علی اکبر اسماعیل پور
در طی سال 90 هر چند انتقاد های زیادی به عملکرد وزارت خانه آموزش و پرورش در خصوص اصرار بر تغییر ساختار آموزش و پرورش به سیستم معروف 6.3.3 ، اخذ مجوز تام الاختیاری پیش دبستانی های کشور و نگرانی مداوم خانواده ها به دلیل بلاتکلیفی بین مهد های کودک و مدارس ، تغییر محتوی کتب درسی و... مطرح بوده است اما نکته اساسی تر و مهمتر که در این نوشته سعی در پرداختن به آن است ، « بی تفاوتی » وزیر و معاونین وی در تامین امنیت جانی دانش آموزان تحت پوشش است .هر چند در طی سالهای گذشته بسیاری از خانواده ها همواره نگران ایمنی فرزاندان خود در مداس نا ایمن از نظر وسائل گرمایشی بوده اند ، وبسیاری از کودکان و نوجوانان در آتش سوزی های مختلف در سال های گذشته جان عزیز خود را فدا کرده اند .
با اعزام دانش آموزان رده های مختلف تحصیلی به مناطق جنگی در طی سال گذشته ، نگرانی دیگری بر دغدغه های خانواده ها افزوده شده است که همانا سفر نا ایمن و تهدید جان فرزندانشان است . صدور سه پیام تسلیت فقط در طی یک ماه گذشته از سوی وزیر آموزش و پرورش برای خانواده های جان باختگان سفرهای مرگبار ، نشان از مشکل در سفر کودکان و نوجوانان به مناطق عملیاتی جنوب دارد .
کم توجهی وزیر و همراهان وی آنجا آشکارتر می شود که پس از هر حادثه ای بلافاصله مسئولین این وزارتخانه طی مصاحبه ای اعلام می کنند که : " خانواده های جان باختگان شکایتی نداشته اند " که پس از آن شخص وزیر گویا تکلیف خود را فقط " نوشتن پیام تسلیت " می داند و بس .
با فرض پذیرش این مدعا که خانواده ها از خون فرزند عزیز خود گذشتند ( که دلایل این امرهم باید واکاوی و بعد قضاوت شود ) مدعی العموم هم وارد عمل نشده است .
اصرار بر اعزام دانش آموزان دختر و پسر به مناطق عملیاتی همچنان مبهم بوده و این در حالی است که برابر ماده 29 پیمان نامه جهانی حقوق کودک کشورهای عضو اتفاق نظر دارند که آموزش کودک باید در راستای اهداف زیر باشد:
الف) رشد شخصیت، استعدادها و تواناییهای جسمی و ذهنی کودک تا حد امکان؛
ب) افزایش احترام به حقوق بشر و آزادیهای اساسی و اصول مندرج در منشور سازمان ملل متحد؛
پ) افزایش احترام به والدین کودک، هویت فرهنگی، زبان و ارزشهای کودک، به ارزشهای ملی کشوری که کودک در آن زندگی میکند و موطن اصلی او و به تمدنهای متفاوت با تمدنی که او بدان تعلق دارد؛
ت) آمادهسازی کودک برای یک زندگی مسئولانه در جامعهای آزاد و با روحیهی تفاهم، صلح، مدارا، مساوات بین زن و مرد، و دوستی میان همهی مردمان، گروههای قومی، ملی و مذهبی و افرادی که منشاء بومی دارند؛
تهدید مکرر سلامتی دانش آموزان در محیط های آموزشی ، مغایر با تماهی اهداف و استراتژی و سند تحول بنیادین آموزش و پرورش کشور است . تامین امنیت جانی و روانی کودکان و نوجوانان و ایجاد فضایی امن و شاداب برای حد اقل یک سوم از زمان زندگی کودکان و نوجوانان وظیفه بدون قید و شرط وزیر آموزش و پرورش است که هر گونه غفلت و سهل انگاری در انجام این وظیفه جرمی نابخشودنی است که حتی با ارسال صرف پیام های همدردی وزیر کم رنگ نخواهد شد .
آن چه مسلم است وزارت آموزش و پرورش با مشکلات بی شماری رو به رو است . افزایش آسیب های اجتماعی در مدارس ، وضعیت معیشت معلمان و بازنشسته های این وزارت خانه ، میلیون ها کودک خارج از چرخه تحصیل ، کیفیت آموزش در مدارس دولتی و خصوصی ، رشد بی رویه و خارج از استاندارد مدارس خصوصی ، تغییرات پی در پی در ساختار آموزشی و محتوی کتب درسی و... تنها پاره ای از این مشکلات است که پرداختن به هر کدام از این موارد توان انسان های با تجربه و شایسته ای را می طلبد که فارغ از منازعات بی پایان ، به اعتلای دانایی و شکوفایی فرزندان این سرزمین بیاندیشند .
اصرار بر دامن زدن به حاشیه های غیر علمی و غیر تخصصی ای که اکنون به حاشیه های مرگبار و خطرناک برای فرزندان ما بدل شده اند بدون شک تلاش بر سرپوش نهادن به ناتوانی در حل مشکلات آموزش و پروش کشور است .
