کودک یار

معرفی بهترین ها برای کودکان

کودک یار

معرفی بهترین ها برای کودکان

معرفی:کتاب برای کودکان با نیازهای ویژه

 کتاب برای همه

کتاب برای کودکان با نیازهای ویژه، راهنمای مناسب سازی کتاب برای همه. 

نویسنده: سیسیل هافگارد سونسن 

مترجم: سحر ترهنده، شبنم عیوضی.  

ناشر: تهران: موسسه فرهنگی هنری پژوهشی تاریخ ادبیات کودکان، ۱۳۸۹. 

بها: ۲۱۰۰ تومان.

"ماده ۱۰ قوانین استاندارد در مورد برابری فرصت ها برای معلولان چنین می گوید: "دولت ها باید فرصت ها و امکانات معلولان را برای بارور ساختن خلاقیت و توانمندی های هنری و ذهنی شان نه تنها به سود خود بلکه به سود جامعه چه در شهر و چه در روستا تضمین کنند. رقص، موسیقی، ادبیات، نمایش، هنرهای تجسمی، نقاشی و پیکره سازی نمونه هایی از این فعالیت هستند". این قانون و دیگر قوانین در رابطه با حقوق معلولان بازتاب دهنده ی توجه جامعه ی جهانی به حضور جمعیت بیش از ۶۵۰ میلیونی معلولان به عنوان نیروی انسانی بالقوه ای است که حق دارد و می تواند در هر عرصه ای نقش داشته باشد اگر و فقط اگر شرایط برای بروز توانایی هایشان مناسب باشد. مناسب سازی مواد خواندنی گامی عملی برای مناسب سازی شرایط و پذیرش معلولان در جامعه است.

"کتاب برای کودکان با نیازهای ویژه" دستاورد اعضای سازمان "کتاب برای همه" است که از سال ۲۰۰۳ برای "کاهش محدودیت های معلولان" فعالیت می کنند. این کتاب شامل رهنمودهای کاربردی برای مناسب سازی و انتشار کتاب برای کودکان نابینا، ناشنوا، کم توان ذهنی، خوانش پریش، در خودمانده و خواندن گریز است و مخاطب را با انواع کتاب های مناسب سازی شده شامل کتاب های دارای متن ساده، کتاب های با محتوای ساده، کتاب های گویا، کتاب های با حروف درشت، کتاب های بریل، کتاب های با زبان اشاره، کتاب های دارای بلیس، پیکتوگرام، نشانه های تصویری، کتاب های تصوری و کتاب های لمسی آَشنا می کند.

مخاطب اصلی این کتاب نویسندگان، تصویرگران و ناشران است اما برای آموزگاران، کتابداران و مادران و پدرانی که با این کودکان سر و کار دارند نیز سودمند خواهد بود. 

 

منبع: موسسه پژوهشی تاریخ ادبیات کودکان 

بنیاد کتاب برای همه 

بنیاد"کتاب برای همه" در سال ۲۰۰۲ در نروژ بنیان گذاری شده است. این بنیاد از انتشار کتاب های مناسب سازی شده پشتیبانی می کند.

هدف این بنیاد آن است که صرفنظر از میزان توانایی خواندن، همه بتوانند به ادبیات دسترسی داشته باشند. و با فراهم آوردن ادبیات مناسب سازی شده برای همه ی کسانی که در خواندن مشکل دارند، می کوشد به این هدف تحقق بخشد.
بنیاد کتاب برای همه برای رسیدن به این هدف با نویسندگان، ناشران و تصویرگران همکاری می کند و با پشتیبانی های تخصصی از آن ها، زمینه را برای تهیه ی کتاب های آسان خوان فراهم می سازد. منابع مالی ۱۴۰ کتابخانه ی عمومی برای نگهداری از کتاب های مناسب سازی شده و اطلاعات و مشاوره ی لازم برای یافتن کتاب های مناسب مخاطبان از سوی این بنیاد تامین می شود. این بنیاد برای کتابخانه های عمومی ای که "کتاب برای همه" را ترویج می کنند، شبکه ای از بلند خوانان (reading  representatives) در اختیار می گذارد که برای افرادی که خود نمی توانند بخوانند، بلند خوانی می کنند. شمار بلند خوانان که داوطلبانه یا موظف با این بنیاد کار می کنند، به ۷۰۰ نفر می رسد.
پشتیبان مالی این بنیاد، وزارتخانه ی فرهنگ نروژ است. افزون بر آن، ۲۱ سازمان ادبی و بشر دوستانه در نروژ این بنیاد را پشتیبانی می کنند.
در نروژ از هر ۳ بزرگسال ۱ نفر نمی تواند بخواند. این، نشانه ی آن است که خواندن متن های معمولی، برای بخش بزرگی از مردم دشوار است. ناتوانی های گوناگون در خواندن و راهکارهای مختلف برای مناسب سازی متن ها وجود دارد.
این ناتوانی ها چه، در خواندن و نوشتن (dyslexia)، مشکلات بینایی یا شنوایی و اختلال های ذهنی باشند و چه ضعف در مهارت های زبانی، متن مناسب سازی شده می تواند بر همه ی این موانع چیره شود. کتاب های این بنیاد شامل: کتاب های آسان خوان، کتاب های گویا، کتاب های تصویری، کتاب های تصویری لمسی books tactile picture، بریل،‌ زبان اشاره و کتاب های تصویرنگار pictogram است.
"کتاب برای همه" تا کنون ۹۰ عنوان کتاب مناسب سازی شده برای کودکان و بزرگسالان تهیه کرده است. ۳ عنوان از آخرین کتاب های این بنیاد در نمایشگاه کتاب بولونیا، ۲۰۰۹ معرفی شده اند.  

منبع: کتابک

برای اطلاعات بیشتر به سایت http://www.lesersokerbok.no/ مراجعه کنید.

محتوای برنامه های کودکان – تفریح یا تهدید – آموزش یا بدآموزی

 کابوس ها شبانه درباره شخصیت های کارتونی ترسناک

محتوای داستان های کودکان – تفریح یا تهدید –آموزش یا بدآموزی

حتما بسیاری از شما در دوران کودکی همچون من عاشق بسیاری از داستان های مشهور از سیندرلا گرفته تا دیو و دلبر و از الیس در سرزمین عجایب گرفته تا دختر شنل قرمزی بودید. بسیاری از مادرها و مادربزرگ ها بر بالین کودکی های ما، قصه شنگول و منگول و حبه انگور و جدالشان با گرگ ناقلا را به تصویر می کشیدند.

همه این داستان ها را تا چندی پیش نمونه اعلای ادبیات کودک و پر از خلاقیت و دارای قدرت به پرواز درآوردن قوه تخیل کودکان می دانستم، اما شاید از زمانی که کمی بزرگ تر شده ام و حالا درگیر بزرگ کردن فرزندان خود هستم نگاه متفاوتی پیدا کرده ام.

