کودک یار

معرفی بهترین ها برای کودکان

کودک یار

معرفی بهترین ها برای کودکان

نرم افزار آموزشی روان شناسی پیک دانش (سری نوجوان)

 نرم افزار آموزشی پیک دانش

این نرم افزار آموزشی (با گرایش روانشناسی) با هدف کمک به خودشناسی، آشنایی با مباحث روانشناسیِ نوجوان و نیز سنجش توانایی ها و جنبه های مختلف شخصیت از طریق انواع آزمون های روانی فراهم آمده است.برخی از آنچه در این مجموعه خواهید یافت عبارت است از:

انواع آزمون های شخصیت از جمله: آزمون های عزت نفس، روحیه رقابت و همکاری، درونگرایی-برونگرایی و ...، انواع آزمون های هوش از جمله: آزمون های هوش IQ، هوش کلامی، دومینو و ...، آزمون های حافظه، آزمون های دقت و سرعت عمل، انواع تکنیک ها و مهارت های لازم در دوران تحصیل (از جمله تکنیک های مطالعه، آرامش بخشی، خلاقیت، درون یابی و ...) و مباحث مربوط به روانشناسی رنگها و مفاهیم علمی مرتبط با آن، مجموعه بسیار جذاب از خطاهای دیداری-ادراکی و بسیاری موارد جالب و مفید دیگر.

مخاطبان اصلی این مجموعه، محصّلین و نوجوانان عزیز (سنین تا ۱۸ سال) می باشند. والدین و مربیان نیز از دیگر مخاطبین مجموعه پیک دانش می باشند که برای هر یک مباحث عمومی و اختصاصی در نظر گرفته شده است.

از قابلیت های بسیار مفید مجموعه پیک دانش این است که هر فرد می تواند نمودار پیشرفت خود را به ازای برگزاری آزمون های مختلف، به صورت گرافیکی مشاهده نماید.

این مجموعه دارای پروانه رسمی انتشار از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به شماره ۱-۲۹۷۰۰۲-۲۷ می باشد و در شورای عالی انفورماتیک کشور نیز به شماره ۱۰۲۶۲۲ به ثبت رسیده است. 

 

منبع: شرکت توسعه فناوری اطلاعات جهان افزار نوین

معرفی کتاب: آموزش محبت آمیز کودکان

 

کتاب موزش محبت آمیز کودکان

 آموزش محبت آمیز کودکان 

نوشته: مارشال روزنبرگ 

ترجمه: کامران رحیمیان 

ناشر: کتاب آمه

هدف از نوشتن کتاب همان سطر دلپذیری است که قدمای ما گفته­اند:
درس معلم ار بود زمزمه محبتی
جمعه به مکتب آورد طفل گریز پای را
بدون خشونت و ترس و ارعاب با دانش­آموز روبرو شدن و با جملات محبت­آمیز او را به خود جذب کردن، یگانه راه تعلیم دروسی است که یاد گرفتن آن برای دانش­آموز سخت است. اما اگر ذهن او پر از واژه­های محبت­آمیز شد دیگر آمادگی برای پذیرش را دارد، حتی اگر سخت­ترین مباحث باشد.
کامران رحیمیان می­نویسد: در کارگاه­های مارشال، افراد در تمام اوقات امکانی برای گفتگو و پرسش و پاسخ دارند. به همین دلیل شما در متن، گاهی جواب حاضرین را هم خواهید خواند. او برای ارائه مطالبش علاوه بر موسیقی (خواندن خودش همراه نوازندگی) از اجرای نقش نیز استفاده می کند.
می­بینیم که موسیقی و  تئاتر و آواز نقش مهمی در یادگیری کودکان دارد. زبان حال یک آموزگار این شعری است که در صفحه 26 کتاب چاپ شده است:
«مرا زیبا ببین»
دنبال بهترین باش در من
این چیزی است که واقعاً هستم
و تمام آنچه می­خواهم باشم
ممکن است مدتی طول بکشد
ممکن است سخت پیدا شود
اما مرا زیبا ببین
مرا زیبا ببین
امروز و هر روز
می­توانی تمرین کنی
می­توانی راهی بیابی
تا در وجودم نوری ببینی
در هر آنچه انجام می­دهم
و مرا زیبا ببین
«کتی وردگرامر»
ارتباط بدون خشونت زیبایی و پاکی و هر چه در جهان به خوبی مشهود است را به شنونده تقدیم می­کند. این ارتباطی تنگاتنگ است بین زیبایی­های وجود خود با دیگران. بهتر این است که به فرازهایی از کتاب دقت کنیم و در زندگی آن را  سرمشق قرار دهیم.
*ارتباط بدون خشونت راهی را به ما نشان می­دهد تا بتوانیم بسیار صادق باشیم.
*هرگز به مردم، یا مجموعه­ای که در آن زندگی می­کنیم، قدرت ندهید شما را وادار به تسلیم یا شورش کنند.
*به عنوان معلم واژه­های زیر را از آگاهی­مان بیرون کنیم: درست، غلط، خوب، بد و صحیح، اشتباه، کندذهن و تیزهوش.
*شنیدن انتقادهای دیگران تأثیر مخربی بر چگونگی نگاهمان به خویشتن دارد.
*ما می­خواهیم علت انجام کارهای مردم، غنا بخشیدن به زندگی مردم باشد.
*اگر واقعاً از آنچه تنبیه آموزش می­دهد آگاهی داشته باشیم، مطمئن هستم که هرگز از تنبیه استفاده نمی­کنیم.
*بازی احساس گناه وقتی راه می­افتد که شما سعی می­کنید دیگران را متقاعد کنید که علت رنج شما هستند.
*هرگاه کاری را از سر اجبار انجام دهیم، همه بهای آن را می­پردازند.
*ارتباط بدون خشونت پیشنهاد می­کند که رفتار مردم را با زبان قلب ارزیابی کنیم.
*آنچه دیگران انجام می­دهند محرک احساسات ما است، اما نمی­تواند علت احساسات ما باشد.
*برخی اوقات مسایل را شخصی دریافت می­کنیم و زندگی­مان صرف احساس گناه، شرم و افسردگی می­شود.
*همه بازی­های نامفرح انسانی وقتی آغاز می­شود که ما علت و محرک را در زبان روزمره با هم مخلوط می­کنیم.
*اگر مردم تقاضای شما را درخواست آمرانه بشنوند، تقریباً تضمین شده است که مقاومت می­کنند.
*اگر نگوئیم به چه چیزی نیاز  داریم و چه می­خواهیم، اغلب مجموعه­ای از نصیحت­ها و اطلاعاتی ر
ا که نمی­خواهیم دریافت می­کنیم.  

 

منبع: روزنامه عصر مردم 

برای اطلاعات بیشتر مراجعه کنید به : زبان زندگی

معرفی کتاب: بازی های مشارکتی

 

کتاب بازی های مشارکتی

بازی های مشارکتی 

تالیف: فرشته سبحانی 

تصویرگر: شهرزاد جعفری تهرانی 

نشر: آموزش

این باور غلط که ما مردم تکرو هستیم و هرگاه که بخواهیم دسته جمعی دست به کاری بزنیم با شکست روبرو می­شویم؛ دیرزمانی در حافظه جامعه ما ماندگار شده بود، اما به تدریج با پیشرفت علم این تئوری محکوم به شکست شد. در زمانی که بازیهای میدانی در ایران رونق چندانی نداشت دلمان به چند مدالی که کشتی گیران یا وزنه­برداران نصیبشان می­شد خوش بود، اما امروزه جوانان ما ثابت کرده­اند که در بازیهای مشارکتی نیز حرفهای زیادی برای گفتن داریم.
کتاب مفید بازی های مشارکتی می­خواهد به ما ثابت کند که روح همکاری و تعاون را باید از همان کودکی در اندیشه آنها جا انداخت و ترس و وحشت را با جمع بودن با تمرین­های شاد از روح آنها زدود.
«اما انگیزه اصلی انتشار این کتاب ارائه بازی­هایی برای کودکان است که در آنها بر ایجاد و افزایش مهارت­های اجتماعی و توجه به مشارکت و برقراری ارتباط با گروه تأکید شده است. همچنین به منظور هر چه کاربردی­تر کردن بازیها و سهولت در اجرای آنها با توجه به عناصر فرهنگی موجود در جامعه امروز بازیها در چند مهدکودک تهران به وسیله مؤسسه توسعه مهارت­های کودکان (اتم) اجرا شده است»
در مقدمه زیبای مترجم آمده است:
«دوست داریم که فرزندانمان چگونه و در چه محیطی بازی کنند؟ محیطی تهدیدآمیز و سرشار از رقابت؟ یا محیطی امن و سرشار از مشارکت؟ دوست داریم فرزندانمان از فرایند بازی لذت ببرند یا نگران نتیجه بازی باشند؟ دوست داریم آنچه کودکانمان از بازی می­آموزند سرمشقی منطبق بر ارزشهای ما در زندگی باشد یا ارزش­هایی را الگو قرار می­دهیم ولی ضد آن ارزشها او را در بازی تربیت می­کنیم؟»
از بازی تعاریف گوناگونی ارایه شده است از آن جمله «بازی تفکر کودک است» و یا «تأثیر طبیعی بازی در  دوران کودکی این است که کودک با بازیهای نمادین، نقش­های متنوعی را ایفا می­کند که در سالهای بعدی محور هویت او می­شود» و ما امیدواریم که کودکانمان با انجام این بازیها ارزشهایی چون همکاری، مشارکت، مشورت و مانند آن را تجربه کنند و در زندگی خود متجلی سازند بازیهایی که در کتاب بدان پرداخته شده است عبارتند از:
سالاد میوه، مهمانی، دوست من کمکم کن، تعادل کتاب، پانتومیم، زنجیره سازی، گروه به چند، تشکر، یارکشی، عکس یادگاری، دستش ده، پازل، قاطی کن، جدا کن، بازی با چوب کبریت، فوت من، فوت تو، تعادل توپ، صندلی بازی، بپر، بپر، خیلی بپر، تکمیل تصویر، نشانه­گیری، قصه­گویی، کتاب سازی، نقاشی گروهی، نقاشی بر پشت، رنگ­آمیزی، کجا بودی، مراقبت از طبیعت، دو مچ، یک مچ، پرنده پرواز کن، آب زندگی، توپ بازی بدون دست، به من اعتماد کن، درست یا غلط، لی لی دسته جمعی، شبکه خانواده، نقاشی بکش، پازل درست کن، رو به بیرون، گره و شکل سازی.
منبع: روزنامه عصر مردم 

برای اطلاعات بیشتر مراجعه کنید به سایت: زبان زندگی 

 

--- 

متاسفانه نویسنده کتاب خانم فرشته سبحانی در تاریخ ۲۴/۱۱/۹۰ بعد از تحمل یک دوره بیماری درگذشتند.مراسم یادبود ایشان روز پنجشنبه27 بهمن برگزار می شود.

