هوشنگ بهرامی
مدارس غیرانتفاعی از نگاهی دیگر
یک مدرسه ی راهنمایی غیر انتفاعی ( غیردولتی ) با 10 کلاس و حدود 300 دانش آموز را درنظر بگیریم . با نرخ ثبت نام سال تحصیلی جاری یعنی برای هر نفر حدود 450 هزار تومان، پول ثبت نام دانش آموزان این مدرسه رقمی در حدود 135 میلیون تومان ! می شود . راستی میزان وجه ثبت نام سالانه بر چه مبنایی محاسبه می شود ؟ چرا مبلغ ثبت نام برای مرکز استان بیشتر از شهرهای تابعه است ؟ تعداد دانش آموزان هر کلاس در مدارس غیرانتفاعی چند نفر باید باشد ؟
اگر فرض کنیم تمام کادر آموزشی مدرسه فوق لیسانس بوده و دست اندرکاران مدرسه ی موردنظر حق التدریس دبیران را برابر نیروهای رسمی وزارت آموزش و پرورش یعنی ساعتی 4000 تومان بپردازند و اگر برابر برنامه ی مصوب آموزش و پرورش هم کار شده و هیچ دبیری غیبت نداشته و تعطیلی هم نداشته باشیم ، با یک حساب ساده در می یابیم همه ی پایه ها در سال 8000 ساعت کلاس داشته و حق التدریس دبیران که هزینه ی عمده ی این مدرسه است، رقمی بالغ بر 32 میلیون تومان می شود . فرض کنیم که کل پرداختی به کادر اداری و خدماتی و هزینه های مصرفی هم همین مقدار بشود که نخواهد شد، مبلغی در حدود 70 میلیون تومان برای صاحبان مدرسه می ماند . خدا برکت بدهد .
و اما درآمدهای جانبی . پولی که بابت کرایه ی سرویس و تغذیه گرفته می شود معمولا در همین راستا هم خرج می شود، ولی نتیجه ی آن تبلیغ زیادی است که با پول اولیا برای مدرسه شده است . از دیگر درآمدهای این مدارس که معمولا نقدی هم نیست ولی از نقد هم بهتر است، ارتباطاتی است که کلید آن موقعیت کاری و اجتماعی اولیا است و نیز وسایل و امکاناتی که توسط این اولیا به مدرسه هدیه ! می شود تا مسئولین اجازه دهند فرزندشان در یکی از بهترین مدارس شهر ثبت نام شود .
زمینهایی که سالها قبل به ساخت مدرسه اختصاص یافته از دیگر ارقام درآمدی این مدارس است . حتی اگر هزینه ای که برای خرید ملزومات مانند میز و صندلی و ... شده است را از دست رفته بدانیم که تقریبا همین طور هم هست، زمینهایی که برای ساخت مدارس اختصاص یافته و معمولا در نقاط خوب شهرهم هستند بهترین و بیشترین نتیجه ی سرمایه گذاری صاحبان مدارس غیرانتفاعی است .
اما از حق نگذریم اولیا هم مقصر هستند . کافی است زمان ثبت نام در دفتر یکی از این مدارس بنشینید و به رفتار اولیا دقت کنید . مطمئن باشید هیچکدام بعد از اعلام نتایج آزمون ورودی ! و اعلام قبولی قرزندشان و اخذ اجازه ی ثبت نام، از مسئولین مدرسه نمی پرسند که این آموزشگاه چه امکاناتی دارد؟ از چه نیروهایی استفاده می کند؟ وضعیت کلاسها چگونه است ؟ کادر اداری و خدماتی مدرسه که هستند و چگونه انتخاب شده اند؟ آنها تنها خوشحال از قبولی فرزندشان و کسب مجوز ثبت نام به فکر هستند که زودتر کار را تمام کنند، نکند خدای نکرده مسئولین آموزشگاه پشیمان شده و آنها نتوانند چند روز بعد در جمع آشنایان به خاطر مدرسه ی خوب فرزندشان فخر بفروشند . اولیا خوشحالند که پرستاران مطیعی برای فرزندشان یافته اند و می توانند با خیال راحت در محل کارشان حضور داشته باشند و حقیقتش را بخواهید با نرخ امروزه ی کلفت و مستخدم و مشکلاتی که ممکن است پیش بیاورند، مبلغ مذکور برای آنها هم مقرون به صرفه است .