منبع: روزنامه آرمان به نقل از انجمن حمایت از حقوق کودکان
نلسون ماندلا می گوید: "اگر با یک انسان به زبانی که آن را می فهمد سخن بگویید، سخن شما به مغزش راه خواهد یافت. اما اگر با انسانی به زبان مادری اش سخن بگویید، آن سخن به قلب او نفوذ خواهد کرد."
دوم اسفند روز جهانی زبان مادری بود. روزی که از سیزده سال پیش برای جلب توجه انسان ها به اهمیت حفظ تنوع زبانی در جهان، گرامی داشته می شود.
موضوع امسال، "آموزش به زبان مادری و آموزش همه جانبه" است. یونسکو، که هماهنگ کننده و برگزار کننده برنامه های این مناسبت است، همه کشورهای عضو خود را به استفاده از زبان مادری در آموزش تشویق کرده است. یونسکو آموزش به زبان مادری را یک حق برای همه کودکان دانسته است.
به باور یونسکو، آموزش به زبانی که کودکان آن را به خوبی درک می کنند، حق کودکان است تا بتوانند از آموزش با کیفیتی برخوردار شوند و از آن لذت ببرند. از سوی دیگر، آموزش به زبان مادری می تواند سبب کاهش تبعیض شود و به همه جانبه و جامع بودن آموزش کمک کند.
ایرینا بوکوا، دبیرکل یونسکو به مناسبت روز جهانی زبان مادری در سال ۲۰۱۲، پیامی منتشر کرده است. او در این پیام گفته که "زبان های مادری ما، هویت ما هستند. با نگهداری آن ها ما در واقع از خود محافظت می کنیم."
مردم جهان اکنون به نزدیک به ۶ هزار زبان گوناگون سخن می گویند. گمان می رود تا پایان قرن بیست و یکم، نیمی از این زبان ها از بین برود. بر اساس اطلس یونسکو درباره زبان های در خطر نابودی جهان، ۹۶ درصد این زبان ها، توسط چهار درصد از جمعیت جهان استفاده می شوند.
استفاده از زبان مادری در آموزش ابتدایی می تواند در مبارزه با بی سوادی موثر باشد. هدفی که با نام آموزش برای همه، می کوشد تا برخورداری از آموزش ابتدایی را برای همه کودکان و بزرگسالان تا سال ۲۰۱۵ امکان پذیر کند.
هر زبانی، فرهنگی را در دورن خود حمل می کند. گوشه هایی از این فرهنگ می تواند برای زندگی همه انسان ها مفید باشد. می تواند درسی از گذشتگان برای گسترش توسعه پایدار باشد. بنابراین، حفاظت از تنوع زبانی در جهان، سبب گسترش فرهنگ صلح و تنوع فرهنگی می شود. دبیرکل یونسکو هم در پیام خود، تنوع فرهنگی را به اندازه تنوع زیستی در طبیعت مهم و تاثیر گذار دانسته است. او به ارتباط بین حفاظت از تنوع زبانی و گسترش توسعه پایدار در جهان اشاره کرده است.
منبع: کتابک
با این حال کم نیستند کودکانی که به دلیل همین تعصبات نابجای والدینشان، بهترین روزهای خردسالیشان در سایه وحشت و درد سپری میشود و بزرگسالیشان نیز از آن تاثیر میگیرد. به همین دلیل ما در این یادداشت بدون در نظر گرفتن این خط قرمزها شما را به یادگیری اصولی برای انتقال به فرزندانتان دعوت میکنیم؛ اصولی که به واسطه آنها کودکتان از سوءاستفادههای جنسی مصون خواهد ماند.
چطور شروع کنم؟
نخستین نکته برای حفظ کودکتان در برابر سوءاستفادههای جنسی برقراری ارتباط قوی میان شما و اوست. به این ترتیب او میتواند هر نوع رفتار مشکوک یا شرایط خاصی را بدون واهمه با شما در میان بگذارد و شما نیز این فرصت را خواهید داشت که پیش از وقوع حادثهای ناگوار به آنها هشدار بدهید.
از سویی دیگر نصایح شما به کودکتان وقتی برای او قابل پذیرش است که حرفهایتان را در جایگاه یک دوست باور کند. به این ترتیب وقتی به عنوان بهترین دوست فرزندتان به حساب بیایید میتوانید از طریق او و البته تحقیقات خودتان، اطلاعات دقیقی درباره دوستان او و خانوادههایشان کسب کنید و عوامل خطرناک را شناسایی کنید. بنابراین به عنوان نخستین قدم بیاموزید چطور بهترین و قابل اعتمادترین دوست کودکتان شوید.
ممکن است نگران باشید که چطور باید بحث در این زمینه را با فرزندتان آغاز کنید و چگونه آن را ادامه دهید. شاید فکر میکنید این نوع بحثها ذهن او را آلوده میکند یا از دنیای کودکی بیرونش میکشد، اما فراموش نکنید که مورد آزار جنسی واقع شدن، ترسناکتر و بدتر از هر پدیده دیگری، آنها را از دنیای کودکی به جهانی تاریک پرتاب میکند.