حالا که همراه بچه ها تماشاگر فیلم ها ، کارتون ها و خواننده کتاب ها و قصه های کودکانه هستم حساسیت بیشتری به خرج می دهم شاید از آن رو که تاثیر هر کدام از این ها را بر روحیات و خلقیات کودکانم به عینه مشاهده می کنم.

قصه ها و کتاب های کودکان

سالها شنیده ایم که روان شناسان بر قصه خوانی بر بالین فرزندان اهمیت ویژه ای قائل هستند ولی به راستی چه نوع داستانی مناسب چه سنی است. آِیا به صرف اینکه روی جلد کتابی تصاویر کودکانه وجود دارد یا قصه مشهوری است کافی است که ان را به هر نحو شده برای کودک بخواینم و کتابش را تهیه کنیم؟

برای مثال از چند داستان ساده و بسیار معروف شروع می کنم.

قصه شنل قرمزی و گرگ ناقلا: این داستان پر است از حضور ترسناک و خشونت آمیز گرگ و جدالش برای خوردن آدم ها از قبیل مادربزرگ و شنل قرمزی. از همه بدتر نحوه تعریف کردن داستان است. یادم می آید دو سال پیش یک دوست خانوادگی برای دختر من از نمایشگاه کتاب همین کتاب را البته با صورت برجسته خریداری کرده بود و من هر کاری کردم دیدم محال است که بتوانم متن کتاب را برای کودک سه ساله ام بخوانم چون نه تنها خشونت و خونخواری گرگ برجسته شده بود بلکه آخر داستان هم مرد شکارچی برای نجات شنل قرمزی به تبر به جان گرگ می افتاد و او را می کشت. این ترسناک ترین قصه ای است که می شود برای یک کودک معصوم سه چهار ساله خواند.

چنین است قصه شنگول و منگول و قصه هایی از این دست که به حمله گرگ ها خرس ها و حیوانات درنده به انسان ها یا قهرمانان داستان صحبت می شود و در کودکان ترس و کابوس ایجاد می کند.

نوع دیگر این قصه ها، داستان هایی است که محتوای آنها بر بدجنسی، حیله و نیرنگ، دروغ گویی، جادوگری،حسادت، جنگ و جدال و خشونت بنا شده است این قصه ها نیز گرچه در نهایت قهرمان داستان را پیروز میدان می کنند ولی در بافت خود رنگ و لعابی هستند برای موجه کردن خشونت و اعمال ناشایست که حتی اگر هم برای شخصیت های منفی داستان تعریف شده باشند باز هم تاثیر مخربی بر روحیات کودکان دارند و ترویج خشونت و بی اخلاقی می کنند ( از جمله این قصه ها زیبای خفته، سپیدبرفی و هفت کوتوله و ...).

فیلم و کارتون کودکانه

شاید شما هم به خوبی متوجه تغییر شکل و محتوای فیلم ها و کارتون های کودکان شده اید. امروزه کمتر کارتونی است که حاوی صحنه های تند و باشتاب، و به اصلاح اکشن نباشد. شخصیت های داستانی اغلب ظاهری اغراق آمیز دارند مثلا خیلی بزرگ یا کج و معوج، و بی تناسب هستند مثلا سر خیلی بزرگ یا دماغ کج یا بدن کوچک دارند و یا در صحنه هایی از داستان به فراخور قصه شکل و شمایلشان عوض می شود و حالت ترسناکی ایجاد می کنند.

بهترین قاضی کودکانند که اگر همراه انها به تماشا بنشینید  بلافاصله متوجه چنین صحنه ها و تاثیر آنها بر چهره و حرکات کودکان می شوید.

هیجان تبدیل به جزءلاینفک برنامه های کودکان شده است و دیگر کمتر خبری از آرامش و سکون است.  البته این در مورد داستان هایی است که جنبه خشونت آمیز به معنای تصویر صحنه های جنگ و کتک کاری ندارند و الا تکلیف بیننده با چنین برنامه های خشنی روشن است.

صحنه های زد و خورد، کتک کاری، شمشیر بازی و قتل و غارت در برنامه های ویژه کودکان کم نیست. اگر به کودکان بسیار کم سن در حدود 2 یا 3 ساله نیز نگاه کنید در هنگام یا پس از مشاهده چنین برنامه هایی فورا چوب و چماق یا حتی شده قاشق و کارد و چنگال برمی دارند و به جان همدیگر می افتند و حالا چقدر از این نزاع های کودکانه منجر به حوادث و جراحات می شود خود بحث دیگری است.

والدین اغلب از جدال بین کودکان شکوه می کنند ولی کمتر به انچه کودکان می بینند و می آموزند توجه نشان می دهند.

دوبله

اگر شما هم برنامه های کودکانه بیست تا سی سال پیش را یادتان مانده باشد به خاطر می آورید که ترجمه و دوبله کارتون ها و فیلم ها، بسیار لطیف، دلنشین و فاقد کلمات رکیک بودند و اگر هر کدام از شما یک لحظه چشمتان را ببندید و به گذشته برگردید حسی حاکی از آرامش و لطافت روحتان را می نوازد ولی اکنون دیگر از آن حال و هوا خبری نیست.  

اگر بخواهم صادق باشم نه تنها خودم بلکه بسیاری از والدین سخت گیر را می شناسم که حاضر نیستند بچه هایشان با دوبله فارسی کارتون ببینند و ترجیح می دهند از نسخه زبان اصلی استفاده کنند که لااقل کودکان اصطلاحات و یا لغات ناشایست را فرا نگیرند. 

ممکن است یکی از دلایل ورود استودیو های خصوصی دوبله باشد که دیگر از قوانین صدا و سیما هم پیروی نمی کنند و دوبله هایی البته جذاب ولی بسیار متفاوت ارائه می دهند.

برای مثال گویا تحقیر و توهین جزو جدایی ناپذیر از این ترجمه ها و دوبله ها شده، کلماتی مانند احمق، کودن ، کله پوک، نادان، بی شعور و اصطلاحات جعلی و نو سازی مانند تپه، مخ خراب، گامبالو آی کیو، و .... که با لحن توهین آمیز مرتب برای انواع شخصیت های فیلم از جانب قهرمان های داستان به کار می رود سیر صعودی دارد. بعد از دیدن چنین برنامه هایی کار والدین می شود خنثی کردن اثرات نامطلوب این گروه برنامه ها بر گفتار و رفتار فرزندانشان.

مشکل از کجاست؟

مطمئن نیستم که به ریشه مشکل پی برده باشم ولی آنچه به فکرم خطور می کند این است که سهل گیری و شادی بهتر است بگویم سهل انگاری در حوزه ادبیات کودک و برنامه های تلویزیونی کودکان یکی از ریشه های مشکلات است. امروزه انواع پکیج ها در هر سوپرمارکت برای کودکان پیدا می شوند که مثلا با هزار تومان یک بسته حاوی چند سی دی و کتاب جیبی برای کودکان فراهم می کنند و اگر به متن داستانی این برنامه ها نگاه کنی به کلی فاقد هر گونه محتوای مثبت و قابل قبول برای کودکان هستند.

