کودک یار

معرفی بهترین ها برای کودکان

کودک یار

معرفی بهترین ها برای کودکان

کودکان حق دارند ملّیت داشته باشند

ملیت

بیش از 12 میلیون نفر در سراسر جهان از بی هویتی یا همان فقدان ملیت رنج می برند که در این میان، کودکان آسیب پذیرترین هستند. سازمانی با نام پیشگام عدالت (Open Society Justice Initiative)، تعداد این کودکان که به سن قانونی هم نرسیده اند را تقریبا 5 میلیون براورد کرده است. بی هویتی پیامدهای متعددی دارد، از آن جمله کودکان بی هویت در فقر شدید رشد پیدا می کنند و از حقوق اولیه ای هم چون تحصیلات و بهداشت محروم می شوند. نداشتن مدارک شناسایی و هویتی حتی جابجایی این کودکان را مشکل می کند. آنها به دلیل نداشتن مدرک شناسایی در معرض اخراج از کشور، بازداشت، قاچاق انسان، کار اجباری و محرومیت از سایر حقوق اجتماعی قرار می گیرند. با وجود اهمیت بسیار زیاد مسئله هویت در حقوق کودک، می بینیم که توجه بسیار کمی به آن شده است.  


کودک و حق ملیت
حقوق بین الملل از حق هویت ملی حمایت می کند بطوریکه ماده 15 اعلامیه جهانی حقوق بشر به این قانون اختصاص داده شده است. در معاهدات بین المللی حقوق بشر از جمله کنوانسیون حقوق کودک (CRC)، پیمان نامه بین المللی حقوق مدنی و سیاسی (ICCPR)، و همچنین کنوانسیون احیای هویت ملی ملاحظات خاصی برای تابعیت کودکان در نظر گرفته شده است. علاوه بر این، سازمان های حقوق بشر در آفریقا، سرزمین های عرب، اروپا و آمریکا کمک های بیشتری در سطح منطقه ای ارائه می دهند. 


کنوانسیون حقوق کودک نقش بسیار مهمی در حمایت از هویت ملی کودکان دارد به این علت که تقریبا همه کشورها این کنوانسیون را تصویب کرده اند. ماده 7 این کنوانسیون به حق تابعیت ملی کودکان اشاره می کند و طبق این ماده دولت ها موظف هستند در خصوص کودکان بدون ملیت این حق را به آنها بدهند. اگرچه کمیته حقوق کودک تعریف دقیقی از حق داشتن هویت ملی ارایه نداده است اما تاکید کرده همه دولت ها موظف هستند از ملیت دار بودن کودکان اطمینان حاصل کنند. این کمیته همچنین تاکید کرده است که کشورهای عضو کنوانسیون حقوق کودک باید این حق را به گونه ای که منافع کودک به بهترین شکل ممکن در نظر گرفته شده باشد اجرا کنند. 


حداقل مفهومی که باید از حق داشتن ملیت تحت قوانین کنوانیسون حقوق کودک بدست آید این است که کودکان بی هویت از زمان تولد بتوانند تا تابعیت کشوری که در آن متولد شده اند را بدست آورند. این قانون در عمل، در سیستم های منطقه ای و همچنین در کنوانسین احیای هویت به رسمیت شناخته می شود. از اواخر دهه 1940 بود که کارشناسان به این نکته مهم برای از بین بردن بی هویتی پی بردند.  


علل بی هویتی در کودکان
تلاش در جهت حل مشکل ملیت و تبعیض در کودکان نیازمند شناخت دلایل عدم هویت است. فقدان ملیت در کودکان اغلب نتیجه مستقیم فقدان ملیت والدین آنها است، به طوریکه در بیشتر کشورهای جهان تابعیت فقط به کودکانی اعطا می شود که والدینشان تبعه آن کشور باشند. بی هویتی دور باطلی است که از والدین به فرزندانشان به ارث می رسد و دوران کودکی و همچنین فرصت های آینده آنها را در بزرگسالی تحت تاثیر قرار می دهد. 


یکی دیگر از دلایل بی هویتی کودکان، سیستم های تبعیض آمیز ملیتی علیه زنان است.در بسیاری از کشورهای جهان انتقال تابعیت از زنانی که شوهران خارجی دارند به فرزندانشان ممنوع است. در حالی که این مشکل به شکل جهانی باقی مانده، برخی کشورها قدم هایی در جهت اصلاح این قوانین تبعیض آمیز برداشته اند. به طور مثال در 15 سال گذشتهالجزایر، مصر، مراکش و تونس موفق شدند با اصلاح قوانین شهروندی، گامهای قابل توجهی برای پایان دادن به تبعیض جنسیتی بردارند، و به زنان توانایی انتقال تابعیت خود را به فرزندانشان داده اند. 


تغییر دولت ها نیز به مشکل بی هویتی کودکان دامن زده است. وقتی دولتی از هم پاشیده و دولت روی کار آمده، کودکان اقلیت های قومی در معرض خطر بی ملیتی قرار می گیرند. در بیشتر دولت های جدید ملیت اقلیت ها نادیده گرفته می شود. در برخی موارد، علت ها نژاد پرستانه یا سیاسی هستند و در برخی دیگر، شرایط نامساعدی است که ممکن است سال ها طول بکشد تا چاره ای برای آن پیدا شود. در دوران معاصر این شرایط را در کشورهایی مثل اتحاد جماهیر شوروی سابق، کشورهای بالکان، اریتره و اتیوپی، بنگلادش و پاکستان شاهد بوده ایم که شرایط بسیاری از آنها به آهستگی رو به بهبود است. 


پی آمد های بی ملیتی کودکان
کودکان بدون ملیت از محرومیت های حقوقی، ناشی از همین نداشتن هویت، آسیب می بینند. بدین معنی که این کودکان دارای هیچگونه شخصیت حقوقی نیستند و نمی توانند هیچ تاثیری هم بر جامعه ای که در آن زندگی می کنند بگذارند.حقوق اولیه بشر باید در همه جا و برای همه یکسان باشد اما همه کشورها حقوق بخصوصی را برای شهروندان خود در نظر می گیرند که این حقوق،کودکان بدون تابعیت آن کشورها را در بر نمی گیرد. این حقوق شامل موارد متعددی از جمله دسترسی به خدمات درمانی و امنیت اجتماعی است که در پاره ای موارد منافع کودکان در آنها لحاظ می شود. وقتی کودکان به سن قانونی می رسند حق کار و حق رای دادن آنها در این قوانین تحت تاثیر قرار می گیرد. در حقیقت در بسیاری کشورها حتی حقوق اولیه بشر فقط در اختیار شهروندان قرار می گیرد. برای مثال در کویت افراد بدون تابعیت هنوز برای دستیابی به ابتدایی ترین حقوق شهروندی، مثل گواهی تولد و مرگ، مشکل دارند. 


شاید بتوان گفت اصلی ترین مشکل کودکان بی هویت از دست دادن فرصت تحصیل است. در حالیکه برخی کشورها تحصیلات ابتدایی را بطور رایگان در اختیار این کودکان قرار می دهند و بسیاری هم از آن سر باز می زنند. در مالزی کودکان بی ملیت از هند، فیلیپین و یا اندونزی تبارها درسلانگور و صباح اغلب به تحصیلات ابتدایی در مدارس دولتی دسترسی ندارند.یعنی اگر گواهی تولد کودک به زبان خارجی باشد یا کودک اصلا گواهی تولد نداشته باشد، نمی تواند نام نویسی کند. موارد مشابه دیگر پرونده "یان و بوسیکو" در برابر جمهوری دومنیکن در دادگاه حقوق بشر داخلی آمریکا بود. در این پرونده دو شاکی که هر دو کودک بودند از حق داشتن ملیت دومنیکن محروم و در نتیجه از رفتن به مدرسه به دلیل نداشتن مدارک هویتی لازم برای ثبت نام منع شده بودند. دادگاه داخلی آمریکا متوجه شد که جمهوری دومنیکن حق داشتن ملیت را تحت کنوانسین حقوق بشر آمریکا نقض کرده است. شواهد نشان می دهد کودکان بی ملیت بیشتر در معرض خطر قاچاق انسان و سایر اشکال استثمار از جمله کار کودکان قرار می گیرند. 


مبارزه با بی هویتی کودکان
سازمان پیشگام عدالت با تاکید بیشتر بر حقوق بشر در راستای داشتن حق ملیت به مبارزه با این مشکل کودکان می پردازد. برخی از فعالیت های این سازمان عبارتست از:
- دادخواهی برای کودکان آفریقایی، آمریکایی و آسیایی و پذیرفتن وکالت آنها برای رسیدن به تصمیمات بهتر.
- تلاش برای بالا بردن استانداردهای بین المللی در راستای رسیدن به حق تابعیت کودکان.
- حمایت، مشورت و همکاری با سازمان های مختلف جهانی برای به چالش کشیدن مشکل فقدان هویت و تبعیض. 