بیشتر این اولیا می دانند که بعدها باید به زور معلم سرخانه و کلاس کنکور و دیگر امکاناتی که معمولا در اختیار هم دارند، فرزندشان را برای قبولی در دانشگاه آماده کنند ولی فقط به این دلیل که فرزندشان سابقه ی تحصیل در یکی از بهترین مدارس شهر را در کارنامه اش داشته باشد، به این شکل عمل می کنند . گاهی که به برخی از اولیای دانش آموزان مدارس غیرانتفاعی فکر می کنم بی اختیار این ضرب المثل به خاطرم می آید که " بادآورده را باد می برد " .
اما سوال اساسی این است : آیا مدارس غیرانتفاعی در ازای آنچه می گیرند خدمات آموزشی بهتر و برتری هم ارائه می دهند ؟
باید به حال این درآمدهای حلال و قانونی فکری کرد . چرا یک مدرسه ی راهنمایی ( به موقع به دبیرستان و هنرستانها هم اشاره می کنم ) باید سالانه این مقدار درآمد داشته باشد ؟
منبع: مسجد سلیمان
برای نمونه کودک در بازی، نقش پدر یا مادر را یاد گرفته و تمرین میکند. همچنین پرورش و تقویت حس نوعدوستی و تعاون کودکان در حین برخی بازیهای سنتی و محلی انجام میگیرد.
منبع: ایران پردیس
معرفی بنیاد کودک
بنیاد کودک که در ایران به نام موسسه خیریه رفاه کودک رسماً به ثبت رسیده بیش از 15 سال است که حمایت مالی و معنوی از دانش آموزان مستعد و نیازمند ایرانی ، مبارزه اصولی با فقر و ناتوانی را با گسترش دانایی و دانش اندوزی آغاز نموده است .
بنیاد کودک ایران عمیقاً اعتقاد دارد که ریشه کنی فقر در کشور تنها با برقراری امکانات تحصیل و کسب دانش ممکن است و در راه نیل به این هدف مقدس، دست تمامی ایرانیان میهن دوست را می فشارد. شایان ذکر است که این سازمان مردم نهاد در زمینه کمک به دانش آموزان نیازمند، مورد تائید سازمان ملل قرار گرفته و موفق به دریافت مقام مشورتی ویژه از کمیسیون اجتماعی و اقتصادی این سازمان (ECOSOC ) گردیده و گواهی استاندارد جهانی موسسات غیر دولتی را از موسسه بین المللی SGS سوئیس نیز اخذ نموده است. بنیاد کودک هم اینک با 14 شعبه فعال در ایران و بهره مندی از کمک مؤسسات خیریه همگام واقع در اقصی نقاط جهان، همچون امریکا، سوئیس، امارات متحده عربی، کانادا و آلمان بیش از 5517 دانش آموز مستعد و خانواده های نیازمند آنان را در مقاطع مختلف تحصیلی از ابتدایی تا دانشگاه تحت پوشش کمک های مستمر خویش قرار داده و از شمار قابل توجهی از دانش آموزان نابینا ، ناشنوا و بیماران سرطانی و کلیوی نیز با ارائه کمک های مختلف نیز حمایت کرده است.
هدف و ماموریت بنیاد
هدف و ماموریت بنیاد در این جمله کوتاه و گویا خلاصه می شود:
بنیاد کودک همواره به این می اندیشد که هیچ دانش آموز با استعدادی در ایران ، نباید به علت مشکلات مادی از تحصیل و تلاش باز بماند.
البته بنیاد کودک در کنار این هدف و ماموریت اصلی و محوری خود، اهداف خیر خواهانه دیگری از جمله کمک به کودکان بیمار و همکاری با سایر خیریه های همسو را نیز وظیفه خود دانسته و در حد مقدورات موسسه تا جایی که هدف اصلی مجموعه را تحت الشعاع قرار ندهد در انجام آن ها از هیچ کوششی فروگذار نمی کند.