تلاش نکنید همه نکات مورد نظر را در قالب یک مکالمه بگنجانید، چراکه کودکان زمان کوتاهی پس از آغاز حرفهایتان خسته و بیحوصله میشوند و در نتیجه ادامه هشدارها، برایشان فایدهای نخواهد داشت. بنابراین شما باید، هشدارهایتان را در قالب نکاتی مختصر و مفید در این باره، زمانی که او در حال بازی است یا در خانه، کنارتان تنهاست یا وقتی به رختخواب رفته است و منتظرشب به خیرتان است، به او گوشزد کنید.
به یاد داشته باشید قرار نیست زیاد وارد جزئیات شوید و در توضیحاتی کلی میتوانید اهداف اصلیتان را به او منتقل کنید.
به فرزندم چه بگویم؟
- ابتدا به او گوشزد کنید که چقدر برایتان ارزشمند است، جسم او متعلق به اوست و بنابراین کسی حق ندارد به آن آسیبی بزند.
- به او بیاموزید در بدنش بخشهایی وجود دارند که خصوصی هستند و دیگران اجازه مشاهده یا لمسشان را ندارند مگر پزشکان یا پرستارهایی که در حضور شما آنها را لمس میکنند.
- به او یاد بدهید حق دارد در پاسخ به برخی درخواستها، محکم و بیترس بگوید «نه» و کسی او را به این دلیل «بچه بیادب» محسوب نمیکند.
- او باید بداند که اگر کسی آزارش داد وظیفه دارد بلافاصله شما را در جریان بگذارد و در ضمن، شما در این زمینه مقصرش نمیدانید و تنبیهش نمیکنید.
- به او بفهمانید همه آدم بزرگها لزوما خوب نیستند، او همیشه مجبور به تبعیت از آنها نیست و قرار نیست همه حرفهایی که میزنند همیشه درست محسوب شوند.
- برای او قوانینی وضع کنید که براساسشان، به غریبهها و حتی اعضای دور خانواده اعتماد نکند، با آنها صحبت نکند، از آنها خوراکی نگیرد و بدون شما، سوار خودروشان نشود. به او یاد بدهید روی پای بزرگترها ننشیند و در مهمانیها با آنها همبازی نشود یا در غیاب شما و همسرتان، آنها را به عنوان مهمان به خانه راه ندهد.
- اگر اعداد را میشناسد به او بیاموزید در مواقع احساس خطر و ناامنی، با پلیس 110 تماس بگیرد.
- این روزها کودکان هم با اینترنت آشنا شدهاند و به همین دلیل باید استفاده کودکتان از اینترنت را کنترل کنید، اگر به اینترنت وارد نیستید، از فردی قابل اعتماد در این زمینه کمک بخواهید، به او بیاموزید که قرار نیست عکسهایش را برای غریبهها بفرستد یا با آنها مکالمه اینترنتی داشته باشد یا قراری بگذارد، ضمن آن که همه سایتهای اینترنتی نیز برای او مجاز نیستند و باید محدودشان کند.
- به او مفاهیمی مانند صداقت و شجاعت را بیاموزید و گوشزد کنید که از او انتظار دارید چنین ویژگیهایی را داشته باشد.
- چه کنم اگر... .
- پس از آن که درباره این مسائل به فرزندتان توضیح دادید احتمالا ذهن او پر از پرسشهایی در این زمینه است. شما باید به این پرسشها هم با حوصله و دقت پاسخ بدهید.
در ادامه این یادداشت ما نمونههایی از پرسشهایی که ممکن است کودک پس از شنیدن توضیحات شما دربارهشان کنجکاو شود و پاسخهایی که بهتر است شما به آنها بدهید را یادآوری میکنیم:
- او میپرسد «اگر بزرگتری آن طور که تو گفتی اذیتم کرد چه کار کنم ؟» شما میگویید «باید به من خبر بدهی و اگر من نبودم ماجرا را به پلیس بگو».
- او میپرسد «اگر تو بدانی که کسی مرا آن طور که گفتی اذیت کرده است، تو سرم داد میکشی یا تنبیهم میکنی؟» شما میگویید «تو اصلا در این باره تقصیری نداری و مطمئن باش تنبیهت نمیکنم.»
- او میپرسد «درباره اعضای خانوادهام هم باید مراقب باشم؟» شما میگویید «بله، حتی اگر اعضای خانواده هم رفتار نامناسبی با تو داشتند به من خبر بده و از خودت مراقبت کن».
- او میپرسد «دکترها میتوانند به بدنم دست بزنند دوستانم چطور؟» شما میگویید «وقتی به بیمارستان یا مطب میرویم دکترها و پرستارها میتوانند بدنت را لمس کنند، اما دوستانت اجازه ندارند به بخشهای خصوصی بدنت دست بزنند.»
- او میپرسد «اگر غریبهای به من دست زد، اما احساس ناراحتی نداشتم باز هم نباید اجازه بدهم؟» شما میگویید «هرگز و به هیچ وجه، حتی اگر احساس ناراحتی نکردی اجازه نده غریبهها به بدنت دست بزنند.»