اصول بنیادین نمایش خلاق

 

تئاتر خلاق برای کودکان

نوشته پاملاریچ
ترجمه یدالله آقا عباسی

نمایش خلاق شیوه ای برای آموزش و یادگیری بر مبنای گرایش جهانی به بازی نمایشی است که در همه انسان ها یافت می شود. بازی نمایشی یا نمادین معمولاً از سنین هیجده ماهگی و دو سالگی آغاز و تا پنج، شش سالگی طول می کشد. در این دوره کودک وانمود می کند که کس یا چیزی است که نیست. کودک برای بازی نمایشی باید به تصویری که از چیزی یا کسی در ذهن دارد و در عین حال به تصویری که از خودش دارد چنگ بیندازد. شکل گیری و دستکاری این تصویرها، یا نمادها، از مردم و اشیاء پیش شرط لازم بازی نمایشی است.

نمایش خلاق نمایشی غیر رسمی است. به سود دست اندرکاران کار می شود و ربطی به اجرا برای تماشاگران ندارد. دست اندرکاران در این نوع نمایش مشارکت دارند، اما برای تماشاگر اجرا نمی شود. نمایش خلاق برخلاف بازی نمادین یا نمایشی با تحریک مربی به راه می افتد و مربی، خواه نقش بازی کند یا خیر، به عنوان راهنما عمل می کند. در این نوع نمایش مربی اندیشه ای (ایده ای) را و نیز بعضی از فنون حل مساله را پیشنهاد می کند، اما راه حل درست را اعلام نمی کند. گاهی نیز خود دانش آموزان موضوع یا مساله مورد علاقه ی خود را پیشنهاد می کند؛ گرچه در همه موارد کار حاصله متعلق به خود آن هاست.

نمایش خلاق فرآیند مداومی است که براساس مجموعه ای از مفاهیم و مهارت های به هم پیوسته و رو به تکامل که از بداهه سازی، آیین، تعلیم و تربیت، روانشناسی و هنرها فراهم آمده شکل می گیرد. وسایل ارتباط جمعی، روزنامه ها، داستان های تخیلی، هنرهای تجسمی، موسیقی، رقص و هر منبع مورد علاقه ی گروه که ظرفیت غنی بالقوه ای برای بازی کشمکش ها، شخصیت پردازی، استفاده از زبان گفتاری، حرکت، درگیری حسی و تخیلی، گسترش تمرکز، عاطفه، درک، تربیت بدن و تقویت هویت داشته باشد، به کار گرفته می شود. در صورت لزوم مربی می تواند به گروه در پیدا کردن عملی که قابل بازی کردن باشد از منبعی کمک کند، اما این کار به این معنا نیست که نشست های نمایش خلاق را باید فقط صرف حل کردن کشمکش ها با درگیری مستقیم طرف های متقابل کرد. در واقع اگر بچه ها به صورت ناظر بر کار طرف های ذیربط و یا به قول «هیت کوت» کارشناس عمل کنند راه حل های با معناتری پیدا می شود.

فنون نمایشی خلاق نیز مثل فرآیندی غیررسمی که بر تحلیل های هنری بازی نمایشی طبیعی کودک مبتنی است، و نیز مثل دست اندرکارانش متنوع است.

جان شارپام استاد سابق دانشگاه ایلینوی سه دسته فعالیت را پیشنهاد کرده که نظامی کامل، استوار، قابل اطمینان و مرتب در طبقه بندی فعالیت های نمایش خلاق فراهم می آورند. مقوله ی اول پیش نمایش است که شامل دست گرمی های بازی گونه است، فعالیت هایی که احساس را برمی انگیزد، بدن را گرم می کنند و زمینه ی رهایی عضلات، تمرکز، بیان و تسهیل اندیشه را از نوشته ها (داستان ها، اشعار، روزنامه ها و غیره) به کار می گیرد و اغلب خیال برانگیز است. شیوه ی سنتی به نمایش درآوردن داستان در  مقوله ی دوم می گنجد. به نمایش درآوردن سنتی داستان شامل دست گرمی، داستان گویی (نه داستان خوانی)، برنامه ریزی برای بازی کردن داستان، بحث در مورد بازی کردن داستان (هم در طول کار و هم در پایان) ، در صورت امکان بازی مجدد داستان پس از بحث درباره ی آن، برنامه ریزی مجدد و بازی و بحث چندباره است تا جایی که در حوصله و زمان می گنجد. نمایش احساسی درک عمیق تری از استفاده از نوشته ها، جستجوی مفاهیم کلی در داستان ها و ربط دادن این مفاهیم جهانی به تجربه بی واسطه دست اندرکاران از طریق پانتومیم، گفتار، حرکت و بداهه سازی فراهم می کند.

مقوله ی سوم نمایش اجتماعی یا انسانی است که حول محور انسان شکل می گیرد، با مسایل انسانی سروکار دارد، و به عنوان ابزار اصلی از بازی نقش استفاده می کند. در این جا هم مثل نمایش احساسی می شود از نوشته ها استفاده کرد، تفاوت کار در شیوۀ برخورد با اندیشه (ایده) هاست. نمایش اجتماعی با ارزش ها، اخلاقیات و تمرین مهارت های زندگی سروکار دارد. این نوع نمایش همچنین می تواند پایه ای برای نمایش مضمونی یا آموزش پروژه محور در همۀ رشته ها باشد. نمایش اجتماعی قصد درمانی بودن ندارد اما به بچه ها امکان می دهد که موقعیت ها و تنگناهای زندگی را بیازمایند، مهارت های حل مساله و گفتار را تقویت کنند و در همان حال همه ی جوانب مورد مفروضی را بررسی نمایند.

این سه مقوله ی سلسله مراتبی هستند و هر درس مفید نمایش خلاق، به شرط کافی بودن وقت، از مقوله دست گرمی به نمایش احساسی و از طریق آن به کار کردن با سطح بالاتری از ارزش های اندیشه برانگیز در نمایش اجتماعی می رسد. فنون پیش نمایش اغلب در بازیگری های نمایش احساسی یا اجتماعی گنجانده می شود. این کار البته در صورتی است که در باور کردن شرایط تخیلی، شخصیت ها یا تکامل سن نمایشی به وجود آن ها نیاز باشد. یک جلسه ی مفید نمایش خلاق معمولاً با مساله ای در حوزه ی نمایش اجتماعی آغاز می شود، بعد به پیش نمایش و نمایش احساسی برمی گردد و دوباره در حالی بچه ها به سطح نوینی از شناخت رسیده اند و به عنوان «کارشناس» ظاهر می شوند به نمایش اجتماعی برمی گردد و به این ترتیب سرشت چرخه ای یادگیری تقویت می شود.

به گفته وارد وجه امتیاز نمایش خلاق در فی البداهه بودن آن است، در هر سه مقوله ای که گفتیم فعالیت ها به طور فی البداهه صورت می گیرد.

بسیاری از دست اندرکاران حرفه ای نمایش خلاق سه رویکرد اصلی به نمایش خلاق را در نظر دارند و روش خود را طوری تنظیم می کنند که با یک یا چند تا از این رویکردها مناسب باشد. رویکرد اول استفاده از نمایش خلاق برای آموزش مهارت های اساسی تئاتر (بخصوص بازیگری) است. در این جا بچه ها بر تخیل، رشد شخصیت، تکمیل مهارت های فی البداهه ای مثل گوش دادن و واکنش به سایر بازیگران، بازی گروهی و نحوه گفتار مناسب و دقیق تاکید می کنند. این رویکرد همچنین مستلزم آن است که بچه ها پس از دوره نمایش خلاق را برای تقویت مفهوم خویشتن دست اندرکاران به کار می برد و بر روی راه حل های مسایل فردی و گروهی، پذیرش تفاوت های فردی افراد گوناگون، همدلی، اعتماد و امثال آن با استفاده از همذات پنداری با شخصیت ها در داستان هایی که به دقت انتخاب شده اند، و مسایل یا مضامین اجتماعی کار می کند. رویکرد سوم نمایش خلاق را برای اعمال و ترکیب اطلاعات آموزشی سایر رشته ها، نظیر مهارت های زبانی و علوم اجتماعی به کار می گیرد. همچنین می توان نمایش خلاق را برای تقویت یا ورود به مفاهیم زیباشناختی سایر رشته های هنری مثل فضا، وزن (ریتم) نیرو، جهت، روشنایی، تاریکی، صدا، سکوت و امثال آن به کار گرفت.

