کودک یار

معرفی بهترین ها برای کودکان

کودک یار

معرفی بهترین ها برای کودکان

مدارس غیرانتفاعی از نگاهی دیگر

مدرسه غیرانتفاعی

  

هوشنگ بهرامی 

 مدارس غیرانتفاعی از نگاهی دیگر

    یک مدرسه ی راهنمایی غیر انتفاعی ( غیردولتی )  با 10 کلاس و حدود 300 دانش آموز را درنظر بگیریم . با نرخ ثبت نام سال تحصیلی جاری یعنی برای هر نفر حدود 450 هزار تومان، پول ثبت نام دانش آموزان این مدرسه رقمی در حدود 135 میلیون تومان ! می شود . راستی میزان وجه ثبت نام سالانه بر چه مبنایی محاسبه می شود ؟ چرا مبلغ ثبت نام برای مرکز استان بیشتر از شهرهای تابعه است ؟ تعداد دانش آموزان هر کلاس در مدارس غیرانتفاعی چند نفر باید باشد ؟

   اگر فرض کنیم تمام کادر آموزشی مدرسه فوق لیسانس بوده و دست اندرکاران مدرسه ی موردنظر حق التدریس دبیران را  برابر نیروهای رسمی وزارت آموزش و پرورش یعنی ساعتی 4000 تومان بپردازند و اگر برابر برنامه ی مصوب آموزش و پرورش هم کار شده و هیچ دبیری غیبت نداشته و تعطیلی هم نداشته  باشیم ، با یک حساب ساده در می یابیم همه ی پایه ها در سال 8000 ساعت کلاس داشته و حق التدریس دبیران که هزینه ی عمده ی این مدرسه است، رقمی بالغ بر 32 میلیون تومان می شود . فرض کنیم که کل پرداختی به کادر اداری و خدماتی و هزینه های مصرفی هم همین مقدار بشود که نخواهد شد،  مبلغی در حدود 70 میلیون تومان برای صاحبان مدرسه می ماند . خدا برکت بدهد .  

  و اما درآمدهای جانبی . پولی که بابت کرایه ی سرویس و تغذیه  گرفته می شود معمولا در همین راستا هم خرج می شود، ولی نتیجه ی آن تبلیغ زیادی است که  با پول  اولیا برای مدرسه شده  است .  از دیگر درآمدهای این مدارس که معمولا نقدی هم نیست ولی از نقد هم بهتر است، ارتباطاتی است که کلید آن موقعیت کاری و اجتماعی اولیا است و نیز وسایل و امکاناتی که توسط این اولیا به مدرسه هدیه ! می شود تا مسئولین اجازه دهند فرزندشان در یکی از بهترین مدارس شهر ثبت نام  شود .  

  زمینهایی که سالها قبل به ساخت مدرسه اختصاص یافته از دیگر ارقام درآمدی این مدارس است . حتی اگر هزینه ای که برای خرید ملزومات مانند میز و صندلی و ... شده است را از دست رفته بدانیم که تقریبا همین طور هم هست، زمینهایی که برای ساخت  مدارس اختصاص یافته و معمولا در نقاط خوب شهرهم هستند بهترین و بیشترین نتیجه ی سرمایه گذاری صاحبان مدارس غیرانتفاعی است . 

  اما از حق نگذریم اولیا هم مقصر هستند . کافی است زمان ثبت نام در دفتر یکی از این مدارس بنشینید و به رفتار اولیا دقت کنید . مطمئن باشید هیچکدام بعد از اعلام نتایج آزمون ورودی ! و اعلام قبولی قرزندشان و اخذ اجازه ی ثبت نام، از مسئولین مدرسه نمی پرسند که این آموزشگاه چه امکاناتی دارد؟ از چه نیروهایی استفاده می کند؟ وضعیت کلاسها چگونه است ؟ کادر اداری و خدماتی مدرسه که هستند و چگونه انتخاب شده اند؟ آنها تنها خوشحال از قبولی فرزندشان و کسب مجوز ثبت نام به فکر هستند که زودتر کار را تمام کنند،  نکند خدای نکرده مسئولین آموزشگاه  پشیمان شده و آنها نتوانند چند روز بعد در جمع آشنایان به خاطر مدرسه ی خوب فرزندشان فخر بفروشند . اولیا خوشحالند که پرستاران مطیعی برای فرزندشان یافته اند و می توانند با خیال راحت در محل کارشان حضور داشته باشند و حقیقتش را بخواهید با نرخ امروزه ی کلفت و مستخدم و مشکلاتی که ممکن است پیش بیاورند،  مبلغ مذکور برای آنها هم مقرون به صرفه است . 

  بیشتر این اولیا می دانند که بعدها باید به زور معلم سرخانه و کلاس کنکور و دیگر امکاناتی که معمولا در اختیار هم دارند، فرزندشان را برای قبولی در دانشگاه آماده کنند ولی فقط به این دلیل که فرزندشان سابقه ی تحصیل در یکی از بهترین مدارس شهر را در کارنامه اش داشته باشد، به این شکل عمل می کنند . گاهی که به برخی از اولیای دانش آموزان مدارس غیرانتفاعی فکر می کنم بی اختیار این ضرب المثل به خاطرم می آید که "  بادآورده را باد می برد " . 