منبع: انجمن حمایت از حقوق کودکان

تاثیر والدین بر نقاشی و ذوق کودک

 نقاشی کودک
تاثیر والدین بر نقاشی و ذوق کودک

آیا با دادن یک موضوع مثلا مزرعه از او خواسته‌اید، برای شما نقاشی بکشد؟اصلا تاکنون به نقاشی فرزندتان دقیق نگاه کرده‌اید؟ در برابر تصاویری که او می‌کشد و با اشتیاق به شما نشان می‌دهد، چه واکنشی دارید؟.
نقاشی کودکان، فرم تصاویر، ابعاد آن، محل قرارگیری اجزاء و نوع و ترکیب‌بندی رنگ‌ها همگی به نوعی بازتاب حالات و احساسات درونی کودک شماست. او دنیا و محیط اطرافش و حتی تخیلات خود را آن‌گونه که احساس می‌کند و در خیال متصور می‌شود، ترسیم می‌کند. کودکی که فضای نقاشی او غمگین، خشن و با رنگ‌های محدود است، به‌طور حتم نگاهی متفاوت از کودکی دارد که فضایی شاد و پر از رنگ‌های درخشان را با همان موضوع و امکانات می‌کشد.
● منم می‌خواهم تاثیر گذار باشم
اولین تلاش‌های کودک در این زمینه به میل ذاتی او برای اثرگذاری و لذت بردن از کارهای خود ساخته نشأت می‌گیرد. نوزاد از اولین روزهای زندگی خود برای لحظاتی کوتاه توجهش به حرکاتی که در میدان دید او انجام می‌گیرد، جلب می‌شود و این حرکات را با چشمان خود تعقیب می‌کند. کمی بعد اند‌ک اندک سرش را هم کمی به‌طرف اشیا و یا اشخاص برمی‌گرداند. کودک در سه ماهگی مرتب به دست‌هایش نگاه می‌کند و از تجربه لمس اشیاء لذت می‌برد و این زمانی است که او تجارب اساسی و مداومی در جهت فعالیت‌های فکری و عاطفی خود پیدا می‌کند.
تجربیات کودک و فعالیت‌های او ادامه پیدا می‌کند تا اینکه بالاخره کودک در یک سالگی مداد در دست می‌گیرد و بدون کشیدن تصویری خاص با آن روی کاغذ می‌کوبد. در این مرحله کودک عملا نمی‌تواند تصویری روی کاغذ بکشد و یا اثری با مداد روی آن برجاگذارد. تا اینکه بالاخره در ۱۸ تا ۲۰ ماهگی به‌طور کامل موفق به کشیدن خط می‌شود. در دو سالگی خطوط دایره‌ای و یا زاویه‌دار ظاهر می‌شوند. در این سن کودک بعد از کشیدن خط دلخواهش به‌راحتی قلم را از روی کاغذ برنمی‌دارد و بعد از هر خط معمولا خطوط دیگری هم در همان محل رسم می‌کند. در دو سال و نیمگی که قدرت عضلانی کودک بیشتر می‌شود و هنگامی که خطی را رسم می‌کند، با چشم هم مراقب آن است تا خط از محدوده تعیین شده خارج نشود. در حدود سه سالگی، خط‌نگاری‌های کودک دیگر فقط برای لذت بردن از حرکت، یا فشار مداد روی کاغذ نیست، بلکه مایل است احساسات درونی خود را که در ارتباط با تجربه‌های زندگی کوتاه مدتش به‌دست آورده، بیان کند.
● خط خطی‌های پرمحتوا
پرورش قدرت بیان نقاشی کودک فقط وابسته به تکامل جسمی کودک نیست، بلکه با درک و شعور او نیز در ارتباط است. این ادراک در بدو تولد بسیار جزئی است ولی با پیشرفت سن کامل‌تر می‌شود. در حقیقت می‌توان گفت؛ چون کودک هنوز مهارت کافی ندارد، بنابراین نمی‌‌تواند خوب نقاشی کند. با این حال کودک از همان آغاز خط نگاری از اینکه سه وجه چشم، مغز و دست خود را به کار می‌اندازد، لذت می‌برد.
کودک بعد از سنین پنج، شش سالگی قدرت بیشتری در جهت نظارت بر واقعیت‌های بیرونی پیدا می‌کند و چون لغات بیشتری آموخته‌است بنابراین به راحتی می‌تواند اختلاف اشیا را با یکدیگر درک و بیان کند. کودک در حدود این سنین هنگام نقاشی فقط جنبه‌هایی از اشیا را می‌کشد که آنها را شناخته‌است و نه آنچه را که در ظاهر می‌بیند.
به همین دلیل نقاشی کودکان در این سنین دارای دو خصیصه متضاد است.او از یک سو نسبت به بیان برخی عناصر که قابل رویت هستند ولی از نظر او مهم جلوه نمی‌کنند، کوتاهی می‌کند و از سوی دیگر عناصری را می‌کشد که قابل رویت نیستند اما برای او مهم هستند. 

نقاشی کودک
● نقاشی راهی به‌سوی درون کودک
نقاشی برای کودک فقط یک وسیله بیان برای تجزیه و تحلیل، یا توضیح و تشریح موجودات و اشیا نیست، بلکه در عین حال وسیله‌ای است برای بیان زندگی عاطفی او. هنگامی که کودک با آزادی و دلخواه خود نقاشی می‌کند، در واقع حالت روحی و احساسات زمان حاضر و احساسات و تحریکات ریشه‌دار و ژرف‌تر خود را بیان می‌کند. در واقع روی کاغذ هم مانند خواب و رویا، تمایلات خودآگاه و ناخودآگاه کودک ظاهر می‌شود.
نقاشی کودکان حتی اگر از لحاظ شکل ظاهری بی‌اهمیت جلوه کند اما از نظر محتوا هرگز به‌طور کامل بی‌ارزش نیست. روانشناسان معتقدند حتی پیش افتاده‌ترین نقاشی‌ها هم می‌توانند شناخت و تجارب کودک از دنیا و شکل‌گیری تدریجی اورا آشکار کنند.
به‌طور مثال هنگامی که کودکی در نقاشی‌های خود از خانواده گاهی تصویر پدر را در کنار مادر و خواهر و برادرهایش نکشد، ممکن است دلیل این کار او غیبت طولانی پدر در خانواده باشد. گاهی پدر این خانواده‌ها به دلیل مشغله‌های فراوان شب‌ها
دیر وقت به خانه می‌روند و ساعات حضورآنها بسیار کم بوده و در این ساعات کم هم به دلیل خستگی حوصله‌ای برای صحبت و بازی با فرزندانشان ندارند و همین امر باعث می‌شود کودکان جای خالی پدر را احساس کنند.
کودک نسبتاً خیلی زود متوجه می‌شود که رسم و نقاشی وسیله بیانی است که با افکار او مطابقت می‌کند و او را در تخیلاتش آزاد می‌گذارد و در عین حال لذت سرشاری برای او فراهم می‌کند. در ضمن نقاشی کردن به کودک این امکان را می‌دهد که افکار درونش را نشان دهد.
کودک به کمک نقاشی، کشمکش‌ها و دلهره‌های درونی‌اش را آشکار می‌‌سازد و به این شکل اثر آن را کاهش می‌دهد.
گاهی دیده می‌شود که خود کودک در نقاشی شرکت ندارد، دلیل این امر ممکن است احساس عدم راحتی او در خانواده باشد و یا نشانه‌ای از میل کودک به تغییراتی در خود مانند سن و جنس و… باشد. در این‌گونه مواقع کودک یا خود را در نقاشی شرکت نمی‌دهد و یا در نقش شخصیت دلخواهش ظاهر می‌شود اما شخصی که برای کودک ارزش ندارد، همیشه در آخرین لحظه و با کمترین جزئیات و کوچکتر از همه و خارج از گروه خانواده در حالتی کاملاً ثابت کشیده می‌شود. البته روش‌های دیگری هم برای بی‌ارزش نشان دادن یک شخصیت در نقاشی کودکان وجود دارد.
● توسل به معجزه تشویق
غلط‌گیری در عرصه نقاشی کمترین اهمیت را در عرصه خلاقیت هنری دارد. با وجود این هنوز بسیاری از والدین و مربیان، نقاشی کودکان را به کپی کردن محدود می‌کنند. برای کودکان کوچکتر معمولا از آلبوم‌هایی استفاده می‌شود که کودک باید یک شکل را از روی شکل رنگ شده، رنگ‌آمیزی کند و یا از روی شکل دیگری شکل ناقصی را تکمیل کند.
کودکان بزرگتر نیز از منظره یا صورت کپی‌برداری می‌کنند. به این ترتیب همه فکر می‌کنند که با این روش آموزش واقع‌گرایانه‌ای را براساس حقیقت بیرونی و شکل‌های منظم و رنگ‌های دقیق به کودک داده‌اند در حالی‌که این واقع‌گرایی با مهم‌ترین بخش هنر مدرن مغایر است و از سوی دیگر این کودک دارای خصوصیات مخصوص سن و سال خود است و نباید او را به عنوان یک بزرگسال ناکامل در نظر گرفت. یادمان باشد این کودک هم روزی بزرگ می‌شودو اصلا لازم نیست به هر قیمتی او هم دارای معیارها و احساسات و ادراک‌های هنری معینی باشد
از طرفی هر کودکی دارای خواست‌های مخصوص به خلق و خوی خود است و زمانی که این خواست‌ها با خصوصیات سنی او مخلوط شود، باعث می‌شود او دنیا را با نگاهی کودکانه و مخصوص خود بنگرد، دنیایی که بزرگسالان قادر به دیدن آن نیستند.کپی کردن نقاشی سایر کودکان هم مانع از بروز خلاقیت در بچه‌ها می‌شود و این امر گاه ناشی از عدم اطمینان کودک به خود است و گاهی به دلیل نداشتن چیزی برای ارائه از سوی کودک. این سبک نقاشی اغلب بعد از مدتی به دلیل فقدان انگیزه شخصی باعث یاس و خستگی کودک شده و ممکن است کار را نیمه تمام رها کند.تشویش مهم ترین و اولین و آخرین راهکاری است که بیشتر روانشناسان را به والدین در هر زمینه‌ای توصیه می‌کنند. حتی اگر بچه شما کپی می‌کند و یا علاقه‌ای به نقاشی ندارد هرگز او را مجبور به کاری نکنید بلکه سعی کنید با توسل به معجزه تشویق او را در راهی که مناسب می‌دانید هدایت کنید. می‌توانید ساعاتی را به همراه کودکتان نقاشی کنید البته در نقاشی او دخالت نکنید.
بهتر است هر کدام برای خودتان چیزی بکشید از موضوعات آزاد و یا از چیزهای کلی می‌توانید استفاده کنید. مثلا یک مزرعه خوشحال، یک دریای بزرگ و… در آخر کار هم به حدی از دیدن نقاشی کودکتان هرچه که هست ذوق کنید و به شعف بیایید که بیشتر از آن ممکن نباشد حتی می‌توانید نقاشی را قاب کنید و یا همانطور بدون قاب به دیوار یا در کمد آویزان کنید تا بچه متوجه اهمیت کارش شود.
به یاد داشته‌باشیم که همواره در نقاشی کودکان بیش از آنکه نتیجه و محصول کار مهم باشد، اجرای آن اهمیت دارد، چون کودک احساس می‌کند کاری مربوط به خود انجام داده‌است. کودک باید توانایی کسب تجربه‌های مخصوص خود را و نه تجارب ما را داشته باشد. پس ما بزرگسالان بهتر است در پی تصحیح وسواس گونه نقاشی آنها از نظر صوری نباشیم.
منبع:پوررتال جامع مهدکودک های ایران