بی توجهی یا کمبود وقت والدین اغلب شاغل برای کنترل آنچه کودکان می بینند و می خوانند یکی دیگر از عوامل است. امروزه برنامه های کودکان دیگر از انحصار صدا و سیما خارج شده و به شکل سی دی و دی وی دی و نیز برنامه های ماهواره ای در دسترس همه قرار دارد انتخاب صحیح بسیار مشکل است و والدین بدون آگاهی هر برنامه ای که شکل کارتونی یا کودکانه داشته باشند را برای بچه هایشان خریداری می کنند.

بی توجهی به سن و سال بچه ها و ورود زودهنگام انها به دوران بزرگسالی که ناشی از دیدن برنامه های بزرگسالان در تلویزیون و در جریان اخبار قتل و خشونت و ترور قرار گفتن از همان سالهای نخست کودکی در جریان مکالمات بزرگسالان، که منجر به ایجاد ترس و کابوس و تخیل های دلهره آور در کودکان می شود.

بی توجهی به آرامش و و سکون برای کودکان، به طوری که احساس می شود کودکان تنها به دویدن و پریدن و کشتی گرفتن نیاز دارند در حلیکه هر کودکی علاوه بر هیجان و تخلیه انرژی  به دقایق یا حتی ساعات سکون و آرامش و حتی سکوت نیز نیاز دارد و برنامه های کودکان نباید لزوما پر از هیجان و به اصلاح اکشن باشند.

بی محتوایی داستان های کودکان که بیش از همه بر عدم توجه کافی و سرمایه گذاری بر بخش تحقیق و رشد ادبیات کودکان وابسته است.

فقدان منبع یا مرکز مشاوره ای که بتواند به انتخاب اگاهانه محتوای اموزشی و تفریحی برای کودکان بپردازد یا دست کم رده بندی صحیحی برای سنین مختلف انجام دهد و این آگاهی را به والدین و مربیان آموزشی، منتقل نماید. برای مثال اگر مرکزی یا سایتی یا هر مجموعه دیگری وجود داشته باشد که با نگاه کارشناسانه به نقد و بررسی محتوای داستانی کتاب ها ، شعر ها و فیلم و کارتون های کودکان بپردازد و آن را در اختیار والدین مشتاق قرار دهد بسیاری از این چنین مشکلاتی به وجود نخواهد آمد. 

در پایان این سوالات را همچنان باز می گذارم و پاسخ آن را به وجدان عمومی می سپارم:

به راستی آیا نباید یک موج آگاهی بخشی در جامعه بر خیزد و به تصفیه و پاکسازی آنچه در ذهن کودکان نقش می بندد بر آید؟

آیا وقت آن نرسیده است که با این همه دانشی که از علوم روان شناسی و تربیت کودک در دست است، انتخاب آگاهانه تر و مناسب تر ی برای آنچه کودکان می بینند و می شنوند و می خوانند صورت داد؟

آیا این کافی است که فقط با گذاشتن یک برچسب کودکانه، هر چیزی را به خورد ذهن و روان ناخوآگاه کودکان داد چه بسا که در آینده نزدیک یا دور اثرات مخرب و ویرانگری بر شخصیت و بهداشت روانی فرزندان و نسل آینده باقی گذارد؟

و ....

نویسنده: کودک یار

معرفی کتاب رده سنی نوجوان: لالو

 کتاب داستانی نوجوان: لالو

  

نام کتاب: لالو 

نویسنده: یوسف قوجق 

ویراستار: بابک آتشین جان 

ناشر:تهران: کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان ١٣٨٩.

تعداد صفحات: ١٠٢ ص 

قیمت: ١٨٠٠ تومان 

گروه سنی ١٢ سال به بالا 

فاطمه مرتضایی فرد

لالو یا مراد پسر کوچکی است که نمی تواند حرف بزند. او با مادر بزرگ خود با نام عجب دایزا زندگی می کند، زیرا مادرش هنگام تولد لالو از دنیا رفته و پدرش هم وقتی او کوچک بود زیرچرخ گاری می ماند و از بین می رود. همه ازاو گریزان هستند چون پیرزنی از اهالی روستا بنام چچو او را شوم می نامد و قدم او را که سبب از بین رفتن پدر و مادرش شده نحس می داند.  

 

روزی که عاشیق آیدین بر سر بالین بیماری برای درمان حاضر می شود لالو با او و سازش آشنا می شود. او عاشیق را تا کلبه اش تعقیب می کند و هر روز به آنجا می رود و به صدای ساز او گوش می دهد. او که ازکودکی با صداهای طبیعت آرام می شد و بخواب می رفت و این بار شیفته ی صدای ساز می شود. او از عاشیق آیدین کمانچه زدن را می آموزد و بدون آنکه خود بداند به او نزدیک می شود چون عاشیق در اصل پدربزرگ اوهم هست ولی بدلیل دسیسه و فتنه های چچو به جنگل پناه برده و آنجا زندگی می کند. عاشیق آیدین می میرد ولی پیش از مرگش نواختن ساز و راه ورودی مخفی خانه را به لالو یاد می دهد.  

 

لالو گاه و بیگاه آنجا رفته و و ساز می زند و همین موجب ترس اهالی می شود و به تحریک چچو کلبه را آتش می زنند. لالو فرار کرده و به غاری پناه می برد. روزی که در حال نواختن ساز بود متوجه نقشه حمله دزدان به دهکده می شود. با نواختن پیاپی ساز سبب نجات مردم از دست دزدان می شود. او با این کار هم بر باورهای اشتباه و خرافی مردم خط بطلان می کشد و هم دست چچو را برای آنان رو می کند و حالا دیگر نه از لالو و نه از صدای کمانچه او نمی هراسند. 


 اهمیت و ارزش موسیقی و اعتبار آن نزد اقوام گوناگون و اینکه کلام موسیقی از هر کلامی شیرین تر است و پرداختن به خرافات و نفی آن و همچنین مطرح کردن کودکی معلول با ناتوانی سخن گفتن و داشتن استعداد در موسیقی و عشق به طبیعت و موسیقی از نکات بارز کتاب است. در سرزمین ایران اقوام گوناگون در کنار هم زندگی می کنند. در این داستان نوجوانان با باورها و شیوه ی زندگی اقوام ترکمن ها هم آشنا می شوند. 

منبع: کتابک

دو فیلم اقتباسی از ادبیات کودک، نامزد جایزه اسکار ۲۰۱۲

نامزدهای اسکار - ادبیات کودکان

در میان فهرست نامزدهای دریافت جایزه اسکار امسال (۲۰۱۲)، نام دو فیلم که بر اساس دو رمان نوجوانان نوشته شده اند، نیز به چشم می خورد. جایزه ای که پر سر و صداترین جایزه دنیای سینمای جهان به شمار می رود.