  اما سوال اساسی این است : آیا مدارس غیرانتفاعی در ازای آنچه می گیرند خدمات آموزشی بهتر و برتری هم ارائه می دهند ؟    

   باید به حال این درآمدهای حلال و قانونی فکری کرد . چرا یک مدرسه ی راهنمایی ( به موقع به دبیرستان و هنرستانها هم اشاره می کنم ) باید سالانه این مقدار درآمد داشته باشد ؟ 

 

منبع: مسجد سلیمان

نقش بازی های محلی در تربیت کودکان

 بازی محلی کردی
کودک بسیاری از نقش‌های اجتماعی را می‌تواند از طریق بازی‌های محلی یادبگیرد و به ایفای آن‌ها بپردازد. 

- امروزه پژوهشگران مسائل اجتماعی، به این نتیجه رسیده‌اند که با رواج و تقویت بازی‌های سنتی و محلی می‌توان ریشه‌ی بسیاری از ناهنجاری‌های اجتماعی را خشکانید و از میزان جرم و جنایت جامعه کاست. هم‌چنین روان‌شناسان و روان‌کاوان به‌منظور درمان ناملایمات روحی و مشکلات روانی، به بازی‌های محلی متوسل می‌شوند چون بسیاری از بازی‌های محلی، از هیجانات منفی روحی می‌کاهد. 
 - متخصصان تغذیه به‌منظور تنظیم برنامه‌ی رژیم غذایی کودکان می‌توانند انجام بازی‌های محلی را برای این دسته از کودکان بیمار توصیه کنند. بسیار مشاهده ‌شده کودکانی که در تغذیه مشکل داشتند و یا صبحانه نمی‌خوردند، با شرکت در فعالیت‌های تفریحی و جمعی آموزشگاه و یا شرکت در بازی‌های گروهی، رو به‌سوی غذا آورده‌اند و از رژیم غذایی مناسبی برخوردار شده‌اند.  در مناطقی که هنوز بازی‌های محلی رواج دارد، خواب کودکان، منظم می‌باشد و شب‌ها به‌خاطر تخلیه‌ی انرژی ‌زائد بدن، زود به رختخواب می‌روند و صبح با خواب کافی و سرحال از رختخواب بیرون می‌آیند و این عامل می‌تواند در یادگیری‌های آموزشگاهی، نقش به‌سزایی داشته ‌باشد.   
 - بازی‌های رایانه‌ای امروزی، دارای هیجانات منفی می‌باشند و هم‌چنین در این‌گونه بازی‌ها، جوشش و کوشش معنایی ندارد. بیش‌ترین تحرک در این بازی‌ها، 2سانتی‌مترِ دست بازی‌کننده می‌باشد که موس رایانه را جابه‌جا می‌کند اما بازی‌های سنتی، باعث تخلیه‌ی انرژی منفی بدن کودکان شده و بسیاری از بیماری‌ها را از انسان دور می‌کند. برای مثال بیماری‌های قند، چربی و غلظت‌ خون، از طریق تحرکات هیجانی از بین می‌رود و بازی‌های محلی می‌تواند این نقش را به‌عهده بگیرد.    
- بازی‌های محلی نسبت به بازی‌های رایانه‌ای و بی‌تحرک امروزی، از شور و نشاط بسیاری برخوردار است و همین شادی و نشاط، باعث سلامت ‌روحی کودکان می‌گردد. برای مثال بازی «سیاه‌کردن» (نوعی دلقک‌بازی) شادی وصف‌ناپذیری به‌همراه دارد.  
 - هماهنگی اعضای بدن در انجام مطلوب یک عمل، شرط ضروری است و تعدادی از بازی‌های سنتی می‌تواند این شرط را تقویت کند. اگر به قوانین بازی «گردو و فندق» آشنا باشیم، شاهد آن‌ هستیم که برای برنده‌شدن در این بازی، هماهنگی مغز، چشم، دست‌وپا و میزان دایره‌ی دید یک فرد لازم است و این بازی، در تقویت هماهنگی اعضای بدن مؤثر می‌باشد. درمان‌گرانِ اختلالات یادگیری، برای درمان و رفع مشکلات یادگیری، معتقدند برخی بازی‌ها و سنت‌های محلی، به این‌منظور بسیار مفید هستند. برای مثال بازی «یک‌قل‌د‌وقل» در درمان بدخطی و نارسایی کودکان، بسیار مؤثر است. برخی از بازی‌های محلی می‌توانند در ایجاد تمرکز حواس و تقویت آن، نقش به‌سزایی داشته‌باشند. برای نمونه به اثبات رسیده بازی «کلاغ‌پر» در تقویت و ایجاد تمرکز حواس مفید است چراکه حواس بازی‌کننده در طول زمان بازی، جمع است تا با شنیدن نام چیزهایی که پر ندارند، نباید دستش را بالا ببرد.  
 
- امروزه صاحب‌‌نظران تعلیم ‌و تربیت به این نتیجه رسیده‌اند که برای آموزش بسیاری از مفاهیم و موضوعات، بازی‌های سنتی و محلی می‌توانند بهترین و مطمئن‌ترین ابزار و شیوه‌ی آموزش باشند، به‌‌همین دلیل، در کتاب‌های درسیِ دوره‌ی ابتدایی، انجام بسیاری از بازی‌های سنتی و محلی، سفارش‌شده و حتی در لیست‌ ارزش‌یابی برخی درس‌ها، انجام صحیح بازی، نمره‌ی خاص خود را دارد.  