تمرین ریاضی در زندگی روزانه

 ریاضی در زندگی  روزمره

 جهانى از مفاهیم انتزاعى، فرمول‌هایى که باید به حافظه سپرد، تمرین‌ها و مهارت‌هاى خسته کننده و تکالیف منزلى که اغلب نامفهوم به نظر می‌رسند! برای پدران و مادرانی که چنین پیش‌زمینه‌اى از ریاضیات دارند، پیوند بین ریاضى و زندگى واقعى غیر ممکن به نظر میرسد. اما خوشبختانه براى فرزندان ما آموزش ریاضى به اندازه‌ى چشمگیرى بهبود یافته است.

  امروزه ریاضیات با رویکرد عملى و کل‌نگر(مفهومى) آموزش داده می‌شود. براى مثال، دانش‌آموزان به جاى آن که جدول ضرب را به حافظه بسپارند، با استفاده از چیزهایى که می‌توانند لمس کنند و حس کنند، شیوه‌هاى ضرب کردن را بررسى می‌کنند یا آنان می‌توانند با دوستانشان آزمایش‌هایى انجام دهند و ببینند سه کودک که هر کدام دو مداد در دست دارند، در مجموع شش عدد مداد به همراه دارند.

 ما پدران و مادران، پیوسته از آموزگاران و رسانه‌ها می‌شنویم که خواندن مطالب جالب براى فرزندانمان چه اندازه‌ى اهمیت دارد. با وجود این، هنگامى که به ریاضى می‌رسیم، بسیار کم سخن مى گوییم. بنابراین، باید در پی راه‌هایى باشیم که آموزش ریاضیات را درمنزل بسط دهیم. ما باید ریاضیات را براى فرزندانمان واقعى سازیم. فعالیت‌هاى زیر می‌توانند به شما کمک کنند تا به کودکانتان نشان دهید که ریاضیات بخش زیادى از زندگى روزانه‌ى ما را تشکیل می‌دهد. 

  درختان، خودروها وچراغ ها را بشمارید  

  هنگامى که در خودرویى هستید، از فرزندتان بخواهید درختانى را که از آن‌ها می‌گذرید، بشمارد. همچنین، بپرسید چه تا خودروى قرمز رنگ می‌بیند یا چند چراغ راهنما را پشت سر گذاشته‌اید. شمارش معکوس نیز مهارت مهمى است که بچه‌ها را براى تفریق آماده می‌سازد. هنگامى که از پله‌ها پایین می‌آیید، از فرزندتان بخواهید به طور معکوس از عدد 10 شمارش کند.

  لباس‌ها را دسته بندى کنید 

  از فرزندتان دعوت کنید در شستن و اتو کشیدن لباس‌ها به شما کمک کند. از او بخواهید لباس‌ها را بر پایه‌ى رنگ، اندازه یا شخصى که آن‌ها را می‌پوشد، دسته‌بندى کند. جفت کردن جورب‌ها و پى بردن به این که در پایان کار، تعداد جفت جوراب‌ها نصف تعداد همه‌ى جوراب‌ها خواهد بود، به کودک کمک می‌کند یک مفهوم بنیادى ریاضى (عدد زوج و عدد فرد)را درک کند. 

  میز و صندلی را با هم بچینید 

   چیدن وسایل خانه فرصت خوبى براى آموزش الگوهاست. چیدن میز و صندلی‌ها را آغاز کنید و از کودکتان بخواهید بر پایه‌ى الگویى که شما آغاز کردید کار را پى بگیرد. 

  پول خود را حساب کنید  

  هنگامى که در مغازه و خواروبار فروشى فرزندتان از شما می‌خواهد برایش شکلات بخرید، بگویید در صورتى برایت می‌خرم که بگویى براى پرداختن مبلغ آن چند سکه باید بپردازیم. اگر درست به اندازه‌ى قیمت شکلات سکه ندارید، از او بخواهید بگوید فروشنده چقدر باید به آنان بازگرداند. 

  یک کیک را تقسیم کنید 

  از فرزندتان بخواهید بگوید چگونه یک کیک را می‌توان به چند بخش مساوى تقسیم کرد. اگر در پایان کار قطعه‌اى از کیک می‌ماند از او بپرسید چگونه می‌توان آن را به نصف، یک سوم یا یک چهارم تقسیم کرد تا به هر یک از اعضاى خانواده مقدار مساوى از آن برسد. 

  مقدار لازم را سنجش کنید

  آشپزى فرصت مناسبى فراهم می‌سازد تا کودک شما اندازه‌گیرى را تمرین کند و با واژه‌هاى اندازه گیرى آشنا شود. هنگامی غذا پختن، از فرزندتان بخواهید مقدار کافى از مواد لازم را براى پخت غذا پیمانه کند؛ براى مثال، یک فنجان آب، نصف قاشق چای‌خورى نمک و یک چهارم فنجان روغن.  

  براى کمک به آموزش مفاهیم به فرزندتان لازم نیست شما یک متخصص ریاضى باشید. فقط کافى است همان گونه که شرح داده شد ریاضى را به طور خودمانی‌تر معرفى و تقویت کنید. دانش خود را از ریاضى توسعه دهید و به کودک کمک کنید ارتباط و نقش مهم ریاضیات را در زندگى روزانه درک کند. 

  منبع : www.discoveryschool.com   به نقل از  جزیره دانش- خانواده

معرفی: موسسه توسعه پایدار و محیط زیست

 طبیعت سبز

مؤسسه توسعه پایدار و محیط زیست.

این موسسه عضو اتحادیه‌ی جهانی حفظ طبیعت(IUCN) و رابط منطقه‌ای غیردولتی اصلی برای تسهیلات جهانی محیط‌زیست (GEF) و معاهده‌ی بیابان زدائی سازمان ملل (UNCCD-RIOD) است و توسط GEF و UNCCD و UNCCC به ثبت رسیده است.