نمایش خلاق مربوط به تئاتر است، اما به عنوان فرایندی جدا از آن حوزه ی خاص خود، ادبیات، فنون، پژوهش، سازمان های حرفه ای و مربیانی دارد که گاهی در کار تئاتر نیز هستند، اما اغلب از آن جدا هستند. براین اساس نمایش خلاق فرایند منحصر به کار برای کودکان نیست بلکه فرایندی جستجویی آموزشی/هنری است که برای بزرگسالان، شهروندان عادی، افراد دو زبانه و بخصوص افرادی که دچار چالش هستند و زندانیان مفید است.

بسیاری از دست اندرکاران برای درک رابطه بین نمایش خلاق و تئاتر مرسوم طیفی را توصیف کرده اند که یک سر آن بازی نمایشی و سر دیگر آن تئاتر رسمی (و از جمله تئاتر کودکان) است. به این ترتیب بازی نمادین یا نمایشی و تئاتر رسمی به هم ربط دارند، طوری که تئاتر ریشه در بازی نمادین دارد، اما شکل والایش یافته و حساب شده ی آن است که در آن تنها به روی افراد برگزیده ای که آموزش خاصی دیده اند باز است (در حالی همه بازی های نمایشی را انجام می دهند). در وسط این طیف در نقطه ای نزدیک به بازی نمادین نمایش خلاقه قرار دارد (نمایشی که فرد بزرگسالی هدایت آن را بر عهده دارد). همچنان که در این طیف به طرف تئاتر رسمی حرکت می کنیم به نقطه ای برمی خوریم که نمایش فی البداهه است (که بی قید و بند از نوشته ای شکل گرفته و با هدایت فرد بزرگسالی برای دوستان اجرا می شود)، و سرانجام به تئاتر رسمی می رسیم. کسانی هم ممکن است نمایش خلاق و تئاتر را به دو طیف جداگانه نسبت دهند: یکی طیف تئاتر که با بازی نمایشی آغاز می شود و با آموزش و تمرین به تئاتر رسمی ختم می شود و دیگری طیف نمایش خلاق که آن هم با بازی نمایشی آغاز می شود، اما از پیش نمایش، نمایش احساسی و نمایش اجتماعی می گذرد و سرانجام به دشوارترین نمایش ها با مضمون های کلی می رسد که مربی نیز در آن ها بازی می کند. از نظر این الگوی دوم نمایش خلاق فقط در بازی نمایشی/ نمادین با تئاتر رسمی سهیم است، در حالی که الگوی نخست آن ها را در ارتباط نزدیک تری با هم می بیند.
تئاتر کودکان برعکس نمایش خلاق نمایشنامه ها را به طور رسمی خواه با بازیگران کودک یا بزرگسال برای تماشاگران جوان اجرا می کند. نام های دیگر این گونه تئاتر عبارتند از تئاتر برای نوجوانان یا تئاتر برای تماشاگران نوجوان. بسیاری از کارشناسان توصیه می کنند که بچه ها بدون آموزش دقیق روی صحنه جلوی تماشاگر ظاهر نشوند و به طور معمول زیر دوازده سال نباشند. تک و توک بچه ها می توانند در نقش بچه ها و در نمایش های بزرگسالان بازی کنند، اما در این صورت هم بهتر است رهنمودهایی بگیرند که براساس آن ها به نحوی راستین در نمایش شرکت داشته باشند. القای عادت های بد و مفاهیم نادرست درباره بازیگری به کودکان کار دشواری نیست، چیزی که به جای رسیدن و بازتاباندن معقول به خودنمایی و اعتماد به نفس افراطی، کج و کوله کردن خطوط صورت و اداهای ناشیانه (که تشویق تماشاگران هم به آن دامن می زند) و امثال آن می انجامد. این ویژگی ها، یعنی نشانه های بازی بد در بزرگسالان، احتمالاً در دوره دبیرستان پیدا شده اند و اگر دانش آموزی جداً علاقمند به بازیگری در تئاتر حرفه ای است باید سال ها (پیش مربیانی در سطح دانشگاه) کار کند تا سندروم «بازی کودکی» را بی اثر سازد.

ذیلاً بعضی از نکات مشخص نمایش خلاق ذکر می گردد:
1ـ نمایش خلاق حوزه ی مشخصی از دانش و آموزش است؛ موجود دو رگه ای از تئاتر و تعلیم و تربیت است.
2ـ نمایش خلاق شکلی از هنر برای کودکان و بزرگسالان است، ابزاری برای آموزش و فرایندی تربیتی برای آموزش و یادگیری است.
3ـ سه رویکرد نمایش خلاق عبارتند از: استفاده از نمایش خلاق به عنوان هنری که خود به خود دربارۀ خود آموزش می دهد، استفاده از نمایش خلاق برای آموزش سایر موضوع ها، و استفاده از آن برای آموزش تئاتر.
4ـ پایه ای برای سایر هنرها نیز هست که بازی نمایشی یعنی چیزی که در توانایی همۀ مردم هست و به صورت «اگر این طور بود چه طور می شد؟» تجلی می کند، بر پایه آن شکل می گیرد.
5ـ بر این فرضیه شکل گرفته که همه مردم می توانند بازی کنند، که همه می توانند از پس آن برآیند و این که همه مردم خلاقیت دارند.
6ـ نمایش خلاق همۀ علاقه ها را در بر می گیرد.
7ـ برخلاف سایر موضوعات درسی که دانش آموزان را امتحان و رتبه بندی می کند، هنرها به همه جایی را می دهند تا بدون مهارت در مجموعه پیچیده ای از نمادها بتوانند ابراز وجود کنند.
8ـ در نمایش خلاق غلط و درستی وجود ندارد، بلکه ممکن است چیزی نامناسب باشد یا رفتاری غیر منضبط از بچه ها سر بزند. پاسخ ها را بپذیرید ولی رفتار کهنه ای را که بچه ها به نام خلاقیت عرضه می کنند قبول نکنید. یادشان بدهید که بین رفتارهای منفی، مخرب یا رفع تکلیف در نقش یک شخصیت و یا خارج از آن فرق بگذارند. به عنوان معلم به رفتار یک کودک در نقش و خارج آن واکنش های متفاوتی نشان بدهید.
9ـ هنرها حساسیت و حس زیباشناختی را آموزش می دهند. آن ها تنها موضوع هایی هستند که این کار را می کنند. سایر چیزها شاید به کودکان بیاموزند که انتخاب زیبا داشته باشند، اما زیبایی قلمرو هنرهاست.
10ـ هنرها باید مفرح باشند، نه رقابتی، فرد در حال تفریح می تواند یاد بگیرد.
11ـ دانش آموزان در هنرها، متفکر، کنندۀ کار و خطرپذیرند. آن ها معنایی از ماجرا و تجربه را در خود تقویت می کنند.
12ـ نمایش فعالیتی جاری و نمادین است. رفتاری برانگیزاننده و جستجوگر است که در زمان حال روی می دهد.
13ـ هنرها مهارت هایی برای بقا هستند چون به انسان می آموزند در تحولی خودش را تبدیل به دیگری بکند و نیز خودش را با محیطی متفاوت تطبیق دهد. تنها آن ها که خود را سازگار می کنند می مانند.
14ـ نمایش خلاق عناصر مشترک زیادی با بازی نمایشی دارد، اما برخلاف آن هنری است که مربی الهام بخش آن است. بازی نمایشی و نمایش خلاق هر دو از طریق روح بخشیدن آگاهانه به شخصیت آن را می پردازند و می خواهند داستانی را بگویند یا نشان دهند یا مشکلی را برطرف کنند.
15ـ نمایش مهارت های مهار نفس را تقویت می کند. به بچه ها کمک می کند که رفتارهای گفتاری و غیرگفتاری خود را منعکس کنند و آن ها را به اختیار بگیرند. هنرمندان و ورزشکاران توانایی های خوبی برای کنترل خود دارند که در نتیجه آن خود منضبط اند.
16ـ مغز هر چیزی را که در ذهن تصور شود نمی تواند از تجربه ی واقعی جدا کند.
17ـ نمایش قدرت تغییر دارد و فرد در آن می تواند هویت، محل و غیره را تغییر دهد، جهانی نو بیافریند. در آن گام بگذارد، بخشی از آن باشد و در پایان آن را خراب کند. این دگرگونی بسیار نیرومند است و در بازی ژرف می تواند حتی خطرناک باشد.
18ـ نمایش قدرت استعاره را به کار می گیرد که از این دگرگونی ها حاصل می شود. استعاره جایگزینی معادل چیزی به جای چیزی است و چیزی نو می آفریند. جوامع براساس استعاره های مشترک بنا می شوند. جوامعی که استعاره مشترک نداشته باشند سرانجام از هم می پاشند.
19ـ نمایش خلاق از بداهه سازی استفاده می کند و با این کار عناصر شخصیت، پیرنگ و کشمکش را درگیر کار می کند. نمایش خلاق درصدد ارتباط با تماشاگر نیست، بلکه به قصد رشد و پرورش دست اندرکاران کار می شود. تئاتر هنری است که در آن بازیگران داستانی را به تماشاگر انتقال می دهند.
20ـ در نمایش خلاق فرآیند کار نتیجه و محصول کار است. هیچ محصولی وجود ندارد. طبق قرارداد در این نوع نمایش هیچ شخص بازی، تمرین برای اجرا، متن، حفظ کردن نقش، وسایل صحنه، لباس صحنه آرایی، و گریمی وجود ندارد. تنها بعضی از عناصر تئاتر به کار گرفته می شود که باور مختصر یا شخصیت پردازی و امثال آن را امکان پذیر سازد.
21ـ بچه ها کم کم و در سن یازده دوازده سالگی شروع به تقویت همدلی (و نشان دادن علاقه به نمایش) می کنند. قبل از این سن نباید گذاشت که بچه ها برای تماشاگران عام (غریبه ها) بازی کنند، حتی در این سن هم مربیان باید کشمکش شدید بین تمایل بچه ها برای اجرا و ترس آن ها از آن را تشخیص دهند. بچه های زیر یازده سال را باید راهنمایی کرد که کارهای فی البداهه خود را به خانواده و دوستانشان در محیطی غیررسمی نشان دهند.  