برای نمونه کودک در بازی، نقش پدر یا مادر را یاد گرفته و تمرین می‌کند. هم‌چنین پرورش و تقویت حس نوع‌دوستی و تعاون کودکان در حین برخی بازی‌های سنتی و محلی انجام می‌گیرد.

 

منبع: ایران پردیس

آموزش کودکان با کاوش در طبیعت

 

کاوش در طبیعت

بچه‌ها باید از همان سال‌های آغازین شکل‌ها، رنگ‌ها و طرح‌ها را کشف کنند، تغییر و تبدیل‌ها و رشد و نمو را مشاهده کنند، مفاهیم بوم‌شناسی را درک کنند و به محیط زیست احترام بگذارند. در این جا به نکته‌هایی اشاره می‌شود که کندوکاو بچه‌ها را در طبیعت تقویت می‌کنند. هم‌چنین، آنان را به سوی کاوش در طبیعت فرا می‌خواند. به این ترتیب،آنان فرآیند علم یعنی چگونه آموختن را تجربه می‌کنند و حواسشان دقیق و قوی می‌شود.

  درباره آب و هوا صحبت کنید 
  خورشید، برف، باران و ابرها، صحبت درباره آب و هوا و بحث و گفتگو پیرامون آن تمامی ندارد. در ساعت های مختلف روز، اندازه سایه فرزندتان را مشخص کنید. به این ترتیب، او می آموزد که چگونه از طریق زاویه جابجایی خورشید، می توان زمان را درک کرد. در روزهایی که برف می بارد، یک قطعه نمد یا پارچه مخملی مشکی را دریخچال قراردهید. سپس دانه های برف را برسطح آن به دام اندازید و با ذره بین مشاهده کنید . وسایل ساده ای مانند: بادنما، فرفره و بادبادک بسازید و با کمک آن ها، سرعت یا جهت باد را بررسی کنید. فرزند شما با استفاده از یک دماسنج و یک فنجان درجه بندی شده، می تواند دما و میزان بارش را طی یک دوره مشخص پیگیری و ثبت کند و اطلاعات خود را با پیش بینی های یک مرکز هواشناسی محلی مقایسه کند. بنابراین،شما با اندکی مطالعه و بهره گیری از اشتیاق کودک برای دانستن می‌توانید یک مرکز هواشناسی خانگی ایجاد کنید .

  باغبانی را فراموش نکنید 
  باغبانی پروژه ای است که بچه ها می توانند از آغاز تا پایان مسئولیت آن را بر عهده گیرند. کاشتن، آب دادن، چیدن علف های هرز و برداشت محصول چه در یک گلدان و چه دریک باغچه کوچک می تواند بچه ها را با چرخه زندگی گیاهان آشنا کند و به آنان امکان مراقبت از یک موجود زنده را بدهد.گل آفتاب گردان و لوبیا سریع رشد می کنند، توجه بچه ها را به خود مشغول می کنند و اعتماد به نفس آنان را تقویت می کنند. طی ماه های زمستان، قراردادن پیاز در آب فرصتی را فراهم می سازد تا بچه ها رشد ریشه ها را مشاهده کنند .

  به گردش بروید 
  در جنگل، در پارک، در ساحل دریا یا حتی اطراف خانه شما، جانداران زیادی وجود دارند که پیوسته در جنب و جوش اند. با نگاهی دقیق به تپه مورچه ها،لانه پرندگان، تارعنکبوت یا زیرسنگی که برگردانده شده، می توان آموخت که حشرات و سایر جانوران چگونه غذا تهیه می کنند و برای خود سرپناهی فراهم می سازند. از گنجینه هایی که موج ها برای ساحل دریا به ارمغان می آورند،غافل نشوید.صدف ها،سنگ ها،برگ ها یا مخروط های کاج را با هم مقایسه کنید. به فرزندتان کمک کنید تا بفهمد هر چیزی که می بیند هدفی دارد. یک صدف می تواند خانه یک جاندار باشد و یک دانه می تواند به درختی تنومند تبدیل شود. از فرزندتان بخواهید شکل چیزهایی را ترسیم کند که نمی توان آن ها را جمع آوری کرد .

  به آسمان خیره شوید 
  تغییرات روزانه خورشید و ماه باعث تغییرات شگرفی در آسمان می شوند و فرصتی را فراهم می سازند تا در آموختن زمان و تقویم به فرزندانمان یاری رسانیم. تغییر شکل ماه، تغییرات نور و زمان ظاهرشدن وناپدید شدن آن را ثبت کنید.در حالی که بسیاری از بچه ها از تاریکی می ترسند،شما می توانید با نشان دادن زیبایی های آسمان شب به فرزندتان آرامش بخشید. با روشن کردن شمع یا چراغ، شب پره ها و سایر حشرات شب پرواز را جذب کنید .

  بچه ها با بررسی بخش کوچکی از طبیعت می توانند آگاهی خود را از جهان پیرامونشان وسعت بخشند و بیاموزند که جانوران و گیاهان چگونه رشد و زندگی می کنند.چون طبیعت پر از حرکت، تغییر و شگفتی است، منبعی بی پایان برای بحث و گفتگوست و از این طریق شما می توانید در بهبود توانایی سخن گفتن و خوب شنیدن به فرزندتان یاری رسانید. وقتی ما همراه فرزندانمان در طبیعت کاوش می کنیم، در حالی که باعث تقویت حس ارزش قائل شدن برای زیبایی ها و شگفتی های جهان پیرامونمان در آنان می شویم، فرصت تفکر علمی را نیز برایشان فراهم می سازیم .