"اسب جنگی" و "هوگو" این دو فیلم هستند. دو فیلمی که با استقبال منتقدان روبه رو شده اند و دو کارگردان مشهور هالیوود آن ها را بر اساس دو رمان "اسب جنگی" نوشته مایکل مورپورگو و "اختراع هوگو کابره" نوشته برایان سلزنیک ساخته اند. فیلم "اسب جنگی" را استیون اسپیلبرگ ساخته و "هوگو" را مارتین اسکورسیزی کارگردانی کرده است.

فیلم هوگو، در یازده رشته مختلف نامزد اسکار شده و به این ترتیب در بالاترین جایگاه نسبت به نامزدهای دیگر دریافت این جایزه قرار گرفته و بخت بلندی برای دریافت جایزه امسال دارد. فیلم نامه "هوگو" را جان لوگان نوشته است، کسی که نویسنده فیلم نامه فیلم مشهور آواتار هم هست.

اختراع هوگو کابره، کتابی ۵۰۰ صفحه ای است و در سال ۲۰۰۷ منتشر شده است. ۳۰۰ صفحه از این ۵۰۰ صفحه را تصویرها تشکیل می دهند. ترکیب متن و تصویر در این کتاب به شکلی است که آن را ویژه و متمایز می کند. این کتاب در سال ۲۰۰۷ جایزه تصویرگری کلدکات را به دست آورده است. جایزه ای که هر سال به یک کتاب با تصویرگری برجسته در ادبیات کودک آمریکا اهدا می شود. این کتاب به فارسی برگردانده و در ایران با همین نام چاپ شده است. اما کتاب اسب جنگی تاکنون به فارسی ترجمه نشده است. این کتاب را مایکل مورپورگو نویسنده مشهور ادبیات کودک انگلستان در سال ۱۹۸۲ نوشته است. از این کتاب تاکنون یک تئاتر موفق هم اقتباس شده است.

امسال، هشتاد و ششمین سالی است که جایزه اسکار اهدا می شود. مراسم اهدای جایزه اسکار در رشته های مختلف در روز ۲۶ فوریه (۸ اسفند) در لس آنجلس آمریکا برگزار می شود. امسال فیلم جدایی نادر از سیمین هم از ایران در دو رشته نامزد دریافت جایزه اسکار شده است. 

منبع: کتابک

معرفی: انجمن نویسندگان کودک و نوجوان

لوگوی انجمن نویسندگان کودک و نوجوان

انجمن نویسندگان کودک و نوجوان تشکلی مدنی، غیرانتفاعی و غیردولتی (N.G.O)، با تابعیت ایرانی و شخصیت حقوقی مستقل است. این نهاد در سال 1377 با هیئت مؤسسی مرکب از 9 نویسنده‌ی حوزه‌ی کودک و نوجوان و عضویت 148 داستان‌نویس، شاعر، مترجم، پژوهشگر، منتقد و روزنامه‌نگار حوزه‌ی کتاب، ادبیات و فرهنگ کودک و نوجوان تأسیس شد. طی یک دهه، تعداد اعضای انجمن به مرز 300 رسید. انجمن نویسندگان، فراگیرترین تشکیلات در حوزه‌ی کودک و نوجوان ایران است.

 انجمن نویسندگان کودک و نوجوان هدف‌هاى زیر را پی مى‌گیرد:

1. حمایت از هویت مستقل و حقوق مادی و معنوی نویسندگان کودک و نوجوان

2. ایجاد زمینه‌های مناسب برای آموزش و پیشرفت فرهنگی نویسندگان کودک و نوجوان از طریق برگزاری نشست‌ها و دوره‌های آموزشی

3. ایجاد ارتباط و همدلی میان طیف‌های گوناگون نویسندگان عضو، با برپایی دیدارها و سفرها

4. تبادل اطلاعات از طریق انتشار و ارسال خبرنامه‌ی داخلی انجمن و تأسیس پایگاه الکترونیک

5. ایجاد ارتباط و همدلی میان نویسندگان کودک و نوجوان و سازمان‌ها، مؤسسات نشر، انجمن‌ها و نهادهای مدنی و مراکز فرهنگی و هنری داخل و خارج از کشور و دیدار با نویسندگان و کارشناسان خارجی

6. ایجاد ارتباط و همدلی میان نویسندگان کودک و نوجوان و مخاطبان، خانواده‌ها،‌ مربیان، آموزگاران، کتابداران و مدیران دست‌اندرکار

7. تبادل اطلاعات و تجربه‌ها میان نویسندگان کودک و نوجوان و نویسندگان، محققان، منتقدان، کارشناسان و استادان حوزه‌های دیگر و به‌ویژه، رشته‌های نزدیک به کتاب و ادبیات کودک مانند هنر، ادبیات، روان‌شناسی، جامعه‌شناسی دوران تعلیم و تربیت و کتابداری در داخل و خارج کشور از طریق دیدارها، نشست‌ها و سمینارها

8. ایجاد شرایط مناسب برای شرکت نویسندگان کودک و نوجوان در محافل و مجامع فرهنگی و هنری داخل و خارج کشور

9. ایجاد تسهیلات لازم برای ارائه یا انتشار آثار ارزنده

10. تلاش در مسیر معرفی و رونمایی آثار تازه منتشر شده‌ی اعضا

11. طراحی پروژه‌های مرتبط با این حوزه و مشارکت با دستگاه‌های فرهنگی جهت انجام آن‌ها

12. صدور بیانیه به منظور اعلام مواضع انجمن درباره‌ی جریان‌ها و رویدادهای مرتبط با حوزه‌ی فعالیت نویسندگان کودک و نوجوان و انجام مصاحبه جهت اعلام اخبار، فراخوان و گزارش کار انجمن

13. تشکیل نشست‌های نقد و بررسی داستان، شعر و فیلم‌نامه

14. بهره‌گیری از تسهیلات قانونی و تلاش در جهت فعالیت‌های رفاهی و صنفی هم‌چون بیمه‌ی نویسندگان، دریافت وام، معرفی به شرکت‌های تعاونی مسکن، اعطای مدرک معادل و نشان هنری، دریافت بن کتاب، معرفی اعضا جهت اعزام به سفرهای علمی و زیارتی به خارج کشور و اشتغال‌زایی برای نویسندگان

انجمن نویسندگان کودک و نوجوان بر اساس اراده‌ی نویسندگان کودک و نوجوان تشکیل شده و طبق اساس‌نامه‌اش که مورد توافق تمام اعضاست، فعالیت می‌کند. بالاترین رکن انجمن نویسندگان کودک و نوجوان، مجمع عمومی است که به‌طور عادی هر سال یک‌بار برگزار می‌شود. هیئت مدیره‌ی انجمن هر دو سال یک‌بار و بازرسان انجمن هر سال یک‌بار از میان نویسندگان کودک و نوجوان با رأی اعضا در مجمع عمومی انتخاب می‌شوند. هیئت مدیره متشکل از هفت عضو اصلی و سه عضو علی‌البدل و هیئت بازرسان متشکل از سه عضو اصلی و دو عضو علی‌البدل است.