منبع: نمایش خلاق

دعوای خواهر و برادرها؟ والدین چه کنند؟

 دعوای خواهر و برادرها 

بچه ها به دلایلی با هم بحث و دعوا می کنند و همدیگر را اذیت می کنند. گاهی آنها خسته، عصبی و گرسنه هستند، گاهی نیز به دنبال جلب توجه هستند، گاهی می خواهند قدرت خود را اثبات کنند و گاهی نیز دنبال یک همبازی و همراه می گردند.

اگر بدانید بچه ها چرا با هم دعوا می کنند شاید این موضوع بتواند به شما کمک کند تا بدانید چه کاری را باید انجام دهید تا این تنش ها کاهش یابد و روابط دوستانه تری بین بچه ها حاکم شود. در زیر به عللی اشاره میشود که شاید در مورد فرزندان شما هم صدق کند:

١. توجه نکردن به نیازهای اساسی آنان:

در نظر بگیرید شما مشغول تمیز کردن، نظافت و یا در حال صحبت با یکی از دوستان هستید، یا ساعتی است که مشغول مکالمه تلفنی هستید، در همین لحظه دعوا و جنگ فرزندان شما اوج می گیرد (مامان اون منو زد، کتابم را گرفت، مامان اون منو هل داد، مامان داره به من دهن کجی می کنه و …)

شاید اگر شما کار خود را رها کرده و به این بیندیشید که چه چیزی در حال حاضر حرف اول را می زند؟ بتوانید مشکل را کمی حل کنید. وقتی بچه ها خسته، گرسنه و عصبی هستند، احساس لذت، شادی و همکاری با یکدیگر را ندارند، اگر به آنها کمک کنید چند دقیقه استراحت کنند، اگر خسته و خواب آلود هستند به آنها کمک کنید تا کمی بخوابند، یک خوراکی یا نوشیدنی خنک به آنها بدهید و یا یک کار جالب را برای آنها تدارک ببینید ممکن است به طور شگفت انگیزی جوّ صلح و آرامش به خانه حکمفرما شود.

٢. تلاش برای بدست آوردن توجه:

بعضی اوقات برای اینکه بچه ها توجه والدین را جلب کنند وارد یک عادت بد و چرخه معیوب می شوند. تا زمانی که آنها ساکت، آرام و منطقی هستند و با هم همکاری و بازی می کنند، شما سرگرم کارهای خودتان هستید و هیچ توجهی به آنها ندارید. اما بلافاصله که جنگ و دعوا را با هم شروع می کنند شما سر صحنه حاضر می شوید، با آنها حرف می زنید، حتی آنها را دعوا می کنید، نصیحت میکنید و برای آنها وقت می گذارید. اگر در خانه شما این حالت وجود دارد، وقت آن است که با یک برنامه ریزی صحیح و تجدید نظر در برنامه های گذشته تصمیم بگیرید:

  • زمانی که فرزندان شما رفتار خوب و مناسب دارند، به آنها توجه کنید و آنها را تشویق و تحسین کنید. به طور مثال وقتی می بینید آنها مشغول بازی با یکدیگر هستند و در آن زمان رفتار دوستانه ای با هم دارند با یک بستنی یا میوه سراغ آنها بروید و بگویید: چقدر لذت می برم از اینکه می بینم شما به این خوبی با هم بازی می کنید و با هم دوست هستید و …
  • سعی کنید نسبت به دعواها و جر و بحث های کوچک بی توجه باشید، گویی نه چیزی می بینید و نه چیزی می شنوید، سرگرم کار خودتان شوید، خونسرد و آرام بمانید و از نگاه کردن به انها اجتناب کنید. بعضی مواقع لازم است کارهای بچه ها را نادیده بگیرید. البته مشروط به این که هیچکدام از آنها در معرض آسیب و خطر نباشند. اگر می بینید اوضاع خارج از کنترل نیست، ممکن است ترک کردن اتاق یا گوش دادن به یک موسیقی برای شما مفید باشد. چشم پوشی و نادیده گرفتن، زمانی بهتر اثر دارد که شما سعی می کنید زمانی که بچه ها رفتارهای خوب و مناسب دارند به آنها توجه کنیدو آنها را تحسین و تشویق کنید.
  • به بچه ها بیاموزید که توجه را به روش مثبتی بطلبند و با رفتارهای منفی متوسل به جلب توجه نشوند. مثلا به فرزند خود بگویید:
    موقعی که دلت می خواد من بغلت کنم و نوازشت کنم به من بگو. من همیشه نمی توانم برای یک مدت طولانی با تو بازی کنم اما می توانم زمانی را برای خواندن کتاب برای تو بگذارم، جیغ و فریادهای تو گوش مرا اذیت می کند، سعی کن شانه هایم را تکان دهی و آرام خواسته ات را بگویی.
  • زمانی را به هر کدام از بچه ها اختصاص دهید. مطالعات نشان داده که توجه یک به یک با زمان ٢٠- ١٥ دقیقه برای هر بچه در طول روز بطور قابل توجهی از رفتارهای پرخاشگرانه و نق زدن او می کاهد. مثل:
    بازی کردن با او، خواندن کتاب برای او، یا بطور خیلی ساده درگیر کردن او در فعالیت های معمول روزانه (مثل، شستن ماشین، گردگیری، آشپزی و …) راه های خوبی برای توجه مثبت به کودک هست.

٣. مقایسه کردن کودکان با یکدیگر:

گاه شما متوجه نیستید ولی ممکن است به دلایل مختلف بچه ها را با یکدیگر مقایسه کنید. شاید فکر می کنید چنین مقایسه ای کودک را شرمنده کرده و انگیزه ای می شود تا او بهتر عمل کند، اما برعکس، مقایسه کردن باعث ایجاد حسادت و رشک در بچه ها می شود و روابط آنها را با هم خراب میکند. به مثالهای زیر توجه کنید:

  • سارا ٥ ساله از جمع کردن اسباب بازی هایش امتناع می کند.
    مادر: ببین من از برادرت می خواهم که اسباب بازی هایش را جمع کند، بلافاصله این کار را انجام می دهد، چقدر کار خوبی می کند اما تو هیچ وقت اسباب بازی هایت را جمع نمی کنی.
    احساس سارا: برادر من خوب است، خیلی خوب است، ولی من از او متنفرم.
    بهتر است مادر اینطور بگوید: سارا اسباب بای هایت کف اتاق است ممکن است کسی روی آنها پا بگذارد و بشکند، لطفا آنها را جمع کن و بگذار داخل سبد.
  • مادر به پسرش که در حال مطالعه یک کتاب است نگاه می کند و می گوید:
    تو پسر عجیبی هستی، چقدر دلم می خواست برادرت هم مثل تو کتاب خوان بود، او همیشه در حال دویدن و سر و صدا کردن است، او هیچوقت خواندن را یاد نمی گیرد، نگران او هستم.
    احساس کودک:
    • احساس غرور از اینکه مادرخوشحال است.
    • اگر یک زمانی نتوانم به این خوبی مطالعه کنم مادر در مورد من هم همین را خواهد گفت؟
    • من بهتر از برادرم هستم.او بی ارزش و سر به هواست.
    • بهتر است مادر اینگونه بگوید: آفرین که مشغول خواندن کتاب هستی. کتاب جالبی است؟ شرط می بندم که تو یک کتاب خوان خوب هستی.
  • علی ٤ ساله پشت میز غذا خوری می نشیند و شام خود را می خورد.
    مادر: توپسر بزرگی هستی، موقع غذا خوردن مثل بچه ها خودت را کثیف نمی کنی.
    احساس کودک: من از یک بچه خردسال بهترم!!! ولی هنوز خوب نیستم.
    بهتر است مادر اینطور بگوید: من دیدم که تو همه غذاتو خوردی و با دستمال صورتت را پاک کردی، آفرین پسرم تو واقعا آداب غذا خوردن را یاد گرفتی.

هر کدام از فرزندان شما علایق و شخصیت واحد و خاصی دارند. علایق و صفات آنها را تشویق و تحسین کنید. از مقایسه کردن آنها اجتناب کنید و سعی نکنید آنها را به رقابت کردن با هم بیندازید. گفتن اینکه: آفرین نقاشی و رنگ آمیزی ات را دوست دارم بهتر است تا اینکه بگویید، آفرین بهتر از سارا نقاشی می کشی.

٤. توانایی متفاوت کودکان در همکاری و بازی کردن با هم:

به نظر می رسد بعضی از بچه ها یک توانایی خاصی برای جذب خواهر یا برادرشان به بازی دارند ولی عده ای از بچه ها در این زمینه مشگل دارند و زود به این نتیجه می رسند که باید با بحث و دعوا برادر یا خواهرشان را درگیر بازی کنند.