منبع: جام جم آنلاین
مدرسه باز، بدون نمره ۲۰یک تجربه جدید آموزشی برای کودکان
نرگس جودکی
چرا برای مربیان کودکان پیش دبستانی منابع آموزشی کافی وجود ندارد؟ این سؤال و کمبودهایی از این دست زمینه فعالیت مؤسسه پژوهشی کودکان دنیا برای پژوهش های چند ساله شد.
مؤسسه پژوهشی کودکان دنیا یک سازمان غیردولتی تخصصی و پژوهشی است که از سال 1373 به همت جمعی مربیان، مدرسان، نویسندگان و کارشناسان آموزش کودکان خردسال فعالیت خود را آغاز کرده است.
زمانی که تنها دو درصد از کودکان کشور از آموزش پیش دبستانی بهره مند بودند، برنامه ریزی برای طراحی و اجرای پروژه مدرسه باز با الگوی مشارکتی آغاز شد و اکنون طراحان این پروژه 12 ساله، گزارش خود را از مدرسه مشارکتی - آزمایشی ارایه می دهند. فرمانی، عضو هیأت مدیره مؤسسه پژوهشی کودکان دنیا در گفت وگو با خبرنگار روزنامه سرمایه می گوید: «در این طرح 20 خانواده داوطلب شدند تا بچه های پنج، شش و هفت ساله خود را به مدرسه بسپارند. این شیوه تدریس در دنیا معمول است. در کشورهای مختلف امکان استفاده از آموزش های متنوع برای کودکان و خانواده ها وجود دارد. در حالی که ما تنها مدارسمان، غیرانتفاعی، تیزهوشان و نمونه مردمی است. و همه آن ها هم تنها از یک شیوه برای آموزش استفاده می کنند، ما طرح اولیه را با توجه به مدل های جهانی گرفتیم و با توجه به شرایط و امکانات خود بومی کردیم.»
وی در پاسخ به این سؤال که در پروژه های متعدد خود با آموزش و پرورش همکاری داشته اند و یا نتایج پروژه مدرسه باز را به وزارت آموزش و پرورش ارایه می کنند، می گوید: «ما در این شیوه با آموزش و پرورش سهیم خواهیم بود، البته هنوز این پروژه را به آن ها ارایه نکرده ایم، حتمااز آن ها نیز دعوت خواهیم کرد و این تجربه را با آن ها سهیم می شویم، در طول سال های فعالیتمان آموزش و پرورش گاه از ما استقبال کرده و گاه نکرده است. در واقع همکاری با ما وابسته به مدیریت زمان بوده است، اگر مدیری تمایل به طرح های پیش رو داشته و می خواسته این خواب چند ساله را به هم بریزد و موقعیت نو به وجود آورد، ما کنارشان بوده ایم. اما اگر بد مدیر بعدی آمده که برایش جالب نبوده، رابطه کاری ما هم کمتر شده است.»
فرمانی می افزاید: «ما بازوی تمام ارگان های دولتی فعال در آموزش کودکان خواهیم بود.»
مدرسه ای بدون نمره 20
ناصر یوسفی، مدیر پروژه مدرسه باز با الگوی مشارکتی ضمن معرفی این طرح در نشست مؤسسه پژوهشی کودکان دنیا با حضور والدین و سازمان های غیردولتی فعال در حوزه کودکان می گوید: «سال ها تنها الگوی حاکم در نظام آموزشی الگوی رفتار نگرها بود. در این شیوه، آموزش از پیش تدوین شده است و باید به نتیجه از قبل تعیین شده رسید و اگر بچه ها نرسند از سیستم حذف می شوند.»
وی با اشاره به تاریخچه ظهور مدارس نوین می افزاید: «در سال 1930 میلادی با روان شناسی گستال، انسان گرا و تحولی نگر، دیدگاه های دیگری مطرح شد و جنبش هایی به عنوان مدارس نوین آغاز شد. در ایران از دوره مشروطه تاکنون تنها نظام رسمی آموزش و پرورش، الگوی رفتارنگر بوده است.
در این نظام یک مجموعه کتاب درسی برای تمام دانش آموزان تعیین می شود و برنامه ریزان بدون توجه به تفاوت های قومی و فرهنگی محتوا را تدوین می کنند. مؤسسه پژوهشی کودکان دنیا با محوریت نظام آزاد و کودک محور در مقابل الگوهای از پیش تعیین شده، کار خود را آغاز کرد.»
یوسفی، روانشناسی انسان گرا را زیربنای تفکر الگوی مشارکتی می داند و می گوید: «در این سیستم انسان سالم اهمیت دارد نه انسانی که اطلاعات دارد. در حال حاضر جهان با حجمی از متخصص بی تفاوت روبه روست در حالی که انسان سالم، انسانی است که بدن، روان و ارتباط های سالم دارد و آموزش در این سیستم، فراهم کردن فرصت هایی برای جست وجو، کشف، درک و شناخت مفاهیم، موقعیت ها و ارتباط هاست. روند آموزش مهم است نه نتیجه.»