 انجمن نویسندگان کودک و نوجوان از نظر مالی با حق عضویت اعضا، کمک‌های داوطلبانه‌ی آن‌ها، هدایای نقدی و مالی و سرانجام طراحی و اجرای پروژه‌های در‌آمدزا و مرتبط با کتاب و ادبیات تأمین می‌شود.

انجمن نویسندگان کودک و نوجوان طی بیش از یک دهه، با مشارکت داوطلبانه‌ی اعضا، حرکت در چارچوب اساس‌نامه و پایبندی به آیین‌نامه‌های داخلی، به تشکیلات خود سامان بخشیده و فعالیت‌های گوناگونی را برای رسیدن به هدف‌های تعریف‌شده‌اش انجام داده است.

انجمن نویسندگان کودک و نوجوان از شش کمیته تشکلیل شده است: پژوهشی، آموزشی، حقوقی، روابط‌عمومی، انتشارات، رفاهی. هم‌چنین انجمن چهار کارگروه دارد: کارگروه داستان، شعر، نمایش‌‌نامه و فیلم‌نامه، فانتزی و علمی تخیلی.

 انجمن نویسندگان کودک و نوجوان کلیه‌ی صورت جلسات، مکاتبات، خبرنامه‌ها، قراردادها و گزارش‌های مالی خود را بایگانی کرده که ملاحظه و بررسی آن‌ها از سوی کلیه‌ی اعضا جهت ارائه‌ی هرگونه پیشنهاد و انتقاد مجاز است.

 انجمن نویسندگان کودک و نوجوان هم‌چنان از عضویت نویسندگان جدید و ارتباط با مراکز فرهنگی و هنری داخلی و خارجی و انجام طرح‌های مشترک استقبال می‌کند.

منبع: انجمن نویسندگان کودک و نوجوان (نویسک)

عباس یمنى شریف؛ نغمه‌سراى‌ کودکان

 عباس یمینی شریف- شاعر شعر کودک

من یار مهربانم 

دانا و خوش‌بیانم 

گویم سخن فراوان 

با آن‌که بی‌زبانم 

پندت دهم فراوان 

من یار پند دانم 

من دوستی هنرمند 

با سود و بی‌زیانم 

از من مباش غافل 

من یار مهربانم 

عباس یمینی‌شریف را خیلی‌ها با همین ‌شعر بسیار مشهور «من یار مهربانم» می‌شناسند. شاعری که می‌توان او را از نخستین شاعران و نویسندگان کودک و نوجوان در ایران دانست.امروز 28 آذرماه، بیست‌ودومین سالگرد درگذشت این فعال حوزه‌ی ادبیات کودک و نوجوان است

 عباس یمینی‌شریف اول خرداد ۱۲۹۸ در محله‌ی پامنار تهران به دنیا آمد. در پنج سالگی به همراه خانواده‌ی خود در باغی واقع در دربند که آن زمان دهکده‌ی کوهستانی کوچک و آرامی بود، اقامت کرد و از همان زمان برای تحصیل وارد مکتب‌خانه شد.در محیط مکتب‌خانه، تنها آهنگ کلمات و جملات که در قرائت متن‌های سنگین و آموزش درس‌های مختلف به کار گرفته می‌شد، شور و شوقی در او برمی‌انگیخت و توجه او را به خود جلب می‌کرد. اهمیتی که او به وزن و آهنگ در شعر کودکان می‌داد از داشتن چنین توجهی در کودکی برخاسته بود

 او نخستین شعر خود را زمانی که در کلاس سوم ابتدایی تحصیل می‌کرد سرود که مورد تشویق معلمش هم قرار گرفتالبته زمانی به طور جدی سرودن برای کودکان را آغاز کرد که در دانش‌سرای مقدماتی آموزگاری با ادبیات کودکان دیگر کشورها آشنا شد. او در آن‌جا به تعدادی کتاب‌های خارجی برای کودکان دست یافت و برای نخستین بار در مقابل چشمان خود کتاب‌هایی با تصاویر زیبا و موضوعات جالب و ساده برای کودکان یافتاز آن پس او به تهیه‌ی کتاب‌هایی برای کودکان ایران پرداخت و این کار را با ترجمه‌ی یک کتاب انگلیسی و سرودن شعرهای برای‌ی کودکان آغاز کرد


یکی از نخستین سروده‌های این شاعر برای کودکان، در سال ۱۳۲۱ در روزنامه‌ی نونهالان چاپ شد. یک سال بعد با برنده شدن در نخستین مسابقه‌ی شعر برای کودکان به عنوان شاعر کودکان شناخته شد و از سال ۱۳۲۴ سروده‌هایش به کتاب‌های درسی دوره‌ی دبستان راه یافت.یمینی‌شریف در همان سال مجله‌ی «بازی کودکان» را منتشر کرد که توانست به سبب زبان و محتوای مناسب با کودکان ارتباط برقرار کند.شاعر «باغ دوستی» در سال 1335 با همکاری جعفر بدیعی نخستین شماره‌ی مجله‌ی «کیهان بچه‌ها» را منتشر کرد و تا سال 1358 سردبیر این نشریه بود.این شاعر غیر از نوشتن برای کودکان و نوجوانان، فعالیت‌های دیگری نیز داشت. از آن جمله می‌توان به بنیان‌گذاری جایزه‌ی ادبی عباس یمینی‌شریف برای تشویق نویسندگان و تصویرگران ایرانی، نگارش کتاب اول ابتدایی، کتاب اول و دوم برای بزرگ‌سالان نوآموز، کتاب‌های آموزشی برای پدران و مادران و مقاله‌های آموزشی و اجتماعی در روزنامه‌ی کیهان آن زمان اشاره کرد

شعرها و داستان‌های عباس یمینی‌شریف برای کودکان و نوجوانان به‌صورت کتاب‌های متعدد به چاپ رسیده است. نخستین کتاب شعر او به نام «آواز فرشتگان» در سال ۱۳۲۵ به چاپ رسید.

«گربه‌های شیپورزن»، «دو کدخدا»، «بازی با الفبا»، «آوای نوگلان»، «در میان ابرها»، «گل‌های گوناگون»، «آه ایران عزیز»، «فارسی، زبان ایران» و «خانه‌ی بابا علی» از دیگر کتاب‌های او برای کودکان است.

آن‌چه در شعرهای این شاعر بیش از همه به چشم می‌خورد، ایران، کودکان و طبیعت است. مهر به ایران همواره و در همه‌ی لحظات زندگی با این شاعر و نویسنده همراه بود.او که برای معالجه به آمریکا سفر کرده بود، هنگامی که مرگ خود را نزدیک دید، قصد بازگشت به کشور را کرد. در پاسخ به اصرار اطرافیان برای ماندن در آمریکا و استفاده از امکانات آن‌جا برای معالجه گفت: من فرزند آن آب و خاکم. باید در کوهپایه‌های البرز، در خاک ری دفن شوم.و چنین هم شد. او در بیست‌و هشتم آذر ماه سال 1368 چشم از جهان فروبست اما شعرهایش در حافظه‌ی همه‌ی کودکان ایرانی ثبت شد.  