یعنی هدف اصلی آنها این است که با خواهر یا برادرشان بازی کنند اما نمی دانند چگونه باید شروع کنند و این کار را انجام دهند.

شما به کرات این جملات را از زبان فرزندانتان شنیده اید (باید با من بازی کنی، مامان ببین نمی خواد با من بازی کنه، من حوصله ام سر رفته.اصلا حالا دیگه نوبت منه که پلی استیشن بازی کنم و …)

  • شما می توانید به فرزندانتان بیاموزید که چگونه با یکدیگر ارتباط بهتری برقرار کنند.به بچه ها کلماتی را یاد دهید که باعث بازی بهتر و همکاری بهتر آنها شود.
    به طور مثال: آیا ممکن است با من بازی کنی؟ و یا آیا ممکن است من با اسباب بازی هایت بازی کنم؟ خواهش می کنم، من حوصله ام سر رفته است، دوست دارم با هم بازی کنیم.
  • فعالیت هایی را تدارک ببینید که برای سنین مختلف جالب باشد و بچه های با گروه سنی متفاوت بتوانند و علاقمند باشند که آنها را انجام دهند. بچه های بزرگتر خیلی زود از بازی با بچه های کوچکتر خسته می شوند، چرا که بچه های کوچکتر می خواهند بازی کنند اما مهارت های محدودی دارند.به بچه های بزرگتر یاد دهید که چگونه برای وادار کردن بچه های کوچکتر به بازی به آنها تکالیف ساده بدهند.
  • وقتی را برای هر کدام از فرزندان خود اختصاص دهید و با آنها فعالیت هایی را انجام دهید که متناسب با سن، علایق و نیازهای آنهاست.

شرایطی را ایجاد کنید که هر کودکی احساس کند بی نظیر و خاص است. لازم نیست و یا حتی ممکن نیست که با بچه ها بطور مساوی رفتار کنید.

دکتر فریبا عربگل

فوق تخصص روان پزشکی کودک و نوجوان
دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی
بیمارستان امام حسین
بخش روانپزشکی اطفال  

 

منبع: انجمن روانپزشکی کودکان و نوجوانان ایران

معرفی: شبکه بین المللی آموزش با شفقت

 

قورباغه

درباره InterNICHE

InterNICHE یک شبکه گسترده و متنوع متشکل از دانش آموزان معلمان وحامیان حیوانات است. این شبکه روی استفاده از حیوانات و alternatives همراه با علوم زیستی، پزشکی و دامپزشکی متمرکز است.
 

هیچ عضویتی وجود ندارد. ولی ارتباط رایگان درباره موضوع مترقی آموزش علوم زیستی انسان وجود دارد. InterNICHE با هر شخص یا گروه و سازمانی که اهداف مشترکی درباره جایگزینی استفاده نابجا از حیوانات و سرمایه‌گذاری در دانش اخلاقی دارد مشارکت می‌کند.

InterNICHE در سال 1988 با نام EuroNICHE آغاز شد و در سال 2000 به یک شبکه جهانی تغییر یافت. تصمیمگیری برای موضوعات بین المللی و پروژهها بصورت دموکراتیک و توافق عمومی میباشد که معمولاً توسط کمیته اعضای ملی صورت میگیرد. فعالیت توسط هماهنگ کننده در سطح بین المللی و اعضای ملی در کشورشان اجرا میشود. گروه مرکزی هماهنگ کننده را در هدایت و نگهداری شبکه پشتیبانی میکند.
در کنار بسیاری از پروژه های ملی و بین المللی، InterNICHE یک فیلم برنده جایزه درباره ابزارهای جایگزین تهیه کرده که معلمان به روشهای گوناگون ابزارهای جایگزینی را که در رشته های درسیشان کاربرد دارند به نمایش می گذارند. این فیلم اکنون به 20 زبان در دسترس می باشد.

چاپ دوم از کتاب "از خوکچه هندی تا موش کامپیوتری" (From Guinea Pig to Computer Mouse) کتابی است که کاملاً بیش از 500 محصول طراحی شده برای آموزش مترقی علوم زیستی را شرح می‌دهد. این کتاب همچنین جزئیات اصول آموزش را می‌آموزد و موضوعات وابسته به آموزش و پرورش را شامل می‌شود.

این شبکه همچنین
یک سیستم قرض‌گیری ابزارهای جایگزین، یک کتابخانه شامل محصولات در دسترس برای قرض رایگان در سراسر دنیا و همچنین نشریات، پشتیبانی و ارائه پیشنهادات برای معلمان و دانش‌آموزان را عرضه می‌کند. و در کنفرانس های دوره ای InterNICHE شما می‌توانید شنونده سخنرانان برجسته بین المللی باشید و محصولات جدید را آزمایش کنید و افراد دیگر علاقمند یا درگیر در تغییرات تحصیلی و نوآوری را ملاقات نمایید.

InterNICHE یک سازمان خیریه غیرانتفاعی است که برای فعالیتهایش به کمکها و هدایا متکی است.
منبع: شبکه بین المللی آموزش با شفقت

فلسفه و کودک

 

 ایرج حامدی

پروژه فلسفه برای کودکان هم اینک در بیش از پنجاه کشور جهان اجرا می­گردد و بتدریج بر این تعداد افزوده می­شود. آنچه در این میان اهمیت دارد بومی کردن مباحث و در نظر گرفتن شرایط اقلیمی، فرهنگی و اجتماعی است که در صورت رعایت آنها نتایج کاملتری بدست می­آید. لازم به ذکر است که برخی از متونی که توسط لیپمن تدوین گردید در همه جا مورد استفاده قرار نمی­گیرد چون قدیمی تلقی می­شود و یا با بافت اجتماعی و فرهنگی برخی جوامع سازگاری پیدا نمی­کند. نویسندگان و پژوهشگران سعی در تدوین متون مناسب با شرایط محیطی و اجتماعی جامعه خویش دارند، به همین دلیل اجرای این پروژه در هر کشوری، مستلزم آنست که دست اندرکاران آموزش در آن کشور، کلیه منابع تدوین شده در این حیطه را در اختیار کارشناسان و متخصصان قرار داده و ایشان نیز با مطالعه آنها و ملاحظه خصوصیات و ویژگیهای فرهنگی و اجتماعی حاکم بر کشور، نسبت به طراحی پروژه مناسبی برای دستیابی به اهداف آموزش فلسفه برای کودکان اقدام نمایند. 

 فلسفه و کودک

فلسفه و طفولیت کودک

معنای فلسفه میل به حکمت، اندرز و دانش است. در حالیکه استفاده از این کلمه در عبارت فلسفه برای کودکان تنها جنبه آکادمیک و انتزاعی آنرا در نظر نمی­گیرد، بلکه باید آنرا به عنوان روش تدریس تعبیر کرد.

فلسفه برای کودکان به معنای روش تدریس یعنی تدریس آنچه که جامعه نیازمند شنیدن آن است قلمداد می­شود. با توجه به اینکه حدوداً 30 سال است که به مفهومی چون فلسفه برای کودکان فکر
می­کنیم، باید تأکید کرد که جریانهای فکری این برنامه به صورت جرقه نیستند بلکه دارای یک پیشینه تاریخی هستند. تاریخ، نخستین ریشه­های فلسفه برای کودکان را به 130 سال پیش در دانمارک نسبت می­دهد.

جهت تبیین برنامه فلسفه برای کودکان باید از سنین کودکی آغاز کرد.  کودکی به نواری خالی می­ماند که می­خواهیم آن را پر کنیم. مهم اینست که چه چیزهایی در داخل آن جای دهیم تا در آینده استفاده شایانی از آن داشته باشیم. کودکی دوران پیچیده­ای است و پیش از رسیدن کودک به سن مدرسه، هاله­ای از معصومیت اطراف او را گرفته اما به محض ورود به مدرسه یک نوا و نجوای درونی به وی می­گوید که تو به خوبی دیگران نیستی.

فلسفه در حوزه کودکان می­تواند یک رویداد روزمره باشد. در خلال توضیح هر مسئله­ای می­توان مسائل فلسفی را بیان کرد. تدریس نیز فعالیتی محسوب می­شود که به موازات کشف خود و گوهر درونی خویش انجام میشود. معلم باید به دانش آموز بیاموزد گوهر درونی خود را کشف کرده و بداند که یک وجود ارزشمند است.

فلسفه و کودکان

پروفسور فیلیپ کم در استرالیا معروفترین روش آموزش فلسفه برای کودکان را هدایت می­کند. به اعتقاد او هدف این برنامه بر این اصل استوار است که کودکان بتوانند به پرس و جو بپردازند، خودشان فکر کنند و در زندگی اهل تفکر باشند.

در استرالیا روش آموزش فلسفه، از سالهای ابتدایی مدرسه آغاز می­شود یعنی زمانیکه کودکان شروع به بررسی احساسات و افکارشان می­کنند. با این روش، کودکان یاد می­گیرند که برای یادگیری خود ارزش قایل شوند و به اندیشه و عقاید خود و دیگران احترام بگذارند.

در این روش داستانهایی نوشته و یا انتخاب می­شوند که فلسفه را در قالب شخصیتهای تخیلی ارائه میدهد. اگر این داستانها، موضوعات یا حوادث متمرکزی داشته و برای کودکان جذاب و بحث انگیز باشند، آنها از داستانها لذت برده و ترغیب خواهند شد که فکر کرده و تحقیق نمایند.