مختصری از موفقیت های بنیاد
در آغاز تأسیسِ بنیادکودک، شاید مدیران و بنیان گذارانِ این نهاد خیریه، خود نمی پنداشتند که روزی فرا خواهد رسید که تعدادِ مددجویانِ تحت پوشش و دانش آموزان و دانشجویانی که از حمایت و همراهی بنیادکودک برخوردارند، از مرزهای 3 هزار و 4 هزار و بیش از آن نیز بگذرد، هر چند در نگاهی گسترده تر و با توجه به نیاز های بالقوۀ دیگر اعضای خانواده های محرومِ مددجویان به مساعدت ها ویاری های کفیلان، شمارِ آنان که اکنون از کمک ها و پشتیبانی های بنیاد کودک - مستقیم وغیر مستقیم - بهره مند می شوند، از مرز 12 هزار نیز فراتر رفته است .
از طرف دیگر، با گذشتِ زمان و آشنایی هر چه بیشترِ جامعه با بنیاد کودک، به تعداد کفیلان، به ویژه کفیلان داخل کشور، روز به روز افزوده می گردد. در این راستا ابتدای سال 1389، تعداد فرزندان و مددجویانِ خانواده بزرگِ بنیادکودک در مقاطع تحصیلیِ مختلف- از ابتدایی تا دانشگاه- جمعاً 5517 نفر بوده است که از این میان تا بحال 369 مددجو از مقاطع مختلف تحصیلات دانشگاهی فارغ التحصیل شده و هم اکنون 667مددجوی کوشا ودرسخوان، در واحدها و رشته های متعدد دانشگاهی ایران به تحصیل اشتغال دارند. تعداد مددجویانی که در حال حاضر تحت پوشش میباشند به تفکیک جنسیت ، 2111 دختر و 1315 پسر میباشد.
از سوی دیگر،رشد کالبدی بنیاد کودک که به نوبه خود بازگو کننده نیازهای جدی نهادی چنین گسترده میباشد، دلگرم کننده و امید بخش است.در این راستا، افزون بر افتتاح و راه اندازی شعبه های جدید بنیاد در شهرهای کاشان، تبریز، اصفهان، آمل و زابل که نشان دهنده وجود نیرویی درونی و نیاز محسوس بیرونی برای گسترش و توسعه این موسسه است. بدین گونه افزایش تعداد قبولی های سالیانه مددجویان در دانشگاه و راه یافتگان به تحصیلات عالیه و در پی آن افزایش فارغ التحصیلان که تنها از سال 1384 تا کنون بالغ بر 400 تن می شوند، خود حکایت از موفقیت های دیگر بنیاد کودک دارد.
منبع: بنیاد کودک
موسسه خیریه حمایت از کودکان مبتلا به سرطان"محک" به عنوان یک سازمان غیردولتی، غیرانتفاعی وغیرسیاسی در سال 1370 با شماره 6567 به ثبت رسید و از همان زمان فعالیت رسمی خود را جهت تسکین آلام کودکان مبتلا به سرطان و خانواده های آنان آغاز نمود.
از همان ابتدای تاسیس، به پشتوانه حضور خالصانه موسسین متخصص و پاک نیت، موسسه "محک" توانست ظرف کمتر از یک دهه با بهره گیری از اعتماد و حمایت های آحاد مردم و سخت کوشی اعضاء داوطلب و اعمال روشهای علمی و تخصصی در مراقبت های ویژه از بیماران و خانواده های آنان در کنار پیشرفتهای علم پزشکی آمار مرگ و میر را از 75 درصد در دهه 60، به 25درصد در دهه80 برساند.
موضوع فعالیت مؤسسه محک ، انجام امور خیریه در زمینه های پزشکی، پژوهشی، پیشگیری، درمانی، خدماتی، بهداشتی، بیمارستانی، رفاهی و صرفا در جهت حمایت از کودکان مبتلا به سرطان می باشد.