  منبع :  www.discoveryschool.com به نقل از مرکز انجمن های تخصصی

بنیاد کودک ایرانیان

بنیاد کودک

 

معرفی بنیاد کودک

بنیاد کودک که در ایران به نام موسسه خیریه رفاه کودک رسماً به ثبت رسیده بیش از 15 سال است که حمایت مالی و معنوی از دانش آموزان مستعد و نیازمند ایرانی ، مبارزه اصولی با فقر و ناتوانی را با گسترش دانایی و دانش اندوزی آغاز نموده است . 

بنیاد کودک ایران عمیقاً اعتقاد دارد که ریشه کنی فقر در کشور تنها با برقراری امکانات تحصیل و کسب دانش ممکن است و در راه نیل به این هدف مقدس، دست تمامی ایرانیان میهن دوست را می فشارد. شایان ذکر است که این سازمان مردم نهاد در زمینه کمک به دانش آموزان نیازمند، مورد تائید سازمان ملل قرار گرفته و موفق به دریافت مقام مشورتی ویژه از کمیسیون اجتماعی و اقتصادی این سازمان (ECOSOC ) گردیده و گواهی استاندارد جهانی موسسات غیر دولتی را از موسسه بین المللی SGS سوئیس نیز اخذ نموده است. بنیاد کودک هم اینک با 14 شعبه فعال در ایران و بهره مندی از کمک مؤسسات خیریه همگام واقع در اقصی نقاط جهان، همچون امریکا، سوئیس، امارات متحده عربی، کانادا و آلمان بیش از 5517 دانش آموز مستعد و خانواده های نیازمند آنان را در مقاطع مختلف تحصیلی از ابتدایی تا دانشگاه تحت پوشش کمک های مستمر خویش قرار داده و از شمار قابل توجهی از دانش آموزان نابینا ، ناشنوا و بیماران سرطانی و کلیوی نیز با ارائه کمک های مختلف نیز حمایت کرده است. 

 

هدف و ماموریت بنیاد  

هدف و ماموریت بنیاد در این جمله کوتاه و گویا خلاصه می شود:  

بنیاد کودک همواره به این می اندیشد که هیچ دانش آموز با استعدادی در ایران ، نباید به علت مشکلات مادی از تحصیل و تلاش باز بماند.

البته بنیاد کودک در کنار این هدف و ماموریت اصلی و محوری خود، اهداف خیر خواهانه دیگری از جمله کمک به کودکان بیمار و همکاری با سایر خیریه های همسو را نیز وظیفه خود دانسته و در حد مقدورات موسسه تا جایی که هدف اصلی مجموعه را تحت الشعاع قرار ندهد در انجام آن ها از هیچ کوششی فروگذار نمی کند.  

مختصری از موفقیت های بنیاد

در آغاز تأسیسِ بنیادکودک، شاید مدیران و بنیان گذارانِ این نهاد خیریه، خود نمی پنداشتند که روزی فرا خواهد رسید که تعدادِ مددجویانِ تحت پوشش و دانش آموزان و دانشجویانی که از حمایت و همراهی بنیادکودک برخوردارند، از مرزهای 3 هزار و 4 هزار و بیش از آن نیز بگذرد، هر چند در نگاهی گسترده تر و با توجه به نیاز های بالقوۀ دیگر اعضای خانواده های محرومِ مددجویان به مساعدت ها ویاری های کفیلان، شمارِ آنان که اکنون از کمک ها و پشتیبانی های بنیاد کودک - مستقیم وغیر مستقیم - بهره مند می شوند، از مرز 12 هزار نیز فراتر رفته است .

از طرف دیگر، با گذشتِ زمان و آشنایی هر چه بیشترِ جامعه با بنیاد کودک، به تعداد کفیلان، به ویژه کفیلان داخل کشور، روز به روز افزوده می گردد. در این راستا ابتدای سال 1389، تعداد فرزندان و مددجویانِ خانواده بزرگِ بنیادکودک در مقاطع تحصیلیِ مختلف- از ابتدایی تا دانشگاه- جمعاً 5517 نفر بوده است که از این میان تا بحال 369 مددجو از مقاطع مختلف تحصیلات دانشگاهی فارغ التحصیل شده و هم اکنون 667مددجوی کوشا ودرسخوان، در واحدها و رشته های متعدد دانشگاهی ایران به تحصیل اشتغال دارند. تعداد مددجویانی که در حال حاضر تحت پوشش میباشند به تفکیک جنسیت ، 2111 دختر و 1315 پسر میباشد.

از سوی دیگر،رشد کالبدی بنیاد کودک که به نوبه خود بازگو کننده نیازهای جدی نهادی چنین گسترده میباشد، دلگرم کننده و امید بخش است.در این راستا، افزون بر افتتاح و راه اندازی شعبه های جدید بنیاد در شهرهای کاشان، تبریز، اصفهان، آمل و زابل که نشان دهنده وجود نیرویی درونی و نیاز محسوس بیرونی برای گسترش و توسعه این موسسه است. بدین گونه افزایش تعداد قبولی های سالیانه مددجویان در دانشگاه و راه یافتگان به تحصیلات عالیه و در پی آن افزایش فارغ التحصیلان که تنها از سال 1384 تا کنون بالغ بر 400 تن می شوند، خود حکایت از موفقیت های دیگر بنیاد کودک دارد.  