 او در آخرین دو بیتی که در روزهای واپسین زندگی برای حک بر سنگ مزار خود سرود، گفت:  

من نغمه‌سرای کودکانم 

شادست ز مهرشان روانم 

عباس یمینى شریفم
گیرید ز کودکان نشانم   

ایبنا نوجوان 

منبع: انجمن نویسندگان کودک و نوجوان

بیانیه انجمن نویسندگان کودک و نوجوان به اهالی خانه سینما

 خواهران غریب
 
به نام پرودگار دوستدار کودکی

اهالی عزیز و محترم خانه‌ی سینمای ایران 
 این روزها، تنها شما نیستید که به دنبال کلیدی برای باز کردن قفل در خانه‌ی سینما می‌گردید.

ما، دوستان شما در انجمن نویسندگان کودک و نوجوان، که خانه‌ى دوست است، و همیشه در کنار شما دلمان برای کودکان و نوجوانان این سرزمین تپیده، خبر داریم "گلنار" از ده آمده تا روزگار بچه‌هایمان را پر از کلوچه کند، "مجید" از اصفهان آمده تا بگوید چه شکوهی دارد لبخند... و خبر داریم از همه‌ی بچه‌های نازنینی که از دریچه‌ی دوربین شما به جهان پر تلاطم ما گام نهاده‌اند؛ می‌دانیم "امیرو"، "گربه‌ی آوازه خوان" و "بی‌بی چلچله" در خیابانند...

بچه‌های سرزمین ما هنوز هم طنین انسانی و شورآفرین دمام "بشیرو" را که به‌خاطر خواهرش "هانیه"، آسمان بوشهر را به تلاطم آورد از یاد نبرده‌اند، و نیز تنهایی جانکاه و معصومانه‌ی "فرهان" کودک "بازمانده‌ى "فلسطینی را، و اوج ایثار بچه‌های "نیاز" را...
بی‌سبب نیست اگر این روزها چشم پیرمردهای "مدرسه‌ى پیرمردها " نگران آن خانه است، نگران "خانه‌ی دوست"، و نگران "خواهران غریب"، و نگران "باشو غریبه‌ى کوچک "، و نگران "بچه‌های مدرسه‌ى همت" تا مبادا در این سر سیاه زمستان ویلان کوچه و خیابان شوند... و حتی نگران "درخت گلابی"، "مدرسه‌ى موش‌ها"، "کلاه قرمزی"، "دزد عروسک‌ها"، "مهمان مامان" و...
به راستی از خود پرسیده‌ایم اگر درِ این خانه بسته بماند، تکلیف "بچه‌های آسمان" چیست؟ و چه کسی "رنگ خدا" را برای بچه‌های ما بر پرده‌ى نقره‌ای تفسیر خواهد کرد؟ و در اوج اندوه "بادکنک سفید "به آن‌ها هدیه خواهد داد؟ و در خاموشی "جاده‌های سرد"، "آواز گنجشک‌ها" را جاری خواهد کرد؟ و در انتهای ناامیدی آن‌ها را به "سفر جادویی" خواهد برد؟ و در شبیخون سرما آغوش "مهر مادری" را به رویشان خواهد گشود؟...

حالا همه‌ی این بچه‌ها این‌جا گرد آمده‌اند و معصومانه چشم به در بسته‌ی این خانه دارند به امید یافتن راه چاره‌ای برای گشودن این قفل و روشن کردن دوباره‌ی چراغ این خانه‌ی پدری. چرا که نمک‌شناسانه می‌دانند این خانه، خانه‌ی آفرینندگان آن‌هاست. خانه‌ی پدران و مادران واقعی‌شان که اگر گرم و روشن بماند، محل تولد رویاهایی شیرین‌تر از همه‌ی "مرباهای شیرین" دنیا خواهد بود.

دوستان شما در سرزمین ادبیات کودک که دلشان تاب تعطیلی حتی صفحه‌ی روزنامه‌ای را ندارد که به نام کودکان و نوجوانان منتشر می‌شود، همراه با اهالی این خانه و هم‌صدا با همه‌ی هنرمندان دلسوز کشورمان، خواستار یافتن راه حلی منصفانه و خردمندانه برای گشودن این قفل و روشن شدن دوباره‌ی چراغ خانه‌ى سینما هستند. 
 
انجمن نویسندگان کودک و نوجوان 

دانش‌آموزانی که قربانی دیوار حاشای بلند مسوولان می‌شوند

 تنبیه در مدارس

نوستالژی‌های دانش‌آموزان دهه ۶۰ که این روز‌ها مردان و زنانی شده‌اند گرفتار در چمبره زندگی، فقط "ریزعلی فداکار"، "آبگوشت غذای لذیذی است"، "گاو کوکب خانم" و "زاغکی قالب پنیری دید" نیست؛ کابل و شلنگ دفتر مدرسه و مبصر حاضر به یراقی که گوش به فرمان معلم می‌دوید برای آوردنش و طفلکانی که پای تخته به خود می‌پیچیدند از درد ضربات بی‌امان آن زمزمه محبت، از خاطرات کودکان دیروز است.

این روز‌ها اما، دیگر از این خبر‌ها نیست، دست‌کم نه به آن شدت. اما هم‌چنان زمزمه‌هایی به گوش می‌رسد و‌گاه رسانه‌ای هم می‌شود.

"علی نوروزی" دانش‌آموز کلاس چهارم ابتدایی شهر لالی در استان خوزستان بود که به علت تأخیر در ورود به کلاس توسط معلم با کابل برق آن چنان تنبیه شد که به اغما رفت و از ناحیه کمر دچار آسیب شدید شد. (فارس و دیگر رسانه‌ها/ 11 اردیبهشت 87 )

مدیر کل دفتر ارزیابی عملکرد و پاسخگویی به شکایات مردمی وزارت آموزش و پرورش در زمان انتشار این خبر در این باره به خبرنگار مهر گفته بود: « بستری شدن دانش آموز اهوازی در بیمارستان برای تنبیه بدنی نبوده و باید پزشک متخصص نظر نهایی را اعلام کند و هنوز بررسی های ما در این زمینه نهایی نشده است.»

عباس رهی ادامه داده بود: « ما منکر این نیستیم که تنبیه از سوی معلم صورت گرفته، اما ممکن است دانش آموز اهوازی دچار بیماری خاصی بوده و به این خاطر در بیمارستان بستری شده باشد.»