یکی از راههای مؤثری که به کودکان کمک می­کند تا این مهارت را کسب کنند، درگیر کردن آنها از لحاظ عاطفی و ذهنی در زندگی شخصیتهای داستانی است که این کار فرایند پرسش و پاسخ را در کودکان ایجاد می­کند.

هر داستان باید دارای شخصیتهای تخیلی و خودباوری باشد که کودکان بتوانند آنها را سرمشق قرار دهند. همچنین هر داستان باید یک پرس و جوی مشترک و میل به ساختن اندیشه­های یکدیگر را شکل دهد و در حالیکه یک نوع احساس اعتماد، ارزش و انسجام را نیز بوجود آورده و با کار جمعی گروه یکی گردد. تا آنجا که امکان دارد باید تلاش شود تا ابعاد فلسفه اعم از اخلاق، منطق، زیبایی­شناسی، انسان­شناسی، متافیزیک و ... را در برگیرد.

متن داستان باید فرایند قضاوت کردن را با تمام پیچیدگی­هایش نشان دهد و کودکانی را توصیف کند که از نظر عاطفی، اجتماعی و شناختی رشد می­کنند. در کنار این داستانها باید فردی باشد که تسهیل­کننده مسائل فلسفی بوده و باندازه هر کودکی به پرسش و پاسخ علاقه­مندی نشان دهد  و پرسش و پاسخ فلسفی را برای کودکان به شیوه­ای شکل دهد که آنها بتوانند این عملکرد را ملکه ذهن خود کرده و خودشان شروع به تمرین کنند.

معلم خوب باید از نظر فلسفی، متواضع و مستعد پرسیدن سؤالات باز باشد اگر چه معلمین فلسفه از لحاظ آموزشی قوی هستند اما باید قوت آنان بر اساس کمک به کودکان در زمینه پرورش استعدادهایی باشد که برای انجام یک پرس و جوی فلسفی مفید است. آنها هر لحظه آماده اند که یک قیاس را زیر سؤال ببرند یا درباره پیش فرضها سؤال کنند؛ اما این بدان معنا نیست که گفته شود تمام معلمان فلسفه باید چنین شخصیت یا سبک فلسفی را دنبال کنند.

برنامه فلسفه برای کودکان به بچه­ها نمی­گوید به چه چیزی فکر کنید، این امر به خود کودک بستگی دارد یعنی کودک خود با توجه به بعضی از مسایل که در اطراف خود مشاهده می­کند اقدام به طرح سؤالات میکند. فلسفه، ابزار ذهنی اجتماعی و عاطفی را در اختیار کودک قرار می­دهد تا بتواند بوسیله آن بهتر بیاندیشد و از طریق پرس و جوی جمعی، تعهد و شجاعت عمل بدست آورد و منطقی فکر کند.

در اینجا لازم است که بگوییم کتابهای فلسفه برای کودکان باید موارد زیر را در نظر داشته باشد.

1. توجه به تاریخ فلسفه.

2. بررسی و بکار بردن شیوه­های فلسفی.

3. تبحر در تدریس فلسفه.

4. حوصله کافی برای توجه به کودکان.

5. پرورش استعدادهای بالقوه فردی خود و همخویی با فلسفه.

6. توجه به مسایل زیباشناختی.

7. کمک به معلمین در جهت ایجاد گفت و گوهای فلسفی و روانشناختی.

در اینجا لازم است معلم بعنوان هدایتگر بحث، راههای ممکن برای پیشبرد مباحث را پیش­بینی کند. به این صورت که داستانهای از قبل انتخاب شده، توسط کودکان یا معلم خوانده می­شود و بعد از بچه ها سؤال می­شود که چه چیزی در داستان برای آنها جالب یا سؤال برانگیز بوده است؟ با این روش، آنها تشویق می­شوند که اظهاراتشان را بصورت پرسش مطرح نمایند. سؤالهای بچه­ها روی تخته نوشته شده و از لحاظ محتوا طبقه­بندی شده و با آن طبقه­بندی مطرح میشود. آداب و قوانین بحث قبلاً توسط جامعه کاوشگر تنظیم شده و اکنون بچه­ها آزادانه راجع به سؤالات به بحث می­پردازند.

قوانین بحث می­تواند رعایت سکوت، رعایت نوبت، احترام به حقوق دیگران، بلند و رسا صحبت کردن، سخن کسی را قطع نکردن و ... باشد. معلم تا آنجا که ممکن است در بحث شرکت نکرده و تنها بحث را هدایت می­کند تا به بیراهه نرفته و از مقصود اصلی دور نشود. معلم همچنین درباره سؤالات، جواب قطعی نمی­دهد و پاسخ را بر عهده بچه­ها گذاشته و فرصت می­دهد تا آنها اظهار نظر کنند. او بچه ها را آگاه می­کند که برای ما فرایند بحث گروهی مهم است و نه رسیدن به جواب.

بچه­ها باید تشویق شوند تا درباره اظهارات خود مسئولیت­پذیر باشند و از گفته­های خود با استدلال، دفاع کرده و بدانند که گاه پاسخ سؤالات آنها در سؤالات خود یا دیگران است.

انجام تمرین­ها به طرح بحثها کمک کرده و گروه کاوشگر را در فرایند کند و کاو یاری می­رساند.

به طور خلاصه روش تدریس به ترتیب می­تواند شامل موارد زیر باشد:

 1. طرح سؤال 2. طبقه­بندی سؤال 3. علل طرح سؤال 4. توضیح و بازگویی 5. هماهنگی بحث
 6. ارائه دلیل منطقی  7. خواستن دلیل  8. تنظیم معیار و استفاده از آن    9. ارزیابی  10. کنترل بحث فرعی با بحث اصلی

آموزش فلسفه به کودکان

کودکان، بطور طبیعی فیلسوف هستند چرا که دنبال پاسخ سؤالاتی هستند که در ذهن دارند و در موقع سؤال، این معلم است که به آنها کمک نموده تا بتوانند افکار عمیق خویش را با زبان خود بیان نمایند و این کمک باید با دلیل و منطق بوده و از دروغ پردازی و خیالبافی بدور باشد تا کودک سطح و درجه تفکر و معرفت خویش را بالا ببرد، باید کلمات و جملات مناسب را در اختیار آنها قرار داد که این کار از طریق گوش دادن دقیق به سخنان آنها و پس دادن ایده های آنها بخودشان انجام می­شود. باید با جهانی که کودکان در ذهن خود دارند آشنا شد، سپس ماجراهایی از جهان واقع را بشکل داستان برای آنها بیان نمود و سپس ایده ها و حقایق این داستانها را با آنها مورد بحث و بررسی قرار داد.

معلمان در اجرای پروژه فلسفه برای کودکان باید به روش معینی عمل کنند که این روش در کارگاههای آموزشی تعلیم داده می­شود.

در این مقاله بصورت کلی اهداف فلسفه برای کودکان بشرح زیر ارائه می­شود:

1. ایجاد اعتماد به نفس در کودکان برای ارائه سوال.

2. ایجاد انگیزه برای جستجوی معانی در ذهن.

3. از بین بردن رعب و وحشت در مسائل فلسفی.

4.   ایجاد جایگاهی امن برای تأمل پیرامون مواردی که قبلاً مورد تفکر قرار نگرفته است.

5.   به راه انداختن فکر و به چالش کشاندن افکار دیگران.

6. تحکیم ایده­ها و افکاری که با سایر افکار و اندیشه ها، در استدلال و منطق مواجه می­شود.

7. پاسخ به خیال پردازیهای کودک که با آن زندگی می­کند.

8.   تمرکز فکر در شنیدن نظرات دیگران جهت فکر کردن، بچالش کشیدن و انعطاف پذیر بودن اندیشه.

9.     ایجاد روحیه تمرکزگرایی برای کشف مجموعه افکاری که منجر به استفهام یا طرح مسائل و مشکلات می­شود.

10.   بازسازی نظام فلسفی.

11. ایجاد همگرایی فکری بین طرفین

12.   پرداختن به افکار و رفتارها با روشها و ابزارهای مختلف.

13.   فراهم کردن مکان مناظره و گفتگو.

14. احترام به اندیشه دیگران، ارزیابی افکار دیگران و تلاش برای جستجوی دلایل آنها نسبت به اعتقادات، سخنان و رفتار ایشان در بحث.

15. القاء منابع ذهنی به دانش آموزان و ایجاد باورهای درونی.

16. تشویق و ترغیب دانش آموزان برای بثمر رساندن اندیشه نو.

17. اهمیت بحث استدلالی برای فهم بهتر و رفع شبهات.

18. تشویق و ترغیب دانش آموزان برای پاسخ به سؤالات و تجزیه و تحلیل آنها.

19. تأکید بر بحثهای جمعی شفاهی و مناظره با افراد آگاه.

20. آموزش مهارتهای شناخت.

21. ایجاد اراده و جسارت برای پاسخگویی به سؤالات اساسی.

22. تعمق بیشتر نسبت به ایده­ها.

بطور مختصر می­توان گفت آنچه در یک کلاس فلسفه صورت می­گیرد تشکیل یک یا چند گروه تحقیق  (Community of inquiry) است که بعد از تشکیل آن، مراحل زیر صورت می­گیرد:

1.      تشکیل جلسه کنفرانسی.

2.       قرائت متن آموزشی توسط یکی از دانش آموزان.

3.       سوال از متن قرائت شده بوسیله معلم و طرح و ارائه سؤالات توسط خود دانش­آموزان.

4.       طرح سؤالات توسط معلم از ساده به سخت با توجه به شرایط مخاطبین.