محک تبلوری از ایفای نقش مشارکت مردمی در جامعه است که در بخش اول اساسی ترین شعار محک یعنی ” ما را یاری دهید و از ما یاری بخواهید ” بر آن تصریح شده است.
موسسه خیریه حمایت از کودکان مبتلا به سرطان " محک" توانسته است در طول 16 سال فعالیت خود بالغ بر 11000 کودک مبتلا به سرطان را تحت حمایت قرار داده وامکان ساخت بیمارستان فوق تخصصی سرطان کودکان "محک" را فراهم آورد.
دیدگاه
محک حامی استوار پدران و مادرانی است که کودک آنها به بیماری سرطان مبتلا شده است. در سایه این حمایت، خانواده ها می توانند بدون نگرانی، تنها به درمان کودک خود فکر کنند و کودکان می توانند شادمانه تر فرآیند درمان را طی نموده و آرزو های آنها از بودن یا نبودن، به چگونه زیستن در آینده تغییر کند. در سایه حمایت محک هیچ کودکی از فقر و ناتوانی در پرداخت هزینه درمان، فوت نخواهد کرد. محک با ارائه بالاترین سطح از پاسخگویی و شفافیت، معتمد ترین نهاد خیریه برای نیکوکاران و سازمان های بشر دوستانه و عملکرد آن معیاری برای ایجاد و ارزیابی سازمان های مشابه در سطح ملی و بین المللی خواهد بود.
این سازمان از نظر چند عملکردی بودن، در دنیا منحصر به فرد بوده و در هریک از زمینه های فعالیت، در زمره یکی از ده سازمان برتر در جهان خواهد بود.
ماموریت
محک سازمانی است که از انگیزه والای کمک به همنوع سرچشمه گرفته و توجه خود را معطوف بیماری سرطان کودکان در سطح ملی و بین المللی و در حوزه های امور خیریه،درمان و تحقیقات نموده است. حمایت همه جانبه از کودکان مبتلا به سرطان و خانواده آنان در بخش خیریه، درمان کودکان مبتلا به سرطان در چهارچوب منشور حقوق بیمار و بر اساس جدید ترین و کارآمد ترین روش ها و آخرین دست آورد های علم پزشکی در بخش درمان و انجام تحقیقات علمی در زمینه بیماری سرطان برای کشف علل بروز بیماری، روش های تشخیص، پیشگیری و روش های نوین درمان ماموریت این سازمان است.
این سازمان خیریه، غیر انتفاعی، غیر سیاسی و غیر دولتی است و با اتکاء به جلب مشارکت های مردمی و انواع کمک های بشر دوستانه اعم از نقدی، کالا، خدمات و دانش فنی اداره می شود. کارکنان و داوطلبان صمیمانه در کنار یکدیگر برای تحقق اهداف بشر دوستانه محک تلاش می کنند. محک نه تنها به سرطان کودکان می پردازد بلکه اندیشه والای کمک به همنوع را ترویج می نماید. شفافیت، اعتماد سازی و پاسخگویی ممتاز ترین ویژگی های محک هستند.
دفاتر
دفتر مرکزی:
تهران، ابتدای بزرگراه ارتش، سه راه ازگل، بلوار اوشان، بلوارمحک، بیمارستان فوق تخصصی سرطان کودکان"محک"
تلفن: 23540 ( 9821+)
نمابر: 22445454 (9821+)
دفتر چیذر:
تهران ، میدان چیذر، میدان ندا، ساختمان ندا، شماره 36
تلفن: 22213946 (9821+)
تلفاکس: 22201312 (9821+)
دفتر ستارخان:
تهران ، خیابان ستارخان، سه راه تهران ویلا، خیابان چهارم ( شهید صفویان)، شماره 55
تلفن : 66504136 (9821+)
دفتر برج ملت:
تهران، خیابان ولی عصر، روبروی پارک ملت، برج ملت، طبقه همکف، شماره 36
تلفن:4- 22037473 ( 9821+) /22025518 (9821+)
دفتر گلستان:
شهرک غرب، مرکز تجاری گلستان، هسته مرکز
منبع: محک (موسسه خیریه حمایت از کودکان مبتلا به سرطان)
موزه کودک و عروسک در روز دوم خرداد و در ششمین روز از هفته بزرگداشت میراث فرهنگی در مجموعه فرهنگی تاریخی کاخ گلستان به طور رسمی آغاز به کار کرد.