هم‌چنین میزبان جهانی کمیسیونِ سیاست های زیست محیطی، اقتصادی و اجتماعی وابسته به اتحادیه‌ی جهانی حفظ‌طبیعت (IUCN)، (CEESP) می‌باشد. زمینه‌های کاری کمیسیون فوق عبارتند از: معیشت پایدار، همگردانی منابع طبیعی، امنیت زیست محیطی و تجارت و محیط زیست.

در حال حاضر این مؤسسه دارای 80 عضو در تهران و استان‌های مختلف و 15 تشکل محلی وابسته در سه استان (کردستان، کهگیلویه و بویراحمد وهرمزگان) می‌باشد. بنا به هدف اصلی این مؤسسه که توانمند سازی جوامع محلی است، تشکل های محلی غالباً عبارتند از صندوق‌های توسعه‌ی‌پایدار روستاهای مناطق فوق الذکر و صندوق معیشت پایدار طرح عشایر تیره کوهی که اعضای آن خانوارهای روستایی و عشایری مربوط می‌باشد.

تعداد کارکنان طرح‌های مؤسسه بسته به فعالیت‌های در حال اجرا بین 12 تا بیش از 100 نفر متغییر بوده است.

هدف از تشکیل این سازمان غیردولتی

مؤسسة توسعة پایدار و محیط زیست پایة اصلی کار خود را خدمت به جوامع محلی (بویژه جوامع روستائی) برای ارتقاء مشارکتی معیشت پایدار نهاده است. هدف‌های این سازمان غیر دولتی عبارتند از:

• توانمند‌کردن جوامع محلی از طریق برنامه‌های مشارکتی توسعه با هدف پایداری معیشت، برابری اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی؛

• کمک به تامین بهداشت جوامع محلی، بهداشت محیط زیست و کنترل آلودگی؛

• کمک به تدوین سیاستهای مناسب ملی و بین المللی در امر توسعه پایدار؛

• ارتباط و آموزش دو طرفه با جوامع محلی؛

• جلب سرمایه گذاری و تلاش در توسعه‌ی انرژیهای نو (خورشید، باد و بیوگاز)؛

• تحقق کشاورزی پایدار از طریق به‌کارگیری روشهای کشت آلی و غیرشیمیایی؛

• همگردانی میراث طبیعی و فرهنگی (مدیریت مشارکتی منابع طبیعی و سایر دارائی های جوامع محلی، نهادهای مدیریت سنتی آبخیزداری، آبزیان، آب، مرتع، جنگل و حیات وحش)؛

• جلوگیری از بیابانزائی از طریق اصلاح سیاستها و برنامه های عمل در سرزمینهای خشک و نیمخشک؛ • تقویت سنتهای احیا و مدیریت مراتع توسط عشایرِدامدار کوچرو،

• شناخت و پیش اگاهی آب و هوا و معماری اقلیمی و سنتی؛

• تاکید در بهبود وضعیت زیست‌محیطی در همه امورِ علمی، عملی و اجرائی.

cenesta@cenesta.org 

منبع: راه ابریشم

معرفی: واحد مشاوره و مددکاری صدای یارا

 واحد مددکاری صدای یارا

 شماره تلفنها: 

۰۲۱-۸۸۵۰۱۴۱۴ 

۰۲۱-۸۸۵۰۱۴۱۵ 

۰۲۱-۸۸۵۳۱۱۰۹ 

۰۲۱-۸۸۵۳۱۱۱۳ 

همه روزه از ۹ صبح تا ۵ بعد از ظهر، برای کمک رسانی به کودکان ‌و نوجوانان و خانواده ها

پیچیده تر شدن روابط اجتماعی، صنعتی شدن کشور، سست شدن روابط عاطفی حاکم بر خــانواده، شکـاف بین نسلی، بیکاری، فقـر، مهاجرت بی رویــه به شـهرهـای بزرگ، افزایش حاشیه نشینی و ... زمینــه منــاسبی برای گسترش آسیب های اجتماعی فراهم آورده است.

کودکان و نوجوانان از آسیب پذیرترین گروه های جامعه بوده و گذار تغییرات اجتماعی، زندگی آنها را بیش از همه دچار اختلال و نابسامانی می کنـد. در نتیجـه ضـرورت دسترسـی آنهـا به راهنمـایی هـای گستــرده بیش از پیش احساس می شود.

از آنجا که مشاوره و گفتگو یکی از راهبردهای مهم پیشگیری از آسیب های اجتماعی است، انجمن اقدام به راه اندازی صدای یارا نمود.

 مزایای کمک رسانی تلفنی:

 - در دسترس بودن و امکان برقراری ارتباط سریع و آسان

 - آشکار نشدن هویت تماس گیرنده (که تسهیل کننده انتقال احساسات و عواطف و ایجاد ارتباط مناسب و مددکارانه است)

 - صرفه جویی در وقت و هزینه

 - کمک به پیشگیری از حوادث ناگوار برای کودکان و نوجوانان

 - ترویج فرهنگ مشاوره و کمک رسانی در کشور
 

صدای یارا اولین خط تلفنی کمک فکری به کودکان و نوجوانان است که از دی ماه سال 1379به همت انجمن حمایت از حقوق کودکان شروع به کار نموده است.

پاسخگویان این خطوط، از میان داوطلبان دارای تحصیلات و تجارب کاری در زمینه های روان شناسی، مشاوره و مددکاری اجتماعی، پس از گذراندن دوره های آموزشی، انتخاب شده و در ساعات و روزهای مشخص و برنامه ریزی شده با کد اختصاصی به ارائه خدمات داوطلبان می پردازد.

صدای یارا بر مبنای این باور ایجاد شده است که هر کودک و نوجوان صرف نظر از طبقه اجتماعی، جنسیت، نژاد، استعداد و ... باید در مواقع ضروری بتواند از کمک های فکری مناسب برخوردار شود. در همین راستا انجمن می کوشد کودکان، نوجوانان و خانواده ها را با مطالب مندرج در پیمان نامه حقوق کودک و مفهوم حق و مسئولیت آشنا سازد.

 روش اجرا

هدف صدای یارا از مشاوره های تلفنی، تشخیص، درمان و حتی ارائه راه حل به صورت مستقیم نیست، بلکه پاسخگویان داوطلب، با توجه به اصول علمی مشاوره، مصاحبه و تجارب علمی در این زمینه، ابتدا با تماس گیرنده رابطه ای همدلانه برقرار می کنند. سپس در روند مکالمه، با مطرح کردن سؤالات مناسب، همراه با وی به بررسی وضعیت پرداخته، او را به سمتی هدایت می کنند که خود بتواند مسائل را تجزیه و تحلیل نماید. پس از بررسی راه کارهای مختلف و مشخص شدن نکات مثبت و منفی، از تماس گیرنده خواسته می شود که راه حل مناسب را با توجه به شرایط خاص خود انتخاب کند.

اهداف صدای یارا:

1ـ همفکری و گفتگوی همدلانه با کودکان و نوجوانان و والدینی که در ارتباط با مسائل آنها تماس می گیرند.

2ـ توانمندسازی تماس گیرندگان در جهت شناخت مشکل خود و یافتن راه حل های مناسب و اصولی در شرایط دشوار ، با در نظر گرفتن منافع عالیه کودک و نوجوان.

3ـ هماهنگی و همکاری بر مبنای پیمان جهانی حقوق کودک در چارچوب قوانین داخلی با ارگان ها و سازمان های دولتی و غیر دولتی که در زمینه مسائل و رفاه کودکان فعالیت می کنند.

4ـ پژوهش بر اساس نتایج حاصله از بررسی مسائل و مشکلات طرح شده در صدای یارا و ارائه راهکارهای علمی و کاربردی برای رفع این مشکلات و بهبود شرایط زندگی کودکان و نوجوانان.

5ـ بالا بردن سطح آگاهی جامعه و جلب افکار عمومی در باره مشکلات کودک و نوجوان به ویژه کودک آزاری و ارائه راهکارهای عملی در جهت رفع این معضل.

6ـ ارائه خدمات مشاوره ای تلفنی در زمینه مسائل مربوط به کودکان و نوجوانان برای کسانی که علاقمند هستند ناشناس باشند یا به دلیل مشکلات اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی امکان استفاده از مراکز مشاوره حضوری را ندارند.

7ـ اطلاع رسانی راجع به مراکز مشاوره و مؤسساتی که در زمینه های تخصصی مختلف در ارتباط با کودکان و نوجوانان فعالیت دارند.

8ـ ارجاع موارد کودک آزاری به کمیته مددکاری جهت پیگیری های لازم .