وی می افزاید: «هر نتیجه سرآغاز حرکت های بعدی برای یادگیری است و چرخه رشد همه جانبه (شامل رشد عاطفی، هنری، اجتماعی، جسمی و ...) مطرح است. در سیستم مشارکتی هیچ کس به تنهایی نمی تواند تعیین کند که بچه ها چه چیزهایی را باید بخوانند. در این سیستم کودکان، معلمان و والدین هر کدام در تعیین محتوا نقش دارند. «آن ها اصول دستیابی به اطلاعات را می آموزند.»
بیان خود و خواسته ها، تجریه و تحلیل موقعیت ها و تجربه ها، حل مساله و اجرای پروژه (بچه ها عمل گرا تربیت شوند) ساختار مدرسه مشارکتی را تشکیل می دهد.
به گفته یوسفی اولین مدرسه مشارکتی در سال 1945 در ایتالیا آغاز به کار کرد و اکنون در کشورهای اسکاندیناوی مرسوم است. در این سیستم بچه ها در طول سه دوره آموزش های لازم را می بینند: در دوره اول (پنج سال ) به معرفی تمامی حوزه های دانش بشری پرداخته می شود، دوره پنج ساله دوم کشف استعدادهای عمومی و استعدادهای ویژه را در برمی گیرد ودوره سوم که دو سال به طول می انجامد به آموزش تخصصی برای پرداختن به استعدادهای ویژه اختصاص دارد.
در پنج سال اول دانش آموزان براساس گروه های سنی تفکیک نمی شوند.
هیچ نوع جداسازی از جنبه زبان، جنسیت قوم و ملیت هم به وجود نمی آید و در آموزش از الگوی زندگی معمولی استفاده می شود.
یوسفی درباره شیوه ارزیابی در این مدارس می گوید: «دانش آموزان در طول سال ارزشیابی می شوند و به این منظور از گروه های داخل سیستم و خارج سیستم کمک می گیرند.
والدین، جامعه محلی، مراکز علمی و فرهنگی و حتی خود کودکان در ارزشیابی دخالت دارند.
دراین سیستم بچه ها با نمره ارزیابی نمی شوند. از سال دوم نیز ارزشیابی از طریق بررسی کارآیی پروژه هایی که انجام داده اند مشخص می شود.»
در سیستم مدارس مشارکتی پیش بینی می شود کودکان انسان های مثبت، خوش بین، مؤثر برای زندگی خود و دیگران و جامعه بشری، افرادی با مهارت و توانایی در حوزها ی مختلف رشد و دانش بشری، شاد و رضایتمند و معتقد به نظام جمعی و مشارکتی می شوند.
مسوول مدرسه مشارکتی درباره مدارس ایران می گوید: «اکنون زمان استفاده از یک الگوی ثابت در سیستم آموزش و پرورش گذشته است و بچه ها و خانواده ها باید حق انتخاب داشته باشند، بومی کردن این شیوه ها در ایران (که ضعف های خاص خودش را دارد) باید از جایی شروع شود. امیدواریم این طرح را به سیستم رسمی آموزش و پرورش ارایه دهیم.
اعتمادی، مربی مدرسه مشارکتی درباره شیوه آموزش در این مدرسه می گوید: «این مدرسه فرصت جست وجو و یادگیری را فراهم می کند، نشانه ها اولین پل ما و بچه ها هستند و ما را هدایت می کند تا به مفهوم عمیق تری پی ببریم. در علوم اجتماعی درباره شهروندی صحبت می کنیم و آشنایی با امکانات شهری. با همکاری بچه ها قوانینی را تدوین می کنیم که البته قابل تغییر خواهد بود. درجغرافیا، بچه ها با محیط زندگی خود آشنا می شوند و کشف موقعیت و شناخت امکانات آن.»
وی می افزاید: «شناخت دیگران نکته دیگری است که به آن اهمیت بسیاری می دهیم. بیان احساس و فرصت برای بروز آن. شناخت ارزش های مبتنی بر فرهنگ صلح، تجربه و به کارگیری آن در زندگی، بازی و جنبش و حرکت، دیگر مقوله هایی است که به آن می پردازیم.»
این مربی تاکید می کند: «آنچه که امروز در بین دانش آموزان می بینم، فضای آزاد و بدون هراس در بین دانش آموزان است، فضای بدون رقابت و حسادت و سرشار از همکاری و تلاش برای درک یکدیگر، احترام به خود و دیگران و بشریت، در این مدرسه نمره 20 نداشتیم و بچه ها خودشان انتخاب کردند که در کلاس شرکت کنند و امروز بچه ای را نداریم که به کلاس نیامده و کار را شروع نکرده باشد.»
منبع: روزنامه سرمایه
هوشنگ مرادی کرمانی در شهریور ماه ۱۳۲۳ در روستای سیرج کرمان زاده شد. زندگی اش بدون پدر و مادر و در تنگدستی و سختی گذشت. از ۸ سالگی به کارهای مختلف پرداخت. دوره ی دبستان را در زادگاهش و دوره ی دبیرستان را در کرمان گذراند.