این مراسم، با حضور دکتر اردشیر صالحپور، رئیس نمایش های عروسکی ایران ، دکتر حمید اردلان رییس یونیمای ایران ، پوپک عظیم پور پژوهشگر در زمینه عروسک های آیینی وسنتی ایران ، محیط طباطبایی عضو ایکوم ایران و بسیاری از کارشناسان شورای کتاب کودک برگزار شد .
گشایش این موزه در کاخ گلستان، در راستای گسترش فعالیت های فرهنگی این موزه و به مناسبت روز جهانی موزه و هفته میراث فرهنگی صورت گرفت. به گفته اردشیر صالحپور، این رویداد بزرگ فرهنگی، شروع بسیار مناسبی برای انجام فعالیت های مختلف فرهنگی و تاریخی برای کودکان این مرز و بوم است. کودکان و نوجوانان با دایمی شدن نمایشگاه کودک و عروسک در موزه مردم شناسی کاخ گلستان می توانند هفته ای یک روز هم در تمام طول سال، از فعالیت های فرهنگی که در این موزه برگزار می شود بهره ببرند. برنامه های فرهنگی گلستان کودک زمینه مناسبی برای آموزش هنر ، تاریخ و فعالیت های مختلف فرهنگی و هنری برای کودکان و پژوهش گران حوزه مطالعات کودکی فراهم می سازد.
مراسم افتتاحیه موزه، با افسانه نارنج و ترنج با قصه گویی بسیار شیرین نغمه چلبی، عضو شورای کتاب کودک و اجرای بسیار زیبای نمایش خیمه شب بازی جی جی وی جی توسط استاد علیرضا حیدر پور، آغاز شد که مورد استقبال میهمانان قرار گرفت و خاطرات خوش کودکی را در آنان زنده کرد. در ادامه مراسم، سامان خلیلیان معاون فرهنگی مجموعه کاخ گلستان از آغاز به کار این مجموعه ابراز خوشحالی کرد و از همه صاحب نظران و پژوهشگران در حوزه کودکی، همچنین مجموعه داران خصوصی برای به نمایش گذاردن بازیچه ها و عروسک های قدیمی و سنتی خود دعوت به همکاری کرد.
ویدا رفیعی مسئول گروه بناهای تاریخی فرهنگنامه کودکان و نوجوانان شورای کتاب کودک نیز، با معرفی فرهنگنامه به عنوان یکی از بهترین منابع ایرانی برای آموزش و پژوهش در حوزه تاریخ ومیراث فرهنگی کودکان، آمادگی همکاران شورای کتاب کودک برای همکاری با موزه در زمینه های مختلف را اعلام کرد .
لیلا کفاش زاده سرپرست دفتر کودک و نوجوان کاخ گلستان هم گفت که از آغاز تابستان، یک روز در هفته برنامه های گوناگون فرهنگی از قصه گویی، نمایش های سنتی و کارگاه های ساخت عروسک گرفته تا آموزش میراث فرهنگی اجرا خواهد شد. جزییات این برنامه ها در روز های آینده آگاهی رسانی خواهد شد.
منبع: کتابک
کار کردن یعنی چه؟ آیا کار کردن به معنی پول درآوردن است؟ و هر کسی که کار میکند به دنبال پولی است؟ من فکر میکنم اگر کار وجود نداشت اصلاً زندگی کردن معنی خاصی هم نداشت. پس این کار است که زندگی را به وجود میآورد، اما این کار کوچه و بازار نه برای کودکان. کودکانی که تازه در حال رشد کردن هستند و این رشد آنها، در حال کار کردن صورت میگیرد. رشدی که یک موقعی به خود میآیند و میگویند من چهطور بزرگ شدم و به این سن و سال رسیدم.