وی در حالی این موضوع را مطرح می کرد که دانش آموز اهوازی از شدت ضربات معلم از هوش رفته بود.(خبرگزاری مهر/ 7 فروردین 88)

"آنیاز بازیار" هم دانش‌آموز کلاس اولی دیگری بود در روستای "منصورخانی" شهرستان یاسوج که وقتی نتوانست شکل دایره را روی تخته‌سیاه بکشد، یک چشم خود را از دست داد چرا که وقتی معلم عصبانی خط‌کش آهنی را به لبه میز کوبید، خط‌کش برگشت و محکم به چشم دانش‌آموز خورد و آن را برای همیشه نابینا کرد.( واحد مرکزی خبر و دیگر رسانه‌ها/ 24 آذر 89)

در نیک‌شهر از توابع استان سیستان و بلوچستان هم "سعید" هم دانش آموز کلاس سوم مدرسه راهنمایی شهید باهنر چون کتاب درسی‌اش را به همراه نداشت، مورد مواخذه معلمش قرار گرفت و بعد هم با گوشه کتاب چنان بر سرش کوبیده شد که به اغما رفت و بعد هم به هوش نیامد.(ایرنا و دیگر رسانه‌ها، آبان 89)

از این دست فجایع را البته نه با این شدت و حدت، در پایتخت و شهرهای بزرگ هم هنوز می‌توان سراغ گرفت.

***
معلم یک مدرسه دخترانه ابتدایی در منطقه ۱۳ تهران: «همیشه برایم سوال بود که چرا دانش‌آموزان کلاس همجوار دست‌خط بهتری از شاگردان من دارند. از معلمشان سوال کردم، گفت که مداد می‌گذارد میان انگشتان دخترکان ۷ ساله و آن‌قدر می‌فشارد تا رسم‌الخط یاد بگیرند.»

تصور کنید انگشتان ظریف دستان یک دختر که نه، فرشته کوچک را. حلقه مفقوده در این میان مهر مادری و حس زنانگی معلم است...

***
یک آموزگار مقطع راهنمایی پسرانه در منطقه ۱۵ تهران: «ناظمی داشتیم که حتی معلم‌ها هم محتاط با او برخورد می‌کردند. در کنار مدرسه، ساختمانی را می‌ساختند و سگ نگهبانی بزرگ را برای مواظبت از مصالح مقابل آن بسته بودند.

روزی معمار ساختمان برای شکایت از دانش‌آموزی به ناظم مراجعه کرد که این پسر به سگ، سنگ انداخته است. ناظم سر صف صبحگاهی و مقابل چشم همه دانش‌آموزان، خاطی را بیرون کشید و اصرار داشت که باید برود و پای سگ را ببوسد و کشان‌کشان پسر را به طرف ساختمان نیمه‌کاره برد تا خواسته‌اش را عملی کند.

معلم‌ها جرات جلو آمدن را نداشتند اما‌‌ همان معمار که انتظار چنین شدت عملی را نداشت، واسطه شد و با هزار خواهش و تمنا کودک را رهانید. دانش‌آموز خاطی چنان ترسیده بود که خودش را خیس کرد.»

معلم راوی در برابر این پرسش که چرا گزارش عملکرد ناظم را به اداره آموزش و پرورش منطقه نمی‌دادید، "عالم همکاری" را بهانه می‌کند و می‌گوید که نمی‌خواستند نان‌بری کنند.

***
دبیر یکی از دبیرستان‌های منطقه ۶ تهران: «تنبیه بدنی به آن صورت که نداریم اما چک و لگد چرا. اگر چک و لگد نباشد که نمی‌شود دانش‌آموزان را کنترل کرد!»

***
معلمی که می‌زند، مریض است
اما چه دلایلی موجب می‌شود آموزگار، عنان اختیار از کف داده، دانش‌آموزش را تنبیه ‌بدنی کند؟
به اعتقاد دبیر انجمن علمی روانپزشکان ایران، تنها دلیل تنبیه بدنی آن است که معلم خود دچار مشکلات فردی، روانی و شخصیتی است.
"پرویز مظاهری" با تاکید بر اینکه تنبیه ‌بدنی توسط معلمان به هیچ عنوان قابل توجیه نیست، می‌گوید: «اضطراب یا مشکلات خانوادگی و حتی مالی یک معلم، آستانه تحریک‌پذیری‌ وی را به شدت کم می‌کند و موجب می‌شود کوچک‌ترین عمل دانش‌آموزان را با عکس‌العمل شدید پاسخ بگوید و خودش را موقتا تخلیه کند و آرام بگیرد.»

این روانپزشک که مدیرعامل انجمن ارتقای بهداشت روان هم هست، این مشکلات شخصیتی را گا‌ه به گذشته‌ها مربوط می‌‌داند و معتقد است که ریشه و خاستگاهش را باید در زندگی پیشینه و نوع تربیت خانوادگی و اجتماعی افراد واکاوی کرد.

عوارض روحی تنبیه بدنی از جسمانی‌اش بیشتر است؛ مظاهری تنبیه بدنی را در درجه نخست باعث سرخوردگی و افسردگی دانش‌آموز می‌داند: « تنبیه بدنی کودک یا نوجوان آن هم مقابل دوستانش، باعث تحقیر او می‌شود و یک حس خشم و نفرت را نسبت به خود و معلم در درونش پدید می‌آورد و از آن‌جا که به دلیل ترس، امکان بروز این احساس را ندارد، شروع به خودخوری کرده، به مرور زمان دچار ناامیدی، سرخوردگی و افسردگی می‌شود.»


این متخصص، عارضه دیگر تنبیه بدنی در دانش‌آموزان را بی‌تفاوتی و افت تحصیلی ذکر می‌کند: « مواردی داشته‌ایم که دانش‌آموزی با ضریب هوشی بالا تنها به خاطر رفتارهای نامناسب معلم، از درس و تحصیل بازمانده و حتی مسیر زندگی‌اش به کلی عوض شده‌است.
اخیرا نیز متخصصان روان‌شناس در کانادا هشدار داده‌اند که تنبیه بدنی باعث می‌شود کودکان برای پنهان کردن خطاهای خود بیشتر به دروغگویی متوسل شوند. »

تنبیه بدنی در مدارس ممنوع و جرم است

به گفته دبیر کل شورای عالی وزارت آموزش و پرورش، براساس مصوبات این شورا تنبیه بدنی دانش‌آموزان توسط معلم به هر بهانه‌ای ممنوع است.

"مهدی نویدی" تاکید می‌کند که نمی‌توان دانش‌آموز را به خاطر انجام ندادن تکالیف درسی و مسایل انضباطی تنبیه کرد.

وی تذکر، درج در پرونده، جابه‌جایی مدرسه، استان و حتی برکناری از مسوولیت را مراتب برخورد با معلمان خاطی عنوان می‌کند.

معلم خاطی را به مراکز درمانی معرفی کنید

مظاهری اما به مسوولان آموزش و پرورش توصیه می‌کند که به جای برخورد قضایی و حقوقی با معلمان خاطی، آن‌ها را برای معالجه به مراکز درمانی معرفی کنند.

مدیرعامل انجمن ارتقای بهداشت و روان معتقد است برخوردهای قهرآمیز، مشکلات معلم را مضاعف کرده و چه بسا که حساسترش هم بکند.