 

منبع: بنیاد کودک

محک موسسه خیریه حمایت از کودکان سرطانی

 محک

موسسه خیریه حمایت از کودکان مبتلا به سرطان"محک" به عنوان یک سازمان غیردولتی، غیرانتفاعی وغیرسیاسی در سال 1370 با شماره 6567 به ثبت رسید و از همان زمان فعالیت رسمی خود را جهت تسکین آلام کودکان مبتلا به سرطان و خانواده های آنان آغاز نمود.
از همان ابتدای تاسیس، به پشتوانه حضور خالصانه موسسین متخصص و پاک نیت، موسسه "محک" توانست ظرف کمتر از یک دهه با بهره گیری از اعتماد و حمایت های آحاد مردم و سخت کوشی اعضاء داوطلب و اعمال روشهای علمی و تخصصی در مراقبت های ویژه از بیماران و خانواده های آنان در کنار پیشرفتهای علم پزشکی آمار مرگ و میر را از 75 درصد در دهه 60، به 25درصد در دهه80 برساند.
موضوع فعالیت مؤسسه محک ، انجام امور خیریه در زمینه های پزشکی، پژوهشی، پیشگیری، درمانی، خدماتی، بهداشتی، بیمارستانی، رفاهی و صرفا در جهت حمایت از کودکان مبتلا به سرطان می باشد.
محک تبلوری از ایفای نقش مشارکت مردمی در جامعه است که در بخش اول اساسی ترین شعار محک یعنی ” ما را یاری دهید و از ما یاری بخواهید ” بر آن تصریح شده است.
موسسه خیریه حمایت از کودکان مبتلا به سرطان " محک" توانسته است در طول 16 سال فعالیت خود بالغ بر 11000 کودک مبتلا به سرطان را تحت حمایت قرار داده وامکان ساخت بیمارستان فوق تخصصی سرطان کودکان "محک" را فراهم آورد.  

 

دیدگاه 

محک حامی استوار پدران و مادرانی است که کودک آنها به بیماری سرطان مبتلا شده است. در سایه این حمایت، خانواده ها می توانند بدون نگرانی، تنها به درمان کودک خود فکر کنند و کودکان می توانند شادمانه تر فرآیند درمان را طی نموده و آرزو های آنها از بودن یا نبودن، به چگونه زیستن در آینده تغییر کند. در سایه حمایت محک هیچ کودکی از فقر و ناتوانی در پرداخت هزینه درمان، فوت نخواهد کرد. محک با ارائه بالاترین سطح از پاسخگویی و شفافیت، معتمد ترین نهاد خیریه برای نیکوکاران و سازمان های بشر دوستانه و عملکرد آن معیاری برای ایجاد و ارزیابی سازمان های مشابه در سطح ملی و بین المللی خواهد بود.
این سازمان از نظر چند عملکردی بودن، در دنیا منحصر به فرد بوده و در هریک از زمینه های فعالیت، در زمره یکی از ده سازمان برتر در جهان خواهد بود.  

 

ماموریت 

محک سازمانی است که از انگیزه والای کمک به همنوع سرچشمه گرفته و توجه خود را معطوف بیماری سرطان کودکان در سطح ملی و بین المللی و در حوزه های امور خیریه،درمان و تحقیقات نموده است. حمایت همه جانبه از کودکان مبتلا به سرطان و خانواده آنان در بخش خیریه، درمان کودکان مبتلا به سرطان در چهارچوب منشور حقوق بیمار و بر اساس جدید ترین و کارآمد ترین روش ها و آخرین دست آورد های علم پزشکی در بخش درمان و انجام تحقیقات علمی در زمینه بیماری سرطان برای کشف علل بروز بیماری، روش های تشخیص، پیشگیری و روش های نوین درمان ماموریت این سازمان است.
این سازمان خیریه، غیر انتفاعی، غیر سیاسی و غیر دولتی است و با اتکاء به جلب مشارکت های مردمی و انواع کمک های بشر دوستانه اعم از نقدی، کالا، خدمات و دانش فنی اداره می شود. کارکنان و داوطلبان صمیمانه در کنار یکدیگر برای تحقق اهداف بشر دوستانه محک تلاش می کنند. محک نه تنها به سرطان کودکان می پردازد بلکه اندیشه والای کمک به همنوع را ترویج می نماید. شفافیت، اعتماد سازی و پاسخگویی ممتاز ترین ویژگی های محک هستند. 
 