9ـ کمک به سالم سازی شرایط روانی خانواده جهت ایجاد کانون امن برای کودکان و نوجوانان

پیشنهادهای صدای یارا برای بهبود شرایط کودکان در ایران:

- ایجاد شورای عالی کودک به منظور انسجام در سیاست گزاری و تدوین برنامه ملی برای کودکان و نوجوانان

- ایجاد پناهگاه های امن و مناسب به منظور حمایت از کودکان و نوجوانان در معرض آسیب و خشونت و کودکان فراری، با بهره گیری از مددکاران مجرب و تلاش جهت بازسازی خانواه های آنان

- آموزش زوج های جوان و آشنا ساختن آنها با مسئولیت هایشان در مقابل کودک و ایفای نقش یک والد مسئول و آگاه و همچنین آشنا نمودن کودکان با حقوق خود

- بازنگری در نظام ارزشیابی در مدارس برای مقابله با آسیب پذیری کودکان و نوجوانان در مقابل والدین و مربیان آموزشی و تحصیلی
- ارائه خدمات مشاوره ای، مددکاری، روانشناسی و تربیتی به تفکیک منطقه و محله، به ویژه در محلـه هـای در معرض آسیب، به صورت آسان و قابل دسترس برای خانواده ها:

1.ایجاد امکانات مناسب و سالم در زمینه ورزش و اوقات فراغت برای کلیه کودکان و نوجوانان

2.آموزش مهارت های زندگی و اجتماعی در مقاطع مختلف تحصیلی کودکان و نوجوانان برای مواجهه مناسب با موقعیت های دشوار زندگی

3.استفاده از مددکاران اجتماعی در سازمان های مرتبـط با مسائل کودکان برای بررسـی صلاحیت والدین و سرپرستانی که کودکان خود را مورد آزار و اذیت قرار می دهند و شناسایی اولیای کودک آزارگر و ایجاد دوره های درمانی الزامی برای آنها و گسترش جلسات خانواده درمانی

معرفی واحد مددکاری

با افزایش فقر، بیکاری، مهاجرت بی رویه به شهرهای بزرگ، حاشیه نشینی، سست شدن روابط عاطفی حاکم بر خانواده، شکاف بین نسلی، عدم آگاهی والدین از شیوه های صحیح تربیت فرزند و حقوق کودکان و عدم برنامه ریزی اساسی از سوی مسئولین امر جهت ارتقای آگاهی خانواده ها و تأمین نیازهای اساسی آن ها و ... زمینه را برای گسترش آسیب های اجتماعی فراهم نموده است.

کودکان و نوجوانان آسیب پذیرترین قشر جامعه هستند و گذار تغییرات اجتماعی و بی توجهی به رفاه عمومی زندگی آن ها را بیش از همه دچار اختلال و نابسامانی می کند.

از آنجایی که روزانه مواردی در خصوص کودک آزاری (جسمی، روانی و جنسی) کودکان بی سرپرست، واداشتن کودکان به قاچاق، خرید و فروش مواد، کارهای سخت و زیانبار، ممانعت از تحصیل، اخراج از خانه، فرار از خانه، عدم دسترسی کودکان به خدمات درمانی و بهداشتی به دلیل بی توجهی و فقر فرهنگی والدین و یا مشکلات مالی خانواده، در معرض اعتیاد قرار گرفتن کودکان در خانواده های معتاد و ... به صدای یارا (تلفن کمک فکری به کودکان و نوجوانان) و دفتر انجمن حمایت از حقوق کودکان از سوی همسایگان، اقوام، پلیس 110، مرکز تلفن 118، مدارس و خانواده ها گزارش هایی می شود که علاوه بر مشاوره های تلفنی، پی گیری و مداخله های تخصصی و حرفه ای مددکاری را طلب می نماید. بنابراین تشکیل کمیته مددکاری ضرورتی اجتناب ناپذیر بود. 

 

فعالیت های واحد مددکاری:

کمیته مددکاری انجمن متشکل از اعضایی است که دارای رشته تحصیلی و تجارب عملی در زمینه علوم اجتماعی و تربیتی هستند. این افراد پس از جذب، در جلسات و کارگاه های آموزشی در زمینه ی اصول مددکاری، مداخله در بحران، مهارت های ویژه ارتباط با افراد، اصول خانواده درمانی و ... حضور می یابند و پس از کسب مهارت و توانمندی های لازم جهت پی گیری موارد گزارش شده، فعالیت خود را در این کمیته آغاز می کنند.

مددکار تمام وقت دفتر انجمن، پس از دریافت گزارش کلیه موارد نیازمند پی گیری، آن ها را به مددکاران داوطلب ارجاع می دهد و در صورت نیاز به معاضدت های حقوقی، از مشاوران و وکلای انجمن نیز کمک گرفته می شود.

هدف مددکاران اجتماعی از پی گیری موارد کودک آزاری، تعقیب آزار رسانان به عنوان مجرم نیست، بلکه با اعتقاد به دیدگاه سیستمی، مسائل و مشکلات را در سه سطح فردی، خانوادگی و جامعه مورد بررسی قرار می دهند و علی رغم محدودیت های قانونی، سعی می کنند با خانواده ها ارتباط برقرار کرده و از طریق بازدید از منزل و انجام مصاحبه، نیازهای خانواده، کودک و علل مسائل و مشکلات را شناسایی و با استفاده از تکنیک های مشاوره و خانواده درمانی در جهت رفع موانع و معضلات اقدام می نمایند. در صورتی که والدین و سرپرستان درگیر مشکلات حاد روانی، اعتیاد، بیکاری، فقر و ... باشند از طریق ارجاع آن ها به مراکز مشاوره ای، درمانی و ترک اعتیاد، ایجاد اشتغال و جلب کمک های مالی سازمانی حمایتی و افراد خیر، در جهت بازتوانی خانواده ها تلاش می کنند و چنانچه اگر بعد از اقدامات اولیه مددکاری، احتمال سوء استفاده و آزار مجدد کودکان توسط سرپرستان و اعضاء خانواده وجود داشته باشد، از طریق اداره سرپرستی و مراجع قضایی در خصوص صدور حکم عدم صلاحیت سرپرستان و تحویل آن ها به اقوام و خانواده های صلاحیت دار و یا مراکز نگهداری پی گیری های لازم به عمل می آید.

اهداف واحد مددکاری:

1- آشنا ساختن والدین با شیوه های تربیت صحیح و علمی فرزندان و تنویر افکار عمومی نسبت به پیامدهای منفی تنبیه کودکان از طریق برگزاری همایش ها و جلسات آموزشی و ... (پیشگیری اولیه)

2- انجام مشاوره و مصاحبه با والدین و کودکان در معرض آسیب و در صورت لزوم ارجاع آن ها به سازمان های رفاهی و خدماتی به منظور تأمین نیازهای اساسی خانوده و رفع مشکلات آنان (پیشگیری ثانویه)

3- مداخله به موقع مددکاران در خانواده هایی که کودکان مورد آزار و سوء استفاده واقع می شوند، به منظور حمایت و مساعدت از کودکان و جلوگیری از آزار مجدد آنان (پیشگیری ثالیثه)

4- ارائه گزارش کودک آزاری به رسانه های گروهی، مطبوعات و نهادهایی که در زمینه رفاه و حقوق کودکان فعالیت می نمایند با هدف جلب توجه مسئولان به نقایص و کمبودهای قوانین و عدم ضمانت اجرایی آن ها

5- ارائه طرح جامع و کاربردی در جهت پیشگیری کودک آزاری به مجلس شورای اسلامی به منظور بازنگری در قوانین به نفع کودکان

6- تأکید بر نقش مددکاران اجتماعی در پی گیری موارد کودک آزاری، خشونت های خانگی به عنوان یک الگوی کارآمد مداخله در بحران