5.       ایجاد هماهنگی و خط دهی معلم در ارتباط با بحث در مورد پرسشهای گزینش شده.

6.       بحث و مناظره دانش­آموزان و فرآیند مباحثه و مواجهه فکری.

در اینجا لازم است که بگوییم کودکان کم­کم فکر کردن را احساس نموده و خود شروع به اندیشیدن می­کنند و یاد می­گیرند که چگونه افکار و ایده ها را مورد تبیین، بررسی و بحث قرار دهند.

آسیب شناسی آموزش فلسفه و کودک

در سالهای اخیر بسیاری از صاحبنظران و اندیشمندان، به زوایای مختلف امر تربیت و تعلیم کودکان توجه زیادی داشته­اند. پرورش و آموزش کودکان یکی از پر سر و صداترین مقولاتی است که اندیشمندان بسیاری را به خود مشغول کرده است. بنابراین هر چه در نظام تعلیم و تربیت از الگوی سنتی دور شده و به الگوی مدرن و پیشرفته نزدیک می­شویم، توجه به استقلال فکری و عقیدتی و تفکر نقّاد و خلاق در کودکان رو به افزایش می­رود. در این راستا طرح نوین «فلسفه و کودک» توانسته است زمینه­ساز بستری مناسب برای ارائه نظرات و دیدگاههای مختلف باشد و بسیاری از مشکلات و مسائل آموزشی در کودکان را مورد بررسی و نقد قرار دهد. در کنار این طرح نوپا که می­تواند حلاّل بسیاری از مسائل و مشکلات در امر پرورش و آموزش کودکان باشد، وجود چالشها و آسیبهای احتمالی نباید نادیده گرفته شوند و توجه صاحبنظران و پژوهشگران در این زمینه بسیار حائز اهمیت است.

هر طرحی در ابتدای شکل­گیری و اجرا با موانع و مشکلاتی مواجه است که طرح آموزش فلسفه و کودک هم از این امر مستثنی نیست. از آنجا که این طرح با موجودی زنده، پویا، در حال رشد و تکامل و در عین حال آسیب­پذیر سر و کار دارد، هر چیزی که حیات طبیعی و رشد آن را بر هم زند و به او صدمه وارد کند، آسیب محسوب می­شود و باید مورد بررسی قرار گیرد تا از پیامدهای احتمالی ناشی از آن جلوگیری شود.

بنابرین می­بایست برنامه فلسفه و کودک را که در ارتباط با این موجود ذی حیات و ذی شعور قرار دارد، از نقطه نظر آسیبهایی که ممکن است به پیکره کودک و جامعه وارد سازد، مورد کاوش و سنجش قرار داد. البته تا زمانیکه این طرح به مرحله اجرای کلی درنیاید، همة آسیبهای آن نیز مشخص نخواهد بود. آسبیهای شناخته شده از اجرای آزمایشی این طرح، بدین شرح می­باشد:

1ـ دشواری اجرای سریع این روش

یکی از آسیبهای مهمی که در ابتدای امر باید بدان توجه شود، صعب العجل بودن در اجرای طرح فلسفه و کودک است. در این راستا آمادگی و پذیرش اجتماعی در عملی شدن این طرح آنقدر اهمیت دارد که اگر پذیرش از سوی اجتماع و افراد صورت نگیرد، پیامدهای جبران ناپذیری را بر پیکره  فلسفه خواهد گذاشت که برای اصلاح آن نیز سالها زمان نیاز خواهد داشت. لذا این طرح نیز مانند سایر برنامه­های نظام تعلیم و تربیت در هر کشوری نیازمند مطالعه و بررسی دقیق است تا به ناهماهنگی در بخشها و عدم اجرای صحیح طرح یا به بن بست رسیدن و زیر سؤال بردن آن از سوی جامعه منجر نشود. ولی اگر طرح بصورت کارشناسانه مورد مطالعه و بررسی لازم و کافی قرار گیرد، از شانس موفقیت بیشتری برخوردار شده و صدمات کمتری را در پی خواهد داشت. درغیر اینصورت بعید نیست که بعلت نداشتن درک کامل و جامع منجر به شکست شود.

همانطور که گفته شد یکی از مهمترین ملاکهای اجرایی شدن هر طرح، پذیرش جامعه است، که با آموزش و اطلاع رسانی از طریق رسانه ها و مطبوعات، پرورش و آموزش همگانی و ... می­توان برای موفقیت در اجرا، به کارآیی و اثربخشی آن کمک کرد.

2ـ شکسته شدن ارزشها و هنجارها در جامعه

اینجا یک سؤال مطرح است که آیا می­توان با تیشه­ی «آموزش فلسفی به کودکان» به ریشه ارزشها و هنجارهای جامعه ضربه زد؟ باید گفت که هیچ جامعه­ای دوست ندارد به ارزشهای اصیل وجودی خود به سادگی پشت پا زند و آن را از درجه­ی اعتبار ساقط کرده و جایگاه تربیتی خود را در آرمانها و ارزشها و هنجارهایش نقض کند چرا که اصالت فرهنگی یک جامعه، با پشتوانه­های ارزشی آن جامعه پیوند خورده و پشت پا زدن به آن ارزشها و هنجارها می­تواند پایه های اصیل فرهنگی یک جامعه را متزلزل کرده و آسیبهای جدی به ساختار اجتماعی، عقیدتی و فرهنگی آن جامعه وارد سازد.

پس این مسئله مطرح است که تفکر انتقادی افراطی و پرسشگری بی­دلیل در کودکان، آنها را از حالت جامعه­پذیری خارج کرده و به سوی هنجارشکنی سوق می­دهد و در نتیجه ما با جامعه ای مریض و بیمار روبرو می­شویم که اثرات مخربی را به جامعه وارد می­سازد. البته اگر طرح فلسفه و کودک به درستی و به صورت کارشناسانه مورد اجرا قرار گیرد و با غنی سازی فرهنگی، زیربنای آموزشی آن شکل گیرد، با این مسأله به سادگی می­توان کنار آمد و بازخورد منفی آن کم رنگتر خواهد شد.

3ـ آموزش مربی ورزیده و ماهر

آموزش کودکان توسط مربیان ورزیده در طرح «آموزش فلسفه و کودک» از اهمیت بالایی برخوردار است. اگر آموزش کودکان توسط مربی ناآزموده و غیر حرفه­ای صورت گیرد که با مهارتهای فلسفی تفکر و استدلال و به چالش کشیدن آنها در این زمینه آشنا نبوده و بطور ناشیانه عمل کند و یا خود عامل به عمل خویش نباشد، ضایعه­ای بر جای خواهد گذاشت که جبران آن به سادگی صورت نمی­گیرد و اثرات آن سالها در زمینه تربیتی و آموزشی، بطور کاملاً محسوسی به جا خواهد ماند بنا­براین تربیت مربی ورزیده و کارآمد در جهت پیشبرد اهداف آموزش فلسفه به کودک در اولویت است و مربی به عنوان اولین پایه بحث در کلاس، مجری و هدایتگر این طرح نقش کلیدی را ایفا می­کند.

در صورت ناشیانه عمل کردن مربی در امر آموزش، سرخوردگی، تحقیر، پائین آمدن اعتماد به نفس، بی­ارزشی و بی­هویتی، غرور بی­جا، مشکلات اخلاقی و رفتاری و ... در کودکان بروز کرده که خود آسیب جدی را به پیکره نهال این طرح نوپا می­زند. از اینرو ایجاد چارچوبهای لازم برای دستیابی به تفکر منطقی نیازمند تأمل در طراحی کلی تمرینها و فعالیتهای کلاسی است. تا زمانیکه به مربی، آموزش صحیح داده نشده و دوره­های آموزش ضمن خدمت را طی نکند، انتظار موفقیت در این امر، دور از ذهن است.

بطور خلاصه می­توان گفت که اگر زمینه شکل گیری آموزش این طرح، بدون پشتوانه غنی فرهنگی و بومی هر جامعه­ای پی­ریزی شود، با ارائه الگوی نامناسب و توخالی، ضایعه دردناک و عمیقی در سطح تعلیم و تربیت ایجاد خواهد شد که شاید جبران ناپذیر باشد.

تقویت منطقی دانش آموزان در فلسفه

فعالیت آموزشی که تحت عنوان فلسفه برای کودکان شناخته می­شود در اوایل دهه 1970 با انتشار رمان فلسفی «متیو لیپمن» برای کودکان به نام" کشف هری استوتلیمیر" شروع بکار کرد. در سال 1970 این کتاب وارد مدرسه مونتکلیر در ایالت نیوجرسی شد. اواسط دهه 70 موسسه پیشرفت فلسفه برای کودکان ( IAPC ) رسماً در کالج استیت مونتکلیر آغاز بکار برد. رسانه­ها به سرعت گزارشی را مبنی بر یک پیشرفت چشمگیر در مهارتهای خواندن و تفکر انتقادی کودکان در سطح متوسطه که شامل برنامه­های IAPC هم می­شوند منتشر کردند. پس از آن موسسة پیشرفت فلسفه برای کودکان مطالبی را چون رمانهای کودکان همراه با کتاب راهنما برای برنامه آموزشی K-12 ارائه کرد.

به نظر می­رسد جالبترین چیز در تمام دنیا تفکر است، موارد فوق العاده و بسیار مهم دیگر مثل الکتریسیته، مغناطیس و جاذبه هم جالب هستند؛ اما با وجودی که آنها را درک می­کنیم آنها ما را درک نمی­کنند، بنابراین تفکر باید خیلی خاص باشد.

