صندلی ها و.‎.‎. هستند.

● رفتار تکانشی
اکثر کودکان بیش فعال، بدون آنکه به پیامد و نتیجه اعمالشان فکر کنند، دست به انجام کاری می زنند. اگرچه آنها ممکن است بارها نتیجه منفی اعمال خود را ببینند، ولی باز درس عبرت نمی گیرند و این موضوع از سوی والدین و اطرافیان به گونه ای تعبیر می شود که آنها لجباز و نافرمان هستند و رفتارهای آنها تعمدی و برای اذیت و آزار اطرافیان است. در حالی که مشکل اصلی آنها عمل کردن قبل از فکر کردن و سنجیدن آخر و عاقبت کار است. کودکان بیش فعال در رعایت نوبت و انتظار کشیدن برای رسیدن به چیزی مشکل دارند، وسط صحبت دیگران می پرند و نمی توانند صبر کنند تا صحبت طرف مقابل به اتمام برسد. 
 

● مشکل توجه و تمرکز
این کودکان نمی توانند روی یک محرک طبیعی که از اهمیت خاصی برخوردار است تمرکز کنند و حواسشان مرتب به محرک های بی اهمیت محیطی پرت می شود. در نتیجه در کلاس درس نمی توانند حواس خود را به گفته های معلم بدهند. به نظر می رسد اصلاً گوش نمی دهند و زمانی که باید به محتوای صحبت های معلم توجه کنند، مشغول انجام کار دیگری هستند یا با چیزی بازی می کنند. در دروسی مثل دیکته که نیاز به توجه و تمرکز بیشتری دارد، معمولاً مشکلات بیشتری را نشان می دهند. این کودکان وقتی به سنین نوجوانی می رسند، به علت فراموشکاری به عنوان افراد بی حواس و سهل انگار از آنها نام برده می شود. در هنگام مطالعه و انجام فعالیت ها به فکر و رؤیا فرو می روند و نمی توانند کار خود را به پایان برسانند. افراد بی نظمی هستند که نامنظمی در اتاق، کمد لباس ها، میز تحریر، و.‎.‎. آنها نمایان است. موارد فوق سه مشکل اصلی است که در کودکان بیش فعال و کم توجه دیده می شود. هرچند ممکن است کودکی همه علائم فوق را نداشته باشد، ولی مشکلات گوناگونی که کودک با آنها دست به گریبان است، تأثیر منفی بسزایی در ارتباط کودک با معلم، همکلاسی ها، والدین و اطرافیان بر جای می گذارد. کودک مرتب از پیرامون خود پیام های منفی دریافت می کند، پیام هایی که شخصیت و اعتماد به نفس او را در هم می کوبد. همچنین بیماری باعث افت عملکرد تحصیلی کودک می شود و آینده تحصیلی و شغلی او را تحت تأثیر قرار می دهد.

● علت اختلال بیش فعالی - کم توجهی
نمی توان پاسخ قطعی و دقیقی برای این سؤال داد. نمی توان مانند بسیاری از بیماری های دوران کودکی، ویروس یا میکرب مشخصی را برای آن پیدا کرد. احتمالاً تعدادی از عوامل مختلف در ایجاد بیش فعالی کودک درگیر هستند. مطالعاتی انجام شده که به بعد ژنتیک این بیماری اشاره دارند. کودکی که مبتلا به بیش فعالی است چهار برابر بیشتر احتمال دارد که یکی از افراد خانواده اش مثل او مشکل مشابهی داشته باشند. اگر چه نقش ژن خاصی در این بین پیدا نشده است، ولی مغز این کودکان تفاوت های ظریفی را در ساختار و عملکرد نشان می دهد و تأثیر داروهای معینی بر این کودکان نشانگر آن است که به نوعی ترکیب شیمیایی مغز این کودکان متفاوت است. اگر چه ماهیت این تفاوت ها به خوبی مشخص نشده است. تبلیغات زیادی در مورد تأثیر غذاها و آلرژی غذایی بویژه آلرژی نسبت به مواد افزودنی غذاها مانند رنگ ها و نگهدارنده ها در بیش فعالی وجود داشته است. فرزند پروری بد و معیوب منجر به بیش فعالی نمی شود، اما شیوه های تربیتی و پاسخ دهی والدین کاملاً بر رفتار کودک تأثیر می گذارد، بسیاری از این کودکان مستعد اختلالات رفتاری گسترده ای هستند. بدیهی است روش های انطباقی مؤثر در پیشگیری از مشکلات رفتاری همراه مؤثر است.