 
گزارش مرداد ماه۱۳۹۰:  
۳۹ درصد گزارش تنبیه بدنی
 
تعداد کل تماس گیرندگان با صدای یارا در خرداد ماه300 مورد بوده است 
88% از تماس گیرندگان مادران ، 2 % پدر 6 % کودکان و 4 % سایرین بوده اند .
57% درصد مشاوره و راهنمایی ها در مورد پسران و 43% درصد نیز در مورد دختران مشاوره گرفته اند
نحوه آشنایی با صدای یارا :
به ترتیب فراوانی از طریق دوستان 40% -از طریق اقوام23% و سپس 9%از طریق افرادیکه قبلا با صدای یارا تماس داشته اند بوده است.
گروه سنی
بیشترین مسائل مطرح شده توسط تماس گیرنده مربوط به گروه سنی 4 الی 7 سال بوده است که دارای فراوانی 34% میباشد.سپس گروه سنی 0الی 3 سال با فراوانی26% قرار میگیرد.وسپس گروه سنی 8 الی 11 سال با فراوانی 19% میباشد
.بیشترین مسائل مطر ح شده :
بیشترین مسایل مطرح شده در مجموعه اختلافات خانوادگی قرار میگیرد که دارای فراوانی 37% میباشد. همچنین عمده ترین مسایل خانوادگی نیز مواردی جون عدم اشنایی با شیوه های فرزند پروری، تک فرزندی اختلاف در شیوه های تعلیم وتربیت را شامل میشود
پس از اختلافات خانوادگی ، اختلالات رفتاری فراوانی26% قرار میگیرد که شامل پرخاشگری، لجبازی عدم اعتماد به نفس و... میباشد. سایر مسایل مطرح شده به ترتیب فراوانی در مورد مسایل مربوط به مدرسه، ومشکلات مدرسه میباشد
تنبیه:
48% کودکان مورد تنبیه واقع نشده و 52% مورد تنبیه واقع شده اند
61% این کودکان مورد تنبیه روانی (شامل تحقیر،دادزدن و سرزنش و محروم ساختن ) و39% موردتنبیه بدنی واقع شده اند .
تحصیلات تماس گیرندگان:
به ترتیب دیپلم46% و 37%بالای دیپلم بوده اند. همچنین 13% نیز تحصیلات دبیرستانی داشته اند
نوع خانواده:
95% تماس ها از طرف خانواده های هسته ای و 4% تماس ها از سوی خانواده های گسترده بوده است. 
تحصیلات کودک:
۴۳% از کودکان زیر سن مدرسه و26%کودکان با تحصیلات دبستانی بوده اند.سپس راهنمایی 16% و دبیرستان 13% میباشند
منطقه تماس گیرنده: بیشترین تعداد تماس از منطقه 5 با فراوانی 20% سپس منطقه 4 با فراوانی 15% بوده است 

دو حق فراموش شده معلمان

 معلم مدرسه

 دکتر علی رووف

در نظام تأمین و تربیت نیروی انسانی وزارت آموزش و پرورش نکته‌ی ظریفی وجود دارد که کم‌تر از هر مطلب دیگری به آن پرداخته شده است. نکته‌ی ظریف در عبارت بالا این است که، وقتی از آن سخن گفته می‌شود، یا هنگامی که عبارت به رشته‌ی تحریر درمی‌آید، یک واژه‌ی بنیادی، مهم و سرنوشت‌ساز، از پایان آن حذف شده است. این واژه کلمه‌ی ماهر است که تنها در اندک مواردی در گفتارها و نوشتارهای حاشیه‌ای شنیده یا دیده می‌شود. به سخن آشکارتر، اصل عبارت باید چنین باشد: تأمین و تربیت نیروی انسانی ماهر برای آموزش و پرورش.

به طور یقین در سایر سازمان‌ها و اداره‌ها، چه دولتی چه آزاد، چنین بی‌توجهی و بی‌مهری صورت نمی‌گیرد. آن‌ها در بیش‌تر موارد تأمین یا تربیت نیروی انسانی مورد نیاز خود را با عنوان‌ها و لقب‌های متفاوتی معرفی می‌کنند؛ به طوری که هر یک از این عنوان‌ها و لقب‌ها، معنی و مفهوم مهارت یا حرفه‌ای بودن را از درون به بیرون می‌فرستد و ماهیت و اصالت خود را نشان می‌دهند. عنوان‌هایی مانند: پزشک (طبیب)، مهندس، تکنسین، استادکار، بهیار،‌ متخصص، خلبان، راننده، فوق تخصص،‌پرستار، تراشکار، و ده‌ها لقب‌های حرفه‌ای دیگر.

جالب این که هرگاه نیروهایی به اشتباه، یا با ترفند و بهانه، وارد دستگاه یا نظامی بشوند، نه تنها به شدت و با تعصب حرفه‌ای، از فعالیت آن نیروهای غیرحرفه‌ای جلوگیری می‌شود، بلکه آن‌ها را مورد بازخواست یا تنبیه و تعزیر هم قرار می‌دهند و یا بی‌درنگ و بی‌واهمه، آن‌ها را به مقام‌های انتظامی، انضباطی و یا دستگاه‌های دادگستری تحویل می‌دهند.

بهترین، شناخته‌شده‌ترین نمونه را می‌توان از حرفه‌ی پزشکی و رشته‌های وابسته به آن به مثال گرفت. چون هر از گاه، در اخبار روز رسانه‌های همگانی می‌شنویم و یا می‌خوانیم، فردی دستگیر شده است که بدون داشتن دانش و مهارتی در زمینه‌ی پزشکی،‌ مبادرت به ایجاد " مطب" کرده و به مداوای بیماران بی‌گناه و از همه جا بی‌خبر پرداخته است. مرسوم‌ترین لقبی که به این فرد داده می‌شود، پزشک بدلی است؛ یعنی کسی که درس پزشکی نخوانده، اما به طبابت مشغول شده است.

حال اگر روزی روزگاری عنوان‌های دیگری مثل : خلبان بدلی، مهندس بدلی، استادکار بدلی،‌تکنسین بهداشت بدلی،‌دندان پزشک بدلی،‌معمار بدلی،‌ و بدلی‌های دیگر، در حرفه‌های پرتنوع دنیای صنعت، یا تجارت، و یا اقتصاد، به گوش برسد، نگران بروز چه روی‌دادهای فاجعه‌آمیزی خواهیم شد؟! اگر خلبان بدلی، پیشرفته‌ترین هواپیماهای شناخته‌ شده‌ی زمان را در اختیار بگیرد، به سادگی می‌توان سرنوشت محتوم سرنشینان آن هواپیما را پیش‌بینی کرد. و یا اگر مجهزترین و نوترین ابزارها و دستگاه‌های جدید پزشکی در اختیار یک ناطبیب قرار بگیرد، پایان مداوای بیمار نگون‌بخت را می‌توان حدس زد.

اکنون آیا نمی‌توان مسیر زندگی و سرنوشت نهایی دانش‌آموزانی را که در کنار معلم یا معلم‌های حرفه ناموخته و معلم نشده پیش‌بینی کرد؟! چرا نباید این حدس‌ها و پیش‌بینی‌ها را در مورد معلم‌هایی هم داشته باشیم که به آن‌ها گفته نشده، معلمی چه نوع شغل و حرفه‌ای است، ‌چه مهارت‌هایی نیاز دارد، چه آگاهی‌هایی باید داشته باشند، به چه مهارت‌های باید رسیده باشند، و چه کوشش‌هایی را باید به عمل آورده باشند تا بتوانند، " مجوز" به کلاس رفتن را دریافت کنند؟

نمایان‌ترین مسأله‌ای که در نظام تأمین و تربیت نیروی انسانی آموزش و پرورش وجود دارد این است که هنوز جایگاه آموزش پیش از خدمت و آموزش ضمن خدمت معلم‌ها به درستی روشن نشده و یا برای آن، تعریف قابل اعتنایی به دست نیامده است. به زبان روشن‌تر، هنوز گفته نشده یا فاش نگردیده است که در این نظام، هیچ آموزش ضمن خدمتی نمی‌تواند بدون گذر از آموزش پیش از خدمت معنی و مفهوم داشته باشد، چه رسد به این که قابل اجرا باشد!

اولین مفهوم آموزش‌های ضمن خدمت عبارت است از به روز کردن مهارت‌های پیشین و کسب اطلاعات نوتر و تازه‌تر برای رسیدن به توانمندی‌ها و کارآیی‌های بیش‌تر و تغییرهای حرفه‌ای‌ به روزتر که برکت پیشرفت‌های بی‌امان لحظه به لحظه‌ی زمان، ‌در زندگی به وجود می‌آیند. حال اگر یک حرفه‌مند،‌ در هر شغلی، به مهارت‌های پیشین و زیربنایی خود نرسیده باشد،‌ چگونه می‌تواند کارآیی‌ها و شایستگی‌های حرفه‌ای‌اش را نوتر و نوتر کند، ‌درجه‌ی احترام و علاقه‌اش را به حرفه‌ای که دارد بالا ببرد و به پایندگی و بالندگی حرفه‌مندتر شدن برسد؟

اگر پیشرفته‌ترین، به‌روزترین و مناسب‌ترین درس‌افزارها و ابزارهای یاددادن هم در اختیار معلم‌های بی‌گناهی که زیربنای حرفه‌ی خودشان را نمی‌شناسند، گذاشته شود، همان رخ خواهد دادکه برای خلبان بدلی، یا طبیب بدلی می‌افتد. این تمثیل را نباید بی‌حرمتی به معلم و حرفه‌ی مقدس و پاک‌نهاد معلمی دانست و یاانگشت اتهام را به "ارزش نگذاشتن" به این شغل مقدس، و نیز به حرفه‌مندان عزیز و گرامی آن، که امروز این حرفه را حرفه‌ی مادر نامیده‌اند، نشانه رفت. خوشبختانه، ما هرگز " معلم بدلی" نداشته‌ایم و نداریم. اما، معلم‌های " بی‌گناه" و " معصوم" حرفه‌ناموخته، کم نداریم!