یکی از جالبترین ویژگیهای فلسفه برای کودکان در نظر تعداد بسیاری از معلمان این است که کلاس به یک انجمن پرسش و پاسخ جمعی تبدیل می­شود که در آن دانش­آموزان به صورت آزادانه و با احترام به یکدیگر تبادل اندیشه می­کنند. هر دانش آموز به صورت بالقوه یک سهم ارزشمند در موضوع مورد بحث تلقی می­شود. دانش آموزان ترغیب می­شوند تا مهارتهای شنیدن، حساسیت نسبت به آنچه دیگران می­گویند، میل به حمایت کردن از عقاید اشخاص را با ارائه استدلالهای معتبر گسترش دهند و نسبت به احتمالات موجود، نظر خود را آزادانه تغییر دهند.

منطقی بودن در درجه اول یک حالت اجتماعی محسوب می­شود. شخص منطقی به دیگران احترام می­گذارد و آماده بررسی دیدگاهها و احساسات دیگران در مقطعی است که تغییر عقیده خودش درباره اهمیت مسائل آگاهانه به وی اجازه بدهد که دیدگاه خودش توسط دیگران تغییر کند. به عبارت دیگر او منطقی بودن را انتخاب می­کند.

از آنجا که معلم­ها دچار فقدان پیش زمینه در مطالعه رسمی فلسفه هستند، در ترغیب دانش آموزان به تفکر فلسفی بی­میل عمل می­کنند. آنچه نیازش حس می­شود توانایی ساده کردن بحث­های فلسفی است. بدین منظور این بسیار مهمتر است که معلمان خود دارای کنجکاوی فلسفی باشند تا  اینکه با ادبیات آکادمیک فلسفه آشنا شوند. برخی معلمان همچون دانش­آموزان با اصول فلسفه نا­آشنا هستند، اما شاید توانایی تفکر فلسفی یا دست کم مهارت تشخیص را هنگامی که دیگران مشغول بحث فلسفی هستند دارا باشند.

نتیجه گیری

1.      توجه به رفتار و عواطف کودک و سخنان سنجیده آنان که از دل بیرون می­آید.

2.     توجه به زبان و ابعاد مختلف آن از جمله ساختار لفظی، ذهنی، مبهمات بیانی، گفتاری و مفاهیمی.

3.       آشنایی با حوزه های منطق در خلال مطالعات اخلاقی و اجتماعی.

4.     توجه به حوزه­های خاص فلسفی از قبیل خداشناسی، زیبایی­شناسی، شناخت طبیعت، اخلاق، روح و شناخت­شناسی ...

5.       ایجاد اعتماد به نفس در کودکان برای ارائه سؤال.

6.       ایجاد انگیزه برای جستجوی معانی در ذهن.

7.       از بین بردن رعب و وحشت در مسائل فلسفی.

8.       ایجاد جایگاهی امن برای تأمل پیرامون مواردی که قبلاً مورد تفکر قرار نگرفته است.

9.       فکر کردن  و به چالش کشاندن افکار دیگران.

10.     تحکیم ایده­ها و افکاری که با سایر افکار و اندیشه ها در استدلال و منطق مواجه می­شود.

11.     پاسخ به خیال پردازیهای کودک که با آن زندگی می­کند.

12.   تمرکز فکر در شنیدن مباحث دیگران جهت فکر کردن، بچالش کشاندن و انعطاف پذیر بودن اندیشه.

13.   ایجاد روحیه تمرکزگرایی برای کشف مجموعه افکاری که منجر به استفهام یا طرح مسائل و مشکلات می شود.

14.     پرداختن به افکار و رفتارها با روشها و ابزارهای مختلف.

15.   احترام به اندیشه دیگران، ارزیابی افکار دیگران و تلاش برای جستجوی دلایل آنها نسبت به اعتقادات، سخنان و رفتار ایشان در بحث.

16.     القاء منابع ذهنی به دانش­آموزان و ایجاد باورهای درونی.

17.     تشویق و ترغیب دانش­آموزان برای به ثمر رساندن اندیشه نو.

18.     ارائه ارزش و اهمیت بر بحث استدلالی برای فهم بهتر و رفع شبهات.

19.     تشویق و ترغیب دانش­آموزان برای پاسخ به سوالات و تجزیه و تحلیل آنها.

20.     تأکید بر بحثهای جمعی شفاهی و مناظره با افراد آگاه.

21.     ایجاد اراده و جسارت برای پاسخگویی به سوالات اساسی.

22.     تعمق بیشتر نسبت به ایده­ها.

منبع: فلسفه و کودک

انجمن بازی ها و ورزش کودکان

 

ورزش کودکان

انجمن بازی ها و ورزش کودکان 

تحت نظر فدراسیون ورزش های همگانی

ضوابط و مقررات بازیها وورزش کودکان با قوانین و مقررات سایر رشته های ورزشی تحت پوشش فدراسیون متفاوت بوده و با توجه به سن مخاطبین که حد اکثر 7 سال می باشد هیچگونه مسابقه ای مانند سایر رشته ها برگزار نمی شود بلکه فعالیتهای کودکان در قسمت بازی ورزش در غالب جشنواره ها و به صورت کاملا نمایشی اجرا می شود. و این کمیته تحت نظارت هیئت ورزشهای همگانی استان تهران فعالیت خود آغاز بکار کرده و از سال 1387 بصورت جدیدتر این قضیه را پی گیری می کند .
ضرورت تشکیل انجمن بازیها و ورزش کودکان  :

انجام بازی ها و ورزش برای این گروه سنی و با عنایت اینکه بازی مهمترین و ضروری ترین نیازی است که کودکان تا سن 6 سالگی به آن نیاز دارند ، این انجمن در فدراسیون ورزشهای همگانی   تشکیل گردید و مهمترین وظیفه آن پیش بینی و تدارک و برگزاری جشنواره های ورزشی میباشد.

وظایف انجمن :

1-آشنا نمودن کودکان با الفبای اولیه ورزش
2-آموزش علمی ،اصولی و اساسی ورزش درسنین پایین
3-سازماندهی و برگزاری جشنواره هایی در زمینه بازیها و ورزش کودکان
4-برنامه ریزی جهت آموزش نیروهای متخصص بمنظور فعالیت در مهد کودکها و سایر سازمانها و ارگانها مرتبط ( تربیت مربی)
5-تنظیم تقویم ورزشی سالانه  و تعامل با سازمانها و ارگانهای مربوطه از جمله بهزیستی –شهرداری......

 

اهداف:
انجمن  بازیها وورزش کودکان برنامه های جامع و تخصصی را برای رده های سنی 2 تا 6 سال در چهار چوب اهداف زیر طراحی و اجرا خواهند نمود
1-پرداختن دقیق به بازیها و ورزش کودکان از دیدگاه کاملا علمی و تخصصی با ایجاد پایگاه های مشاوره و مراکز اطلاع رسانی توسط هیاتهای استانی
2-برنامه ریزی بنیادی ورزش برای کودکان همراه با استاندارد سازی و یکسان سازی تجهیزات و روش های آموزشی در غالب ورزش و بازیهای ویژه
3-آشنا نمودن کودکان از سنین کودکی بادنیای ورزش همراه با آموزش شیوه های جدید


انواع بازی ها:  

برای کودکان تا 7 سال بازیهای متنوع و مختلفی وجود دارد که با اهداف خاصی از جمله رشد جسمانی ،رشد فکری،و ذهنی و رشد اجتماعی را در بر خواهد داشت.

گروه های سنی:

بمنظور انجام فعالیتهای مختلف ورزشی با اهداف ذکر شده کودکان زیر 7 سال را به گروه های سنی زیر تقسیم بندی نموده اند.
الف)گروه سنی 2 و3 سال
ب)گروه سنی 4 و5 سال
ج)گروه سنی 6سال تا 7 سال

 

انواع ورزشها و بازیها:

فعالیتهای ورزشی ویژه کودکان تا 7 سال با توجه به شرایط جسمانی آنان از رشته های مختلف ورزشی انتخاب شده اند که به سه دسته تقسیم می شوند:


1-ورزشهای پایه: شامل(شنا-ژیمناسیک-دو ومیدانی)

2-ورزشهای وسیله ای: که بیشتر جنبه آشنا شدن کودکان با وسایل مختلف ورزشی را دارد مانند:

(اسکوتر- اسکیت ، اسکواش ، ایروبیک ، سه چرخه و دوچرخه سواری- شطرنج  –  مینی بستکتبال -  فوتبال- راگ فوتبال-  فوتبال دستی طناب کشی-طناب زنی – دارت- فریزبی-  گردشگری ورزشی ، یوگا،   )

3-بازیهای بومحلی، سنتی ،  ملی  : 

  باستانی ، کبدی و  اسب سواری  که ریشه در فرهنگ و آداب و سنن محلی دارد.

 

نحوه اجرا ی جشنواره ها

مسابقات ورزشی برای کودکان تا 7   سال به صورتی که در ورزش سایر گروه های سنی رایج می باشد برگزار نمی شود بلکه در غالب جشنواره ها و به صورت کاملا تشویقی برنامه ریزی و اجرا خواهد شد، که در اغلب این جشنواره ها بازیها و ورزشهایی مانند طناب کشی- حمل توپ- پرتاب توپ- بادکنک بازی- بادبادک پرانی- دو با مسیر کوتاه- وسطی- نشانه زنی با توپ سرودهای دسته جمعی –عمو زنجیر باف و........ انجام می شود که قوانین و مقررات آن کاملا ساده و قابل درک برای کودکان می باشد. 

منبع: انجمن بازی ها و ورزش کودکان