● آینده کودکان بیش فعال
برخی موارد مشکلات همراه با این اختلال در سراسر زندگی شخص ادامه پیدا می کند. هرچند این کودکان در دوره بزرگسالی همه علائم مربوط به بیماری را ندارند و از پرتحرکی آنها کاسته شده است، ولی مشکلات توجه و تمرکز و رفتارهای تکانشی آنها ادامه دارد. در عده ای از این کودکان نیز با رسیدن به سن ۱۲ سالگی علائم آنها بهبود پیدا می کند و عملکرد طبیعی در حوزه های مختلف رفتاری، اجتماعی و تحصیلی پیدا می کنند. در کسانی که بیماری ادامه پیدا می کند نیاز به ادامه درمان نیز وجود دارد. به نظر می رسد عمده مشکلات این کودکان با ورود به مدرسه آغاز می شود؛ مکانی که در آنجا انتظار نظم، انضباط، پیشرفت تحصیلی، ارتباط مناسب با همسالان، پیروی از دستورات معلم و انجام تکالیف مدرسه می رود. از آنجا که مطالعه، خواندن و نوشتن، گوش فرادادن به صحبت های معلم نیازمند تمرکز، توجه، قرار و آرامش کافی است و این کودکان در این زمینه ها مشکل دارند، در نتیجه درس خواندن برای آنها تبدیل به معضلی می شود که به راحتی قابل حل نیست، ساعات انجام تکالیف درسی در منزل ساعات طولانی کشمکش بین پدر و مادر و کودک است. کودکی که ساعت های زیادی را به بازی و فعالیت می پردازد، از نیم ساعت انجام دادن تکالیف درسی بیزار است. در کلاس درس زمانی که سایر دانش آموزان مشغول یادگیری مطالب جدید هستند و به صحبت های معلم گوش می دهند، آنها مشغول حرف زدن با بغل دستی، بازی کردن و یا بازی کردن با کتاب، مداد و سایر وسایل هستند. افت درسی و پیشرفت تحصیلی، آینده شغلی این کودکان را تحت تأثیر قرار می دهد، از طرفی دیگر بزرگسالان شاغل با این اختلال، در شغل خود با مسائل و مشکلات بیشتری دست به گریبان هستند. اتاق کار آنها نامنظم و شلوغ است، برای شروع کار و به اتمام رساندن آن مشکل دارند، همیشه ممکن است کارهای زیادی را شروع کنند، اما نیمه تمام رها کنند، در نتیجه طرح های ناتمام در بین کارهای آنها زیاد دیده می شود، فراموشکار هستند و به قرارهای کاری خود دیر می رسند و از دید دیگران اینها افرادی بدقول هستند. امکان ابتلا به اضطراب، افسردگی، اختلال سلوک، اختلال ایذایی مقابله ای، سوء مصرف مواد، پرخاشگری و سایر اختلالات رفتاری در کودکان مبتلا به اختلال بیش فعالی ـ کم توجهی در صورت مداخله نکردن مناسب زیاد است. رعایت نکردن نوبت، رعایت نکردن قوانین بازی، پیروی نکردن از دستورات، بر هم زدن نظم و رفتارهای تکانشی در این کودکان باعث می شود که ارتباط آنها با همسالان، والدین و بزرگ ترها تحت الشعاع قرار گیرد. آنها از جمع دوستان خود طرد می شوند و پیام های منفی که مرتب از پیرامون خود دریافت می کنند، اعتماد به نفس این کودکان را لطمه می زند و آنها را مستعد افسردگی و اضطراب می کند.

● درمان
بنا به دلایل فوق و دلایل بی شمار دیگر، اختلال بیش فعالی ـ کم توجهی باید درمان شود. هدف از درمان کاهش علائم این بیماری است تا حدی که کودک آشفتگی کمتری را در زندگی روزمره خود متحمل گردد و عملکرد تحصیلی و ارتباطی کودک بهبود یابد. درمان این کودکان شامل دو دسته کلی درمان های دارویی و غیردارویی است.

▪ درمان دارویی
شایع ترین و مؤثرترین داروهایی که در درمان این اختلال به کار می رود شامل داروهای محرک است. این داروها در ۹۰ تا ۷۰ درصد کودکان بیش فعال ـ کم توجه مؤثر است و باعث بهبودی علائم اصلی این اختلال می شود، عملکرد تحصیلی و ارتباطی کودک را بهبود بخشیده و از اضطراب و نگرانی والدین می کاهد. این داروها ممکن است در بعضی از کودکان اثرات بی اشتهایی و کم خوابی ایجاد کند که نگران کننده نبوده و می توان با ترفندهای مناسب، این اثرات سوء را به حداقل رساند.

▪ درمان های غیر دارویی
درمان های غیر دارویی که اکثراً همراه و در کنار درمان های دارویی استفاده می شوند، بیشتر بر اختلالات رفتاری همراه با بیش فعالی ـ کم توجهی مؤثرند و شامل درمان های شناختی، رفتاری و آموزش والدین است. بدیهی است آموزش والدین در مورد چگونگی بیماری فرزندشان، رفتارهای مثبت کودک، بکار نبردن شیوه های نامناسب تنبیهی و.‎.‎. می تواند هم برای کودک و هم برای خانواده او مؤثر باشد.
 

 دکتر فریبا عربگل
فوق تخصص روانپزشکی کودک و نوجوان   


     منبع:    روزنامه ایران (
www.iran-newspaper.com )