صاحب این گفته خود از جوانی، حتی نوجوانی، معلم بوده است و پنجاه و یک سال، تاکنون، به این حرفه عشق ورزیده است و به زندگی معلمی و معلم‌وار تن داده است. هرگز هم رنگ ندامت یا پشیمانی به رخ نمالیده است، بلکه ‌از همان نخستین روز ورود به خدمت در این حرفه‌ی باشکوه و بالنده، ‌این مشکل بزرگ و ماندنی را حس کرده است. او هرگز نمی‌تواندآغازین سال معلمی خود را، در سن 19 سالگی، فراموش کند که روزی یکی از همکارانش در کلاس درس چهارم ابتدایی شیوه‌ی تازه‌ای برای تنبیه یا تخفیف کردن یک دانش‌آموز درس نخوان اختراع کرده بود. آن دانش‌آموز درس‌نخوان،‌ روستازاده‌ای دردمند بود که در خانواده ای پرجمعیت به دنیا‌ آمده بود؛ خانواده‌ای که روزگار سختی را با دست‌مزد چوپانی برادر بزرگ‌ترش گذران می‌کرد. او به التماس مادرش توانسته بود به مدرسه بیاید تا شاید بتواند، در آینده سرنوشت بهتری برای خود و خانواده‌اش رقم بزند.

آن روز، معلم به او که نتوانسته بود مشق شبش را بنویسد، دستور داد، جلوی دانش‌آموزان بایستد و دهانش را باز کند. سپس از دانش‌آموز زرنگ کلاس(درس‌خوان!) خواست تا او هم جلو بیاید و در دهان آن دانش‌آموز تنبل (!) تف بیندازد!! وقتی مدیر مدرسه از این اختراع مطلع شد، با خنده گفت: او همین است. اشکالی ندارد. خدمت‌گزار همین مدرسه بود. توانست از کلاس‌های شبانه‌ی همین مدرسه تصدیق ششم ابتدایی بگیرد. حالا ابلاغ معلمی گرفته است. زمان زیادی نگذشت که فهمیدیم خود مدیر هم همین راه را طی کرده است!

شیوه‌ی اختراعی آن معلم چه تفاوتی می‌تواند با نسخه‌ی یک طبیب بدلی داشته باشد؟ همه می‌دانیم، اشتباه‌ها و ندانم‌کاری‌های معلم‌ها، یعنی طبیبان روح و روان، هزار هزار بار زهرآگین‌تر از داروهای عوضی ناطبیبان است. اگر چه مطب یک طبیب بدلی را قفل می‌زنند و او را به محاکمه هم می‌کشند، اما چرا جامعه‌ی آموزش و پرورش نباید به این بیندیشد که حق نداریم، معلمی را که یادش نداده‌ایم چگونه معلمی بکند،‌ به کلاس درس روانه کنیم؟ و اگر روزی روزگاری یکی از آن معلم‌ها وارد کلاس شد، چرا باید غرور و افتخار حرفه‌ای‌اش را لکه‌دار ببینیم؟

همه می‌دانیم که در نظام تأمین و تربیت نیروی انسانی کنونی ما،‌ نه تنها برای حرفه‌ای کردن کارگزاران یا کاربران غیرماهر، معلم‌های تربیت نشده یا غیر حرفه‌ای که با اصول اولیه‌ی حرفه‌ی خویش آشنا نشده‌اند، هیچ ترفند کارسازی به میدان آورده نمی‌شود، و هیچ وسواس و دلهره و عمدی به کار نمی‌آید، بلکه برای آن‌ها مجوز فعالیت، ‌بی‌درنگ هم صادر می‌شود. این راهکار با این تمهید غیرمنصفانه توجیه می‌شود که آن‌ها در خلال کار ‌و با شرکت در کلاس‌های کوتاه‌مدت، یا عنوان پرطمطراق "آموزش ضمن خدمت" که گه‌گاه در حین کار و عمل برای آن‌ها ترتیب داده خواهد شد، با اصول حرفه‌ای خویش آشنا خواهند شد و از عهده ی تدریس و یاددادن، در یک کلام معلم شدن، برخواهند آمد!

جای تعجب است که همواره در نوشته‌ها، کتاب‌ها، تحقیق‌ها و سایر مطالب موضوعی که نوشته و منتشر شده‌اند،‌ با خطا بودن این فرایند آشنا می‌شویم و در کلام و زبان نیز به آن اشاره‌های علمی معتبر و مستدل داریم. هنوز هیچ نغمه یا هیچ صدا و هیچ خبری از هیچ کس شنیده نشده، یا مطلبی دراین باره خوانده نشده است که یک معلم حرفه‌مند نشده، تربیت نشده، به مهارت نرسیده، در یکی از کلاس‌های درس کشف یا شناسایی شد. اگر روزی خبر کوتاهی در این مورد شنیده یا پخش شود، جزو داغ‌ترین و شگفت‌انگیزترین خبر روز، دهان به دهان می‌گردد. آن هم تنها وقتی است که خبر مربوط به معلمی باشدکه مرتکب تنبیه بدنی دانش‌آموزی شده و صدمه و جراحتی بر دست و پا پا چشم و گوش او وارد آورده است. خبری که به طور کامل عینی و قابل مشاهده بوده وبه احتمال زیاد شاکی خانوادگی داشته است. اما، تنبیه‌هایی که قابلیت عینی کم‌تری دارند،‌ یا آشکار نیستند، یعنی تنبیه‌های روحی و روانی دانش‌آموزان همواره نادیده باقی می‌مانند.

شگفت این که همواره در گفتارها و نوشته‌ها، انگشت اشاره‌مان به همه‌ی مسائل و جوانب علت‌های پیشرفت و توسعه‌ی کشورهای گوناگون نشانه می‌رود. یکی از این کشورها،‌ ژاپن است؛ همان کشوری که در بسیاری موارد، الگوی زبانی ماست و پیوسته در نوشته‌ها و مکتوبات آموزشی‌مان،‌ به شیوه‌ها و راهبردهای اجرایی و عملی آن‌ها اشاره‌های بلند و بالا می‌شود، یا پیرامون آن‌ها مقاله‌های عریض و طویل می‌نویسیم. اما فراموش می‌کنیم که این کشور یکی از جدی‌ترین کشورهایی است که در حرفه‌ای کردن معلم‌های خود سخت‌گیری توان‌فرسایی را اعمال می‌کند.

یکی از دشوارترین رشته‌های تحصیلی این کشور رشته‌ی تربیت معلم است. تأمین و تربیت نیروی ماهر برای کلاس‌های درس ژاپن یکی از جدی‌ترین، دشوارترین، ‌پرهیبت‌ترین و دسترس‌ناپذیرترین رشته‌های تحصیلی در دانشکده‌های آموزش عالی است که واحدهای درسی آن انواع معلم‌های متخصص را برای مقاطع گوناگون تحصیلی،‌ از پیش دبستان تا پیش از دانشگاه، ‌تربیت می‌کنند و تنها وقتی مطمئن شدند برای عرضه به بازار کار آمادگی کامل پیدا کرده‌اند، مجوز صادر می‌کنند.

تازه، این صحنه‌ی دوم این نمایشنامه‌ی پر ابهت است. صحنه‌ی اول آن، انتخاب داوطلب برای حرفه‌ی معلمی است که یکی از سخت‌ترین و پراهمیت‌ترین وظیفه‌ی مرکزهای تربیت معلم به شمار می‌رود، چون داوطلبان را از کانال‌های مختلف می‌گذرانند تا هر داوطلب استعداد و علاقه‌ی خود را نسبت به این حرفه ثابت کند و بتواند از عهده‌ی برنامه‌های طراحی شده برآید. دلیل این سخت‌گیری آن است که دیگر از زبان دانش‌اموزان شنیده نشود:" معلم‌ها رنگ خاکستری دارند یا ساعت درونی‌شان همیشه هنگام غروب را نشان می‌دهد".1

نکته‌ی دیگر این است که مفهوم کلی‌تر و جامع‌تر واژه‌ی ترکیبی "نیروی انسانی" در عبارت ناتمام یاد شده، اشاره‌ی مستقیم به "معلم‌ها" دارد. در حالی که نیروهای پیرامعلمی نیز وضعیت مشابهی با معلم‌ها دارند و بی‌گمان نیازمند و خواهان آموزش‌های مهارتی حرفه‌ی مربوط به خود هستند.

معلم‌های جامعه‌ی ما دو نیاز یا دو حق واقعی بیش‌تر ندارند. هرگاه این دو نیاز واقعی برآورده شوند، کشور ما بهترین، صادق‌ترین و سرافرازترین و کم‌توقع‌ترین معلم‌های جهان را خواهد داشت:

حق اول، برابری و هم‌سنگی مزایا و حقوق مادی آن‌ها در میدان سخت و دشوار زندگی، با سایر کارکنان در وزارت‌خانه‌ها و سازمان‌های دولتی، اگر نگوییم و غیردولتی. معلم‌ها فرزندان ناتنی جامعه نیستند که مدام چشم حسرت‌بارشان به سوی فرزندان دیگر جامعه خیره بماند.