دفاتر 

دفتر مرکزی:
تهران، ابتدای بزرگراه ارتش، سه راه ازگل، بلوار اوشان، بلوارمحک، بیمارستان فوق تخصصی سرطان کودکان"محک"
تلفن: 23540 ( 9821+)
نمابر: 22445454 (9821+)

دفتر چیذر:
تهران ، میدان چیذر، میدان ندا، ساختمان ندا، شماره 36
تلفن: 22213946 (9821+)
تلفاکس: 22201312 (9821+)

دفتر ستارخان:
تهران ، خیابان ستارخان، سه راه تهران ویلا، خیابان چهارم ( شهید صفویان)، شماره 55
تلفن : 66504136 (9821+)

دفتر برج ملت:
تهران، خیابان ولی عصر، روبروی پارک ملت، برج ملت، طبقه همکف، شماره 36
تلفن:4- 22037473 ( 9821+) /22025518 (9821+)

دفتر گلستان:
شهرک غرب، مرکز تجاری گلستان، هسته مرکز
 

منبع: محک (موسسه خیریه حمایت از کودکان مبتلا به سرطان)

موزه دائمی کودک و عروسک در کاخ گلستان گشوده شد

 

موزه عروسک

موزه کودک و عروسک در روز دوم خرداد و در ششمین روز از هفته بزرگداشت میراث فرهنگی در مجموعه فرهنگی تاریخی کاخ گلستان به طور رسمی آغاز به کار کرد. 

این مراسم، با حضور دکتر اردشیر صالحپور، رئیس نمایش های عروسکی ایران ، دکتر حمید اردلان رییس یونیمای ایران ، پوپک عظیم پور پژوهشگر در زمینه عروسک های آیینی وسنتی ایران ، محیط طباطبایی عضو ایکوم ایران و بسیاری از کارشناسان شورای کتاب کودک برگزار شد . 

گشایش این موزه در کاخ گلستان، در راستای گسترش فعالیت های فرهنگی این موزه و به مناسبت روز جهانی موزه و هفته میراث فرهنگی صورت گرفت. به گفته اردشیر صالحپور، این رویداد بزرگ فرهنگی، شروع بسیار مناسبی برای انجام فعالیت های مختلف فرهنگی و تاریخی برای کودکان این مرز و بوم است. کودکان و نوجوانان با دایمی شدن نمایشگاه کودک و عروسک در موزه مردم شناسی کاخ گلستان می توانند هفته ای یک روز  هم در تمام طول سال، از فعالیت های فرهنگی که در این موزه برگزار می شود بهره ببرند. برنامه های فرهنگی گلستان کودک زمینه مناسبی برای آموزش هنر ، تاریخ و فعالیت های مختلف فرهنگی و هنری برای کودکان و پژوهش گران حوزه مطالعات کودکی فراهم می سازد. 

مراسم افتتاحیه موزه، با افسانه نارنج و ترنج با قصه گویی بسیار شیرین نغمه چلبی، عضو شورای کتاب کودک و اجرای بسیار زیبای نمایش خیمه شب بازی جی جی وی جی توسط استاد علیرضا حیدر پور، آغاز شد که مورد استقبال میهمانان قرار گرفت و خاطرات خوش کودکی را در آنان زنده کرد. در ادامه مراسم، سامان خلیلیان معاون فرهنگی مجموعه کاخ گلستان از آغاز به کار این مجموعه ابراز  خوشحالی کرد و از همه صاحب نظران و پژوهشگران در حوزه کودکی، همچنین مجموعه داران خصوصی برای به نمایش گذاردن بازیچه ها و عروسک های قدیمی و سنتی خود دعوت به همکاری کرد.

ویدا رفیعی مسئول گروه بناهای تاریخی فرهنگنامه کودکان و نوجوانان شورای کتاب کودک نیز، با معرفی فرهنگنامه به عنوان یکی از بهترین منابع ایرانی برای آموزش و پژوهش در حوزه تاریخ ومیراث فرهنگی کودکان، آمادگی همکاران شورای کتاب کودک برای همکاری با موزه در زمینه های مختلف را اعلام کرد . 

لیلا کفاش زاده سرپرست دفتر کودک و نوجوان کاخ گلستان هم گفت که از آغاز تابستان، یک روز در هفته برنامه های گوناگون فرهنگی از قصه گویی، نمایش های سنتی و کارگاه های ساخت عروسک گرفته تا آموزش میراث فرهنگی اجرا خواهد شد. جزییات این برنامه ها در روز های آینده آگاهی رسانی خواهد شد.  

 