سپس به تهران آمد و به تحصیل در دانشکده ی هنرهای دراماتیک پرداخت. همزمان، از رشته ی ترجمه ی زبان انگلیسی دانش آموخته شد. نویسندگی را از سال ۱۳۳۹ با همکاری با رادیو کرمان آغاز کرد. در سال ۱۳۴۷، نخستین داستانش با عنوان «کوچه ما خوشبخت ها» که طنز آمیز بود، در مجله ی «خوشه» منتشر شد. اولین مجموعه داستان مرادی کرمانی با عنوان «معصومه» و کتاب «من غزال ترسیده ای هستم» در سال ۱۳۴۹-۱۳۵۰ به چاپ رسید.
در سال ۱۳۵۳ «قصه های مجید» را آفرید که بازتاب زندگی خود نویسنده بود.
در سال ۱۳۶۰، به خاطر داستان "بچه های قالیبافخانه" از سوی شورای کتاب کودک لوح تقدیر دریافت کرد. این کتاب سرگذشت کودکان قالیباف کرمان است که از روی ناچاری و به سبب تنگدستی خانواده، زندگی خود را با بافتن قالی در پشت دارها می گذراندند. خود او درباره ی این کتاب می گوید: "برای نوشتن این داستان، ماه ها به کرمان رفتم و در کنار بافندگان قالی نشستم تا احساس آن ها را به خوبی درک کنم". مرادی کرمانی در سال ۱۹۹۲ میلادی از طرف شورای کتاب کودک ایران نامزد دریافت جایزه ی هانس کریستین آندرسن شد و به سبب پرداختن به زندگی کودکان محروم از سوی داوران تشویق شد. او همچنین عنوان نویسنده ی برگزیده ی کشور کاستاریکا – جایزه ی مارتینی نویسنده و قهرمان ملی آمریکای لاتین را در سال ۱۹۹۵ میلادی از آن خود کرد. نام او در شمار چهره های ماندگار ثبت شده است و در سال های ۲۰۰۷ و ۲۰۰۸ از سوی شورای کتاب کودک به سبب «قلم روان و تواناییهای منحصر بهفرد» نامزد دریافت جایزه آسترید لیندگرن بوده است.
کاربرد ضرب المثل ها، واژگان محلی و پرداختن به آداب و رسوم محلی، از ویژگی های آثار مرادی کرمانی است.
از آثار او می توان به این ها اشاره کرد: نخل، چکمه، داستان آن حفره، مشت بر پوست، تنور، مهمان مامان، مربای شیرین، لبخند انار، مثل ماه شب چهارده، نه تر و نه خشک، شما که غریبه نیستید، نازبالش و فیلم نامه های کاکلی، تیک تاک، کیسه برنج و نمایشنامه های کبوتر توی کوزه، پهلوان و جراح، ماموریت. "هوشنگ دوم" گفت و گوی کریم فیضی با اوست که از سوی انتشارات اطلاعات منتشر شده است.
داستان های او به زبان های گوناگون از جمله فرانسوی، انگلیسی، عربی، ترکی استانبولی، هندی و ... ترجمه شده اند و از روی برخی از آن ها همچون حفره، چکمه، مهمان مامان و مثل ماه شب چهارده فیلم سینمایی و سریال تلویزیونی ساخته شده است.
منبع: کتابک
کلی وقت گذاشتهاید و تا کتابفروشی یا کتابخانه رفتهاید و در مقابل قفسههای متعدد کتاب متحیر ماندهاید که چه کتابی را برای خواندن انتخاب کنید؛ شاید هم کتابی را بردارید و از خواندنش راضی باشید یا برعکس اصلاً از آن خوشتان نیاید. تجربیات این چنینی نشان میدهد که انتخاب کتاب به آن راحتی که تصور میشود نیست!
نویسندگان، مترجمان، فعالان کتابخوانی و مدیران سایتها و کتابفروشیهای معتبر از جمله افرادی هستند که میتوانند نوجوانان را در انتخاب کتاب مناسب یاری کنند. ایبنا نوجوان گفتوگوهایی با صاحبنظران عرصهی کتاب ترتیب داده است که کمک میکند با معیارهای انتخاب و مطالعه کتاب آشنا شوید.
مانی شهریر نخستین کسی است که به سراغش رفتیم. او همزمان با شروع پروندهی ما فهرستی از «کتابهایی که پیش از بزرگ شدن باید خواند» را در سایت «جیرهی کتاب» قرار داد و همین بهانهای شد تا او درباره ملاکش برای انتخاب کتابهای سایت و این فهرست ویژه بگوید.
مدیر سایت «جیرهی کتاب» درباره فرایند انتخاب و معرفی کتاب در سایتش گفت: «راستش را بخواهید من از دریچهی چشم یک آدم بزرگ برای بچهها کتاب انتخاب میکنم. یعنی در بازار کتاب گشت و گذاری میکنم و کتابهایی را انتخاب میکنم که توجهم را جلب کردهاند.»
او افزود: «بعضی از کتابها را به خاطر سروصدایی که به پا کردهاند، نام و سایر آثار نویسندگانشان و یا گاه به خاطر طراحی جلدشان انتخاب کردهام. گاهی وقتها هم کتابهایی را میبینم که در نوجوانی خواندهام و بعد از مدتها بازچاپ شدهاند و دلم میخواهد نوجوانان نسل جدید هم این آثار را بخوانند.»