من که از این سالهای گذشته چیزی از زندگی کردن نچشیدم به جز این که صبح زود از خواب ناز بیدار شوم و به دنبال کار گمشدهام بروم و روز خود را به این امید شب کنم که، به خانه پولی آورده باشم. چرا باید کودکی کار کند، در حالیکه آن باید در کوچه و پارکها در حال تفریح و سرگرمی باشد. مگر این روزهایی که کودک کار میکند دیگر باز میگردد. دیگر میتواند در این سن و سال کار کند و بازی کند و مثل دیگران درس بخواند؟
نه این روزها دیگر برگشتنی نیستند و زمان هم هیچوقت برنمیگردد. کار کردن و تحرک برای انسانها لازم و مفید است. اما نه برای یک کودک نه برای بچههایی که حقشان نیست کار کنند. من خودم هم کار کردهام. و خوب احساس آنهایی که در کوچه و بازارها کار میکنند را میفهمم شاید احساس بعضی از پسرها را نفهمم اما احساس یک دختر را خوب میفهمم و درک میکنم که چهطور در برابر دختران دیگر که میخواهند از آنها چیزی را بخرند تحقیر میشوند و یک لحظه دلشان میخواهد که جای آن یکی باشند تا دیگر خود را در برابر چشمهای مردم و آدمهایی که همه چشمشان به من دوخته شده است خود را در برابر آنها نبینم. جوری که نگاه کردن بعضی از آن آدمها مثل تیری ا ست که از وسط قلب آدم بگذرد و آدم را خرد کند.
میخواهم یک خاطرهی کوچک از کار کردن یکی از دوستانم در خیابان مولوی بنویسم. روزی دوستم به همراه برادر کوچکش در لبهی جوی آبی که از آن آشغالها همیشه پر و خالی میشدند نشسته بودند و طبق معمول جعبهی آدامسها جلوی پایشان قرار داشت و بعضی از مردم میخریدند و بعضی از آنها هم مسخره میکردند که یک دختر در کنار خیابان چطور دارد آدامس میفروشد. یک لحظه بود که دو سه تا از پسرها آمدند شاید بهتر است بگویم لات بودند که به دوستم و برادرش نزدیک شدند و از آدامسهای آنها برداشتند و در حالیکه میخواستند بروند، دوستم و برادرش گفتند که پولشان را بدهند ولی آن پسرها برگشتند و جعبهی آدامسهای را با لگد به این طرف و آن طرف انداختند و همهی آن آدامسها همه جا پخش شدند و دوستم و برادرش هم ناراحت همهی آنها را جمع کردند و به کارشان ادامه دادند. این خاطره را نوشتم تا بگویم که چقدر تحقیرآمیز است یک دختر در جامعهی اسلامی این گونه کار کند (نه همهی خانمها) من با این که میگویند هیچ کودکی نباید در جهان کار کند مخالف هستم چون آن آدمی این حرف را میزند که خودش به این کار و این پول نیاز ندارد. خیلی از بچهها هستند که از داشتن پدر یا مادر محروم هستند و یا از وضع مالی خوبی برخوردار نیستند و آن بچه ها مجبور هستند تن به کار کردن بدهند و دولت هم نمیتواند کاری برای آنها انجام دهد. به نظر من کار کردن یک کودک هم میتواند مفید باشد. باعث میشود که هوش آن زیاد شود و ذهن آن را بازتر سازد و بهتر میتواند در آینده تصمیمگیری کند و از جامعه، شناخت بیشتری داشته باشد. تا آن کودکی که همیشه در رفاه کامل بزرگ شده و از کوچه و بازار دور بوده است.
نمیخواهم در پایان بنویسم که به امید آن روزی که هیچ کودکی در روز کرهی زمین کار نکند، من مینویسم به امید آن روزی که همهی کودکانی که کار میکنند پیروز و موفق و شادمان باشند.
فرخنده ایوبی، 17 ساله، کلاس دوم راهنمایی عضو انجمن حمایت از کودکان کار
منبع: مطالعات مدیریت بحران