منبع: کتابک

نامه ای از یک کودک کار

 کودکان کار

کار کردن یعنی چه؟ آیا کار کردن به معنی پول درآوردن است؟ و هر کسی که کار می‏‌کند به دنبال پولی است؟ من فکر می‏کنم اگر کار وجود نداشت اصلاً زندگی کردن معنی خاصی هم نداشت. پس این کار است که زندگی را به وجود می‏آورد، اما این کار کوچه و بازار نه برای کودکان. کودکانی که تازه در حال رشد کردن هستند و این رشد آن‏ها، در حال کار کردن صورت می‏گیرد. رشدی که یک موقعی به خود می‏آیند و می‏گویند من چه‏طور بزرگ شدم و به این سن و سال رسیدم.
من که از این سال‏های گذشته چیزی از زندگی کردن نچشیدم به جز این که صبح زود از خواب ناز بیدار شوم و به دنبال کار گمشده‏ام بروم و روز خود را به این امید شب کنم که، به خانه پولی آورده باشم. چرا باید کودکی کار کند، در حالی‏که آن باید در کوچه و پارک‏ها در حال تفریح و سرگرمی باشد. مگر این روزهایی که کودک کار می‏کند دیگر باز می‏گردد. دیگر می‏تواند در این سن و سال کار کند و بازی کند و مثل دیگران درس بخواند؟
نه این روزها دیگر برگشتنی نیستند و زمان هم هیچ‏وقت برنمی‏گردد. کار کردن و تحرک برای انسان‏ها لازم و مفید است. اما نه برای یک کودک نه برای بچه‏هایی که حق‏شان نیست کار کنند. من خودم هم کار کرده‏ام. و خوب احساس آن‏هایی که در کوچه و بازارها کار می‏کنند را می‏فهمم شاید احساس بعضی از پسرها را نفهمم اما احساس یک دختر را خوب می‏فهمم و درک می‏کنم که چه‏طور در برابر دختران دیگر که می‏خواهند از آن‏ها چیزی را بخرند تحقیر می‏‏شوند و یک لحظه دل‏شان می‏خواهد که جای آن یکی باشند تا دیگر خود را در برابر چشم‏های مردم و آدم‏هایی که همه چشم‏شان به من دوخته شده است خود را در برابر آن‏ها نبینم. جوری که نگاه کردن بعضی از آن آدم‏ها مثل تیری ا ست که از وسط قلب آدم بگذرد و آدم را خرد کند.
می‏خواهم یک خاطره‏ی کوچک از کار کردن یکی از دوستانم در خیابان مولوی بنویسم. روزی دوستم به همراه برادر کوچکش در لبه‏ی جوی آبی که از آن آشغال‏ها همیشه پر و خالی می‏شدند نشسته بودند و طبق معمول جعبه‏‌ی آدامس‏ها جلوی پایشان قرار داشت و بعضی از مردم می‏خریدند و بعضی از آن‏ها هم مسخره می‏کردند که یک دختر در کنار خیابان چطور دارد آدامس می‏فروشد. یک لحظه بود که دو سه تا از پسرها آمدند شاید بهتر است بگویم لات بودند که به دوستم و برادرش نزدیک شدند و از آدامس‏های آ‌ن‌ها برداشتند و در حالی‏که می‏خواستند بروند، دوستم و برادرش گفتند که پول‏شان را بدهند ولی آن پسرها برگشتند و جعبه‏ی آدامس‏های را با لگد به این طرف و آن طرف انداختند و همه‏ی آن آدامس‏ها همه جا پخش شدند و دوستم و برادرش هم ناراحت همه‏ی آن‏ها را جمع کردند و به کارشان ادامه دادند. این خاطره را نوشتم تا بگویم که چقدر تحقیرآمیز است یک دختر در جامعه‏ی اسلامی این گونه کار کند (نه همه‏‌ی خانم‏ها) من با این که می‏گویند هیچ کودکی نباید در جهان کار کند مخالف هستم چون آن آدمی این حرف را می‏زند که خودش به این کار و این پول نیاز ندارد. خیلی از بچه‏ها هستند که از داشتن پدر یا مادر محروم هستند و یا از وضع مالی خوبی برخوردار نیستند و آن بچه ها مجبور هستند تن به کار کردن بدهند و دولت هم نمی‏تواند کاری برای آن‏ها انجام دهد. به نظر من کار کردن یک کودک هم می‏تواند مفید باشد. باعث می‏شود که هوش آن زیاد شود و ذهن آن را بازتر سازد و بهتر می‏تواند در آینده تصمیم‏گیری کند و از جامعه، شناخت بیشتری داشته باشد. تا آن کودکی که همیشه در رفاه کامل بزرگ شده و از کوچه و بازار دور بوده است.
نمی‏خواهم در پایان بنویسم که به امید آن روزی که هیچ کودکی در روز کره‏ی زمین کار نکند، من می‏نویسم به امید آن روزی که همه‌‏ی کودکانی که کار می‏کنند پیروز و موفق و شادمان باشند.

فرخنده ایوبی، 17 ساله، کلاس دوم راهنمایی عضو انجمن حمایت از کودکان کار 

 