وی می‌گوید: « پس از معرفی معلم به مرکز درمانی، با تشخیص نوع بیماری، درمان آغاز می‌شود. به طور مثال، اگر معلم افسرده است یا اضطراب دارد، درمان ضدافسردگی در یک دوره مشخص توسط متخصص در نظر گرفته می‌شود. یا ممکن است معلم، مشکل شخصیتی حادی نداشته باشد اما در زندگی خانوادگی با گرفتاری‌هایی دست و پنجه نرم کند که این هم با کمک مددکاران اجتماعی قابل رفع است.»

مظاهری در عین حال که معلمی را شغلی با چاشنی عشق و علاقه معرفی می‌کند، تاکید دارد معلمان هم مانند انسان‌های دیگر نیازهایی دارند که باید به آن‌ها توجه شود.

دبیر انجمن علمی روانپزشکان ایران البته از متولیان وزارت آموزش و پرورش هم می‌خواهد که دست‌کم مشکلات مالی معلمان را تا جایی که میسر است رفع کنند تا عوارضش گریبان طفلکان معصوم را نگیرد.

والدین ماجرا را علنی کنند

این روز‌ها کار بر مدار دیگری می‌چرخد؛ والدین هوشیار شده‌اند و بچه‌ها شاید عزیز‌تر. دوران عزیز بودن کودکان در چشم و دل و خوار بودن به زبان و عمل گذشته و عصر پدرسالاری جایش را به روزگار کودک‌سالاری واگذارده است.

در سال‌های نه چندان دور، اگر دانش‌آموزی از معلمش نزد والدین شکایت می‌کرد، بعید نبود که کتکی هم از آن‌ها نوش‌جان کند. اما امروزه، ارتقای سطح دانش و فرهنگ جامعه، آشنایی با حقوق عمومی و شهروندی را به ارمغان آورده و مردم را نسبت به آن‌چه در اطرافشان می‌گذرد، حساستر کرده است.

مظاهری به والدین توصیه می‌کند که در مواجهه با تنبیه بدنی کودکانشان حتما ماجرا را علنی کنند و از ترس به خطر افتادن موقعیت فرزند خود در مدرسه، موضوع را مسکوت نگذارند.

وی می‌گوید: « والدین ابتدا باید از معلم به مدیر مدرسه شکایت برند و اگر به نتیجه نرسیدند، به اداره‌های آموزش و پرورش مراجعه و طرح شکایت کنند.

گزینش روانی هم لازم است
هرچند براساس بخش‌نامه‌های وزارت آموزش و پرورش، معلمان هم به مانند دیگر کارکنان دولت برای استخدام از فیلترهای مختلف از جمله گزینش، سوءپیشینه، معاینات پزشکی و... عبور می‌کنند اما به دلیل حساس بودن شغلشان و سروکار داشتنشان با آینده سازان مملکت، چه بهتر که صلاحیتشان از لحاظ روحی و روانی هم تایید شود.»

دبیر انجمن علمی روانپزشکان ایران شرکت افراد داوطلب را در یک مصاحبه ۱۰ تا ۱۵ دقیقه‌ای روانپزشکی هم مکفی می‌داند: « در همین زمان کوتاه هم می‌توان با انجام تست‌هایی تخصصی، زمینه‌های اضطراب، افسردگی و دیگر معضلات روحی و روانی را شناسایی و درمان را آغاز کرد.»

پاسخ مظاهری در برابر این پرسش که آیا تا به حال از سوی آموزش و پرورش درخواستی برای انجام از این دست مصاحبه‌ها به انجمن علمی روانپزشکان ایران رسیده، منفی است.

دیوار بلند حاشا

متاسفانه در سال‌های اخیر، مسوولان آموزش و پرورش در برابر رسانه‌ای شدن مواردی از تنبیهات شدید اعمال شده در مدارس، ابتدا از در حاشا و انکار وارد شده، سپس نادربودن را منطقی برای نادیده انگاشتن عنوان می‌کنند و در ‌‌نهایت، طرح خطا‌ها، کاستی‌ها و انتقادات را توطئه می‌دانند.

امسال در فضای مجازی فیلمی منتشر شد که معلمی، دو دانش‌آموز را در مقابل هم قرار داده و آن‌ها را به کتک زدن یکدیگر ترغیب می‌‌کرد؛ گفته می‌شد این حادثه رقت‌ا‌نگیز در یکی از روستاهای جیرفت رخ داده است اما وزیر آموزش و پرورش اصل این فیلم را دروغین و ساخته آمریکا و اسرائیل عنوان کرد. "
حمیدرضا حاجی بابایی" حتی نعل وارونه زد و از همه فرهنگیان و معلمان به خاطر انتشار این فیلم عذرخواهی کرد!!

وزیر آموزش و پرورش حتی اعلام این‌که در برخی از مدارس هنوز تنبیه بدنی وجود دارد را نوعی توهین به فرهنگیان می‌داند و اصرار دارد که معلمان تحت هیچ شرایطی دست به تنبیه دانش‌آموزان نمی‌زنند.

"ذکریا یازرلو"، معاون پرورشی وزارت آموزش و پرورش هم فیلم‌هایی را که گا‌ه از تنبیه دانش‌آموزان منتشر می‌شود، "آن طرف آبی" می‌نامد؛ وی نیز همانند مسوول بالا دستی‌اش مطرح کردن موضوع تنبیه در مدرسه‌ها را توهین به معلمان می‌پندارد.

"عباس زهی"، مدیر کل دفتر پاسخگویی به شکایات آموزش و پرورش اما همه چیز را انکار نمی‌کند از بیخ و بن، بلکه تاکید دارد که میزان تنبیه بدنی آن‌قدر کم و ناچیز است که اصلا به حساب نمی‌آید و قابل طرح نیست.

در این‌که تنبیه بدنی این روز‌ها مثل سابق در مدارس اعمال نمی‌شود، هیچ شک و گمانی نیست، اما انکار یک مساله به بهانه کمیاب بودنش هم منطقی و عقلایی به نظر نمی‌رسد.

تنبیه بدنی فارغ از عوارض جسمانی و روانی‌اش، نوعی کودک‌آزاری است و براساس قوانین هرچند کم‌رنگ مصوب کودکآزاری، قابلیت پیگیری قضایی و حقوقی را دارد.

دست‌اندرکاران وزارت آموزش و پرورش چه بپذیرند یا نپذیرند و چه خوششان بیاید یا نیاید، باید بدانند هم‌چنان در بعضی از مدارس و به ویژه در شهرستان‌ها و روستاهای کوچک و دورافتاده، گاه دانش‌آموزان مورد تنبیهات شدید قرار می‌گیرند و آن‌چه هر از گاهی رسانه‌ای می‌شود، به قله کوه یخی می‌ماند که از آب بیرون می‌زند.

اعمال و رفتار متولیان فرهنگ و دانش به علت مسوولیت خطیری که بر عهده دارند، بی‌شک بیش از سایر بخش‌ها زیر ذره‌بین و مداقه افکار عمومی و رسانه‌های جمعی است، بنابراین به نظر می‌رسد به جای انکار و توهم و اتهام، شفاف‌سازی و پاسخ‌گویی باید رد اولویت قرار گیرد.
منبع: ایلنا