شهریر دربارهی فهرست«کتابهایی که پیش از بزرگ شدن باید خواند» توضیح داد: «این فهرست شامل 1001 کتاب است که گروهی از «اهل فن» آنها را از میان کتابهای مشهور و مهم ادبیات کودک و نوجوان انتخاب کردهاند. این فهرست، هم بصورت یک کتاب منتشر شده و هم نام و مشخصات کتابها روی اینترنت در اختیار علاقمندان است. البته توضیحاتی که در نسخهی کاغذی برای هریک از 1001 کتاب آمده بسیار مفصلتر از اطلاعات نسخهی اینترنتی است.»
او اضافه کرد: «از میان این فهرست، آن کتابهایی را که تاکنون به فارسی ترجمه شدهاند و نوجوانان امکان خریدن و خواندن آنها را دارند معرفی کردهام؛ این کتابها حدود 30 درصد از این فهرست را تشکیل میدهند. بیشتر این کتابها در طول سالیان مختلف جوایزی را به دست آوردهاند یا سازمانهای معتبر مثل انجمنهای کتابداران کشورهای مختلف آنها را به عنوان کتابهای مناسب برای نوجوانان معرفی کردهاند.»
این فعال کتابخوانی برنامهای هم برای معرفی برترین کتابهای فارسی دارد. او دراینباره توضیح داد: «قصد دارم با اجرای یک نظرخواهی از راه سایت «جیرهی کتاب» بهترینهای آثار فارسی را به انتخاب مخاطبان انتخاب و به سایر مخاطبان معرفی کنم.»
شهریر دربارهی ویژگی فهرست کتابهای منتخب اظهار کرد: «فهرست اصلی به ترتیب گروه سنی (که کتابها برایشان مناسب است) تنظیم شده و در هر گروه سنی کتابهای آن گروه به ترتیب تاریخ انتشار آورده شدهاند. در فهرست «جیرهی کتاب» گروهبندی سنی فهرست اصلی را کمی دستکاری کردهام. به همین خاطر هم فعلا ترتیب تاریخی در هر گروه سنی کمی بهم ریخته است. امیدوارم در پایان کار کتابهای هر گروه سنی را به ترتیب تاریخ مرتب کنم.»
فهرست «کتابهایی که پیش از بزرگ شدن باید خواند» را میتوانید با مراجعه به سایت «جیرهی کتاب» پیدا کنید.
ایبنا نوجوان:
رمان نوجوانانهی «صوفی و چراغ جادو» به قلم ابراهیم حسنبیگی، در نوزدهمین دورهی کتاب سال جمهوری اسلامی ایران، به عنوان کتاب شایستهی تقدیر در بخش کودک و نوجوان معرفی شد. این کتاب را انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در طرح «رمان نوجوان امروز» منتشر کرده است.
ماجراهای این کتاب در میان اقوام ترکمن میگذرد و برخی از آداب و رسوم آنها را نیز معرفی میکند.
گرچه در ابتدا، نام کتاب، خواننده را به یاد چراغ جادوی علاءالدین میاندازد؛ اما چراغ جادو در این کتاب، در واقع توانمندیهای پنهان نوجوانان است که از قوه به فعل در میآید. نویسنده در این رمان به دغدغههای نوجوانان برای رسیدن به آرزوهایشان میپردازد.
«ابراهیم حسنبیگی» داستان را با توصیف حضور صوفی و پدر و مادرش در جشن گندم آغاز میکند و همزمان با این شروع نه چندان جذاب، شخصیتهای داستان را نیز از زبان قهرمان اصلی آن ـ صوفی ـ معرفی میکند.
ماجراهای زندگی عادی صوفی با یک اتفاق عجیب و غریب دگرگون میشود. صوفی چراغ جادویی را پیدا میکند که یک بچهغول در آن زندگی میکند. بچه غول از همان ابتدای آشنایی با صوفی آب پاکی را روی دستش میریزد و میگوید که غول چراغ جادویی که همهی آرزوها را برآورده میکند، فقط مالِ افسانههاست و بچهها برای رسیدن به آرزوهایشان باید تلاش کنند. قدرت جادویی وجود خودشان را بشناسند و از آن استفاده کنند.
«حسنبیگی» متولد سال 1336 و دانشآموختهی رشتهی زبان و ادبیات فارسی است. او مدتی به عنوان کارشناس بخش داستان انتشارات مدرسه مشغول به کار بود و اکنون در مالزی زندگی میکند و در آنجا نیز به عنوان نمایندهی کانون پرورش فکری با ناشران مالایی مذاکره میکند.
او، هم برای نوجوانان و هم برای بزرگسالان مینویسد و از جملهی آثارش برای نوجوانان میتوان به «جشن گندم»، «مروارید ری»، «عموجان عباس»، «اشکانه» و «غنچه بر قالی» (یکی از 25 جلد کتاب برتر سال 2000 در جهان) اشاره کرد.