منبع: انجمن حمایت از کودکان کار

کودکان بی سرپرست، آسیب پذیرترین گروه انسانی در حوادث

کودکان آسیب پذیر در بحران


وقوع حوادث و بلایای طبیعی همچون زلزله و سیل همواره جوامع انسانی و ساختارهای اجتماعی را مورد تهدید قرار داده است.  
به گزارش خبرنگار اجتماعی ایرنا، این درحالی است که اکثر نیروهای امدادرسان داخلی و بین المللی دراین گونه مواقع و درساعات اولیه وقوع آن، فقط به یاری رساندن به آسیب دیدگان و انجام عملیات های موفق امداد و نجات از آوار و سیلاب می پردازند و پس ازمدت کوتاهی که اوضاع به روال عادل خود بازمی گردد، قربانیان واقعی زلزله که همان کودکان بی سرپرست بازمانده و نجات یافته از زیر آوار و کنار اجساد نزدیکان خود هستند، فراموش می شوند.
بی تردید کودکان بی سرپرست، آسیب پذیرترین گروه انسانی پس از وقوع حوادث و سوانح طبیعی و غیرطبیعی از جمله زلزله و سیل هستند که باید با برنامه ریزی، تشکیل و تجهیز گروه های امدادی متخصص خدمات ویژه حمایتی و روانشناختی پایه به آنان ارائه شود.
تحقیقات متعدد متخصصان عملیات های حمایت های روانی و روانشناختی نشان می دهد تمامی کسانی که از زلزله، سیل یا سایرحوادث غیرمترقبه جان سالم به درمی برند تا مدت های طولانی بعد ازآن، دامنه وسیعی ازعکس العمل ها و واکنش های روانی از خود نشان می دهند.
این علائم در گروهی از افراد از جمله کودکان بی سرپرست و زنان شامل اضطراب، نگرانی و خاطرات ناخوشایند است.
درحالی که درعده ای دیگری از کودکان، این حالات بسیار شدیدتر است و منجر به بروز بیماری روانی می شود که استرس متعاقب حوادث (p.t.s.d) نامیده می شود.
کودکانی که شاهد درگذشت اعضای خانواده و مرگ عده زیادی در اثر وقوع این حوادث طبیعی، غیر طبیعی و انسان ساخت بوده اند، آمادگی فراوانی برای ابتلا به بیماری های روانی دارند، اگرچه بزرگسالان نیز از این قاعده مستثنی نیستند.
کودکانی که چنین وقایع ناگواری را تجربه کرده اند نیازمند کمک های فراوان از سوی متخصصان روانپزشکی و گروه امدادی حمایت های روانی هستند.
از دیدگاه روان شناسی، ضربه یا تروما به تجربه یا حادثه ای دردناک و شوک آور گفته می شود که دارای اثرات و عوارض روحی و جسمی است و ضربه روانی عمدتا پاسخ طبیعی بدن به یک حادثه شدید روحی پس از سانحه است.
متخصصان تاکید می کنند هر چه میزان و شدت مواجهه کودکان با واقعه ناگوار شدیدتر باشد، احتمال بروز آسیب های روحی ناشی از آن نیز نزد آنان شدیدتر خواهد بود. به عنوان مثال در یک واقعه زلزله، افرادی که اعضای خانواده خود را از دست می دهند یا مجروح و بی خانمان می شوند، در معرض بیشترین مشکلات روانی متعاقب آن قرار دارند.
این بیماری مشکل جدی و درازمدت ناشی از وقوع حوادث و سوانح در کودکان نجات یافته پس از زلزله است.
علائم عمده این بیماری شامل کابوس های شبانه ، تداعی مکرر حادثه در ذهن بیمار، رفتار تهاجمی ، کاهش تمرکز، مشکلات در بروز احساسات و خواب نامنظم و غیرعادی است.
میزان شیوع این بیماری در میان کودکان و بازماندگان مصایب طبیعی مثل زلزله فراوان است.
برای درمان این حالات، وجود متخصصان مجرب روانپزشک ضروری است. البته باید توجه داشت حساسیت افراد مختلف نسبت به ابتلا به این بیماری متفاوت است و به عواملی مثل شدت و میزان مواجهه با حادثه ، سابقه خانوادگی ابتلا به بیماری روانی ، میزان حمایت های اجتماعی از مصدومان متعاقب بروز حوادث ، بستگی دارد.
در این میان، زنان و کودکان بیش از مردان، مستعد ابتلا به حالات فوق هستند.
اگرچه حوادث ناگوار طبیعی تمام افراد را تحت تاثیر قرار می دهد، اما اثرات این شرایط بر کودکان و نوجوانان بی سرپرست بسیار شدیدتر و قابل توجه است.
این عکس العمل ها براساس سن کودکان متفاوت است. در کودکان تا سن پنج سالگی، عکس العمل های یاد شده شامل ترس از جدایی والدین، گریه بی دلیل، جیغ کشیدن، بروز ترس در چهره کودک، ترس از تاریکی، شب ادراری و مکیدن انگشتان است.
در کودکان 6 تا 11 ساله بروز حالت هایی مثل کابوس شبانه، بی خوابی، ترس، عدم تمایل به حضور در مدرسه و عدم تمرکز دیده می شود.
همچنین کودک از درد معده یا دیگر بیماری هایی که هیچ گونه علایم ظاهری ندارند، شکایت دارد. این علایم در نوجوانان 12 تا 17 ساله شبیه بزرگسالان است و شامل افسردگی، رفتارهای غیرطبیعی ، دوری از اجتماع و انزوا و کابوس های شبانه و بی خوابی است.
نوجوانان و بزرگسالانی که از حادثه جان سالم به در می برند، به علت عدم توانایی کافی در نجات سایر اعضای خانواده ، احساس گناه و ناراحتی دایمی می کنند.
کمک های اولیه و فوری به بازماندگان سوانح و حوادث طبیعی بسیار مهم و حیاتی است و متخصصان بهداشت روانی و روانپزشکان در این میان نقش مهمی را می توانند با حمایت های روانی ازهمان لحظات وقوع حادثه ایفا کنند.
کارشناسان حمایت های روانی و روانشناختی، پیشنهاد می کنند در برخورد با موارد یاد شده حتی الامکان کودکان را از آسیب های بیشتر محافظت کنند و از تماس آنها با شرایط ناگوار جلوگیری شود.
کودکان آسیب دیده را از معرض تماس و تماشای غریبه ها و اخبار رسانه ها باید دور نگه داشت و آنها را از بازماندگان مجروح و مصدوم جدا و در مکانی امن نگهداری کرد.
همچنین کودکان مضطرب تا زمانی که دچار ثبات جسمی و روحی نشده اند، نباید رها شوند وعلایم شوک و اندوه شدید شامل هراس، اضطراب، حرف های بی ربط و رفتارهای نابهنجار و غیرعادی را نباید در کنار کودکان مطرح کرد. 

 

منبع: مطالعات مدیریت بحران