حق دوم، ‌حرفه‌مند شدن در کار و انجام وظیفه‌های خطیری است که برعهده دارند. آن‌ها هم باید به مثابه‌ی سایر حرفه‌مندان، ‌راه‌ها و روش‌های کار و فعالیت خود را پیش از ورود به صحنه‌ی کار بیاموزند. پس از آن،‌ پیوسته مهارت‌های حرفه‌ای خود را هنگام خدمت نوتر، تازه‌تر و به‌روزتر کنند و به این باور برسند که دلسوزی‌ها و فداکاری‌های بی‌توقعشان، نوید پرورش نسل‌های کم سن و سالی را می‌دهد که در آینده، ‌بزرگسالان دانا، فرهیخته و موفقی خواهند بود و با افتخارهای بزرگ و چشمگیر، ‌در پهنه‌ی زندگی جلوه‌گر خواهند شد.

تنها با پرداخت این دو حق می‌توان معلم‌ها را به این باور رساند که آن‌ها تنها کارگزارانی هستند که شغل مادر را برعهده گرفته‌اند.

پی‌نوشت:

1. به نقل از یک پایگاه اینترنتی و از قول دختری که در نظرسنجی از دانش‌آموزان درباره‌ی معلمان خودش گفته است(تهران 1381).

  منبع: جزیره دانش

محله دوستدار کودک چیست؟

شهر دوستدار کودک

 

محله دوست دار کودک

تجربیات ملی و بین المللی در زمینه پیشرفت و توسعه کشورها بیانگر این مهم است که انسان محور اصلی توسعه در هر کشور می‌باشد و زمانی برنامه‌های توسعه پایدار در یک کشور با موفقیت همراه خواهد بود که جایگاه انسان به عنوان محور توسعه پایدار به صورت عملی در برنامه‌های جاری مورد توجه قرارگیرد. بنابراین در حال حاضر سیاست ها به سوی توانمندسازی آحاد مردم ،تمرکز زدایی و رویکردهای مبتنی بر جامعه تغییر جهت داده است به گونه‌ای که کلیه بخش‌ها در جریان توسعه یافتگی با یکدیگر همراه و همگام باشند.

تاکید بر کودک، خانواده، جامعه وسازمان‌های محلی موجبات تاکید بر برنامه‌های توانمندسازی را فراهم نموده، همچنین سبب می‌شود تا هیچ قشری از افراد جامعه که به نوعی در توسعه دخیل هستند از قلم نیافتند. چشم‌انداز پژوهش‌های مبتنی بر شواهد موید لزوم وجود نگاه همه جانبه و ادغام‌یافته در فرایند پژوهش، برنامه‌ریزی، مداخلات و ارزیابی برنامه‌ها می‌باشد. بنابراین حرکت به سوی مشارکت همگانی، ایجاد تشکل‌ها و تبادل اطلاعات از اقدامات اساسی خواهد بود. هر یک از دست‌اندرکاران برنامه سهم مهم و ارزشمندی در پیشبرد برنامه خواهند داشت. کلیه ذی‌نفعان بخصوص بخش دولتی نیازمند دستیابی به مهارت‌های جدید می‌باشند

بررسی ادبیات در سطح ملی و بین‌اللملی بیانگر لزوم توجه به کودک و نیازهای او به صورت مجموع می‌باشد و بر انجام پژوهش‌های مبتنی بر جامعه برای رسیدن به توسعه پایدار تاکید دارد.

 

محله دوست دار کودک چیست؟

1.        مبتنی بر جامعه است؛

2.        کودک محور است؛

3.        رویکرد پایین به بالا دارد؛

4.        نگاه همه جانبه به تمامی کودکان دارد؛

5.        مراقب است تا هیچ کودکی از دریافت خدمات اولیه و اساسی محروم نشود؛

6.        دارای سیستم خدمات یکپارچه و ادغام‌یافته می‌باشد تا بر مشکلاتی که برای مقابله با آنان در سطح محلی و ملی برنامه مشخصی وجود ندارد، فائق آید؛

7.        برای توانمندسازی مادران، خانواده، محله و جامعه تلاش می‌کند تا نیاز‌های اساسی کودکان که بعضا مورد غفلت قرار می‌گیرد، به خصوص در گروه‌های     آسیب‌پذیر، مورد توجه قرار گیرند؛

8.        فضای مناسب همکاری و همفکری را برای کلیه ذی‌نفعان برنامه اعم از شهرداری‌ها، شوراهای محله، مراکز دولتی، مراکز پژوهشی و سازمان‌های بین‌المللی فراهم می‌سازد تا نسلی پویا و کارآمد بوجود آید.

9.        خود را ملزم به رعایت حقوق کودکان ،بخصوص حق مشارکت کودکان، می‌داند؛

10.    کودک در معرض خطر شناسایی و به ارگان مسئول بر اساس مشکل ارجاع داده شود.

 

تعریف کودک: بر اساس کنوانسیون بین‌المللی حقوق کودک، هر فرد دارای سن کمتر از 18 سال کودک محسوب می‌شود.

 ضرورت اجرا:کودک قبل از سن 6 سالگی به تکامل غایی خود خواهد رسید. مراقبت از کودک در سنین قبل از دبستان(پیش دبستانی) برای اینکه به تکامل برسد، بسیار حساس بوده و نیاز به توجه ویژه دارد. یکی  از مسایل مهم در زمینه رشد و تکامل کودک و آمادگی او برای ورود به جامعه و بازار کار، توجه به نیازهای متعدد او اعم از نیازهای اجتماعی، فیزیکی، تغذیه‌ای، سلامت، آموزش پیش از دبستان، سایر آموزش‌های اولیه و مرتبط، سطح سواد مادر و تسهیلات فرهنگی و تفریحی می‌باشد.

 موسسه همیاران غدا اولین طرح ایجاد محله دوستدار کودک خود را با همکاری موسسه تغذیه، سلامت، توسعه و موسسه پژوهشی کودکان دنیا در محله دروازه غار تهران اجرا نمود و اکنون با بهره گیری از درس های آموخته حاصل از آن، این رویکرد را در اجرای سایر پروژه های توانمندسازی و کاهش فقر در نقاط مختلف کشور مورد توجه قرار داده است.

 منبع: موسسه همیاران غدا

محله دوستدار کودک

فراخوان یاری رسانی به کودکان سومالی

 کودکان سومالی

اعضاء انجمن حمایت از حقوق کودکان، دوستداران کودک...
موگادیشو (پایتخت سومالی) خطرناک ترین جای جهان برای بقاء کودکان است!
در طول سه ماه گذشته 29 هزار کودک زیر پنج سال بر اثر سوء تغذیه ناشی از قحطی و جنگ در سومالی جان خود را از دست داده اند.
انجمن حمایت از حقوق کودکان بر اساس مفاد پیمان نامه حقوق کودک، پروتکل های الحاقی به پیمان نامه و اساسنامه انجمن مبنی بر حمایت همه جانبه از کودکان در شرایط دشوار لازم می داند، توجه تمامی اعضاء و دوستداران کودکان را به شرایط بسیار دشوار کودکان سومالی جلب نماید.
قحطی و جنگ در سومالی، ساخته دست انسان است، پیامدهای ناشی از این شرایط را تنها می توان با تلاش و توجه انسانی کاهش داد؛ به همین دلیل انجمن حمایت از حقوق کودکان از کلیه اعضای انجمن و سایر دوستداران حقوق کودکان درخواست می نماید برای کاستن از میزان دشواری های زندگی کودکان جنگ زده و قحطی زده سومالی با تمام توان انسانی خویش در این صحنه اجتماعی – انسانی، انجمن را همراهی نمایند.
برای هموار ساختن این مسیر انسانی انجمن حمایت از حقوق کودکان طرح «دارو و نان» را برای کمک به کودکان سومالی پی ریزی نموده است.
می توان با اهداءحداقل یک دلار (معادل ریالی) برای تامین «دارو و نان»، در کنار کودکان سومالی قرار گرفت. کمک به فراگیر شدن این طرح می تواند نشان از توجه انسانی ما برای نجات جان کودکان قحطی زده سومالی باشد.
برای اهداء کمک های خود می توان وجه مورد نظر را به حساب سیبای 01062686666006 بانک ملی به نام انجمن حمایت از حقوق کودکان واریز و فیش آن را به دفتر انجمن ارسال ،و یا مبلغ مورد نظر را به دفتر انجمن تحویل و رسید در یافت نمائید.
برای اطلاعات بیشتر در ساعات اداری طول هفته از شنبه الی چهار شنبه و از ساعت 9 الی 17 با دفتر انجمن (تلفن تماس: 88735591-021 و 88531114-021 ) تماس حاصل نموده و یا به آدرس info@irsprc.org مکاتبه فرمایید.