منبع: خبرگزاری کتاب ایران
زهرا رفیعی
موضوع فصل 10 قانون جدید مجازات اسلامی که اخیرا به تصویب رسیده، مجازات کودکان بزهکار است که نسبت به قانون قبلی تغییرات مفیدی در آن اعمال شده است؛ تغییراتی که لازمه اجرایی شدن آن نه تنها تغییر در چارچوبهای دستگاه قضایی است بلکه نیاز به تغییر نگرش نسبت به جرم کودکان و مجازاتهای آن در جامعه است.
یک حقوقدان و عضو هیأتمدیره انجمن حمایت از حقوق کودکان در مورد تغییرات قانون جدید مجازات اسلامی در بخش مجازاتها و اقدامات تامینی و تربیتی اطفال میگوید: مهمترین تغییر آن است که قانونگذار سن مسئولیت کیفری را از دفعی و شناسنامهای بهتدریجی تغییر داده و بین بلوغ عقلی و جسمی تفکیک قائل شدهاست و گروههای سنی تا 12 سال، 12 تا 15 سال و 15 تا 18 سال تقسیم شدهاند. قانونگذار تفکیک بین دختران و پسران را برای مجازات حذف کرده و طفل را فرد زیر 18 سال تعریف کرده است.
تغییر دیگر این قانون این است که در جرائمی که مستوجب حد و قصاص است برای افراد 15 تا 18 سال به قاضی اختیار داده شده تا برای اثبات رشد عقلی کودک از نظرات کارشناسان پزشکی قانونی استفاده کند. مونیکا نادی افزود: هر چند که در این قانون قصاص بهصورت کامل حذف نشده، اما همین که نظر یک متخصص گرفته میشود اقدام مفید و نزدیک به عدالتی است. این در حالی است که پیش از این درصورت جنون به کارشناسان مراجعه میشد. بهنظر میرسد شرایطی که قانون جدید ایجاد کرده باعث شود انتخاب قاضی دادگاه اطفال امر ویژه و خاصی شود؛ چرا که قضات دادگاه اطفال بایستی دانش کافی در مورد روانشناسی کودکان نیز داشته باشند.
وی گفت: پیش از این در مورد مجازات کودکان و بزرگسالان در جرائم تعزیری تفکیکی وجود نداشت اما در حال حاضر علاوه بر اینکه جرائم درجهبندی شدهاند بهصورت خاص برای جرائم افراد 15 تا 18 سال مجازات نگهداری در کانون اصلاح و تربیت به همراه پرداخت جزای نقدی تعیین شده است؛ ضمن اینکه میبایست ضرر و زیانهای مالی و دیه فرد شاکی پرداخت شود.
لیلا ارشد مدیر خانه خورشید و عضو هیأتمدیره انجمن حمایت از حقوق کودکان نیز در مورد محاسن این قانون گفت: با فراهم شدن زمینههای مداخلات روانشناسان، مددکاران، وکلا و متخصصان دیگر در حوزه کودکان شرایط کودکان معارض با قانون شرایطی عادلانهتر خواهد شد. سالها بحث مجازاتهای جایگزین در کشور مطرح بوده که با این قانون زمینههای اجرایی شدن آن نیز فراهم شدهاست.
وی ابراز امیدواری کرد که با اجرایی شدن این قانون مراکز اصلاح و تربیت کودکان و دادگاههای اطفال در شهرهای دیگر نیز راهاندازی شود و شرایط اجتماعی و خانوادگی کودکان بزهکار مورد توجه قرار گیرد.دکتر شیوا دولتآبادی روانشناس و عضو انجمن مذکور در این نشست خبری در مورد احتمال سوءاستفاده از کودکان برای ارتکاب جرائم گفت: اکثر مواردی که به قصاص میانجامد موارد قتلهای غیرعمدی است که ناشی از هیجانهای دوران نوجوانی است.
انعطافی که قانونگذار در مورد کودکان نشان داده بسیار ارزشمند است. برای اجرایی شدن نتیجه این انعطافپذیری قانونگذار میبایست قاضی به دقت انتخاب شود و استفاده از متخصصان بهتدریج به امری پایدار تبدیل شود؛ چرا که هیچ فردی نمیتواند به تمام جوانب زندگی انسانهایی که خود قربانی شرایط نامناسب هستند اشراف پیدا کند. نگاه تدریجی به مراحل بلوغ و جرائم و شرایط بهوجود آورنده جرم یک دستاورد بزرگ است.
علاوه بر این نقش سازمانهای دولتی و غیردولتی در پیشگیری از جرم از اهمیت بیشتری برخوردار خواهد شد؛ چراکه آماده شدن برای انجام جرم یک فرایند است. کودکانی که پتانسیل مجرم شدن را دارند بهخوبی قابل تشخیص هستند و برای جلوگیری از ارتکاب جرم آنها میبایست برنامهریزیهای وسیعی کرد.
طیبه شریفپور، عضو دیگر انجمن حقوق کودکان گفت: علاوه بر مرحله پیشگیری، دادرسی و اجرای حکم مرحله دیگری نیز وجود دارد که مراقبتهای پس از اجرای حکم است. در بسیاری از کشورها تا مدتهای طولانی کودکان مجرم تحت نظر مددکار و روانشناس مستقیم باقی میمانند.
منبع: همشهری آنلاین